من اعتراض به این نوع عاشقی دارم جناب محکمه من شاکی ام نه دلدارم! جناب محکمه دستور مقتضی لطفا که از خزانه این عشق پرده بردارم خودم وکیل خودم میشوم تقاضای اشد بوسه به مقیاس دوری اش دارم نبود این متشاکی دل مرا کشته ست جناب محکمه در واقع من عزادارم هزار بوسه برای جریمه کافی نیست مگر خودم همه را تا هزار بشمارم! به رغم اینهمه اما طبیب خوشنامی ست شفای دل من از این متهم طلبکارم... چه کرده ام که نبودش جزای من بوده ست چقدر من به جنابت وثیقه بسپارم جناب محکمه حالا که رشوه میخواهی کنار نامه به غیر از دلم چه بگذارم؟! #مجتبی_سپید @abadiyesher

خندیدنِ من به مرگ از روی غم است از حالِ بدم هر چه بگویند کم است! #علیرضا_کریمی @abadiyesher

شاید باید رفت 😔😔 @abadiyesher

تمام حجم قفس را شناختیم، بس است بیا به تجربه در آسمان پری بزنیم #قیصر_امین‌پور @abadiyesher

کیستم؟؟! یک تکه تنهایی...🙂 #مهدی_اخوان_ثالث @abadiyesher

زیباترین نبودی و من ماه خواندمت! این است عشق! عشق بدی را ندیدن است... #مجید_ترکابادی @abadiyesher

من تمام دین خود را در طوافِ چشمِ تو هفتمین دورم کجا ؟ در دورِ اول باختم...💚 #رضا_علیزاده @abadiyesher

#شبت_بخیر 💚

صبح آمده و معجزه لبخند زده دل را به حضور دوست پیوند زده از پنجره‌ها شعاع ایمان جاری است خورشید نگاه بی‌همانند زده #مجتبی_باقی @abadiyesher

همه جا دکان رنگ است همه‌رنگ می‌فروشد دل من به شیشه سوزد همه‌سنگ می‌فروشد به کرشمه نگاهش دل ساده‌لوح ما را چه به ناز می‌رباید چه قشنگ می‌فروشد شرری بگیر و آتش به جهان بزن تو ای آه...! ز شراره‌ای که هر شب دل تنگ می‌فروشد به دکان بخت مردم که نشسته است یارب! گل خنده می‌ستاند غم جنگ می‌فروشد دل کس به کس نسوزد به محیط ما به حدی که غزال چوچه‌اش را به پلنگ می‌فروشد مدتی است کس ندیده گهری به قُلزُم ما که صدف هر آنچه دارد به نهنگ می‌فروشد ز تنور طبع فانی تو مجو سرود آرام مطلب گل از دکانی که تفنگ می‌فروشد #رازق_فانی @abadiyesher

آن رفیقی که به دوران غمم دور نرفت زیر شمشیر غمش رقص کنان خواهم رفت #امیرخسرو_دهلوی @abadiyesher

#قرآنیات 📢 #تلاوت روزانه #یک_صفحه_قرآن 🔹️#ترتیل صفحه شصت و نه قرآن کریم، سوره مبارکه آل عمران 🎙با صدای #حبیب (مدیر کانال) ✏️ توصیه مهم حضرت #امام_خامنه_ای: هر روز حتماً قرآن بخوانید @KhyaleVasl | خِیـٰـالِ وَصـْـلْ✨

ما را ز تو غیر از تو تمنایی نیست از دوست به جز دوست، نمی‌باید خواست! #رهی_معیری @abadiyesher

نگو ادامه بده بغض خسته‌ام کرده توان آه ندارم ،غزل که جای خودش... #سجاد_صفری_اعظم @abadiyesher

ما شعله‌های سرکشِ اندوه بودیم آدم به آدم می‌رسد، ما کوه بودیم #احسان_افشاری

موهای تو یک حال پریشان آورد بر دامن این کویر، باران آورد چشمان تو یادآور رستاخیز است باید که به کفر زلفت ایمان آورد #حسین_جعفری @abadiyesher

ببخشید سکه دارید؟ میخوام زنگ بزنم به گذشته‌ها ارسالی اعضا محترم کانال👌🌼 @abadiyesher

تبادل داریم☺️👇

متحیر شده‌ام تا غم عشقت ناگاه از کجا یافت در این گوشهٔ ویرانه مرا #عبید_زاکانی @abadiyesher

#خیام😍 @abadiyesher

بی من خوشی، وگرنه از آنِ تو می‌شدم جان می‌سپردم آخر و جان تو می‌شدم ‌ گفتم که مردم از غم و گفتی به حرف نیست! ای کاش من حریف زبان تو می‌شدم... ‌ معشوق روزگار غزل‌های ناب! کاش هم‌عصر شاعران زمان تو می‌شدم ‌ ای عمر چندروزه‌ی دنیا! بدون عشق تا کی اسیر سود و زیان تو می‌شدم؟ ‌ پا بر سرم گذاشتی اکنون که آمدی ای مرگ داشتم نگران تو می‌شدم #سجاد_سامانی @abadiyesher

قهوه را بردار و یک قاشق شکر! سم بیشتر پیش رویم هم بزن آن را دمادم بیشتر... قهوهٔ قاجاری‌ام همرنگِ چشمانت شده‌ست می‌شوم هر آن به نوشیدن مصمّم بیشتر... صندلی بگذار و بنشین رو به رویم، وقت نیست حرف‌ها دارم، صدها رازِ مبهم ، بیشتر... راستش من مردِ رویایت نبودم هیچ‌وقت هرچه شادی دیدی از این زندگی، غم بیشتر... ما دو‌ مرغِ عشق اما تا همیشه در قفس ما جدا از هم غم‌انگیزیم، با هم ‌بیشتر... عمقِ فنجان هرچه کمتر می‌شود حس می‌کنم عرضِ میزِ بینمان انگار کم کم بیشتر... خاطرت باشد، کسی را خواستی مجنون کنی زخم، قدری بر دلش بگذار ، مرهم بیشتر... حیف باید شاعری خوشنام بودم در بهشت مادرم حوّا مقصّر بود ، آدم بیشتر... سوخت نصفِ حرف‌هایم در گلو اما تو را هرچه می‌سوزد گلویم دوست دارم بیشتر... #محمدحسین_ملکیان @abadiyesher

ساده بودم دلِ صافم به‌من این‌را آموخت دلِ صاف و دهنِ صاف بهم مربوطند ...🙄 #مرتضی_لطفی @abadiyesher

🏴دقت کردید دیگه جمعه ها و آخر هفته ها از این خبرا نیست...؟!! قدر ندانستیم؛ 🌺برای شادی روحش صلوات🌺 @abadiyesher

بی روی تو خونابه فشاند چشمم کاری به جز از گریه نداند چشمم میترسم از آنکه حسرت دیدارت در دیده بماند و نماند چشمم #شیخ_بهایی #رباعی @abadiyesher

#خیام @abadiyesher

من سنگم اما کوه را بر دوش دارم بغض دماوندم لبی خاموش دارم دریا مرا پس زد وَ ساحل مأمنم شد صدها نهنگ مرده در آغوش دارم #زهرا_حاجی_پور @abadiyesher

دوش در خواب، لبِ نوشِ تو را بوسیدم خوابِ ما بِه بُوَد از عالمِ بیداریِ ما...! #فروغی_بسطامی💚 @abadiyesher