eitaa logo
آستانِ مهر
6.4هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2.3هزار ویدیو
61 فایل
کانال رسمی «فرهنگی خواهران» آستان مقدس حضرت معصومه علیهاالسلام تنها کانال بانوان اعتاب مقدس Admin: @karimeh_135 @Mehreharam سایت 🌐astanehmehr.amfm.ir اینستاگرام: https://Instagram.com/astanehmehr ایتا: https://eitaa.com/joinchat/3163553795Cd8320e803c
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴🕊 او اول یک مجاهد در خدمت امام حسین علیه‌السّلام بود. در عراق برای همه زائرین از نجف تا کربلا و تا کاظمین بدون چشم داشت فقط برای خدمت کار می‌کرد. ما با هم عهدی بسته بودیم که در ایامی که حمید به نجف و کربلا می‌آمد، با کمک یکدیگر به زوار امام حسین علیه‌السّلام خدمت کنیم. امسال (سال ٩۴) ایام محرم و بعد، اربعین با او تماس گرفتم و گفتم: «امسال کربلا و نجف می‌آیی؟» گفت: «نه!» من کمی شک کردم و پرسیدم: «کجا می‌خواهی بروی؟ می‌خواهی بروی سوریه؟ می‌خواهی جهاد کنی؟» گفت: «تقریبا این شکلی است.» بعد از آن یک روز دیگر هم با من تماس گرفت و گفت: «برو حرم. برای من دعا کن که شهید شوم.» آخرین بار وقتی با او تماس گرفتم تا صحبت کنم متوجه شدم که شهید شده است. متن پیامکی هم که در شبکه‌های اجتماعی نوشته بود و برایم فرستاد هنوز موجود است. متن پیام اینست: «سلام عزیزم خدا بهت سلامتی بدهد ببخشید وظیفه‌ای مهم بر عهده من است و من به سمت حرم حضرت زینب سلام‌الله‌علیها می‌روم. امسال برای اربعین به نجف نمی‌آیم. انشاالله بعد از اینکه برگشتم همه چیز را با تو حساب می‌کنم.» 🎙 راوی: سید زمان جواد علی (دوست عراقی شهید) ◼️◾️▫️◾️◼️ کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله‌علیها @astanehmehr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 📖 از کوفه تا شمشیر عزراییل‌هایش از کربلا تا شام با تفصیل‌هایش بعد از چهل روز از مسیر تلخ دیروز امروز آمد دیدن فامیل‌هایش خود را به روی قبرهای خاکی انداخت بانوی مکه با همان تجلیل‌هایش حال عجیبی داشت وقتی بازمی‌گشت بغض غریبی داشت در ترتیل‌هایش با او چهل روز و چهل شب همسفر بود کابوس‌هایی تلخ با تأویل‌هایش این‌جا پذیرفت آن‌چه را باور نمی‌کرد دل کند حوا آخر از هابیل‌هایش زن مانده بود و یک بیابان بی‌پناهی زن مانده بود و داغ اسماعیل‌هایش ✍🏻 مطهره عباسیان ◼️◾️▫️◾️◼️ کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهرحضرت فاطمه معصومه سلام‌الله‌علیها @astanehmehr
پیرمرد بین راه ایستاده بود، با دست ما را به سوی سه جوان که سینی‌های بزرگ به سر داشتند، هدایت می‌کرد. جوانان میان راه نشسته بودند و سر به زیر‌، نگاهشان به قدم‌های عابرین مشتاق رسیدن به محبوب، دوخته شده بود! پیرمرد با زبان عربی و صدای بلند« هلا بیکم بزوار» و «تفضل یا زوار » می‌گفت و از اینکه عابری دانه خرمایی از سینی برمی‌داشت، لذت می‌برد و عزمش را برای جذب سایرین جزم می‌کرد‌. انگار همان‌قدر که ما اضطراب نرسیدن به پیاده‌روی و گام نهادن در این مسیر را داشتیم، عراقی‌ها اضطراب نداشتن زائر و مهمان موکب آزارشان می‌داد؛ خنده‌های پیروزمندانهٔ رئیس عشیره، هنگام توقف زوّار دیدنی بود. همه در این مسیر یک‌دل و یک‌رنگ شده بودند تا جلوه‌ای از روزهای ظهور را رقم بزنند. به قول استاد شجاعی:«دو مانع اصلی ظهور است؛ ۱-عدم آمادگی مردم برای اتحاد در دفاع از امام ٢-قدرت غالب جبهه استکبار است. اما اربعین آرام‌آرام مسیر تاریخ را، با حذف این دو مانع عوض می‌کند! منتقمین حسین علیه السلام می‌آیند تا لشکر آخرالزمانی اربعین را با دو نشان هم‌دلی و وفاداری سازماندهی کنند.» مردم با پرچم‌های سبز و سرخ و سیاه با نوشته‌های« لبیک یا حسین»، «یا مهدی»، «یالثارات الحسین» و... در حال حرکت به سوی وادی نور بودند و عده‌ای پای برهنه در این راه گام نهاده‌ بودند زیرا ورود به سرزمین مقدس را با «فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ ۖ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ»* کامل می‌پنداشتند. ✍️ @astanehmehr
فَکَیفَ‌اَصبِرُعَلی‌‌فِراقِک.... 〰️⚜〰️⚜〰️⚜〰️ @astanehmehr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چهل روز است که غم کاشانه‌ی تو گشته است ... چهل روز است که اشک و آه همدم شب‌های تنهایی ات شده ... باز از افق تازه سر رسیده می‌پرسم که کجایی ؟ در کدام سمت ؟ رو به کدام سو ؟ حال که با چشمان خود کاروانی را دنبال میکنی کاروانی محزون و به غم نشسته که چون برگ خزان روی صفحه‌ی داغ خاک فرود می‌آیند تا عزیزان به خاک فتاده‌شان را در آغوش بگیرند و چه صحنه‌ای در مقابل چشمانتان قاب گرفته که آسمان دیده‌تان را ابری کرده ... آجرک الله چله نشین غم حسین ( علیه السلام ) یا صاحب الزمان ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) 📝فاطمه پاکدامن ◼️◾️▫️◾️◼️ کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها @astanehmehr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☑️📚 ⬅️ نام: اربعین طوبی ✍🏻 نویسنده: سید محسن امامیان ▪️داستان کتاب رمان اربعین طوبی، درباره طوبی دختری نوجوان است که در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ پدرش را از دست می دهد و در روزگار یتیمی به ازدواج تاجری عراقی در می آید و در بصره همسایه هوویی زبان نفهم می شود. ▫️اوضاع زندگی بر وفق مراد نیست اما طوبی تصمیم می گیرد به جای فرار بماند و فرزندانی تربیت کند که افتخار همسرش عبدالله باشند. ▪️سال هایی توام با شادی و مرارت برای طوبی سپری می شود تا اینکه ارتش بعثی صدام به ایران حمله می کند. پسران طوبی باید به ارتش ملحق شوند اما طوبی جنگیدن با خمینی را برای فرزندانش حرام می کند و … ▫️شخصیت طوبی داستان زندگی خود را در مسیر پیاده روی اربعین از بصره تا کربلا برای نوه هایش تعریف می کند. ▪️ متن داستان این کتاب ۴۰ گام دارد و در هر گام با دستمایه قرار دادن داستان زمان حال طوبی و پیاده روی او به سمت کربلا با رجوع به گذشته، نوجوانی، جوانی و میان سالی او که در بر دارنده حال و هوای بخش هایی از تاریخ معاصر دو سرزمین ایران و عراق است روایت می شود. این داستان برگرفته از واقعیت است. ◼️◾️▫️◾️◼️ کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله‌علیها @astanehmehr
🔸شما می توانید عکس فرزند دلبندتان را حین عرض ارادت به بانوی کرامت به آیدی زیر: @karimeh_135 ارسال کنید. 🔷💠🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم @astanehmehr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از راه دور سلام آقای با مرام حقمه این دوری لایق نبودم این اربعین بیام 🏴 🏴 🏴 🏴 🏴 @astanehmehr
🏴 عرض سلام خدمت ملیکه‌ی عشق بی‌بی‌جان تسلیت نزدیک به چهل روز است که اندوه و غم قلبتان را فرا گرفته و به عشقتان شهر رخت ماتم پوشیده که گویا زمین و زمان هم با شما عزادار است عزایی که هنوز تازگی می‌کند ... ◼️◾️▫️◾️◼️ کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله‌علیها @astanehmehr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
44.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💑 💑💝قانون های مهم و طلایی برای شناخت بهتر خانم ها و آقایون در زندگی مشترک ♾ادامه دارد ➿🌹➿🌹➿🌹➿🌹 کانال رسمی " آستان مهر" حرم @astanehmehr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 عاشقان پا برهنه پیاده به روی خاک قدم قدم عاشقی ثبت میکنند و اربعین چله نشین غم حسین "علیه السلام" صحرا به صحرا طی میکنند و بسوی حرم یار میشتابند 🥀🕯🥀🕯🥀🕯🥀🕯 @astanehmehr
قسمت نهم1361.mp3
12.47M
🎧 ۱۳۶۱ شوخیای احمد تمومی نداره.... ❇️🍃 در قسمت هشتم تاجایی پیش رفتیم که احمد یکی شبیه مجید رو گیر اوردو حسابی خاک مالیش کرد .... 🔹.... زنگ خونه مجیداینارو بدون فکرزدم ...مامان مجید گفت: مجید، تومجیدی؟! گفتم: سلام ننه .....خیلی حال کرده بودم فکر کردم میخنده امامامان مجید دوباره بغض کرد.... دوباره دسته گل به آب داده بودم 😢 شما را دعوت میکنیم در مسیر زندگی احمد همراه او باشیم امیدوارم لبخندرضایت مهمون لبهاتون باشه😊 🎙 با خوانش هنرمندانه نویسنده ی کتاب: مطهره پیوسته 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم @astanehmehr
💠 اهدا پک های ویژه شیرخوارگان شامل ساک و مای بی بی و شیشه شیر به شیرخوارگان حاضر در پیاده روی اربعین ▪️پک های شیرخوراگان در موکب حرم حضرت معصومه سلام الله علیها توسط خادمین امورفرهنگی بانوان توزیع گردید. همچنین هدایای ویژه به کودکان زائر اهدا شد ➖➖➖➖➖➖ کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله‌علیها @astanehmehr
زیبایی تو خانه براندازترین است..... 📷صدیقه حبیبی 〰️⚜〰️⚜〰️⚜〰️ @astanehmehr
🏴 💠 🔺 قال ابوعبدالله عليه السلام: ▪️فى طين قبر الحسين علیه‌السّلام الشفاء من كل داء و هو الدواء الاكبر. ▪️شفاى هر دردى در تربت قبر حسين علیه‌السّلام است و همان است كه بزرگ‌ترين داروست. 📚 كامل الزيارات، ص ۲۷۵ ◼️◾️▫️◾️◼️ کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله‌علیها @astanehmehr
📨 اولین باری ڪه یه چادر دیدم فڪرنمیڪردم یه روزی زندگیم وصل بشه بهش. مادرم چادر میپوشید دوست داشتم منم چادری باشم اما هنوز به سن تکلیف نرسیده بودم توی رویاهای خودم هرجا میرفتم یه چادر رو سرم بود به همین دلیل احساس میکردم رو ابرها راه میرم. مادربزرگم ٤۰ روزبه مڪه رفت و برگشت حس خوبی به رفتنش داشتم و حسی بهتراز اون به برگشتنش. صدام زد رفتم تو اتاق یه کیسه بهم داد و گفت"اینم سوغاتی شما"با خودم گفتم شاید روسری یا لباسی باشه اما با ناباوری تمام دیدم چیزی ڪه تو دستمه اونیه ڪه چند ماھه آرزوش رو دارم "چادر بود" زبونم گیرکردنمیدونستم چطوری تشڪرڪنم. با چادرم همه جا میرفتم تمام احکامات را رعایت میکردم هرجا میرفتم احساس میکردم سرشار از آرامشم و خوشحالی و امنیتم. "تا اینکه چادرم کوچیک شد و من موندم و یه دنیای کسالت بار . ظهر عاشورا بود و من دوست داشتم تو عزای امام حسین "علیه السلام" با چادرم حضور پیدا ڪنم و به آقا بگم منم راهمو پیدا ڪنم اما چادر نداشتم : خیلی دلگیر بودم رو صندلی خونه دایی مادربزرگم نشسته بودم یه آقایی تقریبا ۲۰..۲۱ ساله اومد ڪنارم نشست و سلام ڪرد منم خیلی سرد جوابشو دادم گفت: اسمت چیه گفتم فاطمه گفت اسمت چه خوشگله گفتم ممنون گفت تو ڪه اینقدر باحجابی چرا چادر نداری گفتم: داشتم کوچیک شد هنوز نخریدم گفت من برات میخرم بعد رفت. من بدون هیچ حرفی فقط از پشت نگاهش میڪردم با خودم گفتم شوخی میڪنه ول ڪن . چند روز گذشت قرار بود بریم"آقام شهید در استان فارس" منتظر پدربزرگم بودم ڪه دیدیم یه ماشین دیگه هم اومد نگاش ڪردم هرلحظه حس میڪردم چهارتا چشم دارم"پدرهمون اقایی بود ڪه اون روز دیدم"من تعجب ڪردہ بودم مامانم و مادربزرگم با لبخند نگام میڪردن با هر جون ڪندنی بود سلام ڪردم خانمش اومد جلو بهم گفت: سید یه قولی بهت داده الانم برات اینو فرستاده ڪیسه رو از دستش گرفتم باورم نمیشد چادر بود زبونم قفل شده بود انگار با این قفل ڪتابی های بزرگ بسته بودنش نمیدونستم چطوری بگم ممنون هرجور بود گفتم و با چادرم رفتم آقام شهید و تا آخر عمرم ممنون سید شدم هیچ وقت فڪر نمیڪردم ڪسی ڪه یه چادر به من هدیه میده سید باش. ➿⚜➿⚜➿⚜➿ بانوی عزیز خاطرات زیبای شما با موضوع چادر و حجاب ، زیارت و سفر اربعین خود را برای ما ارسال بفرمایید تا با نام شما در کانال قرار داده شود @astanee_mehr ➖➖➖➖➖➖ @astanehmehr
📖 💎 دل‌آرامَش باش مردی نزد پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله آمد و گفت: زنی دارم که هر گاه وارد [خانه] می‌شوم ، به استقبالم می‌آید و هر گاه از [خانه] خارج می‌شوم، بدرقه‌ام می‌کند، و هر گاه مرا اندوهگین می‌بیند، می‌گوید: چرا اندوهگینی؟ اگر غم روزی‌ات را می‌خوری، غیر تو (یعنی خداوند) آن را برایت ضمانت کرده است و اگر غم آخرتت را داری، پس خداوند بر اندوهت بیفزاید. پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله فرمود: خداوند کارگرانی دارد و این زن یکی از کارگران اوست. برای او نصف پاداش شهید در نظر گرفته شده است. 📔 وسائل الشیعة، ج20،ص42 ◾️▪️▫️▪️◾️ کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر @astanehmehr