غیر اندیشه تو در سر من چیزی نیست
این قدر تند نرو ، محض خداوند بایست
لحظه ای مکث کن وجان خودت راست بگو
مهربان قلب تو در دایره سلطه کیست؟
تا که از دست تو راحت بشوم خواهم رفت
آخرین جمله اش این بود وبه من می نگریست
ای تو که دغدغه هر شب و هر روز منی
می شود بی سر سبزتو مگر راحت زیست؟
تو نمی دانی از آغاز عطا کرده خدا
به دل اهل زمین صفر وبه چشمان تو بیست
تو چه دانی که همین مرد سراپا تقصیر
علت این همه افسردگی و دردش چیست
خاطرت جمع که دست از تو نخواهم برداشت
گر چه این حرف برای تو کمی تکراری ست
#حمدالله_لطفی
باید این دیوانگی یک بار دیگر جان بگیرد
آنقدر در کوچه می مانم ، هوا باران بگیرد
نی به غیر از اشک چیزی در بساطش نیست وقتی
دختر زیبای خان را چشم یک چوپان بگیرد
مثل من هرگز کسی در بند بازویت نبوده
که سُراغ از دستهای سرد زندانبان بگیرد
لااقل نگذار وقت رفتنت از خاطراتم
غیر دستانم کسی روی سرت قرآن بگیرد
امتحان زندگی هی سخت تر شد ، شاید امشب
امتحان مرگ را پیک اَجل آسان بگیرد
#ابراهیم_جویباری
آنچنان ذهن من از خواستنت سرشار است
که شب از یاد تو تا وقت سحر بیدار است
حیف از این قسمت و تقدیر که هر کار کنم
باز بین من و تو فاصله معنا دار است
خودمانیم، تعارف که نداریم بگو
دست بردارم اگر پای کسی در کار است
بی تو با یاد تو رؤیای قشنگی دارم
قسمت این است دلم دولت خود مختار است
فرض کن دست مترسک به کلاغی نرسد
دستِ کم باعث دلگرمی شالیزار است
روزها یاد تو، شب یاد تو، در خواب خودت
سهمم از حادثه ی عشق همین مقدار است
#حسن_توکلی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀 #شب_جمعه
حسین جان...
میخواستم بهتاخت بیایم به کربلا
وقتی هجای نام تو را روضهخوان کشید
#سعید_مبشر
از عرش خدا به فرش بارد، صلوات
بر روی لبان همه آید، صلوات
در عید سعید بعثت آرام مباش
دائم بفرست بر محمد صلوات
#حضرت_باران
#رباعی
آیینه ی بی غبار برمیگردد
باسیصد و چند یار برمیگردد
پاییز به گوش برگ ها میگوید
سر میرسد انتظار ، برمیگردد
#علی_کاوند
#امام_زمان_عجلاللهتعالیفرجه
#جمعه
#اللهم_عجّل_لولیک_الفرج
🌺 یا صاحب الزمان ادرکنی 🌺
مانده است به انتهای این راه نگاه
شاید که همین جمعه بیایی از راه
با پرچم سرخ "یا لثارات حسین"
ای منتقم خون اباعبدالله
#محمدحسن_محمدی
دلی گرفته و چشمی به راه دارم من
مخواه بی تو بمانم، گناه دارم من...
به رغم خانهخرابی و دربهدر شدنم
چه بیتها که از آن یک نگاه دارم من
غمت به زندگیام رنگ تازه بخشیده است
سپید مویم و بختی سیاه دارم من
به لطف دائمِ ساقیِ دست و دل باز است
اگر که حال خوشی گاهگاه دارم من
دریغ! یار فراموشکار من عمری است
که پشت پنجره چشمی به راه دارم من
#محمد_عزیزی
زبانِ حالِ عاشق گر دعایی دارد این دارد؛
که یارب مهربان گردان دلِ نامهربانش را..
#بیدل_دهلوی
#جمعه_های_انتظار
مانند سیاهی رطب می مانی
در غربت ظلمانی شب می مانی
ای دل که در انتظار روز فرجی
با معصیت از ظهور عقب می مانی
#مهدی_کبیری
از گردنــه های سخــت کردیم عــبـور
نزدیک شدهاست فتحِ آن قلهی دور
شد لشــکرِ فتــنهها ز هر سوی روان
بـایـد بزنیــم دل به دریـــای حضــور
#آمنهآلاسحاق (#مهرآفرین)
#انتخابات
برگزیدگان جشنواره ملی شعر صحیفه سجادیه
*بخش اساتیدو فرهنگیان *
نفر اول: مهدی زارعی
نفر دوم: سیما سلیمان پور
نفر سوم: مشترکا جعفر عباسی و عباس جواهری رفیع
نفر چهارم شایسته تقدیر): غلامرضا کافی، ابوالفضل فیروزی، محمد جواد منوچهری
*بخش دانشآموزی*
1_ نفر اول :رامینا یاراحمدی
۲_ نفر دوم : امیرحسین باقرزاده
۳_ نفر سوم: عسل شعربافیان
۴،شایسته : مغیثا اکبری
*بخش آزاد*
نفر اول:علیرضا اطلاقی _ زهرا اسپید
نفر دوم: مشترکا فاطمه فاضلی، سیدمجتبی قلی پور
نفر سوم: فائزه زرافشان، سجاد حیدری قیری
نفر چهارم(شایسته تقدیر): مشترکا محبوبه زارع،ناصر دوستی،محمد رحیمی، احمد سلطانی،
*بخش دانشجویی*
نفر اول: مشترکا مجید موسوی، فاطمه نانی زاد
نفر دوم: مشترکا محسن کاویانی، راضیه باقرزاده
نفر سوم: مشترکا عاطفه جوشقیان، احمد رفیعی وردجانی
بخش ویژه :
زبان ترکی: وحید طلعت ، شایسته تقدیر منا منادی
زبان عربی: شایسته تقدیر عماد ال کثیری،کریم سواری،محمد السعیداوی
زبان کردی: شایسته تقدیر مجتبی کرمی
گویش محلی: شایسته تقدیر نیلوفر شاطری
تا جهان باشد نخواهم در جهان هجران عشق
عاشقم بر عشق و هرگز نشکنم پیمان عشق
#سنایی
عاشق شدن و صبور بودن ،تـا کی؟
در سایه به فکر نور بودن ،تا کـــــــی؟
آقــــا تو ببخش من زبانم تنـــــد است
هی منــتظر ظــــهور بــــودن، تــــا کی!؟
#صفيه_قومنجانی
#اللهم_عجل_الولیک_الفرج
جمعه دلتنگ و همه در طلبت حیرانیم
در هیاهوی زمان منتظر مهمانیم
خشک شد چشم همه منتظران خیره به راه
جمعهها ندبهی دوری ز تو را میخوانیم
گذر عمر و زمان بی تو چه طاقتفرسا است
عاشقیم و غم این فاصله را میدانیم
قحط ایمان شده در مصر جهان دور از تو
استغاثه به تو داریم و پیِ بارانیم
فتنهی ظلم سیه کرده رخ عالم را
زنده در گورِ خطا و گنه و نسیانیم
بی تو کوریم میان دل کنعان جهان
بی تو ای جان جهان مردهدل و بیجانیم
کاش در غمکدهی هجر تو آباد شویم
یک نگه کن که بدون نگهت ویرانیم
تو همان وعدهی حق هستی و خواهی آمد
تا ظهور تو سر عهد و وفا میمانیم
#مستان(معصومه گودرزی)
#اللّٰهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّکَ_الْفَرَج
🌺☘🌺☘
@bareshe_ghalam
.
ابتدا بسم رب آغوشش
گونهها، چشمها، لبش، گوشش
نقطهٔ عطف جذبهٔ رویش
انعکاس شکست ابرویش
سبزهاندام باغ زیتونها
موپریشان بید مجنونها
تن بلندای نخل اهوازی
راهرفتن، خدای طنّازی
شعر اعجاز ناز میخوانم
در نگاهش، نماز میخوانم
ربنا آتنا هوای تنش
اهدنا فی صراط آمدنش
که بیفتد به کوچهمان گذرش
یا بچرخد به سمتمان نظرش
با همان چشمهای بیبَدَلش
که چه جانها گرفته در قِبَلَش
چشمها قطرههای باداماند
چشمهایی که مست ماداماند
خانمان سوز ناکَساند اینان
که برای جهان بساند اینان
دیدهها را خمار میخوانند
همه را بیقرار میخوانند
مردمانم که مست میخندند
تا زمانی که هست میخندند
تا زمانی که هست میخندم
دل اگر چه نبست، میبندم
#منصور_یالوردی
من به اندازه دنیای شما غم دارم
چون تو او را کم و من نیز تو را کم دارم
بارها کشته ام او را و دلم سرد نشد
بس که احساس حسادت به رقیبم دارم
کاش با قید وثیقه برهم از غم تو
سند سربی ششدانگ جهنم دارم
کیست تا مرثیه خواند به دل مرده من
این چه دردی ایست خدا کین همه ماتم دارم
و دقیقا به خلاف صفحات تقویم
چند سالیست که هر ماه محرم دارم
فکر کن هر دو ما مشترکا هم دردیم
چون تو او را کم و من نیز تو را کم دارم
#اسماعیل_محمدی
نیمه شب، چینی اگر پیرهنت بردارد
بادِ دزد آمده از عطر تنت بردارد
رعد و برقی اگر از پنجره آمد بی شک
آسمان خواسته عکس از بدنت بردارد
آتشِ نیمه ی شب، پنجره می خواهد صبح
پرده از رازِ گلستان شدنت بردارد
#غلامرضا_طریقی
دیوانه شدم عشق تو آخر به سرم زد
هر چه به سرم آمده را عشق رقم زد
تن خانه نشین ، روح من اما سر کوچه
بر پنجره ای خیره شد و مست قدم زد
شاعر شدم آن شاعر دیوانه که بی تو
هرشب جگرش سوخت و تا صبح قلم زد
بی خوابی شب ها همه تقصیر دلم بود
در قهوه ی خود چشم تو را ریخت و هم زد
آنروز که گفتم به خدا نیستم عاشق
خوردم قسم کذب و خدا بر کمرم زد
در پای تو افتاده ام ای دوست نظر کن
مجنون شده ام عشق تو آخر به سرم زد
#مرتضی_قلیزاده_بابک
قفس در چشم مرغ خانگی خانه است، زندان نیست
قناری تا نمی داند به دام افتاده نالان نیست!
شبیهم گرد تو بسیار میگردند و می گریند
فراوان مثل من می بینی و چون من فراوان نیست
به چشمان تو جز دلدادگی چیزی نمی آید
چرا پنهان کنیم از خلق، رازی را که پنهان نیست
فقط بی ریشه ها از قصه ی آینده می ترسند
درخت ریشه در خون را هراسی از زمستان نیست
ازین دشوارتر حرفی نخواهی یافت در عالم
که هرگز عشق آسان نیست آسان نیست آسان نیست..
#پوریا_شیرانی
نمیدانم چرا اشکم روان شد
بهارِ آرزوهایم خزان شد
امیدم بود دستش را بگیرم
ولی افسوس، سهمِ دیگران شد!
#حسینعلی_زارعی