eitaa logo
تفسیر المیزان
9.2هزار دنبال‌کننده
158 عکس
38 ویدیو
0 فایل
تفسیر المیزان علامه طباطبایی ره 🙏راه حمایت از کانال: ۵۸۹۲۱۰۱۳۰۸۱۵۷۲۶۸ جعفری. بانک سپه ارتباط @samad10011
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 ترجمه آیات 1⃣تا0⃣1⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰 ترجمه آیات 🔸به نام خداى رحمان و رحيم 🔸 آنچه در آسمانها است و آنچه در زمين است براى خدا تسبيح مى گويد و او عزيز و حكيم است1⃣ 🔸او كسى است كه براى اولين بار كافرانى از اهل كتاب را از ديارشان بيرون كرد با اين كه شما احتمالش را هم نمى داديد و مى پنداشتيد دژهاى محكمى كه دارند جلوگير هر دشمن و مانع آن مى شود كه خدا به ايشان دست يابد ولى عذاب خداى تعالى از راهى كه به فكرشان نمى رسيد به سراغشان رفت و خدا رعب و وحشت بر دلهايشان بيفكند چنانكه خانه هاى خود را به دست خود و به دست مؤمنين خراب كردند، پس ‍ اى صاحبان بصيرت عبرت بگيريد2⃣ 🔸و اگر نه اين بود كه خدا جلاى وطن را براى آنان مقدر كرده بود هر آينه در دنيا عذابشان مى كرد و به هر حال در آخرت عذاب آتش دارند3⃣ 🔸اين بدان جهت است كه ايشان با خدا و رسولش دشمنى كردند و هر كس ‍ با خدا دشمنى كند (همين سرنوشت را دارد) چون خدا شديدالعقاب است4⃣ 🔸شما مسلمانان هيچ نخلى را قطع نمى كنيد و هيچ يك را سر پا نمى گذاريد مگر به اذن خدا و همه اينها براى اين است كه خدا فاسقان را خوار كند 5⃣ 🔸خدا هر غنيمتى از آنان به رسول خود رسانيد بدون جنگ شما رسانيد شما بر اموال آنان هيچ اسب و شترى نتاختيد ليكن اين خدا است كه رسولان خود را بر هركس كه خواهد مسلط مى كند كه او بر هر چيزى قادر است6⃣ 🔸آنچه خدا از اموال اهل قرى به رسول خود برگردانيد از آن خدا و رسول او و از آن خويشان رسول و فقيران و مسكينان و درماندگان در راه است تا اموال بين توانگران دست به دست نچرخد. و هر دستورى كه رسول به شما داد بگيريد و از هر گناهى نهيتان كرد آن را ترك كنيد و از خدا بترسيد كه خدا عقابى سخت دارد 7⃣ 🔸از غنائم سهمى براى فقراى مهاجرين است، آنان كه به دست دشمن از اموال و خانه هاى خود بيرون شدند، و به اميد رسيدن به فضل و رضوان خدا ترك وطن كردند و همواره خدا و رسولش را يارى مى دهند اينان همان صادقانند 8⃣ 🔸و نيز سهمى از آن غنائم از آن كسانى از اهل مدينه است كه در مدينه و در قلعه ايمان جاى دارند و قبل از مهاجرين ايمان آورده بودند و هر مومنى را كه از ديار شرك به سويشان هجرت مى كند دوست مى دارند و وقتى اسلام به آنان چيزى مى دهد در دل خود نيازى به آنچه به مهاجران داده شده احساس نمى كنند و مهاجرين را بر خود مقدم مى دارند هر چند كه خود نيز محتاج باشند. و كسانى كه بخل درونى خود را به توفيق خداى تعالى جلو مى گيرند رستگارند9⃣ 🔸و سهمى از آن كسانى است كه بعدها به اسلام در مى آيند مى گويند: پروردگارا ما را و برادران ايمانيمان را كه در ايمان از ما سبقت گرفتند بيامرز و كينه كسانى را كه ايمان آوردند در دلهاى ما ميفكن كه تو رئوف و رحيمى 0⃣1⃣ _____________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 بیان آیات1⃣تا0⃣1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰 بیان آیات 🔸اين سوره به داستان يهوديان بنى النضير اشاره دارد كه بخاطر نقض ‍ پيمانى كه بام سلمين بسته بودند محكوم به جلاى وطن شدند. و نيز به اين قسمت از داستان اشاره دا رد كه سبب نقض عهدشان اين بود كه منافقان به ايشان وعده دادند كه اگر نقض عهد كنيد ما شما را يارى مى كنيم، ولى همين كه ايشان نقض عهد كردند، منافقين به وعدهاى كه داده بودند وفا ننمودند. و در ضمن اين اشارات مطالبى ديگر نيز در اين سو ره آمده، و از آن جمله مساءله حكم غنيمت بنى النضير است. 🔸و از آيات برجسته اين سوره هفت آيه آخر آن است كه خداى سبحان در آنها بندگان خود را دستور مى دهد به اين كه از طريق مراقبت نفس و محاسبه آن آماده ديدارش شوند، و عظمت كلام و جلالت قدر خود را در قالب بيان عظمت ذات مقدسش، و اسماى حسنى و صفات عليايش، بيان مى فرمايد. و اين سوره به شهادت سياقش در مدينه نازل شده. _________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 1⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰سبَّحَ للَّهِ مَا فى السمَوَتِ وَ مَا فى الاَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الحَْكِيمُ1⃣ 🔸اين آيه آغاز سوره مى باشد و سوره با مضمونى افتتاح شده كه با همان مضمون ختم مى شود، چون در آخر سوره باز سخن از تسبيح تمامى موجودات آسمانها و زمين رفته، مى گويد: (يسبح له ما فى السموات و الارض و هو العزيز الحكيم ). و اگر سوره را با مسأله تسبيح افتتاح نمود، به خاطر مطالب ى است كه در خلال سوره آمده، و آن - همان طور كه گفتيم - خيانت يهود و نقض ‍ عهدش، و وعده فريبكارانه منافقين به يهوديان است، خواسته بفهماند اين گونه مكرها بر دامن كبريايى خدا گردى نمى نشاند. 🔸و اگر آيه را با جمله و ختم كرد، براى اين است كه باز در اين سوره سرانجام كار يهود و منافقين را تشبيه كرده به اقوامى كه در قرنهاى نزديك به عصر يهوديان و منافقين و بال فريبكاريهاى خود را چشيدند، و اين خود شاهد عزت و اقتدار خداست. و نيز اگر دچار عذاب شدند، بدين جهت بوده كه عذابشان بر طبق حكمت و مصلحت بوده، و اين خود شاهد حكمت خدا است. _________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺 تفسیر آیه2⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰هـو الذى اخـرج الذيـن كـفـروا مـن اهـل الكـتـاب مـن ديـارهـم لاوّل الحشر2⃣ 🔸اين آيه تسبيح موجودات و عزت و حكمت خداى را كه در آيه قبلى آمده بود تأييد مى كند، و مراد از جمله (آنان كه از اهل كتاب كافر شدند و خدا بيرونشان كرد) قبيله بنى النضير اسـت كـه يـكـى از قـبـائل يـهـود بـودنـد، و در بـيـرون شـهـرمـديـنـه مـنـزل داشتند، و بين آنان و رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم عهدى بر قرار شده بود كه همواره با هم به مسالمت زندگى كنند، دشمنان هر يك دشمنان ديگرى و دوستان هر يـك دوسـتـان ديـگـرى بـاشـد. ولى بـنـى النـضـيـر ايـن پـيـمـان را شـكـسـتـنـد، و رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم دستور داد تا جلاى وطن كنند كه - ان شاء اللّه - شرح داست انشان در بحث روايتى آينده مى آيد. كلمه  به معناى بيرون كردن است اما نه بيرون كردن يك نفر، بلكه يك جمعيت، و نه به اختيار، بلكه به اجبار. و اضافه (اول الحشر) اضافه صفت به موصوف، و بـه مـعـنـاى حـشـر اولى است. و لام در  به معناى (فى - در) است، نظير لامـى كـه بـر سـر كلمه (دلوك) در جمله (اقم الصلوة لدلوك الشمس ) آمده، يعنى نماز بخوان در هنگام دلوك شمس. و معناى آيه اين است كه: خداى تعالى همان كسى است كه يهوديان بنى النضير را براى اوليـن بـار از جـزيـره العـرب از خـانـه و زندگيشان بيرون كرد. آنگاه به اهميت جريان اشـاره نـمـوده، مـى فـرمـايـد: (مـا ظـنـنـتـم ان يـخـرجـوا) يـعـنـى: هـيـچ احـتـمـال نـمـى داديـد كه دست از وطن خود كشيده بيرون روند، چون شما از اين قبيله قوت و شـدت و نـيـرومـندى سابقه داشتيد. (و ظنوا انهم مانعتهم حصونهم من اللّه) خود آنها هم هـرگـز چـنـيـن احـتـمـالى نمى دادند، آنها پيش خود فكر مى كردند قلعه هاى محكمشان نمى گـذارد خـدا آسـيبشان برساند، و مادام در آن قلعه ها متحصن هستند، مسلمانان بر آنان غلبه نمى يابند. بفرمايد (مانعتهم حصونهم من المسلمين) فرمود (من اللّه) و اين بدان جهت است كه در آيـه قـبـلى اخـراج آنـان را بـه خـدا نـسـبـت داده بـود. و هـمـچـنـيـن در ذيـل آيـه، القـاى رعـب در دلهـاى آنـان را به خدا نسبت داد. از لحن اين آيه استفاده مى شود بنى النضير چندين قلعه داشتند، نه يكى، چون فرموده (حصونهم ). آنگاه به فساد پندار آنان، و خبط و اشتباهشان پرداخته، مى فرمايد: (فاتيهم اللّه من حـيـث لم يـحـتـسـبـوا) خـداى تـعـالى از جـايـى و از درى بـه سـراغـشـان آمـد كـه هـيـچ خـيـال نـمى كردند. و منظور از (آمدن خدا) نفوذ اراده او در ميان آنان است، اما نه از راهى كه آنان گمان مى كردند - كه همان دژها و درها است - بلكه از طريق باطنشان كه همان راههاى قلبيشان است، لذا مى فرمايد: (و قذف فى قلوبهم الرعب). و كلمه  به معناى خوفى است كه دل را پر كند، (يخربون بيوتهم بايديهم ). معناى اينكه فرمود: (يخربون بيوتهم بايديهم و ايدى المؤمنين) خـانـه هـايشان را به دست خود ويران مى كردند كه به دست مسلمانان نيفتد. و اين از قوت سيطره اى بود كه خداى تعالى بر آنان داشت، براى اين كه خانمانشان را به دست خود آنـان و به دست مؤمنان ويران كرد. و اين كه فرمود: و به دست مؤمنان بدين جهت است خدا بـه مـومـنـان دسـتور داده، و آنان را به امتثال دستور و به كرسى نشاندن اراده اش موفق فـرمـوده بـود. (فـاعتبروا) پس پند بگيريد اى صاحبان بصيرت، چون مى بينيد كه خـداى تـعـالى يـهـوديـان را بـه خـاطـر دشـمـنـيـشـان بـا خـدا و رسول چگونه در بدر كرد. بعضى از مفسرين گفته اند: خود يهوديان خانه هايشان را خراب كردند، تا بهتر بتوانند فرار كنند، و مؤمنين خانه هاى ايشان را خراب كردند تا به آنان برسند. بـعـضـى ديـگـر گـفـتـه انـد: مـنـظـور از تـخـريـب خـانـه هـا اخـتلال نظام زندگى است. يهوديان به خاطر نقض عهد، خانه هاى خود را خراب كردند. و مـنـظـور از خـراب كـردن آن بـه دسـت مؤمنـيـن، اين است كه مؤمنين مأمور شدند با ايشان قتال كنند. ولى هـيـچ يـك از ايـن دو قـول بـه نـظـر درسـت نـمـى رسـد، زيـرا ظاهر جمله (يخربون بـيـوتهم...) اين است كه بيان باشد براى جمله (فاتيهم اللّه من حيث لم يحتسبوا) و مـعـلوم مـى شود كه تخريب بيوت اثر نقض عهد است، و بعد از آن واقع شده است، و وجه اول مـى خـواسـت بگويد: تخريب خانه ها به نقشه خود يهود بود، نه نقشه الهى. و وجه دوم مى خواست بگويد: تخريب خانه ها عين نقض ‍ عهد است، نه اين كه به راستى خانه ها را خراب كرده باشند. __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه3⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰و لو لا ان كتب اللّه عليهم الجلاء لعذبهم فى الدنيا و لهم فى الاخره عذاب النار3⃣ 🔸گـفـتـيـم جـلاء بـه مـعناى ترك وطن است. و (نوشتن جلاء عليه يهود) به معناى راندن قـضـاء آن اسـت، و مـراد از عـذاب دنـيـوى آنـان، عذاب انقراض و يا كشته شدن و يا اسير گشتن است. و معناى آيه است كه : اگر خداى تعالى اين سرنوشت را براى آنان ننوشته بود كه جان خـود را بـرداشـتـه و جـلاى وطـن كـنـنـد، در دنـيـا بـه عـذاب انـقـراض يـا قـتـل يا اسيرى گرفتارشان مى كرد، همانطور كه با بنى قريظه چنين كرد، ولى در هر حال در آخرت به عذاب آتش ‍ معذبشان مى سازد __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه4⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰ذلك بانهم شاقوا الله و رسوله و من يشاق اللّه فان اللّه شديد العقاب4⃣ 🔸كلمه  به معناى مخالفت از روى دشمنى است. و اشاره با كلمه  به هـمـان مسأله بيرون راندن بنى النضير،  و استحقاق عذاب آنان در صورت عدم جلاء است. در ايـن آيـه شريفه نخست مشاقه با خدا و رسول را ذكر نموده، سپس خصوص ‍ مشاقه با خـدا را آورده، و ايـن اشـاره اسـت بـه ايـنـكـه مـخـالفـت بـا رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم هم مخالفت با خداست. و بقيه الفاظ آيه روشن است. __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
✅مشکلات خودتان را با مشاور قرآنی بیان کنید. 🔸 لینک کانال مشاور قرآنی🔰 eitaa.com/joinchat/3757703814Ce49fe9ab02
🌺 تفسیر آیه5⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰ما قطعتم من لينه او تركتموها قائمه على اصولها فباذن الله و ليخزى الفاسقين5⃣ 🔸راغـب مـى گـويـد: كـلمـه  بـه مـعـنـاى درخـت خـرمـاى خـرم و پـر بـار اسـت، حـال هـر نـوع خـرمـا كـه بـاشـد. روايـت هـم شـده كـه رسـول خـدا دسـتـور داده بودند كه نخلستان بنى النضير را قطع كنند، همين كه دست به قـطـع چـنـد درخـت زدند، يهوديان فرياد زدند: اى محمد تو همواره مردم را از فساد نهى مى كـردى، حـال ايـن درخـتـان خـر مـا چـه گـنـاهـى دارنـد كـه قـطـع مـى شـونـد. بـه دنبال اين جريان بود كه آيه مورد بحث نازل شد، و پاسخ آنان را چنين داد كه : هيچ درخت خـرم و پربارى را قطع نمى كنيد، و يا آن را باقى نمى گذاريد مگر به اذن خدا، و خدا در اين فرمانش نتائجى حقه و حكمت هايى بالغه در نظر دارد كه يكى از آنها خوار ساختن فاسقان، يعنى بنى النضير، است. بـنـابـرايـن حـرف  در جـمـله (و ليـخـزى الفـاسـقـيـن) لام تعليل است. و اين جمله كه حرف عطف  بر سر آن آمده عطف است بر جمله اى محذوف و تـقـدير آن اين است كه: قطع كردن و نكردن درختان بنى النضير به اذن خدا بود، تا چـنـيـن و چـنـان كند، و تا فاسقان را خوار سازد. بنابر اين، عطف در اين آيه نظير عطف در آيـه (و كذلك نرى ابراهيم ملكوت السموات و الارض و ليكون من الموقنين) است، مى فـرمـايـد: و مـا ايـن چـنـيـن ملكوت آسمانها و زمين را به ابراهيم نشان داديم تا چنين و چنان شود، و تا از صاحبان يقين گردد. __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 6⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰و مـا افـاء الله عـلى رسـوله مـنـهـم فـمـا اوجـفـتـم عـليـه مـن خيل و لا ركاب و لكن اللّه يسلط رسله على من يشاء...6⃣ 🔸مـصـدر  كه فعل ماضى  مشتق از آن است، به معناى ارجاع است،چون خـود آن مصدر از مصدر ثلاثى مجرد فى ء گرفته شده، به معناى رجوع است. و ضمير در  بـه بـنـى النـضير برمى گردد، كه البته منظور خود آنان نيست، بلكه اموال ايشان است. و مـصـدر  كـه فـعـل  از آن گرفته شده وقتى در مورد حيوانات سـوارى اسـتـعـمـال مـى شـود، مـعـنـاى رانـدن حـيـوان بـه سـرعـت و به اجبار است. و كلمه  بـه مـعـنـاى اسـبـان، و كـلمـه  بـه مـعـنـاى شـتـران است. و جمله من (خـيـل و لا ركـاب) مـفعول فعل  و كلمه  در آن زائده است كه كليت را افاده مى كند. و مـعـنـاى آيـه ايـن اسـت كـه: آنـچـه خـداى تـعـالى از اموال بنى النضير به رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم برگردانيد - و ملك آن را بـه رسـول خـدا صـلى اللّه عليه و آله و سلم اختصاص داد - بدين جهت به آن جناب اخـتـصـاص داد و شـما مسلمانان را در آن سهيم نكرد كه در گرفتن قلعه آنان مركبى سوار نـشـديـد، و بـه خـاطـر ايـنكه راه قلعه تا مدينه نزديك بود پياده بدانجا رفتيد، و خداى تـعالى پيامبران خود را بر هر كس بخواهد مسلط مى سازد، و خدا بر هر چيزى قادر است. و ايـنـك رسول اسلام را بر بنى النضير مسلط ساخته، در نتيجه فى ء و اموالى كـه از ايـن دشـمـنـان بـه دسـت آمـده خـاص آن جـنـاب اسـت، هـر كـارى كـه بـخـواهـد در آن اموال مى كند. __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه7⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰مـا افـاء اللّه عـلى رسـوله مـن اهـل القـرى فـلله و للرسـول و لذى القـربـى و اليـتـامـى و المـسـاكـيـن و ابـن السبيل...7⃣ 🔸از ظـاهـر ايـن آيـه برمى آيد كه مى خواهد موارد مصرف فى ء در آيه قبلى را بيان كند. و فـى ء در آن آيه را كه خصوص فى ء بنى النضير بود به همه فى ءهاى ديگر عموميت دهد و بفرمايد حكم فى ء مخصوص فى ء بنى النضير نيست، بلكه همه فى ءها همين حكم را دارد. موارد مصرف  🔸(فـلله و للرسـول ) - يعنى قسمتى از فى ء مخصوص خدا و قسمتى از آن مخصوص رسـول خـدا اسـت. و مـنظور از اينكه گفتيم مخصوص خداست، اين است كه بايد زير نظر رسـول خـدا صـلى اللّه عـليـه و آله وسـلم در راه رضـاى خدا صرف شود، و آنچه سهم رسول خدا است در مصارف شخصى آن جناب مصرف مى شود. پس اينكه بعضى گفته اند: (ذكـر نـام خدا در بين صاحبان سهم تنها به منظور تبرك بوده سخن درستى نيست)، و نبايد بدان توجه كرد. 🔸(و لذى القـربـى ) - مـنـظـور از ذى القـربـى، ذى القـربـاى رسـول خـدا و دودمـان آن جـنـاب اسـت، و مـعـنـا نـدارد كـه مـا آن را بـه قـرابـت عـمـوم مومنين حـمـل كـنيم - دقت فرماييد -. و مراد از كلمه يتامى ايتام فقيرند، نه مطلق هر كودكى كه پـدرش را از دسـت داده باشد. خواهى گفت : اگر منظور اين بود كافى بودتنها مساكين را ذكـر كـنـنـد، چـون يـتـيم فقير هم مسكين است، جواب اين است كه : بله اين سخن درست است، ليـكـن اين كه ايتام را جداگانه ذكر كرد براى اين بوده كه اهميت رسيدگى به طايفه را برساند. و از ائمـه اهـل بـيـت عـليـهـم السـلم روايـت شـده فـرمـوده انـد: مـنظور از ذى القربى، اهـل بـيـت، و مـراد از يـتـامـى و مـسـاكـيـن و ابـن السـبـيـل هـم يـتـيـمـان و مـسـاكـيـن و ابـن السبيل آنها است. (كـى لا يـكـون دوله بـيـن الاغـن يـاء مـنـكم ) - يعنى حكمى كه ما درباره مسأله فى ء كـرديـم، تنها براى اين بود اين گونه درآمدها  ميان اغنياء نشود، و  چيزى را گويند كه در بين مردم متداول است و دست به دست مى گردد. (و مـا اتـيـكـم الرسـول فـخـذوه و مـا نـهـيـكـم عـنـه فـانـتـهـوا) - يـعـنـى آنـچه را كه رسـول خـدا صلى اللّه عليه و آله و سلم از فى ء به شما مى دهد - همچنان كه به هر يـك از مـهـاجـريـن و بـعضى از اصحاب مقدارى داد - بگيريد، و آنچه نداد و شما را از آن نهى فرمود شما هم دست برداريد، و مطالبه نكنيد، پس هرگز پيشنهاد نكنيد كه همه فى ء را در بـين همه مؤمنان تقسيم كند. پس روشن شد كه چرا اينگونه غنيمت ها را فى ء ناميد و چـرا در آيـه فـرمود: امر آن را به رسول ارجاع داد، و معناى ارجاع دادن اين شد كه بايد زير نظر آن جناب مصرف شود. و ايـن آيـه بـا صـرفـنـظـر از سـيـاقـى كـه دارد، شـامـل تـمـامـى اوامـر و نـواهـى رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم مى شود، و تنها منحصر به دادن و ندادن سهمى از فى ء نيست، بلكه شامل همه او امرى كه مى كند و نواهيى كه صادر مى فرمايد هست. 🔸(و اتـقـوااللّه ان اللّه شـديـد العقاب ) - اين جمله مسلمانان را از مخالفت دستورات آن جـنـاب بـرحـذر مـى دارد و در عـيـن حـال، جـمـله (مـا اتـيـكـم الرسول...) را تأكيد مى كند. __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 8⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰لِلْفُقَرَاءِ الْمُهَجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيَرِهِمْ وَ أَمْوَلِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضلاً مِّنَ اللَّهِ وَ رِضوَناً ...8⃣ 🔸بعضى از مفسرين گفته اند: كلمه بدل است از جمله (ذى القربى )و جملات بعدى اش. و آوردن نام صرفا به منظور تبرك است، در نتيجه هر فى ء در اسلام آن روز به دست مى آمده، مخصوص رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله وسلم و فقراى مهاجرين بوده. در روايت هم آمده كه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله وسلم فى ء بنى النضير را بين مهاجران تقسيم نمود، و به انصار نداد، الا به دو نفر، و يا سه نفر از فقراى ايشان. 🔸بعضى ديگر گفته اند: بدل است از يتامى و مساكين و ابن سبيل، در نتيجه صاحبان سهم عبارت بوده اند از رسول خدا صلى اللّه عليه و آله وسلم، و ذى القربى - چه اين كه فقير باشند و يا غنى - و فقراى مهاجرين و ايتام و مساكين آنان، و در راه ماندگان ايشان. و شايد مراد از قول آن كس كه گفته: جمله (للفقراء المهاجرين ) بيان مساكين در آيه قبلى است، نيز همين باشد. 🔸ولى آنچه با رواياتى كه ما قبلا از ائمه اهل بيت عليهم السلام نقل كرديم مناسب تر است، اين است كه بگوييم جمله (للفقراء المهاجرين ...)، بيان مصداق و موارد فى ء در راه خداست، كه كلمه بدان اشاره است، نه اينكه فقراى مهاجرين يكى از سهامداران فى ء باشند، بلكه به اين معنا است كه اگر در مورد آنان صرف شود در راه خدا صرف شده است. 🔸در اين صورت حاصل معناى آيه چنين مى شود: خداى عزوجل امر فى ء را به رسول خود ارجاع داد، او به هر نحو كه بخواهد مى تواند مصرف كند - آنگاه به عنوان راهنمايى آن جناب به موارد صرف فى ء فرموده: يكى از موارد آن راه خدا است، و يكى هم سهم رسول است، و يكى ذى القربى، و چهارم يتامى، و پنجم مساكين، و ششم ابن السبيل. و سپس موارد راه خدا و يا بعضى از آن موارد را نام برده، مى فرمايد: يكى از موارد سبيل الله فقراى مهاجرين است كه رسول هر مقدار كه مصلحت بداند به آنان مى دهد. 🔸بنابراين، مناسب آن است كه آن رواياتى را هم كه مى گويد: رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) فى ء بنى النضير را در بين مهاجرين تقسيم كرد، و به انصار چيزى نداد، الا به سه نفر از فقراى آنان: ابو دجانه سماك ابن خرشه، و سهل بن حنيف، و حارث ابن صمه، به اين وجه حمل نموده، بگوييم اگر در بين مهاجرين تقسيم كردند نه از اين باب بوده كه مهاجرين سهمى از فى ء داشتند، بلكه از اين باب بود كه صرف در بين آنان مورد رضاى خدا بوده، و از مصاديق سبيل الله بوده است. 🔸و به هر حال منظور از فقراى مهاجرين كه مى فرمايد: (للفقراء المهاجرين الذين اخرجوا من ديارهم و اموالهم ) مسلمانانى هستند كه قبل از فتح از مكه به مدينه هجرت كردند، و آنان تنها كسانى هستند كه كفار مجبورشان كردند از شهر و وطن خود بيرون شده خانه و اموال خود را بگذارند، و به مدينه الرسول كوچ كنند.(يبتغون فضلا من اللّه و رضوانا) 🔸 كلمه فضل به معناى رزق است، مى فرمايد از خا نه و ديار خود بيرون شدند تا از خدا رزقى براى دنيا و رضوانى براى آخرتشان طلب كنند.(و ينصرون اللّه و رسوله ) 🔸 يعنى خدا و رسولش را با آن اموال و با جانهايشان يارى كنند. (اولئك هم الصادقون ) 🔸 اينهايند راستگويان. اين جمله راستگويى مهاجرى نى را كه چنين صفاتى داشته اند تصديق مى كند. _________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه9⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰وَ الَّذِينَ تَبَوَّءُو الدَّارَ وَ الايمَنَ مِن قَبْلِهِمْ يحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيهِمْ ...9⃣ 🔸بعضى از مفسرين گفته اند: اين آيه مطلبى جديد را بيان مى كند، مى خواهد انصار را كه از فى ء سهم نخواستند مدح فرمايد، تا دلگرم شوند. و جمله (الذين تبووا الدار)مبتداء است، و خبر آن جمله مى باشد، و منظور ازاين كسان همان انصارند، و مراد از (تبوى دار) تعمير خانه گلى نيست، بلكه كنايه است از تعمير بناى مجتمع دينى، به طورى كه همه صاحبان ايمان در آن مجتمع گرد آىند. و كلمه عطف است بر كلمه . و منظور از (تبوى ايمان) و تعمير آن، رفع نواقص ايمان از حيث عمل است، چون ايمان دعوت به سوى عمل صالح مى كند، و اگر جوى باشد كه صاحب ايمان نتواند عمل صالح كند، چنين ايمانى در حقیقت ناقص ‍ است، و وقتى كامل مى شود كه قبلا جوى درست شده باشد كه هر صاحب ايمانى بتواند دعوت ايمان خود را لبيك گويد، و مانعى بر سر راهش نباشد. 🔸بعضى از مفسرين احتمال داده اند كه ايمان عطف بر كلمه نباشد، بلكه عطف باشد بر مسأله تبوى دار، و فعلى كه عامل در آن است حذف شده، و تقدير آيه چنين باشد: (و الذين تبوؤ ا الدار و آثروا الايمان). 🔸بعضى ديگر گفته اند: جمله (و الذين تبوؤ ا...) عطف است بر كلمه . 🔸بنابراين نظريه، انصار هم در فى ء شريك مهاجرين خواهند بود. اين مفسر سپس گفته اگر كسى اشكال كند در روايت آمده (رسول خدا صلى اللّه عليه و آله وسلم فى ء بنى النضير را تنها به مهاجرين داد، و به انصار نداد، مگر به سه نفر از فقراى ايشان ) در پاسخ مى گوييم اين روايت خود دليل بر عطف است ، نه استيناف، براى اينكه اگر جائز نبوده به انصار بدهد، به آن سه نفر هم نمى داد، و حتى به يك نفر هم نمى داد، پس اينكه به بعضى داده خود دليل بر شركت انصار با مهاجرين است. چيزى كه هست از آنجا كه امر فى ء ارجاع به رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله وسلم شده،او مى توانسته به هر نحو كه صلاح بداند به مصرف برساند، و آن روز و در شرايط آن روز مصلحت ديده آن طور تقسيم كند. 🔸از نظر ما هم مناسب تر آن است كه جمله (و الذين تبووا...) و همچنين جمله بعدى را كه مى فرمايد: (و الذين جاءوا من بعدهم ) عطف بر كلمه بگيريم، نه استيناف، براى اينكه كلمه بيان مصاديق سهم سبيل اللّه است. 🔸بلكه روايتى هم كه مى فرمايد: (به سه نفر از انصار سهم داد) همان طور كه آن مفسر گفت خود مؤيد اين نظريه است، براى اينكه اگر سهيم در فى ء تنها مهاجرين بودند و بس، به سه نفر از انصار سهم نمى داد، و اگر فقراى انصار هم مانند مهاجرين سهم مى بردند، با در نظر گرفتن اينكه به شهادت تاريخ بسيارى از انصار فقير بودند بايد به همه فقراى انصار سهم مى داد، نه فقط به سه نفر، و همان طور كه ديديم به تمامى مهاجرين سهم داد، (و خلاصه كلام اين شد كه اولا اختيار فى ء به رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم سپرده شد، و در ثانى ذكر مهاجرين صرفا به منظور بيان مصداق بوده، نه اينكه مهاجرين سهم داشته اند، و ثالثا جمله (و الذين ...) عطف به ما قبل است، و جمله اى جديد نيست ). 🔸پس بنا بر اين، ضمير در جمله (و الذين تبووا الدار و الايمان من قبلهم ) به مهاجرين برمى گردد. و مراد، قبل از آمدنشان و هجرتشان به مدينه است. يحبون من هاجر اليهم 🔸يعنى مردم مدينه كسانى را كه از مكّه به سويشان هجرت مى كنند به خاطر اينكه از دار كفر به دار ايمان و به مجتمع مسلمين هجرت مى كنند دوست مى دارند. و لا يجدون فى صدورهم حاجه مما اوتوا 🔸ضمير در يجدون و در به انصار برمى گردد، مى فرمايد: انصار در باطن خود حاجتى نمى يابند. و ضمير به مهاجرين برمى گردد، و منظور از حاجت بدانچه به مهاجرين دادند، اين است كه چشم داشتى به فى ء بنى النضير نداشتند. و كلمه در اوتوا به قول بعضى بيانيه، و به قول بعضى ديگر تبعيضى است. و معناى جمله اين است كه: انصار حتى به خاطرشان هم نگذشت چرا رسول خدا صلى اللّه عليه و آله وسلم از فى ء بنى النضير به مهاجرين داد و به ايشان نداد، و از اين بابت نه دلتنگ شدند، و نه حسد ورزيدند. 🔸بعضى هم گفته اند: مراد از حاجت، معلول حاجت است و آن حالتى است كه حاجت انسان را دچار آن مى سازد، يعنى حالت غيظ. و معناى جمله اين است كه: انصار در دل خود از اين بابت خشمى احساس ‍ نمى كنند.
⏮ادامه آیه9⃣ 🔰و يوثرون على انفسهم و لو كان بهم خصاصه 🔸 به معناى اختيار و انتخاب چيزى بر غير آن است. و كلمه به معناى فقر و حاجت است. راغب گفته: كلمه البيت به معناى شكاف خانه است، و اگر فقر را خصاصه خوانده است، بدين جهت است كه فقر نمى تواند شكاف حاجت را پر كند، و به همين جهت است كه از آن به كلمه نيز تعبير مى كنند. 🔸و معناى آيه اين است كه: انصار، مهاجرين را بر خود مقدم مى دارند، هر چند كه خود مبتلا به فقر و حاجت باشند. و توصيف از توصيف سابق در مدح رساتر، و گرانقدرتر از آن است. پس در حقيقت اين آيه در معناى اين است كه بفرمايد: (نه تنها چشمداشتى ندارند). بلكه مهاجرين را مقدم بر خود مى دارند. و من يوق شح نفسه فاولئك هم المفلحون 🔸راغب مى گويد: كلمه به معناى بخل توام با حرص است، البته نه در يك مورد، بلكه در صورتى كه عادت شده باشد. و كلمه كه در اصل (يوقى ) بوده، مضارع مجهول از مصدر (وقايه ) است كه به معناى حفظ كردن است. و معناى آيه چنين است: هر كس كه خدا او را از شر تنگ چشمى و بخل حفظ فرموده، در نتيجه نه خودش از بذل مال مضايقه دارد، و نه از اينكه ديگران مالدار شوند ناراحت مى شود، چنين كسانى رستگارند. _________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 🔟سوره از تفسير شریف المیزان 🔰وَ الَّذِينَ جَاءُو مِن بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَ لاخْوَنِنَا الَّذِينَ سبَقُونَا بِالايمَنِ🔟 🔸اين آيه هم مى تواند عطف به آيه قبل باشد، و هم استينافى و جديد، همان طور كه آيه (و الذين تبووا الدار و الايمان يحبون ) دو احتمال داشت. و بنابراين كه استينافى باشد موصول مبتداء، و جمله (يقولون ربنا...) خبر آن خواهد بود، و منظور از آمدن اين طايفه بعد از آمدن آن طايفه، اين است كه اين طايفه ، يعنى انصار، بعد از مهاجرين و بعد از پايان يافتن دوران هجرت، يعنى بعد از فتح مكّه به اسلام در آمدند. بعضى هم گفته اند: مراد مردمى است كه بعد از مسلمانان صدر اول مى آيند. 🔸و جمله (ربنا اغفرلنا و لاخواننا الذين سبقونا بالايمان ) دعايى است به جان خودشان، و به جان مؤمنينى كه قبل از ايشان بودند، دعائى است به مغفرت. و اگر از مسلمانان قبل از خود تعبير كردند به اخوان براى اين بود كه اشاره كنند به اينكه ايشان را از خود مى دانند، همچنان كه قرآن درباره همه مسلمانان فرموده: (بعضكم من بعض ) پس ‍ مسلمانان يكديگر را دوست مى دارند، همان طور كه خود را دوست مى دارند، و براى يكديگر دوست مى دارند، آنچه را كه براى خود دوست مى دارند. 🔸و به همين انصار بعد از آن دعاى خود گفتند: (و لا تجعل فى قلوبنا غلا للذين امنوا ربنا انك روف رحيم ) از خدا خواستند كه هيچ غلى، يعنى عداوتى ،از مؤمنين در دلشان قرار ندهد. و در جمله (للذين امنوا) همه مسأله را نسبت به همه مؤمنين تعميم دادند، چه مؤمنين از بين خودشان، يعنى انصار، و چه از مهاجرين، كه قبل از ايشان ايمان آورده بودند. و هم اشاره كردند كه به جز ايمان هيچ غرض و هدفى ندارند. _________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 بحث روایتی آیات 1⃣تا 🔟 سوره از تفسير شریف المیزان 🔰بحث روايتى 🔸در تـفـسـيـر قـمـى در ذيـل آيـه شـريـفـه (هـو الذى اخـرج الذيـن كـفـروا مـن اهـل الكتاب من ديارهم گفته: سبب نزول اين آيه چنين بود كه در مدينه سه طايفه و دودمان از يهوديان زندگى مى كردند، يـكـى بنى النضير بود، و يكى بنى قريظه، و يكى بنى قينقاع. و اين سه طايفه با رسـول خـدا صـلى اللّه عـليه و آله و سلم عهدى داشتند كه تا مدتى مورد احترام بود، و بعدا يهوديان آن عهد را شكستند. و سـبـب ايـن عهدشكنى در بنى النضير بود كه مردى از اصحاب آن جناب دو نفر را ترور كـرده بـود، و قـرار شـد كـه بـه صـاحـبـان خـون، ديـه و خـونـبـهـا بـپـردازنـد، رسـول خـدا صـلى اللّه عـليـه و آله وسـلم بـه ميان بنى النضير آمد تا از آنان مقدارى پـول بـراى ايـن مـنـظـور قـرض كند. در بين افراد بنى النضير كعب بن اشرف بود كه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم بر وى در آمد. كعب گفت: مرحبا اى ابو القاسم، خـوش آمـدى. و بـرخـاسـت و چـنـيـن وانـمـود كـرد كـه مـى خـواهـد طعامى درست كند، ولى در دل نـقـشـه كشتن آن جناب را مى ريخت، و در سر مى پروراند كه بعد از كشتن آن جناب بر سـر اصـحابش بتازد. در همين حال جبرئيل نازل و جريان را به آن جناب اطلاع داد. حضرت بـرخاست و به مدينه برگشت، و به محمد بن مسلمه انصارى فرمود: برو در قبيله بنى النـضـيـر، و بـه مـردم آنـجـا بـگـو كـه خـداى عـزوجل توطئه شما را به من خبر داد، يا از سرزمين ما بيرون شويد، و يا آماده جنگ باشيد. آنان گفتند از بلاد تو بيرون مى شويم. از سـوى ديـگـر عـبـداللّه بـن ابـى شـخـصى را نزد ايشان فرستاد كه بيرون نرويد، و هـمـچـنـان در مـحـل خـود بـمـانـيـد، و با محمد جنگ كنيد كه اگر چنين كنيد من با قوم خود و هم سـوگـندانم شما را يارى خواهم كرد، و اگر هم بيرون برويد من نيز با شما بيرون مى آيـم، و اگر قتال كنيد با شما در قتال همدست مى شوم. قبيله بنى النضير چون اين وعده را شنيدند دلگرم شده، تصميم گرفتند بمانند، و به اصلاح قلعه ها پرداخته آماده جنگ شـدنـد، و شـخـصـى را نزد رسول خدا فرستادند كه ما از ديـار خـود بـيـرون نـمـى رويـم، هـر كـارى كـه مـى خـواهـى بـكـن. رسول خدا برخاست و تكبير گفت، اصحابش يكصدا تكبير گـفتند. به فرمود: تو پيشاپيش لشكر به قبيله بنى النضير برو. اميرالمؤمنين بيرق جنگ را برداشت، و به راه افتاد، و رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم قلعه آنان را مـحـاصـره كـرد، و عـبـداللّه بـن ابـى بـه كمك آنان نيامد، و بدينسان ايشان را فريب داد. رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم به هر يك از قلعه هاى ايشان كه نزديك مى شد آن قـلعـه را خـراب مـى كـردنـد، و بـه قـلعـه بـعـدى مـنـتـقـل مـى شـدنـد. و بـا ايـنـكـه بـعـضـى از يـهـوديـان خـانـه هـاى گـرانـبـهـا داشـتـنـد، رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم دستور داد درختان خرماى آنان را قطع كنند. يهوديان به جزع در آمدند، و گفتند: اى محمد! مگر خداى تعالى تو را امر به فساد كرده، اگر درختان از تو شد بگذار سالم از آن تو باشد، و اگر از ما است چرا قطع مى كنى. يهوديان وقتى چنين ديدند گفتند: اى محمد! ما حاضريم از سرزمين تو بيرون شويم، به شرطى كه اموال ما را به ما بدهى. حضرت فرمود: اين كار را نمى كنم، و ليكن به شما اجـازه مـى دهـم از امـوالتـان آن مـقـدار را كـه شـتـران شـمـا حـمـل كـنـد بـا خـود ببريد. يهوديان قبول نكردند، و چند روزى هم ماندند، آنگاه گفتند مى رويـم، و بـه مـقـدار بـار شتران از اموال خود مى بريم. فرمود: نه بايد برويد و هيچ چيز با خود نبريد، هر كس از شما راببينيم كه با خود چيزى مى برد او را خواهيم كشت. يـهـوديـان از قـلعـه هـاى خـود بـيـرون شـده، جمعى از ايشان به فدك، و جمعى به وادى القـرى، و گـروهـى بـه شـام رفـتـنـد. در ايـن بـاره بـود كـه آيـات زيـر نازل شد: (هو الذى اخرج الذين كفروا... فان اللّه شديد العقاب ). و درباره اعتراضى كه يهوديان به آن جناب در مورد قطع اشجار كرده بودند، فرمود: (ما قطعتم من لينه او تركتموها قائمه على اصولها فباذن اللّه... ربنا انك روف رحيم). و دربـاره عـبـداللّه بـن ابـى، و هـمـفـكـرانـش ايـن آيـه نـازل شـد: (الم تـر الى الذيـن نـافـقوا... ثم لا ينصرون ). و در مجمع البيان از ابن عـباس ‍ روايت آورده كه گفت : رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم مردم بنى النضير را مـحـاصـره كـرد، بـه طـورى كـه كـاملا در چنگال او قرار گرفتند، و به ناچار حاضر شدند هر چه آن جناب خواست بدهند، و در آخر اين طور با ايشان مصالحه كرد كه جان خود را سـالم بـرگـرفـتـه از سـرزمـين و وطن خود بيرون شوند، و ايشان را به اذرعات شام گسيل بدارد. و براى هر سه نفر از ايشان يك شتر و يك مشك آب داد. 🔸ادامه دارد👇
🔹بحث روایتی قسمت دوم👇 🔸يـهـوديـان به اذرعات شام، و به اريحا رفتند، مگر دو خانواده از آنان يكى خانواده ابى الحـقـيق، و يكى خانواده حى بن اخطب، كه به خيبر رفتند. و طايفه اى هم خود را به حيره رساندند. و نـيـز در هـمـان كـتـاب از مـحـمـد بـن مـسـلمـه روايـت آورده كـه گـفـت : رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم مـرا بـه سـوى طايفه بنى النضير فرستاد و دستور داد تا به ايشان سه شب مهلت دهم تا در اين سه شب از سرزمين خود كوچ كنند. و نيز از محمد بن اسحاق روايت آورده كه گفت: بيرون كردن بنى النضير از قلعه هايشان بـعـد از مـراجـعـت رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم از جنگ احد اتفاق افتاد، و فتح بـنـى قـريـظـه بـعـد از مراجعتش از جنگ احزاب رخ داد، ولى نظر زهرى اين است كه اخراج بنى النضير شش ماه بعد از واقعه بدر، و زمانى اتفاق افتاد كه هنوز جنگ احد واقع نشده بـود. بـاز از ابـن عـباس روايت كرده كه گفت: آيه شريفه (ما افاء اللّه على رسوله من اهـل القـرى...) دربـاره امـوال كـفـار  نازل شد. و اهل قرى عبارت بودند از بنى النضير و بنى قريظه كه در مدينه بودند، و اهل فدك كه سرزمينى در سه ميلى مدينه، و اهل خيبر و دهات عرينه و ينبع كه خداى تعالى اختيار اموال اينان را به رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم سپرد، تا به هر نحوى كـه خـواسـت در آن حـكـم كـنـد، و خـبـر داد كـه تـمـامـى ايـن امـوال مـلك شـخـصـى او اسـت، و لذا عـده اى اعـتـراض كـردنـد كـه چـرا ايـن امـوال را تـقـسـيـم نـمـى كـنـد، در پـاسـخـشـان آيـه مـذكـور نازل شد. 🔸روايتى در چشم پوشى انصار از غنائم آنان براى تقسيم بين مهاجرين و نـيـز در مـجـمـع البـيـان از ابـن عـبـاس نـقـل شـده كـه گـفـت : رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم در حادثه بنى النضير به انصار فرمود: اگر ميل داريد آنچه از مال و خانه و زمين داريد با مهاجرين تقسيم كنيد، و در غنائم بنى النضير هـم بـا آنـان شـريـك بـاشـيـد، و اگـر بـخـواهـيـد مـى تـوانـيـد مـال و خـانـه و زمـيـن شـمـا مال خودتان باشد، و غنائم بنى النضير تنها در بين مهاجرين تقسيم گردد. انصار در پاسخ گفتند: هم اموال و زمين هاى خود را با آنان تقسيم مى كنيم، و هم غنائم بنى النضير را به آنان واگذار مى نماييم ، و از آن سهم نمى خواهيم. در اين مـورد بـود كـه آيـه شـريـفـه (و يـوثـرون عـلى انـفـسـهـم...) نازل گرديد. 🔸مؤلف: در ايـثـار انـصـار و ايـنـكـه آيـه شـريـفـه دربـاره آن نـازل شـده داستانهايى ديگر روايت شده. و ظاهرا همه اين روايات از باب تطبيق آيه بر يـك واقـعـه و داسـتـان بـوده، نـه ايـنـكـه آيـه تـنـهـا دربـاره فـلان قـصـه نـازل شـده بـاشـد. مـعـانـى سـابـق در الدر المـنـثـور بـه طـرق بـسـيـار مـخـتـلف نـيـز نقل شده. و در كـتـاب تـوحيد از على عليه السلام روايت شده كه در پاسخش خصى كه آياتى از قـرآن بـرايـش مشتبه شده بود در مورد آيه (فاتيهم اللّه من حيث له يحتسبوا) كه معناى آمدن خدا چيست؟ فرمود: يعنى عذابى بر آنان فرستاد. چند روايت درباره فيى و موارد مصرف آن، و درذيل آيه (ما آتيكم الرسول فخذوه...) و در تـهـذيـب به سند خود از حلبى از امام صادق عليه السلام روايت آورده كه فرمود: فـى ء در آيـه شريفه (ما افاء اللّه على رسوله منهم فما اوجفتم عليه ) عبارت است از آن امـوالى كـه بـدون جـنـگ و خـونـريـزى از دشـمـن گـرفـتـه شـده بـاشـد. و كـلمـه   شـامـل ايـن قـسـم غـنـيـمـت هـم مـى شـود، و در حـقـيـقـت فـى ء بـه مـنـزله انفال است. و در مجمع البيان آمده كه منهال بن عمر از على بن الحسين عليهماالسلم روايت كرده كه فـرمـود: مـنـظـور از ذى القـربـى و يـتـامـى و مـسـاكـيـن و ابـن السـبـيـل در آيـه و (لذى القـربـى و اليـتـامـى و المـسـاكـيـن و ابـن السبيل ) قرباى ما، و مسكينان ما، و ابن السبيل ما است. 🔸ادامه دارد👇
🔹بحث روایتی قسمت سوم👇 🔸مؤلف: اين معنا در تهذيب از سليم بن قيس از اميرالمؤمنين (عليه السلام نيز روايت شده. و در مجمع البيان بعد از نقل روايت منهال گفته است: همه فقهاء گفته اند كه منظور آيه، يـتـامـاى عـمـوم مـردم اسـت، و هـمـچـنـيـن مـسـاكـيـن و ابـنـاى سبيل. و اين معنا از ائمه عليهم السلم هم روايت شده. و در كـافـى بـه سـند خود از زراره نقل كرده كه از حضرت باقر و حضرت صادق عليه السلام شـنـيده كه فرمودند: خداى تعالى امور خلق خود را به پيامبرش تفويض نموده تـا مـعـلوم كـنـد اطـاعـتـشـان چـگـونـه اسـت، آنـگاه اين آيه را تلاوت فرمودند: (ما اتيكم الرسـول فـخـذوه و مـا نـهـيـكـم عـنـه فـانـتـهـوا). مؤلف: روايـات در ايـن مـعـنا از ائمه اهـل بـيـت عـليـهـم السـلم بسيار وارد شده، و مراد از (واگذار نمودن امور خلق ) به طـورى كـه از روايـات بـرمـى آيـد، امـضـايـى اسـت كـه خـداى تـعـالى از تـشـريـعـات رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم نموده، و اطاعت آن جناب را در آن تشريعات واجب ساخته ، و ولايت و سرپرستى مردم را به آن جناب واگذار نموده. اين است معناى تفويض نه اينكه از خود سلب اختيار نموده، و امور را به كلى به آن جناب واگذار كرده باشد، چون چنين چيزى عقلا محال است. و نـيـز در هـمـان كـتاب به سند خود از امام صادق عليه السلام روايت كرده كه در ضمن حديثى فرمود: ايمان اجزايى دارد كه به هم متصلند، پس ايمان خود يك خانه است، همچنان اسـلام يـك خـانـه، و كفر يك خانه است (و لذا مى گويند: فلانجا دار الايمان است، يا دار الكفر است ). چند روايت درباره ايـمـاان و ايـنـكـه ديـن حـب، و حب دين است و درباره صفت رذيله شرح و در كتاب محاسن به سند خود از ابى عبيده از امام باقر عليه السلام روايت شده كه در ضـمـن حديثى فرمود: اى زياد! واى بر تو، مگر دين بجز حب چيز ديگرى است. مگر نمى بينى كلام خداى را كه مى فرمايد: (ان كنتم تحبون اللّه فاتبعونى يحببكم اللّه و يغفر لكـم ذنـوبـكـم ). آيـا بـه كـلام خـدا نـظـر نمى كنيد كه به محمد صلوات اللّه عليه فرموده: (حبب لكم الايمان و زينه فى قلوبكم - ايمان را محبوب دلهايتان كرد، و آن را در دلهـايـتـان بـيـاراسـت ). و نـيـز فـرموده : (يحبون من هاجر اليهم - دوست مى دارند مسلمانانى را كه به سويشان هجرت مى كنند). آنگاه فرمود: پس دين همان حب است، و حب هم دين است. و در مـجـمـع البـيـان مـى گـويـد: در حـديـثـى آمـده كـه بـخـل و ايـمـان در قـلب هـيچ مسلمانى جمع نمى شود، و همچنين غبار در راه خدا و دود جهنم در جـوف مـرد مـسـلمـانـى جـمـع نـمـى شـود. و در كـتـاب فـقـيـه آمـده كـه : فـضـل بـن ابـى قره سمندى گفته است : امام صادق عليه السلام به من فرمود: آيا مى دانـى  كـيـسـت؟ عـرضـه داشـتـم: شـحـيـح هـمـان بـخـيـل اسـت. فـرمـود: نـه، شـحـيـح از بـخـيـل بـدتـر اسـت، بـراى ايـنـكـه بـخـيـل بـه مـعـنـاى كـسـى اسـت كـه از آنـچـه خـودش دارد بـخـل مـى ورزد، و در راه خدا نمى دهد، ولى شحيح كسى است كه حتى از آنچه در دست مردم اسـت بـخـل مـى ورزد، نـه خودش به كسى چيزى مى دهد، و نه مى گذارد ديگران بدهند، و حـتـى هـيـچ چـيـزى در دسـت مـردم نمى بيند، مگر اينكه آرزو مى كند از آن او مى بود، چه از حـلال و چـه از حـرام، و بـه هـيـچ رزقـى از خـداى عزوجل قانع نمى شود. __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 ترجمه آیات1⃣1⃣الی 7⃣1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰ترجمه آيات 🔸آيـا بـه وضـع كسانى نفاق ورزيد ندنينديشيدى كه به برادران خود، يعنى به آنهايى كـه از اهل كتاب كافر شدند، مى گويند: اگر مسلمانان شما را از ديارتان بيرون كنند ما نيز مطمئنا با شما بيرون خواهيم شد و درباره شما احدى را ابدا اطاعت نخواهيم كرد و اگر بـا شـمـا جـنـگ كنند بطور يقين و حتما ياريتان خواهيم نمود و خدا شهادت مى دهد به اينكه ايشان دروغگويند1⃣1⃣ 🔸و مـسـلما اگر بنى النضير از ديارشان بيرون شوند اين منافقين با آنان بيرون نخواهند رفـت و اگـر بـا ايشان بجنگند ياريشان نخواهند نمود و بر فرض هم كه ياريشان كنند در وسط كارزار فرار خواهند كرد و آن وقت خودشان هم يارى نخواهند شد2⃣1⃣ 🔸شما مسلمانان در نظر آنان ترسناكتريد از خدا و اين بدان جهت است كه ايشان مردمى نفهمند3⃣1⃣ 🔸ايـنـهـا دسـتـه جـمـعى با شما نمى جنگند مگر در داخل قريه هاى محكم و يا از پس ديوارها. شجاعتشان بين خودشان شديد تو آنان را متحد مى بينى ولى دلهايشان پراكنده است و اين بـدان جـهـت اسـت كـه مـردمـى بـى تـعـقـل انـد4⃣1⃣ 🔸وضـع آنـان درسـت مـثـل كـسـانـى اسـت كـه قـبـل از ايـشـان در هـمـيـن سـالهـاى نـزديـك و بـال كـار خـود را چـشـيـدنـد و عـذابـى اليـم هـم در پـى دارنـد5⃣1⃣ 🔸درسـت مـثـل شيطان كه به انسان گفت كافر شو و چون كافر شد گفت من از تو بيزارم من از خدا مى ترسم كه رب العالمين است6⃣1⃣ 🔸در نـتـيـجـه عاقبت آن شيطان و آن انسان كافر اين شد كه هر دو براى ابد در آتشند و همين است كيفر ستمكاران7⃣1⃣ __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 بیان آیات1⃣1⃣الی 7⃣1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰بيان آيات 🔸ايـن آيـات بـه حـال مـنـافـقـين و وعده هايى به مردم بنى النضير دادند كه اگر با مسلمين بـجـنـگـيـد كمكتان مى كنيم، و اگر بيرون برويد با شما مى آييم، و نيز به خلف وعده شان اشاره مى كند. دروغگوئى و پيـمان شكنى منافقين در وعده ها و قرارها كه با برداران كافرشان مىگذارند __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه1⃣1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰الم تـر الى الذيـن نـافـقـوا يـقـولون لاخـوانـهـم الذيـن كـفـروا مـن اهل الكتاب...1⃣1⃣ 🔸كـلمـه  جمع   است، و كلمه  جمع (اخ - برادر) است. و كـلمـه   - بـه ضـم هـمـزه و ضـم خـاء - بـه مـعـنـاى مـشـترك بودن دو نفر در انـتسابشان به يك پدر است. اين معناى اصلى اخوت است، ولى بعدها در معنايش توسعه داده، در افـراد مـشـتـرك در يـك عـقـيـده، و يـا مـشـتـرك در صـداقـت و امثال آن نيز استعمال شده، البته كلمه  بيشتر در همان معناى اصلى به كار مى رود. و بـه طـورى كـه گـفـتـه انـد: بـيـشـتـر مـورد اسـتـعـمـال اخـوان اشـتـراك در اعـتقاد و امـثـال آن اسـت. اسـتـفـهـامـى كـه در ابـتـداى آيه آمده استفهام تعجبى است. و منظور از جمله  عـبـداللّه بـن ابـى و يـاران او اسـت. و مـراد از بـرادران ايـشـان از اهـل كـتـاب بـه طـورى كـه سـيـاق شهادت مى دهد همان يهوديان بنى النضير است، براى ايـنكه مفاد آيات اين است اين كفار از اهل كتاب كه برادران منافقين بوده اند مردمى بوده اند كـه امـرشـان دائر شـده بـيـن مـانـدن و جنگيدن بعد از جنگيدن قومى ديگر، و يا ترك وطن كـردن و رفـتـن. و چـنـين مردمى جز همان مردم بنى النضير نمى توانند باشند، چون تنها آنها بودند كه بعد از بنى قينقاع چنين سرنوشتى پيدا كردند. (لئن اخرجتم لنخرجن معكم و لا نطيع فيكم احدا ابدا و ان قوتلتم لننصرنكم) - اين آيـه حـكايت كلام منافقين است، و حرف لام در جمله  لام قسم است. و معنايش است كه: ما سوگند مى خوريم كه هرگاه مسلمانان شما را از ديارتان بيرون كنند ما نيز از ديـار خـود بـيـرون شـده، همه جا با شما مى آييم، نه از شما جدا شويم، و نه در جدا شـدن از شـمـا سـخـن كـسى را گوش دهيم. و اگر مسلمانان به جنگ شما آيند به ياريتان آييم. (و اللّه يشهد انهم لكاذبون ) - در اين جمله آشكار و صريح مى فرمايد: منافقين به اين وعده خود وفا نخواهند كرد. __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه2⃣1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰لئن اخرجوا لا يخرجون معهم و لئن قوتلوا لا ينصرونهم..........2⃣1⃣ 🔸در جمله قبلى به طور اجمال وعده منافقين را تكذيب مى كرد. و در اين قسمت از آيه به طور تـفـصيل آن را تكذيب نموده، لام سوگند را به منظور تاكيد تكرار مى كند. و معنايش است كـه: سـوگـنـد مـى خـورم، كه اگر بنى النضير از ديارشان بيرون شوند، منافقين با ايـشـان بـيـرون نـخـواهـنـد رفـت. و بـاز سـوگـنـد مى خورم كه اگر به جنگ مبتلا شوند ياريشان نخواهند كرد. 🔰و لئن نصروهم ليولن الادبار ثم لا ينصرون 🔸ايـن جـمـله اشاره است به اينكه : بر فرضى كه جنگى واقع شود - كه ابدا واقع نمى شـود و نـشـد - جـنـگـى بـا دوام نـخـواهـد بـود، و يـارى مـنـافـقـيـن سـودى بـه حـال يـهـوديان نخواهد داشت، بلكه خود آنان پا به فرار خواهند گذاشت، و بدون اينكه كسى ياريشان كند همه هلاك خواهند شد. __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه3⃣1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰لانتم اشد رهبه فى صدورهم من اللّه...3⃣1⃣ 🔸هـمـه ضـمـيرهاى جمع به منافقين برمى گردد. و كلمه  به معناى خشيت و ترس اسـت. و ايـن آيـه شـريـفـه جـمـله (و لئن نـصـروهـم ليـولن الادبـار) را تـعـليـل نـمـوده، بـيـان مـى كـند كه چرا در فرض يارى دادن فرار مى كنند. مى فرمايد: عـلتـش ايـن اسـت كـه مـنـافقين از شما مسلمانان بيشتر مى ترسند تا از خدا، و به همين جهت اگـر بـه جـنـگ شما آيند در مقابل شما تاب مقاومت نمى آورند. اين علت را با علتى ديگر تـعـليـل نـمـوده، مـى فـرمـايـد: عـلت بـيشتر ترسيد نشان اين است كه مردمى نادان هستند: (ذلك بـانـهم قوم لا يفقهون ). و اشاره با كلمه  به بيشتر ترسيد نشان از مؤمنين است، و معنايش چنين است: اينكه گفتيم از شما بيشتر مى ترسند تا از خدا، علتش ‍ ايـن اسـت كـه مـردمى بى شعورند، يعنى آن طور كه بايد نمى فهمند. و اگر حقيقت امر را مـى فـهـمـيـدنـد، دسـتـگـيـرشان مى شد كه زمام امر به دست خداست، نه به دست غير خدا، حال اين غير خدا چه مسلمانان باشند، و چه ديگران غير از خداى تعالى كسى قادر بر هيچ عـمـل خـيـر يـا شـر و نـافـع و ضـارى نـيـسـت مـگـر بـه حول و قوه او. پس منافقين نبايد از كسى جز خدا بترسند. __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه4⃣1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰لا يقاتلونكم جميعا الا فى قرى محصنه او من وراء جدر...4⃣1⃣ 🔸ايـن آيـه شريفه هم اثر رهبت منافقين از مسلمين را بيان مى كند، و هم اثر بزدلى يهوديان را. مـى فـرمـايـد: بـنـى النضير و منافقين هر دو طايفه از جنگيدن با شما در فضاى باز خـوددارى مى كنند، و جز در قلعه هاى محكم و يا از پس و پشت ديوارها با شما كارزار نمى كنند. (بـاسـهـم بـينهم شديد) - يعنى شجاعت و دلاوريشان در بين خودشان شديد است، اما همين كه با شما روبرو مى شوند خداى تعالى رعبى از شما به دلهايشان مى افكند، و در نتيجه از شما سخت مى ترسند. (تـحـسـبـهـم جـمـيـعـا و قـلوبـهـم شـتـى ) - تـو اى پـيـامـبـر! ايـشـان را مـتـحـد و مـتـشـكـل مـى بـيـنـى، و مـى پـنـدارى كـه بـا هـم الفـت و اتحاد دارند، ولى اينطور نيست، دلهايشان متفرق و پراكنده است، و همين عامل قوى براى خوارى و بيچارگى ايشان است. و عـلت آن پـراكـنـدگـى هـم ايـن اسـت مـردمـى فـاقـد تـعـقـلنـد، چـون اگـر تعقل مى داشتند متحد گشته آراى خود را يكى مى كردند. __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه5⃣1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰كمثل الذين من قبلهم قريبا ذاقوا و بال امرهم و لهم عذاب اليم5⃣1⃣ 🔸كلمه  به معناى عاقبت بد است. و كلمه  قائم مقام ظرف است، و به همين جهت منصوب شده، يعنى (در زمانى نزديك). و جـمـله  خـبـرى اسـت كـه مـبـتـداى آن حـذف شـده، تـقـديـرش (مـثـلهـم كـمـثـل...) اسـت. و معناى آيه اين است كه: مثل يهوديان بنى النضير در عهدشكنى، و در ايـنـكه منافقين وعده دروغى نصرت به آنان دادند، و سرانجام كارشان به جلاى وطن انجا ميد، مثل اقوامى است كه در اين نزديكى ها قبل از ايشان بودند. و منظور از آن اقوام (بنى قـيـنـقاع) است تيره ديگرى از يهوديان مدينه بودند، آنها هم بعد از جنگ بدر عهدشكنى كـردنـد، و رسـول خـدا صلى اللّه عليه و آله و سلم از سرزمين مدينه بيرونشان كرد، و بـه سـرزمـين اذرعات فرستاد. منافقين به آنها هم نيرنگ زدند وعده داده بودند كه درباره آنـان با رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم صحبت مى كنند و نمى گذارند آن جناب بـيـرونـشـان كـنـد. و بـنى قينقاع فريب آنان را خورده سرانجام از مدينه بيرون شدند، و وبال كار خود را چشيدند، و در آخرت عذابى اليم دارند. بـعـضـى از مفسرين گفته اند: منظور از جمله (الذين من قبلهم ) كفاراست كه در جنگ بدر وبال كفر خود را چشيدند. ولى بيان قبلى با سياق آيه بهتر مى سازد. بـه هـر حـال مـثـلى كـه در آيـه شريفه زده شده براى قوم بنى النضير است، نه براى منافقين، چون از سياق اين طور استفاده مى شود. __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a