طبیبا داغ های سینه را صد بار مرهم نِه
که دارم در ته هر داغ، صد داغِ دگر پنهان.
#هلالی_جغتایی
اگر می پرسی از حالم
دقیقا مثل بیروت است
لبم آواز میخواند
دلم انبار باروت است
#یونس_خردمند
#لبنان
پیکار علیه ظالمان پیشهٔ ماست
جان در ره دوست دادن اندیشهٔ ماست
هرگز ندهیم تن به ذلّت، هرگز
در خون زلال کربلا ریشهٔ ماست
#محمدرضا_سهرابینژاد
هی قافیه روبهراه کردیم ای عشق
بیهوده غزل تباه کردیم ای عشق
رفتیم دگر؛ تو نیز کوتاه بیا
گفتیم که! اشتباه کردیم ای عشق!
#نفیسه_نعمتی
نباشد نیک باطن در پیِ آرایش ظاهر
به نقاش احتیاجی نیست دیوار گلِستان را
#کلیم_کاشانی
راه رفتم سالها، در جادهها مأوا نکردم
غیر آغوش تو هرگز مأمنی پیدا نکردم
رود رود از خود گذشتم در نبرد سنگ و صخره
هیچ کوتاهی برای دیدن دریا نکردم
سربهسر فریاد بودم در رجزگاه حوادث
جز سر سجاده و در گوش شب نجوا نکردم
اشکهایم را به روی خود نیاوردم، تو دیدی
راز را در خلوت آیینه هم افشا نکردم
مثل اهل مکه سرگرم طواف خود نماندم
مثل اهل کوفه با لبخند تو بد تا نکردم
با صداقت العجل گفتم تمام جمعهها را
پای دعوتنامهام را جز به خون امضا نکردم
دیدنت رؤیای دورم بود، اما روز موعود
چشمهایم را به تو بخشیدم و لب وا نکردم
مطمئنم امتحانها را برایم ساده کردی
مطمئنم کارهای سخت را تنها نکردم…
#فاطمه_عارفنژاد
غفران به بغل گرفت عصیان مرا
تا حرف مُحبّتِ تو آمد به میان
#علی_مقدم
#عاصی_خراسانی
به سرم یاد تو افتاد و دلم ریخت به هم
همه، تکرار تو کردم، همهام ریخت به هم
من و یاد تو به هم صحبتی هم مشغول
خانه را همهمه صحبت هم ریخت به هم
به عطشناکترین حالت صحبت با تو
آن قَدَر گفتم و گفتم که حَرَم ریخت به هم
تو که هستی که به هر شکل تجسّم کردم
دست بردم که به اندیشه رِسَم؛ ریخت به هم
ز غمت هر چه نوشتیم مرکّب پس داد
جوهر و آه من و اشک قلم ریخت به هم
چو ردیفی تو که در مصرع پایان غزل
آمدی، شعر من و شاعری ام ریخت به هم
#رزیتا_نعمتی
May 11
ز برگریزِ خزان، پای ما نمیلغزد
که در ثبات قدم سروِ این خیابانیم
#صائب_تبریزی
ای صدای قدمت نمنم باران بهشت!
شد نمکزار قم از آمدنت، خوان بهشت
ما به یُمن قدمت، خوانده و ناخوانده، شدیم
یکبهیک،لایق و نالایق،مهمان بهشت
از همان روز که خاکت گل و گلدسته نداشت
کوچ کردند به این ناحیه مرغان بهشت
میرود سمت خیابان ارم باز اگر
دلِ آدم بشود تنگِ خیابان بهشت
کودک و پیر و جوان در حرمت حس کردهاست
بازگشتهاست به امنیت دامان بهشت
تو به هر پنجره لبخند رضایت بزنی
میشود باز نگاهش به خراسان بهشت
*
شعر گفته است در اوصاف تو ای آینهجان!
این غباری که نشستهاست بر ایوان بهشت
#اعظم_سعادتمند
#ربیع_الاول
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
❣تا کویرِ قم سراغ از ساحتِ دریا گرفت
آمدی و بر لبِ ایران تبسم پا گرفت
حضرت معصومه ای(س) و چشم هایم فرش توست
با تو ایران رنگ و بویِ حضرت زهرا(س) گرفت❣
💐🌸💐🍀💐ورود با برکت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها به شهر قم مبارک باد💐🌸💐🍀💐
پاییز برای تو شده آماده
ای سرو پر از ستاره ی آزاده
هر بار به یاد تو می افتم شادم
شیرین منی و من شدم دلداده
شب تا به سحر در طلبت می خوانم
من مست جنون تو شدم بی باده
ای آنکه در آبادی شعرم هستی
این شعر بدون تو چه بی بنیاده
از بس که به یاد تو غزل می گویم
بنگر که شده قافیه هایم ساده
بیرون ز خیال من و تو جایی هست
آنجا که دلم دل نگران افتاده
هر کس به تو خو کرد دلش وا نشود
هر عاشق دلداده دلش بر باده
می خواند برای تو همیشه قلبم
ای آنکه برای دیدنت دل شاده
تنها شده ام در این هوای پاییز
آن چیز که از تو مانده تنها یاده
بی تاب شدم شعر جنون آمیز است
چون شعر چه مادری جنون را زاده
#محمدجواد_جلالی
من خود به يادِ غم ندهم خويش را ولى
غم هركجا كه هست زِ من ياد مى كند.
#مسيح_كاشانى
به رویِ مرهم، مرهم نهیم بر دلِ ریش
که زخم بر سرِ زخمست و نیش بر سرِ نیش
#کلیم_کاشانی
دگر چه بخیه چه مرهم؟ زِ هر دو کار گذشت
که زخم همچو قفس گشت دورِ پیکرِ ما ...
#کلیم_کاشانی
جمعه ها سخت غم انگیز و پر از بیداد است
آنکه بی دغدغه و خاطره شد دلشاد است
سرخوش از روز فراقم که در این حال غریب
دلم از هرچه به جز کوی خودش آزاد است
عاشقی دل نگران بودم و در روز وداع
آنکه مرد از غم شیرین تو یک فرهاد است
و سکوتی که در این حنجره ها می ماند
آه از دست تو دل بی رمق از فریاد است
#محمدجواد_جلالی
امشب غمی جانکاه، مهمان قلوب است
حال همه از غصّه، همرنگ غروب است
از "ضاحیه" ای کاش می آمد ندایی
می گفت مژده! حالِ "نصرالله" خوب است...
#اکبر_اسماعیلی_وردنجانی
جهان روی لبش سبّوح و یا قدوس میبیند
خدا را در کلامش هرکسی ملموس میبیند
دلش دریاست اما وای از روز غضبهایش
تلاطم سینهی آرام اقیانوس میبیند
سیاهی پرده بر دنیا کشیده، فصل بیداد است
جهان در دست او این روزها فانوس میبیند
فلسطین غوطهور در خون و ساکت جمع اعرابند
تن آنها جهانی خرقهی سالوس میبیند
فقط چشم امید غزه حزب الله لبنان است
فقط یک مرد را در جنگ اختاپوس میبیند
همان مردی که می.خوانند او را «سید الصادق»
و صهیون از نگاهش تا سحر کابوس میبیند
تمام فتنهها از گور صهیون است و این عالم
خودش را در شرارتهای او محبوس میبیند
همیشه غم نمی ماند بهاری تازه در راه است
که شادی را جهان با قلب خود مانوس میبیند
به امید خدا دنیای آدمها جهانی را
از این پس بیوجود غدهی منحوس میبیند
#محمدجواد_منوچهری
#سید_حسن_نصرالله
ای چرخ کج نهاد که دلبستهای به باد!
ما راست پرچمی به گران سنگی حدید
قائم به فرد نیست قیام مقاومت
فرماندهایست در پس فرماندۀ شهید
#مسعود_یوسف_پور