#امام_زمان_عج
قربان تو و محکمهء عذرپذیرت
قربان تو و لطف و مَبرات کثیرت
ای حجت حق، درگذر از بندهء زارت
حالا که پشیمان شده این عبد حقیرت
خالی شده پیمانهء ما «أوْفِ لَنَا الْکَیْل»
ای یوسف زهرا نظری کن به فقیرت
هر لحظهء ما پر شده از عطر دعایت
الحق که تو هستی همه دَم، فاطمهسیرت
هرجا که رسیدیم فقط مدح تو گفتیم
بگذار بمانیم همان معرکهگیرت
«هرکس به کسی نازد وماهم به تو نازیم»
دلخوش به توایم و همه هستیم اسیرت
گفتیم بیا روضهء عباس گرفتیم
شاید که سوی خیمهء ما خورد مسیرت
ای مادر عباس اجازه بده یک بیت
ما روضه بخوانیم از آن کوه بصیرت
بیدست و پُر از تیر زبالای بلندی
افتاد زمین امبنین، ماه منیرت
محمدجواد شیرازی
#امام_زمان_عج
چشم بر راه تو ماندند پریشانی چند
ناله دارند تو را دست به دامانی چند
کاش باران بزند تا که بشویَد ما را
شرم دارد زِ شما چشم پشیمانی چند
به کجا این سرِ شب خاک به سر میریزی
تا کنارِ تو گشاییم گریبانی چند
گریه کردیم در این خیمه و آرام شدیم
چه لطیف است هوا در پسِ بارانی چند
من که از روضهی تان هیچ نمیفهم هیچ
تا به پایم نرود خار مغیلانی چند
غیر تو حال حرم را چه کسی میفهمد
کاش آواره شوم بین بیابانی چند
هرچه داریم حسین است حسین است حسین
خوشبحال جگر بی سر و سامانی چند
حتم دارم که بیایی شب عباسِ شماست
بشنوم از لبت ای کاش " عموجانی" چند
حسن لطفی
#شهادت_رقیه سلام الله علیها
#زمزمه
بند1⃣
بزار قصه ی شام و واست بخونم بابا
یه خط روضه از این مصیبت بخونم بابا
ولی قبل از اون واسه ی دیدن تو باید
دو رکعت نماز زیارت بخونم بابا
باید که تیمم کنم اما تو
نپرسی ازم واسه چی دخترم
نپرسی ازم که نماز و چرا
نشسته میخونی مثه مادرم
یهودیی شامی مسلمون کوفی
یه جوری بدن که نگو و نپرس
با دستای سنگین منو عمه هامو
یه جوری زدن که نگو و نپرس
بند2⃣
میخواستم نشونت بدم بازوهامو بابا
دور از چشم نامحرما پهلوهامو بابا
چه خوب شد که شب اومدی و میتونم راحت
نشونت بدم توی خلوت موهامو بابا
ببین دست اتیش چه با حوصله
موهای منو بافته با معجرم
ببین که چه خوشگل شده دخترت
بغل کن منو دست بکش رو سرم
یه شب توی صحرا یه نامرد
موهامو یه جوری کشید که نگو و نپرس
بابا دختر تو رو سنگا و خارا
یه جوری دوید که نگو و نپرس
بند3⃣
از اون شب که رو نی تو رو دیده بودم بابا
از این آدما خیلی ترسیده بودم بابا
با اینکه تو کوفه به ما بد شد اما تو شام
شنیدم چیزایی که نشنیده بودم بابا
باباجون بگو خارجی یعنی چی
چرا هرجا رفتیم میگفتن به ما
میدونی شدم با کیا همسفر
میدونی که ماها رو بردن کجا
خرابه که خوبه یه جاهایی رفتم
با چشم پراب که نگو و نپرس
بابا از یتیمی یا حرف کنیزی
بابا از شراب که نگو و نپرس
شعر و سبک: امیر آهمند
#شهادت_رقیه سلام علیها
#شور
بند1⃣
من که میخوام واسه خودم کسی باشم
چه راهی بهتر از این که نوکرت باشم رقیه
حالا که دنیامو با عشق تو ساختم
الهی قیامتم زیر پرت باشم رقیه
توو حالو هوای تو نفس کشیدن خوبه
قلبم میون سینه برای تو میکوبه
آرامش این دنیا بدونه تو آشوبه
شور و شعوری باعث غروری سنگ صبوری رقیه
رمز عبوری پرچم ظهوری سوره نوری رقیه
سیدتی یارقیه خاتون
بند2⃣
با دست کوچیکت برام دعا کردی
که دخیل شدم یه عمر به پرچمِ بی بی رقیه
زندگیم تضمینه توی مسیر تو
ندیدیم ازت بجز کرامت و خوبی رقیه
واسه من پیش زهرا پادرمیونی کردی
من رو واسه غلامی خودت نشونی کردی
شرمنده شدم از بس که مهربونی کردی
دخترشاهی بهترین پناهی چقد تو ماهی رقیه
چراغ راهی موندم تو سیاهی یه نیم نگاهی رقیه
سیدتی یا رقیه خاتون
بند3⃣
ام البکایی و فدای تو اشکام
راهی به دریا نداره چشمه تا جاری نباشه
صاحب عزایی و بیچاره اون نوکر
که تو بزم روضه های تو براش کاری نباشه
تو اون ستاره ای که رو شونه عباسی
عشق بابا حسینو دردونه عباسی
واسه گره گشایی بهونه عباسی
شیرین زبونی خیلی مهربونی آروم جونی رقیه
روزی رسونی لطف بیکرونی ذکر جنونی رقیه
سیدتی یارقیه خاتون
شعر و سبک: ایمان عاقل
میهمان شب تارم شدهای ای پدرم
مه نورانی من از قدمت مفتخرم
خشک شد چشم امیدم که بیایی ز سفر
چند روزیست که اینگونه پدر منتظرم
پس چرا بیبدن اینگونه ز راه آمدهای
نکند کشته تو را شمر وَ من بیخبرم
ناگهان خوب شده درد سر من بخدا
ای به قربان سر غرق به خون تو سرم
همهی درد من اینست چطور پیش سرت
لحظاتی بنِشینم نشود خم کمرم
گوشوارم که دگر نیست فدای سر تو
نکنم هیچ سخن از سپه شام و حرم
چشمهایم لحظاتی ز سیاهی چو ندید
پدرم محو شدی؛ تار شدی در نظرم
پلک من هی بپرد تا که صدایی برسد
بس که این زجر زده داد که انگار کرم
نکنم ناز اگر صورت پر زخم تو را
علتش نیست به جز زبری دستم پدرم
دستهایم خشن و خسته و مردانه شده
دختر حرمله میگفت به طعنه پسرم
میشود لطف کنی دختر خود را ببری؟
نکند عمه بگوید چقَدَر بدسفرم...
#حسین_کریمی
#مقتل_حضرت_رقیه
#مقتل
حضرت رقیه سلام الله علیها
#شعر
#لطمه_زنی
یهودیا خیلی بدن
عمه مونو خیلی زدن
عموم اباالفضل ع که نبود
معجرمو میکشیدن
تو کوچه یهودیا
بودم به زیر دستو پا
حرمله بم میخندیدو
رحمی نکرد به گریه هام
راستی خبر داری بابا
گوشام بی گوشواره شده
یه نگاهی بهم بکن
دخترت آواره شده
چقد زدن با چوب بابا
به لبای خشکو سرت
بابا ندیدی که چقدر
شراب میریختن رو سرت
بازارو که یادم میاد
میخوام بمیرم به خدا
آخ مارو بردن بابا جون
بازار برده فروشا
کربلایی رضا نبی نی
4_5796434390338766809.ogg
108.5K
#ورود_به_شام
جدید ۹۸
باسبک // شهر مدینه اذانشم درد آوره
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️🔴🔴🔴🔴🔵🔵🔵🔵⬛️⬛️⬛️📣📣
اینجا چه شهری است بوی غم و بلا میاد
از در و دیوار رنج و درد و جفا میاد
هر سو بنگری هلهله و غوغابه پاست
ناله از طفلِ غمین و بی بابا میاد
این زمین یارب شام بلاست
واویلا اینجا پر از جفاست
واویلا غریب مولا حسین ۲
⚫️⚫️⚫️⚫️🔵🔵🔵🔵🔵⬛️⬛️⬛️⬛️📣
مردم این شهر گمونم که دین ندارند
سر بریده روی نیزه ها میزارند
از بالای سنگ میزنن سرِ اسیر
دل خواهر غمدیده را درد میارند
این زمین یارب شام بلاست
واویلا اینجا پر از جفاست
واویلا غریب مولا حسین ۲
⚫️⚫️⚫️⚫️🔵🔵🔵🔵🔵⬛️⬛️⬛️⬛️📣
این دیار همه لباس نو دارند به تن
مگر عید اومد تبریک میگن ازمرد و زن
دست اسیرا بسته شده با یک رسن
آل مصطفی با دلی پر رنج و محن
این زمین یارب شام بلاست
واویلا اینجا پر از جفاست
واویلا غریب مولا حسین ۲
⚫️⚫️⚫️⚫️🔵🔵🔵🔵🔵⬛️⬛️⬛️⬛️📣
یک پیره زنی سنگی گرفته با غضب
زده بر سر حسین زهرا وا عجب
افتاده زمین سر عزیز فاطمه
وای و از دل خواهری که دیده تعب
این زمین یارب شام بلاست
واویلا اینجا پر از جفاست
واویلا غریب مولا حسین ۲
⚫️⚫️⚫️⚫️🔵🔵🔵🔵🔵⬛️⬛️⬛️⬛️📣
ای شام بلا جور و جفا کردی عیان
خون کردی دل آن خواهر بی خانمان
دادی خرابه منزلشان به روزگار
زبان قاصر است تا که کند این غم بیان
این زمین یارب شام بلاست
واویلا اینجا پر از جفاست
واویلا غریب مولا حسین ۲
⚫️⚫️⚫️⚫️🔵🔵🔵🔵🔵⬛️⬛️⬛️♻️✳️
شاعر حاج قاسم جناتیان قادیکلایی
4_5796238462520657491.ogg
219.3K
#ورود_به_شام
جدید ۹۸
با سبک جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم
✳️✳️✳️✳️✳️♻️♻️♻️♻️⚫️⚫️⚫️🏴🏴🏴🚩🚩✅
شام غم گشته هویدا خدایا چه کنم
درد دل را کنم انشاء خدایا چه کنم
کاروان اسرا آمده در شام خراب
دیدن شهر چراغان دلشان کرده کباب
همه در هلهله و نغمهً دف . چنگ و رباب
نیست و کس تن یاری شان را بکند بهر ثواب
شام غم گشته هویدا خدایا چه کنم
درد دل را کنم انشاء خدایا چه کنم
♻️♻️♻️♻️✳️✳️✳️✳️✳️🔷🔷🔷⚫️⚫️🚩
چه شده بر لب مردم خنده و هلهله است
دست زنهای اسیر و بچه ها سلسله است
این همه مرد و زن شام رخت نو کرده به تن
مگر عید آمده اینجا این همه غلغله است
شام غم گشته هویدا خدایا چه کنم
درد دل را کنم انشاء خدایا چه کنم
♻️♻️♻️♻️✳️✳️✳️✳️✳️🔷🔷🔷⚫️⚫️🚩
شام ای شام بلا این رسم مهمانی نبود
بیوفائید و عجب یک تن تان هانی نبود
همه تبریک به لب وای به شما روز جزا
یک نفر زین همه خلق آدم ایمانی نبود
شام غم گشته هویدا خدایا چه کنم
درد دل را کنم انشاء خدایا چه کنم
♻️♻️♻️♻️✳️✳️✳️✳️✳️🔷🔷🔷⚫️⚫️🚩
دست و پای حجت حق بسته گشته به طناب
دل زینب زین الم گردیده محزون و کباب
شام ویران تا ابد گردی از این ظلم تو خراب
حرف حق است و کلامم باشد از روی حساب
شام غم گشته هویدا خدایا چه کنم
درد دل را کنم انشاء خدایا چه کنم
♻️♻️♻️♻️✳️✳️✳️✳️✳️🔷🔷🔷⚫️⚫️🚩
آل پیغمبر و این ظلم و جفا از چه بود
سنگ از بام و سر آل عبا. از چه شود
شادی و هلهلهٔ آل زنا از چه بود
زینب و کنج خرابه شده جا از چه بود
شام غم گشته هویدا خدایا چه کنم
درد دل را کنم انشاء خدایا چه کنم
♻️♻️♻️♻️✳️✳️✳️✳️✳️🔷🔷🔷⚫️⚫️🚩
شاعر
4_5954241289909176646.ogg
1.11M
#سبک شور - زمینه
#شهادت حضرت رقیه(س)
-------------------------
بابایی
از نبودت سوء استفاده کردن
بزار بگم اینا چقدر نامردن
از توگوشم گوشوارهامو کندن
لکنت گرفته زبونم ( بابا بابا )۳
درد میکنه استخونم ( بابا بابا )۳
شبا از ترس بابا خوابم نمیبره
توی خوابم همش میترسم یکسره
(بابا بابا حسین)۴
-------------------
بابایی
زَجرِ پلید تا که به من رسیدش
التماس و اشک من و ندیدش
از پشت سر موی من و کشیدش
زیره لگد پرم شکست ( بابا بابا )۳
مثل سرت سرم شکست ( بابا بابا )۳
دیدم عمو مو که از روی نیزه دید
وقتی دستی رسید روسری مو کشید
( بابا بابا حسین )۴
----------------------------
بابایی
دندون شیریمو زدن شکستن
باضرب ِ تازیانه رامو بستن
بزم شراب روبرومون نشستن
میبینی صورتم بابا ( شده کبود )۳
میشه بگی که جُرم من ( مگه چی بود)۳
کتکم می زدن منو با هر نگاه
اگه عمه نبود میمردم بین راه
( بابا بابا حسین )۴
--------------------------
#شعر آیینی
#کربلایی رضا نصابی
#حسین جبرئیل نژاد - دلجو
4_5994395587699542295.ogg
797.8K
هدیه به حضرت رقیه صلوات
شور یا زمینه حضرت رقیه
بگو بابایی بگو کجایی
دیگه بریدم بسته جدایی
تنم می لرزه میاد صدایی
یتیمه سخته سخته خدایی
دخترای شامی من و
مسخره کردن
خیلی بابا به چادره
پارم می خندن
با خنده شونه ی من و
تکون می دادن
سره تورو رو نیزه ها
نشون می دادن
بابای من بابای من
ای مهربون بابای من
بابای من بابای من
ای غرق خون بابای من
حاله من زاره شدم اواره
نگاه کن پام و که پره خاره
زخمیه بازوم شکسته پهلوم
شبیه زهرا کبوده شده روم
هر جای این تنم ببین
کبوده بابا
جرم و گناه من مگه
چی بوده بابا
خسته شدم بیا ببر
من و از اینجا
تاول پاهام و ببین
می سوزه بابا
بابای من بابای من
ای مهربون بابای من
بابای من بابای من
غرقه به خون بابای من
#شعر آیینی
#کربلایی رضا نصابی
#حسین جبرئیل نژاد - دلجو
#حضرت_عباس_ع.
مصیبت عباس ع جدید ۹۹
⚫️⚫️🔵🔵🔵⛳️⛳️❤️❤️❤️❤️🔷🔷🔷🔷♥️♥️♥️📣☑️
کجائی ای علمدار رشیدم
ببین از داغ تو جانا خمیدم
عجب رفتی مرا تنها گزاشتی
میان فرقهٔ اعدا. گزاشتی
ز جا برخیز حسین تو غریب است
در این عالم. ببین که بی حبیب است
فتادی غرقه خون در پیش رویم
جواب طفلهایم را چه گویم
سکینه انتظار تو نشسته
رقیه بهر تو شد دل شکسته
ز جا خیز و علم بردار و از خاک
ز چشمان تو خون هر دم کنم پاک
بیا با هم رویم در نزد زینب
برای تو شده در تاب و در تب
تو رفتی شد یقین که زار و گردد
اسیر فرقهٔ اشرار و گردد
یقین شد از پس مرگ تو سر دار
سرم برنی رود گاهی سرِ دار
نخواهم یا اخا این زندگانی
که اُف بر این دو روز دار فانی
(صفا) پشت حسین از غم خمیده
فلک رخت عزا بهرش بریده
شاعر حاج قاسم جناتیان قادیکلایی⛳️⛳️⛳️⛳️
📌سه بند واحد تند امام حسن ع:
#امام_حسنی_ام_الحمدلله
بند اول:
آقای با کرم
ای سایه ی سرم
آخره سر برات
میسازیم یک حرم
عمریه میدونم ای آقا
به دل بیچاره رحمتی
دستمو یک لحظه ول نکن
ندارم غیر از این زحمتی
بند دوم:
ای هادی همه
فرزند فاطمه
عمریه عشق تو
بر دلها حاکمه
نظر لطف زهرا بوده
اگه هستم پا بست حسن
من حسینی هستم شکر حق
از کوچیکی با دست حسن
بند سوم:
بر عالم محوری
بر آدم سروری
زندگیمه برات
در پست نوکری
بی نیازی و بر روی ما
سفره ی تو پهنه هر زمان
نه فقط با ما هم کاسه ای
لطفتو دیدن جزامیان
#علی_علی_بیگی
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#شهادت
بندی از یک #ترکیب_بند
اشک در دیدگان من تنهاست
ناله زندانی و سخن تنهاست
آسمان مدینه اشک بریز
ماه زهرا در انجمن تنهاست
ماهیان هم به بحر می گریند
بر غریبی که در وطن تنهاست
با توام ای مدینه پاسخ گوی
با که گویم امام من تنهاست
در دیوار شهر می گویند
امّت مصطفی، حسن تنهاست
وارث غربت پدر حسن است
از برادر غریب تر حسن است
#حاج_غلامرضا_سازگار
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#شهادت
#چارپاره
روزه بودی و همسرت ایکاش
با تو روراست بود و می شد قهر
تا مگر کینۂ پدر وَ جمل-
را نمی ریخت در پیالۂ زهر
جعده(لع) بد وعده داشت با ابلیس
کرَمت را چطور بُرد از یاد؟!
تشنه بودی و جای آبِ خنک
آتش ِ زهر را به خوردت داد
رنگت از رخ پرید و افتادی
همسرت بد به تو خیانت کرد
جگرت سوخت! با پریشانی-
خواهرت رفت و تشت را آورد
گریه میکرد و سینه ات شد تنگ
جان او بسته بود بر جانت
بر گلوی حسین(ع) خیره شدی
اشک جاری شد از دو چشمانت
درد پیچیده بود دورِ تنت
لااقل کاش میزدی فریاد
زنده شد در مقابل چشمت
خاطراتِ بدی که دقّ ات داد
بغض کردی و بعدِ چندین سال
بر دلت مانده بود تأثیرش
بعدِ مسجد؛ مقابلت قنفذ(لع)
بوسه زد بر غلافِ شمشیرش
داغ مادر، مزارِ بی زائر
از تمام مدینه سیرت کرد
تکیه زد بر ورودیِ کوچه
خنده های مغیره(لع) پیرت کرد!
#مرضیه_عاطفی
#هفته_دفاع_مقدس
#شهدا
#مثنوی
آرام تر از عقلم و دیوانهتر از عشق
آن خانه به دوشم، که درآورده سر از عشق
آن قایقِ طوفانزده در موجِ جنونم
دیوانهی لبخند کسی، در دلِ خونم
اینجا چه خبرهاست که از خود خبری نیست؟
در سینه، چه سرّی است، که بر شانه، سری نیست؟
اینجا چه خبرهاست، که یاران همه رفتند؟
تا مسلخ خود، سرخوش و بیواهمه رفتند؟
رفتند بمیرند، در این عشق بمیرند
رفتند بمیرند و همه روح پذیرند
رفتند بمیرند و از این مرگ نترسند
از خاک برآیند و در افلاک برقصند
رفتند بمیرند و از این نفس ببُرّند
کندند دل از خود، که حبیبند، که حرّند
رفتند، نگویید به عاشق، به سلامت!
مجنون نخورد هیچ، به جز سنگ ملامت
کی میشود از عشق و جنون دم زد و آسود؟
از دلبر و دل دم زد و آوارهی خود بود؟
دلبستهی معشوق، که دلخستهی خود نیست
دلدادهی دلدار، که دلبستهی خود نیست
مهمانی عشق، آنسوی دریاچهی خون است
آبادی لیلا، وسط دشت جنون است
هر کس که در این راه، دلش رفت، سرش رفت
سینا، پدرش پر زد و لیلا، پسرش رفت
اینجا چه خبرهاست که از خود خبری نیست؟
در سینه، چه سرّی است، که بر شانه، سری نیست؟
ای عشق! نظر کن، که تو مقصود جهانی
حکم است بمیریم، که تو زنده بمانی
ای عشق! نظر کن، که در این خاک، چه کردی؟
با یوسف و آن پیرهن پاک، چه کردی؟
در بند و غریب است، ولی بیم ندارد
سر میدهد، اما سرِ تسلیم ندارد
میرفت و دلم رفت به دنبال نگاهش
حالم، چقدَر خوب شد از حالِ نگاهش
از حال نگاهش، سرِ حال آمده جانم
وا کرده دلش، پنجرهای رو به جهانم
من، غرقِِ غریبی که دلیرانه قدم زد
در بندِ اسیری که امیرانه قدم زد
در آن نظرِ آخرش، ای عشق! چهها بود؟
گفت آن سرِ بر خاک: خدا بود، خدا بود
#قاسم_صرافان
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#مدح
#غزل
هنوز راه ندارد کسی به عالم تو
نسیم هم نرسیده به درک پرچم تو
نسیم پنجرهء وحی! صبح زود بهشت
"اذا تنفس ِ" باران هوای شبنم تو
تو در نمازی و چون گوشواره می لرزد
شکوه عرش خدا، شانه های محکم تو
به رمز و راز سلیمان چگونه پی ببرم؟
به راز عِزّةُ للّه نقش خاتم تو
من از تو هیچ به غیر از همین نفهمیدم
که میهمان همه ماییم و میزبان همه تو
تو کربلای سکوتی و چارده قرن است
نشسته ایم سر سفرهء مُحرم تو
چقدر جملهء"احلی من العسل " زیباست
و سالهاست همین جمله است مرهم تو
هوای روضه ندارم ولی کسی انگار
میان دفتر من می نویسد از غم تو
گریز می زند از ماتمت به عاشورا
گریز می زند از کربلا به ماتم تو
فقط نه دست زمین دور مانده از حرمت
نسیم هم نرسیده به درک پرچم تو
#سید_حمیدرضا_برقعی
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#غزل
گفته بودم که به غیر از تو، به کس رو نزنم
طلب از خانه ی تو،لذت سائل شدن است
چشم بر دست کسی در پی مشتی گندم
کفتر جلد تو چندیست به بام دگر است
من بدنام کجا؟ سائل کوی تو کجا؟
وصل نام منو و تو؟اینکه خود آقا شدن است
ما که حاجت به در خانه ی هر کس بردیم
طعنه ای زد: که برو کوی تو جای دگر است
مقصود من این بود که بر بام طلا بنشینم
کفتر کاخ شدن در نظرم شیرین است
با اینکه ندارد حرم و بارگه و گلدسته
ارباب من اما به جهان شهره به شاه کرم است
هر کجا میروم اما سخت دلتنگ توٵم
شرف و عزت این بال به خاکی شدن است
چو به در گاه کسی غیر تو حاجت ببرم
طلب از غیر تو شاها زیر منت رفتن است
گفته بودم که به غیر از تو،به کس رو نزنم
طلب از خانه ی تو لذت سائل شدن است ...
#سید_مصطفی_حسینی
4_6012744199089161818.mp3
2.95M
اگه غریب ندیدی ...
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#غزل
هزار حیف که خاموش شد صدای حسن
چه شد قرائت قرآن چه شد دعای حسن؟
بـه غربتش چـه بگویـم، رسـول اکـرم گفت
که ماهیان همه گرینـد در عزای حسن
بـه حشـر بـا گـل لبخنـد میشـود محشور
خوشا کسی که بگرید به غصه های حسن
گمـان نبـود نمـکناشناسهــا بـه ستـم
کنند خنجـر خود را فرو به پای حسن
میان طشت عیان شد ز پارههای جگر
که بود خون جگر سالها غذای حسن
تمام عمر دلش بود خون، نبود انصاف
که باز زهر هلاهل شود جزای حسن
هنـوز بـر بـدنش زخـم تیرهــا پیــداست
هنوز شهر مدینـه است کربلای حسن
اگر چه از شرر زهر پاره شد جگرش
دگر نگشت بریده، سر از قفای حسن
کسی که فاطمـه را کشت قاتل حسن است
به روز حشر شهادت دهد خدای حسن
غـریبِ شهـر مدینه، غـریب رفت بـه خاک
غریبتر حرم و صحن باصفـای حسن
نه مهلتی که توقف کنند در حرمش
نه جرأتی که بگرید کسی برای حسن
از آن زمان که خـدا خلق کـرد «میثم» را
دل شکستـۀ او بــود آشنـای حسـن
#استاد_غلامرضا_سازگار
هدایت شده از کانال استوری و وضعیت
اولین دفاع مقدس
از کربلا شروع شد!
حسین(ع) برای دفاع رفت
زینب (س) برای دفاع ماند
@babolharam_maktab
#حضرت_زینب
#مصائب_شام
شب گرچه روی نیزه، سرِ آفتاب بُرد
زینب به فتح شام، سپاه شهاب برد
پس درسهای مادر او بینتیجه نیست
از زخم بیحساب، نباید حساب برد
با دست بسته، خسته، غریبانه، خطبه خواند
کاخ یزید را وسط گریه، آب برد
آنسان که تیر و نیزه و تیغ از تن حسین...
آن خیزران هم از لب تشنه، ثواب برد
وقتی که چشم آل علی بر غرور اوست
نتوان که صبر از دل عُلیاجناب برد
جای مدافعان حرم ضجّه میزنیم:
ناموس مرتضی که به بزم شراب برد!؟
راضی به بغض دختر احمد نمیشویم
ما بیتفاوت، از غمتان، رد نمیشویم
محمد بیابانی
#مصائب_شام
#حضرت_زینب
تو نیستیّ و فراق مدام را چه کنم؟
جفای این همه صیاد و دام را چه کنم؟
فراق و گریه و زخم و غم عزیزانم
بگو که گریه کنم من کدام را؟ چه کنم؟
به من گذشت هر آنچه میان کوفه گذشت
ولی عزیز دلم شهر شام را چه کنم؟
اگر مرا ببرند از میان جمعیت
غیور من تو بگو ازدحام را چه کنم؟
به کودکان تو با جان و دل حواسم هست
بگو جسارتِ از روی بام را چه کنم؟
به سنگ کینه گل از روی شاخه اش افتاد
زنان بی ادب و بی مرام را چه کنم؟
حریم اهل حرم را شکست اهریمن
دلِ شکسته زِ بزم حرام را چه کنم؟
خدا کند که میان خرابه جان بدهم
ولی رسالت نیمه تمام را چه کنم؟
مجتبی شکریان