eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.2هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
39 ویدیو
568 فایل
🔸کانال فروشگاه محصولات فرهنگی↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50 فروشگاه بابُ الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
هرقوره ای به مدح لبانت شراب شد هرسائلی ز جود تو عاليجناب شد بنوشته ام من از خم تيغ دوابرويت ناگه قلم شکست وهزاران کتاب شد اینجاگذاره چشم سیاهت چه دیدنی است سوي دیار خشک دل من شهاب شد شیر جملي تویی و به وقت جنگ ونبرد جن و ملک براي تو پا در رکاب شد هستي شفیع ماتوفقط درروز جزا عمرم بپای عشق تو مولا حساب شد شادم برای اينکه شدم خاک درگهت بوسه به پاي صحن بقیع چون تراب شد عمری دلت به کوچه ي باريک ناله زد کردی تحمل ودل توپر عذاب شد _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) https://eitaa.com/babollharam
مست از آمدنت جان و جهان میخانه نوگل باغ علی رایحهٔ ریحانه! نیمهٔ ماه خدا آمدی ای ماه ترین گِرد شمع قدمت کون و مکان پروانه کرم از سفرهٔ دست تو چشیدن دارد به هوای تو زدم بوسه بر این پیمانه صبرت آغاز مسلمانی و دلدادگی است که مریدت شده دشنام دِهِ بیگانه بارها پای پیاده سفر حج رفتی تا ببخشی به فقیران سفری شاهانه چقدر ماه، تو را در دل شبها دیده ست کیسهٔ نان و صفا، عشق و رطب بر شانه صلح تو عین حماسه ست خدا می ‌خواهد- تا به دستت بشود کاخ ستم ویرانه عاقبت یک نفر از نسل شما می آید تا بقیع از نفس او بشود گلخانه 🔸شاعر: _________________________ ✅کانال سبک وشعرباب الحرم👇 https://eitaa.com/babollharam
تویی که آینه در آینه شکوفایی کریم هستی و از خانواده ی کرمی   تو از ثلاله ی احمد شفیع آل الله همین بس است که تو از نواده ی کرمی ابوتراب به تو افتخار کرده حسن تو شاه زاده ی عشقی که زاده ی کرمی   تمام میکده ها پیش تو خمار شدند شراب ناب بریز ای که باده ی کرمی   تو سفره داری و نان و نمک غذای خودت تو سفره دار ترین مرد ساده ی کرمی بگیر دست مرا چون که راه گم کردم تو شاه راه هدایت به جاده ی کرمی 🔸شاعر: ____________________________ ✅کانال سبک وشعرباب الحرم https://eitaa.com/babollharam
روزگاریست گدای حسن ابن علی ام (ع) ابدالدهر فدای حسن ابن علی ام (ع) گرد و خاکم ولی از لطف خداوند کریم خادم صحن و سرای حسن ابن علی ام (ع) درسرم حال و هوای شب میلادی اوست شاعر حال و هوای حسن ابن علی ام (ع) کاش آن روز دل سنگ بدردم بخورد گوشه‌ای سنگ بنای حسن ابن علی ام (ع) صحن او را که بسازند به‌حج خواهم‌رفت بعد از آن وقف برای حسن ابن علی ام (ع) همچو (مجنون) به مناجات سحر نیمه ی ماه تا سحر مست دعای حسن ابن علی ام (ع) -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) https://eitaa.com/babollharam
رمضان المبارک....: پادشاه کل عالم گر امام مجتباست ما گداییم و دگر سرور امام مجتباست این ارادت را قیامت میخرد باهربدی شافع من در صف محشر امام مجتباست خلق تصویر خدا باشدبه رخسارحسن سوژه ی تصویر صورتگر امام مجتباست بخشش وجود وکرم باشدبه شان وروی او جلوه ای از ایه ی مضطر امام مجتباست میکشدبر روی دوشش درصلات خودنبی چون به روی دوش پیغمبر امام مجتباست ضربه ی شمشیردرجنگ جمل اثبات کرد تک یل آن لشکر حیدر امام مجتباست همنشین با یلان لشگرحیدرخوش است مقتدای مالک اشتر امام مجتباست بی زره در کربلا شدقاسمت داماد چون آن ملاک عقد یک دختر امام مجتباست برلب خلق جهانی ذکر الله الکریم ذکر نقش سنگ انگشتر امام مجتباست در تقیه بوده اما انتقامش کربلاست واعظ بنشسته بر منبر امام مجتباست گفت (مجنون ) بارها توصیف اربابش حسن (ع) ناظر اشعار این دفتر امام مجتباست 🔸شاعر: غلامی (مجنون کرمانشاهی) https://eitaa.com/babollharam
باز هم اهل ولا باده ی مستانه زدند لب خود را به لب ساغر و پیمانه زدند دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند آسمان بار دگر نیّر بدر آورده لیله ی قدر علی سوره ی قدر آورده ای که از جانب معشوق نظر می طلبی تو که از عشق علی، شاه نجف، جان به لبی چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی آن شب قدر که این تازه براتم دادند با «حسن» گفتنم از نار نجاتم دادند با حسن، ماه خدا عطر کرامات گرفت رمضانم به خودش رنگ مناجات گرفت مادرش هم لقب مادر سادات گرفت پسر فاطمه و باب نجات است حسن هم دعا هست حسن، هم صلوات است حسن اولین ماحصل وصل دو دریا حسن است نوه ی ارشد پیغمبر طاها حسن است پسر شیر خدا، زاده ی زهرا حسن نسب اندر نسبش وصل به نور ثقلین عشق زهرا و علی، زینب کبری و حسین این حسن کیست که کرسی فلک منبر اوست روزی خلق خداوند به زیر پر اوست دست رزاق، همان دست کرم پرور اوست او برای کرم عبدالله و قاسم دارد ابر جود است و سر شیعه ی خود می بارد او که از لقمه ی خود بر فقرا بخشیده بارها ثروت خود را به گدا بخشیده ناسزا گفت به او خصم خدا، بخشیده پس خدایش چقدر جرم و خطا می بخشد شیعیان را - به حسن – روز جزا می بخشد ما گداییم، دخیلان درِ خانه ی شاه صاحب خانه – حسن- یوسف و ما چشم براه کوچه بند آمده از حُسن جمالش والله کور بادا ز رخش چشم همه شیطان ها لَعَنَ اللهُ علی آل أبی سفیان ها اسم مولام همانند عسل شیرین است ذکر او حیّ علی خیرالعمل، شیرین است یاد جنگ آوری اش روز جمل، شیرین است در جمل تا پسر شیر خدا «یاهو» زد فتنه تسلیم شد و روبروی اش زانو زد کوثر جان من اینست "حسن هرچه که گفت" حرف قران من اینست"حسن هرچه که گفت" دین و ایمان من اینست"حسن هرچه که گفت" بنویسید حسن مکتب و آیین من است حسنی مذهبم و حبّ حسن دین من است او نیازی نه به یار و نه به لشگر دارد تا که سردار چو عباس دلاور دارد یک حسین بن علی، ماه برادر دارد غربت او، به خدا اندکیِ یاور نیست نه؛ غریبی حسن از طرف همسر نیست غربت اینست: که با ضرب لگد در افتاد کوچه ای ... نقشه ی صیاد... کبوتر افتاد مادری بود حسن، دید که مادر افتاد آه ... ای مرد ستگر برو از کوچه ی ما مادرم را نزن آخر... برو از کوچه ی ما 🔸شاعر: _____________________
شکرُ لِلّه اگر زبان دارم طبع آیینیِ روان دارم خاکیم ، میل آسمان دارم بال اگر نیست نردبان دارم شاعرم ، بر زبان من عشق است شکر، نام و نشان من عشق است عشق اگر هست در یَمُت یَرنی است من اویسم وفای من قرنی است دل من چون عقیقها یمنی است خون دلم پس مرام من حسنی است هرکجا عشق خیمه زد وطن است شکرُلِلّه امام من حسن است ما به توحید از خدا گفتیم در نبوّت ز مصطفی گفتیم در امامت ز مرتضی گفتیم در کرامت ز مجتبی گفتیم ما مسلمان این قبیله شدیم وَبتَغوا را اِلی الوسیله شدیم ذکر ماشد به هر کلام ، حسن نیّتِ ما به هر سلام ، حسن بر زبانها علی الدّوام ، حسن کن نگاهی به ما امام حسن دل ما خون شد ای بقیع نشین! یا کریم آمد ای کریم ! ببین پاکشیدی تو از مناظره ؟ نه ترس داری تو از مخاطره؟ نه صلح کردی ولی مذاکره ، نه در بقیعی ولی محاصره ، نه آل وهّاب کمتر از آن است که ببند ز شیعیان تو دست ما تو را در خطر نمی بینیم دشمنت را قَدَر نمی بینیم دیگر از سَم ضرر نمی بینیم بر سر نیزه سر نمی بینیم که بقیع تو خوش سرانجام است پایتخت جهان اسلام است کو؟ ندیدند در جدل چه گذشت؟ سالها بر سر ملل چه گذشت؟ یا ندیدند در جمل چه گذشت؟ بر سر وارث هبل چه گذشت؟ حسنی زاده ها فراوانند وای اگر تیغ را بجنبانند 🔸شاعر: ___________________
ای کریم خاندان اهل بیت آفتاب آسمان اهل بیت اولین فرزند زهرا و علی شادی و لبخند زهرا و علی مطلع اشعار دیوان دلم شاه بیتی در گلستان دلم مهربانی و کرامت سائلت اهل دنیا تا قیامت سائلت هرکسی یکبار مهمانت شود میشود حاضر که قربانت شود ای دلم آبادی چشمان تو ای همه دارایی ام از آن تو حاتم طایی گدای دست تو چشم دارد بر عطای دست تو بسکه از جود و کرم آکنده ای مانده ام تو خالقی یا بنده ای! ما گدای خانه ی لطفت شدیم حلقه ای زنجیری از زلفت شدیم ای خداوند کرم - بانی جود لطف و رحمت از شما آمد وجود سینه ام از مهر تو سرشار شد نان و آبم را بده افطار شد روزه و نان و نمک هستی حسن حسرت اهل فلک هستی حسن 🔸شاعر: ________________________
اگر می آمدی ایران تو مرقد داشتی حتماً به جز گلدسته و نقاره گنبد داشتی حتماً شمال شرق ایران یا جنوب غرب یا مرکز تو هم در بخشی از این خاک مشهد داشتی حتماً کنار مضجعت در آخرش با شوق با فریاد پس از صل علی،ٰ آل محمد داشتی حتماً کسی با کفشهایش در حریم تو نمی آمد به دور مرقدت از صحن ها حد داشتی حتماً «مُؤَیِّد» داشتی در مشهدت با شعرهای ناب و در کل زمین کلی مُؤَیَّد داشتی حتماً اگر می آمدی ایران شبیه حیدر کرار تو هم بین اذان یک جفت اَشْهَد داشتی حتماً همیشه سمت بابُ الْقاسمت غوغای زائر بود خودت هم از همانجا رفت و آمد داشتی حتماً 🔸شاعر: _________________
نام تو که بردم دهنم غرق عسل شد اول قلمم راهی میدان جمل شد شمشیر تو برنده تر از دست اجل شد کار علی اینبار به تدبیر تو حل شد از هر طرفِ لشکر اگر تیر ببارد اینبار علم تکیه به دستان تو دارد سرمشقِ علمدار شدن را تو نوشتی بر سینه ی ما نام حسن را تو نوشتی سرسبزی گل های چمن را تو نوشتی هم نافه ی آهوی ختن را تو نوشتی تو زینت دامان رسول دو سرایی تو راهبر و راهرو و راهنمایی خوب است فدایی تو باشیم همیشه مشغول گدایی تو باشیم همیشه سرمست و هوایی تو باشیم همیشه معبود خدایی تو باشیم همیشه ما لقمه ی نان از سر این سفره گرفتیم روزی خود از مادر این سفره گرفتیم تو سید و سالار جوانان بهشتی تو قسمتی از لولو و مرجان بهشتی داوود تویی، قاری قرآن بهشتی یوسف تویی و رونق کنعان بهشتی والله که من جز تو کس و کار ندارم هیهات قدم بی تو به جنت بگذارم توحید تو در آیه ی تطهیر نیامد شرح کرمت در دل تعبیر نیامد ایمان تو در دفتر تفسیر نیامد گشتیم ولی مثل تویی گیر نیامد ای لرزه به اندام تو از خوف خداوند باید همه جا بر سر تو نور ببارند ماییم گدایی که سر راه تو هستیم پشت در میخانه ی تو کاسه به دستیم این بار سر سفره ی سادات نشستیم از سبزی عمّامه ی زیبای تو مستیم تا نور به اقطار سماوات بپاشیم ای کاش غبار روی نعلین تو باشیم سرّی که در آن نور نهان بود تو بودی نرگس به شقایق نگران بود، تو بودی زهرا نَفَس و آنچه که جان بود تو بودی تا صورت پیوند جهان بود تو بودی ما غیر شما علّت ایجاد نداریم محکم تر از این نیست دلیلی که بیاریم حبّت به دل خصم علی جا شدنی نیست والله که مانند تو پیدا شدنی نیست این بند غلامی ز دلم وا شدنی نیست تکذیب شود وعده ی زهرا؟! شدنی نیست تا بوده چنین بوده و تا هست چنین است فردای غلامان تو فردوس برین است 🔸شاعر: ______________________
وقتي چکد به مدح تو از لب شراب ها هستند سائلان تو عاليجناب ها بايد نوشت از خم تيغ دوابرويت صدمثنوي که هيچ، هزاران کتاب ها ازآسمان چشم تو هردم گذر کند سوي زمين خشک دل من شهاب ها سردار غزوه ي جملي و به وقت جنگ جن و ملک براي تو پا در رکاب ها درروز حشر هم که تو هستي شفیع ما قطعا کرم کني به همه بد حساب ها حکمت از اينکه خاک نشيني دراين بود هردم زنندبوسه به پايت تراب ها ازماجراي کوچه ي باريک و دست سخت داري عزيز فاطمه خيلي عذاب ها 🔸شاعر: ____________________
ایها العشقِ کردگار حسن والحان تو بی شمار حسن جانشین ابوتراب توئی ای تکاپوی ذوالفقار حسن تا ببینند سرسرای تو را عاشقان تو بی قرار حسن بر کرم خانه ات خدا را شکر شده عمری دلم دچار حسن دشمنانت به وقت حمله ی تو پا گذارند بر فرار حسن قبر خاکی توست مروه ی من مرقدت رشک مستجار حسن بشنوید ای اهالی عالم تا ابد میزنیم جار حسن کاش روزی به راه عشق شما رود این سر به روی دار حسن بهر قنداقه ی تو آقاجان صلواتی کنم نثار حسن تا ابد مشق ما حسن حسن است بخدا عشق ما حسن حسن است از تو داریم شور قربت را با تو کامل کنیم طاعت را دشمنانت مذل مومن ها از تو داریم راه عزت را السلام عليك مرد کریم کی شود بشنوم سلامت را تشنگانت همیشه سیرابند از که داری تو این سقایت را وقت قد قامت مؤذّن شد تا که دید از تو قدّ و قامت را به خدا میتوان به قد تو دید اقتدار و شکوه و صولت را تار و مارند یاوران جمل تا که دیدند از تو هیبت را من زیارت مکرراً خواهم برسان نامه های دعوت را اربعین تو نیز می آئیم تا جهان بیند آن زیارت را تا ابد مشق ما حسن حسن است بخدا عشق ما حسن حسن است بر لب قدسيان ثنای حسن بر سر عرشیان هوای حسن چون خدای حسن ، حسن حسن است اَتَوَسلُ بِكَ خدای حسن لیلة القدر نیمه ی ماه است بشنو صوت ربنای حسن لافتی غیر ِ حضرت حیدر لا کریمٌ کسی بجای حسن پادشاهی او برای همه نوکری همه برای حسن سر او تاج عالم امکان سر ما خاک زیر پای حسن بی دعایش امور ما ناقص پشت سینه زنان دعای حسن پسرم نذر راه قاسم او پدر و مادرم فدای حسن هر که بر سفره ای و شکر خدا ما نمک گیر سفره های حسن تا ابد مشق ما حسن حسن است بخدا عشق ما حسن حسن است مینویسم غزل بنام حسن هو خیرالعمل ، بنام حسن میشناسند نام و عنوانم همه بین الملل بنام حسن رمضان است و شکر حق که شده فکر و ذکر و عمل بنام حسن شعله زد عشق او میان سماء از زمین تا زحل بنام حسن جنگ شاگرد او تهمتن را میکند بی محل بنام حسن در نگاه زبیر و طلحه بود صحنه های جمل بنام حسن لرزه افتاده با رجزهایش به تن هر چه یل بنام حسن بعد رحمان و نام رب رحیم همچو طعم عسل ، {بنام حسن} تا ابد مشق ما حسن حسن است بخدا عشق ما حسن حسن است 🔸شاعر: ________________________
من آفریده شدم تا شوم گدای کریم عبادتم شده افتادنِ به پای کریم همیشه داشت محبت به ظرف خالی من همیشه شامل حالم شده وفای کریم نوشته اند مرا خاک پای آل علی همیشه بر لب آیات هل اتای کریم شنیده ام که تمام فرشتگان خدا زدند بوسه به دست گره گشای کریم چه نعمتی، چه عطایی ، چه خوب توفیقی سپرده اند مرا دست مجتبای کریم چه افتخار بزرگی نوشته اند مرا فداییِ سر فرزند اول زهرا منم کسی که فقط زیر منت حسن است تمام زندگی ام از عنایت حسن است به من خدای دو عالم چه ثروتی داده است تمام دار و ندارم محبت حسن است هزار شکر خدا را ، که کار و بار من گداییِ کرمِ بی نهایتِ حسن است هزار شکر شدم من غلام اربابی که گفته اند مطیع ولایت حسن است شنیده ام رفع الله رایت العباس ولی روی سر عباس رایت حسن است حسن امام و حسن اول و حسن آخر حسن قیامت کبری ، حسن ، خود ِ حیدر چه دست های کریمی ، چه لطف بسیاری بگو به جای حسن ، قبله وفاداری رسیده وقت تلافی آن همه ایثار خدا به شاه نجف داد عجب علمداری فرای روزی آن بنده ای که ذکر لبش حسن حسن شده در شادی و گرفتاری بدان که ختمِ به خیر است آخر ، عاقبتت اگر میان دلت ، حب مجتبی داری شبیه فاطمه دارد هوای دشمن و دوست همیشه چشمه ی الطاف او بُوَد جاری رسیده بر همگان بخشش و عنایت او سه بار خرج خدا شد تمام ثروت او پیمبران همه هستند بی قرار حسن فراتر است ز ادراک اعتبار حسن حساب دشمن او با حسین و عباس است جهنمی است کسی که نبود یار حسن شبیه کعبه شده قبله گاه این عالم دلی که هست همیشه در اختیار حسن میان عرش، ملقب شده به مرغ بهشت کبوتری که نشسته است در جوار حسن خدا کند که فدای سرش شوم روزی خدا کند که بیاید سرم به کار حسن نوشته اند مرا بنده ی مرام حسن غلام همت آنم که شد غلام حسن دوباره در دل من زنده گشته یاد بقیع چه گریه ها که در آورده بی اراده بقیع شب ولادت آقا کسی کنارش نیست دوباره گشت بلند، آه از نهاد بقیع گذشت عمر من و چار امام بی حرمند همه غمم شده در هر امامزاده بقیع میان صحن عتیق رضا زدم فریاد امام غائب عالم ! برس به داد بقیع به گل نشستن آل سعود دیدنی است زمان آمدن قبله ی مراد بقیع بقیع می زند از دل صدا ، بیا آقا قسم به بی کسی مجتبی ، بیا آقا 🔸شاعر: ____________________
باز هم اهل ولا باده ی مستانه زدند لب خود را به لب ساغر و پیمانه زدند دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند آسمان بار دگر نیّر بدر آورده لیله ی قدر علی سوره ی قدر آورده ای که از جانب معشوق نظر می طلبی تو که از عشق علی، شاه نجف، جان به لبی چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی آن شب قدر که این تازه براتم دادند با «حسن» گفتنم از نار نجاتم دادند با حسن، ماه خدا عطر کرامات گرفت رمضانم به خودش رنگ مناجات گرفت مادرش هم لقب مادر سادات گرفت پسر فاطمه و باب نجات است حسن هم دعا هست حسن، هم صلوات است حسن اولین ماحصل وصل دو دریا حسن است نوه ی ارشد پیغمبر طاها حسن است پسر شیر خدا، زاده ی زهرا حسن نسب اندر نسبش وصل به نور ثقلین عشق زهرا و علی، زینب کبری و حسین این حسن کیست که کرسی فلک منبر اوست روزی خلق خداوند به زیر پر اوست دست رزاق، همان دست کرم پرور اوست او برای کرم عبدالله و قاسم دارد ابر جود است و سر شیعه ی خود می بارد او که از لقمه ی خود بر فقرا بخشیده بارها ثروت خود را به گدا بخشیده ناسزا گفت به او خصم خدا، بخشیده پس خدایش چقدر جرم و خطا می بخشد شیعیان را - به حسن – روز جزا می بخشد ما گداییم، دخیلان درِ خانه ی شاه صاحب خانه – حسن- یوسف و ما چشم براه کوچه بند آمده از حُسن جمالش والله کور بادا ز رخش چشم همه شیطان ها لَعَنَ اللهُ علی آل أبی سفیان ها اسم مولام همانند عسل شیرین است ذکر او حیّ علی خیرالعمل، شیرین است یاد جنگ آوری اش روز جمل، شیرین است در جمل تا پسر شیر خدا «یاهو» زد فتنه تسلیم شد و روبروی اش زانو زد کوثر جان من اینست "حسن هرچه که گفت" حرف قران من اینست"حسن هرچه که گفت" دین و ایمان من اینست"حسن هرچه که گفت" بنویسید حسن مکتب و آیین من است حسنی مذهبم و حبّ حسن دین من است او نیازی نه به یار و نه به لشگر دارد تا که سردار چو عباس دلاور دارد یک حسین بن علی، ماه برادر دارد غربت او، به خدا اندکیِ یاور نیست نه؛ غریبی حسن از طرف همسر نیست غربت اینست: که با ضرب لگد در افتاد کوچه ای ... نقشه ی صیاد... کبوتر افتاد مادری بود حسن، دید که مادر افتاد آه ... ای مرد ستگر برو از کوچه ی ما مادرم را نزن آخر... برو از کوچه ی ما 🔸شاعر: _________________
خدا به طالع تان مُهر پادشاهی زد به سینه ی اَحدی دستِ رد نخواهی زد گدا ز کوی تو هرگز نرفته ناراضی عزیزفاطمه! ازبس که دست و دلبازی مدینه شاهد حرفم، فقیر سرگشته همیشه دستِ پُر از محضر تو برگشته به لطف خنده تان شامِ غم سحر گردد نشد که سائل تان ناامید بر گردد در آسمان سخاوت یگانه خورشیدی تمام زندگیت را سه بار بخشیدی خدا به شهدِ لبت مزه ی رطب داده کریم آل محمد تو را لقب داده تبسم نمکینت چه قدر شیرین است! دوایِ درد یتیم و اسیر و مسکین است خوشا به حالِ فقیری که چون شما دارد در این حرم چقدر او بروبیا دارد! به هر مسافر بی سرِ پناه جا دادی به دستِ عاطفه، حتی به سگ غذا دادی گره گشایی ات از کار خَلق، ارث علی ست مقام اولیِ جود و بخششت ازلی ست به حجِ خانه ی دلبر چه ساده می رفتی! همه سواره، ولی تو پیاده می رفتی شما ز بس که کریم و گره گشا بودی دلِ کویر به فکرِ پیاده ها بودی چه قدر مثلِ علی از زمانه رنجیدی سلام داده، جواب سلام نشنیدی امامِ برهه ی تزویرهای بسیاری به وقت رفتن مسجد زره به تن داری امام رأفتِ دورانِ بی مرامی ها نشسته ای سرِ یک سفره با جزامی ها خیال کن که منم یک جزامی ام آقا! نیازمندِ نگاه و سلامی ام آقا قسم به حُرمت این ماهِ حق نگاهی کن به دستِ خالی این مستحق نگاهی کن بگیر دستِ مرا دست بسته ام آقا ضرر زدم به خودم، ورشکسته ام آقا کریم شهر مدینه، برس به فریادم به جانِ مادرت آقا، غریب افتادم خودت غریبی و با دردم آشنا هستی رفیقِ واقعیِ روزهای بی دستی دل از حسابِ قنوت تو سود می گیرد دعایِ دست رحیمت چه زود می گیرد! برای مدح تو گویند شعر احساسی به واژه هایِ در و میخ و کوچه حساسی چه شد غرور تو آقا شکست در کوچه؟ بگیر دستِ مرا با خودت ببر کوچه چه شد؟که بغضِ گلوگیر گوشه گیرت کرد کدام حادثه این گونه زود پیرت کرد! شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🎤کانال سبک و شعر 📲تخصصی ترین اشعار و سبک ها💥 👇عضویت👇 ♨️ eitaa.com/joinchat/2539847682C95ba3d938f
ایهاالناس بیاید که آقا حسن است سبط اکبر پسر اول زهرا حسن است کرم و جود و سخایش چقدر بی‌مانند در کرامت بخدا گوهر یکتاحسن است به ابی انت و امی علوی زاده سلام به تو و ساقی کوثر به می و باده سلام سائل کوی توام از کرمت خرسندم بر تو و ایل و تبار تو خدا داده سلام ای حسن در حسن ای جلوه‌ی ذات ازلی ای کریم بن کریم زاده زهرا و علی قصه حُسن کرامات تو تکرار شده‌ست گفته حق از رخ زیبات به آوای جلی سفره داری که همه محو عطایش هستند افتخار همه عالم که گدایش هستند شب میلاد کریم بن کریم است امشب در تحّیر همه ازجود و سخایش هستند از سوی خواجه به من برگه‌ی زرّین آمد قرعه فال من از شعر و غزل این آمد تا تفعل زده ام من به کتاب حافظ «گفت بر خیز که آن خسرو شیرین آمد» شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🎤کانال سبک و شعر 📲تخصصی ترین اشعار و سبک ها💥 👇عضویت👇 ♨️ eitaa.com/joinchat/2539847682C95ba3d938f
امام حسن المجتبی 🌙 ماه_رمضان 🍃 حسن مجتبی_علیه_السلام . 🌹 شب است وبسته دلم تاسحربه گیسویت  تو شاه راه هدایت به جاده ی عشقی خمار جام وصبوی تو ساقی خوبان شراب می تو بده زانکه باده ی عشقی تو از ثلاله ی سلطان اولیا هستی کریم عالمی و تو نواده ی عشقی کریم آل عبا افتخار آل الله توشاه جودوکرامت توزاده ی عشقی     تو سفره داری و عالم به نان تومحتاج تو شیرجنگ حنین مرد ساده ی عشقی به راه عشق تو آواره هستم و (مجنون) حسن تویی وتواز خانواده ی عشقی ✅
امام حسن المجتبی 🌙 ماه_رمضان 🍃 حسن مجتبی_علیه_السلام . 🌹 روزگاریست گدای حسن ابن علی ام (ع) ابدالدهر فدای حسن ابن علی ام (ع) گرد و خاکم ولی از لطف خداوند کریم خادم صحن و سرای حسن ابن علی ام (ع) درسرم حال و هوای شب میلادی اوست شاعر حال و هوای حسن ابن علی ام (ع) کاش آن روز دل سنگ بدردم بخورد گوشه‌ای سنگ بنای حسن ابن علی ام (ع) صحن او را که بسازند به‌حج خواهم‌رفت بعد از آن وقف برای حسن ابن علی ام (ع) همچو (مجنون) به مناجات سحر نیمه ی ماه تا سحر مست دعای حسن ابن علی ام (ع) ✅
امام حسن المجتبی 🌙 ماه_رمضان 🍃 حسن مجتبی_علیه_السلام . 🌹 کیستم مستحق نان کریم اهل بیت (ع) سائل پاره گریبان کریم اهل بیت (ع) گرچه موسی ست مناجات گر طور خدا امشبی دل شده مهمان کریم اهل بیت (ع) روسیاهی که به همراهی خوبان برود بر در کهف نگهبان کریم اهل بیت (ع) ابر رحمت توئی و از همه من تشنه ترم میشوم خرج بیابان کریم اهل بیت (ع) ای کریما تومرا هم بنشان پیش خودت گشته ام همدم مهمان کریم اهل بیت (ع) یاحسن نسخه ی ما را به کسی تومسپار درد ماهست به درمان کریم اهل بیت (ع) نکشم دست از این درکه توحلال غمی تاشدم دست به دامان کریم اهل بیت (ع) درغم دوری توباز به هم میریزم شده ام باز پیشمان کریم اهل بیت (ع) آنقدر نام توگویم که نجاتم بدهی آتشم بین گلستان کریم اهل بیت (ع) کاش درپیش خدا واسطه ی ما بشود تابیفتم به گلستان کریم اهل بیت (ع) شب میلاد حسن باز دلم میگیرد فیض دل بود دو چندان کریم اهل بیت (ع) دوست دارم دم افطار کنم یاد حسن به فدای دل عطشان کریم اهل بیت (ع) نام زیبای حسن مظهر اسماء خداست دعوتم باز سره خوان کریم اهل بیت (ع) ✅
ایهاالناس بیاید که آقا حسن است سبط اکبر پسر اول زهرا حسن است کرم و جود و سخایش چقدر بی‌مانند در کرامت بخدا گوهر یکتاحسن است به ابی انت و امی علوی زاده سلام به تو و ساقی کوثر به می و باده سلام سائل کوی توام از کرمت خرسندم بر تو و ایل و تبار تو خدا داده سلام ای حسن در حسن ای جلوه‌ی ذات ازلی ای کریم بن کریم زاده زهرا و علی قصه حُسن کرامات تو تکرار شده‌ست گفته حق از رخ زیبات به آوای جلی سفره داری که همه محو عطایش هستند افتخار همه عالم که گدایش هستند شب میلاد کریم بن کریم است امشب در تحّیر همه ازجود و سخایش هستند از سوی خواجه به من برگه‌ی زرّین آمد قرعه فال من از شعر و غزل این آمد تا تفعل زده ام من به کتاب حافظ «گفت بر خیز که آن خسرو شیرین آمد» 🔸شاعر:
نام تو که بردم دهنم غرق عسل شد اول قلمم راهی میدان جمل شد شمشیر تو برنده تر از دست اجل شد کار علی اینبار به تدبیر تو حل شد از هر طرفِ لشکر اگر تیر ببارد اینبار علم تکیه به دستان تو دارد سرمشقِ علمدار شدن را تو نوشتی بر سینه ی ما نام حسن را تو نوشتی سرسبزی گل های چمن را تو نوشتی هم نافه ی آهوی ختن را تو نوشتی تو زینت دامان رسول دو سرایی تو راهبر و راهرو و راهنمایی خوب است فدایی تو باشیم همیشه مشغول گدایی تو باشیم همیشه سرمست و هوایی تو باشیم همیشه معبود خدایی تو باشیم همیشه ما لقمه ی نان از سر این سفره گرفتیم روزی خود از مادر این سفره گرفتیم تو سید و سالار جوانان بهشتی تو قسمتی از لولو و مرجان بهشتی داوود تویی، قاری قرآن بهشتی یوسف تویی و رونق کنعان بهشتی والله که من جز تو کس و کار ندارم هیهات قدم بی تو به جنت بگذارم توحید تو در آیه ی تطهیر نیامد شرح کرمت در دل تعبیر نیامد ایمان تو در دفتر تفسیر نیامد گشتیم ولی مثل تویی گیر نیامد ای لرزه به اندام تو از خوف خداوند باید همه جا بر سر تو نور ببارند ماییم گدایی که سر راه تو هستیم پشت در میخانه ی تو کاسه به دستیم این بار سر سفره ی سادات نشستیم از سبزی عمّامه ی زیبای تو مستیم تا نور به اقطار سماوات بپاشیم ای کاش غبار روی نعلین تو باشیم سرّی که در آن نور نهان بود تو بودی نرگس به شقایق نگران بود، تو بودی زهرا نَفَس و آنچه که جان بود تو بودی تا صورت پیوند جهان بود تو بودی ما غیر شما علّت ایجاد نداریم محکم تر از این نیست دلیلی که بیاریم حبّت به دل خصم علی جا شدنی نیست والله که مانند تو پیدا شدنی نیست این بند غلامی ز دلم وا شدنی نیست تکذیب شود وعده ی زهرا؟! شدنی نیست تا بوده چنین بوده و تا هست چنین است فردای غلامان تو فردوس برین است 🔸شاعر:
امام حسن المجتبی 🌙 ماه_رمضان 🍃 حسن مجتبی_علیه_السلام . 🌹 کیستم مستحق نان کریم اهل بیت (ع) سائل پاره گریبان کریم اهل بیت (ع) گرچه موسی ست مناجات گر طور خدا امشبی دل شده مهمان کریم اهل بیت (ع) روسیاهی که به همراهی خوبان برود بر در کهف نگهبان کریم اهل بیت (ع) ابر رحمت توئی و از همه من تشنه ترم میشوم خرج بیابان کریم اهل بیت (ع) ای کریما تومرا هم بنشان پیش خودت گشته ام همدم مهمان کریم اهل بیت (ع) یاحسن نسخه ی ما را به کسی تومسپار درد ماهست به درمان کریم اهل بیت (ع) نکشم دست از این درکه توحلال غمی تاشدم دست به دامان کریم اهل بیت (ع) درغم دوری توباز به هم میریزم شده ام باز پیشمان کریم اهل بیت (ع) آنقدر نام توگویم که نجاتم بدهی آتشم بین گلستان کریم اهل بیت (ع) کاش درپیش خدا واسطه ی ما بشود تابیفتم به گلستان کریم اهل بیت (ع) شب میلاد حسن باز دلم میگیرد فیض دل بود دو چندان کریم اهل بیت (ع) دوست دارم دم افطار کنم یاد حسن به فدای دل عطشان کریم اهل بیت (ع) نام زیبای حسن مظهر اسماء خداست دعوتم باز سره خوان کریم اهل بیت (ع) ✅
حسن المجتبی 🌙 ماه_رمضان 🍃 حسن مجتبی_علیه_السلام . 🌹 روزگاریست گدای حسن ابن علی ام (ع) ابدالدهر فدای حسن ابن علی ام (ع) گرد و خاکم ولی از لطف خداوند کریم خادم صحن و سرای حسن ابن علی ام (ع) درسرم حال و هوای شب میلادی اوست شاعر حال و هوای حسن ابن علی ام (ع) کاش آن روز دل سنگ بدردم بخورد گوشه‌ای سنگ بنای حسن ابن علی ام (ع) صحن او را که بسازند به‌حج خواهم‌رفت بعد از آن وقف برای حسن ابن علی ام (ع) همچو (مجنون) به مناجات سحر نیمه ی ماه تا سحر مست دعای حسن ابن علی ام (ع) ✅
امام حسن المجتبی 🌙 ماه_رمضان 🍃 حسن مجتبی_علیه_السلام . 🌹 شب است وبسته دلم تاسحربه گیسویت  تو شاه راه هدایت به جاده ی عشقی خمار جام وصبوی تو ساقی خوبان شراب می تو بده زانکه باده ی عشقی تو از ثلاله ی سلطان اولیا هستی کریم عالمی و تو نواده ی عشقی کریم آل عبا افتخار آل الله توشاه جودوکرامت توزاده ی عشقی     تو سفره داری و عالم به نان تومحتاج تو شیرجنگ حنین مرد ساده ی عشقی به راه عشق تو آواره هستم و (مجنون) حسن تویی وتواز خانواده ی عشقی ✅
امشب از محبوب میخوانند اهل آسمان تا سحر مجذوب میمانند اهل آسمان یک خبر از غیب میدانند اهل آسمان روی لب این ذکر میرانند اهل آسمان این خبر از لطف داور بر پیمبر آمده سبط احمد، شبل حیدر، نسل کوثر آمده بال و پر گم کرده جبرائیل هوهو میکشد خویش را خوشحال میکائیل هر سو میکشد تا دمد در صور اسرافیل ابرو میکشد بر در فردوس عزرائیل هی بو میکشد دل ربوده از ملائک این کمان ابروی سبز خوی سبز و بوی سبز و خال مشکی روی سبز مژده ای عشاق آقای کریمان آمده معدن جود و سخا دریای احسان آمده در جهان آفرینش پای سلطان آمده پادشاه پادشاه پادشاهان آمده هم سلامش هم کلامش از خداوند جلیست سکّه و دربار و مُهر و تخت و تاجش از علیست نیست این کاشانه را خاموش، مشعل هیچگاه کس در این خانه نمیگردد معطل هیچگاه کار مضطر را نمیسازد محول هیچگاه پاسخ سائل نمیگوید به مُجمَل هیچگاه بر در این خانه صد حاتم گدایی میکند نوکر کوی حسن آری خدایی میکند دور افتاده، مقرب میشود پیش حسن لاابالی هم مهذب میشود پیش حسن بی ادب اینجا مؤدب میشود پیش حسن مثل من، نوکر ملقب میشود پیش حسن در جواب مرد اعرابی سلامش میدهد پیش چشم دوستان، شأن و مقامش میدهد در صف پیکار، او مانند حیدر میشود خود به تنهایی چنان هفتاد لشگر میشود چون بسر سربند میبندد، پیمبر میشود در صف صفین، خود الله اکبر میشود سر نمی ماند رها از تیغ رستاخیزی اش یل یلان، یکدم دو نیمه میشوند از تیزی اش کیست آقایم حسن، وجه خدای عالمین کیست آقایم حسن، بهر نبی نور دو عین کیست آقایم حسن، والا شفیع نشأتین کیست آقایم حسن، او هست آقای حسین هر که میگردد حسینی از حسن دارد نشان داده این قلب حسینی را حسن آتشفشان رازدار کوچه هست و رازدار گوشوار شاهدِ آن روی سیلی خوردۀ ٱم الوقار محرمِ اسرار مادر در هجومِ نابکار صاحبِ سِرّ علی و هم غلاف و ذوالفقار او نه تنها شد عصای مادرش با چشم تر پهلوی بشکسته راهم جمع کرده پشت در غصه های مادرش زهرای اطهر خورده است غصۀ تنهاییِ یک عمر حیدر خورده است در میان لشگر خود زخم خنجر خورده است تیر بر تابوت و نعش او مکرر خورده است با وجودی که غمی از عمر او مخفی نبود عاقبت «لایوم» در وصف حسین خود سرود محمود_ژولیده