eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
95 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
شعر طنز در مورد ما سی قفسه کتاب داریم یک مشت کتاب ناب داریم در مورد اکثر مسائل در این قفسه جواب داریم در حوزه مبحث سیاسی ما ریشه انقلاب داریم یک چند کتاب زیرمیزی در منقبت شراب داریم در بخش امور ماورائی تعبیرنگار خواب داریم یا اینکه برای خواب راحت طراحی رخت خواب داریم یک دفتر شعر طنز جالب از شخص”ابوخراب” داریم در علم مهندسی رساله از خالق فاضلاب داریم صد جلد کتاب با مسمی در پختن این کباب داریم یک جلد کتاب زیر خاکی با برگه ضد آب داریم از کل کتابهای “صادق” ما “وق وق بی صاحاب” داریم! در حیطه جانور شناسی آناتومی عقاب داریم هر چند که مطلقاِ نخوانیم در بحث کتاب هم ندانیم با این همه این کتابخانه حالا شده چلچراغ خانه پیش فک و فامیل و رفیقان یا پیش تمامی رقیبان سرمایه با کلاسی ماست با آن پُز ما همیشه غوغاست دیزاین درون خانه زیباست یک جور نماد سطح بالاست از برکت این کتابخانه لفاظی بی حساب داریم هر جا سخن از کتاب باشد حرف و سخن و خطاب داریم در خواندن و فهماشان اگر کُند در فخر به آن شتاب داریم ۲۴ آبان ماه روز کتاب و کتابخوانی
نیست کاری به دو رویان جهانم صائب روی دل از همه عالم به مرا
در قحطی آب است ولی غرق سراب شاد است‌ولی شکسته در پشت نقاب از معـرفت و عـشـق تهی شـهـری که یک عمـر در آن غـریـب افـتـاده کتاب
هم رویٍ دست و پای گل و خار می نشست هم رویٍ قد و قـــامتٍ دیـــوار می نشست با قلب ٍکوچکش، دل ٍخیلی بزرگ داشت با آنکه خواب رفته و بیدار؛ می نشست اندازه ی زمین و زمان، حرفٍ خوب داشت جایی که سقف بر سرت آوار، می نشست اهلٍ گلایه کـــردن و دوز و کلک نبود هر چند با اهـــالی بـــازار مــــی نشست! بــا کوچک و بـــزرگ بــــلد بـــود دلبـــری با هر بهـانه ای کم و بسیار ، می نشست چشم مرا به دیــــدنٍ دنیا بــــزرگ کرد وقتی بروی چشمٍ تَـــرم، تار می نشست! آنقدر مهربان و عزیز و صــــبور بود چون کودکی که تشنه ی دیدار می نشست این یارٍ مهربان که به شیرین زبانی اش معروف گشته بود و به تکرار می نشست این یارٍ مهربانٍ گل اسمش کتاب بود ، رویٍ لب یار می نشست
فـرهـنـگ تـفـکر اگر اجرا بشود سرمایه‌ی اندیشه‌ی فردا بشود آینده‌ی مقـتدر اگر می‌خواهیم باید که کتابـخوانی احیا بشود
قالَ الاِمامُ الصّادِقُ عليه السلام: اِزالَةُ الْجِـبالِ اَهـْوَنُ مِنْ اِزالَةِ قَلْبٍ عَنْ مَوْضِعِهِ. امـام صـادق عليه‌السلام فرمـود: كوه‌كندن از دل‌كندن آسان‌تر است.
آبادی شعر 🇵🇸
قالَ الاِمامُ الصّادِقُ عليه السلام: اِزالَةُ الْجِـبالِ اَهـْوَنُ مِنْ اِزالَةِ قَلْبٍ عَنْ مَوْضِع
با تیشه به صد کوه زدم بهر وصال از خاطر من نمی‌روی خوب‌خصال من کوه تراشیدم و دیدم ای عشق! دل کندن من از تو محال است، محال! [کویر]
آبادی شعر 🇵🇸
قالَ الاِمامُ الصّادِقُ عليه السلام: اِزالَةُ الْجِـبالِ اَهـْوَنُ مِنْ اِزالَةِ قَلْبٍ عَنْ مَوْضِع
عـاشـق نـشود هر آنکه هشـیـارتر است چون درد فـــراق یــــار غـمـبارتر است سـخت است اگر چه کـنـدن کــوه امـا دل کندن از آن به قطع دشوارتر است
ارزنده ترین رفیق فـاب است کتاب بر تشنهٔ علــم حـکم آب است کتاب دنبــــال دوای درد اگـــر مــی گردی استامینوفن به قبلِ خواب است کتاب ۱۴۰۲/۸/۲۴
نقطه سرخط. از اول آغاز کنیم نقطه سرخط‌. کوک دگر ساز کنیم پاپیچ گذشته‌ها نشو، اوج بگیر نقطه سرخط. بیا که پرواز کنیم.
شب‌های هجر را گذراندیم و زنده‌ایم ما را به سخت‌جانی خود این گمان نبود
با مـــن قدم بزن، تنهاتــــر از همه اِی مصرعِ سکوت، در شعرِ همهمه با مــن قدم بزن، چله نشینِ عشق فرمانروای قلب در سرزمینِ عشق…