فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استاد_شجاعی
√ مهمترین دعای شب آرزوها
که اگه بتونی بگیریش زندگیت تکون میخوره چیه؟
@alvaresinchannel
الوارثین(تخریب لشگر۱۰)
انالله و انا الیه رجعون با خبر شدیم #والده_تخریبچی_شهید_علیرضا_پیکاری به فرزند شهیدش پیوست.به همین م
به اطلاع میرساند
مجلس ترحیم حاجیه خانم امامی والده تخریبچی و غواص #شهید_علیرضا_پیکاری روز یکشنبه 1بهمن 1402 از ساعت 15 الی 16.30 در مسجد فاطمه الزهراء سلام الله علیها واقع در بلوار استاد معین برگزار میگردد.
✅✅ تخریبچی و غواص شهید علیرضا پیکاری در شب عملیات کربلای 5 و در روز 19 دیماه 1365 در حال بازگشایی موانع مقابل دژ شلمچه آسمانی شد.
همسنگران و همراهان نماز لیله الدفن هدیه به روح خانم شکوهیه فرزند مسیح..
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹
🌹
#سی_و_هفت_سال_گذشت
اول بهمن ماه سال 1365 بود که علمدار شهید لشگر10
✅ #سردار_شهید_حاج_یدالله_کلهر
از #شلمچه پرکشید
یاد و خاطره جانشین لشگر 10 سیدالشهداء علیه السلام را گرامی میداریم.
@alvaresinchannel
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌹
🌹
آخرین ورق زندگی #تخریبچی_شهید_حسن_جدی
#عملیات_بیت_المقدس_2
بخوانیم و بسوزیم. که ما ماندیم وآنها رفتند.
و رفتن حقشان بود.
نه حق ما.........
🍃🌷🌷🌷🌷🌷🌷 بخوانیم دلنوشته حسن را.....
اکنون آخرین فرصت های دنیاست،
آخرین لحظات است.
شاید که آخرین روز عمرمانیز باشد.
وامشب باهمه شبهای دیگرفرق دارد.
امشب آسمانها خون خواهندگریه کرد.
ستارگان باهمه فروغ و روشنایی شان مرواریدهای خونین راخواهندبرچید.
امشب شب حمله شب ازخودگذشتن ،شب هدیه دادن.
خداوندا هدیه اینجانب رابپذیر.
امشب شب معراج،
شب پرواز،
شب دیداربامهدی(عج)،
شب ایمان شب فداکاری،
شب ایثار،
شبی که گل های محمدی برچیده خواهندشد.
شب جویبارهای خون الله ،الله،الله.
🌺همه وسایلشان را آماده کرده اند و آماده رزم می باشند و گروه گروه و دسته دسته به محل های ازپیش تعیین شده حرکت میکنند و هرگروه ماموریت خاص خود را آماده انجام دادن هستند.
ماهم از#گردان_تخریب ماموریت به مهندسی یافته ایم تامعبرمیان میدانهای مین بزنیم و یا احیانا معبر را گشادکنیم.
آرامشی عجیب سراسرقلبها رافراگرفته است،
گویی که آرامترازاین ممکن نیست.
همانا یادخدا قلبها راآرام میکند.
سبحان الله،الله اکبر،لااله الا الله.
گهگاهی درمیان اینهمه هیاهو یادخانه می افتم،
یادخانواده عزیزم،یاد مادر ،مادری که همیشه برایم زحمت می کشید و من هرگز جبران زحمت هایش رانتوانستم بکنم.
وقتی که به یادرنج های زندگی اش می افتم ابرهای قلبم شروع به باریدن میکند.که همه دریاهای قلبم راپرمیکند.نه،نه،هرگز ازیادم نمی روی مادر.
ای پدر،ای خواهر،ای برادرم حتی هحرت ازاین دنیای فانی هم نمیتواند فاصله بین من وشما عزیزان ایجادکند .
اما با وجود این همه درد و رنجها و این همه گرفتاری ها وقتی که به اسلام فکری می کنم می بینم که درد اسلام بالاترازاینهاست.
بنابراین باردیگرعاجزانه ازشماعزیزانم وهمه فامیل های عزیزم میخواهم که در شهادت من گریه نکنید.وغمگین نشوید.گریه برای اسلام باشد.گریه برای گرفتاری مسلمین باشد.و می گویم که اگربرای من اشک بریزید.قلبم راشکسته خواهیدکرد.
حسن جدی 1/11/66
شهادت:عملیات بیت المقدس 2...شهادت 1/11/66
🌺
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
@alvaresinchannel
🌹
🌹🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🍃
🌺🍃🍃حسن مرد خدا بود
#تخریبچی_شهید_حسن_جدی
#عملیات_بیت_المقدس_2
شهادت 1 بهمن 1366
توی #گردان_تخریب بالاتفاق بچه ها اهل معنویت بودند اما بعضی ها یه سر و گردن از بقیه بلند تر بودند. شهید #حسن_جدی یکی از اونها بود.
بعضی ها به اشتباه اهل معنویت وآخرت بودن رو با گوشه گیری و دوری از اجتماعات اشتباهی میگیرند. شهید حسن جدی الگوی تمام وکمال یک رزمنده تخریبچی عارف بود.
حسن #دائم_الذکر بود یک آن از یاد خدا غافل نبود و این گره خوردن با خدا رو هرکس که کنارش بود احسای میکرد
حسن #دائم_الوضو بود.
حسن همیشه عطر زده و خوش بود بود
حسن همیشه منظم ومرتب بود
حسن مبادی آداب بود
حسن میان بچه ها بود
حسن اهل نیمه شب بود
حسن اهل تبسم بود
و در یک کلام #حسن_مرد_خدا بود
هروقت مراسمی توی گردان بود برای برپایی هرچه باشکوه تر مراسمات کمک میکرد
اگر مسابقه ورزشی بود سعی میکرد زودتر از همه اعلام آمادگی کنه.
اگر مسابقه حفظ سوره های قرآن بود اسم حسن هم توی لیست بود
برای نظافت چادر و شستن ظروف به قول بچه های جبهه(شهردارچادر) اسم حسن همیشه اول لوح بود
در آموزش های تخریب هم حسن از بهترین و سخت کوش ترین ها بود.
و در عملیات هم حسن شیر بود.
روز عملیات نصر4 از نزدیک نترسی و دلاوری حسن رو دیدم. دشمن با گلوله های کاتیوشا خط مقدم رو زیر آتش گرفته بود. از شدت انفجارهای پشت سر هم همه کلافه بودند و سینه ها به زمین چسبیده بود یکعده شهید شده بودند و مجروحان هم کمک میخواستند.کسی جرات از زمین کندن را نداشت منتظر یک نفر بودن که سینه از خاک بلند کند. حسن از جا کنده شد و تجهیزات خود را رها کرد و به سمت مجروحین دوید و دیگران هم پشت سر او جلو رفتند.
حسن اهل شهادت بود و ما اهل ماندن...
و حسن شهید شد و ما اسیر..
اسیر دنیا
خدا به ما رحم کند.
خدا از تقصیرات این حقیر بگذرد من با حسن خیلی شوخی میکردم و او هم به من محبت داشت من میخواستم با این کارها حسن رو از آسمون واز ملکوت روی زمین بکشم اما حسن اصلا اهل زمین نبود. اگر روی زمین بود توی آسمون سیر میکرد... یادش بخیر...خیلی عزیز بود.
🍃🌹🌹 # جعفرطهماسبی
@alvaresinchannel
🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹
🌹🌷🌹🌷
🌹🌷
🌹
#لحظه_عروج
#امیر_لشگر_سیدالشهداء_علیه_السلام
سردار جانباز
#حاج_یدالله_کلهر
#شهادت اول بهمن سال 65
#شلمچه
✍️✍️✍️✍️ به روایت : #سردار_فضلی
#مرحله_سوم_عملیات_کربلای_5 بود و ما ماموریت داشتیم که از #نهر_جاسم به طرف دژی که به #جزیره_صالحیه منتهی میشد عملیات کنیم.
دشمن فشار زیادی می آورد و گردانهای ما هم جانانه در خط میجنگیدند.
شهید کلهر برای تقویت روحیه بچه ها و هدایت عملیات از ما جدا شد.
من خیلی نگران حاج کلهر بودم تا اینکه دو یا سه ساعت بعد تماس گرفتند که #حاج_یدالله هم به سختی مجروح شده.
بنده بلافاصله بعد از شنیدن خبر مجروحیت ایشان از آقای #شوشتری(شهیدنورعلی شوشتری)اجازه گرفتم و به جاده آمدم تا وقت عبور دادن حاج یدالله از #شهرک_دوئیجی ایشان را ببینم.
اما ظاهراً قبل از رسیدن من از آنجا عبور کرده بودند. بعد خبر رسید که ایشان را به #بیمارستان_صحرایی منتقل کردند و چون حال ایشان وخیم بود، از آنجا به بیمارستان شهید بقایی انتقالشان دادهاند.
فکر میکنم حدود 24 ساعتی را #شهید_کلهر در بیمارستان مقاومت کردند چون ایشان از بنیهی فیزیکی بسیار خوبی برخوردار بودند. از طرفی پزشکان همهی سعی و تلاش خودشان را انجام دادند، اما با همهی این اوصاف ایشان بهحالت عادی برنگشتند و همان #ترکش_کوچک باعث مرگ مغزی و نهایتاً #شهادت ایشان شد.
🌷
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹
🌹
✅ سی و هفت سال از عروجت گذشت
#شهید_ابراهیم_خوش_سیر
از رزمندگان قدیمی #تخریب_لشگر_10
موقع شهادت رفت گردان #حضرت_قاسم(ع) و روز اول بهمن 65 از #شلمچه پرکشید
یادش گرامیباد و یاد برادر شهیدش #اسماعیل_خوش سیر.
@alvaresinchannel
🌷 تقدیم به سردار سرافراز
شهید #حاج_صادق_امیدزاده (معاون اطلاعات نیروی قدس سپاه پاسداران در سوریه)
✅ مردی از دیار پهلوانان #کرمانشاه
در راه امید و عشق، صادق شد و رفت
در گلشن سبز دین، شقایق شد و رفت
او نیز به حاجقاسم و یارانش
با پیکر خونگرفته لاحق شد و رفت
✍️ #محمدتقی_عارفیان
@alvaresinchammel
#ولادت_امام_جواد علیه السلام
اسمی گره گشا تر از اسم جواد نیست
پایان هرچه خواستم ازاو "نداد"نیست
بین تمام صحن و سراها طلوع صبح
جایی به باصفائی باب المراد نیست
#قاسم_نعمتی
✅#نماز_امام_جواد علیه السلام
#ولادت_امام_جواد علیه السلام
📌اسئلک بجودک یا جواد
📿نماز امام جواد (علیه السلام) دو رکعت است که در هر رکعت حمد یک مرتبه و توحید هفتاد مرتبه خوانده میشود. سید بن طاووس در جمال الاسبوع برای هریک از ائمه علیهم السلام نمازی با دعا ذکر نمودهاست. دعای بعد از پایان نماز جواد الائمه به شرح زیر میباشد:
اللَّهُمَّ رَبَّ الْأَرْوَاحِ الْفَانِیَةِ وَ الْأَجْسَادِ الْبَالِیَةِ
ای خدای آفریننده روحهایی که از جهان فانی رفته و بدنهای کهنه پوسیده شده
أَسْأَلُکَ بِطَاعَةِ الْأَرْوَاحِ الرَّاجِعَةِ إِلَی أَجْسَادِهَا (أَحِبَّائِهَا)
درخواست می کنم به طاعت روحهایی که به امر تو به بدن باز می گردند
وَ بِطَاعَةِ الْأَجْسَادِ الْمُلْتَئِمَةِ بِعُرُوقِهَا وَ بِکَلِمَتِکَ النَّافِذَةِ بَیْنَهُمْ
و به طاعت بدنهایی که پس از تفرق با عروق و اعضاء همه ملتئم و مجموع میگردند و به امر نافذ تو میان آنها
وَ أَخْذِکَ الْحَقَّ مِنْهُمْ وَ الْخَلاَئِقُ بَیْنَ یَدَیْکَ یَنْتَظِرُونَ فَصْلَ قَضَائِکَ
و به آن حقی که تو از همه باز خواهی گرفت در حالی که خلایق در پیشگاه حضور تو منتظر حکم تو
وَ یَرْجُونَ رَحْمَتَکَ وَ یَخَافُونَ عِقَابَکَ
و امیدوار رحمت تو و ترسان از عقاب تواند
صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
درود فرست بر محمد و آل محمد
#التماس_دعا
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
2️⃣ قسمت دوم
#ماموریت_شناسایی_پل_جزیره_شلحه
و شهادت سردار شهید اطلاعات عملیات لشگر10
#شهید_مهدی_خسرونژاد
به روایت
✍️✍️✍️ برادر تخریبچی
سلیمان آقایی
خسرو نژاد که یکی از پاهاش مصنوعی بود بلند شد و شروع کرد به دویدن. به سرعت دوید و خودش را انداخت داخل یک چاله بعد سرش را کمی بیرون آورد و با دست علامت داد و گفت بیا بیا ..
گفتم نمیشه..
گفت بیا ...
گفتم کجا بیام ما که دوتایی تو چاله جا نمیشیم. یه کم جا به جا شد و جایی رو برای من خالی کرد و از اون چاله خیز برداشت به سمت سنگر کوچکی که کنار یه پی ام پی بود .
همین که بلند شد ، رو به من گفت بیا و خودش حرکت کرد که در همین لحظه از روبرو با تیر زدنش ...
من با سرعت دویدم به سمت او و خودم را داخل چاله ای که خسرونژاد داخلش افتاده بود انداختم
خسرونژاد رو بلند کردم گفتم چی شده؟
اون نمی توانست حرف بزند به سختی نفس می کشید.
گفتم بهش بگو یا زهرا (س).
دستش را گرفتم و اون هم سرش را گذاشت روی خاک و یک نفس کشید و شهید شد.
به پشت خواباندمش. سینه اش تیر خورده بود.
جیبش را گشتم فقط یک قطب نما داشت .
بابی سیم که همراهم بود با عقبه تماس گرفتم.
یکی از بچه ها پشت خط بود.
گفتم آقا سید اونجاست؟؟؟
گفت بله .. گفتم گوشی را بده به سید .
سید گفت چی شده ؟ گفتم سید خسرو خوابش میاد.
گفت حالا چه وقت خوابه؟ گفتم نمی دونم . والا دلش هوای حاج عبدالله (شهید عبدالله نوریان) کرده.
سید مکث کرد و گفت تو چیکار می کنی برمیگردی؟؟؟؟ گفتم نه راه رو بلدم .
گفت تنها میری؟ گفتم بله فقط میخواستم اطلاع بدم که خسرو خوابیده .
خسرونژاد را زیر پی ام پی خواباندم و بلند شدم و رفتم سمت مسیری که قرار بود بروم .
نزدیکی های پل داخل یک سنگرنشستم و اطراف پل را بررسی کردم . اول پل یک کیوسک نگهبانی بود
با خودم گفتم در قدم اول می رم پشت این کیوسک و در قدم دوم می رم روی پل.
داشتم به این نقشه فکر می کردم که یک گلوله توپ خورد به کیوسک و همه ی نقشه های من دود شد .
گفتم این که هیچی .
قرار شده بود پل رو کامل شناسایی کنم و سید گفته بود وارسی کنم که پل زیرش لوله است یا سازه دیگری داره.
یک نگاه دقیق انداختم و دیدم آب اطراف پل خزه سبز بسته و انگار گردشی نداره.
معلوم بود که با خاک پرش کردند .و روی خاک پل رو نصب کردند.
مسیر را به سرعت دویدم به سمت شانه پل .
ساعت 10 صبح بود وآستین ها را بالا زدم و به سرعت رفتم توی گل ها تا جایی که دست و پام می رسید دیدم هیچ لوله ای زیر پل نیست و زدن این پل راحت است . خیالم که راحت شد برگشتم.
موقع برگشتن دو تا بی سیم کرم رنگ عراقی روی زمین افتاده بود آنها را هم برداشتم و سه تا بی سیم را با یک بند پوتین بستم پشت موتور.
اما هرچی هندل زدم موتور روشن نشد.
یه جیپ از بچه های خودمون سر رسید گفتم میشه هول بدید شاید موتور روشن بشه..
هول دادند و موتور روشن نشد .
پرسیدند چکار می کنی؟؟؟؟
گفتم چاره ای ندارم موتور را میذارم اینجا بمونه.
سوار ماشین آنها شدم و خودم را عقبه رساندم .
آقا سید محمد گفت چه خبر؟
ماجرا رو شرح دادم.
گفت اینا چیه . گفتم بی سیم های عراقی.
گفت خسرو نژاد چی شد ؟؟؟
گفتم همونجا گذاشتمش
گفت: جاشو بلدی شب با بچه های تعاون برید بیاریدش؟ گفتم بله گفت پس من هماهنگ می کنم .
شب برگشتیم منطقه. همه چیز فرق کرده بود. تا چشم کار می کرد بولدوزر و لودر کار می کرد. پیکر شهید خسرونژآد را به عقب منتقل کردیم اما از موتور خبری نبود.
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
1️⃣ قسمت اول
#ماموریت_شناسایی_پل_جزیره_شلحه
و شهادت سردار شهید اطلاعات عملیات لشگر10
#شهید_مهدی_خسرونژاد
به روایت
✍️✍️✍️ برادر تخریبچی
سلیمان آقایی
بهمن ماه سال 1365 بود ..
گردان های لشگر10 در حاشیه اروند و اطراف جزیره شلحه با دشمن درگیر بودند.
برای ورد به جزیره شلحه باید از پلی رد میشدی که برای دشمن حیاتی بود و از اون به شدت محافظت میکرد.
شهید آقا سید محمد زینال حسینی ، فرمانده تخریب لشگر 10 گفت: بچه های اطلاعات عملیات می خواهند بروند سمت جزیره شلحه و از بچه های تخریب یک نفر باید همراهشون باشه و شما آماده شو و باهاشون برو..
گفتم با کی برم؟ گفت با یکی از بچه های اطلاعات به اسم خسرو نژاد.
خسرو نژاد را از قدیم می شناختم چهره جدی و بانمکی داشت .
من یک ماسک شیمیایی به کمرم بسته بودم و یه دونه بی سیم انداختم روی دوشم و نشستم ترک موتور خسرو نژاد و راه افتادیم .
تا جایی که می شد جلو رفتیم.
سمت جزیره شلحه درگیری خیلی شدید بود.
تو راه از یکی از رزمنده ها پرسیدم شلحه از کدوم طرفه؟
گفت همین مسیر رو برو و دور بزن تا به پل برسی.
قرار بود پل ارتباطی جزیره شلحه را شناسایی و منهدم کنیم .
آقا سید محمد گفته بود فقط ببین وضعیت پل چطور است .
به جایی رسیدیم که دیگر با موتور نمیشد رفت .
موتور را جایی گذاشتیم و با خسرو نژاد رفتیم جلو تا رسیدیم به سر یک پیچ.
همین که پیچ را دور زدیم دیگر خبری از سنگر نبود یک فضای باز بود و دوباره سی چهل متر سنگر ها ادامه داشت .خسرونژاد رو به من کرد و گفت برو جلو!!!
گفتم شرمنده شما بفرمایید من در معیت شما هستم .
ادامه 👇🏿👇🏿👇🏿👇🏿👇🏿👇🏿
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
#شهید_مهدی_خسرونژاد
اطلاعات عملیات لشگر10
شهادت 3 بهمن ماه 1365
شلمچه- جزیره شلحه
@alvaresinchannel
✅ #پیشواز_انتخابات
امام خمینی(ره)
همه در انتخابات شرکت کنند و در صحنه حاضر باشند. اگر #یک_ظالم خلاف کرد، اسلام که نکرده است. پس باید کاری کنیم که #ظلم_نباشد و ظالم از بین برود.
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹
🌹
#اشک
☑️🔸 فقط محتاج اشکم
خاطره ای از آخرین روزهای #سردار_شهید_حاج_عبدالله_نوریان
فرمانده تخریب و مهندسی رزمی لشگر10
✍🏿✍🏿 راوی: #جعفر_طهماسبی
از مکه که اومد حالش خیلی تغییر کرده بود
حالا دیگه برادر عبدالله، #حاج_عبدالله شده بود
لطافت روحی اش به اوج رسیده بود.
اوقات فراغتش رو بیشتر صرف نماز و مناجات میکرد. خوابش خیلی کم شده بود. بجای خوابیدن به قول خودش چرت میزد و مدام بین عقبه و خط مقدم در تردد بود. مسوولیت مهندسی لشگر رو هم به ایشون دادند. اداره کردن گردان تخریب و مهندسی کار طاقت فرسایی بود.
به لحاظ جسمی خیلی جمع و جور بود بعد از اومدن از حج هم خورد و خوراکش شده بود نون ماست و نون و مربا..
میگفت میخواهم شکمم رو کنترل کنم.
روزهای آخر دیماه 64 بود که توی یک جمع خصوصی بچه ها گفت: من حساب و کتابم رو با خدا تسویه کردم و تونستم جلوی شکمم رو بگیرم.. فقط یه چیز کم دارم که اون هم سعی میکنم تا فرصت باقی مونده جبران کنم و اون هم #اشک است.
حاجی روزهای آخربا توجه به سختی و سنگینی کار تخریب و مهندسی و مسولیت هایی که برای آماده کردن منطقه ی عملیات لشگر10 داشت از کوچکترین فرصت برای مناجات با خدا و اشک ریختن استفاده میکرد.
سال ها بود که در کنار حاجی زندگی کرده بودم و ساعت ها برای ایشون روضه و مناجات خونده بودم اما صدای گریه ایشون رو نشنیده بودم اما روزهای آخرمیشد صدای گریه اش رو شنید.. دیگه با صدای آرام گریه میکرد
اوایل بهمن 1364 مصادف شده بود با #ایام_فاطمیه.. حاجی از این ایام بهترین استفاده رو کرد.
#حاج_عبدالله توی جزیره ام الرصاص با فرماندهی بچه های تخریب و مهندسی رزمی سخت ترین وظیفه را به عهده گرفت وبعد هم به کمک فرماندهان لشگر10 در فاو آمد. و در روزهای سخت عملیات #لشگر_10 در #شهر_فاو دراولین روزهای اسفند 64 آسمانی شد.
🍂🍁 @alvaresinchannel
36.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺در آستانه ی دهه ی اجلاسیه کنگره ملی ٢٤٠٠٠ شهید پایتخت :
🎼 نماهنگ "ساحت حماسه" اجرای سمفونی ویژه ی کنگره ملی ٢٤٠٠٠ شهید پایتخت که تقدیم به همه ی خانواده های شهدا و بالاخص مادران شهید گردید....
💭سلام ای پایتخت سجده و تکبیر و بغض و عشق...
با اجرای بینظیر استاد محمد معتمدی در تالار وحدت
🇮🇷شهدا مظهر قدرت ایران🇮🇷
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#چهل_و_هشت_سال_گذشت
4 بهمن 1354 بود که آسمانی شد
✅#شهید_بیمزار_مرتضی_صمدیه_لباف
4 بهمن 1354 بعد از چند ماه شکنجه های سنگین ساواک، شهید لبافی نژاد را تیرباران کردند، دو نفر از هم زندانی های شهید از تحمل بالای ایشان اشاره و گفتند ایشان در دادگاه رژیم، شاه را یزید خطاب می کرد و راه خود را ادامه دهنده راه امام حسین(ع) می دانست، حتی زندانی هایی که به حبس ابد محکوم بودند را با وجود اینکه حکم خودش اعدام بود با خوشحالی دلداری می داد .
ساواک با درخواست ملاقات ما نه از باب دلسوزی بلکه به خاطر مسائل خاصی موافقت کرد و ایشان به من گفت: من به 7 بار اعدام محکوم شده ام و ایشان با وجود اینکه حدود 10 روز تا اجرای حکم اعدام زمان داشت با روحیه بالا با من صحبت و وصیت نامه خود را به من انجام داد.
بعد از پیروزی انقلاب برای پیدا کردن وصیت نامه و قبر ایشان به کمیته شهربانی رفتم و مدارک و وصیت نامه ایشان و سایر شهدا را پیدا کردم و محل دفن شهید دریاچه نمک قم بود.
راوی:همسر شهید خانم پروین سلیحی
@alvaresinchannel
#یادباد_آن_روزگاران_یادباد
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹#13ماه_رجب_در_جبهه
روز ولادت مولا
در سال 65 روز 4 فروردین بود
من و سلیمان آقایی برای این جشن شله زرد درست کردیم
شب تا صبح نخوابیدیم و بالای سر دیگ بودیم
این هم نوبر بود
فکر کنم در تاریخ سابقه نداره روز 13 رجب کسی شله زرد درست کنه
اما عقل من وسلیمون بیش از این نرسید
خدایی عجب شله زرد خوبی شد
اعجازش این بود که با حداقل امکانات برای 300 نفر شله زرد درست کنی
اون روز بچه های گردان تازه تاسیس حضرت زینب سلام الله علیها هم میمان تخریب در مقر الوارثین بودند
اون روز چقدر شاد بودیم
بودن با اولیاء خدا و شهدا شادی بود که ما داشتیم
خدایی امروز الکی شادیم
به این عکس ها خوب نگاه کنید
با همه ی وجود شاد بودند.
یاد اون روزهای خوب بخیر
این هم سند شله زرد خوردن بچه ها
و سلیمان آقایی مجری شله زرد به دوربین خیره شده و شهید اکبر عزیز زاده داره قاشون شعله زرد توی دهان میگذاره..
#جعفر_طهماسبی
@alvaresinchannel
✅✅✅✅✅✅✅
✅
#جشن_ولادت_مولودکعبه
#مقر_شهید_پوررازقی
اسفندماه سال 1365
سال 65 اولین سالی بود که دو عید ولادت مولا امیرالمومنین داشت
عید اول روز 4 وروردین بود و عید دوم 23 اسفند ماه سال 65 بود
اوایل سال 65 برای جشن 13 رجب تازه بچه های تخریب بعد از یکماه کار سخت از شهر فاو اومده بودند و شهادت فرمانده تخریب شهیدحاج عبدالله نوریان در فاو همه رو دمق کرده بود و نیاز به یک جشن داشتند که مجلس جشن ولادت مولا در روز ولادت 13 رجب با میزبانی از بچه های گردان حضرت زینب سلام الله در فضای باز مقر الوارثین برگزار شد.
🔶 عید دوم ولادت مولا در آخرین روزهای اسفند همان سال بود
مقر گردان در موقعیت شهید پوررازقی در سه راه صاحب الزمان(ع) جاده اهواز به خرمشهر بود
یک هفته از عملیات تکمیلی کربلای 5 میگذشت و گردان تخریب دو تا شهید داده بود که پیکر مطهرشون در منطقه جا مونده بود و بچه ها غصه دار بودن و شب ولادت مولا علی (ع) که جمعه شب بود جشنی بر پا شد و در اون شب فرمانده لشگر10 حاج آقا فضلی و #شهید_حاج_داوود_آجرلو میهمان بچه های تخریب بودند.
برادر محمد فرد مداحی کرد و اون شب شادی بود
#شهید_حاج_رسول_فیروزبخت عهد دار پذیرایی بود و با لیوان های قرمز پلاستیکی به بچه ها شربت میداد
یاد همه ی اون روزهای خوب بخیر.
@alvaresinchannel
31.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#یاد_باد_آن_روزگاران_یاد_باد
مداحی مرحوم حاج محمد فرد
در شب 13 رجب 23 اسفند سال 1365
در جمع بچه های تخریب لشگر10
#مقر_شهید_پوررازقی
@alvaresinchannel
🥀🌷🥀🌷🥀🌷🥀🌷
🥀🌷
#شهید_تابش_مداح جلسه بود و من هم میونداری میکردم. اون روز مراسم ساعت 9 صبح و در فضای اطراف مزار #شهدای_الوارثین برگزار شد.. #شهید سید مهدی اعتصامی همه کاره تبلیغات بود و با کمک #شهید مجید رضایی جایگاه مراسم رو با تصاویر شهدای گردان آذین بندی کرد
@alvaresinchannel
🍃🍀🌲🌴🍃🍀🌲🌴🍃🍀🌲🌴🍃🍀🌴
🍃🍀🌲🌴
🍃🍀
#روزهای_شادمانی_در_جمع_بهترین_های_دفاع_مقدس
#تخریب_چی_ها
لشگر10 سیدالشهداء(ع)
✍🏿✍🏿 راوی : #جعفر_طهماسبی
روزهای اول بهار 65 مصادف با #ولادت_مولا_امیر_المومنین_علیه_السلام بود و برای جشن ولادت مولا توی گردان مهمون داشتیم . این بار رزمندگان گردان تازه تاسیس #حضرت_زینب_سلام_الله_علیها مهمان بچه های تخریب بودند و ما هم برای پذیرایی از مهمونهامون #شله_زرد پخته بودیم...
شاید بعضی ها بگند شعله زرد چه ربطی به ولادت مولا داره.. حوب این به عقل ما رسید..
#شهید_تابش_مداح جلسه بود و من هم میونداری میکردم. اون روز مراسم ساعت 9 صبح و در فضای اطراف مزار #شهدای_الوارثین برگزار شد.. #شهید سید مهدی اعتصامی همه کاره تبلیغات بود و با کمک #شهید مجید رضایی جایگاه مراسم رو با تصاویر شهدای گردان آذین بندی کرد گلهای شقایق و زمین سبز اطراف مقر هم که فروردین ما مثل مخمل سبز خودنمایی میکرد در طراوت مجلس ولادت مولود کعبه موثر بود. قبل از مراسم بعضی ها تذکر میدادند که اولا دست نزنید و ثانیا هم دو انگشتی بزنید و من هم این رو به شهید تابش تاکید کردم ... اما نشد که نشد و این بار هم مجلس از دست در رفت و کف زدن های دو انگشتی تبدیل به کوبیدن دست ها به هم شد.
#شهید دهقان، #شهید الهی، #شهید زند، #شهید خوش سیر، #شهید مرادی سعی میکردند مجلس رو به دست بگیرند و شهید مراتی هم رو سر بقیه سوار میشد تا خودش رو به این جمع برسونه..
#شهید سید محمد زینال حسینی که بعد از #شهید حاج عبدالله نوریان فرمانده گردان شد هم با اونها همراه میشد و گاها هم به من که سعی میکردم جلسه رو کنترل کنم متذکر میشد که بگذار بچه ها راحت باشند.اداره مجلس جشن دو تا گردان واقعا سخت بود.
روز ولادت مولا حسابی بچه ها شادی کردند.. وبعد هم چند تا مسابقه و چند تا جایزه پایان بخش این جلسه بزم وشادی بود..
واقعا شادی و شادمانی در فضای معنوی گردان ما جایگاه خودش رو داشت و تمام سعی براین بود که فضای شادابی برای جوانها باشه.
🍃🌲
🍃🍀🌲🌴🍃🍀🌲🌴🍃🌲🌴🍃🍀🌲🌴
@alvaresinchannel