eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
51 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
شب چیست‌ اگر‌ سیاهِ گیسو این است از ماه‌ مگو اگر که ابرو این است موزون چو دو مصرع‌اند ابروهایت تک‌بیتِ به دیوان زده پهلو این است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باز، از سوریه خبر آمد از جنایات دولتی منفور پرکشید از میان عاشق‌ها عاشقی در دیار دِیرُ‌الزّور نیمهٔ ماه مهربانی بود بامداد شریف یوم العید از بهشت برین به اذن حسن بار دیگر وزید عطر شهید حاج قاسم! یکی ز یارانت بانگ «اِنّا اِلیه» را سرداد در دفاع از حرم بهشتی شد در جوار تو باد روحش شاد حاجتش را گرفت از زینب غرق در روضهٔ علی اصغر در سحرگاه هفت فروردین گشت بهروز واحدی پرپر تا ابد دختر دوسالهٔ او چون رقیه شده است بی بابا لعنت حق نثار اسرائیل لعنت حق نثار آمریکا ۱۴۰۳/۱/۹
"طفل اشکم دم به دم رو سوی دامن میکند دیده میداند که این کودک چه با من میکند" آن قَدَر فریاد سر دادم صدایم خسته شد ناله ام دارد لباس بغض بر تن میکند روزگاری این تبرها شاخه هایم بوده اند آنچه را که دوست با من کرد دشمن میکند؟؟!! من برای تو گذشتم از همه دارایی ام مثل سربازی که خود را وقف میهن میکند تیره و تار است دنیایم ،ولی تنهایی ام میرسد هر شب کنارم شمع روشن میکند... این تویی؟!یا خش خش برگ است یا هوهوی باد؟ بر سر خاکم کسی انگار شیون میکند...!! پ ن :مطروحه ای از استاد ارجمند
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعرخوانی شاعر خوب شیرازی در برنامهٔ «سرزمین شعر»
به غیر کشته‌ی عشقت کسی شهید مباد کسی که دل به تو بسته‌ست، ناامید مباد کسی که مَست تو شد، دلخوشِ حرام نگشت کسی که عبد تو شد، بنده‌ی یزید مباد کسی که رَخت عزای تو را به تن نکند خدا گواه که در حشر روسفید مباد اگر بناست در آتش رَوَم، جهنم من، کنار آنکه گلوی تو را بُرید مباد به هر که رو زده‌ام غیر شر به من نرساند مرا به خیر کسی جز حسین امید مباد
اگر بدانی وقتی نیستی چقدر بیهوده ام تلخم خراب و هیچم! اگر بدانی فقط هیچوقت نمیروی زیبای من! حتی به خواب ...
مگیر فرصت بارانی نگاهم را مگر که پاک کنم نامهٔ سیاهم را جز اعتراف ببین آه در بساطم نیست ولی تو می‌خری آیینه‌وار آهم را گناهکارم و روزی که بازخواست کنی به گردن کرمت می‌نهم گناهم را برای آتش جرمم شفیع خواهم کرد همین دو قطره مناجات گاه‌گاهم را قسم به عفو تو هرگز خطا نمی‌کردم چنانچه غیر تو می‌دید اشتباهم را چنان رئوف و رحیمی که من طمع دارم صواب ثبت کنی کردهٔ تباهم را بگیر تنگ در آغوش مهربانی خود مگیر از منِ بی‌کس پناهگاهم را
ای همسفر باران! ای قاصدکی در باد! ترسم که نباشم من، آن لحظه که می‌آیی
. حاج‌قاسم برای ما نپسند که در این ماه ناامید شویم کاش سرباز راه حق باشیم کاش مثل تو روسپید شویم بازهم تا خدا ببر بالا، دست مجروح و مهربانت را شب پرفیض قدر نزدیک است تو دعا کن که ما شهید شویم ✍️، ۱۴۰۳/۰۱/۱۰ ساعت به وقت ۰۱:۲۰ 💔 هدیه به روح ملکوتی و بلندپرواز حاج‌قاسم سلیمانی صلوات
هدایت شده از شعـرهـای نـاب
﷽ ━━━━💠🌸💠━━━━ شاید شبی قسمت کنم دارایی‌ام را تنهایی‌ام، تنهایی‌ام، تنهایی‌ام را را ━━━━💠🌸💠━━━━ @sherhaye_nab
من آن مرغم که هر بام و سحرگاه ز بام عرش می آید صفیرم
با من شب و روز یادِ شیرینت هست خوشبخت کسی که در نگاهِ تو نشست هرجا ببرندم،چه جهنم چه بهشت از عشقِ تو باز بر‌نمی‌دارم دست
صبحَت بخیر حال و هوای بهار من... 🌼🌼🌼
ای کاش این سحر ز صبوحی حذر کند یا این‌که در، به راه تو، خود را سپر کند امشب نماز را به فرادا اقامه کن تا قاتل از نماز جماعت حذر کند بیدار شد که در صف پشت تو ایستد تا صف به صف ملائکه را دربه‌در کند ای ماه سر به مُهر! سر از سجده برمدار پشت سرت کسی‌ست که شق‌القمر کند در آستین خویش نهفته‌ست تیغ را تا آستان تو لب شمشیر، تَر کند می‌خواهد از شکافتن فرق موج‌ها موسی‌صفت به آن سوی دریا گذر کند این معجزات آیت پیغمبری نبود داد از کسی که بر دل شیطان نظر کند محراب در تلاطم خونابه غرق شد خورشید، خون گریست که شب را سحر کند نامردی از هراس به پل کوچه‌ها گریخت مردی کجاست؟ تا که حَسن را خبر کند تا او بیاید و پدرش را به دوش خویش از شطّ خون مسجد کوفه به در کند در کاسه‌های شیر، شفا موج می‌زند شاید که زخم شیر خدا را اثر کند مولا به یاد فاطمه بر سر حنا گرفت تا مثل روزهای جوانی سفر کند
گفتم شراب ِ وصل به اُوباش می‌دهند؟ با خنده گفت: بنده‌ی «او» باش، می‌دهند @KhyaleVasl | خِیـٰـالِ وَصـْـلْ✨
کنون ز تخت عزیزیِ مصر می ترسم که خود عزیزِ کسی بودم و به چاه شدم
‏ بِعَليٍ....... به امید تو نشستم سر کویت امشب توبه ام در دل من، صوت الاهـم برلب که فراموش کنی هرچه بدی داشته‌ام ‏ بِعَليٍ.......‏.. بِعَليٍ.........بِعَليٍ....... یارب!
شبیه قطره اشکی که چشم یار بریزد بدا به حال درختی که در بهار بریزد
علی تنهاست بیا که عزم به رفتن کنیم اگر مَردیم بیا دوباره به شب‌های کوفه برگردیم نفاق ما به مرور زمانه محکم شد بُرنده‌تر ز دم تیغ ابن‌ ملجم شد تمام روز فرو برده سر به زاویه‌ایم ولی چو شب رسد آلودۀ معاویه‌ایم خدای من! چه شد آن عهدها و پیمان‌ها چرا هنوز سرِ نیزه‌هاست قرآن‌ها؟ هنوز در دل این کوچه‌ها علی تنهاست هنوز تیغِ به زهر آب داده در کف ماست من و تو نیز در آن جبهه با علی بودیم امید جاه نبود از علی، ولی بودیم هر آسمان ز بدن‌های پاره‌پاره نبود در آن میانه نیازی به استخاره نبود چه شد که روز جمل دوستدار غیر شدیم؟ اسیر وسوسۀ طلحه و زبیر شدیم؟ نسوج بیعت ما، حیف! انسجام نداشت به قدر پینۀ کفش علی دوام نداشت میان معرکه سردرگمیم، ای مردم! چه نارفیق و چه نامردمیم، ای مردم! علی ز همسفر نیمه‌راه می‌گوید علی شکایت ما را به چاه می‌گوید «بیا دلا که ز مردم به خود پناه بریم ز دست مردم نااهل سر به چاه بریم» چه در طبیعت ما مردمان فراهم بود؟ که ما شفیق نبودیم و چاه مَحرم بود؟ رها شدیم و گرفتار زرق و برق شدیم میان برکۀ مال و منال، غرق شدیم به ما که مرد خداییم، کفر چیره‌تر است قلوب خلق ز «لیل‌المبیت» تیره‌تر است در این میانه یکی پاک و رستگار نماند به جز پلیدیِ مشتی گناهکار نماند مکن شفاعت آنان که رستگارانند «که مستحق کرامت، گناهکارانند» به سر به راهی ما احتیاجی آیا هست؟ سیاهی دل ما را علاجی آیا هست؟ نشانی خَتَمَ‌الله‌مان مجازی نیست به نقش مُهر جبین‌هایمان نیازی نیست خدا گواست که من بوی یار می‌شنوم صدای صیقلِ بر ذوالفقار می‌شنوم میان باطل و حق چند استخاره کُنَد؟ مگر که فکرِ مرا ذوالفقار چاره کند میان سینۀ ما قلب بی‌وفا، افسوس برای حضرت مولا نمانده جا، افسوس علی علی‌ست به لب‌هایمان ولی پیداست هنوز در شب دل‌هایمان علی تنهاست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶دستورالعمل ناب آیت الله فاطمی نیا برای شب های قدر برای شادی روح آیت ا.. فاطمی صلوات ✨ انتشارش با شما عزیزان🙏
از دیده رفته ای و به جانم نهان تویی بر  بامِ آسمان دلم،   کهکشان تویی من ساقه های غرق به مرداب عاشقی آن غنچه ی شکفته ی  نیلوفران تویی
ذکرم شده دم به دم: الهی العفو من ماندم و بار غم، الهی العفو گفتی که اگر توبه شکستی باز آی صد بار شکسته‌ام، الهی العفو
بگذشته گناهم از شماره یارب جز عفو تو نیست راه چاره یارب من عبد فراری توأم یا الله! در باز کن آمدم دوباره یارب
در منی كه غير از اين يک ماه، قرآن هم نمی‌خوانم به لطف صاحبِ خانه، سر اين سفره مهمانم نخواهی دستم از دامان پرمهرت جدا گردد! اگرچه خوب می‌دانی كه من آلوده دامانم چه شب‌هايی نشستم توبه كردم، قول‌ها دادم نماندم لااقل يک بار روی عهد و پيمانم... نمی‌ترسم كه می‌بينی گناهان مرا اما از اين‌كه پيش مردم وا شود مشتم، هراسانم! خودت گفتی كه در اين ماه، بی‌اندازه می‌بخشی ولی من اين شب‌های رحمت را نمی‌دانم نمی‌چرخد زبانم... آه... اما در سرم غوغاست پشيمانم، پشيمانم، پشيمانم، پشيمانم
در راه نماز، جان بیافشاند علی بر خلق، نماز را شناساند علی با این‌همه چون شهید شد در محراب گفتند: مگر نماز می‌خواند علی؟! مرحوم