#رسول_اکرم #مرثیه_رسول_اکرم
فلک امشب نشان دادهست روی دیگر خود را
که پس میگیرد از خلق جهان، پیغمبر خود را..
فَلَک میریزد امشب بر سر خود، خاک عالم را
مَلَک بر اشک چشمش میکشد بال و پر خود را
یکی «انا الیه راجعون» روی لبش جاریست
یکی با گریه میگیرد سر زانو سر خود را
تمام عمر رو به قبله بود و حال میخواهد
بچرخاند به سمت قبله، حتی بستر خود را
بزرگان گِرد او هستند و میچرخد به آن سمتی
که تنها و به تنهایی ببیند حیدر خود را
علی ماند و پی کاری همه رفتند... پیغمبر،
به دوش این و آن نگذاشت، حتی پیکر خود را
🔸شاعر:
#محمد_حسین_ملکیان
اگرچه گرد نشسته به دامن حرمش
ستاره میشکفد از غبار هر قدمش
نسیم میرود از صحن او به سوی بهشت
که عطر فاطمه دارد نسیم صبحدمش
"حسن" کلام بزرگیست، فهم ناقص ما_
چه درک میکند از جایگاه محترمش!
کسی که دامن او را گرفته میداند
امید میچکد از دستهای با کرمش
به نام فاطمه پیوند خورده نام حسن
به داغ فاطمه پیوند خورده است غمش
خیال کرده حرم را خراب کرده، بگو:
بیا ببین که دل شیعیان شده حرمش...
#حسن_شیرزاد
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
کار و بار دو جهان ریخت بههم، غوغا شد
چشم زهرا و علی بعدِ شما دریا شد...
#محمدجواد_شیرازی
#یا_رسولالله🏴
شب جمعه ست و شب فاتحه، ای کاش تو هم؛
دل مرحوم مرا، با غزلی شاد کنی...!
#مسیح_مسیحا
اي زمين و آسمانها سوگوار غربتت
آفتاب آسمان سنگ مزار غربتت
بر جبين فصلها هر يک نشان داغ توست
اي گريبان خزان چاک از بهار غربتت
يک بقيع اندوه و ماتم، يک مدينه اشک و خون
سينه هامان يک به يک آيينه دار غربتت
پاک شد آيينه از زنگ اي تماشاييترين
شستشو داديم دل را از غبار غربتت
شب سيه پوش از غم و اندوه بيپايان توست
شرمگين خورشيد از شب هاي تار غربتت
اي بقيعت عاشقان را کعبه ي عشق و اميد
سينه چاکيم از غم تو، بيقرار غربتت
شهر يثرب داغدار خاطرات رنج توست
خم شده پشت مدينه زير بار غربتت
از همه زخم زبان، تهمت، خيانت، از تو صبر
چشم تاريخ اشکبار روزگار غربتت
ميتپد دلهاي عاشق در هواي نام تو
با غمي خو کرده هر يک در کنار غربتت
کاش ميشد روشناي تربت پاک تو بود
چلچراغ اشک ما در شام تار غربتت
دايره در دايره پژواکي از اندوه توست
هيچ داغي نيست بيرون از مدار غربتت
دامن اشکي فراهم داشتم، يک سينه آه
ريختم در پاي تو، کردم نثار غربتت
آشناي زخم دلها، غربت معصوم توست
من دلي دارم پريشان از تبار غربتت
#سیدمهدی_حسینی
#از_تبار_غربت
#شهادت_امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
چون صفر آمد و رفتش بِنشینم به عزا
به غریبی به بقیع و به غریب الغربا
ماه غربت شده تا آل علی دریابیم
چه کشیدند و چه دیدند و غریبند آنها
آه پیغمبر ما کشته شده مثل حسن مثل رضا
ماجرایی که غریب است و عجیب است أسفا
آه از کوچهٔ معروف بنی هاشمیان
سرشان آمده آنجا چه بلاها چه بلا
آه از درد حسن دیده که مادر سیلی
خورده از دست جفاکارِ پسر، ابن خطا
همسرش در عوض اینکه کنارش باشد
جای آب او دهدش کاسه ای از زهر جفا
آتشی در جگرش شعله کشید از نفسش
طشت خون پر شده بی هیچ صدا هیچ صدا
مثل این جد غربیش شده مرگش یکسان
کشتهٔ زهر جفا بخت حسن بخت رضا
یادگاران حسن کرب و بلایی شده اند
قاسم بن الحسن و پیش عمو،عبدالله
حق آن نیست نگویم چه کشید اختر او
مظهر صبر خدا زینب او کنز حیا
مادرش بین در و ضربت سر بر پدرش
یا حسن خون جگرش یا که حسین غرق بلا
تو کریم بن کریم بن کریمان هستی
معدن جود و سخایی تو به هر صحن و سرا
جان من هم بفدای تن افتاده غریب
که ندارد نه ضریح و نه چراغی نه بنا
#سید_مرتضی_س_طباطبایی
#امام_رضا_ع_شهادت
باز این چه شورش است که در مشهد الرضاست؟!
امشب تمام کشور ما غرق در عزاست...
✍ #فاطمه_کرخی
#امام_رضا_ع_شهادت
سینهها پُر شده از غصه و تشویش، بمان
عالم آل محمد! نفسی بیش بمان
نفست گشته بریده، به خودت میپیچی
مثل یک مارگزیده به خودت میپیچی
نوکرت از غم و از غربت تو میمیرد
خواهرت نیست، سرت را روی دامن گیرد
نالهی یا ولدی با تن بی حال مزن
بین این حجرهی در بسته، پر و بال مزن
تو که نورت به زمین و به زمان میتابید
چه شده این همه خاکی شدهای، ای خورشید؟!
یک دو باری که نه، تکرار شده تا پنجاه
هی نشستی به زمین، ناله زدی "وا اُماه"
یاد یک کوچه دوباره، چه بههم ریختهای
خاکها را به سرت، تا به حرم ریختهای
خیره بر در شدی و سرخ شدی، میسوزی
چشم بر میخ درِ حجره چرا میدوزی؟!
خوب شد با همهی غربتت آمد پسرت
نیزهای زخم نزد بر جگر محتضرت
بین این حجرهی در بسته، بگو دشمن کیست؟
پیکر محترمت، زیر سم مرکب نیست
قاتلت پنجه بر این طرهی مویت نکشید
خنجری کند به اطراف گلویت نکشید
#محمدجواد_شیرازی
هدایت شده از بارشهای قلم من
منم آن برگ پاییزی که خشک و زرد افتاده
در آغوش زمینی که ندارد فهمی از احساس
#مستان
@mastanehaye_man
#امام_رضا_ع_شهادت
اباصلت! آبی بزن کوچهها را
قرار است امشب، جوادم بیاید
✍ #قاسم_صرافان
﷽
عزاداری نوجوانان دهه هشتادی
در صحن قدس حرم مطهر رضوی
#حاج_مهدی_رسولی
#مشهد
#امام_رضا_ع_شهادت
ز سوز زهر شراری به حنجرش افتاد
نفس نفس زد و از پای، آخرش افتاد
اگر چه سخت در آنجا به خویش میپیچید
ولی به حجره، به در، دیدهی ترش افتاد
به کوچه روی زمین مینشست و برمیخاست
زمین که خورد، فقط یاد مادرش افتاد
همین که در وسط حجره فرش را برچید
به یاد قتلگه و جد اطهرش افتاد
* * *
چگونه خورد به حجره زمین، نمیدانم!
ولی حسین به گودال، با سرش افتاد
ز ابن سعد عقیله چقدر خواهش کرد:
ببین به تنگی گودال، پیکرش افتاد!
تو را به جان عزیزت، بگو سرش نبُرند
که بین خیمه از این غصه، دخترش افتاد
#محمود_اسدی
🔹پناهِ همه🔹
کعبۀ اهل ولاست صحن و سرای رضا
شهر خراسان بُوَد کربوبلای رضا
در صف محشر خدا مشتری اشک اوست
هر که در اینجا کند گریه برای رضا
کیست پناه همه جز پسر فاطمه؟
چیست رضای خدا غیر رضای رضا؟
بر سر دستش برند هدیه برای خدا
ریزد اگر دُرّ اشک، دیده به پای رضا..
نغمۀ قدّوسیان بود به آمین بلند
حیف که خاموش شد صوت دعای رضا
یاد کند گر دَمی، زآن جگرِ چاک چاک
خون جگر جوشد از خشت طلای رضا
از در باب الجواد میشنوم دم به دم
یا ابتای پسر، وا ولدای رضا
بوسه به قبرش زدم، تازه ز طوس آمدم
باز دلم در وطن کرده هوای رضا
گر برود در جنان یا برود در جحیم
بر لبِ میثم بُوَد مدح و ثنای رضا
#غلامرضا_سازگار
حیف است که در مدح تو کاهل باشم
شاعر شدهام به نور مایل باشم
ای کاش تمام عمر خود را بدهم
یک لحظه فقط به جای دعبل باشم
#سارا_رمضانی🌱
آبادی شعر 🇵🇸
حیف است که در مدح تو کاهل باشم شاعر شدهام به نور مایل باشم ای کاش تمام عمر خود را بدهم یک لحظه فقط
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
ای کاش به عطر عشق، مایل باشم
ای کاش پر از رایحهی هِل باشم
درمان من است شهدِ مشهد، هرگاه
از تلخی این جهان هلاهل باشم
✍ #سارا_رمضانی
صلی الله علیک یا علی بن موسی الرضاالمرتضی
یاد او کافیست تا هر سینه نورانی شود
هر دلی آزاد از بند پریشانی شود
یک نظر از جانبِ خورشیدِ مشهد کافی است
تا شب تاریک عالم نور درمانی شود
گوشه ی چشمی از او بر خلق باعث می شود
بیکرانِ لطف حق بی وقفه ارزانی شود
خوش به حال زائری که لحظه ی قبل از ورود
چشمهایش در زیارتنامه بارانی شود
روضه ی غربت بخواند بند بندش، بیت،بیت
خانه ی قلبش از این غم بیت الاحزانی شود
ای فدای سینه مجروحتان از تیغِ زهر
تا به کی فریادتان در سینه زندانی شود؟
برکِش از صورت عبای غربت ای خورشیدعشق
تا جهان لبریز از انوار ربانی شود
بسته ره بر حرفهایم بغض سنگین گلو
اشک می خواهد خودش گرم غزلخوانی شود
می روم مشهد به شوق کربلا ،چون دیده ام
کربلایی می شود هرکس خراسانی شود
احمد رفیعی وردنجانی
تا شمع #رضا نگردی، آبت نکنند
در زمرۀ عاشقان حسابت نکنند
اینجاست حریم مهربانی، یعنی
در هیچ شرایطی جوابت نکنند...!
✍️ #سید_حسین_سیدی
سنگ حرم تو نور پیشانیهاست
همسایگیات فخر خراسانیهاست
ننداخته تاس جفت هشت آوردیم
این قاعدهی قمار ایرانی هاست.
#احمد_بابایی
#امام_رضاییام
یا علی ابن موسی الرضا
از تمام انبیا هستید پر اعجاز تر
میشود اینجا دل از هرجای دیگر بازتر
شرم از بار گناه و شوق یار و یک نگاه
میکند چشمان مارا ازهمان آغاز تر
صحبت از شاهی کریم ابن کریم است ورئوف
بازکشکول قنوتم شد دهانش بازتر
عرض حاجت پیش نامردان خطایی فاحش است
باخودم ابراز کردم با شما ابراز تر
با رگ خام عوامی تجربه کردم رفیق
پنجره فولاد تو بوده است راه انداز تر
عاشقانت "آمدم ای شاه" خوان درصحن ها
هریکی از دیگری سرمست و خوش آواز تر
ضامنی هر حاجت از هرمذهبی را ای کریم
نیست از چشم تر زائر که آهو نازتر
میخکوبم میکند در راه سقاخانه تا
باده ی نقاره خانه میشود طناز تر
کربلا بعد از خراسان آی میچسبد که هست
چای موکب با نبات و زعفران ممتاز تر
#حسین_مرادی
عمریست در مدار عنایات ایزدند
آنان که در حریم تو در رفت و آمدند
شمس الشموس هستی و اینجا فرشتگان
خدمت گزار عالم آل محمدند
#محمدجواد_منوچهری
#السلامعلیکیاعلیبنموسیالرضا