به نگاهی
به کلامی و گهی با بوسه
تو چه آسان
بَلَدی دل بِبَری هر لحظه ...
#حسین_شفیع_زاده
من جدا از تو گرفتارم و با تو خوبم
حق بده سر به در خانه تو می کوبم
مثل آهوی فراری به تو رو آوردم
بغلم کن شود آرام دلِ آشوبم
#یا_امام_رضا
"از دست تو دل باز، هزاران گله دارد
ای آنکه دلت با دلِ من مسئله دارد"
دل می رود اما به کجا هیچ ندانم
دیریست که چون موی تو صد مشغله دارد
ارامش من را به کجا برده لبانت
هرچند که این دل به خدا حوصله دارد
باید به کجا شکوه کنم با که بگویم
از دست تو با دست خودم دل گله دارد
پیچده در این باغ صدای زغن و جغد
غافل شده از اینکه دلم چلچله دارد
پژواک سکوتم همه جا غرق طنین است
در سینه دلم با تو دو صد مسئله دارد
اوای خوش ِ چلچله ها این خبر اورد
امروز ببین شهر دلم
هلهله دارد
#یکتاعرفانی
R🥀
🌙🌟
رگ خــواب تـــو ❣
اگر دست دلـــم مـے افتاد 🙈
قـصــہ عشـــق ❤️
فراهم شدنش حتمــے بود 😌💕
#شب_بخیر_رویاےمن💗💫
هی بوسه نزن با هیجان گوشه ی لب را
یک لحظه رعایت بکن آداب ِادب را
دندان به لبم می زنی انگار شبانه..
پاتک زده ای قسمتی از باغ ِرطب را
#مسعود_محمدپور
گفتم شده ای تو لیلی و من مجنون😍
از غصه ی تو دلم شده کاسه ی خون🙁
بعد از سخنان من دهانش وا شد😶
خمیازه کشید و گفت: «خیلی ممنون»😑
#خلیل_جوادی
🌸
ای ساحل رویایی ام آغوش تو زیباست
احساس پناهم به تو چون بوسه دریاست
بنگر که یکی غرق نگاهت شده انگار
از آن سر دریای دو چشمان تو پیداست
امواج پر از مهر صدای تو به گوشم
با هر نوسانی برسد واضح و گیراست
همراه خیال تو شدن لطف بزرگیست
هم صحبت با تو شدن اندازه دنیاست
در مکتب عشق تو به جز درس خدا نیست
فحوای کلام تو همان پند اوستاست
چیزی طللبیدن ز خداوند جهاندار
با بودنت از درگه او خواهش بیجاست🌸🌸🌸
ڪن نظری ڪه تشٖنه ام ،
بهر وصال عشق تو
مــن نڪنم نظــر به ڪــس ،
جــز رخ دلــربای تــــو
#مولانا
براےقلب آشوبم#تو ےآرامش محضے
ڪه بااحساس شیرینت به#قلبم عشق میورزے
تواین دنیاےبےمهرےمحبت ڪردنت عشقه
به دورازطعنه ےمردم همین#بوسیدنت عشقه
نگاهم میکنےوقتےدلم میلرزه،میمیرم
موهاتوبازمیزارے ےجون تازه میگیرم
دلم رودست تودادم ڪه عمرےدلبرم باشے
اگه دردوغمےدارم توهم غم پرورم باشے
نگیرےدستتو ازمن ڪه گم میشم تواین غربت
ندارم طاقت دورےندارم بےتوهمصحبت
♥️
☆
درون آینهی روبهرو چه میبینی
تو ترجمان جهانی بگو چه میبینی
تویی برابر تو چشم در برابر چشم
در آن دو چشم پر از گفت و گو چه میبینی؟
#حسین_منزوی
تقصیر دلم بود که چشمان تو را خواست
این سر به هوا مثل خودم عاشق دریاست
درگیر نگاهت شد و تا بام تو پر زد
بیچاره ندانست که این اول بلواست
شاعر شد از آن روز که چشمان تو را دید
این ولوله در شعر من از چشم تو برپاست
چشمان تو آمیزه ای از شور و ترانه است
آنجا که غزل نیز فراگیر و مهیاست
ناز تو نیاز دل دیوانه ی من شد
من شاعر چشم تو که بی وقفه تماشاست
آنقدر مرا در نفست جای بده که
این از نفس افتاده بگوید که مسیحاست
جرم توکه نیست اينهمه من عاشقت هستم
تقصیر دلم بود که چشمان تو را خواست
رضا قريشى نژاد
بی تو مهتاب شبش تیره و تار است هنوز
کوچه بی نامِ تو در حسرتِ یار است هنوز
شاخـه ها دست بـر آورده بـه مهتاب اما
اشکی از شاخـه سرِ زلـفِ نگار است هنوز
در نهانخانـه ی شعرت کـه گُلِ عشق دهد
عطرِ صدخاطره در ذهنِ حصار است هنوز
همه تن چشمِ همه، خیره بـه بـاغِ غزلت
گریه ام پـردهٔ این، دیده ی تار است هنوز
شوقِ دیـدارِ تـو بـود ، هـر نفسی آمالـم
دوری ات دغدغـهٔ، این دلِ زار است هنوز
یـادگـارِ شـبِ تنهـایـیِ و چشـمانِ تَـرم
یک غزل ازتو و یک سیمِ سه تاراست هنوز
#محسن_کیوان
✍✍✍
تمـامِ واژه های من بـه نـامِ تـو ترانه شد
وَ نـامِ تـو بـه روی لب سرودِ عاشقانه شد
به انتظارِ ماهِ تو نشسته ام به پُشتِ شب
بیـا امیدِ شب شکن ، دلم پُر از بهانـه شد
بـه زیـرِ هـر قدم کنم نظاره ای به ردِ خود
که اشکِ دیدگانِ من به هرقدم جوانه شد
نگاهِ پـاکِ روشنت، نگاهِ بـا صفـای عشق
نگاهِ من بـه حُرمتت عظیم و بیکرانـه شد
تو ناخدای قلبـمی، و ساحلی بـه موجِ دل
وَ رودِ چشمِ عاشقم، به سمتِ تو روانه شد
نگینِ عشق و شادیت به تاجِ من جلا دهد
سرای قصرِ خالی ام بـه گوهرت خزانه شد
می زنم دل را به دریا ... نه! بیابان بهتر است
نیمه شب ها پرسه در بهت خیابان بهتر است
مثل چوپانی که از عالم فراری میشود
زندگی کردن میان گوسفندان بهتر است
شانه گرمی نباشد تا که همراهت شود
گریه های بی کسی در زیر باران بهتر است
بر دهان حرفهایت مهر باطل می زنند
گفتگو با میله های سرد زندان بهتر است
زندگی درد است دارویش فقط لبهای توست
پیش گیری کردن از هرگونه درمان بهتر است🥀🌹
به که گویم که تو منزلگه چشمان منی
به که گویم تو نوازشگر دستان منی
به چه سازی بسرایم دل تنهای تو را
به که گویم که تو آهنگ دل و جان منی
گر چه پاییز نشد همدم و همسایه من
به که گویم که تو باران زمستان منی
همه رفتند از این شهر و دلم تنها ماند
به که گویم که تو عمریست که مهمان منی
گر چه خورشید سفر کرده ز کاشانه ی من
به که گویم که تو عمری مه تابان منی
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
خواستارت شده ام بهر کدام آمده اند
دیگران با چه دلیلی به کلام آمده اند
من که شاعر نشدم تا همه عشقم تو شدی
🌱شاعران با غزل نیمه تمام آمده اند🌱
دل به دریا زدنم با جگری شیر بشد
وال ها سوی سواحل که مدام آمده اند....
قلبِ نازت متعلق به من است تا بتپد
با حلالی که تو هستی به حرام آمده اند
عشق سربازِ نگاهم به نگهبانِ دلت
از همین رو پسرانی به نظام آمده اند
البداهه ، سید علیرضا طباطبائی
سرباز وطن 🌻🌻🌻🌻🌻🌻
❤️❤️💐💐❤️❤️
زدم به جاده عشقت پیاده در باران
به شوق لحظه دیدار ساده در باران
در این طراوت نمناک در دلم سبز است
امید حادثه ای فوق العاده در باران
ببین که آینه بی قراری ام شده است
زلال صورت نمناک جاده در باران
ز پشت پنجره کلبه ات نگاهی کن
ببین چه سبز بهار ایستاده در باران!
اشاره ای، که گره خورده با نگاهت باز
نگاه مرد دل از دست داده در باران
ز بی تفاوتی ات ای پری قصه من
شکست شوکت یک شاهزاده در باران
هرجا که تویی قلب من انجاست عزیزم
هرجابروی شورش و بلواست عزیزم
رفتی و دلم از غم هجران تو زانروز
سرگشته و آواره ی صحراست عزیزم
من گمشده درموی پریشان تو هستم
دریاد توام گمشده پیداست عزیزم
مهتاب به روی شب دیجور نشسته
شهر شب مان شهر تماشاست عزیزم
ای یاربه حج رفته بیا روبه صفاکن
مهتاب و مه و ماه همینجاست عزیزم
دانی که چرا منتظر و چشم به راهم
این رسم دل عاشق شیداست عزیزم
در اوج بلا هست گرفتار تو قلبم
بیمار تومحتاج مداواست عزیزم🍃💐🍃
جان نثارت می کنم
ای غمگسار و نازنین
جان بی مقدار من
گیر و نگاهی کن عطا👌
#هما_کشتگر_🌴❣🌴
.
یاد باد آنڪه
سرڪوے توام منزل بود
دیده را روشنی ازخاڪ درت حاصل بود
راست چون سوسن و
ڪَل از اثر صحبت پاڪ
بر زبان بودمرا آنچه تورا در دل بود....
هزار فلسفه دارد كسی که مجنون است
به ويژه آنكه جنون را بهعشق مديون است
طلا كه هيچ، كه از اشک نيز پاکتر است
حسابِ هركه سرش از حساب بيرون است
خراب میشوم از ديدن و نديدن تو
كه چشمهای خمارِ تو مست و میگون است
غم ِ تو خون ِ دلم را بهشیشه ریخته است
تو لاك میزنی آرام و من دلم خون است
"ز گريه مردم چشمم نشسته است به خون
ببین که در طلبت حال مردمان چون است"
نگاه کودکی ات دیده بود قافله را
تمام دلهره ها را ، تمام فاصله را
هزار بار بمیرم برات ، می خواهم
دوباره زنده کنم خاطرات قافله را
تو انتهای غمی، از کجا شروع کنم
خودت بگو ، بنویسم کدام مرحله را؟
چقدر خاطره ی تلخ مانده در ذهنت
ز نیزه دار که سر برده بود حوصله را
چه کودکی بزرگی است این که دستانت
گرفته بود به بازی گلوی سلسله را
میان سلسله مردانه در مسیر خطر
گذاشتی به دل درد ، داغ یک گِله را
چقدر گریه نکردید با سه ساله، چقدر
به روی خویش نیاورده اید آبله را
دلیل قافله می برد پا به پای خودش
نگاه تشنه ی آن کاروان یک دِله را
هنوز یک به یک ، آری به یاد می آری
تمام زخم زبان های شهر هلهله را
مرا ببخش که مجبور می شوم در شعر
بیاورم کلماتی شبیه حرمله را
بگو صبور بلا در منا چه حالی داشت
که در تلاطم خون دید قلب قافله را؟
😭😭😭
شهادت آخرین یادگار کربلا حضرت باقر العلوم علیه السلام تسلیت باد.
#امام_باقر
─┅─✵─✵💠✵─┅─
✍✍✍
تمـامِ واژه های من بـه نـامِ تـو ترانه شد
وَ نـامِ تـو بـه روی لب سرودِ عاشقانه شد
به انتظارِ ماهِ تو نشسته ام به پُشتِ شب
بیـا امیدِ شب شکن ، دلم پُر از بهانـه شد
بـه زیـرِ هـر قدم کنم نظاره ای به ردِ خود
که اشکِ دیدگانِ من به هرقدم جوانه شد
نگاهِ پـاکِ روشنت، نگاهِ بـا صفـای عشق
نگاهِ من بـه حُرمتت عظیم و بیکرانـه شد
تو ناخدای قلبـمی، و ساحلی بـه موجِ دل
وَ رودِ چشمِ عاشقم، به سمتِ تو روانه شد
نگینِ عشق و شادیت به تاجِ من جلا دهد
سرای قصرِ خالی ام بـه گوهرت خزانه شد
داغِ یک عمر به تو دیر رسیدن دارم
شوقِ از شاخهی تو پر نکشیدن دارم
پایبند توام ای سبزترین سروِ جهان
کِی سرِ از سرِ شاخ تو پریدن دارم؟!
نارسم، دست تو باید برسم تا برسم
منم آن سیب که با دست تو چیدن دارم
مثل صبح از اثر روی تو روشن شدهام
پیش تو آینهام آینه! دیدن دارم
حرف ناگفتهی ناخواندهی پنهان شدهام
که بیایم به زبان تو شنیدن دارم...
﷽
━━━━💠🌸💠━━━━
دستی ز کرم به شانه ی ما نزدی
بالی به هوای دانه ی ما نزدی
دیری است دلم چشم به راهت دارد
ای عشق! سری به خانه ی ما نزدی
━━━━💠🌸💠━━━━
#قیصر_امین_پور
نگاه کن! تب و تابِ عمیقِ زائر را
مزارِ خاکیِ خورشیدِ عشق، باقر را
بیار جامهی مشکی، که باز هم امشب
غمِ عزیز، مکدر نموده خاطر را
#یا_امام_باقر
می زنم دل را به دریا ... نه! بیابان بهتر است
نیمه شب ها پرسه در بهت خیابان بهتر است
مثل چوپانی که از عالم فراری میشود
زندگی کردن میان گوسفندان بهتر است
شانه گرمی نباشد تا که همراهت شود
گریه های بی کسی در زیر باران بهتر است
بر دهان حرفهایت مهر باطل می زنند
گفتگو با میله های سرد زندان بهتر است
زندگی درد است دارویش فقط لبهای توست
پیش گیری کردن از هرگونه درمان بهتر است🥀🌹
🖤در مزارت نفسِ ثانیهها میگیرد
باد، دَم میدهد و مرثیه پا میگیرد
🖤زائرت پنجرهفولاد ندارد به بغل
ولی از آجرِ دیوار، شفا میگیرد
شهادت #امام_باقر تسلیت باد