وقتی که لم داده بودی آرام بر روی تختی
یا که به زور دوتا قرص خوابیده بودی به سختی
وقتی که خوشحال بودی از دیدن ناگهانش
یا شکوه میکردی از خود از اینکه داری چه بختی
در فکر اینکه بنوشی همراه او قهوه یا چای
یا در نخستین قرارت باید بپوشی چه رختی
تا نگذرد از لب مرز سوز سپاه زمستان
افتاد و آتش به پا کرد یک بار دیگر درختی
مشغول چشمی و ابرو،سرگرم با تاب گیسو
بیرون بزن از شب این تکرار هر روزه لختی
تا که مبادا بلرزی،جان داد سرباز مرزی
وقتی که خوابیده بودی آرام بر روی تختی
#اعظم_سعادتمند
#سیستان_بلوچستان
#مرزبانان_شهید
@azam_saadatmand
۲۴ آذر ۱۴۰۲
آه!برعکس تو غمگین و ملال انگیز: من
چهرهء نامهربان آخر پاییز:من
در هیاهوی مغول سرسبزی شیراز:تو
صبح نیشابور بعد از حملهءچنگیز:من
منتظر ماندم ولی آینده ام شیرین نشد
سرنوشت تلخ هم فرهاد هم پرویز:من
در به در در جستجوی نور خورشیدی که رفت
ساکن قونیه و آوارهء تبریز:من
عشق اگر تنها همین دلتنگی و دلواپسی است
آنکه دیگر میکند از عاشقی پرهیز:من
تاب بازی در حیاطی روشن و دلباز: تو
وحشت طفلی دوان تا آخر دهلیز: من
دورم از دامان پاک زادگاهم سالها
مریمی پژمرده در گلدان روی میز: من
*
می رود از خاطرم عمری که غمگین زیستم
شادی دیدار تو در روز رستاخیز:من
#اعظم_سعادتمند
پن:برای روزهای آخر پاییز
@azam_saadatmand
۲۸ آذر ۱۴۰۲
خبر این است: سپیدار، کبوتر شده است
در شب پر زدنش باغچه پرپر شده است
خبر این است که تابوت تو ای سبزِ رشید
رود سرخیست که در شهر شناور شده است
وطن آنگونه در آغوش گرفتهاست تو را
گوییا بار نخست است که مادر شده است
گفته بودی که به چشمان خدا نزدیکی
به همان لحظه که دیدار مقدّر شده است
خاک از ریشه تکاندی و تکانی دادی
به جهانی که برای تو محقّر شده است
در شب تیرهی دی رفتی و با ما گفتی
دیدن چشمهی خورشید میسّر شده است
از غبار تن در باد رهایت ای سرو
میرسد عطر بهاری که تناور شده است
#اعظم_سعادتمند
#تازه_شهید
#شهید_سید_رضی_موسوی
@azam_saadatmand
۷ دی ۱۴۰۲
هوا خوب شد خشکسالی سر آمد
به صحرای سوزنده نخلِ تر آمد
به گلزارها،سرخِ پر جنب و جوشی
به جوبارها،آبیِ جوهر آمد
پرستو پرستو پرستو پرستو
بهاری به پاییز هر دفتر آمد
من آوردهام مژده،کشتینشینان!
به دریای شب کوکبی دیگر آمد
یتیمی که آزرده و خسته بودی!
به غمخواریات باز یک مادر آمد
رسولی که دلتنگ عطر بهشتی!
بهپاخیز عطر خدا از در آمد
بخوان کو به کو سورهی تازهات را
که ای تشنگان! تشنگان! کوثر آمد
#اعظم_سعادتمند
پن:از مراقب امتحان نگارش بودن امروز
@azam_saadatmand
۱۲ دی ۱۴۰۲
از مردمان بیسلاح کوچه و بازار
از هر کسی که دوستت دارد هراساناند
#کرمان
#اعظم_سعادتمند
۱۳ دی ۱۴۰۲
یک جفت ابر خسته،صدها رود طولانی
جاری شده از قصهی چشمان خاموشت
شاید تو اما بردهای از یاد آن شب را
شاید که این دنیا شده دیگر فراموشت
شاید که از خود در میآری شکلک افسوس
وقتی تماشا میکنی ما لاکپشتان را
شاید که مثل خندههای نرم یکریزت
با بیخیالی میدوی دنبال خرگوشت
اینجا چرا گلزارهای شهر میگریند
با عطر باقی مانده از پیراهنت در باد
آیا نمیگریند گلهای بهشت آنجا ؟
با دیدن گلبرگهای صورتی پوشت
دارم نگاهت میکنم در صفحهی گوشی
پر میکند آواز لالایی هوایم را
با آب و تاب و تندتند اما چه میخوانند
آن گوشوارههای قلبیشکل در گوشت
با قصهی معصوم خونت،با چراغی سرخ
خواباندهای امشب شلوغیهای سرما را
خوابیدهای آرام در یک نور بیپایان
با تکهای از گرمی مادر در آغوشت
#اعظم_سعادتمند
#کودکان_شهید
#ریحانه_سلطانی_نژاد
@azam_saadatmand
۱۷ دی ۱۴۰۲
به هم گره زدهام بالهای روسریام را
ببین چگونه به رخ میکشم کبوتریام را
اشارهای است به مشقی که عاشقانه نوشتم
اگر نَشُستهام انگشتهای جوهریام را
به هفت سالگیام میدوم که سیر بگریم
به این بهانه که پیدا نمیکنم "پری"ام را
کجاست باغچهام تا به جای دانه بریزم
به خاک سوختهاش اشکهای مرمریام را
وبا مداد گُلی بوسه میکشم به لبانم
که بیست میدهد آموزگار دلبریام را
عروسکی که دلم را گرفته بود به بازی
قبول میکند آیا دوباره مادریام را
فقط تو شاهدی ای باد و کوچهای که دویدم
خدا نکرده پدر نشنود سبکسریام را
#اعظم_سعادتمند
#گنجشکهای_پاییز /چاپ ۱۳۹۰
پن:از خاطرات...
پن۲:
و پرستوها در گودی انگشتان جوهریام
تخم خواهند گذاشت
#فروغ / #تولدی_دیگر
@azam_saadatmand
۱۹ دی ۱۴۰۲
۲۹ دی ۱۴۰۲
بی هیچ فکر و نقشه و تصمیم میرسم
از هر کجا که راه بیفتم به خانهات
#حرم
#اعظم_سعادتمند
۳۰ دی ۱۴۰۲
هدایت شده از برونند زین جرگه هشیارها
38.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☃️
...صَدها غَزل از مَن به رَسمِ یادگاری بَر
قلبِ صِنوبرهای خاطرخواه خواهد بود
اینجا همیشه جای گرمی نَذرِ گُنجشکان
حتی میانِ برفِ بهمن ماه خواهد بود!
در بینِ آدمهای دُنیا، ما گلِ سُرخیم
از رازِمان تنها خُدا آگاه خواهد بود
روزی برای عاشقانِ خَسته از دنیا
جای قرارِ ما زیارتگاه خواهد بود
📖 باران پس از برف
✍🏻 #اعظم_سعادتمند
🌐 https://eitaa.com/azam_saadatmand
🌨️ بُرونَند زین جَرگه هُشیارها
۱۳ بهمن ۱۴۰۲
هدایت شده از ✨شکوهِ شعر✨
باخنده ی گیلاسها همراه خواهد بود
راهی که چون دیدار ما کوتاه خواهد بود
بالای درها روی کاشی های سبز آبی
با خط نستعلیق، بسم الله خواهد بود
حتماً کنار حوض، سقاخانه می سازند
آن روزها عهد کدامین شاه خواهد بود؟
صدها غزل از من به رسم یادگاری بر-
قلب صنوبرهای خاطرخواه خواهد بود
اینجا همیشه جای گرمی نذر گنجشکان
حتی میانِ برفِ بهمن ماه خواهد بود!
در بین آدم های دنیا، ما گل سرخیم
از رازمان تنها خدا آگاه خواهد بود
روزی برای عاشقان خسته از دنیا
جای قرار ما، زیارتگاه خواهد بود!
#اعظم_سعادتمند ☘️
#غزل
@shokoohsher✨
۱۳ بهمن ۱۴۰۲
دو تا لیوان دو تا قاشق دو بشقاب
سهتا دیوار،یک در، سقف ِ مهتاب
از این دنیا به جز اینها چه میخواست
تمام عمر مردِ کارتنخواب
#اعظم_سعادتمند
پن:
مجوی عیشِ خوش از دورِ باژگونِ سِپِهر
که صاف این سر خُم جمله دُردی آمیز است
#حافظ
@azam_saadatmand
۱۳ بهمن ۱۴۰۲