#قالب_مسمط
#مُسَمَّط به نوعی از اشعاری گفته میشود که شاعر بنای آن را بر چند مصراع همقافیه بنهد و مصراع آخر را بر قافیهای دیگر قرار دهد.
در وجه تسمیهی #مسمط گفتهاند که از #سِمط گرفته شده که در عربی بهمعنای رشته (اسم) یا در رشته کشیدن مروارید (فعل) است. از آنجا که در قالب شعری، همهی بخشهای یک شعر با بیتهای مصراعی خاص دنبال میشوند که یا از نظر قافیه مشابه و یگانهاند یا مصراع به عینه تکرار میشود، به این وسیله گویی رشتهای در میان آنها کشیده شده باشد.
بنابراین هر بخش از مسمط را یک #رشته میگویند. قافیهی رشتهها متفاوت است و در هر رشته، همهی مصراعها بجز مصراع آخر همقافیه است. در مسمط، مصراع آخرِ هر رشته را #بند میگویند. بندها همقافیه و حلقهی اتصال همهی رشتهها به یکدیگر است.
خیزید و خز آرید که هنگام خزان است
باد خنک از جانبِ خوارزم وزان است
آن برگِ رزان بین که بر شاخِ رزان است
گویی به مَثَلْ، پیرهن رنگرزان است
دهقان ز تعجب سرِ انگشت گزان است
کاندر چمن و باغ نه گُل ماند و نه گلنار
"منوچهری دامغانی"
بنابراین، تکه شعر بالا یک #رشته است و
کاندر چمن و باغ نه گُل ماند و نه گلنار
#بندِ آن به شمار میآید.
#انواع_مسمط :
به مسمطهایی که بند و رشتهی مسمط آنها مجموعهی مصراعهای :
سه مصراعی (مثلث)
چهار مصراعیِ (مربع)
پنج مصراعی (مخمس)
شش مصراعی (مسدس)
میگویند که در میان همهی این موارد، #مسدس از همه رایجتر است.
#مسمط_مثلث:
ای گنبد زنگارگون! ای پرجنون پرفنون!
هم تو شریف و هم تو دون هم گمره و هم رهنمون
دریای سبز سرنگون پر گوهر بی منتها
انوار و ظلمت را مکان بر جای و دائم تازنان
ای مادر نامهربان هم سالخورده هم جوان
گویا ولیکن بی زبان جویا ولیکن بیوفا
گه خاک چون دیبا کنی گه شاخ پر جوزا کنی
گه خوی بد زیبا کنی از بادیه دریا کنی
گه سنگ چون مینا کنی وز نار بستانی ضیا
"ناصرخسرو"
#مسمط_مربع:
ز شوق آن روی با طراوت
نهاده بر کف، سرِ ارادت
اگر برانی، زهی شقاوت
وگر بخوانی زهی سعادت
به درد عشق تو دردمندم
ز رنج هجر تو مستمندم
چه باشی ای سروِ سربلندم
مریض خود را کنی عیادت
"غروی اصفهانی"
#مسمط_مخمس:
دوش بر طرف چمن زمزمهی فاخته بود
قمری از پرده ی عشاق، نوا ساخته بود
راستی سرو خرامان، علم افراخته بود
بلبل دلشده آواز، در انداخته بود
که سراپردهی گل باز به صحرا زدهاند
تو شکرخندهی گل بین که به شیرینکاری
میکند لالهی دلسوخته را دلداری
گر دل لاله و میل گل خندان داری
خیز کز برگ شقایق به چمن پنداری
تخت یاقوت برین طارم خضرا زدهاند
"خواجو کرمانی"
#مسمط_مسدس:
گویی بطّ سپید جامه به صابون زدهست
کبکِ دری ساقِ پای در قدح خون زدهست
بر گُلِ تر عندلیب، گنجِ فریدون زدهست
لشکرِ چین در بهار، خیمه به هامون زدهست
لاله سوی جویبار خرگه بیرون زدهست
خیمهی آن سبزگون خرگه این آتشین
باز مرا طبع شعر سخت به جوش آمدهست
کم سخن عندلیب، دوش به گوش آمدهست
از شَغَبِ مردمان لاله به جوش آمدهست
زیر به بانگ آمدهست بم به خروش آمدهست
نسترن مشکبوی، مشکفروش آمدهست
سیمش در گردن است، مشکش در آستین
"منوچهری دامغانی"
#آموزش_مبانی_ده
آموزش عروض و قافیه
سید محمدرضا شمس (ساقی)
https://eitaa.com/arozghafie
#ادامهی_آموزش_عروض
امیدوارم کثرت مطالب شما را مکدر نکند زیرا اینها فقط مروری بود بر آنچه را که مفصل به هر یک از آنها خواهیم پرداخت.
لذا با مرور کلی که نیازمند پیش آگاهی شما عزیزان است با مفاهیم آشنا شوید تا مباحث بعدی را بهتر دریابید.
تا اینجا با مختصری از مبانی و قالبهای پرکاربرد آشنا شدید البته دیگر قالبها را پس از آموزش عروض آشنا خواهید شد.
#نکتهی_مهم :
بهترین و شیرینترین راه برای یادگیری وزنِ شعر، خواندنِ شعر است. پس تا میتوانید شعر بخوانید و تلاش کنید همراه با شعر خواندن به وزن شعر نیز فکر کنید. در اینجا درست خواندنِ شعر مهمترین اصل است.
بسیار مفیدتر خواهد بود اگر شعرها را بلند بلند بخوانید تا علاوه بر چشم و ذهنتان، گوشتان نیز با عروض و قافیه و وزن شعر، به صورت سماعی خو بگیرد.
همچنین تلاش کنید هر شعر را بر اساس همان ریتم و وزن، برای خودتان بخوانید.
نکاتی کلیدی راجع به تقطیع را عرض میکنم.
ابتدا توجه داشته باشید مهم خوانش درست شما از شعر است تا بتوانید درست تقطیع کنید.
یعنی آنطور که خوانده میشود، نه نگارش معمول شعر؛ که اصطلاحاً : #خط_عروضی نامیده میشود.
همچنین یک قاعدهی کلی راجع به #نون_ساکن
هرگاه قبل از #نون_ساکن هجای بلند (آ ـ ایـ ـ او) باشد (ن) از تقطیع ساقط است، مانند:
مصوت بلند ( آ ) جان ـ خزان
مصوت بلند ( او ) خون ـ جنون
مصوت بلند (ایـ ) این ـ دین
توجه داشته باشید که این قاعده در حروف ساکن دیگر لحاظ نمیشود.
قاعدهی دیگر اینکه بنا بر ضرورت که در ادامه با (اختیارات شاعری) و (اضطرارات شاعری) آشنا خواهید شد بعضاً مصوت کوتاه را بلند تلفظ میکنیم مانند مصوت کوتاه (ز) در مصراع زیر، واژهی #روز
من از روز ِ ازل دیوانه بودم
مَ/نز/رو/زِ/ = مفاعیلن
ا/زَل/دی/وا/ = مفاعیلن
نِ/بو/دم/ = فعولن
#تمرین 1 :
✅ ابیات ذیل را تقطیع فرمایید.
هر دم از عمر ، میرود نفسی
چون نگه میکنم نمانده بسی
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
تا کی غم دل گفتنم در خانه با دیوارها
خواهم زد از بیطاقتی فریاد در بازارها
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
پس از تقطیع ابیات فوق، تقطیعتان را با نمونههای ذیل تطبیق کنید تا متوجه اشکالات احتمالی خود شوید. 👇
آموزش عروض وقافیه
سید محمدرضا شمس (ساقی)
https://eitaa.com/arozghafie
✅ پاسخ تقطیع ابیات فوق👇
هر دم از عمر ، میرود نفسی
چون نگه میکنم نمانده بسی
هر /د/مز/عم/ر/می/ر/ود/ن/ف/سی
- ن - -/ن - ن - / ن ن -
چن/ن/گه/می/ک/نم/ن/مان/د/ب/سی
- ن - - / ن - ن -/ ن ن -
فاعِلاتُن مَفاعِلُن فَعِلُن
سید محمدرضا شمس (ساقی)
https://eitaa.com/arozghafie
تا کی غم دل گفتنم در خانه با دیوارها
خواهم زد از بیطاقتی فریاد در بازارها
تا/کی/غ/م/دل/گف/ت/نم/در/خا/ن/با/دی/وا/ر/ها
- - ن - / - - ن - /- - ن - / - - ن -
خا /هم/ ز /دز/ بی /طا/ ق/ تی/ فر/ یا /د/ در/ با/ زا/ ر /ها
- - ن - / - - ن - / - - ن - / - - ن -
مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن
سید محمدرضا شمس (ساقی)
https://eitaa.com/arozghafie
#هجای_کشیده
قبلا راجع به هجای کوتاه و بلند عرض کردم اما هجای دیگری وجود دارد که #هجای_کشیده گفته میشود با علامت (- ن)
البته از این هجا به جهت تطابق با ارکان نمیتوان استفاده کرد
بنابرین هرگاه به واژگانی برخوردیم که هجای کشیده دارد میباید آن را تبدیل به یک #هجای_بلند و یک #هجای_کوتاه کرد تا علایم هجایی با ارکان همخوانی داشته باشد.
#مانند :
کار، داد، ماه، دید، پیر، شیر، برگ، نام و...
علایم هجایی : ( - ن )
سید محمدرضا شمس (ساقی)
https://eitaa.com/arozghafie
#حذف_همزه (ا)
چنانچه قبل از همزه ی آغاز هجا حرف صامتی قرار گیرد، طبق اضطرارات شاعری که مفصل به آن خواهیم پرداخت، حذف میگردد.
مانند:
(از این/ - -) را به صورتِ:
(اَزین/ ن -) میخوانیم تا هماهنگی بین هجاهای دو مصراع ایجاد شود.
در آن/ - -
درآن/ ن -
از آن/ - -
ازآن/ ن -
مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن
در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم
سید محمدرضا شمس (ساقی)
https://eitaa.com/arozghafie
#نکته :
✅ حرف #تا (چیست) و #دال (کارد) و #کا (پارک) و...
: قاعدهی حرف (ت ، د ، ک)
گاهی بعد از مصوت بلند اگر دو ساکن باشد؛ دومین ساکن #ساقط از #تقطیع است.
مانند :
کیست، چیست، نیست، زیست، بیست ، کاشت ، برداشت ، گوشت ، دوست ، پوست و...
آن کیست کز روی کرم با ما وفاداری کند
بر جای بدکاری چو من یک دم نکوکاری کند
"حافظ"
معشوقه دلم به آتش انباشت چو شمع
بر رویم زرد گل بسی کاشت چو شمع
"مسعود سعد سلمان"
همه گوشت بازو به دندان بکند
همی ریخت بر تخت خاک نژند
"فردوسی"
چو شد گرسُنه ، تیز پر آن عقاب
سوی گوشت کردند هر یک شتاب
"فردوسی"
از آزاد و از نیک دل بردگان
شهنشاه را سر به سر دوست وار
"فردوسی"
من ز ازل پاک تو پست و پلید
دوست نگردند فقیر و غنی
"پروین اعتصامی"
فقرم چو گشت دوست شنیدم ز دوستان
آن طعنه ها که چشم ز دشمن نداشتم
"پروین اعتصامی"
چند نمونه در مورد #دال که #ساقط از #تقطیع است.
کارد ، یارد ، بگذارْد و...
بپوشی همان پوستین سیاه
یکی کارد بستان و بنورد راه
"فردوسی"
چون کارد زدیش آنگه پیش تو بیفتد
مانند دو کاسه که بوَد پر ترحلوا
"ناصرخسرو"
با من چو گلِ شکفته باشی گه گه
گاهی باشی چو کارد با گوشت تبه
"فرخی سیستانی"
فرخش باد عید آنکه به عید
کارد بنهاد بر گلوی پسر
"فرخی سیستانی"
گیری اگرم دست در امروز بگیر
چون کارد به استخوان رسیدهست مرا
"صابر همدانی"
سر ِ نیزه بگذارد ، بر ران او
که از درد آزرده شد جان او
"عیوقی"
چند نمونه در مورد #کـ که از تقطیع ساقط است
پارک بنا کرده از تو رفته خراسان
هرچه که بوده در آن دهات خریده
"میرزاده عشقی"
تو از ادارهی مالیّه ، مالیات مخواه
که صرف ساختن پارک های عالی شد
"میرزاده عشقی"
آموزش عروض و قافیه
سید محمدرضا شمس (ساقی)
https://eitaa.com/arozghafie
#اوزان_دوری
وزن دوری یا (متناوب)، وزنی است كه هر مصراع آن از دو قسمت تشكیل شده و قسمت دوم، تكرار قسمت اول است ، یعنی در وزن دوری، هر نیم مصراع ، حكم یک مصراع را دارد.
#مثال 1 :
زاهد خلوت نشین دوش به میخانه شد
از سر پیمان برفت با سر پیمانه شد
(مفتعلن فاعلن/ مفتعلن فاعلن)
قابل توجه:
مصراع دوم رکن فاعلن اول، طبق قاعدهی وزن دوری، تبدیل به فاعلان شده است.
#مثال 2 :
از خوان خون گذشتند صبح ظفر سواران
پیغام فتح دارند آن سوی جبهه یاران
(مستفعلن فعولن/ مستفعلن فعولن)
آموزش عروض و قافیه
سید محمدرضا شمس (ساقی)
https://eitaa.com/arozghafie
✅ کانال آموزش مبانی شعر
در ایتا
🎶( عروض ، قافیه و...) 🎶
سید محمدرضا شمس (ساقی)
https://eitaa.com/arozghafie