eitaa logo
انجمن راویان فتح البرز
276 دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
3هزار ویدیو
278 فایل
فعال در عرصه روایتگری و راهیان نور ارتباط با ادمین @saleh425
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 4 دیماه 1365 ✍🏿✍🏿✍🏿 راوی : ماموریت که به گردان ها مامور میشدندعلاوه بر .ماموریت انفجار در طول مسیر عبور گردان ها رو هم داشتند. به جهت اینکه ماموریت (ع) عبور از حد ثارالله و حمله به بود باید از منطقه ای رد میشدند که نخلستان های پر حجم وآبراه های عریض و طویل وجود داشت و تدبیرشده بود که برای سریع رد شدن نیروها ، با انفجار نخل ها پلی رو آبراه ها قرار بگیرد و قبل از اینکه دشمن خودش رو پیدا کند به او حمله کنیم. تیم های مامور شده به گردانها انفجاری رو حمل میکردند که داخل آن با پودر آذر پر شده بود و در موقع نیاز باید مواد رو دور نخل محکم و انفجار میشد. برای عملیات کربلای 4 آمادکی خوبی کسب کرده بودند و از همه جهت توجیه شده بودند. قبل از مامور شدن تیم های تخریب به گردان ها فرمانده تخریب لشگر1همه مسوول تیم ها رو در زیر پل "هفتی هشتی" جمع کرد و آخرین مطالب رو یادآوری نمود وروی که روی زمین پهن بود نقطه ای رو توی عراق نشون داد.ظاهر منبع آب بود و فرمود فردا صبح اونهایی که زنده وسالم موندن در این نقطه همدیگه رو میبینیم و تعهد شرعی از بچه ها گرفت که بعد از انجام ماموریت واگذار شده دنبال درگیری با دشمن نرند ودر محل مورد نظر حضور پیدا کنند. 🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @alvaresinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 ✅ از نگاه نائب امام عصر ارواحنا فداه به‌مناسبت سالگرد 4 دیماه سالگرد عملیات کربلای 4 🔴 یاد و خاطره شهدای را گرامی میداریم @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 ✅قرارگاه قدس : در محور اصلی عملیات به عهده قرارگاه قدس بود ونیروهای تحت امر این قرارگاه میبایست با عبور از تنگه ام‌الرصاص – بوارین و پیشروی در محور پتروشیمی و ابوالخصیب به سمت بصره عملیات کنند. ⬛️⬛️نیروهای تحت امر قرارگاه قدس در عملیات کربلای4 1️⃣لشکر ‌٢٥ کربلا 2️⃣لشکر ‌٤١ ثارالله (ع) 3️⃣(ع) 4️⃣چهار گردان توپخانه قرارگاه کربلا. ⬛️⬛️قرارگاه کربلا نیروهای تحت امر قرارگاه کربلادر عملیات کربلای4 1️⃣لشکر ‌٢٧ محمد رسول‌الله(ص) 2️⃣ لشکر ‌١٤ امام حسین)ع) 3️⃣لشکر8 نجف اشرف 4️⃣لشکر ‌٣١ عاشورا 5️⃣تیپ ‌٤٤ قمربنی‌هاشم (ع) 6️⃣لشکر ‌٣٢ انصار الحسین(ع) 7️⃣چهار گردان توپخانه 🍀 قرارگاه کربلا:مقابله با پاتک دشمن از مقابل جزیره‌ام الرصاص، تامین کل منطقه و پیشروی تا جاده دوم و سوم. 🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @alvaresinchannel
🌷 بلافاصله پس از رسیدن خبر شهادت به پادگان، محمد بروجردی هم با هلی‌کوپتر، خودش را رساند. نمی‌دانم قصدش بازدید بود یا چیز دیگری. دویدم جلو، سلام کردم. تا چشمش به من افتاد، گفت: علیک سلام. رضا خودرو، تویی؟ جواب دادم: بله! حاج آقا، یه خبری برایتان دارم. گفت: چیه؟ بگو! گفتم: برادر کاظمی شهید شده. دیدم خم به ابرو نیاورد؛ طوری که خیال کردم خودش از پیش خبر داشته؛ ولی تا آن لحظه اطلاعی از شهادت ناصر بهش نرسیده بود؛ یا این‌که نخواسته بودند بگویند. همین‌طوری که راه می‌رفتیم، بچه‌های پادگان هم از دور و نزدیک پیدا شدند. داشتند از دور می‌دویدند تا دوره‌اش کنند. ادامه دادم: ملکیان هم رفت. باز هم تغییری توی چهره‌اش ندیدم؛ تا این‌که گفت: ما برای شهادت آمده‌ایم اینجا. تقدیر، همین است. جایی برای دل‌شوره زدن نیست. ساده‌تر و رساتر از این نمی‌توانست معنی شهادت را بهم تفهیم کند. هنگامی که دیدم دارد ارتباطی گرم میان ما شکل می‌گیرد، همان‌طور کنارش ماندم تا بیشتر قانع‌ام کند که جنگ و سرنوشت زندگی، همان است که دارم با چشمان خودم می‌بینم. پرسید: دانش آموزی؟ پاسخ دادم: بله، حاج آقا! درس می‌خواندم. تند گفت: می‌خوندی؟! نه؛ بخون. جنگ، درس رو تعطیل نمی‌کنه. جنگ، مرد می‌سازه؛ ولی درس رو تعطیل نمی‌کنه. گفتم: چشم، حاج آقا! به نقل از کتاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحبت های محسن رضایی(فرمانده کل سپاه) درباره عملیات کربلای 4
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 شهادت 4 دیماه 1365- خرمشهر ✍🏿 راوی : علی سلیمانی با تیمی از بچه های اطلاعات عملیات و تخریب لشگر10 برای شناسایی منطقه عملیاتی شلمچه راهی شدند . شهید آقا غلام کیان پور جانشین اطلاعات عملیات ، منتظر ماند تا بچه ها از گشت برگردند. وقتی عیسی کره ای از شناسایی برگشت شهید کیان پور از وی پرسید که شناسایی چطور بود و تا کجا رفتید. شهید کره ای گفت: حاجی به کمین دشمن خوردیم و خیلی خدا رحم کرد....وقتی عیسی گفت به کمین خوردیم شهید کیان پور گفت : پس و جعلنا چه کاره بود؟! شهید کره ای با تعجب گفت :وجعلنا؟.. صحبت ها به پایان رسید و قرار شد شب بعد نیز شهید کره ای برای شناسایی مجدد به همان منطقه برود.با عنایت پروردگار،آن شب شهید کره ای از کمین عراقی ها عبور کرد وبا موفقیت شناسایی را انجام داد و بازگشت.طبق روال همیشه شهید کیان پور به استقبالشون آمد و پرسید: عملیات شناسایی چگونه پیش رفت؟ عیسی کره ای در جواب گفت:وجعلنا کار خودش را کرد. چهارمین روز از زمستان در حین از خرمشهر پرکشید و در 19 دیماه 65 در روز اول در هنگام هدایت نیروها برای فتح آسمانی شد. @alvaresinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
47.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 جا موندیم و حوصله شرح قصه نیست ... 📍منطقه عملیاتی اروند 🎙خداحافظ رفیق 🌊 هر چیزی را که در مسیرش باشد با خود می برد؛ حتی را ... یاد دلیر مردان حماسه ساز هشت سال دفاع مقدس جاودان هدیه محضر همه شهدا صلوات وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُم
حماسه ساز اروند شهید حسن فاتحی معروف به حسن سَر طلا یا همان حسن آمریکایی بیسیم‌چی گردان غواصی لشکر۱۴ امام‌حسین(ع) در عملیات کربلای چهار در منطقه‌ی نهر خَیّن راه و رسم دلبری را به همه نشان داد و رفت... "این عکس آخرین عکس حسن است" 💠 @bank_aks
حماسه ساز اروند شهید حسن پام غواص ۱۸ ساله از نیروهای غواصی گردان ولیعصر (عج) لشکر۳۱ عاشورا و از شهدای «عملیات کربلای۴» است. که در آب‌های اروند به شدت مجروح شد. او برای اینکه صدایش دَرنیاید و بعثی‌ها متوجه حضور ایرانی‌ها در اروند رود نشوند، درحالیکه حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها را صدا می‌زد سرش را زیر آب کرد ...! 💠 @bank_aks
. حسن سرش را زیر آب کرد تا عملیات لو نرود!! یکی از غواصان که جلوتر از من حرکت می‌کرد، شهید «حسن پام» بود. حدوداً ساعت ۱۱ شب، تیر دشمن به سمت چپ او اصابت کرده بود. خون زیادی از زخم‌هایش می‌رفت. من صدای یاحسین (ع) و یا زهرا (س) او را می‌شنیدم. او از طرفی بخاطر دردی که می‌کشید، حضرت زهرا (س) را صدا می‌زد؛ از طرفی هم نگران لو رفتن عملیات بود. البته آن زمان که ما در اروندرود بودیم، نمی‌دانستیم عملیات لو رفته است. آتش ریختن دشمن روی اروندرود هم برایمان دور از انتظار نبود. شدت جراحت و خونریزی شهید پام، طوری بود که نمی‌توانست از اروند زنده بیرون بیاید. او در آن موقعیت برای اینکه عملیات لو نرود، سرش را زیر آب کرد. بعد از چند لحظه دیدم که پیکرش روی آب آمد. در آن شرایط تنها کاری که می‌توانستم انجام بدهم این بود که پیکر را به جایی منتقل کنم تا بعد از عملیات او را به عقب بازگردانم. به همین خاطر او را به نزدیکی سیم‌خاردار‌های خورشیدی بردم و لباسش را به سیم‌خاردار‌ها بستم. در مسیر بازگشت خودم را به سیم‌خاردار‌های خورشیدی رساندم تا پیکر شهید «حسن پام» را به عقب برگردانم، اما با توجه به شرایط جزر و مدی که بر اروند رود حاکم بود، آب بالا آمده بود و نتوانستم پیکر حسن را پیدا کنم... شهید پام از شهرستان ماکو استان آذربایجان غربی به لشکر عاشورا پیوسته بود که یکبار هم برای ادای احترام، به دیدار مادر این شهید رفتم و نحوه شهادت فرزندش را برایش روایت کردم. چند سال بعد پیکر حسن در انتهای اروندرود پیدا شد و به آغوش خانواده بازگشت. راوی : «محمدباقر برزگر» از نیرو‌های غواص از گروهان یک گردان ولیعصر (عج) لشکر۳۱ عاشورا " روحش‌شاد‌با‌ذکرصلوات " 💠 @bank_aks
gavaslar.mp3
1.02M
لای لای اروند کنارینده قیزیل قانه باتانلار ... @bank_aks
غروب ۱۳۶۵/۱۰/۰۴ اینگونه بود..! یه سری از بچه‌ها جاموند پیکرشون یه سری هم اینجوری برگشتند .... 💠 @bank_aks
🎨 | 《 حسین بصیر 》 همه ی جنایتکاران بدانند 🆔 @Rahianenoor_News
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴 🌿 از نگاه نائب امام عصر ارواحنا فداه 🗓 ۳ تا ۵ دی ۱۳۶۵ سالگرد عملیات کربلای ۴
🌗شب عملیات کربلای 4– دی ماه 1365- مقابل مسجد جامع خرمشهر 🌿 سردار علی فضلی فرمانده لشکر سیدالشهدا(ع) نیروهای خود را از زیر قرآن عبور می‌دهد. بسیجی‌های لشکر عاشقانه فرمانده خود را در آغوش می‌گیرند "دفاع مقدس"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📢 میلاد حضرت عیسی مسیح علیه‌السلام مبارک باد 🎥 حکایت آزادی شهر مسیحی نشین به دست حاج قاسم و دیوار نویسی زن مسیحی برای حاج قاسم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
انا لله و انا الیه راجعون 🔷🌹 از فرماندهان مقاومت و یار و همرزم شهید حاج قاسم سلیمانی ساعتی پیش در منطقه زینبیه در حومه دمشق به دست دژخیمان رژیم صهیونیستی آسمانی شد..... @alvaresinchannel
حماسه ساز اروند، شهید حسن پام 💦 غواص ۱۸ ساله از نیروهای گردان ولیعصر (عج) لشکر۳۱ عاشورا و از شهدای «عملیات کربلای۴» او در آب‌های اروند به شدت مجروح شد اما برای اینکه صدایش دَرنیاید و بعثی‌ها متوجه حضور ایرانی‌ها در اروند رود نشوند، درحالیکه حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها را صدا می‌زد سرش را زیر آب کرد ...! دوران جنگ تحمیلی
او سرش را زیر آب کرد تا عملیات لو نرود!! به روایت «همرزم شهید»👇 یکی از غواصان که جلوتر از من حرکت می‌کرد، شهید «حسن پام» بود. حدوداً ساعت ۱۱ شب، تیر دشمن به سمت چپ او اصابت کرده بود. خون زیادی از زخم‌هایش می‌رفت. من صدای یاحسین (ع) و یا زهرا (س) او را می‌شنیدم. او از طرفی بخاطر دردی که می‌کشید، حضرت زهرا (س) را صدا می‌زد؛ از طرفی هم نگران لو رفتن عملیات بود. البته آن زمان که ما در اروندرود بودیم، نمی‌دانستیم عملیات لو رفته است. آتش ریختن دشمن روی اروندرود هم برایمان دور از انتظار نبود. شدت جراحت و خونریزی شهید پام، طوری بود که نمی‌توانست از اروند زنده بیرون بیاید. او در آن موقعیت برای اینکه عملیات لو نرود، سرش را زیر آب کرد. بعد از چند لحظه دیدم که پیکرش روی آب آمد. در آن شرایط تنها کاری که می‌توانستم انجام بدهم این بود که پیکر را به جایی منتقل کنم تا بعد از عملیات او را به عقب بازگردانم. به همین خاطر او را به نزدیکی سیم‌خاردار‌های خورشیدی بردم و لباسش را به سیم‌خاردار‌ها بستم. در مسیر بازگشت خودم را به سیم‌خاردار‌های خورشیدی رساندم تا پیکر شهید «حسن پام» را به عقب برگردانم، اما با توجه به شرایط جزر و مدی که بر اروند رود حاکم بود، آب بالا آمده بود و نتوانستم پیکر حسن را پیدا کنم... شهید پام از شهرستان ماکو استان آذربایجان غربی به لشکر عاشورا پیوسته بود که یکبار هم برای ادای احترام، به دیدار مادر این شهید رفتم و نحوه شهادت فرزندش را برایش روایت کردم. چند سال بعد پیکر حسن در انتهای اروندرود پیدا شد و به آغوش خانواده بازگشت. راوی : «محمدباقر برزگر» از نیرو‌های غواص از گروهان یک گردان ولیعصر (عج) لشکر۳۱ عاشورا
38.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷 تنی چند از پرستوهای که در چنین روزی پرکشیدند🕊🕊 ۴ دیماه سالگرد عملیات کربلای چهار دوران جنگ تحمیلی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 فیلم/ ورود غواص ها به رودخانه 💦 📌عملیات کربلای ۴ صحنه نبرد:: غرب اروند رود و ابوالخصیب ⌛️ ۳ الی ۵ دی ماه ۱۳۶۵ 📌هدف: تصرف ابوالخصیب و محاصره نیروهای مستقر در شبه جزیره فاو و تهدید بصره از جنوب تهدید جاده صفوان - بصره و شهر بصره 🌴 دوران جنگ تحمیلی ا💦🌱💦🌱💦🌱💦🌱💦 ┄──┄──┄──┄─ا ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌗 شب عملیات کربلایی ۴ 🎥 | لحظات وداع رزمندگان در عملیات کربلای چهار ورود به نهر خین 💦 🌷 🕊🕊🕊 شهدای کربلای ۴ 💦 سوم دی ماه 1365 -سالروز عملیات کربلای چهار 🌴 دوران
🌷 برای مأموریتی، به یکی از استان‌ها رفته بودیم. استاندارش شیفته‌ی لاجوردی بود. برای همین، در مدت حضور کوتاهش در استان، مثل پروانه دور او می‌چرخید. البته چندین بار مورد اعتراض لاجوردی قرار گرفت که خیلی صریح به او می‌گفت: مگه تو کار نداری که همه‌اش با من هستی؟ در زمان بازگشت و در کنار پلکان هواپیما، به من و لاجوردی و آقای جولایی، پلاستیکی محتوی هدیه‌ای تحویل داده شد. من، بسته‌ها را گرفتم، و از بدرقه‌کنندگان خداحافظی کردیم. پس از مدتی بنا به حس کنجکاوی به بسته‌ی لاجوردی نگاه کردم. دیدم یک بسته‌ی دوکیلویی میگو و یک قوطی ارده شیره است. چیزی نگفتم تا به تهران رسیدیم. صبح روز بعد به محل کارش رفتم و به شوخی گفتم: حاجی، میگوها رو خوردی؟ متعجب گفت: کدوم میگوها؟ متوجه شدم که وقتی بسته را تحویل گرفته و به منزل برده، فکر کرده وسایل شخصی خودش است. تا قضیه را فهمید، فوری به مسئول دفترش گفت که تلفن استاندار را بگیرد. مکالمه‌ی عجیبی بود! از لحن قاطع لاجوردی احساس می‌کردم که طرف در آن سوی خط در حال لرزیدن است. به او می‌گفت: تو به چه حقی هدیه می‌دی؟ اگه مال خودته، که به زن و بچه‌ات ظلم می‌کنی، و اگر هم مال دولته، تو مجوز شرعی نداری. دست آخر هم شماره‌ حساب استانداری را گرفت و وجه آن را به حساب واریز کرد. به نقل از کتاب