🍃می نویسم برای تو
برای توکه بودنت را
نه #چشمانم میبیند،
نه گوش هایم می شنود،
نه دستانم لمس می کند.
تنها راه این است که
#دلم را برایت قلم کنم
و از تو بنویسم.✍
.
🍃از تبار #حسین بودی و هم نام امامت ،
از همان کودکی نمک سفره #ارباب خورده بودی .از بدو تولد ،
از همان روزی که قرار بود نباشی
تا شبی که در #روضه_امام_حسین میان دستان #مادرت نمک گیر خانه ارباب شدی.
#سرنوشتت از همان روز مشخص شد.🌿
.
🍃تو آمده بودی که حسینی باشی.
آمدی نشان بدهی هنوز هم میشود #حسینی شد.
فقط مرد میدان میخواهد.
این را میشد از همان روزهای ازدواجت هم فهمید.
نمی دانم آن روز با #شهدا چه گفتی و چه کردی که ثمره اش آغاز زندگی مشترکتان بود.
زندگی که با طریق شهدا آغاز شود...
سرانجامی جز #شهادت هم نمیتواند داشته باشد!
اصلا همسرت هم این را فهمیده بود.
او هم میدانست
میخواستی بروی تا برای همیشه بمانی
بروی تا جاودان شوی.☘
.
🍃اصلا #سوریه که رفتی ، همین دخترت؛ زهرا هم انگار فهمیده بود
که بابا قرار است به مراد دل خویش برسد.
دلتنگی هایش را این چنین برایت نوشت:
#باباجان سلام!
ای پدرجان! من منم زهرایت
دختر کوچک تو
ای امید من
و ای شادی تنهایی من
یاد داری دم رفتن دامنت را گرفتم؟
و گفتم: پدر این بار نرو..
من همان روز فهمیدم #سفرت طولانیست😔
.
🍃او نوشت و تو را خواند و تو هم آمدی.
آن هم چه آمدنی..
چهارده خرداد ۹۲ ،با لبخندی که تا ابد به صورتت نقش بسته بود به خانه برگشتی.
و
اینک ما مانده ایم و تویی که تا #ابد هستی !🌺
.
✍نویسنده : #فاطمه_زهرا_نقوی
.
🕊به مناسبت شهادت #شهید_محمد_حسین_عطری
.
📆تولد : ۸ مرداد ۱۳۵۵
.
📅 شهادت : ۱۴ خرداد ۱۳۹۲
.
📅تاریخ انتشار: ۱۱ خرداد۱۳۹۹
.
🥀مزار : گیلان
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃امام رضا جانم
#انیس_نفوس،
نیت کرده بودم تا اذان شب میلادت را امسال جایی باشم که بوی #عطر حرمت مشامم را قلقلک دهد و بارقه طلایی #گنبدت کاری کند تا پلک نزنم😍
.
#امام_رئوف، نیت کرده بودم امسال آنقدر #حرم بمانم تا روحم از این خلسه به خود آید و رسوب دورش بشکند😔
.
🌿مولا جان چرا همه چیز از ما دریغ شد؟
چرا نمیتوان راحت به سوی دیارت گام برداشت؟
گویی همه یک آن وارد غیبت شدهاید.😭
.
🌿هوا بسی گیر دارد، گیر میکند به حلق و حنجره و سینهام .
#نفس سنگین و چشم هایم با ذهنم درگیر جایی گیر میکنند و ذهنم جای دیگر ...
مگر رئوف و #مهربان نیستی که اینگونه فاصله بین ما خلاء ایجاد کرده و آزار میدهد. 😣
.
🌿آقا #نگرانم،
نگرانم که این بلا عمرم را به سر برساند و نتوانم اتمسفر بارگاهت را باز احساس کنم 😭
.
🌿مراد از نوشتن #ولادت توست اما حال #شیعیانت روضهی باز است ،که حال دنیا را بدون دسترسی به شما تجربه میکنند
#بغضها هرروز، روز چنگشان را بیشتر میکنند 😓
.
#غیبت فرزندت کم بود که شما هم...🥺
آقا جان نگران #محرمام هستم، نگرانم دریغ شود و....😥
.
🌿ناشکری کردیم اما غلط کردیم
به #مادرت ببخش، شاید هنوز او به ما امید دارد و #ضمانت کند🌹
.
🌿ببخشم نمیتوانم شاد بنویسم، نگرانم از #عمر که حتی یک روز محدود بودن از شما یعنی #مرگ، یعنی قتل نفس...
#عیدی بده و نجات عطا کن...❤️
.
✍️نویسنده : #محمد_صادق_زارع
.
🌺به مناسبت سالروز تولد #آقا_امام_رضا(ع)❤️
#گرافیست_شهدا #استوری_شهدایی #دلتنگی #حرم #پنجره_فولاد #طراحی #عمار_عبدی
🍃می نویسم برای تو
برای توکه بودنت را
نه #چشمانم میبیند،
نه گوش هایم می شنود،
نه دستانم لمس می کند.
تنها راه این است که
#دلم را برایت قلم کنم
و از تو بنویسم.✍
.
🍃از تبار #حسین بودی و هم نام امامت ،
از همان کودکی نمک سفره #ارباب خورده بودی .از بدو تولد ،
از همان روزی که قرار بود نباشی
تا شبی که در #روضه_امام_حسین میان دستان #مادرت نمک گیر خانه ارباب شدی.
#سرنوشتت از همان روز مشخص شد.🌿
.
🍃تو آمده بودی که حسینی باشی.
آمدی نشان بدهی هنوز هم میشود #حسینی شد.
فقط مرد میدان میخواهد.
این را میشد از همان روزهای ازدواجت هم فهمید.
نمی دانم آن روز با #شهدا چه گفتی و چه کردی که ثمره اش آغاز زندگی مشترکتان بود.
زندگی که با طریق شهدا آغاز شود...
سرانجامی جز #شهادت هم نمیتواند داشته باشد!
اصلا همسرت هم این را فهمیده بود.
او هم میدانست
میخواستی بروی تا برای همیشه بمانی
بروی تا جاودان شوی.☘
.
🍃اصلا #سوریه که رفتی ، همین دخترت؛ زهرا هم انگار فهمیده بود
که بابا قرار است به مراد دل خویش برسد.
دلتنگی هایش را این چنین برایت نوشت:
#باباجان سلام!
ای پدرجان! من منم زهرایت
دختر کوچک تو
ای امید من
و ای شادی تنهایی من
یاد داری دم رفتن دامنت را گرفتم؟
و گفتم: پدر این بار نرو..
من همان روز فهمیدم #سفرت طولانیست😔
.
🍃او نوشت و تو را خواند و تو هم آمدی.
آن هم چه آمدنی..
چهارده خرداد ۹۲ ،با لبخندی که تا ابد به صورتت نقش بسته بود به خانه برگشتی.
و
اینک ما مانده ایم و تویی که تا #ابد هستی !🌺
.
✍نویسنده : #فاطمه_زهرا_نقوی
.
🕊به مناسبت تولد #شهید_محمد_حسین_عطری
.
📆تولد : ۸ مرداد ۱۳۵۵
.
📅 شهادت : ۱۴ خرداد ۱۳۹۲
.
📅تاریخ انتشار: ۷ مرداد ۱۳۹۹
.
🥀مزار : گیلان
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #طراحی #دل_نوشته #عمار #
🍃می نویسم برای تو، برای توکه بودنت را نه #چشمانم میبیند، نه گوش هایم می شنود، نه دستانم لمس می کند.
تنها راه این است که #دلم را برایت قلم کنم و از تو بنویسم✍
🍃از تبار #حسین بودی و هم نام امامت، از همان کودکی نمک سفره #ارباب خورده بودی. از بدو تولد،
از همان روزی که قرار بود نباشی
تا شبی که در #روضه_امام_حسین میان دستان #مادرت نمک گیر خانه ارباب شدی. #سرنوشتت از همان روز مشخص شد.
🍃تو آمده بودی که حسینی باشی.
آمدی نشان بدهی هنوز هم میشود #حسینی شد. فقط مرد میدان میخواهد.
این را میشد از همان روزهای ازدواجت هم فهمید. نمی دانم آن روز با #شهدا چه گفتی و چه کردی که ثمره اش آغاز زندگی مشترکتان بود. زندگی که با طریق شهدا آغاز شود، سرانجامی جز #شهادت هم نمیتواند داشته باشد!
اصلا همسرت هم این را فهمیده بود.
او هم میدانست میخواستی بروی تا برای همیشه بمانی بروی تا جاودان شوی🌺
🍃اصلا #سوریه که رفتی، همین دخترت، زهرا هم انگار فهمیده بود
که بابا قرار است به مراد دل خویش برسد. دلتنگی هایش را این چنین برایت نوشت :
#باباجان سلام!
ای پدرجان! من منم زهرایت
دختر کوچک تو
ای امید من
و ای شادی تنهایی من
یاد داری دم رفتن دامنت را گرفتم؟
و گفتم: پدر این بار نرو.. من همان روز فهمیدم #سفرت طولانیست😔
🍃او نوشت و تو را خواند و تو هم آمدی. آن هم چه آمدنی..
چهارده خرداد ۹۲، با لبخندی که تا ابد به صورتت نقش بسته بود به خانه برگشتی.
و اینک ما مانده ایم و تویی که تا #ابد هستی!🌺
✍نویسنده : #فاطمه_زهرا_نقوی
🕊به مناسبت سالروز #شهادت #شهید_محمد_حسین_عطری
📅تاریخ تولد : ۸ مرداد ۱۳۵۵
📅تاریخ شهادت : ۱۴ خرداد ۱۳۹۲
📅تاریخ انتشار : ۱۳ خرداد ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : گیلان
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍁 دلم تنگ، زبانم قفل و چشم هایم بارانی است.
زندگی نامه اش روضه ای بود ، برای دل گمشده من و تاریخ تولدش، تلنگری برای من که روزهایم بی هدف، شب می شوند.
🍁هم نام #غریب الغربا است. شاید هم ضامن آهو، ضامن عاقبت بخیری اش شد. ورزشکار قهرمانی که غیرتش اجازه نداد، بماند و خبر تهدید حرم #عقیله_بنی_هاشم را بشنود.
🍁وقتی ۱۹ ساله بود، سربند یا #علی_بن_ابی_طالب بر پیشانی بست و به هیئت فاطمیون پیوست و راهی سوریه شد. حتی خبر پدر شدنش هم نتوانست، قدم هایش را برای رفتن به #سوریه سست کند.
🍁نمی دانم از #اسارت عمه سادات و بچه های حسین چقدر دلش به درد آمده بود که می گفت، دعا کنید اسیر نشوم. اما، خواب ارباب بی کفن، شد تسکین ساعات اسیری اش و با ذکر #یا_زینب و یاعلی، سرش را از تن جدا کردند و باز هم ماجرای سری که در طبق گذاشتند. گویی هنوز هم شمشیر کینه علی، بر دست این اهالی کور دل است.
🍁ای #شهید خدا کند، فرزندت که بعد از شهادتت، چشم به دنیای بدون پدر گشود. اگر بهانه ات را گرفت؛ کسی عکس سر بریده شده ات را نشانش ندهد.
🍁راستی، چه به حال #مادرت آمد وقتی فیلم ذبح کردنت را دید. همان مادری که داغ برادر شهیدش را هم بر دل شکسته اما با ایمانش دارد.
🍁گویی تاریخ از این داغ ها بسیار بر دل دارد. در #کربلا هم، خواهری از روی تَل، شاهد لحظه ای بود که سر حسینش را از تن جدا کردند و مادری که در #گودال یا بُنَیَّ گفت..
🍁ای شهید، تورا قسم به اسیران عصر عاشورا، سفارشمان را به مادر کن و پیش ارباب کمی دعایمان کن، دعا کن #حر_زمان شویم، راه را گم کرده ایم...
✍نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
🕊به مناسبت سالروز #تولد #شهید_مدافع_حرم_رضا_اسماعیلی
📅تاریخ تولد : ۲۶ مهر ۱۳۷۱
📅تاریخ شهادت : ۸ بهمن ۱۳۹۲
📅تاریخ انتشار : ۲۸ مهر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : بهشت رضا مشهد
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃نمیدانم از کجا شروع کنم، کدام مقدمه میتواند تو را توصیف کند؟ فقط میدانم که میخواهم آهسته در قصهی زندگیات قدم بزنم و حال خوب آن دوره را تنفس کنم. #عشق جاری در مسیر حیاتت را بنوشم و طعم شیرینش را از بر شوم.
🍃اصلاً من خواهان این هستم که راز آن دریای مواج #چشمانت را که در نور ماه غوطهور است کشف کنم. چشمهایی که #پاییز شصت و سه در قاب این دنیا رسم شدند. و صاحبش را #محمدجلال صدا زدند! تویی که هیچگاه مجوز گشودن طومار افتخاراتت را ندادی؛ چراکه مرد #سکوت بودی! گویی عهد بسته بودی که همه از تو فقط یک نام به یاد داشته باشند و طبع شوخ و لب خندان، همین...
🍃حتی رفیقانت هم از تو چند خاطره در میدان بیشتر ندارند، تنها موصل، حلب، #دمشق و... پیچ و خم وجودت را شناختند و مردانه همراهیات کردند. زمینه را فراهم کردی برای مادرت که دل از تو بکَند و خمسش را بدهد! به قول خودت #مادرت چون پنج فرزند داشت باید خمسش را میداد.
🍃و قرعه به نام تو افتاد و بعد از چهل روز همنشینی با تخت بیمارستان در دوازدهمین روز تابستان آسمانی شدی.
✍نویسنده: #مهدیه_نادعلی
🌸به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_محمدجلال_ملک_محمدی
📅تاریخ تولد : ٢٣ آذر ۱٣۶٣
📅تاریخ شهادت : ۱٢ تیر ۱٣٩۶
📅تاریخ انتشار : ۲۲ آذر ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : موصل_عراق
🥀مزار شهید : تهران_بهشت زهرا
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی