eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
دلواپس گذشته مباش و غمت مباد من سالهاست هیچ نمی آورم به یاد بی اعتنا شدم به جهان ،بی تو آنچنان کز دیدن تو نیز نه غمگین شوم نه شاد
در مسجد عشق رفته بودم به نماز گفتند اذان بگـــــو،من از آن گفتــــم
دو تا پرنده ی زخمی ، دو تا شکسته پریم دو تا ستاره ی افتاده در دل ِ سحریم دو عاشقانه ی تلخیم و واقعا" شیرین دو عاشقانه ی شیرین ِ واقعا" غمگین
🌸 به دندان گرفتم که از سر نیفتد که این عشق از دست باور نیفتد به دندان گرفتم که این سایه‌ی سر به پای غمی گریه‌آور نیفتد دلم گوشه‌ی مسجد آتش گرفته خدایا که آتش به منبر نیفتد به کاشی مجروح ایوان بگویید که بر روی بال کبوتر نیفتد سر از شوق افتاده تا از مناره سر شور الله‌اکبر نیفتد دل من دعا کن که چشمی پس از این به جنگی چنین نا‌برابر نیفتد سپردم شهان را به شاه خراسان مگر کار ایشان به محشر نیفتد گرفتم به دندان خود چادرم را بگو روضه‌خوان یاد معجر نیفتد
می شد ای کاش که سجاده ی من کوی تو بود جای تربت سرِ من بر سرِ زانوی تو بود می شد ای کاش مُکبّر سرِ تکبیر نماز به لبش “حولِ ولا قوة " بازوی تو بود شاخصِ قبله نما ، سمتِ جنوب است ولی قبله ام کاش میانِ خمِ ابروی تو بود خسته از ذکر نمی شد لب من ، در همه عمر نخ تسبیحم اگر رشته ای از موی تو بود از کجا مات توام؟ پیش تر از خلقت خویش چشم و گوش و لبم از نطفه ثناگوی تو بود
باران بزند یا نزند شهر کثیف است وقتی که نگاه هوس آلود ردیف است با پوششی از نور قدم می زنی اما پشت سرتان باز تعابیر سخیف است
ابری تر از همیشه به رسم کلاغها با ژست فقر و خسته تر از نقره داغ ها یک ژنده پوش تازه پدیدار می شود در بزم نور قرمز پشت چراغ ها *فقر
چشمش به چراغ و مکث چرخِ دنیا با کودک شیرخوار و رقص سرما دنبال دو لقمه زندگی می گردد نفرین به چراغ سبز...!!! یا آدمها...!!!؟ *فقر
🍃 نپرس حال مرا تا غزل به لب دارم خودت بفهم که حالم بد است و تب دارم... فقط بگو لقب "شاعری" به من ندهند بگو که من دل خونی ازین لقب دارم و بی تو این همه شعری که هیچ می ارزند و بی تو دفتر شعری که بی سبب دارم تو چند ساله شدی؟! آه! چند ساله شدم؟ کجا دگر خبر از سال و ماه و شب دارم؟ بیا و این دم آخر کنار چشمم باش مباد بی تو بمیرم ... چقدر تب دارم ! ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌ ‍‌ ‌ ‌‌ ‌‌
کاربر محترم بی نام و نشان که گفته بودید راضی نیستید شعرتون تو کانال باشه پاک کنیم. پاک کردیم.☺️☺️
می شد ای کاش که سجاده ی من کوی تو بود جای تربت سرِ من بر سرِ زانوی تو بود می شد ای کاش مُکبّر سرِ تکبیر نماز به لبش “حولِ ولا قوة " بازوی تو بود شاخصِ قبله نما ، سمتِ جنوب است ولی قبله ام کاش میانِ خمِ ابروی تو بود خسته از ذکر نمی شد لب من ، در همه عمر نخ تسبیحم اگر رشته ای از موی تو بود از کجا مات توام؟ پیش تر از خلقت خویش چشم و گوش و لبم از نطفه ثناگوی تو بود
با هر سلام صبح به ارباب بی کفن انگار روبروی حرم ایستاده ام صلی الله علیک یا اباعبدالله
تو بهونه ی منی واسه سو سو زدنم یه نظر کنی به من شعله میگیره تنم
شاعران را شب کند شاعر وگرنه روزها کاسب و علامه و معمار و بنا میشوند...
آن دل که تو دیده‌ای زغم خون شد و رفت وز دیدهٔ خون گرفته بیرون شد و رفت روزی به هوای عشق سیری میکرد لیلی صفتی بدید و مجنون شد و رفت
این غم انگیز ترین شعر جهان خواهد شد... شاعری واژه به سر دارد ومعشوقی، نه...!
فکر کردی چیست موزون می‌کند شعر مرا⁉️ در قدم برداشتن‌های تو دقت می‌کنم😊 "
سرنوشتم اگر این است که می بینم حکم تغییر قضا را به که باید گفت؟ ...
ناز کن شیرین غزل بس ناز دارد چشم تو حس لذت آور شهناز دارد چشم تو می نوازد روح را دیدار گرم چشمها یک نگه شیرینی اواز دارد چشم تو... شهریار
عشق فهماند کہ یک کوه اگر عاشق شد... متلاشی شدنش با پر کاه اسٺ فقط!
نفهمیدی که روی بیت بیتَش وزن کم کردم نوشتی شعر هایت شادتر ٬ کم آه تر ٬ بهتر ،،،!
بے تو با خاطـره اٺ هم سـر دعـوا دارم! قـول دادم بہ ڪسے غیر تو عـادٺ نڪنم...
یک جهان شعر سرودم که بفهمی تنها محض لبخند تو شاعر شده‌ام خوش انصاف
درد اگر شعر شود، شعر به جایی نرسد قلم و دفتر و طبع و هنرت می‌سوزد!
خیال خام من این بود پنهانت کنم اما؟! نمیدانم چرا از پشت هر شعرم نمایانی؟!