از کرخه تا شام
شب قدر، عطشان پر کشید
ایام ماه مبارک رمضان بود. در کشاکش نبرد با تروریستهای تکفیری در سوریه در شرایط آب و هوایی بسیار سختی که گرمای هوا، کار را بسیار سخت میکند و از لحاظ شرعی افطار جایز میشود، روزه بود.
💫 یکی از همرزمانش به او گفت که بیشتر ما تصمیم گرفتیم افطار کنیم و تو؟! جواب داد افطار نخواهم کرد.
💥 بعد از پایان مأموریت هنگامی که همه نشستند، دوستان شهیدش را به یاد آورد و لبخند غریبی زد. همرزمش از او پرسید: «راز این لبخندت چیست؟» «مهدی» پاسخ داد که من نفر بعدی هستم که شهید خواهم شد.🌟
دوستش به شوخی از او پرسید: «نظرت درباره شهادت در امشب یعنی شب نوزدهم ماه رمضان چیست؟» جواب داد: « نه... میخواهم شهادتم در شب بیست و سوم باشد.»
مهدی در شب۲۳ ماه رمضان در نبرد رویارو با تروریستهای تکفیری و دشمنان قسم خورده راه و نهضتِ حسینی، به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
🌹«مهدی» در ۹ مرداد ۱۳۹۲، در سن ۲۴ سالگی و همزمان با ایام شهادت امیر المؤمنین علی (ع)، همانگونه که میخواست به شهادت رسید.
🕊 او عطشان پر کشید در حالی در دستانش جامی از آب کوثر بود تا روایتگر تشنگیاش باشد. او به شهادت رسید و تحت لوای حضرت زینب (س) به خاک سپرده شد. دوستان و یاران پیکر پاکش را بر دوش کشیدند در حالی که یکی خاک مزارش را بر او میریخت، یکی دست نوازش برسر یتیمانش میکشید و دیگری به خانوادهاش تسلیت میگفت.😭😭😭😭😭
🌼🍃«مهدی یاغی» جوان بسیار خوش خندهای بود. همه دوستانش، خندههای او را به یاد دارند. روزی که «مهدی» را در آرامگاهش به امانت میگذاشتند، آنان که چهره اش را دیدند، گفتند: «او میخندید؛ درست مثل خندههای هوشربایش در زمان حیات.»
منبع:ایتا سیدابراهیم(شهید مصطفی صدرزاده)
📚موضوع مرتبط:
#شهید_مهدی_یاغى
#شهید_مدافع_حرم
#jihad
#martyr
📅مناسبت مرتبط:
تاریخ شهادت
#05_09
@azkarkhetasham
از کرخه تا شام
#رسـم_خـوبان
درباره ی #مصرف و استفاده از کالای ایرانی که رهبر💞 انقلاب تاکید زیادی دارند #حساسیت زیادی داشت.کوچکترین وسیله خانه 🏡و اقلام مصرفی را سوال میکرد که ایرانی باشد.#من به ایشان می گفتم که تشخیص خرید کالای ایرانی 🇮🇷سخت است ولی شهید #نریمانی تاکید میکردند باید هرجور هست متوجه شویم!خرید 💰کالای ایرانی اهمیت زیادی برای #کشور دارد و اصلا کیفیت را در نظر نمیگرفت❌ و فقط به دنبال استفاده از کالای #ایرانی بودند....
✍ به روایت همسر بزرگوار شهید
#شهید_محمود_نریمانی🌷
#سالروز_شهادت
@azkarkhetasham
از کرخه تا شام
#خاطرات_شـهدا
🔷بارآخر یک #ماهی بود که میخواست برود سوریه🕌. ساکش را هم آماده کرده بود ؛اما جور نمیشد که برود. دو سه روز قبل از اینکه برود به من گفت:‼️ «شما و مادرم به من دل بستهاید و نمیگذارید که من #بروم وگرنه تا به حال رفته بودم.»😔
🔶 من #گریه کردم و گفتم: «نه به خدا قسم من اینطور نیستم.🚫 'من واقعاً از ته دل میگویم از تو #دل کندم. 'مادرت هم اگر چیزی میگوید، بهخاطر اینست 😰که شما فرزندش هستید.
🔷دلش نمیآید که میگوید #ناراحت است وگرنه چه راهی بهتر از شهادت. مادرت هم دلش نمیآید که فرزندش به داخل خیابان 🛣برود و اتفاقی برایش بیفتد و از بین برود. چه بهتر که #شهید بشود.»
🔶همانجا هم گریههایم😭 را کردم و هم حرفهایم را با او زدم و گفتم: «از طرف من #خیالت راحت باشد. من اصلاً در نظر ندارم ❌که تو را بهسمت خود بکشانم و برای خودم نگه دارم، چون میدانم تو برای این #دنیا نیستی».
🔷محمود میگفت #دوست ندارم صدای گریهتان😭 را نامحرم بشنود/ با #شهادت به آرزویش رسید....💞
🔶پسرم، #محمد هادی دوسال و نیمه است و هنوز شهادت پدرش را درک نمیکند و متوجه نمیشود. خیلی به پدرش عادت دارد. 😇پدرش خیلی با او سر و کله میزد. شب که از سر کار برمیگشت #اکثر وقتش را با محمد هادی میگذراند و دیگر شبها 🌘من خیالم از بابت پسرم راحت بود که پیش #بابایش است.
🔷 آقا #محمود هرجا هم میخواست برود محمدهادی را هم با خود میبرد☺️. قبل از رفتنش به سوریه گفت: «من از هر دوی شما #دل کندم.» امیدوارم خدا کمک کند بتوانم👌 او را همانطور که پدرش میخواست #تربیت کنم.
🔶همیشه به من و #خواهرانش میگفت اگر من شهید 🕊شدم دوست ندارم صدای گریه و زاریتان را #نامحرم بشنود، به همین خاطر هرطور هستید در تنهاییها غم خود را خالی کنید".😔 الآن خیلی #خوشحالم که همسرم به آرزویش یعنی شهادت رسیده است.😍
✍ به روایت همسر بزرگوار شهید
#شهید_محمود_نریمانی🌷
#سالروز_شهادت
@azkarkhetasham