فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#خدمت_جهادی
درمان_کرونا_رایگان
با سلام
خدمت دوستان
یکی از پزشکان متعهد و با تجربه مشهد(دکتر سید موسی الرضا حسینی) عضو هیئت علمی دانشگاه، رایگان از طریق واتساپ مریض های کرونائی رو ویزیت و درمان میکنند
روش درمان ایشون کاملا متفاوت با روش های بقیه اطبا است
روشی ترکیبی بین طب سنتی و طب رایج است که خیلی جواب های خوبی ازش گرفتن...
شماره واتساپ ایشون:
۰۹۱۵۱۰۳۹۵۱۹
@zedbanoo
108565_173.mp3
2.3M
صوت دعای هفتم صحیفه سجادیه
یَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکَارِهِ....
@zedbanoo
هدایت شده از مسار
✍️زلزله هفت ریشتری
💦رد اشکهای خشکشده رویِ صورتش نشان از گریههایِ زیاد بود. دستانِ کوچک و نرم و لطیف معصومه را در دستانم گرفتم و کمی آن را فشردم تا قدری آرام شود.
❄️زلزله هفت ریشتری دیروز تمام روستا را با خاک یکسان کرده بود. ساختمان سالمی دیده نمیشد. تا چشم کار میکرد، خاک، سنگ، آجر و آهن مانند کوهی روی هم انباشته شده بود. گروههای امداد و نجات، ارتش، سپاه و نیروهای جهادی و مردمی در حال جستجو برای مفقودین بودند. حجم خرابی و زیرآوارماندگان بالا بود. معصومه موقع زلزله در باغ، همراه دخترخالهاش سرگرم بازی بود. تمام خانوادهاش زیرآوار مانده بودند. زینب بعد از زلزله، او را تنها گذاشته بود. معصومه گیج و سرگردان بین خرابه ساختمانها دنبالم میآمد.
🌸من با اولین گروههای جهادی رفته بودم. معصومه را باید به جای امنی میبردم؛ ولی معصومه نمیخواست از آنجا دور شود. با گریه میگفت:«مامانمو میخوام.»
چادرهای هلال احمر را به او نشان دادم و گفتم:«معصومه خوشگلم، بیا تو رو برسونم اونجا بهت آب و غذا بدن، بهت قول میدم خودم میرم مامانت رو پیدا میکنم.»
معصومه بینیاش را بالا کشید و گفت:«مامانم بهم گفت؛ نیام بیرون بازی، ولی من گوش ندادم و یواشکی اومدم بیرون. من دختر بدیم.»
روی سرش دست کشیدم و گفتم:«نه، تو فقط خواستی بازی کنی. اشکال نداره. من با مامانت صحبت میکنم دعوات نکنه.»
☘️همانطور که دست معصومه تو دستم بود و حرف میزدم، یکی از روستائیان او را با من دید و اشاره کرد به سمت چپِ من و گفت:«خونهشون اونجاست، هیچ جاش سالم نمونده.»
🌺معصومه را به یکی از دوستانم سپردم. خودم به همان قسمت رفتم. گروهی را هم برای کمک صدازدم.
با احتیاط خاکها و آجرها را کنار میزدیم. بعد از ساعتها خستگی و خاکآلود شدن به اجساد خانواده معصومه رسیدیم. خواهر شیرخوارهاش در حالی که مادر مثل سپر خودش را آماج سنگ و آهن قرار داده بود، چشمانش را بر این دنیا بسته بود. پدر معصومه در قسمت دیگری از خانه همراه پسرش اُفتاده بود. صورت هر دوی آنها خونآلود و خاکی بود.
اشکهایم از روی گونههایم بر روی خاک سرد ریخته میشد. با خود ناله میکردم:«بمیرم برا یتیمیت معصومه جان، مامانت دیگه دعوات نمیکنه.»
#ارتباط_با_فرزندان
#داستانک
#به_قلم_افراگل
🆔 @tanha_rahe_narafte
✳ آن نابغه این است، نه تویی و نه من!
🔻 #حیدر_رحیمپورـازغدی یکی از اساتید بزرگی است که در خصوص ویژگیهای شخصیتی #رهبرـانقلاب این خاطره را از مرحوم #محمدرضاـحکیمی بازگو میکند.
🔸 «حکیمی هفده هجده ساله بود و من بیست سال داشتم؛ بعد از کودتای بیست و هشت مرداد بود و توی مشهد روحانیت خط اول نهضت نفت را بر عهده داشت. میگفتیم هر صد سال یک بار نابغهای ظهور پیدا میکند و جنگ (بحث) داشتیم که نابغه آینده من هستم یا او؟!
🔹 او ادبیاتش خیلی خوب بود، ادبیات عربش؛ من هم سوادم در ادبیات خوب بود ولی ادبیات محمدرضا حکیمی بهتر بود. به همین خاطر او میگفت که نابغه آینده من هستم. بنده هم بهخاطر کتابهای حوزوی که خوانده بودم میگفتم من هستم. یک مرتبه دیدیم یک نوجوان دوازده سیزده ساله از جلوی ما رد شد که تمام معنا آخوند بود. یعنی نعلین و کفش (آخوندی) و عبا و عمامه. به تمام معنا. الفیه در دستش بود و داشت آن را حفظ میکرد. وما بطاعت و الف قد جمیع یبصر فی الجت…. به یکباره حکیمی گفت (آن نابغه) این است، نه تویی و نه من! منظور حکیمی #سیدعلی_حسینی_خامنهای بود….»
📌 پ.ن: محمدرضا حکیمی که چندی پیش به کرونا مبتلا شده بود در شامگاه روز ۳۱ مردادماه با ایست قلبی از دنیا رفت.
🌐 منبع: خبرگزاری فارس
http://fna.ir/3ktz7
@zedbanoo
بسم الله
«تابلوی کفایت و لیاقت»
سالها حسرت خوردیم وآه کشیدیم وبرخود لعنت فرستادیم که چه کردیم باخودمان که یک لبیرال خائن ودارودسته اش، رییس جمهور مملکتی شده اند که سالهاست عکس جوانهای رشیدش در معرکه، زینت بخش خیابانهاست.
نیت کردیم، به میدان آمدیم جریان انقلابی، به تفاهم رسیدند و..
حالا با یاری خدا، در اواسط سال۱۴٠٠، رییس جمهور انقلابی مان با غسالهای اموات کرونایی عکس یادگاری می گیرد،
نه برقله های توچال،
نه برصندلی وامانده ی سعد آباد که زیر او داشت می پوسید.
درست در مرکز خطر...
امروز همین خبر برای مستانگی کافی استـ..
پایدار و مستدام باشی بزرگمرد...
#رییسی
#کرونا
@zedbanoo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#عجیب
⛔️ ورود آقایون ممنوع
❓ آیا زایمان سخت است؟
✅ روایتی عجیب از پیامبر اسلام در مورد پاداش #فرزندآوری
#جمعیت #مادر #پاداش #نهضت #اندیشه_کوثر #وافی
🔹شما میتوانید در کانال محتواهای جمعیتی از ۱۳۸ برنامه کوتاه،جهت فرهنگ سازی فرزندآوری استفاده نمایید.
📞 ۰۹۱۰۴۴۴۱۴۱۲
🔸آدرس کانال محتواهای جمعیتی👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3788177457C1c24ab6741
🔸 نهضت مردمی جمعیت
@zedbanoo
🔴 نظر به استقبال گستردهی هموطنان عزیز، مسابقه عظیم قرآنی «نور علی نور» #تمدید_شد‼️
💎 با ۲۰ میلیون تومان جایزه نقدی شامل:
🎁 ۱۰ کارت هدیه یک میلیون تومانی
🎁 ۲۰ کارت هدیه پانصد هزار تومانی
📆 تاریخ برگزاری مسابقه: ۱۲ شهریور ماه
#فرایندی_کاملا_رایگان
✅ ثبتنام در مسابقه، دریافت نسخه PDF مقاله و عضویت در کانال اطلاعرسانی از طریق لینک زیر:
🆔 zil.ink/noor_test
✍چشمه جوشان
🕊دل، کبوتری است؛ برای در آغوش کشیدن ضریح شش گوشهات یا اباعبدالله
💦اشک، چشمهای همیشه جوشان است ؛ روان برای مظلومیتت یا اباعبدالله
🖤قلب، تنوری روشن است؛ همیشه در سوز و گداز برای عطشت یا اباعبدالله
#صبح_طلوع
#به_قلم_افراگل
#عکس_نوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از 💓💓مــــُـــــحَنــــــــــــّٰٓــــــــــا💓💓
بسم الله
همه ی گناها مثل هم نیستن.
بعضی گناها تازه باعث میشن بی حیا بشیم وآبرومون که پیش خدا و اهل بیت میره، دردمون نگیره...
جرم ارتکاب این گناها از بقیه شون خیلی بیشتره. ــ
اللهم اغفر ذنوبی التی تهتک العصم...
#شب_جمعه
#التماس_دعا
@zedbanoo
به گروهي از سپاهيان كه به سركوبي دشمن فرستاد
۱۱- و من وصية له ( عليه السلام )
> وصي بها جيشا بعثه إلي العدو <
فَإِذَا نَزَلْتُمْ بِعَدُوٍّ أَوْ نَزَلَ بِكُمْ فَلْيَكُنْ مُعَسْكَرُكُمْ فِي قُبُلِ الْأَشْرَافِ أَوْ سِفَاحِ الْجِبَالِ أَوْ أَثْنَاءِ الْأَنْهَارِ كَيْمَا يَكُونَ لَكُمْ رِدْءاً وَ دُونَكُمْ مَرَدّاً وَ لْتَكُنْ مُقَاتَلَتُكُمْ مِنْ وَجْهٍ وَاحِدٍ أَوِ اثْنَيْنِ وَ اجْعَلُوا لَكُمْ رُقَبَاءَ فِي صَيَاصِي الْجِبَالِ وَ مَنَاكِبِ الْهِضَابِ لِئَلَّا يَأْتِيَكُمُ الْعَدُوُّ مِنْ مَكَانِ مَخَافَةٍ أَوْ أَمْنٍ وَ اعْلَمُوا أَنَّ مُقَدِّمَةَ الْقَوْمِ عُيُونُهُمْ وَ عُيُونَ الْمُقَدِّمَةِ طَلَائِعُهُمْ وَ إِيَّاكُمْ وَ التَّفَرُّقَ فَإِذَا نَزَلْتُمْ فَانْزِلُوا جَمِيعاً وَ إِذَا ارْتَحَلْتُمْ فَارْتَحِلُوا جَمِيعاً وَ إِذَا غَشِيَكُمُ اللَّيْلُ فَاجْعَلُوا الرِّمَاحَ كِفَّةً وَ لَا تَذُوقُوا النَّوْمَ إِلَّا غِرَاراً أَوْ مَضْمَضَةً .
نامه۱۱-به گروهی از سپاهیان
آموزش نظامی به لشكریان
هرگاه به دشمن رسیدید، یا او به شما رسید، لشكرگاه خویش را بر فراز بلندیها، یا دامنه كوهها، یا بین رودخانه ها قرار دهید، تا پناهگاه شما، و مانع هجوم دشمن باشد، جنگ را از یك سو یا دو سو آغاز كنید، و در بالای قله ها، و فراز تپه ها، دیده بانهایی بگمارید، مبادا دشمن از جایی كه می ترسید یا از سویی كه بیم ندارید، ناگهان بر شما یورش آورد، و بدانید كه پیشاهنگان سپاه دیدبان لشگریانند، و دیدبانان طلایه داران سپاهند، از پراكندگی بپرهیزید، هر جا فرود می آیید، با هم فرود بیایید، و هرگاه كوچ می كنید همه با هم كوچ كنید، و چون تاریك شب شما را پوشاند، نیزه داران را پیرامون لشكر بگمارید، و نخوابید مگر اندك، چونان آب در دهان چرخاندن و بیرون ریختن.
#نهضت_نهج_البلاغه_خوانی
@zedbanoo
بسم الله
سلام مولای من.
کاش همین امروز، میان دلتنگی ها وبوی باران و نسیم خوش آهنگ که بر دیوار قلب پنجره می کوبد، ظهور فرا می رسید وبانگ انا بقیه الله، عالم را محو صدای آسمانی ات می کرد.
مولای من! مرگ از همیشه به مانزدیکتر شده،اشک وآه وحسرت همدم عزیزانمان شده.
اگر غرض،اضطرار عالم بود، اکنون
قلبهای عالمیان اضطرار را فریاد می کند.
و آیه ی امن یجیب، برلبهایمان نشسته.
جانا! پس کی خواهی آمد؟!!!
مولای ما بیا.بیاکه بی تو نفس جهان، بالا نمی آید.
#جُمعه_وانه
#انتظار
@zedbanoo
5256890.mp3
20.41M
#استرالیا
#احسان_عبدی_پور
#داستان_کوتاه
#کنکور
#شب_عاشورا
#پادکست
#باصدای_نویسنده
استرالیا دو تا زده بودمان. وقتی هم نمانده بود. خودشان داشتند تکه پارهمان میکردند...
▫️چگونه داستان کوتاه با تم مذهبی بنویسیم؟
▪️چگونه غیرمستقیم گویی کنیم؟
▫️لحن در داستان نویسی چیست؟
#000604
﷽؛اینجا با هم یاد میگیریم. با هم ریشه می کنیم. با هم ساقه می زنیم و برگ می دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس.
نشانی باغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741
نمایشگاه باغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
@zedbanoo