eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.5هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
26 فایل
راه ارتباط با آبادی شعر: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
قبولم کن، نکن ردّم، خودم را دست تو دادم بیا ویرانه‌ام کن بنگری آبادِ آبادم زبان تلخ تو شیرین‌‌تر از جام عسل باشد اسیرم کن که من با عشق تو آزاد آزادم جفا کن، خوار کن، از غصه لبریزم بکن ای دوست که باشد مِهر و تاج شاهی و دلشاد دلشادم کمان ابرو بکن صیدم به تیر چشم شهلایت شکارم میکنی اما منم صیاد صیادم برایم درکنارت روز و ماه و سال و شب عید است چه فروردین چه مهر و بهمن و خرداد و مردادم بزن آتش، بسوزانم، بده خاکسترم بر باد فدایت قلب و روح و اصل و فرع و کل بنیادم. () @abadiyesher
گُلِ من، اهلِ رازداری باش پُرنشاط و قوی و کاری باش قصّه‌ای از من و تو می‌مانَد قصّهٔ پاک و ماندگاری باش @abadiyesher
این بود وفای تو؟ چه کمرنگ شده مرز من و تو هزار فرسنگ شده دیواری اگر بود میان من و تو از جنس بلور بوده و سنگ شده () @abadiyesher
دیروز جفای کوفه و شمر پلید امروز جنایت سگ کاخ سفید تاریخ دوراهیِ یقین_تردید است یا سمت حسین باش یا سمت یزید... @avayesokut
از جورِ تو در زمانه ، ای صهیونِ پَست چون لاله، رُخِ غزّه به خوناب نشست با وعده ی صادقِ سه ، خواهی فهمید آسوده نمی شوی پس از این سه شکست
انگار که قطره بوده و رود شده آن گونه که شایسته‌ی او بود، شده این شاخه که تکیه‌گاه گنجشکان بود در محفل عاشقانه‌ای عود شده @abadiyesher
39.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 نماهنگ پیشکسوتان جهاد و مقاومت . 📍خواننده: بهرام پاییز 📍آهنگساز: امیرحسین سمیعی 📍تنظیم کننده: آرمان مهربان 📍شاعر: . 📍آدرس کانال « دل نخواهی » در پیامرسان ایتا: https://eitaa.com/joinchat/2117599237C01145ee29a
خشکیده است قامت من در نبودنت خوردی قسم که شوی، شدی؟ @abadiyesher
لقمه ی بزرگتر از دهن این لقمه ها! از این دهن! بابا، بزرگ است هم وزن آن، هم طول، هم پهنا بزرگ است دعوا سر کفش بزرگان داری اما بهتر ببین این کفش از آن پا بزرگ است وقتی که حرف از خاک ایران است یعنی اندازه ی ایران، ابوموسی بزرگ است امکان ندارد از تنی عضوی بدزدی اعضای این تن تنب کوچک با بزرگ است حالا که فکر دزدی از بابابزرگی! کُل امارات از همین بابا بزرگ است کابوس می گردد برای سرنوشتت از بس که از حدِّ تو این رویا بزرگ است پنهان شدی پشت کسی کوچولو انگار؟! غرهّ نشو خیلی، عمو دنیا بزرگ است دیوانه ای سنگی به دریا می زند گاه عیبی ندارد چون دلِ دریا بزرگ است @abadiyesher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چفیه و تصویر قدس و عطر و تسبیح و خشاب در کنار تو نمایشگاه یک فرهنگ بود 🔹سرودهٔ محمد رسولی در وصف شهید السنوار @abadiyesher
باغ بی باغبان نمی‌ماند راه بی کاروان نمی‌ماند حاج قاسم، هنیه یا سنوار عشق بی ساربان نمی‌ماند... @abadiyesher
سلام صبح پاییزیتون به‌خیر🌼🍁🍁🍁
📢 روزانه 🔹️ صفحه چهل و سه قرآن کریم، سوره مبارکه البقرة 🎙با صدای (مدیر کانال) ✏️ توصیه مهم حضرت : هر روز حتماً قرآن بخوانید @KhyaleVasl | خِیـٰـالِ وَصـْـلْ✨
از ســوز محبت چه خبر اهل هـوس را این آتش عشق است نسوزد همه کس را @abadiyesher
🟡‏تو هر چقدر هم به یه نفر احترام بذاری، در نهایت اون به اندازه فهمش با تو رفتار میکنه. 🌼 🟡ناراحت نباش که شانس نداری خیلی ها هستند که شرف ندارن… ولی خوشحالند… 🌼 🟡بُرد با اونایی بود که نگفتن بعدش چی میشه! @abadiyesher
دل به شادی‌های بی‌مقدار این عالم مبند زندگی تنها فرازی در نشیبی ساخته است @abadiyesher
هر صبح ز نور عشق لبریز شدیم خوشرنگ شبیه فصل پاییز شدیم تاریکی و ترس را به دور افکندیم وابسته به خورشید دل‌انگیز شدیم @abadiyesher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من گلی را دوست میدارم که در گلزار نیست ..♥️ ‌‌‎‎‎‎‎ ‌‌ @abadiyesher
با جنون مرز مشترک داریم ضاحیه، غزه، بعلبک داریم بید مجنون، صنوبر دردیم وقت غم،وسایه‌ای خنک داریم زیر آوار و روی آواریم زنده یا مرده‌ایم، شک داریم! روی یاقوت زخمی دلمان "نحن ابناء عشق" حک داریم مات و شرمنده شعر می‌گوییم قصد همدردی و کمک داریم! هر چه تو زخم تازه‌ای داری ما فقط اشک پرنمک داریم! غزه، بیروت، سوریه، لبنان ما همه درد مشترک داریم @abadiyesher
*100*64# دوشنبه سوری همراه اول @abadiyesher
خواهان بزه کاری و عیاشی بود کانونش درحال فروپاشی بود محکوم به آفتابه دزدی شده بود این دزد به کاهدان زده ناشی بود
4_5811937929492173783.ogg
1.42M
رفتی دلِ من بی تو پر از خاطره‌هاست هرچند که از کوچ تو ما را گِله‌هاست شادم که تویی غصه‌ی من در همه حال تنها غمِ من بی تو همین فاصله‌هاست : @abadiyesher
چگونه می‌شود از زندگی کنار کشید؟ @abadiyesher
لحظه‌های آخَرَت تلفیق شعر و جـنگ بود. ای شــهید معرکه! مردن برایت ننگ بود. باید از آن لحظه‌ها افسانه‌ای می‌ساختی با تمام زخم‌هایت.. گرچه فرصت تنگ بود گرچه آن‌ها خواستند این‌گونه تحقیرت کنند چشم‌هایت باطل السحری بر این نیرنگ بود. در پلان آخَرَت… نه!...ابتدای قصه‌ات تیتراژ چشم تو زیباترین آهنگ بود. چوبِ در دست تو را چوب خدا دیدیم ما بی‌صدا بر شیشه‌ی شب خورد گویا سنگ بود ما رمیتَ اذ رمیتَ... چوب مامور خداست. صبغت اللهی که هر چه غیر از آن بی رنگ بود. چفیه و تصویر قـدس‌ و عطر و تسبیح و خشاب در کنار تو نمایشگاه یک فرهنگ بود... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@abadiyesher