eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
67 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
من بنده‌ی آنم که خموشی داند @abadiyesher
کبوتر جان من با" باز" ها رفتی خیالی نیست یکی از ما دو تا سامان بگیرد "باز " هم خوب است @abadiyesher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تا تو در سمت شمال دل من جا داری قبله‌ام رو به همان سوست که مأوا داری عطر نرگس ز گلِ خنده‌ی تو می‌بارد ابر احساسی و لبخند دل‌آرا داری عشق یعنی که ارادت به تو دائم باقی است انتظار دگر از عشق من، آیا داری؟ جرعه‌ی بوسه‌ی تو نسخه درمان من است در لبت معجزه‌ای چون دم عیسا داری بر کویر دلم ای عشق! کمی بوسه ببار تو که در ابر لبت شرجی دریا داری گاه‌گاهی که دل از غصه و غم لبریز است مطمئنم که هوای دل من را داری بهترین شعر جهان "دوستت دارم" توست عشق را در سخنت به حد اعلا داری مهربانی و وفا، شور و صفا خصلت توست "هرچه خوبان همه دارند تو تنها داری" @abadiyesher
ترتیل صفحه ۷۲ قرآن کریم .wav
14.07M
📢 روزانه 🔹️ صفحه هفتاد و دو قرآن کریم، سوره مبارکه آل عمران 🎙با صدای (مدیر کانال) ✏️ توصیه مهم حضرت : هر روز حتماً قرآن بخوانید @KhyaleVasl | خِیـٰـالِ وَصـْـلْ✨
هدایت شده از شعرکده
خورشید پشت پنجره، بیکار مانده است! من با طلوع چشم تو آغاز می‌شوم! @sher_kade
دل از جهان بریدم و تسلیم حق شدم من را بس است حضرت پروردگار عشق @abadiyesher
در جنون تو رفته‌ام از خویش ای به قربان تو منِ درویش عاشقی کشته در گریبانت می‌سراید دوباره با تشویش نه برای پس از تو فکر فراق نه به امّید مرهمی در پیش عشق از اولش گرفتاری است آخرش زخم و درد و غصه و نیش این سکوت از سر صلابت نیست چه بگویم از عشق و این دل‌ ریش مرد باید که از تو غم بخرد مرد تر آنکه دل کند از خویش @abadiyesher
تو نمی‌خواهی عزیزت بشوم، زور که نیست یا نگاهم بکند چشم تو مجبور که نیست شده یک روز بیایی به دلم سر بزنی؟ با تواَم! خانه‌ی تنهایی من دور که نیست آن که با دسته گلی حرف دلش را می‌زد پرِ درد است ولی مثل تو مغرور که نیست نازنین، عشق که نه، اخم شما قسمت ماست عاشقی‌های تو با این دل رنجور که نیست تو مرا دیدی و از دور به بیراهه زدی تو نگو نه، دل دیوانه‌ی من کور که نیست خواستم دل بکنم از تو ولی حیف نشد لعنتی غیرِ تو با هیچ کسی جور که نیست مشکل اینجاست نگفتی تو به من، می‌دانم تو نمی‌خواهی عزیزت بشوم، زور که نیست @abadiyesher
دچار وسوسه‌ی بوسه‌ی تو بود لبم سخن ز بوسه که شد میروی؟ یکی طلبم! تو نیستی و خیالت مرا بغل کرده ببین چقدر ز دنیای واقعی عقبم... گره نزن به سر زلف و روی شانه بریز  بخواه تا که بیفتد بال به جان شبم! به تلخ کامی فنجان قهوه می مانم چقدر از هوس بوسهٔ تو لب به لبم! شنیده ام غزلم را برای یارش خواند  از اینکه شعر مرا دوست داشت در عجبم! @abadiyesher
تیری به خطا هم نزدی هر چه زدی خورد... یک‌دنده‌تر از دشمنی ای دلبر لجباز...!!! 😢 @abadiyesher