eitaa logo
از کرخه تا شام
162 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
57 ویدیو
1 فایل
زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست. (امام خامنه ای) کپی برداری از مطالب با ذکر صلوات بلا مانع است. منتظر نظرات-پیشنهادات و مطالب شما هستیم. ارتباط با خادم کانال @abozeynab0
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🕊🌷🍃🕊🌷🍃🕊🌷 ✨حرم #زینب عجب حال‌و هوایی دارد ✨سوریه،فیض #شهادت چه صفایی دارد ✨نبوسیده روی کفن این #شهدا ✨چقدر #عمه_سادات، فدایی دارد 🍃🕊🌷🍃🕊🌷🍃🕊🌷 #حر_مدافعان_حرم #شهید_مجید_قربانخانی #یاد_شهدا_با_یک_صلوات ✨ #اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد #وعجل_فرجهم💚 @azkarkhetasham
#ستاره‌های_زینبی 🔻شلوار👖 #نظامیش رو آورد و گفت: «برام می‌دوزیش💈؟» گفتم: «این شلوارت خیلی #کهنه شده مگه لباس بهتون نمیدن؟ ❌» گفت: «میدن ولی هنوز کار میکنه یکم فقط پاره شده ، #بیت‌الماله!» ✍ به روایت مادر بزرگوار شهید #شهید_علی_عابدینی🌷 #سالروز_ولادت @azkarkhetasham
از کرخه تا شام
#ستاره‌های_زینبی 🔻شلوار👖 #نظامیش رو آورد و گفت: «برام می‌دوزیش💈؟» گفتم: «این شلوارت خیلی #کهنه
✒️ یکبار گفت : اگر من شهید🌷 شوم تو چکار می کنی ⁉️گفتم: خدا مواظب منه 😇، تو نگران نباش❌. می گفت : دلم ❣می خواهد را طوری تربیت کنی که خدا🌺 دوست دارد . سه شنبه 📆ساعت 12 شب زنگ 📞زدم و نیم ساعتی حرف زدیم🗣. صداش خیلی خسته بود. گفتم: چقدر صدایت خسته است 😔. علی عادت نداشت از خستگی بگوید 💢در همه این مدت زندگی یکبار نشنیدم بگوید خسته ام 💯. این بار هم نگفت ؛ فقط وقتی من به رویش آوردم نگفت نه✔️ ، فقط پرسید: واقعا اینقدر مشخص است😳؟ گفتم: مزاحمت نمی‌شم برو استراحت کن😍 هر وقت تونستی تماس 📞بگیر که دیگر نشد... علی در زندگی مشترکمان 💕اخلاقش به گونه ای بود که یکبار هم داد نزد🚫. هر چند من زیاد می‌زدم اما او فقط صبوری می‌کرد 😇 به کوری چشم داعش و تروریست‌ها 👿نه تنها از شهادت همسرم ناراحت نیستیم بلکه خوشحالم😇 که رفته و فرزندم را هم طوری میکنم که راه پدرش را ادامه دهد.😎 من خودم خواستم همسرم برای جنگ⚡️ با تکفیری ها عازم سوریه شود💯. علی صرفا برای شهادت🌷 به سوریه نرفته بود‼️. دفعه اول که آمد گفت: من را از حضرت زینب(س) می خواستم اما تیر خوردم 😔، دفعه دوم پرسیدم هنوز هم می خواهی شهید شوی✅؟ حرفی نزد ❌. گفتم: شهید هم شوی من خوشحال😊 می شم و بعد از شهادتش خوشحالم که کسی به خاطر مرگ علی به من تسلیت نمی گوید و او طوری رفته که حالا همه به من تبریک می گویند✅. ✍ به روایت همسر بزرگوارشهید 🌷 @azkarkhetasham
آرزو داشت با فرزند #سادات ازدواج کند میگفت : دوست دارم فردای قیامت به حضرت زهرا (س) #محرم باشم. خیلی علاقه به حضرت زهرا س داشت و از #پهلو ترکش خورد و آسمانی شد. #شهید_مهدی_علیدوست🌷 #سالروز_ولادت #شبتـــــون_آرام_بایاد_شھـــــدا🌹 @azkarkhetasham
🍃♥️🍃 ♥️تبریک به لب ز ره منادی آمد ♥️که ایّام سرور و فصل شادی‌آمد ♥️یعنی علی النقی امام هادی ♥️با علم رضا، جود جوادی آمد ولادت #امام_هادی علیه السلام مبارک باد💐☘ @azkarkhetasham
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#2_روز .تا.عید.غدیر 🍃🌸🍃 پایان گرفت #حج و غدیر است پیش رو حج با #غدیر بر رخ خود دارد آبرو تا مقصد غدیر #دو روز مانده است با جان و دل بگو #علی_ولی_الله
⭕️نتیجه بی توجهی به غدیر،میدان قتلگاه را رقم میزند... #درس_غدیر #شهادت_حسین_بن_علی @azkarkhetasham
26 مرداد #سالروز_بازگشت_آزادگان اگر روزی اسرا برگشتند از قول من به آنها بگوييد : خمينی به يادتان بود و برايتان دعا می‌كرد ... @azkarkhetasham
خنده هایت را، بگذار در آغوش قاصدکها ! وقتی تمام هوا، از عطر نفست، پر می شود! #شهید_حبیب‌‌الله_فرهنگ‌دوست🌷 #سالروز_ولادت @azkarkhetasham
از کرخه تا شام
خنده هایت را، بگذار در آغوش قاصدکها ! وقتی تمام هوا، از عطر نفست، پر می شود! #شهید_حبیب‌‌الله_فرهن
🌷 یک مرد بود. گاهی در خانه🏡 راه می‌رفت با خود نجوا می‌کرد:"امان از زینب" و آخر هم فدایی 💞حضرت زینب(س) شد. یک روز به پسرم گفت: «دعا کن شوم و مثل مادرم حضرت زهرا(س) گمنام 🕊بمانم. به همین دلیل سه سال و نیم گمنام بود. الان هم اگر آمده به خاطر ما بوده است خودش خیلی دوست 😇داشت پیش حضرت زینب(س) بماند. گوشت و خونش را در سوریه گذاشت و را برای ما آورد که این هم برای ما افتخار است.😍یک روز همسرم زنگ زد و گفت: 🌷«می‌خواهم به بروم» گفتم: «کجا؟» گفت: ‼️«همین اطراف» اما نگفت قرار است به سوریه برود. تلفنی از سرکارش کرد و رفت. دخترم را یک ماه قبل از عید عروس کرده بودیم و یک ماه بعد از عید عروسی🎊 پسرم بود. لباس دامادی‌اش را خریده بودیم و را برای مراسم آماده می‌کردیم که زنگ و زد و گفت: «تالار را یک هفته عقب بیندازید من خودم را می‌رسانم.»😇 بعد از آن به عملیات رفت و دیگر برنگشت. پسرم را یک سال بعد از خبر داماد کردیم. وقتی همسرم در سوریه بود به زیارت می‌رفت و می‌آمد و تلفنی☎️ می‌گفت هر دو بزرگوار را کردم. از او می‌پرسیدم: 🌷«از جانب من هم زیارت کردی؟»☺️ می‌گفت: «اصل کار بودی.» می‌گفتم: «من را تنها نگذاری» می‌گفت: «هر چه خدا بخواهد همان می‌شود.» ❣ولی من از صمیم قلب به او گفتم: «دعا می‌کنم ختم به شهادت شود. تو خیلی خالصی و خالصانه کار می‌کنی و شهادت 🦋حق توست.» از این حرف من خیلی خوشحال شد.دوست نداشت کسی از درجه چیزی بداند، وقتی درجه می‌گرفت می‌گفتم: «من بلد نیستم آن را بدوزم. ❌به دست خیاط بده تا برایت کنند.» می‌گفت: «من خودم سنجاق 📎می‌زنم تو آن را بدوز نمی‌خواهم کسی ببیند چه گرفته‌ام.» 🌷 همیشه می‌گویم خدا💞 او را به من در آسمان‌ها نشان داد. اوایل که خبر آمد خیلی بیقرار بودم چون عروسی پسرم بود و لباس دامادی🤵 او را خریده بودیم، می‌گفتم پیکر را که آوردند پسرم را کنار پدرش داماد کنید. نمی‌دانستم پیکر ندارد. با حرف من همه گریه می‌کردند😭 اما چیزی نمی‌گفتند. 17 روز بعد متوجه شدیم که وجود ندارد.بارها با پژاک، قاچاقچیان و تروریست‌ها👹 درگیر شده بود ولی در سوریه به شهادت رسید/سه سال تکاوران بود و سوریه را مثل کف دستش ✋می‌شناخت.. 📎 پیکر مطهر شهید ۳/۵ بعد ازشهادت طی تفحصی در درعا سوریه کشف شد ✍ به روایت همسر بزرگوار شهید 🌷 @azkarkhetasham