برگم که هجوم باد را میبینم
فرجامِ سیاهِ داد را میبینم
چون کودکِ ناشاد دبستانم که
هر روز پیامِ شاد را میبینم
#صفيهقومنجانی
@abadiyesher
ناله را هرچند میخواهم که پنهانی کشم
سینه میگوید که من تنگ آمدم، فریاد کن
#امیرخسرو_دهلوی
@abadiyesher
تو می دانی چه دردی می کشیدم از تبَر بودن؟؟
{تَنت از چوب..اما بابتِ سَر، در به در بودن}
گناهش چیست تُنگی، عاشقِ ماهی شود اما...
تمامِ عمر، ماهی از وجودش بی خبر بودن؟؟
چه میکردی، اگر یک عمر گلدانی شوی اما...
تمامِ فکرِ گل از باغ و باران شعله ور بودن؟؟
گمانم شاعر و آئینه همزادند...امّا شعــر...
چه میشد یک دو خط، از حسِّ جیوه باخبر بودن؟؟
نمی دانم!..نمی دانم که می دانی؟!..ولی حس کن
چه حـــالی دارد از نادیده هــم... نادیدهتر بودن؟!
خیالی نیست. "خورشیدی" . بتاب و حکمرانی کن.
که عـــادت کردهام خورشید را، بالایِ سَر بودن
هوا خوب است! من خوبم! و اینجا آسمان آبی است!
نگو دیوانه ام! سخت است دردِ کور و کــر بودن.
#غـــزل_سهرابی
@abadiyesher
کاش این همه سرسخت نبودی با من
جای همه هست در دلت الا من!
چه ساده گذشتی از دلم؛ بیانصاف!
با شورش قلبم چه کنم حالا من؟
#عاشقانه
#ناهید_خلفیان
@abadiyesher
یوم الله #۱۳_آبان
و #روز_دانش_آموز
به همه دانشآموزای عزیز مبارک...
🌱🌼
@KhyaleVasl | خِیـٰـالِ وَصـْـلْ✨
تو چه دانے
ڪه پسِ هر
نگهِ ساده ے من..
چه جنونے
چه نیازی،چه غمے ست؟
#مهدی_اخوان_ثالث
@abadiyesher
گنجشک کوچکی شدهام در پناه تو
خو کردهام به سایهٔ چشم سیاه تو
ای کاش در مسیر رسیدن به خانهات
باشد درخت کوچک من تکیهگاه تو
برعکس من، در آینه بوسیدهای مرا
این بود عاشقانهترین اشتباه تو
خاری به چشم من شده زیباییات؛ ولی
اینها فدای یک سر سوزن نگاه تو
تنگ غروب پلک زدی، آفتاب رفت
زل میزنم به پنجرهٔ پابهماه تو
#علیاصغر_شیری
@abadiyesher
کجام شبیه امامزاده است که فقط وقتی مشکل دارید پیداتون میشه؟!
@abadiyesher
چنان كه خواسته بودى گُلى نزد به سرت
گُلى نزد به سرت، اى دريغ! گُلپسرت!
مرا به خشكىِ طبعم ببخش اى مادر
نداشتم غزلى در رثاى چشمِ ترت
مرا ببخش درختِ عظيمِ ديرينسال!
اگر نبود شبيهِ تو آخرين ثمرت
اگر نشد كه جگردارتر از اين بشود
اگر كه كرد به عصيان و جور، خونجگرت
فداى آنچه كه يک عمر با دلت كردى
دل، اين شكستهى از من هميشه باخبرت
بسا كه سالِ نويى آمد و خجل بودى
شروع شد ز شبِ عيد، سيزدهبهدرت
بسا كه سفرهی خالى به شرم گستردى
مرا مكن خجل از خويشتن، فداى سرت!
دوباره باز گناهِ مرا به گردن گير
همان هميشه تهى، واىِ من! ز سيم و زرت
ببين چگونه كمر راست مىكند امروز
جوانِ تو، به فداى جراحتِ كمرت...
بيا به كشورِ آغوشِ خود پناهم دِه
غريب مانده در اين شهر، مادرم! پسرت...
#پیمان_طالبی
@abadiyesher
بیاور چای با معجونِ تازه
بپا کن عشق با مضمونِ تازه
دوباره صبح شد خورشید خانم
بزن بر روی رگها خونِ تازه
#صفيهقومنجانی
@abadiyesher
هدایت شده از خوبان پارسیگو
مقدّس است برایم نگاه کردنِ تو
سرِ قرار، همیشه اگر وضو دارم
#حسین_دهلوی
در دلم جایی برای هیچکس غیر از تو نیست
گاه یک دنیا، فقط با یک نفر پر میشود!
#سعید_صاحب_علم
@abadiyesher
از جان چه خبر گیری و از چشم چه پرسی
آن بیتو پر از آتش و این بیتو پر آب است
#قاآنی
@abadiyesher
هدایت شده از اشعار "عاصی"
"معتاد شدیم و خبر از خویش نداریم
هستیم همه نئشه دنیای مجازی"
این نطفه شیطان به طلسمی که بلد بود
سرگرم نموده همه را با تب بازی
با گوشی خود ذکر بگوییم و بگریم...
دیگر چه مناجات و چه ذکر و چه نمازی
بت گشته برای همگان گوشی و تبلت...
انگار به همدم نبود هیچ نیازی
ترسم که شود عمر تمام در ره این کار
این عمر گران مایهء خود را تو ببازی!
"عاصی"
😔😔😔
چون زیر و بم فراق را میدانم
بر سفرهی عشق تا ابد مهمانم
تا چشم بد کسی به یارم نخورد
هر صبح "وان یکاد" را میخوانم
#مجتبی_باقی
@abadiyesher
از این ساحل
آب و گل درگذر
به گوهر سفر کن
که دریا تویی
#مولانا 💚
@abadiyesher
🚩 سوگ بیکرانه
کوهآهنیم، حوصلهٔ شرح قصه نیست
لاتَحزَنیم، حوصلهٔ شرح قصه نیست
تیغیم؟ غمزهایم؟ شرابیم؟ چیستیم؟
مردافکنیم، حوصلهٔ شرح قصه نیست
خونی که تا همیشهٔ تاریخ عاشقان
بر گردنیم، حوصلهٔ شرح قصه نیست
دزدیده و دریده و خونین و چاکچاک
پیراهنیم، حوصلهٔ شرح قصه نیست
با دوست مهربان و وفادار و، سختگیر
با دشمنیم، حوصلهٔ شرح قصه نیست
در سوگ بیکرانهٔ دریادلانمان
بیشیونیم، حوصلهٔ شرح قصه نیست
ای مرگ سرخ، در تب و تابِ به پای تو،
افتادنیم، حوصلهٔ شرح قصه نیست
#مهدی_جهاندار
@abadiyesher
هدایت شده از آبادی شعر 🇵🇸
بیخانهایم، حوصلهٔ شرح قصه نیست
ویرانهایم، حوصلهٔ شرح قصه نیست
میخواستیم سر بگذاریم رویِ... آه
بیشانهایم، حوصلهٔ شرح قصه نیست
شب تا سپیدهدم چه غریبانه سوختیم
پروانهایم، حوصلهٔ شرح قصه نیست
افسوس هرکه دمخور ما شد شکستِمان
پیمانهایم، حوصلهٔ شرح قصه نیست
با آنکسی که رفت و نشد آشنای دل
بیگانهایم، حوصلهٔ شرح قصه نیست
بی عشق، میرویم و فراموش میشویم
افسانهایم، حوصلهٔ شرح قصه نیست
شعر مرا ندیده بگیرید و بگذرید...
دیوانهایم، حوصلهٔ شرح قصه نیست
#جواد_محمدی_دهنوی
@abadiyesher
هدایت شده از آبادی شعر 🇵🇸
بیلشکریم، حوصلهٔ شرح قصه نیست
(فاضل نظری)
ارگ بمیم، حوصلهٔ شرح قصه نیست
غرق غمیم، حوصلهٔ شرح قصه نیست
تا زندهایم بار امانت به دوشِمان!
کوهی خمیم، حوصلهٔ شرح قصه نیست
سهراب شاهنامهٔ تقدیر و قسمتیم
یا رستمیم؟ حوصلهٔ شرح قصه نیست
تلخیم و کنج کافهٔ غم خاک میخوریم
کهنهدمیم، حوصلهٔ شرح قصه نیست
با پیلهٔ خیال تو پرواز میکنیم
ابریشمیم، حوصلهٔ شرح قصه نیست
عجّل علی ظهورک یا صاحبالزمان
بیهمدمیم، حوصلهٔ شرح قصه نیست
#مارال_افشون
@abadiyesher
ای تیرِ غمت را دل عشّاق نشانه
خلقی به تو مشغول و تو غایب ز میانه
گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد
یعنی که تو را میطلبم خانهبهخانه
هرکس به زبانی سخن عشق تو راند
عاشق به سرود غم و مطرب به ترانه
مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو
مقصود تویی، کعبه و بتخانه بهانه
افسونِ دل افسانهٔ عشق است، دگر نه
باقی، به جمالت، که فسون است و فسانه
تقصیرِ «خیالی» به امید کرم توست
باری! چو گنه را به از این نیست بهانه
#خیالی_بخارایی
@abadiyesher