eitaa logo
ادبخانه
1.5هزار دنبال‌کننده
444 عکس
117 ویدیو
42 فایل
🌍ادبخانه موسسه فرهنگی هنری ایلیا ترنج 🔶ادبخانه، دانشخانه مجازی ادبیات و آیین است. در این سرای دانش، بُن مایه های شعر وادبیات ، پژوهش های ادبی، آیینی و....را می توان یافت. 🔷آیدی مدیر (صادق خیری): @Sadeghkheyri
مشاهده در ایتا
دانلود
1 🥀 من از تراکمِ حجمی سیاه می ترسم از این هوای کدر، از گناه می ترسم/ گناه مثل تبر، می خورد به قلبم ،آه من از ادامۀ این اشتباه می ترسم/ خطای سرکشِ من، مو به مو سیاهم کرد من از هجوم شبِ این سپاه می ترسم/ به سنگ چین هوس،دل سپردگی بیجاست من از خرابیِ این تکیه گاه می ترسم / شدم مترسکِ دنیا، کلاه رفته سرم از اینکه مانده سرم بی کلاه می ترسم/ چه ها کشید علی از همین مترسک ها! که از کشیدنِ اسرار چاه می ترسم/ مباد ماه، به این رو سیاه،رو نکند من از گرفتگیِ این نگاه می ترسم/ دراین زمان که زمین بر مدار تاریکیست من از خسوفِ تماشای ماه می ترسم/ چقدر فاصله دارم از ایلیا، از عشق از اینکه دورم از این سر پناه می ترسم/ شبیه برکه جدا مانده ام از اقیانوس از اینکه می شوم اینجا تباه می ترسم/ تنفّسم شده افسوس در پی افسوس من از توالیِ این آه، آه،می ترسم/ رسیده ام تهِ خط، راه بازگشتی هست؟ من از سیاهیِ این کوره راه می ترسم/ نمی هراسم ازاین شب که نور می بینم من از شبی که ندارد پگاه، می ترسم/ ✍دکتر /👇 https://www.aparat.com/v/i8rlQ @adabkhane
چهار مضراب_1.mp3
2.34M
🎼چهار مضراب 🎼 ١ @adabkhane
🟦ادبخانه 🟨دنیای ادبیات 🟥بفرمایید 👇 https://eitaa.com/adabkhane موسسه فرهنگی هنری ایلیا ترنج 🟢آیدی مدیر (صادق خیری): @Sadeghkheyri 🔴برای دسترسی به مطالب کانال ،تنها کافی است بر روی هشتگ مورد نظر کلیک کنید: 🟣 🟡 🔵 🔴 🟤 🟢 🟡 🟠 🔴 🔘 🟤 ⚫️ 🟣 🔘 🟢 🟠 🟡 🔵 🔴
✍مردی ز شهرِ هرگزم از روزگارِ هیچ...
2 مردی ز شهرِ هرگزم از روزگارِ هیچ جان از نِتاجِ هرگز و تن از تبارِ هیچ از شهر بی‌ کرانۀ هرگز رسیده‌ام تا رخت خویش باز کنم در دیارِ هیچ از کوره راهِ هرگز و هیچم مسافری در دست، خونِ هرگز و در پای، خارِ هیچ در دل، امیدِ سرد و به سر آرزوی خام دَر دیده اشکِ شاید و بر دوش، بارِ هیچ در کام، حرفِ بوک و به لب، قصۀ مگر بر جبهه، نقشِ کاش و به چهره، نگارِ هیچ دنبال آب زندگی از چشمه‌ سارِ مرگ جویای نخلِ مردمی از جویبارِ هیچ دست از کنار شسته، نشسته میانِ موج پا بر سرِ جهان زده، سر بر کنارِ هیچ دیوانۀ خِرَدْوَر و فرزانۀ جهولعقل‌آفرینِ دشتِ جنون، هوشیارِ هیچ با عِزّ اقتدار و به پابندِ ذُلّ و ضعف با حکمِ اختیار و به دست اختیارِ هیچ هم خود کتابِ عبرت و هم اعتبارجوی از دفترِ زمانۀ بی‌ اعتبارِ هیچ چندی عبث نهاده قدم در ره خیال یک چند خیره کوفته سر بر جدارِ هیچ عمری فشانده اشکِ هنر پیش پای خلق یعنی که کرده گوهر خود را نثارِ هیچ قاف آرزویِ باطلم از دشت پُر غُراب سیمرغْ جویِ غافلم از کوهسارِ هیچ گم کرده راه پیکی‌ام از شهر بی نشان پیغام پُر ز پوچ رسانم به یارِ هیچ صراف سرنوشتم و سنجم بهای خاک نقاد بادسنجم و گیرم عیارِ هیچ بیع و شَرای خونم و بَیاع داغ و درد با زارگانِ مرگم و گوهرشمارِ هیچ جنسِ همه‌ زیانم و سودای هیچْ سود سوداگر خیالم و سرمایه دارِ هیچ گنجینۀ دریغم و ویرانۀ فسوس اندوهگین بیهُده افسوس خوارِ هیچ آیایِ بی‌ جوابم و امای بی‌ دلیل گفتار پوچ گونه و پندار وارِ هیچ ناپایدار کوهم و بر جای مانده سیل گردون نورد گردم و گردون سپارِ هیچ پرگار سرنگونم و عمری به پای سر بر گرد خویش دور زده در مدارِ هیچ عزلت نشین خانۀ بی‌ آسمانه‌ام محنت گزین بی در و پیکر حصارِ هیچ اندیشۀ محالم و سودای باطلم معنی‌ ترازِ صورت و صورت نگارِ هیچ در وادی فریبم و لب تشنۀ سراب در خانۀ دروغم و چشم انتظارِ هیچ بد نامی حیاتم و بر صفحۀ زمان با خون خود نگاشته‌ام یادگارِ هیچ محکوم بی‌ گناهم و معصوم بی‌ پناه مظلوم بی‌ تظلم و مصلوب وارِ هیچ دردم از اینکه تافته‌ام از امیدِ سرد داغم از اینکه سوخته‌ام در شرارِ هیچ کس خواستار هرگز، هرگز شنیده‌اید؟ یا هیچ دیده‌اید کسی دوستدارِ هیچ؟ آن هیچ کس که هرگز نشنیده‌ای منم هم دوستدار هرگز و هم خواستارِ هیچ ✍استاد @adabkhane
📘٣٠ گونه - ۲ 1.واو پیوند (ربط): واو ربط، پیوندی هم‌پایه‌ساز است که بین دو جمله می‌آید و آن ها را به هم ربط می دهد. مثال: من به کتاب فروشی رفتم و کتاب خریدم. مثالی دیگر:آمدند و کندند و سوختند و کشتند و بردند و رفتند.(تاریخ جهان گشای جوینی در توصیف حمله ی مغولان به ایران). مثالی دیگر: واو ربط، در لف و نشر نیز بکار می رود: برید و درید و شکست و ببست /یلان را سر سینه و پا و دست(فردوسی). 2. واوِکوتاهی(اختصار/ایجاز): این واو نوعی از واو پیوندی(ربطی)است که به معنای دریافتن/ دانستن/ فهمیدن و…. بوده و برای حذف فعل جمله بعد می آید. مثال: دیدم و آن چشم دل‌سیه که تو داری/ جانب هیچ آشنا نگاه ندارد(حافظ)یعنی: دیدم و (دانستم/ فهمیدم/ دریافتم که) آن چشم سیاهی که تو داری… 3. واو رویارویی (مقابله / تقابل/ حرف اضافه): این واو نیز نوعی از واو پیوندی(ربطی)است که حرف اضافه بوده و به معنای : «در مقابل / دربرابر» است. مثال: عمر برف است و آفتاب تموز (سعدی شیرازی). یعنی عمر مانند برف است که در مقابل آفتاب سوزانی(تموز=تیرماه)است. 4. واو معاوضه/ مبادله: این واو نوعی از واو پیوندی(ربطی)است که معنی معاوضه یا مبادله یک چیز با چیزهای دیگر است. مثال: دوست ما را و همه نعمت فردوس شمارا(سعدی) یعنی همه خوشی های بهشت برای شما ، در برابر آن دوست برای من کافی است. مثالی دیگر: یک جهان و خنده های تو. یعنی جهان را در عوض و به جای خنده های تو می دهم. ✍ایلیا - علیاری @adabkhane
📕٣٠ گونه 5. واو ویژه ساز(تخصیصی): نوعی از واو پیوندی(ربطی)است که معنی به ویژه، مخصوصاً را می رساند. مثال: آفریده ها را دوست داشته باش و پدر و مادرت را. یعنی به خصوص پدر و مادرت را دوست داشته باش. 6. واو تکرار و تأکیدِ ربطی: این واو، نوعی از واو ربط است که با تکرار فعل، «واو» ربط نیز برای تأکید، تکرار شده است. مثال: « خر برفت و خر برفت و خر برفت» (مولوی- مثنوی معنوی- دفتر دوم). 7. واو آغازین: نوعی از واو پیوندی(ربطی)است که گاه در پاسخ کسی می آید. مثال: سلام بر تو باد. و سلام بر تو(سلامٌ علیک. وعلیک السلام). گاهی در آغاز بیت یا مصراعی می آید. مثال: و نترسیم از مرگ…(سهراب) مثالی دیگر: در آشیانه دست پدر،کبوتر بود/ ودانه دانه دعا بر لبان مادر بود(ایلیا). گاهی نیز پیش از کلماتی مثل: اما، یا و… می آید که به گونه ای حشو است. مثال: واما بعد… مثالی دیگر: بالاخره حرف بزنم ویا نزنم. 8. واو عطف: این نوع واو بین دو کلمه ی دارای نقش یکسان می آید و گویا عاطفه ای بین واژگان ایجاد می کند. البته غیر از فعل. چرا که هر فعل، یک جمله است. کلمه ای را که قبل از واو عطف می آید، معطوفٌ علیه و کلمه ای را که بعد از آن می آید ،معطوف می نامند. مثال : حسین و حسن آمدند . 9. واو مترادف: نوعی از واو عطف است که واژه پیش از خود را معنا می کند. مثال: عطا و بخشش. 10. واو متضاد: نوعی از واو عطف است که مخالف واژه پیش از خود است. مثال: دوستی و دشمنی. مثالی دیگر: بد و نیک را بذل کن سیم و زر / که این کسب خیر است و آن دفع شر(سعدی – بوستان). ✍ایلیا - علیاری @adabkhane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🛤️🦋مسیری برای شیفتگان هدایت؛ 💬سه چیز را با احتیاط برداریم: قدم،قلم،قسم 💬سه چیز را راحت نریزیم: اشک،خون،آبرو 💬سه چیز را آلوده نکنیم: قلب،زبان،چشم 💬سه چیز را به کار بگیریم: خرد،همت،شکیبایی @adabkhane
📕٣٠ گونه «واو» 11. واو تضمن: نوعی از واو عطف است که یک واژه در ضمن و جزیی از واژه دیگر است. مثال: زر و نعمت اکنون بده، کان توست / که بعد از تو بیرون ز فرمان توست. (سعدی- بوستان). یعنی زر در ضمن نعمت و جزیی از آن است. 12. واو تناسب: نوعی از واو عطف است که بین واژگاه تناسب ایجاد می کند. ابر و باد و مه و خورشید و فلک درکارند(سعدی) 13. واو تکرار و تأکید عطفی: این واو نوعی از واو عطف است که با تکرار کلمه، «واو» عطف نیز برای تأکید، تکرار شده است. مانند : روشنان آسماني در عبور / نور و نور و نور و نور و نور و نور (مهدی سهیلی) 14. واو یکسانی: واو یکسانی، نوعی از واو عطف است که به معنای یا بوده و برابری را می رساند. مثال: عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست / من که یک امروز مهمان توام فردا چرا ( شهریار تبریزی ) واو در مصرع اول یعنی: من مهلتی برای امروز ( یا ) فردا کردن تو، ندارم. مثالی دیگر: دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد – یعنی: ممکن است دیر یا زود انجام شود. مثالی دیگر: برد و باخت برای من اهمیتی ندارد ! یعنی : برد یا باخت… 15. واو میان وند: این واو که نوعی از واو عطف است، بین تکواژ های مشتق – مرکب می آید و یک کلمه «مرکب – وندی» می سازد. مثال: گفت و گو ، جست و جو ، آموزش و پرورش… ✍ایلیا - علیاری @adabkhane
١ بگو به خواب که امشب میا به دیده ی من/ جزیره ای که مکان تو بود آب گرفت/ (۵۵۰_۵۹۸ ه.ق) @adabkhane
📕٣٠ گونه «واو» 16. واو علیّت: واو میانه ای است که نوعی از واو عطف بوده و بین دو واژه قرار می گیرد که یکمین واژه را علت و دومین واژه را معلول نامند! مثال: پیری و بیماری- جوانی و تندرستی – ورزش و شادابی 17. واو همراهی(مَعیت): نوعی از واو عطف بوده که به معنای «همراه با»، «مَعَ» است و اغلب در شعر مشاهده می شود. مثال: گفتم من و طالع نگونسارم مسعود سعد سلمان. من همراه با بخت و اقبال نگونسارم/ وارونه ام. مثالی دیگر: من و تا ابد این غم جاودانه( حسین منزوی ) یعنی : شاعر به همراه غم جاودانه اش 18. واو دوری(مباینت/ استبعاد): نوعی واو که در جملات بدون فعل برای برجسته کردن پیام می آید و معنای آن «دور بودن» است. مثال: پدر و بدقولی. یعنی اینکه بدقولی از پدر دور است. مثالهای دیگر: من و تنبلی؟! (تنبلی از من دور است)- مؤمن ودروغ؟!( دروغ از مؤمن دور است)- امام حسین(ع) وسازش؟! – من و انکار شراب! این چه حکایت باشد. (حافظ) 19. واو ضمیر : این نوع واو ترکیبی ، مخفف بوده و بیشتر در شعر (نظم) دیده می شود و مرجع ضمیر را می شناساند. « و» ضمیر(مخفّف “او”): مثال: تخفیف کو به جای که او، تخفیف دَرو به جای در او ، تخفیف چُنو به جای چون او ورا در شبستان فرستاد شاه / ز هرکس فزون شد ورا پایگاه (فردوسی). ✍ایلیا - علیاری @adabkhane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا