#شهید مدافع حرم علی جوکار
🍃🌷🍃
در تاریخ ۱۳۶۴/۱/۱# در روستای اسلام آباد از توابع شهر کازرون در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد.
ایشان متاهل بود و دو فرزند به یادگاردارد.
🍃🌷🍃
دوران ابتدایی و راهنمایی را در زادگاهش و دبیرستان را در مدرسه شبانه روزی عشایر نورآباد طی کرد و بعد وارد #دانشگاه اهواز شد.
پس از #فارغ التحصیلی در مقطع #فوق دیپلم کشاورزی ، #خدمت مقدس سربازی را در #نیروی انتظامی فارس به پایان رساند. در سال 1388#زندگی مشترک خود را آغاز کرد.
🍃🌷🍃
#قبل از تولد ایشان یکی از پسر عموهایش به نام #عبدالحسین جوکار و #بعد از تولدش #دو نفر از #دایی هایش به نام #محمد و #غلام جوکار و #پسر عمه اش #محمد زکی جوکار به #شهادت رسیدند.
🍃🌷🍃
در #عملیات کربلای 5 سال 1365#پسر عموی #روحانی اش #شکرالله جوکار و #برادرش #حسین جوکار #باهم به #شهادت رسیدند.
🍃🌷🍃
#شهید مدافع حرم علی اصحابی
🍃🌷🍃
در تاریخ ۱۳۵۵/۹/۳۰# در مجن، شهر شاهرود در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد.
پدر ایشان #جانباز #جنگ تحمیلی بودند که مدت زیادی در #جبهه حضور داشتند و ایشان هم خیلی #دوست داشت #راه #پدرش را ادامه بدهد.
🍃🌷🍃
ایشان #نوزدهم آذر سال 1374#، در سن #نوزده سالگی وارد #نیروی هوایی شد و پس از #ده سال #خدمت در #آنجا وارد #نیروی زمینی #سپاه شاهرود شد.
🍃🌷🍃
#متاهل بود، در سال 1378# ازدواج کرد و ۳ فرزند به یادگاردارد ۱ دختر و ۲ پسر طاها ،طاهر و فاطمه خانم.
🍃🌷🍃
ایشان داماد هم دارد، دخترشان ازدواج کردند
#عاشق #پدر و #مادر و#خانواده بود و #نهایت #احترام را به آنها می گذاشت.
🍃🌷🍃
ایشان بعد از #بیست سال #خدمت در راه #نظام #هفدهم آذر ماه 1394#در #عملیات مستشاری #سوریه به دست تکفیری ها به #شهادت رسید.
🍃🌷🍃
#ایشان در ۱۳ آبان ۱۳۶۴ به عنوان #مسئول ستاد #لشکر قدس گیلان منصوب شدو در #عملیات کربلای ۲ در #منطقه حاج عمران شرکت کرد . این #عملیات که در #ساعت دوازده شب ۹ شهریور ۱۳۶۵ انجام شد #گردانهای کمیل ، میثم و حمزه سیدالشهداء(ع)⚘ به سوی مواضع دشمن پیشروی کردند و در همان ساعات اولیه دشمن را در هم شکستند.
🍃⚘🍃
#فرمانده #گردان کمیل – برای هدایت نیروهای خود ، درخواست نیروهای کمکی کرد در حالی که بر اثر #اصابت گلوله مجروح شده بود . رضوانخواه با وجود #جراحت با #اقتدار گردان خود را در میان آتش دشمن به پیش میبرد که بار دیگر مورد #اصابت ترکش قرار گرفت و به #شهادت رسید.💔
🍃⚘🍃
پس از #درخواست #نیروی کمکی ، #فرماندهی لشکر به #شهید محمود قلی پور#ماموریت داد به سرعت# گردان مالک اشتر را که به عنوان #گردان پشتیبان آماده بود ، به خطوط درگیری اعزام کند.
🍃⚘🍃
#نیروهای کمکی را به خطوط درگیری اعزام کرد و پس از #اعزام گردان محل #ماموریت خود را ترک نکرده بودند که #سنگرشان در قله رفیع کدو ، مورد #اصابت گلوله #توپ قرار گرفت . در نتیجه ،ایشان به همراه #همرزمانش به #شهادت رسیدند و #پیکر#سردارشهید محمود قلی پور در اثر #انفجار
#تکه تکه شد.💔
🍃⚘🍃
دوران حضور ایشان در #لشكر 41 ثارالله ، بخش #اعظم زمان حضورش را در #جنگ شامل مي شد در ابتدا به عنوان #نيروي #زرهي و پس از گذشت مدت كوتاهي در اين قسمت با توجه به #موفقيتهايي كه در #ماموريتها كسب كرد به عنوان #مسئول #مخابرات #لشكر منصوب شد.
🍃🌷🍃
يكي از #دغدغه هاي مسئولين لشكر در زمان استقرار در يك منطقه ، #عدم استفاده از ارتباط #بي سيم و #جايگزيني دستگاه هاي با سيم و #برقراري ارتباط بود كه براي اين منظور از تلفن هاي صحرايي قورباغه اي استفاده مي شد.
براي اين كه #ارتباط بين مقرها برقرار شود نياز بود كه به همه ي اين #سنگرها سيم كشيده شود. براي اين منظور مشكلات زيادي به سبب كشيدن اين سيمها و از طرفي حجم زياد نيرويي كه لازم بود اين قرقره هاي سيم را روي زمين بكشند و تلفاتي كه در اين راه #مخابرات لشكر متحمل مي شد.
🍃🌷🍃
و پس از مدت كوتاهي هم بر اثر #انفجارات ناشي از #گلوله هاي خمپاره و بعضا #بمبارانها ، اين سيمها به سبب اينكه روي خاك بودند قطع ميشد ؛ اين #معضل ایشان را به #چاره انديشي واداشت،و نهايتا به اين نتيجه رسید كه اين كار را #مكانيزه كند.
🍃🌷🍃
#شهید مدافع امنیت حاج حسن علی بخردان
🍃🌷🍃
در سال 1356#، در یکی از شهرهای توابع شهرستان یاسوج درخانواده ای متدین ومذهبی متولدشد.
🍃🌷🍃
متاهل بود و ۳ فرزند به یادگاردارد، ۳ تا پسر، پسربزرگ ایشان ۱۳ ساله ،دومی ۹ ساله وپسرکوچکش ۶ ساله بودند.
🍃🌷🍃
ایشان بعداز دیپلم سال ۱۳۷۶# وارد #نیروی انتظامی شد، در #نیروی انتظامی ادامه تحصیل داد و #لیسانس گرفت، در کنار #ادامه #تحصیل به #وظایف خود در#نیروی انتظامی پرداخت.
🍃🌷🍃
در #نیروی انتظامی ،جذب #یگان ویژه ناجا شد، پس از مدت زمان کوتاهی به عنوان یکی از #برترین #مربیان #یگان ویژه جهت #آموزش #نیروهای کادر و #سرباز #انجام وظیفه کرد.
🍃🌷🍃
ایشان در تمامی #ماموریت ها به عنوان یک #تکاور زبده آماده #خدمت بود و با #مهارت های #تاکتیکی و #رعایت قوانین و اصول رزم در #تمامی #ماموریت ها #موفق بود.
🍃🌷🍃
مدت زیادی در #نیروی انتظامی فارس انجام وظیفه کرد و پس از آن طی چند سال گذشته به #هرمزگان منتقل شد.
🍃🌷🍃
به دلیل احساس #مسئولیت، #شجاعت و #درایتی که ایشان داشت در سال 1394# به سمت #ریاست #مبارزه با موادمخدر شهرستان بستک #منصوب شد.
🍃🌷🍃
اشرار منطقه پس از چندین بار #گرفتار شدن در #دام هایی که ایشان #طراحی کرده بود، در نهایت به این نتیجه رسیدند که با ایشان #مذاکره کنند.
🍃🌷🍃
اشرار با پیشنهاد #رشوه های کلان می خواستند به فعالیت های مجرمانه خود ادامه بدهند که با #مخالفت ایشان روبرو شدند.
🍃🌷🍃
#شهید مدافع امنیت حاج حسن علی بخردان
🍃🌷🍃
در سال 1356#، در یکی از شهرهای توابع شهرستان یاسوج درخانواده ای متدین ومذهبی متولدشد.
🍃🌷🍃
متاهل بود و ۳ فرزند به یادگاردارد، ۳ تا پسر، پسربزرگ ایشان ۱۳ ساله ،دومی ۹ ساله وپسرکوچکش ۶ ساله بودند.
🍃🌷🍃
ایشان بعداز دیپلم سال ۱۳۷۶# وارد #نیروی انتظامی شد، در #نیروی انتظامی ادامه تحصیل داد و #لیسانس گرفت، در کنار #ادامه #تحصیل به #وظایف خود در#نیروی انتظامی پرداخت.
🍃🌷🍃
در #نیروی انتظامی ،جذب #یگان ویژه ناجا شد، پس از مدت زمان کوتاهی به عنوان یکی از #برترین #مربیان #یگان ویژه جهت #آموزش #نیروهای کادر و #سرباز #انجام وظیفه کرد.
🍃🌷🍃
ایشان در تمامی #ماموریت ها به عنوان یک #تکاور زبده آماده #خدمت بود و با #مهارت های #تاکتیکی و #رعایت قوانین و اصول رزم در #تمامی #ماموریت ها #موفق بود.
🍃🌷🍃
✨بسم رب الشهدا والصدیقین✨
ختم #نهج_البلاغه در ۱۹۲ روز، امروز تقدیم به روح پاک و مطهر شهید حاج حسن علی بخردان
🌹سهم امروز نهج البلاغه :
خطبه ۱۰۹
🔻فرستادن پنج گل صلوات
بہ نیت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان «عج».
#امام_زمان
دوران حضور ایشان در #لشكر 41 ثارالله ، بخش #اعظم زمان حضورش را در #جنگ شامل مي شد در ابتدا به عنوان #نيروي #زرهي و پس از گذشت مدت كوتاهي در اين قسمت با توجه به #موفقيتهايي كه در #ماموريتها كسب كرد به عنوان #مسئول #مخابرات #لشكر منصوب شد.
🍃🌷🍃
يكي از #دغدغه هاي مسئولين لشكر در زمان استقرار در يك منطقه ، #عدم استفاده از ارتباط #بي سيم و #جايگزيني دستگاه هاي با سيم و #برقراري ارتباط بود كه براي اين منظور از تلفن هاي صحرايي قورباغه اي استفاده مي شد.
براي اين كه #ارتباط بين مقرها برقرار شود نياز بود كه به همه ي اين #سنگرها سيم كشيده شود. براي اين منظور مشكلات زيادي به سبب كشيدن اين سيمها و از طرفي حجم زياد نيرويي كه لازم بود اين قرقره هاي سيم را روي زمين بكشند و تلفاتي كه در اين راه #مخابرات لشكر متحمل مي شد.
🍃🌷🍃
و پس از مدت كوتاهي هم بر اثر #انفجارات ناشي از #گلوله هاي خمپاره و بعضا #بمبارانها ، اين سيمها به سبب اينكه روي خاك بودند قطع ميشد ؛ اين #معضل ایشان را به #چاره انديشي واداشت،و نهايتا به اين نتيجه رسید كه اين كار را #مكانيزه كند.
🍃🌷🍃
در #عملیات فتحالمبین به #عنوان #مسئول محور به #خدمت پرداخت، بعد از #چهار مرتبه #مجروحیت در تاریخ ۱۳۶۷/۱/۳۱# در #شلمچه به علت #پخش گازهای شیمیایی توسط #سربازان بعثی به بستر #بیماری افتاد.
🍃🌷🍃
ایشان بارها در #عملیاتهایی چون #فتحالمبین، #بیتالمقدس و #مرصاد #حماسه آفریدبعد از #اتمام #جنگ در #نشریه "پیام حمل و نقل" #خاطرات خود را با عنوان #روزهای ماندگار به مدت #یکسال به #چاپ رساند.
🍃🌷🍃
ایشان بعد از #سالها #خدمت در #آموزش وپرورش، #جهادسازندگی،#هلال احمر ،#نیروی نامنظم، #دکتر چمران ،#مدیریت یک مدرسه راهنمایی را بر #عهده داشت.
🍃🌷🍃
به روایت از همسر #شهید :
زمانی که ازدواج کردم کم کم آثار #جراحتها خود را بروز میدادند خاطراتم از انتخاب #همسرم و زندگی با یک #جانباز را در کتاب «اینک شوکران» روایت کرده ام،در بخشی از این کتاب نوشتم.
🍃🌷🍃
برادر دوستم صفورا بود.
مادرش دستش را گذاشت روی شانهام و گفت: «برو بالا. الان حاجی را هم میفرستم. بنشینید سنگهایتان را از هم وا بکنید.
دلم شور میزد. نگرانیای که توی چشمهای خواهرام میدیدم دلشوره ام را بیشتر میکرد😔
🍃🌷🍃
پس از #جنگ تحميلی #مسئوليت هایی را در #سپاه پاسداران به #عهده گرفت اما ایشان با وجود اين كه به #سن #بازنشستگی رسيده بود با #شروع #جنگ #سوريه آرام ننشست.
🍃🌷🍃
و ایشان به صورت #داوطلبانه به عنوان #نيروی مستشار#عازم #جبهه #سوريه شد تا #مدافع #حرم #عقيله بنی هاشم🌷باشد.
🍃🌷🍃
بالاخره در #حومه حلب در بعد از #ظهر روز #سوم #آبان ماه سال 95# در اثر #برخورد يك #موشك كورنت به #سنگر از #ناحيه #دو پا و #يك #دست و #سر، ایشان به #شدت #مجروح شد.
🍃🌷🍃
واز #تل بازو به #بيمارستان محلی و سپس به #بيمارستان #حلب و #دمشق #منتقل ودر ساعت #يك بامداد روز 4#آبان 95# ایشان به #شهادت رسید.
🍃🌷🍃
در #عملیات فتحالمبین به #عنوان #مسئول محور به #خدمت پرداخت، بعد از #چهار مرتبه #مجروحیت در تاریخ ۱۳۶۷/۱/۳۱# در #شلمچه به علت #پخش گازهای شیمیایی توسط #سربازان بعثی به بستر #بیماری افتاد.
🍃🌷🍃
ایشان بارها در #عملیاتهایی چون #فتحالمبین، #بیتالمقدس و #مرصاد #حماسه آفریدبعد از #اتمام #جنگ در #نشریه "پیام حمل و نقل" #خاطرات خود را با عنوان #روزهای ماندگار به مدت #یکسال به #چاپ رساند.
🍃🌷🍃
ایشان بعد از #سالها #خدمت در #آموزش وپرورش، #جهادسازندگی،#هلال احمر ،#نیروی نامنظم، #دکتر چمران ،#مدیریت یک مدرسه راهنمایی را بر #عهده داشت.
🍃🌷🍃
به روایت از همسر #شهید :
زمانی که ازدواج کردم کم کم آثار #جراحتها خود را بروز میدادند خاطراتم از انتخاب #همسرم و زندگی با یک #جانباز را در کتاب «اینک شوکران» روایت کرده ام،در بخشی از این کتاب نوشتم.
🍃🌷🍃
برادر دوستم صفورا بود.
مادرش دستش را گذاشت روی شانهام و گفت: «برو بالا. الان حاجی را هم میفرستم. بنشینید سنگهایتان را از هم وا بکنید.
دلم شور میزد. نگرانیای که توی چشمهای خواهرام میدیدم دلشوره ام را بیشتر میکرد😔
🍃🌷🍃
مراسم عقدمان 31#فروردين سال 93# مصادف با سالروز #ولادت #حضرت فاطمه زهرا(س)🌷برگزار شد. عاقد آن شب خيلي برايمان دعا كرد. تمام مهمانان دست به دعا برداشته بودند.😭
🍃🌷🍃
قضيهاي كه برايم جالب بود #مهماناني بودند كه #همسرم دعوت كرده بود. وقتي مراسم تمام شد #حجت گفت خانم ميداني امشب چه #كساني را #دعوت كرده بودم؟
گفتم نه. گفت #حضرت زهرا(س)🌷 و
#حضرت علی(ع)🌷. آنجا بود كه فهميدم #فضاي روحاني مراسم به خاطر #نورانيت #كساني بود كه از همان ابتدا مادرشوهرم #حجت را به #آنها #سپرده بود.
😭
🍃🌷🍃
#محسن #پاسدار و #نيروي رسمي #تيپ تكاور
#امام سجاد(ع)🌷 كازرون بود،دو ماهي از عقدمان گذشته بود كه #همسرم به همراه #برادرم #قاسم #عازم #مأموريت شمالغرب شدند. نام #مستعار«قاسم» علی بود.
🍃🌷🍃
هر كدامشان #خواب #شهادت خودشان را ديده بودند. سه روز پس از #اعزام، #خواب #برادرم به #حقيقت پيوست و در تاريخ 13# تير 1393# در درگيري با #ضد انقلاب به #شهادت رسيد.😭
🍃🌷🍃
#برادرم در #درگيري با گروهك تروريستي پژاك در منطقه شمالغرب كشور با #زبان #روزه #شربت شيرين #شهادت را نوشيد.😭كمي بعد #همسرم هم راهي #سوريه شد.😭😭
🍃🌷🍃