eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
4.9هزار دنبال‌کننده
271 عکس
172 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh آی دی تبادل @purbakhsh
مشاهده در ایتا
دانلود
. ((امام هادی علیه السلام)) افتاده ای و از تو دگر بال و پری نیست از زهر به جز شعله برایت ثمری نیست پا تا سر تو گشته کبود از اثر زهر بی درد و کبودی ز تنت یک اثری نیست ای نخل امید دل زهرا و پیمبر باتوچه شده کزتودگر برگ و بری نیست؟ میپیچی و پا میکشی از درد به حجره ازتو به جز از ناله و شیون خبری نیست اینگونه که افروختی و سوختی از زهر چون بال وپرت بال وپرشعله وری نیست بر روی لبت ناله ی یا فاطمه باشد کز غصه مادر غم جانسوزتری نیست با آنکه لبت خشک و کبودست ، اما داغ تو فزون از لب آب آوری نیست بر روی زمین گرچه سرت مانده ولیکن دیگر سر پرخون تو در تشت زری نیست ✍ .
. از سوزش زهر در عذابت کردند در دام بلای بی حسابت کردند گریان حسین و عمه ات گردیدی تا وارد مجلس شرابت کردند ................... رباعی از زهر به آه و ناله ای افتادی پژمرده بسان لاله ای افتادی درگوشه ویرانه دلت پرخون شد تا یادغم سه ساله ای افتادی ✍ .
. السلام علیک یا هادی کل امم یا علی النقی علیه السلام بر سینه ی ما حک شده یا حضرت هادی نه این که فقط شد دم ما حضرت هادی شد ذکر لب شاه و گدا حضرت هادی شیرین شده بر روی لبم صحبت هادی قربان تو و مهدی تو حضرت هادی جانم به فدای حرم سامره ی تو هستم به هوای علم سامره ی تو دلبست دو ماه کرم سامره ی تو دلها به فدای حرم و ساحت هادی قربان تو و مهدی تو حضرت هادی ما در دوجهان غیر تو دلدار نداریم میلی به سوی یوسف بازار نداریم با غیر تو و آل تو ما کار نداریم شد عزّت من نوکری دولت هادی قربان تو و مهدی تو حضرت هادی صحن حرمت ملجأ قلب همگان شد شش گوشه ضریح تو به دل روح و روان شد آن گنبد زرد حرمت نور جهان شد مسجود ملائک همه دم تربت هادی قربان تو و مهدی تو حضرت هادی با جامعه ی تو دل ما گشته هدایت هر حرف تو خود داده نشان راه سعادت حبّ تو شود ناجی ما روز قیامت جنت بروم با نگه رحمت هادی قربان تو و مهدی تو حضرت هادی مأوای تو شد خان ِصَعالیک واویلا ای وای چرا روبه رویت سب شده زهرا قبری ست چرا پیش تو از کینه ی اعدا یک عمر، شده غصّه وغم قسمت هادی قربان تو و مهدی تو حضرت هادی بردند تو را سوی عدو جاده به جاده دشمن به روی مرکب و تو پای پیاده بی کفش و عبا ،برده تو را مجلس باده دریا شده چشمان من از محنت هادی قربان تو و مهدی تو حضرت هادی بر روی دو دست تو چرا جای طناب است جای تو مگر، نور خدا بزم شراب است قلب تو از این ظلم عدو غرق عذاب است گردیده جگر پُرشرر از غربت هادی قربان تو و مهدی تو حضرت هادی علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)✍ .
. اَیْنَ الرَّجَبیُّون آید چه نوایی اَیْنَ الرَّجَبیُّون پیچیده ندایی اَیْنَ الرَّجَبیُّون این ماه دل آرا این ماه دل انگیز دارد چه صفایی اَیْنَ الرَّجَبیُّون در محفل اُنس ات آید ز کرامت الطاف خدایی اَیْنَ الرَّجَبیُّون گر بنده ی اویی بنگر به چه کویی تو غرق عطایی اَیْنَ الرَّجَبیُّون از عالَم معنا از جانب مولا بشنو تو صدایی اَیْنَ الرَّجَبیُّون آید ز خداوند پیغام پُر از نور گر بنده ی مایی اَیْنَ الرَّجَبیُّون دریاب که این ماه آورده به همراه تسبیح و ثنایی اَیْنَ الرَّجَبیُّون با نورِ حسینی مأنوس شوی تو گر اهلِ ولایی اَیْنَ الرَّجَبیُّون «یاسر» ز پی دوست از دیده گرفت اشک بشنید ندایی اَیْنَ الرَّجَبیُّون ** حاج محمود تاری «یاسر»✍ .
. توسل به خورشید دَهُم ای چراغ بزم جان یا اباالحسن هادی ای همیشه نور افشان یا اباالحسن هادی ناصح و امین بودی مهر و ماه دین بودی ای حقیقت ایمان یا اباالحسن هادی مرتضای دیگر تو یادگار کوثر تو ای تمامی قرآن یا اباالحسن هادی عالم و هدایتگر نور نسل پیغمبر ای تجلی احسان یا اباالحسن هادی صبح صادقی آری چون شقایقی آری عطر گلشن سبحان یا اباالحسن هادی ای نسیم هر باران ای شمیم هر بستان ای تو عطر بی پایان یا اباالحسن هادی چون علی ، علی هستی نور منجلی هستی تو سپیدی و تابان یا اباالحسن هادی بر علی تو فرزندی حجت خداوندی ای مرا سر و سامان یا اباالحسن هادی دیده ای بسی آزار از عدوی بد رفتار بوده ای تو در بُحران یا اباالحسن هادی هم تو خسته دل بودی هم شکسته دل بودی از ستمگر دوران یا اباالحسن هادی زهر کین تو را سوزد قلبت از جفا سوزد ای تو مشعل سوزان یا اباالحسن هادی شمع چشم تو خاموش آسمان ز غم مدهوش خانه ات شده ویران یا اباالحسن هادی قلب لاله ها خون شد سرخ روی گردون شد «یاسر» از غمت گریان یا اباالحسن هادی ** «یاسر»✍ .
. در مرثیت امام هادی (ع) با آن که داشت زهر جفا را به ساغرش دیگر نخورد نیزه ی اعدا به پیکرش گر جان رسید بر لبش از کینه ی عدو دیگر نخورد خنجرِ دشمن به حنجرش وقتِ وداع گرچه پسر را بِبَر کشید دیگر ندید لاله ی در خون شناورش گر جان سپرد در برِ فرزند خود پدر بر نِیْ نرفت رأسِ مطهر برابرش با آن که سوخت از شرر زهرِ کین دلش در بر نبود غنچه ی خونینِ پرپرش گیرم گذاشت صورتِ خود را بروی خاک گلگون نگشت چهره ی پاک و منوّرش گیرم که بود یکّه و تنها به حُجره اش دیگر نبود طشتی و رأسِ مطهّرش گیرم که بود در غم و غربت مکانِ او سیلی نخورد بر رخِ گلگونِ دخترش گر بوده است خانه ی او در محاصره دیگر نخورد سنگِ جفایی به شهپرش از پا فتاد گرچه به غربت ز زهرِ کین دشمن نداد زخمِ زبانی به خواهرش با آن که سوخت "یاسرِ" غمدیده زین عزا دارد ز شوق عرضِ ارادت به محضرش oo "یاسر"✍ .
. چراغ راه هر بوته ی دل مرده که طوبا شدنی نیست هر شاخه ی بشکسته که رعنا شدنی نیست از تیره گی شب مطلب نور تو هرگز چون دیده ی هر کور که بینا شدنی نیست در فکر منافق نزند جوش چراغی این برکه ی گندیده که دریا شدنی نیست نور از پس دیوار به آنسوی نتابد قلبی که سیاه است مداوا شدنی نیست بیهوده مده تکیه به اعمال نکویت خشتی که نپخته ست متکا شدنی نیست آن دل که تو انداخته ای در دل آتش چون باغ خزان دیده شکوفا شدنی نیست از خصم ولایت نرسد خیر - که گویند این بوته ی مرداب مصفا شدنی نیست با دیده ی آلوده مجو دیدن گل را زیرا که چنین عرض تمنا ، شدنی نیست پیدا شود از پاکی و تقوای تو ای دوست آن گوهر نایاب که پیدا شدنی نیست «یاسر» مطلب از نی مرداب شکر را هر میوه ی فاسد که مربا شدنی نیست *** محمود تاری «یاسر»✍
. پاسخ موشکی سپاه به جنایات کرمان و راسک انگار که بد جور شکر خورده‌ یهود چون دید عذاب صرصر قوم ثمود این تازه شروع انتقام است، فقط این پاسخ گوشواره‌ی قلبی بود... ✍ .   ━━━◈❖✿❖◈━━━  " إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنتَقِمُونَ" نصر من الله و فتح قریب... .
. هـی فاجعه پشت فاجعه رخ می داد غم مـژده ی روزهـای فرخ می داد پا در دل معرکـه شبی «یوز» گذاشت باید به جنون «موش» پاسخ می داد . " إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنتَقِمُونَ" " وَ مَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ" .
. به بی‌قراریِ دل‌های بی‌قرار قسم به داغ‌داری جان‌های داغ‌دار قسم به سوتِ آمدنِ آخرین قطار قسم به شیهه‌ی فرَسِ آخرین سوار قسم به برقِ تیغِ سواران کهنه‌کار قسم نزاع بر سر ایمان و کفر و تکفیر است جدال بر سر فرجام خون و شمشیر است ستیزه‌ای که میان نسیم و زنجیر است، نمادی از وزش بادهای تغییر است به گل شدن، به شکفتن، به نوبهار قسم چه سود از این‌همه کبریتِ بی‌خطر بودن چه سود از این‌همه مبهوت و بی‌خبر بودن چه سود از این‌همه بی‌درد و رهگذر بودن خوشا به وقت خطر، سرخ و شعله‌ور بودن به عشق و غیرت و ایثار و اقتدار قسم به گوش می‌رسد ابلیس، اَلأمان‌هایش صدای خُرد شدن‌های استخوان‌هایش زبانه می‌کشد آخرزمان، تکان‌هایش پدید می‌شود از هر طرف نشان‌هایش به انتظار، به پایان انتظار قسم سپاه ابرهه را ترس و واهمه است اینجا یزید و حرمله را روز محکمه است اینجا علَم به دستِ علمدارِ علقمه است اینجا قرارگاهِ حسین بن فاطمه است اینجا به مادران شهیدان روزگار قسم... ✍ .
. غرقیم در اعماق مصائب، برگرد از راه سفر امام غائب، برگرد عجل لولیک الفرج می گوییم در ندبه ی لیله الرغائب، برگرد ✍ 📚ردپای سرخ دل .
. تقدیم به باب الحوائج علیه السلام *********** ای افتخارِ اهلِ کرم ، افتخارِ جود ای جودِ کیمیایِ وجودت عیارِ جود جان و دلِ امام رضا ، حضرتِ جواد نامِ تو خوش نشسته همیشه کنارِ جود از بس به دست تو گلِ احسان شکفته است هر چار فصلِ عمرِ کمت شد بهارِ جود تو کیستی ؟ جوادِ جوادانِ عالمی خوانده شدی جواد، در ایل و تبارِ جود هر کس که گشت دور تو، شد از جواد ها مولا ، گدای توست خودش در مدارِ جود تقلید از تو لازمه ی هر سخاوت است آقای من بدون تو لنگ است کارِ جود چون در تو دید عادتِ احسان خدایِ تو در بینِ خلق ، کرده تو را تاجدارِ جود دلتنگِ کاظمین تو هستیم یا جواد آنجا که با وجود تو باشد مزارِ جود دیدم به وقتِ بارشِ باران در این حرم گلدسته های صحنِ تو را آبشارِ جود روزی که خلق در صفِ محشر بایستند دارند از تو شاه و گدا انتظارِ جود ******************** علیه_السلام .
. علیهم‌السلام آنان که در طریق ولا گام هشته‌اند در صورت آدمیّ و به سیرت فرشته‌اند رمز بقاست نیکی و باقیش فانی است نیکان چنین به دفتر هستی نوشته‌اند با دستگاه عدل خدا پنبه می‌شود ریسندگان به دوک ستم آن چه رشته‌اند فانی نمی‌شوند شهیدان راه حق زیرا به راه عشق خدا کشته گشته‌اند وقت درو که موسم برداشت می‌رسد خرمن نمی‌کنند، مگر آن چه کشته‌اند «محرم»! غمین مباش که با مهر اهل‌بیت روز نخست، طینت ما را سرشته‌اند ‌
1077550850_813649820.mp3
28.8M
▪️باز کن آغوش خود را سائلت سر میرسد ▪️آن گدا که بخششت را کرده باور میرسد ▪️تا نَفَس باقی است..،نَفْس سرکشم را رام کن ▪️رفته رفته عمر من دارد به آخر می رسد @zameneashk1
. شـادیـم ولی غمش مقـدم شده است! مـاه رجب است یا محـرم شده است!؟ کوتاه اگرچه عمر اصغر(ع) اما عمری است که دست گیر عالم شده است .
. طلوع سحر بیا به باغ که بار دگر تماشایی است بهار وسبزه وگل برگ وبر تماشایی است بیا به ساحت سبز چمن که از گل سرخ گرفته بار دگر زیب وفر تماشایی است زرنگ وبوی گلستان احمدی باشد شکوفه زار بهاران اگر تماشایی است گذشت شام سیاه و دمید نور سحر بیا ببین که طلوع سحر تماشایی است اگرسپهر ولایت شده است نورانی جمال وجلوه ی شمس وقمر تماشایی است زکوچه های مدینه جواد می گذرد زفیض مقدم او رهگذر تماشایی است اگر چه دیدن این گل بود تماشایی به وقت جود وکرم بیشتر تماشایی است بیا به تهنیت ثامن الائمه رویم که درکنار پسراین پدر تماشایی است دلم هوای حریمش نموده همسفران خدا نصیب کند این سفر تماشایی است ندیده ای تو «وفایی» حریم پاکش را به پیش دیده ی اهل نظر تماشایی است ✍ .
. حدیث عشق حدیث عشق به او خط‌به‌خط مطالب ماست غم نبودن او اعظمِ مصائب ماست نماز واجب‌مان شد از آن‌که وقت قنوت دعای آمدن او، دعای واجب ماست دعای آمدن او که گرچه در غیبت نظر به ما کند از لطف خویش، صاحب ماست که کودکیم در این روزگار و مثل پدر همیشه هر طرفی دیده‌اش مُراقب ماست چه آرزو بنماییم، هر چه می‌خواهیم منوطِ وقت ظهورِ امام غایب ماست در آرزوی عزیزی که می‌رسد یک روز تمام طول زمان، لیله‌الرغائب ماست ✍ .
. ای مـالک شش گوشه‌ی آفاق، حسیــن ای کشته‌ی اشک‌های مشتاق، حسیــن حسرت به دلیم و کربلا می‌خواهیم ای غـــایـــت آرزوی عشاق، حسیــن ✍ ................... . ای ز روز ازل مراقب من من غلام تو و تو صاحب من سفره دار رجب ، حسین عزیز رغبت لیله الرغائب من ✍ .
. . همین که حاصل یک عمر لبخند رضا هستی محمد هم که باشی باز دلبند رضا هستی میان بهترین هایی چه تفضیلی از این برتر که بابای علی هستی و فرزند رضا هستی به مشهد که به جای خود دلم در کاظمینت هم بگوید یا رضا،از بس همانند رضا هستی قسم خوردن به نامت می دهد حاجت به قدری که؛ به محشر هم گمانم ذکر سربند رضا هستی خدا می خواست تا معنای بخشیدن عیان گردد جواد آمد که این معنا برای ما روان گردد رضا که صاحب فرزند میشد آخرش ، اما ؛ خدا می خواست تا این فیض،سهم خیزران گردد پسر گشتن از این سو و امام شیعه از آن سو جواد آمد که این گردد،جواد آمد که آن گردد حکایت ها فراوان است از هر لحظه ی این طفل چنان که صد گلستان ضرب در صد بوستان گردد علی هر چند فرزند محمد بود،این دفعه محمد از علی آمد که فخر شیعیان گردد دراین وادی اگر سودی ست با درویش خرسند است تجارت جز درِ این خانه سودش هم زیان گردد پدر با داغ فرزندش،پدر با داغ دلبندش ولی اینجا پسر با داغ بابا امتحان گردد شب میلاد فرزندش همین که تشنه لب باشد گمانم خیزران هم اشک ریز خیزران گردد ✍ . ...┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ کانال اشعار حسینی ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab‌
. بوی فرج از عُسر و حرج می آید در عصـر صراط هـای کج می آید مولود پـر از بـرکت آل طـاها دردانـه ی ثـامن الحجج می آید .
. پیله ام ، پیله در اندیشه ی پروانه شدن متوسل به جوادم(ع) که دهد حاجت من ذره در وادی خورشید نهادست قدم کم نبوده است کویری که شد اینجا گلشن خواست بینا بشوم حال مرا ریخت بهم مثل یعقوب پس از بوسه ی بر پیراهن اشک بر گونه سرازیر، شدم محو حرم روی لب ذکر جواد(ع) است عسل گشته دهن موج افتاده در اطراف ضریحی که دو گل دارد از نسل علی در دل پاکش مدفن پنجه انداخته هر کس به گره پنجره ها موم گردیده از آن شعشعه ی «نور آهن» کاظمین است ولی عطر رضا را دارد هرکه با شیوه ی خود غرق مناجات و سخن می روم غرق شوم در دل آن موج اگر بپذیرند بدِ رو سیه عهد شکن شیعه مدیون جواد است و به این مفتخرم شیعه ام ،شیعه ی اثنی عشری مذهب من ✍ یاجوادالائمه ادرکنی .
. از یمن مقدمش دل غمدیده شاد شد شد قبله گاه سائل و باب المراد شد بخشنده و ستوده و در دفع فتنه ها آمد امام شیعه و نامش جواد «ع» شد ✍ یاجوادالائمه ادرکنی
1.21M
کانالهای فعال زیر نظر استاد تابع منش در تلگرام و ایتا👇👇 نوای مقتل تلگرام(مداحی) https://t.me/navayemaqtal نوای مقتل ایتا(مداحی) https://eitaa.com/Navaymagtal کانال اشعار حسینی در ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af کانال اشعار حسینی در تلگرام https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کتابخانه ضامن اشک تلگرام https://t.me/zameneashkbook کانال الدولة الزهرائیة (عج) در تلگرام(مهدویت) https://telegram.me/Aldolatahalzahraeyah کانال الدولة الزهرائیة (عج) در ایتا(مهدویت) http://eitaa.com/joinchat/2080309258Cc6c103cb84 کانال قرآن و امام حسین علیه السلام در تلگرام https://t.me/qoranvamamhoosein کانال قرآن و امام حسین علیه السلام در ایتا http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin ادعیه و زیارات در تلگرام https://t.me/ZiarateAminAllah1 ادعیه و زیارات در ایتا https://eitaa.com/joinchat/2395013167Cdd29461dd7 کلیپ و تصاویر کربلا https://t.me/Ziaratalhosein باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein ضامن اشک تلگرام https://telegram.me/zameneashk ضامن اشک ایتا https://eitaa.com/zameneashk1 گروه متضمن البکاء در تلگرام https://t.me/joinchat/FRbuyTy-YrDO5c-2tlaFAA گروه متضمن البکاء در ایتا http://eitaa.com/joinchat/979107861C7825264ca2 ضامن اشک واتساپ https://chat.whatsapp.com/KzAL9rEs5uu0kiDdyQFgRp وو
. 542 _ ولادت امام جواد علیه السلام ماه پیدا شد و دریا به تلاطم افتاد لب گل تر شد و باران به ترنم افتاد آتش عشق به جان و دل مردم افتاد شجر ، از زاده ی موسی به تکلم افتاد در جواب "ارنی" نور حق از راه رسید "لن ترانی" نه ، که آوای "انا الله" رسید مژده آمد ، که خدا هدیه کند غفرانش سائل آمد ، پی آن برکت بی پایانش آهو آمد ، که به دلخواه شود قربانش یوسف آمد ، که کند دعوت در کنعانش خوشه چینند رسولان همه از خرمن او مرده احیا شود از نکهت پیراهن او عشق با زمزمه ی خنده اش آغاز شده شعر از صحبت او قافیه پرداز شده خط به خط زندگی اش دفتر اعجاز شده مشت مامون ز سخنرانی او باز شده گر چه او کودک و هر چند که کم سال بود علم در محضر او طفل کر و لال بود نور او از افق زهره ی زهرا تابید نام او آینه ی نام محمد گردید انتظار قدمش گرچه کمی طول کشید عاقبت یوسف حسن ازل از راه رسید برکت وخیر بود همره فرزند رضا نور باران شده افلاک ز لبخند رضا هر چه گفتیم و بگوییم از او کم باشد مادح مادر او سوره ی مریم باشد کرمش بر همه ی خلق مسلم باشد حرمش کعبه ی مقصود دو عالم باشد در حریمش به دل این مسئله ظاهر گردد که به یک روز ، دو حج قسمت زائر گردد ✍ .
. تقدیم به سلام الله علیها به سَر از سایه ی خورشید هشتم سایه بان دارد همان دُرِّ گران قدری که نام خَیزُران دارد به طفلی که ، به گهواره شهادت داد بر توحید که این مادر شبیه مریم از عصمت نشان دارد سلام حضرتِ ماریه ی قبطیه بر آن زن که نام آسمانی ی محمّد بر زبان دارد ببین قبل از تولد خوانده مدحش را رسول الله ببین چه جايگاه این جاریه بین زنان دارد خدا داده به این ریحانه ، نُه افلاک برکت را که حسرت بر چنین دردانه ای هفت آسمان دارد خدا می‌داند این آینه ی معصوم در جانش چه اسراری نهان کرده ، چه اسراری عیان دارد پدر مادر برادر خواهرم ، قربانِ بانویی که نام دُرّه ریحانه سبیکه خَیزُران دارد ✍ 🌸🌸🌸 《سبیکه》 یک کنیز بود که «دُرّه» نامیده می‌شد و علی بن موسی الرضا او را «خیزران» نامید. سبیکه مادر امام جواد از روستایی در مصر به نام مِریسه بود. او از خاندان ماریه قبطیه مادر ابراهیم (پسر پیامبر اسلام) بود. سبیکه یکی از زنان نمونه در اسلام بود. به گفته‌ی علی‌بن موسی‌الرضا او در فضایل اخلاقی بسیار شبیه حضرت  مریم بوده‌است. .
. امشب به شبستان ولایت قمر آمد  خورشید جمالات خدا جلوه‌گر آمد  طوبـای تمنـای رضـا را ثمـر آمد  در بیت رضا بـاز رضای دگـر آمد  -میـلاد جـواد‌بـن جـوادبـن جـواد است  -این باب مراد است مراد است مراد است  خیزید که امشب شب شادی و سرور است  خیزیـد کـه میــلاد تجلیگــه نــور است  هر لحظه هزاران شب شوق و شب شور است  از پـا ننشینیـد شـب صبـح ظهــور است  -رخسـار خداونـد، عیان آمده امشب  -یا باز، محمّد به جهان آمده امشب؟  این موهبت و لطف خداداد، مبارک  بر آل محمّـد شـب میـلاد، مبارک  این عید بود بر همه اعیاد، مبارک  میـلاد جـوادبـن‌رضا بـاد، مبارک  -جود و کرم و لطف حق آغاز شد امشب  -قرآن به روی دست رضا باز شد امشب  سـر تـا بـه قدم آینـۀ حسن خدایی  کارش ز همه خلق جهان عقده‌گشایی  جان همگـان در قـدمش باد فدایی  جود آمـده بـر درگـه او بهـر گدایی  -در وسعـت ملـک ازلـی نـور ببینید -ای چشم بد از ماه رخش دور!ببینید! ای ماه رجب بوسه بزن بر سر و رویش  ای مهر ببـر سجده به خاک سر کویش  ای لیلۀ قـدر این تـو و این طرۀ مویش  ای خلـق خـدا روی بیـارید بـه سویش -این باب کرم، باب دعا، باب مراد است  -والله جواد است جواد است جواد است  ای چشم رضا محـو تماشای جمالت  جبریل، پرش سوخته در سیر کمالت  خورشید بـرد سجده به ایوان جلالت  میراث محمّد شرف و خُلق و خصالت  -بالیده رضا لحظه‌به‌لحظه به وجودت  -مشهورتر از کـل امامان شده جودت  داده است خداوند به فضل تو گواهی  در کودکی‌ات سینـه پـر از علـم الهی  دادی خبـر از ابـر و هوا و یم و ماهی  مأمون که نبودش به درون غیر سیاهی  -گویی که شراری شد و یکباره برافروخت  -در آتش بغض و حسد و کینۀ خود سوخت  در سن طفولیتت ای عالِم عالَم  علم ازل و علـم ابد بود مجسم  زانو زده در محضر تو زادۀ اکثم  نه زادۀ اکثم که تمام علما هم -تـا زنگ ز آینـۀ دل‌هـا همه شوید  -قرآن به زبان تو سخن گفته و گوید  من سائل لطف و کرمت بودم و هستم  هرجا که روم در حرمت بودم و هستم  یک قطرۀ کوچک ز یمت بوده و هستم  موری سـر خاک قدمت بودم و هستم  -با آن که گناهم را دانستی و دانی  -آنی ز دل خویش نراندی و نرانی هرچنـد کـه دائم خجلم از گل رویت  سوگند بـه رویت نـروم از سـر کویت  امـروز دگـر گشتـم ریـگ تـه جویت  ای لطف و کرم عادت و احسان همه خویت  -تنها نه ز رأفت به روی دوست بخندی  -بر دشمن خـود هم در این خانه نبندی  من شاخۀ خـاری به گلستان شمایم  هرجا بنشینم بـه سـر خوان شمایم  یک عمر نمک‌گیـر نمکدان شمایم  از لطف شمـا نیـز ثنـاخوان شمایم  -ای چشم تـو چشم کـرم و لطف الهی  -باشد که به «میثم»کنی از لطف نگاهی . ...┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ کانال اشعار حسینی ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab‌
. «نهمین معجزه» باز ، از جنّتِ حق سیب، سوا می گردد هدیه ای در بغلِ آل خدا می گردد سیبِ طوبای نهم، عاقبت از دست خدا بعدِ چل سال ، تعارف به رضا(ع) می گردد های! ای طعنه زنان ! گوش بگیرید آمد او که انفاسِ غریب الغربا می گردد آنکه را وارثِ پیغامبرست ابتر نیست کوثر امشب به جهان باز عطا می گردد پسرِ حضرت خورشید ، جواد ست جواد! او ز گهواره لبش ذکر و دعا می گردد السلام ای سندِ محرَز اثباتِ رضا(ع) آمدی شیعه به پایت سرِ پا می گردد با تو هم قهقه ها از لب دشمن رفته شیعه هم یک شبه تجدید قوا می گردد نهمین معجزه ی آل محمّد(ص) که تویی با نگاهِ تو دلِ کور ، شفا می گردد دست موساییِ تو حلقِ عصا معجزه ریخت لبِ خشکش فقط از اذنِ تو وا می گردد سدرِخشکیده وضویت به تبرک نوشید دامنش سبز و لبش شهد به پا می گردد چون که با دستِ تو زنجیرِ اباصلت گسست تا ته عمر ، ز ابلیس رها می گردد خاک، در مشتِ بهشتِ تو بها می گیرد ناگهان دستِ تو بوسید و طلا می گردد ایّها الناس بگَردید به دورش به طواف که درآغوش رضا ، کعبه بنا می گردد پسری آمده تدریس کند عالَم را دستِ حیرت به دهانِ فقها می گردد چه نیازست به یک چهره شناس ، آینه را؟! مگر از آینه ، تصویر ، جدا می گردد امشبت دستِ گدایی ببرَش خانه ی جود که دَرش باز به روی فقرا می گردد دهمین روزِ رجب، شاه کرم وارد شد پشتِ دربش پُرِ دستانِ گدا می گردد گر بکوبی درِ دردانه ی شاهنشه توس حاجتت بی برو برگرد روا می گردد چون دَرت بسته شده ، از درِ جودش رد شو که کلیدِ کرَمش ، کارگشا می گردد گرچه لبریز کرم شد همه ی آل نبی(ص) به جواد ست که غایاتِ سخا می گردد یاس و آلاله بپاشان به قدم های پسر گل لبخند ، لبِ شاه که جا می گردد .
حُسن تو به ماهِ آسمان داده نشد بی جلوه‌ی تو، بهشت آماده نشد در وصف تو ثامن‌الحجج فرموده‌ست: مولود به این مبارکی، زاده نشد محمدجواد غفورزاده "شفق"✍ .
. آنان که پی کاسبی رزق حلالند تا روز قیامت دَرِ این خانه وبالند باید که سر سجده به این خاک بمالند - این ها-  همه سرچشمه ی آن آب زلالند ما را که سلوک علی و آل مرام است رزقی بجز از سفره ی ارباب حرام است ذِکرُالله ما می شد این یاد ائمّه این مجلس و این لطف خداداد ائمّه هستیم به یاریّ و در امداد ائمّه در حزن و غم و شادی و میلاد ائمّه این کف زدن و سینه زنی جوهر دین است عَجِّل لِوَلیِّ الفَرَجِ شیعه همین است ای منتظران مقدم موعود مبارک در مجلستان عطر خوش عود مبارک میلاد کرم، لطف و عطا، جود مبارک ازبس که شد این فاطمه مولود مبارک ازدست علی هرچه گدا تاج گرفتند در عرش ملائک همه معراج گرفتند عالم همه پست و پسر فاطمه بالاست یک عمر شدم نوکرش، آنقدر که آقاست از نسل علیّ و نوه ی حضرت موساست مولام رضا، او علیِ اکبرِ مولاست اسفند بپاشید سر آتش ایمان او آمده تا کور کند چشم حسودان رویید زِ لبهای علی اکبری اش گل چیدند ملاک زِ رخ دلبری اش گل از لعل مناجاتیِ پیغمبری اش گل از سمت پدر گل، نسب مادری اش گل به به! چه گلی آمده در خاطر این باغ قنداقه ی گلپوش شده قبله ی عشاق او عبد خدا بود، در این باره سخن گفت " لاحول و لا" خواند و به گهواره سخن گفت پر نور شد آن خانه چو مه پاره سخن گفت با هر دل بیچاره ی آواره سخن گفت: " تنها نه به هر مفلس در بند جوادم حتی به امامان خداوند جوادم" خوب است زِ قنداقه ی او توشه بگیریم از مزرعه ی صورت او خوشه بگیریم فیض حرم صاحب شش گوشه بگیریم روی قدمش سر بگذاریم و بمیریم چون مرگ به روی قدمش عین حیات است او منبع جود است و دَلیلُ البرکات است وَاللهِ بنی فاطمه سرمایه ی دینند هم سایه حقّند وَ هم سایه نشینند فردوس خدایند و بهشتند و بریند ما رعیت واینان همه ارباب ترینند این ها سر شاخه رطب کال ندارنند اولاد علی، طفل و کهنسال ندارند او کودک ارباب ولی شیخُ الائمه است دشمن شده از جامِ میِ معرفتش مست خوردند بزرگان همه در بحث به بن بست پیش پسر شاه خراسان شده اند پست در محضر او اوج نشینان همه پستند محکوم به درماندگی و عجز و شکستند در وادی دل وجه خدا کیست بجز او دروازه و مفتاح دعا کیست بجز او ابن الکرم و ابن سخا کیست بجز او ابن علی و ابن رضا کیست بجز او او ابن علی، ابن علی، ابن علی هاست آری نهمین معجزه ی حضرت زهراست او کارگشای گره روز معاد است سرچشمه ی جود است وجواد است وجواداست برسفره ی او رزق خداداد زیاد است از آمدن ابن رضا، فاطمه شاد است ما سایه نشین کرم ابن رضاییم مشتاق طواف حرم ابن رضاییم باید که بسازیم دوباره حرمش را بر عرش رسانیم شکوه علمش را چون لشگری از شمع بسوزیم غمش را در روضه بمیرم غمِ سنّ کمش را مدّاح فلک در غم او زمزمه دارد او ارثیه ی عمر کم از فاطمه دارد علیه السلام .
. یک عمر ناز یار کشیدن به ما رسید تا کوچه ی نگار دویدن به ما رسید از دستِ غِیر نان نچشیدن به ما رسید این فقر را به نقد خریدن به ما رسید عمریست زیرِ دِین تو مشغول ذِّمه ایم ما مستمند کویِ جوادُ الاَئِمه ایم آئینه دارِ نورِ خداوندگارِ عشق طوبای سروقامتِ باغِ دیارِ عشق روشن‌ترین ستاره یِ دنباله دارِ عشق ای سومین محمدِ ایل و تبار عشق امواج را به سینه ی دریا گذاشتی پیغمبرانه پای به دنیا گذاشتی در عمق شب چراغِ به شکلِ قمر تویی خورشیدِ کائناتِ بدونِ سحر تویی آن تحفه ای که داده خدایت خبر تویی پنجاه سال حاصل صبر پدر تویی یوسف ترین مسافر یعقوب ما سلام بانیِ خنده های امامِ رضا سلام از شعله های شمعِ شبت دود می رسد از چشمه های چشم ترت رود می رسد از دخل کسب و کار غمت سود می رسد از سفره های خانه ی تو جود می رسد ظرف گرسنگان جهان در مسیر توست حاتم یکی ز خیل هزاران فقیر توست سائل شدن تفاخر ایل و تبار ماست اصلاً همین گداییِ تو کسب و کار ماست گرد و غبار طوس بر این کوله‌بار ماست ما اهل مشهدیم..،خراسان دیار ماست هرکس که سر به پنجره‌فولاد می زند از هجر کاظمین تو فریاد می زند نقّاره می زنند..،صدای فرشته هاست آن نفخِ صورِ صبح‌ِ قیامت همین صداست پای علیلِ سائل تو در پیِ شفاست باب الجواد؛بابِ مُرادِ دلِ گداست یک‌ گوشه‌چشم از نظرت را به من ببخش اذن زیارت پدرت را به من ببخش تا بی‌گُدار پا به رکاب بلا زدم در منجلاب معصیتم دست و پا زدم هرگاه عمه جانِ شما را صدا زدم انگار پشتِ پا به همه غصه ها زدم آقا!اگر به عشق تو گرمِ تلاطمیم تحت دعای حضرت معصومه ی قمیم شکرخدا که بال زدم در دیار تو جبریل می شوم برسم تا مزار تو تمّارگونه سر بگذارم به دار تو ایل و تبار من به فدای تبار تو گاهی شهید خواهر و گاهی برادریم بیمارهای نذریِ موسی بن جعفریم آقا!مرا ز جمع فقیران خود مران من را همان گدای قدیمی خود بدان گرد گناه را بده از شانه ام تکان تو روضه خوان فاطمه ای..،روضه ای بخوان خیلی به حال میخ کج در گریستی آنقدر پای پهلوی مادر گریستی! بگذار ابتدای بهاران بخوانمت بر دشت خشک،لذت باران بخوانمت گر قصد کرده ام که به جان،جان بخوانمت باید علیِ اکبرِ سلطان بخوانمت صحن شریفِ طوس همان کربلای ماست پائینِ پای مضجعِ بابات جای ماست شکرخدا پدر به غمت آشنا نشد خیره به طرز رفتنت از خیمه ها نشد سر نیزه ای به روی تن‌ت جا به جا نشد حلق ات به زورِ لُجّه ی خون بی صدا نشد هِی سعی می کند بشود جمع پیکرش آه از دل حسین سر نعشِ اکبرش ۱۴۰۲ .