eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
704 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
199 ویدیو
17 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی #انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تولید محتوای "هیأت تحریریه بانو مجتهده امین" و "کانون فرهنگی مدادالفضلا" ست. @AFKAREHOWZAVI 🔻ارتباط با ادمین و سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
. غیرت ✍م * صالحی غیرت امری ارزشمند است. اگر افراد خانواده غیور باشند خانواده تحکیم بیشتری پیدا می‌کند. مرد باید از همۀ جهات غیور باشد، امکانات لازم را برای منزل فراهم کند، از آن طرف باید روی حریم معنوی و ایمانی حساس باشد. در ارتباطات فامیلی و اجتماعی، مرد به عنوان پدر و قوام خانواده و بعد از او مادر در این زمینه وظیفه دارند تا حدود شرعی محرم و نامحرمی را رعایت کنند. برای مثال در بین فامیل پسر عمو و پسر خاله به منزل می‌آیند، دختران منزل باید حریم نگه دارند، مسئول این حریم نگه داشتن پدر و بعد مادر است. اسرار خانواده باید مکتوم نگه داشته باشد، حساب شده باشد. همۀ افراد هر کدام در جایگاه خود به سعادت خانواده حساس باشند و در این زمینه غیرتی باشند و مدد کار یکدیگر. غیرت افراد خانواده باعث ازدیاد محبت می‌شود و همه دلسوز بودن نسبت به یکدیگر را می‌یابند و به این ترتیب خانواده مستحکم خواهد شد و از بسیاری از آسیب‌ها مصون خواهد ماند. در واقع تعبیر دیگری که می‌توان برای غیرت بیان کرد «وفاداری» است. غیرت یا وفاداری است و یا نشانهٔ وفاداری. امر به معروف و نهی از منکر نمادی از غیرت دینی است و خدای متعال این راه را مجاز اعلام کرده و در مرحله بعدی واجب کرده است؛ به این آیه توجه بفرماید: «وَ المُؤمِنونَ وَ المُؤمِناتُ بَعضُهُم أَولِیاءُ بَعضٍ یَأمُرونَ بِالمَعروفِ وَ یَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ» بعضی زنان و مردان مؤمن بر بعضی دیگر ولایت دارند، به معروف امر می‌کنند و از منکرات نهی می‌کنند. سورۀ توبه، آیه 7. غیرت یعنی حساس بودن نسبت به مسئولیت‌ها یا ارزش‌ها. با این تعریف مصادیق متعددی خواهد داشت مانند: غیرت حاکم نسبت به مردم،‌ غیرت سرباز به وطن، غیرت معلم نسبت به سرنوشت دانش‌آموز، غیرت شوهر نسبت به همسر، غیرت نسبت به امور ناموسی و نظایر آن. @AFKAREHOWZAVI
. رزمایش قدرت و‌ عشق ✍لیلا همایون فرد سال‌هاست این مردم بعد از ماه بندگی خدا، زمزمه وجودشان "اللهم ادخلنی فی کل خیر "است، اما امسال همه چیز فرق داشت! اجتماع امسال فقط قنوت و تکبیر نبود! اجتماع امسال فقط دعا و تسبیح نبود! اجتماع امسال نمایشی از شکوه قدرت و عشق مذهبی یک ملت بود!ملتی که با وجود سیل هجمه‌ها و دشمنی‌ها پای اعتقادات سیاسی و عبادی خود ایستاده‌اند! این حضور میلیونی تفسیر چند وجهی می‌خواهد که تحلیلگران و متخصصان باید در پی آن برآیند و آورده‌های این اجتماع را تبیین نمایند. آورده‌هایی که گمشده بشر در سراسر جهان است و دولت‌ها و سیاستمدارن بنام‌شان با ارائه مدل‌های مختلف حکومتی هنوز نتوانستند آن را فهم کنند و در دستیابی به آن ناکام مانده‌اند. آورده‌ها‌ی سیاسی همچون اینکه؛ _مذهب می‌تواند عامل قدرت یک ملت باشد. _اتحاد و همدلی می‌تواند آب روی آتش مکر و فتنه دشمنان باشد. _معنویت می‌تواند عامل نشاط اجتماعی و سیاسی در جامعه شود‌. _ولی فقیه می‌تواند محور مقاومت و پایداری یک امت باشد. _دیانت می‌تواند عین سیاست باشد. _فراخوان واقعی همان فراخوان‌های الهی است و با فطرت انسانی هماهنگ است. و ... هرچند برخی حضرات معتقدند که؛ این اجتماعات صرفا عبادی است و نباید به آن نگاه سیاسی داشت؛ اما این حقیقتی انکارناپدیر است که گاهی اعمال عبادی یک جامعه به گونه‌ای ماهیت سیاسی دارد که نیاز به هیچ استدلال و استنباطی ندارد. حضور میلیونی مردم در اقامه نماز با حضور رهبر یک جامعه، معنایی جز عشق مردم به این مقتدای حکیم و فرزانه و تبعیت از فرامین او ندارد و این پیروی از ولایت فقیه است که به فرموده امام راحل(ره) مانع آسیب بر این مملکت خواهد شد. امام خمینی( ره) در این باره می‌فرمایند: من به همه ملت، اطمینان می‌دهم که امر دولت اسلامی، اگر با نظارت فقیه و ولایت فقیه باشد، مانع آسیب بر این مملکت خواهد شد.(صحیفه امام، ج۱۰،ص۵۸) این اطمینان برای ما حجت است و یقین داریم که این مملکت به حول و قوه الهی از همه آسیب‌ها و مشکلات عبور خواهد کرد. ♡ برای مقتدا و رهبر عزیزمان طول عمر با برکت همراه با عافیت و سلامتی آرزومندیم.♡ @AFKAREHOWZAVI
. «سوغات خواب» ✍طیبه فرید عزیز از دار دنیا یک دختر داشت و سه تا پسر. پسرهای عزیز از آب و گِل در آمده بودند و رفته بودند پی زندگی شان. دختر عزیز اما محرم اسرار و غمخوار و دلگرمی‌اش بود. چیزی که می‌خواهم بنویسم درباره امام‌زاده بودن عزیز نیست!یا درباره اسکناس‌های عیدی اش که به تجربه دریافته بودم برکت کیف پول‌است! یا درباره دعاکردنش که رد خور نداشت و اگر اتفاقی اَجَل حتمی نبود خدا روی عزیز را می گرفت و بی خیال ماجرا می شد. یا حتی درباره جِن‌های خانه شان که قبل از اتفاقات بد می آمدند خبر می دادند! قصه، قصه کتیبه‌ای بود که دختر عزیز برای فاطمیه نصب کرده بود روی دیوار وبا هر میخی که زده بود اشک توی چشمش حلقه زده بود و گفته بود بانو هوای مارا داشته باش. کتیبه ای که وقتی نگاهش می کرد بجای غم، شعف می دوید زیر پوستش! دختر عزیز ولی نمی دانست چرا! عزیز می گفت خواستگار آمده بود،دخترم یکی از میخ های توی کتیبه را به نیت عاقبت بخیری زده بود! شب توی خواب امام زمان(عج) را دیده بود،با دوتا فرشته! خواستگارها هم بودند. نظر امام زمان منفی بود، خواستگارها با اشاره سر امام، دود شده بودند و رفته بودند پی کارشان. اما دست چپ دختر عزیز با بال یکی از فرشته ها مماس شده بود درست همان وقتی که می خواست پایین عبای امام را بگیرد و ببوسد. از خواب پریده بود! دستش،جای برخورد با بال فرشته گل انداخته بود.آن قرمزی را دختر عزیز از خواب با خودش سوغاتی آورده،که هر وقت توی دنیای آدم‌ها دلتنگ شد کف دستش را نگاه کند و فرشته را یادش بیاید. دیشب دست دختر عزیز را دیدم، جای بال فرشته را، گل انداخته بود. @AFKAREHOWZAVI
. عید فطر؛ عید بازگشت به فطرت انسانی؛ مبارک فخری مرجانی ماه مبارک رمضان دیگری بر ما گذشت. ماه رمضانی که پر از برکات و خیرات از مبدأ خیر به کل جهان هستی و به بندگان مخصوص است. یک ماه، مجاری تعلقات ظاهری (خوردن و آشامیدن) را بستیم. مجاری‌ای که بعضاً ورودی شیطان است. و چه خوشبخت و سعادتمند است بنده‌ای که علاوه بر تعلقات ظاهری، تعلقات باطنی را نیز روزه‌دار بود. اگر در این ماه مبارک به معنویت راه یافتی، یک‌ماه ظاهر و باطن خود را پاک نگه‌ داشتی، عیوب و رذایل اخلاقی را از وجودت پاک کردی؛ تو در عید فطر به فطرت اولیه خود بازگشته‌ای. مبارک است بر تو ای انسان که با معرفت قلبی به چنین عیدی دست یافتی. و همان‌گونه که مقام معظم رهبری فرمودند که: «ماه رمضان، ماه خودسازی است و خودسازی برای حرکت به سمت جلو است»؛ آن را توشه‌ای قرار بده برای یک سال بندگی متواضعانه و دمادم در محضر ربوبی‌اش. @AFKAREHOWZAVI
. «جنگ ارواح» ✍زهرا نجاتی دیروزخبری مبنی بر تولیدموش از دو پدر و پایان ناباروری، براین اساس، در برخی سایت‌ها منتشرشد. البته این چندان هم خبرجدیدی نیست. نه درزمانه‌ای که طبق اخبار و شواهد موجود، یونیسف به دنبال قانونی کردن روابط جنسی آزاد با کودکان است. دراین زمانه، عده‌ای گمان می‌کنند چون دنیا ناامن است، پس باید از فرزندآوری استنکاف کنند و عده‌ای هم با دروغ می‌خواهند پیوندکودک با طبیعت و مسایل معنوی، را ظلم به او وخشونت در حق او جلوه دهند. درد اینجاست که همین عده، به قدری در حق کودکشان اهل اجحافند که برای یک مهمانی کوچک، از هیچ ازاری، مانند پوشیدن لباس‌های آنچنانی، رفتن به آرایشگاه، در معرض دیدین تصاویر مستهجن، برای کودکشان مضایقه نمیکنند اما پوشیدن یک مینی اسکارف پنجاه سانتی یا روسری نودسانتی را ظلم به کودک می‌دانندـ حال خوش معنوی مساجد و روضه و جشن اهل بیت را فرو کردن اعتقاد درذهن بچه می‌نامند: اما دست پسرنوجوان را می‌گیرند و اورا با خود به باشگاه زنانه می‌برند و از او می‌خواهند لذت ببرد. و برایشان مهم نیست با آرایش و لباس‌های آزاد زنانه و مردانه و داشتن ارتباط در ملا عام، چقدر به سلامت روانی کودکان آسیب می‌زنند اما خواندن سرودهایی مثل «مادرم زهرا» یا برنامه هایی مثل «محفل» یا تشویق کودکان به حفظ قرآن را مصداق ظلم و تعدی به او می‌دانند. البته که دراین زمانه، چاره، نه فرزندنیاوریست نه ترس و لرز. چاره، فرزندآوری و تلاش برای تربیت اسلامی او با توکل برخداست. الان وظیفه، نه به غارپناه‌بردن است، نه ترس از فرزند، امروزچاره تربیت لشگری برای لشگرکشی درمقابل شیاطین است. برای این لشگر بایدخیلی بیش از قبل، توشه‌ی معنویت داشت. اگر نسل قبل ما با عدم پایمردی پای نماز و نمازشب می‌شد که هدایت شود، درتربیت این نسل، معنویت حرف اول را می‌زند. شانه هم نمی‌شود خالی کرد. خواسته و ناخواسته همه وارد جنگ ولشکرکشی‌های اخر الزمانی شده‌ایم و در این لشکرگاه، نمی‌توان وسط بازی بازی کرد. نفاق و منافق، کم‌کم غربال می‌شوند و دوجبهه، ی مومنین و کافرین، لشکرخدا و لشکر شیطان، شفاف و صریح، سینه به سینه‌ی هم خواهند ایستاد. حواسمان باشد در این نبرد پیش رو، برد با کسانی است که محکم‌تر دستشان را لای دست خدا، پناه داده باشند.. @AFKAREHOWZAVI
. "جهاد فرزندآوری" ✍نرگس سلیمانی در درس اصول به بحث "تزاحم" که رسیدند از نظرش بحث مشکلی نبود؛ اما حالا که "تزاحم" میان روزه گرفتن و نگرفتن برایش رخ داده، به‌نظر امر بسیار دشواری بود! تعداد روزه‌های نگرفته هر سالش داشت بیشتر می‌شد. روزه‌های نگرفته در دوره بارداری دخترش خدیجه و حالا دوباره روزه‌های نگرفته سر زیبای تو راهی. می‌دانست تکلیف امروزش روزه گرفتن نیست! انگار حالا بیشتر حال مادربزرگ پیرش در ماه رمضان را درک می‌کرد، هنگامی‌که همه می‌گفتند:"مادر جان تکلیف‌تان روزه گرفتن نیست‌!"و او با حسرت و بغضی در گلو می‌گفت: "پس چه کنم این حال بد جاماندگی را؟!" با صدای خدیجه دختر نازنینش، از درگیری ذهنش خارج شد و به دنبال آماده کردن تهیه ناهار رمضانی رفت! بعد از خواباندن کودکش تازه وقت کرد، گوشی را نگاه کند و بحث شیرین رصد کانال‌های فضای مجازی، که چشمش روی مطلبی ایستاد و دقیق‌تر خواند. " با حاج مهدی داشتم صحبت می‌کردم درد دل کرد و گفت: در این سال‌های دفاع مقدس ، ۲۰۰ روزه قضادارم، در رمضان‌های این سال‌ها هیچ وقت نشده است ده روز در شهری اقامت داشته باشم از این منطقه عملیاتی به آن منطقه عملیاتی..." روزی که خبر شهادتش را میان لشکر ۱۷علی بن ابیطالب (ع) قم اعلام کردم؛ گفتم "بچه‌ها حاج مهدی ۲۰۰ روز روزه قضا داشت. حساب که کردم حاضران جمع چند هزار نفر بودند. چند هزار نفری که قرار شد برای حاج مهدی روزه‌های قضایش را بگیرند، بیشتر از۲۰۰ روز دین حاج مهدی! " بعد از خواندن مطلب مبهوت ماند، حالا او بود و عمل به تکلیف زمانه‌اش و فرمان ولیّ یعنی جهاد فرزندآوری ... @AFKAREHOWZAVI
1260723969_1399166581.pdf
2.57M
کاهش جمعیت ضربه‌ای سهمگین بر پیکر مسلمین نویسنده: آیت الله حاج سید محمد حسین حسینی طهرانی توضیحات: کتاب «رساله نکاحیه» اثر ذی‌قیمت حضرت علامه آیة الله حاج سید محمد حسین حسینی طهرانی قدس سره است. در این کتاب با توجه به آیه (و لایقتلن اولادهن) مسأله کنترل جمعیت از دیدگاه قرآن و اسلام مورد تحلیل واقع شده و با بیان اینکه کاهش جمعیت ضربه‌ای سهمگین بر پیکر مسلمین است از توطئه‌ها و سیاست‌های مزوّرانۀ استکبار در جهت کاهشِ قوّت مسلمین که با بهانه تنظیم خانواده و کنترل جمعیت و با عناوين واهىِ «اقتصاد و زيبائى شهر و زندگانى راحت و مرفّه» هستى مسلمین را به باد فنا می‌دهند، پرده برداشته‌ شده است.این کتاب در دولت سازندگی که سیاست های کنترل جمعیت بر ایران حاکم شد اجازه انتشار نیافت. 🌍گروه مطالعات علم ،دین و فنآوری 🛰 @AFKAREHOWZAVI
. 🔺️برای سرنوشت فرزندمان باغبانیم یا نجار؟! ✍️زهراسعادت 🌿باغبان برای کاشتن دانه در زمین،با حوصله فراوان و دقت کافی خاک را آماده و مهیا مینماید تا به بهترین شکل ممکن،آب و نور را در خود جذب نموده و بتواند در وقت خودش جوانه زده و سر از خاک بیرون آورده و برای رشد و طراوتش تلاش کند! 🌴وقتی دانه ها را در دل خاک نهان میکند مطمئن نیست که قرار است چه اتفاقی برای رشد یا از بین رفتن آنها بیفتد،اما امید خود را از دست نداده و سعی میکند امکانات لازم و کافی را فراهم نموده و فرصت رشد و جوانه زدن دانه ها را به خواست خدا و آنچه پیش خواهد آمد بسپارد و منتظر چیزهای پیش بینی نشده خواهدماند! 🪑قصه نجار،چوب مرغوب و متر و اندازه گیری دقیق است تا یک صندلی استاندارد را بسازد و در این میان،ذره ای بی دقتی در محاسبه اندازه ها آسیب بزرگی به ساخت وسیله چوبی خواهد زد و مهارت نجار،رمز موفقیت او خواهد بود! 🔸️ما بعنوان پدرو مادرهایی که سرمایه عمرمان را فرزندان دلبندمان دانسته و تلاش میکنیم آینده آنها را تضمین نماییم گاهی مانند نجاری که ادعای مهارت کافی دارد،آینده فرزندانمان را با نقشه طراحی شده ذهن خودمان در مسیر زندگی اش قرار داده و برای اینکه پسرمان مهندس و دخترمان دکتر خوبی شود تمام زوایای زندگی آنها را با دقت وسواس گونه ای بررسی نموده و با خط کش آگاهی خودمان برای هر ثانیه زندگی آنها برنامه ریزی مینماییم و اجازه اختلال در اموراتشان را به بهانه گذر از کودکی و نوجوانیشان نمیدهیم! 🔹️شاید این پدرو مادر در نظر دیگران،دلسوز و آینده نگر باشند اما نکته اینجاست که فرزندان،نهال های زنده و پویایی هستند که نیاز به توجهی دارند که شرایط رشد و بالندگی آنها را در حالی فراهم نمایند که ادامه راه را به تلاش و جدیت و انتخابهای عاقلانه خودشان موکول نمایند! ▪️فرزندانی که نشاط زندگی را با بازی کودکانه آموخته و داشتن برنامه منظم را با بهم ریختگی نوجوانانه درک نموده اند! فرزندانی که یادگرفته اند هر انتخابی نتیجه ای دارد و هر بی مسئولیتی آنها در برابر تکالیفشان،تاوانی خواهدداشت که ممکن است آنها رافرسنگها از اهدافشان دور کند! 🔻گاهی بدون در نظر گرفتن استعداهای خدادادی در امور مختلفی که برای رسیدن به آنها نیاز به کتاب و دوره و هزینه های گزاف وجودندارد،رنج مضاعفی را به آنها تحمیل مینماییم تا آرمانهای خود خواسته مان محقق گردد، غافل از اینکه حتی باکیفیت ترین سازه های چوبی یک نجار ماهر،هیچ گاه به ثمر نخواهند نشست!! @AFKAREHOWZAVI
. چگونه گل دختران نوتکلیف را به حجاب تشویق کنیم؟! ✍م* صالحی، عضو تحریریه مجتهده امین دختران نوجوان با دیدن صحنه هایی از بی حجابی یا بد حجابی، ممکن است بر سر دوراهی در انتخاب راه قرار گیرند. لذا مربیان و مادران گرامی وظیفه ی سنگینی بر عهده دارند. دخترگل ما باید ببیند که بانوی محجبه دوستدار زیبایی است، (و در عین حال همهٔ ما موظف به اجرای اوامر الهی هستیم.) همانگونه که خداوند محب زیبایی است: امام صادق (علیه‌السّلام) از جدّ گرامیش علی (علیه السّلام) روایت کرده است که فرمود: «خداوند جمیل است و جمال و زیبایی را دوست دارد و همچنین دوست دارد که اثر نعمت‌های خود را در مردم مشاهده نماید» ( کافی، ج6، ص 438) ❓سوال بنده از بانوان محجبه این است که چرا بیشتر در محیط اجتماع، پارک‌ها ومراکز تفریحی، مراکز خرید ومکانهای عمومی.... حاضر نمی شوید؟ چرا اکثر این مراکز را بانوان بد حجاب احاطه کرده اند؟! تا یک نوتکلیف امکان دیدن هر دو را داشته و با فکر ومنطق و دلیل به انتخاب آگاهانه برسد؟ وظیفه‌ی ما تبلیغ عملی حجاب است، جهاد عملی وحضور در صحنه... نکته:مربیان ومعلمان محجبهٔ ما از مانتو و مقنعه های رنگ تیره در کلاسها استفاده نکنند، رنگهای روشن انتخاب نموده وظاهری تمیز و آراسته داشته باشند. @AFKAREHOWZAVI
. شیرین بگو ✍طیبه روستا گفتنش واجب است اما چگونه گفتن واجب‌تر. پاشنه ی کفش هایمان را ورمی کشیم و به قاعده ی یک عمر پله های مدرسه و دانشگاه را گز می کنیم‌؛ می خوانیم و می خوانیم تا بعدِ عمری یاد بگیریم چگونه پند و کلام شایسته بر زبان بیاوریم، اما همین بیخ گوش خودمان دو سه تا محله ی چند صد ساله را که برگردیم عقب، حافظ شیرین سخن بدون پاس کردن حتی یک واحد و واریز ریالی شهریه و... از دریای بیکران کلام خدا به زیبایی شیوه یادآوری خوبی ها را آموخت و به شیواترین زبان در دل ها جاری کرد. لسان الغیب برای دلدارش این چنین مهربان سرود: زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم ناز بنیاد مکن تا نکنی بنیادم می مخور با همه کس تا نخورم خون جگر سر مکش تا نکشد سر به فلک فریادم زلف را حلقه مکن تا نکنی در بندم طره را تاب مده تا ندهی بر بادم یار بیگانه مشو تا نبری از خویشم غم اغیار مخور تا نکنی ناشادم رخ برافروز که فارغ کنی از برگ گلم قد برافراز که از سرو کنی آزادم شمع هر جمع مشو ور نه بسوزی ما را یاد هر قوم مکن تا نروی از یادم شهره شهر مشو تا ننهم سر در کوه شور شیرین منما تا نکنی فرهادم رحم کن بر من مسکین و به فریادم رس تا به خاک در آصف نرسد فریادم حافظ از جور تو حاشا که بگرداند روی من از آن روز که دربند توام آزادم -مسئله امر به معروف و نهی از منکر مثل نمازاست یاد گرفتنی است باید بروید یاد بگیرید مسئله دارد که کجا و چگونه باید امر به معروف و نهی از منکرکرد. ۱۳۷۱/۴/۲۲ مقام معظم رهبری امام خامنه ای(مدظله العالی) @AFKAREHOWZAVI
. ، یك (۲) ✍فخری مرجانی بعد از خستگیِ كارِ روزانه وارد منزل می‌شوم، غذایی روی اجاق می‌گذارم تا آماده شود. روی صندلی آشپزخانه می‌نشینم و از شدت خستگی چشمانم را چند لحظه‌ای روی هم می‌گذارم. ناگهان بی‌اختیار خوابم می‌برد. آن‌قدر عمیق که حتی بوی سوختن غذا را متوجه نمی‌شوم. شاید دقایق خیلی کوتاهی چشمانم بسته بود؛ اما وقتی بیدار می‌شوم احساس نشاط دوباره به سراغم می‌آید. احساس می‌کنم یک شبانه‌روز خوابیده‌ام. در عالم رؤیا چه اتفاقی برایم افتاد؟ آن مأمور الهی من را کجا برد که تا قبل از این خوابِ کوتاه، نیرویم به صفر رسیده بود؛ اما الآن کاملاً سر حال و با نشاط شده‌ام؟ چه غذایی به روح من تزریق شد که این‌گونه متفاوت شدم و قوایم به حرکت افتاد؟ چرا این تحول بزرگ را خودم هم نفهمیدم؟ اگر یك راننده در شروع حركت ماشین و انتقال قدرت موتور به ماشین و چرخ‌ها، دقت كافی در تنظیم صفحه‌کلاج نكند، تمام ماشین می‌لرزد. اما اگر رانندۀ ماهری باشد، طوری ماشین را به حرکت می‌آورد كه سرنشینان نمی‌فهمند ماشین كِی به حركت افتاد. این مأمور چه مهارت فوق‌العاده‌ای دارد! آن‌قدر قوی و ماهرانه روح من را به بدنم متصل می‌کند كه حتی لحظۀ آمدن را هم متوجه نمی‌شوم. بردن و آوردن من دست چنین قدرتی است. خودم هم هیچ اختیار آن را ندارم. «از آیه‌های خدا خواب شما در شب و روز است.» من آن‌قدر ضعیفم كه حتی از درك آن نیرو كه من را می‌برد و می‌آورد عاجزم. پس به چه چیز مغرور می‌شوم؟! @AFKAREHOWZAVI
💠 زن، مرد نیست! ✍فاطمه ابن‌علی زن، عطر است؛ بوی خوش است؛ هواست؛ هوایی که فضای خانواده را انباشته؛ اگر نباشد نفس آدم بند می‌آید؛ این جملات برداشت رهبر انقلاب از کلمه «ریحانه» در حدیث امیرالمومنین (ع) است که فرمودند: إنَّ المَرأَةَ رَيحانَةٌ و لَيسَت بِقَهرَماَنةٍ ؛ در شرح «قهرمانه» هم گفته‌اند که معنای قهرمان در فارسی با عربی فرق دارد؛ در زبان عربی قهرمان یعنی کارگزار، سرکارگر یا کارگر. بله! زن ریحانه است. قهرمانه نیست. در کارهای سخت‌افزاری می‌شکند، مریض می‌شود و کم می‌آورد. به توصیه خانم مهندس توکل که خود قهرمانه و کارآفرین نمونه است باید زنانه کار کند. چون خدا او را خلق کرده برای زنانگی؛ او می‌تواند سرشت انسان را با سرانگشتان ظریفش طراحی کند و هویتی متعالی را در او به وجود بیاورد. زن، تربیت می‌کند، فرهنگ می‌سازد، آگاهی می‌آفریند، شور به پا می‌کند و حماسه خلق می‌کند؛ اما وجه تمایزش این است که آرام و لطیف کارش را پیش می‌برد. من تعریف در را دوست دارم. @AFKAREHOWZAVI
. «روایت سنگ» ✍طیبه فرید عصر یکی از شب های قدر به دستم رسید ! یک قطعه سنگ کوچک تراش خورده که هشتصد سال قدمت همجواری اش با حرم حضرت زینب(س) بود. تا قیافه اش را دیدم یادم افتاد به گریه های ستون حنانه تکیه گاه پیامبر ،وقتی منبر جایش را پر کرده بود!خب قیافه اش این شکلی بود. انگار دلشکسته ها، عین بچه هایی که مادرشان را گم کرده باشند وانبوه اشک روی صورتشان شوره بسته باشد و با بغض یک گوشه کز کرده باشد. بی صدا و بی توجه به همه آدم ها و اتفاقات پیرامون! حکما اگر انسان بود دست و پا می زد که همانجا بماند،می رفت التماس می کرد مشبک های ضریح را می گرفت و می گفت چرا باید از دل نور برگردم توی تاریکی دنیای آدم ها؟! چرا سنگ حریم دختر سلطان باید بشود نگین انگشتر کسی در نقطه ای دور؟ انگار سیر کمالی سنگ برگشته بود عقب! اما این ها تصورات من بود!نه اینکه سنگ دلگیر نباشد نه! اما او برای وصل کردن آمده بود. او سنگ نبود یک قطعه نور تراش خورده از یک مساحت نورانی بزرگ و بی انتها بود،که به چشم های مادی ما سنگ می نمود.او مأمور شده بود برای وصل کردن!آمده بود به من بگوید آن روزها که تابوت شهدای فاطمیون روی شانه مردم قم از مسجد امام حسن عسکری(ع) تشییع می شد و تو از غصه شب ها، سرت را می‌کردی توی بالشت و گریه می کردی که چرا هیچ ربطی به قصه جنگ سوریه نداری، اشک هایت به هدر نرفته،همه اش را دیده اند! حتی وقتی غم سوریه توی دلت کهنه کرده بود هم حواسشان بود. اصلا خودشان تلاطمت را آرام کردند!حق با او بود. سنگ آدم شده بود و در سفر من الحق الی الخلقش رسیده بود به دست های من! گِلی خوشبوی روزی، روزگاری رسید از دست محبوبی به دستم بدو گفتم‌ که‌ مشکی‌ يا عبیری ‌كه‌ از بوي‌ دل‌آويز تو مستم‌ بگفتا من‌ گِلی‌ ناچيز بودم ‌ولیكن‌ مدتی‌ با گُل‌ نشستم‌ کمال‌ هم‌نشين‌ در من‌ اثر کرد وگرنه‌ من‌ همان‌ خاکم‌ که‌ هستم ... @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. «انتظار» ✍ سیده الهام موسوی در این شب‌ و روزها که در حال گذرند؛ چه مصرع‌هایی که در انتظار بیت‌ بودند، چه بیت‌هایی که در انتظار غزل بودند تا غزلهایی پر معنایی شوند و حکایت این دلهای آشفته، بیقرار و منتظران را بیان کنند. نوشتند، می‌نویسند اما همچنان میان کلمات او را می جویند. همه‌ی مخلوقات یگانه هستی، در انتظار به سر می‌برند. انتظار، را در تمام سختی‌ها و شادی‌ها می‌‌توان دید؛ یا بهتر بگویم نشانه‌ی صبر، استقامت و دلدادگی ما است. منتظر بودن و دانه‌ی امید کاشتن، در این زمانه زیباست. هرچند زمان روبه تاریکی مطلق است اما ما او را نزدیک می پنداریم و آنها دور!! حتی رب العالمین، بارها در مصحف خویش گفته است:«منتظر باشید و من هم با شما منتظر خواهم بود.» کی و کجا، روز موعود فرا می‌رسد، که وعده پایان این انتظار بیقراریی ما است؟ و چه زیبا جواب این سوال ما خداوند به ملائک گفته است.«إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ» ۳۰بقره «حضرت معشوق، موی سفید در موی سر نمایان شد پس کجایی؟!» @AFKAREHOWZAVI
«پروپاگاندای مجلسی» ✍️ فاطمه شکیب رخ اینکه چرا نمایندگان مجلس، طرح استیضاح وزیر صمت را بعد از گذشت ۴ ماه دوباره در دستور کار قرار دادند، می تواند اذهان عموم را به سوی همدلی نمایندگان با مردم در گرانی اخیر خودرو سوق دهد ولی آیا به راستی چنین است؟! و آیا این اقدام صرف ملزومات اهداف انسانی نمایندگان بوده و پذیرش گرانی های اخیر توسط وزارت صمت، راهکاری غیر منصفانه است که انگشت اتهام را متوجه ی بی کفایتی وزیر آن خواهد نمود؟! جا دارد که پیش از اظهار پیش داوری، به چند مسئله در گرانی های خودرو توجه داشته باشیم! صنعت خودرو ایران سال هاست به بیماری زمینه ای ابتلا گشته که با برخورد هر نوع ویروسی در جامعه دچار عود بیماری می شود، بیماری هایی از قبیل ساختار مالکیت این شرکت ها و یا ناپایداری تولید و غیره. برای شرح صرف یکی از این‌ موارد، یعنی ناپایداری تولید باید اشارتی به مقدار تولید خودرو در این سال ها داشت؛ در سال ۹۶ در کشور حدود یک میلیون و چهارصد خودرو تولید شد، در حالی که در سال بعد با تحریم صنعت خودرو توسط آمریکا، تولید به هشتصد هزار خودرو در سال نزول پیدا کرد، مضاف بر آن در سال ۹۹ واردات خودرو نیز ممنوع گردید، در نتیجه بازار با تقاضای بیشتری از عرضه روبرو شد، طبیعتا در این میان تورم ارز و‌ نزول ارزش سرمایه های مردمی، عموم را متوجه بازار خودرو به منظور حفظ ارزش سرمایه نمود که همین امر نیز به تقاضای کاذب و رشد بازار دلالان انجامید. موارد بیان شده در حالی ست که تولید خودرو در دولت فعلی و با وجود شرایط پیشین یعنی تحریم صنعت خودرویی، نسبت به دولت قبل ۳۹ ٪ رشد داشته است! از طرف دیگر فشار ناشی از تورم ارز تنها متوجه متقاضیان نشد و خودرو سازان را نیز مبتلا نمود بسیاری از این شرکت ها علاوه بر بدهی به قطعه سازان، برای ادامه حیات گزینه ای جز وام‌های کلان بانکی را نیافتند و در نتیجه آن، خودروسازان در مجموع با بدهی انباشته ۱۸۰ هزار میلیارد تومان مواجه شدند. در واقع در صنعت خودرو، پتانسیلی مخفی وجود داشت که برای جلوگیری از فلج شدن آن، اجازه افزایش قیمت داده شد، حال آنکه وزیر کنونی می توانست به جای پذیرش واقعیت مسائل صنعت خودرو، برای کسب کرسی خویش با هر افزایش قیمتی مقابله کند! جا دارد که نمایندگان مدافع استیضاح، در ابتدا به مردمی که خادمی آنان را به افتخار پذیرفته اند، پاسخ دهند که برای جلوگیری از شیوع یک بیماری آیا بهترین راهکار تعویض رییس یک بیمارستان است، یا تشخیص علل فراگیر شدن آن بیماری در جامعه را باید مد نظر قرار بگیرد؟! ضمن آنکه با توجه به فرمایشات اخیر مقام معظم رهبری، مبنی بر همکاری بین قوا در حل مسائل کشور، لازم است که نمایندگان مجلس، همراه با انتقادهای مطرح راهکارهای علمی و منطقی را با توجه به شرایط کشور برای حل مشکل صنعت خودرو بفرمایند، تا بلکه این اتهام از جمیع مدافعان استیضاح بر داشته شود که آیا در مجلس فعلی جمعی صرفا به دنبال چوب لای چرخ نهادن هستند و یا اندیشه ی دلسوزانه ای هم از پس این‌انتقادات بر می خیزد؟! @AFKAREHOWZAVI
. ✔️نینای کلاس اندیشه ✍دکتر زهرا دلاوری پاریزی طبق معمول کلاس‌های اندیشه دانشگاه، با نقاشی درخت شروع می‌کنم و بعد ساختمانی با پی و ستون و نما. آن روز هم به همین منوال گذشت در کلاسی که طبق اعلام آموزش، مجازی بود و یکباره روز قبل اعلام کردند حضوری باید برگزار شود. طبیعتا باید نیمی از کلاس ریزش داشت و من هم آماده مواجهه با کلاس خالی بودم، وارد که شدم از ۳۴ نفر دانشجوی موسیقی و تدوین، تنها دو دختر آمده بودند، یکی کشف حجاب کامل با موهایی افشان و تاپ نیمه‌ای که رویش کت بود و دیگری مقنعه‌ای که تمایل به افتادن داشت، اما هر از چندی صاحبش پیش می‌کشیدش! مثل کلاس ۲۰ نفره، جدی و متعهدانه شروع کردم به تدریس. تمام حواسم به آن دخترک مکشوفه بود که گاهی چشم‌هایش تا آستانه باریدن پیش می‌رفت و خودش را کنترل می‌کرد، چون بار سنگین ریمل و خط چشم اجازه اشک ریختن نمی‌داد، نزدیکی پایان کلاس گفت:" استاد امروز درس خیلی متفاوتی داشتیم و من این کلاس را نشانه‌ای از خدا می‌بینم."گفت: "به بچه ها می‌گویم که بیایند و حیف است کلاس را از دست بدهند." جلسه بعدی حدود ۲۶ نفر با خودش آورده بود و این در کلاس دانشگاه یعنی لیدر... الحمدلله رب العالمین با مشارکت کامل دانشجویان کلاس برقرار شد، طوری که وقتی گفتم بچه ها کلاس تمام، اعتراض کردند و گفتند:" استاد تازه به جای حساس و شیرینش رسیده بودیم."اما همین مقدار تشنگی برای جلسه بعد لازم بود. آن جلسه به نینای قصه‌مان گفتم:" یک کتاب هست لطفا بخوان و نظرت را بگو" با غروری که تهش"استاد تحویلم گرفته" بود، جلوی بچه ها کتاب را گرفت و گفت: "یه هفته وقت بدین." جلسه بعد دوباره بچه‌ها با درس مطالعه شده و پرشور آمده بودند، اما نینای ما نبود، دلم در تلاطم بود و چنان احساس دلتنگی کردم که دو سه بار از بچه‌ها سراغش را گرفتم. در تردید بودم چه عکس العملی در برابر کتاب داشته، شاید هنوز زود بوده، شاید... امروز شد و نینای نازنین ما آمد، اما با موهایی جمع شده زیر روسری کوچکی که به دستمال سر بیشتر شبیه بود، از نگاهش التماس خواندم و احوالپرسی کردم. گفت: "استاد می‌تونم بعد از کلاس وقتتون رو بگیرم؟" گفتم:"با کمال میل!" گفتگویی که قرار بود ده دقیقه طول بکشد، به کلاس بعدی من متصل شد، اما نینا مثل اسپند روی آتش بود، از تأثیر کتاب، از انقلابی که روحش را تحت تأثیر قرار داده، از سردرگمی مسیر زندگی،از تغییر ریل، از اتفاقات تلخ زندگی اش، از گناهانی که او را به گریه انداخته بود و... این بار او می‌گفت و من سراپاگوش بودم، گاهی با قطره اشک ناخودآگاهی، یا بله و خیری تأیید یا ردش می‌کردم. آخرین جملاتش این بود هنوز هیچ کس در تمام عمرم این‌قدر مثل شما صبورانه و مهربانانه به حرف‌هایم گوش نکرده است، حتی خانواده‌ام! گفت:" برایم خیلی غرورآفرین است که اینقدر صمیمی به حرف‌هایم گوش کردید" اجازه گرفت کتاب را به دوستانش هم بدهد و من گفتم آن کتاب وقف خواندن است. البته که تأثیر کتاب بدون شک غیر قابل اغماض است، اما بی‌گمان همه این جلوه‌گری‌ها خبر از تنهایی و رنج عمیق مکشوفه‌ها می‌دهد. واقعا نیاز به محبت و صداقت، کمبود عمیق این روزهای دختران نازنینی مثل نینای قصه‌ی من است... بگذریم... اگر شب و روز بر تنهایی این بچه‌ها اشک حسرت بریزیم کمترین کاری است که می‌توان کرد! مطمئنم پایان قصه‌ی نینا ختم به چادر می شود. ان شاءالله با یاری خدای متعال و عنایت اهل بیت علیهم السلام از آن روز نینا حتما برایتان خواهم نوشت و تصویر آن لحظه را ثبت خواهم کرد. @AFKAREHOWZAVI
. وَالسّابِقُونَ.... ✍ چمن‌خواه در یکی از محلات قدیمی تهران زندگی می‌کردند. یک خانه حیاط دار با یک باغچه کوچک. خانواده بسیاری خوب و محترمی بودند. زوجی مسن که همه فرزندانشان ازدواج کرده و تنها زندگی می‌کردند. به خاطر صفای این زوج و شنیدن خاطرات و استفاده از تجربیات آن‌ها، هر چند ماه یک بار به دیدنشان می‌رفتیم. یک روز عصر که به دیدنشان رفتیم. طبق معمول با گشاده‌رویی از ما استقبال کردند. پدر خانواده روی صندلی چوبی، وسط حیاط نشسته و پسر بزرگش که یکی از امرای ارتش بود، در حال اصلاح سر پدر بود. او با دقت و حوصله این کار را انجام می‌داد. در همین حال پسر دوم خانواده که او هم از امرای ارتش بود. وارد خانه شد و با تبسمی، به برادر بزرگتر رو کرد و گفت: حسن آقا امروز نوبت من بود که بیام و به سر و صورت پدر صفا بدهم چرا شما این کار را انجام می‌دهید؟ پسر بزرگتر جمله‌ای گفت که هیچگاه آن‌را فراموش نمی‌کنم و از آن درس گرفتم. حسن آقا همینطور که با آرامش در حال اصلاح سر و صورت پدر بود با لبخند گفت: وَ السّابقونَ السّابقونَ اُولئکَ المُقَرَبون. @AFKAREHOWZAVI
. ✔️«روزی که دنیا بهشت می‌شود» ✍زهرا نجاتی زن‌ها موجودات پیچیده‌ای هستند اما نه آن قدر که نشود شناخت شان. مردان،هم موجودات سختی هستند دشوار. اصلا شاید عجیب نباشد اگر بگوییم:«زوجیت پیچیده‌ترین مقوله‌ی دنیاست». دوتا آدم با دو فرهنگ متفاوت، با دوبینش و نگرش متفاوتی که غالبا از ماهیت مختلفشان، اثرگرفته. قرار است باهم کانونی بسارند که نه تنها تمام نیازهای یکدیگررا، بلکه بخشی ازنیازهای فرزندانی که قرار است ایجادکنند، را هم تامین کنند. به قول بزرگي زن و شوهر مثل دو لنگه دمپايي هستند، متفاوت اما با هدف و چه بسا ايديولوژي مشترك. اما همه این‌ها نبایدباعث شود نه بیگدار به آب بزنیم و نه ناامید باشیم از ازدواج یا شکل گیری رابطه‌ی حسنه. بلکه هم باید به دنبال کسب مهارت باشیم، مهارت ارتباط، مهارت شناخت همسر و دلبری و تاب‌آوری، هم باید دست بکشیم از این دنیای گل گلی الکی که برایمان ساخته‌اندـ دنیای زن و مرد اینقدر متفاوت هست که نشود روز مرد و زن را با یک کادو جشن گرفت. مرد اهل آچار است و زن ریحانه، پس نمی‌شود روز مرد وزن را با گل فروشی گذراند. دنیای ما روزی گل و بلبل نمی‌شود که مردها و زنها در خیابان، دست به دست هم راه بروند، روزی می‌شود که زن وشوهرها قبل یا بعد ازدواج، چندکتاب بخوانند برای بهبود رابطه‌شان. نه از این کانالهای زرد وصورتی؛ مثلا «کتاب زندگی» دکترحبشی را. یا «رازهایی درباره‌ی مردان و زنانی که باربارا دی انجلس» نوشته، یا اقلا مثلا «مردان مریخی و زنان ونوسی» را. نشسته باشند پای حرف‌های «دکترفرهنگ» یا «جناب تراشیون» و تعلیم دیده باشندحقوق دینی همسرانشان را. وخب بیایید باورکنیم درجامعه‌ای،طلاق عاطفی وجود دارد، این اتفاق نیفتاده. نه آن‌طور که باید و شاید. متن بالا شاید در ابتدا، یک طنز خنده دار به نظر بیاید اما وقتی عمیق‌تر نگاهش کنی، وادارت می‌کند، دست بگذاری روی تفاوت‌هایی که کاش نهادی یا سازمانی یا پدر ومادرها، تلاش می‌کردند تا قبل ازدواج به جوان‌ها آموزش دهند و باور می‌کردند ارزش‌شان از تعداد سکه و قباله و متراژ خانه وجهیزیه‌های میلیونی خیلی بیشتر است و می‌تواند آنها را تضمین کند. و اقل آنچه لازم است جوان‌ها بیاموزند این است که پنج سال اول ازدواج، مشکلات حادترند واگر با صبوری و مهارت آموزی و شناخت ازهم و ازجنس همسر، بگذرانندش، آمار طلاق خیلی پایین تر خواهد آمد و البته ازدواج کودکی است که باید به بلوغ برسد و از قضا بلوغش چیزی شبیه بلوغ پسران است: ۱٠_ ۱۵ سال. همین. @AFKAREHOWZAVI
. ✔️افول امریکازينب نجیب افول آمریکا، یک روز به دست شن‌ها و امروز به‌دست فرزندان مقاومت! خداوند همیشه دین خود را و قیام‌هایی که برای احیای دین‌اش شکل گرفته است، حفظ می‌کند گاهی با بازشدن نیل برای موسی و اصحابش، گاهی با ابابیل و سجیل‌هایشان، گاهی با دانه‌های شن و امروز با دستان پرقدرت جوانان خط مقاومت... همیشه نیاز به معجزه نیست. زمانی که انسان هنوز در مسیر رشد است و گاهی قد و اندازه‌ی فهمش به قامت اندیشه‌ی ولیِ زمان نمی‌رسد و یا سپاهش اندک است و کم‌توان، خداوند متعال آب و باد و آتش و خاک را به یاری ولی زمان مأمور می‌کند اما امروز که شجره‌ی طیبه‌ی انقلاب میوه داده و نسل برومند آن در خطوط مقاومت کمر همت بسته‌‌اند، سپاهیانش بسیار گشته و گوش به فرمان ولایت‌ شده‌اند؛ دیگر چه حاجت به معجزه و نقش آفرینی اجزاء بی‌جان عالم؟ معجزه‌ی امروز، فتح‌الفتوح خمینی کبیر است که دنیا در تحلیل حتی یک خط از خاطرات انقلاب او درمانده است. معجزه‌ی امروز، نفسِ قدسیِ خمینیِ دیگر است که با یک جمله...تنها با یک جمله نقشه‌های دشمن را چنان در هم می‌پاشد که گویی هرگز نوشته نشده است. آری یک روز افول چند هواپیما و بالگرد آمریکایی در صحرای طبس، به کمک دانه‌های شن محقق شد و امروز افول هیمنه‌ی آمریکا در کل کره‌خاکي به دست نیروهای مقاومت. @AFKAREHOWZAVI
. 🔖آزموده را آزمودن خطاستآمنه عسکری منفرد فرهنگ و ادبیات غنی ایرانی، سرشار از ضرب‌المثل‌های پرمعنا و کاربردی است. یک ضرب‌المثل ایرانی هست که می‌گوید «آزموده را آزمودن خطاست.» از همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی ایران، آنها که معجزه‌ی انقلاب به رهبری امام‌خمینی (رحمت‌الله علیه) را باورنکردند، با محاسبات غلط خود همواره تلاش می‌کردند تا با بهره‌گیری از معادلات پیچیده و صرف امکانات مادی به آن ضربه بزنند. سالها قبل با تشکیل لانه جاسوسی آمریکا در ایران، جنایات بی‌سابقه و وحشیانه‌ی تاریخی به دست منافقین، روزی با بمب‌گذاری و به شهادت رساندن ستون‌های نظام چون شهید بهشتی، روزی با فرماندهی عملیات دلتا برای رهاسازی گروگان‌های آمریکایی و این سال‌ها با بهانه‌ی حمله‌ی نظامی به افغانستان، عراق و هزینه‌ی میلیاردها دلار برای شکستن مقاومت منطقه و نفوذ به ایران، روزی با رهبری و هدایت فتنه‌های متعددی چون فتنه‌ی سالهای ۷۸ و ۸۸، تشکیل گروه داعش و انجام جنایات بی‌سابقه در منطقه و این روزها به بهانه‌ی مقابله با حجاب و در عرصه‌ی جنگ شناختی و نرم، به‌دنبال عرض اندام در مقابل قدرت ایران اسلامی هستند. غافل از این‌که انقلاب با «جوهره‌ی ارزشی‌اش» همچنان مستقر است و ملت ایران با توکل بر خدا و تکیه بر ارزش‌های اصلی و بنیادین انقلاب، با استحکام و مقاومت ایستاده است. دشمن خوار و زبون این ملت فراموش کرده که «خدای معجزه شن‌ها در طبس در سال ۵۹» که عملیات دلتای آمریکایی‌ها را آن‌طور درهم پیچید و جز تلی از خاکستر و فولاد چیزی به‌جای نگذاشت، همان خدایی است که بزرگ‌ترین معجزه‌ی قرن یعنی «انقلاب اسلامی ایران» را بر همه‌ی ابرقدرت‌های جهان پیروز ساخته و نتیجه‌ی آن اتصال به حکومت جهانی یگانه منجی بشریت خواهد بود. دشمنان این ملت که سال‌هاست با تمام توان خود می‌کوشند، انگیزه الهی را از طریق صحنه جنگ نظامی و یا جنگ نرم و شناختی از مردم سلب کرده و «وحدت کلمه» را از میان بردارند، امروز باید ببینند که بعد از گذشت ۴۴ سال از پیروزی انقلاب، با وجود همه توطئه‌ها، تحریم‌ها و فشارها، «نهال انقلاب» تبدیل به «درخت تناوری» گشته، ریشه دوانده و همچنان معجزات پی‌درپی خود را به رخ عالمیان می‌کشد. معجزاتی چون «شهید محسن حججی» از شهدای مدافع حرم و «شهید آرمان علی وردی» و «شهید روح‌الله عجمیان» از شهدای مدافع امنیت کشور، که با قرار گرفتن در نقشه‌ی ولیٌ جامعه، نقش خود را شناخته و پرونده‌ی خود را تاریخی و جهانی ساختند. آری! «دشمنان و مستکبران بدانند آزموده را آزمودن خطاست» و آنها چون گذشته محکوم به فنا و عدم هستند. @AFKAREHOWZAVI
🥀شهادت را جز به اهل درد نمی‌ دهند! درد دین داشتن، با شهادت آرام می گیرد! شهادت، آرامش است؛ و روح او آرام گرفت.🥀 «مِّنَ ٱلمؤۡمِنِینَ رِجَالٞ صَدَقُواْ مَا عَٰهَدُواْ ٱللَّهَ عَلَیهِۖ فَمِنهُم مَّن قَضَیٰ نَحبَهُۥ وَمِنهُم مَّن یَنتَظِرُۖ وَمَا بَدَّلُواْ تَبدِیلٗا (احزاب ۲۳).» @AFKAREHOWZAVI
. ✔️"سرسری عبور نکنید" ✍زهرا سبحانی می‌توان به جرأت ادعا کرد که هیچ تفکری به اندازه‌ی «تفکر غرب» برای پیشبرد اهداف استکباری‌ش «زن» را ابزار و وسیله‌ی خود نکرده است! به طوری که اگر زن را از تفکر غربی فاکتور بگیریم هیچ جایگزینی برای رسیدن به اهدافش پیدا نمی‌کند. از این رو در بررسی ابعاد اندیشمندان تفکر غرب بارها با عناوین مختلف، از جمله عدالت جنسیتی و حقوق زنان و... مواجه می‌شویم؛ عبارات‌هایی که با وجود ظاهر جذاب و فریبنده، نتوانسته‌ حقیقت اراده‌ی حاکمیت بر تفکر ملت‌ها را منکر شود. اگرچه با بررسی اجمالی جوامع مختلف شاید بتوان اعتراف کرد که در این مسیر موفق هم بوده؛ با این حال نتوانسته آخرین سنگر اجتماعی بشر یعنی خانواده را به طور کامل فتح کند. در این راستا با مدد گرفتن از پروپاگاندای رسانه‌ای به معرفی ارزش‌هایی می‌پردازد که با کمی تأمل، متوجه این عداوت دیرینه با این پایگاه کوچک ولی مهم یعنی خانواده، خواهیم شد. در این میان «یونسکو» _بخوانید سرباز ترویج تفکر غرب_ با سند 2030 و امثالهم به کمک این جوسازی رسانه‌ای می‌آید و با تشویق و تطمیع سیاستمداران غافل از دین، و همچنین تعریف غلط از مبانی، ارزش‌هایی را به جوامع با فرهنگ‌های مختلف، معرفی می‌کند که از اساس با مبانی آن جوامع در تضاد می‌باشد اما بخاطر خاصیت رسانه‌ای آن مورد پذیرش و توجه همگان می‌شود! حال این سوال باقی می‌ماند در جامعه‌ای که ارزش یک زن مثلا به کاپیتانی دریانوردی _ آن کار سخت و خارج از توان بانوان هم به لحاظ زمانبر بودن آن و هم به لحاظ سختی کار_ معرفی می‌شود و بخاطر آن به عنوان چهره ماندگار، تقدیر و تجلیل می شود؛ می‌توان از نقش حقیقی و واقعی زن به عنوان مرکز کانون خانواده، نام برد؟ می‌توان از تمدن سازی و انسان سازی یک زن، حرفی به میان آورد؟ *می‌توان آرزوی کاهش آمار طلاق را در سر بپروانیم؟ اصلا می‌توان به کاهش تجرد بانوان بیاندیشیم؟ به مسئولین غافل که نه ولی به مسئولین مدعی انقلابیگری، خیرخواهانه توصیه می‌شود که بیانات امام جامعه را در راستای جهاد تبیین برای خود بارها بازخوانی کنند آنجا که می‌فرمایند: «نگذارید در جامعه‌ی شما نفوذ پیدا کنند. معنای نفوذ دشمن، نفوذ بیگانه و بدخواه این است که شما از خودتان اختیاری ندارید؛ او می‌آید و در جامعه‌ی شما، مثل انسان بی‌هوشی که هرچه می‌خواهند به او تزریق می‌کنند، تصرّف می‌کند.»۱۴۰۱/۱۱/۲۹ باشد که نصب العین خواص جامعه ی اسلامی شود چرا که «جنگ توپ و تفنگ نیست، اما جنگ اراده‏ها و عزم‏ها و سیاست‏ها و تدبیرهاست. ایران در کجای این جنگ است؟ »* لطفا سرسری عبور نکنید! *بیانات در١٣٨۶/٠٢/٣١ *لینک خبر @AFKAREHOWZAVI
. «از نسل سرآمد محور تا نسل گوشی محور» ✍فاطمه شکیب رخ دوران ابتدایی دانش آموزی همیشه یکی از اساسی ترین موضوع های انشاء، انتخاب شغل آینده بود، بیشتر بچه ها قرار بود معلم یا دکتر با تخصص های گوناگون بشوند! وقتی کارمون به انتخاب رشته رسید، بالاترین شغل هر رشته گزینش مهم اکثر بچه ها بود، وقتی کار به انتخاب در دانشگاه رسید؛ هر چی قبول شدی مهم بود. این‌همه چرخش از علایق تصوری، که در برخی موارد از باید های اجتماعی برای برتر بودن نشات گرفته بود، برآمده از عدم خود شناسی دانش آموزانی بود که فقط سرآمد بودن را آموخته بودند، نه از استعدادها و‌ توانایی های خویش و نه از نیازهای جامعه برای مثمر بودن اطلاعی داشتند، به بیان دیگر اصلا چنین احساسی در فکر هم نمی گنجید که باید به نیاز اجتماع هم توجه شود. با همه این‌توصیفات، اما نسل ما یک فرق مهم با نسل امروز داشت و آن حضور مستمر در مساجد به عنوان پایگاه دوم آموزش بود که به تبع آن «پای منبر» نشستن را واجب می نمو‌د! این تفاوت آن‌قدر برجسته بود که آغاز بسیاری از تلنگرها در زندگی ما بشود و تعدیل کننده‌ی بسیاری از خود محوری های تربیتی ما باشد! تربیت مسجد محور، همان نقطه ی وصلی بود که امروز بین نسل نوجوان و جوان ما رو به رکود است، چرا که فضای مجازی اوقات فراغت آنان را پر کرده و دیگر احساس نیاز کمتری به حضور در مساجد می کنند! حتی در هنگام حضور کودکان و نوجوانان در مساجد، عموما آن‌ها پای منبر یافت نمی شوند، بلکه با همان ساحر روح و روان خویش مشغول بازی و یا وب گردی هستند! گاهی از خود سوال می کنم که آیا این نسل در پی همان شغل و رشته انتخابی نسنجیده نسل ما خواهند بود؟! به راستی برای نجات نوجوانان و کودکانی که گوشی همراه، آرامش اولیه زندگانی آنان شده، راهکاری فراگیر و قابل اجرا می توان یافت؟! و آیا برنامه ی مدونی برای برچیده شدن این تربیت ولنگار در اذهان مسئولان فرهنگی احساس خواهد شد؟! و در آخر اگر چه عزم جدی برای این بلای خانه مان سوز از جانب دست اندرکاران احساس نمی شود اما لازم است خانواده ها اندکی بیشتر در حوادث ناشی از گوشی محوری فرزندان، تامل داشته باشند و ای کاش متوجه عاقبت مسیر پیش روی این نسل باشند… @AFKAREHOWZAVI
. ✔️«نقش ما» ✍زهرا نجاتی کنار میدان توحید مغازه داشت. باصفا بود و دلگرم. حاجی که از رها کردن تهران گفت و رفتن به شهرستان، دمتان گرمی گفت و گفت:«خیری هم اگه باشد در خدمت در مناطق محروم است» اسم بچه‌ها را پرسید و دنبال لواشک‌هایی گشت که با حروف اول اسم آنها شروع شده باشد. محصولات در مغازه‌اش هم، غالبا ارگانیک بودند و خوش رنگ و لعاب و البته تولید بجنوردـ اما همه‌ی این‌ها، آن قدر مهم نبود. مهم‌تر، تابلویی بود که بیرون مغازه زده‌بود و نوشته‌اش این بود: "به خاطر مهارتورم و رشدتولید با کمترین سود و بیشترین تخفیف، می‌فروشم." حاجی که از او تشکر کرد، حرفی زد حسابی!! حرفی که آرزو می‌کردم هر ایرانی، نه حتی هر بسیجی یا ولایت‌مدار، فقط هر ایرانی وطن دوست، آن را قبول داشت و برایش تلاش می‌کرد. حرفش این بود:«هرکس باید به قدر نقش خودش برای مهار تورم و رشد تولید، تلاش کند، من هم نقش خودم را ایفا کرده‌ام و از این بابت وجدان راحتی دارم». به خاطر همین حرفش، دویست تومانی خرید کردیم و آرزوی برکت برایش. راستی نقش خودمان را برای حل مشکلات، پیدا کرده‌ایم؟! @AFKAREHOWZAVI