eitaa logo
از کرخه تا شام
162 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
57 ویدیو
1 فایل
زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست. (امام خامنه ای) کپی برداری از مطالب با ذکر صلوات بلا مانع است. منتظر نظرات-پیشنهادات و مطالب شما هستیم. ارتباط با خادم کانال @abozeynab0
مشاهده در ایتا
دانلود
از کرخه تا شام
🔷بارآخر یک بود که می‌خواست برود سوریه🕌. ساکش را هم آماده کرده بود ؛اما جور نمی‌شد که برود. دو سه روز قبل از اینکه برود به من گفت:‼️ «شما و مادرم به من دل بسته‌اید و نمی‌گذارید که من وگرنه تا به حال رفته بودم.»😔 🔶 من کردم و گفتم: «نه به خدا قسم من این‌طور نیستم.🚫 'من واقعاً از ته دل می‌گویم از تو کندم. 'مادرت هم اگر چیزی می‌گوید، به‌خاطر اینست 😰که شما فرزندش هستید. 🔷دلش نمی‌آید که می‌گوید است وگرنه چه راهی بهتر از شهادت. مادرت هم دلش نمی‌آید که فرزندش به داخل خیابان 🛣برود و اتفاقی برایش بیفتد و از بین برود. چه بهتر که بشود.» 🔶همان‌جا هم گریه‌هایم😭 را کردم و هم حرف‌هایم را با او زدم و گفتم: «از طرف من راحت باشد. من اصلاً در نظر ندارم ❌که تو را به‌سمت خود بکشانم و برای خودم نگه دارم، چون می‌دانم تو برای این نیستی». 🔷محمود می‌گفت ندارم صدای گریه‌تان😭 را نامحرم بشنود/ با به آرزویش رسید....💞 🔶پسرم، هادی دوسال و نیمه است و هنوز شهادت پدرش را درک نمی‌کند و متوجه نمی‌شود. خیلی به پدرش عادت دارد. 😇پدرش خیلی با او سر و کله می‌زد. شب که از سر کار برمی‌گشت وقتش را با محمد هادی می‌گذراند و دیگر شب‌ها 🌘من خیالم از بابت پسرم راحت بود که پیش است. 🔷 آقا هرجا هم می‌خواست برود محمدهادی را هم با خود می‌برد☺️. قبل از رفتنش به سوریه گفت: «من از هر دوی شما کندم.» امیدوارم خدا کمک کند بتوانم👌 او را همان‌طور که پدرش می‌خواست کنم. 🔶همیشه به من و می‌گفت اگر من شهید 🕊شدم دوست ندارم صدای گریه و زاری‌تان را بشنود، به همین خاطر هرطور هستید در تنهایی‌ها غم خود را خالی کنید".😔 الآن خیلی که همسرم به آرزویش یعنی شهادت رسیده است.😍 ✍ به روایت همسر بزرگوار شهید 🌷 @azkarkhetasham
از کرخه تا شام
#ستاره‌های_زینبی 🔻شلوار👖 #نظامیش رو آورد و گفت: «برام می‌دوزیش💈؟» گفتم: «این شلوارت خیلی #کهنه
✒️ یکبار گفت : اگر من شهید🌷 شوم تو چکار می کنی ⁉️گفتم: خدا مواظب منه 😇، تو نگران نباش❌. می گفت : دلم ❣می خواهد را طوری تربیت کنی که خدا🌺 دوست دارد . سه شنبه 📆ساعت 12 شب زنگ 📞زدم و نیم ساعتی حرف زدیم🗣. صداش خیلی خسته بود. گفتم: چقدر صدایت خسته است 😔. علی عادت نداشت از خستگی بگوید 💢در همه این مدت زندگی یکبار نشنیدم بگوید خسته ام 💯. این بار هم نگفت ؛ فقط وقتی من به رویش آوردم نگفت نه✔️ ، فقط پرسید: واقعا اینقدر مشخص است😳؟ گفتم: مزاحمت نمی‌شم برو استراحت کن😍 هر وقت تونستی تماس 📞بگیر که دیگر نشد... علی در زندگی مشترکمان 💕اخلاقش به گونه ای بود که یکبار هم داد نزد🚫. هر چند من زیاد می‌زدم اما او فقط صبوری می‌کرد 😇 به کوری چشم داعش و تروریست‌ها 👿نه تنها از شهادت همسرم ناراحت نیستیم بلکه خوشحالم😇 که رفته و فرزندم را هم طوری میکنم که راه پدرش را ادامه دهد.😎 من خودم خواستم همسرم برای جنگ⚡️ با تکفیری ها عازم سوریه شود💯. علی صرفا برای شهادت🌷 به سوریه نرفته بود‼️. دفعه اول که آمد گفت: من را از حضرت زینب(س) می خواستم اما تیر خوردم 😔، دفعه دوم پرسیدم هنوز هم می خواهی شهید شوی✅؟ حرفی نزد ❌. گفتم: شهید هم شوی من خوشحال😊 می شم و بعد از شهادتش خوشحالم که کسی به خاطر مرگ علی به من تسلیت نمی گوید و او طوری رفته که حالا همه به من تبریک می گویند✅. ✍ به روایت همسر بزرگوارشهید 🌷 @azkarkhetasham