eitaa logo
بانوان فرهیخته ی فلارد
142 دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
9.5هزار ویدیو
377 فایل
ارتباط با مدیر کانال https://eitaa.com/hosseini12345
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ 💠 گنبد روشن در تاریکی چشمانم می‌درخشید و از زیر روبنده از چشمان بسمه شرارت می‌بارید که با صدایی آهسته خبر داد: «ما تنها نیستیم، برادرامون اینجان!» و خط نگاهش را کشید تا آن سوی خیابان که چند مرد نگاه‌مان می‌کردند و من تازه فهمیدم ابوجعده نه فقط به هوای من که به قصد همراه‌مان آمده است. بسمه روبنده‌اش را پایین کشید و رو به من تذکر داد: «تو هم بردار، اینطوری ممکنه شک کنن و نذارن وارد حرم بشیم!» با دستی که به لرزه افتاده بود، روبنده را بالا زدم، چشمانم بی‌اختیار به سمت حرم پرید و بسمه خبر نداشت خیالم زیر و رو شده که با سنگینی صدایش روی سرم خراب شد: «کل داریا همین چند تا خونواده‌ایه که امشب اینجا جمع شدن! فقط کافیه همین چند نفر رو بفرستیم جهنم!» 💠 باورم نمی‌شد برای آدم‌کشی به حرم آمده و در دلش از قتل عام این قند آب می‌شد که نیشخندی نشانم داد و ذوق کرد: «همه این برادرها اسلحه دارن، فقط کافیه ما حرم رو به‌هم بریزیم، دیگه بقیه‌اش با ایناس!» نگاهم در حدقه چشمانم از می‌لرزید و می‌دیدم وحشیانه به سمت حرم قُشون‌کشی کرده‌اند که قلبم از تپش افتاد. ابوجعده کمی عقب‌تر آماده ایستاده و با نگاهش همه را می‌پایید که بسمه دوباره دستم را به سمت حرم کشید و زیر لب رجز می‌خواند: «امشب انتقام فرحان رو می‌گیرم!» 💠 دلم در سینه دست و پا می‌زد و او می‌خواست شیرم کند که برایم اراجیف می‌بافت: «سه سال پیش شوهرم تو تیکه تیکه شد تا چندتا رافضی رو به جهنم بفرسته، امشب با خون این مرتدها انتقامش رو می‌گیرم! تو هم امشب می‌تونی انتقام رفتن شوهرت رو بگیری!» از حرف‌هایش می‌فهمیدم شوهرش در عملیات کشته شده و می‌ترسیدم برای انتحاری دیگری مرا طعمه کرده باشد که مقابل حرم قدم‌هایم به زمین قفل شد و او به سرعت به سمتم چرخید: «چته؟ دوباره ترسیدی؟» 💠 دلی که سال‌ها کافر شده بود حالا برای حرم می‌تپید، تنم از ترس تصمیم بسمه می‌لرزید و او کمر به قتل شیعیان حاضر در حرم بسته بود که با نگاهش به چشمانم فرو رفت و فرمان داد: «فقط کافیه چارتا پاره بشه تا تحریک‌شون کنیم به سمت مون حمله کنن، اونوقت مردها از بیرون وارد میشن و همه‌شون رو میفرستن به درک!» چشمانش شبیه دو چاه از آتش شعله می‌کشید و نافرمانی نگاهم را می‌دید که کمی به سمت ابوجعده چرخید و بی‌رحمانه کرد: «می‌خوای برگرد خونه! همین امشب دستور ذبح شوهرت تو راه رو میده و عقدت می‌کنه!» 💠 نغمه از حرم به گوشم می‌رسید ومیدانستم ابوجعده دست از سرم بر نمی‌داشت که مظلومانه زمزمه کردم: «باشه...» و به اندازه همین یک کلمه نفسم یاری کرد و بسمه همین طعمه برایش کافی بود که دوباره دستم را سمت حرم کشید. باورم نمی‌شد به پیشواز کشتن اینهمه انسان، یاد باشد که مرتب لبانش می‌جنبید و می‌خواند. پس از سال‌ها جدایی از عشق و عقیده کودکی و نوجوانی‌ام اینبار نه به نیت زیارت که به قصد جنایت می‌خواستم وارد حرم دختر (علیه‌السلام) شوم که قدم‌هایم می‌لرزید. 💠 عده‌ای زن و کودک در حرم نشسته بودند، صدای از سمت مردان به گوشم می‌رسید و عطر خنک و خوش رایحه حرم مستم کرده بود که نعره بسمه پرده پریشانی‌ام را پاره کرد. پرچم عزای (علیه‌السلام) را با یک دست از دیوار پایین کشید و بی‌شرمانه صدایش را بلند کرد: «جمع کنید این بساط و شرک رو!» صدای مداح کمی آهسته‌تر شد، زن‌ها همه به سمت بسمه چرخیدند و من متحیر مانده بودم که به طرف قفسه ادعیه هلم داد و وحشیانه جیغ کشید: «شماها به جای قرآن، مفاتیح می‌خونید! این کتابا همه شرکه!» 💠 می‌فهمیدم اسم رمز عملیات را می‌گوید که با آتش نگاهش دستور می‌داد تا مفاتیحی را پاره کنم و من با این ادعیه قد کشیده بودم که تمام تنم می‌لرزید و زن‌ها همه مبهوتم شده بودند. با قدم‌هایی که در زمین فرو می‌رفت به سمتم آمد و ظاهراً من باید این معرکه می‌شدم که مفاتیحی را در دستم کوبید و با همان صدای زنانه عربده کشید: «این نسخه‌های کفر و شرک رو بسوزونید!» 💠 دیگر صدای ساکت شده بود، جمعیت زنان به سمت‌مان آمدند و بسمه فهمیده بود نمی‌تواند این جسد متحرک را طعمه تحریک کند که در شلوغی جمعیت با قدرت به پهلویم کوبید، طوری‌که ناله‌ام در حرم پیچید و با پهلوی دیگر به زمین خوردم. روی فرش سبز حرم از درد پهلو به خودم می‌پیچیدم و صدای بسمه را می‌شنیدم که با ضجه ظاهرسازی می‌کرد: «مسلمونا به دادم برسید! این کافرها خواهرم رو کشتن!» و بلافاصله صدای ، خلوت صحن و حرم را شکست... ✍️نویسنده:
✍️ 💠 گنبد روشن در تاریکی چشمانم می‌درخشید و از زیر روبنده از چشمان بسمه شرارت می‌بارید که با صدایی آهسته خبر داد: «ما تنها نیستیم، برادرامون اینجان!» و خط نگاهش را کشید تا آن سوی خیابان که چند مرد نگاه‌مان می‌کردند و من تازه فهمیدم ابوجعده نه فقط به هوای من که به قصد همراه‌مان آمده است. بسمه روبنده‌اش را پایین کشید و رو به من تذکر داد: «تو هم بردار، اینطوری ممکنه شک کنن و نذارن وارد حرم بشیم!» با دستی که به لرزه افتاده بود، روبنده را بالا زدم، چشمانم بی‌اختیار به سمت حرم پرید و بسمه خبر نداشت خیالم زیر و رو شده که با سنگینی صدایش روی سرم خراب شد: «کل داریا همین چند تا خونواده‌ایه که امشب اینجا جمع شدن! فقط کافیه همین چند نفر رو بفرستیم جهنم!» 💠 باورم نمی‌شد برای آدم‌کشی به حرم آمده و در دلش از قتل عام این قند آب می‌شد که نیشخندی نشانم داد و ذوق کرد: «همه این برادرها اسلحه دارن، فقط کافیه ما حرم رو به‌هم بریزیم، دیگه بقیه‌اش با ایناس!» نگاهم در حدقه چشمانم از می‌لرزید و می‌دیدم وحشیانه به سمت حرم قُشون‌کشی کرده‌اند که قلبم از تپش افتاد. ابوجعده کمی عقب‌تر آماده ایستاده و با نگاهش همه را می‌پایید که بسمه دوباره دستم را به سمت حرم کشید و زیر لب رجز می‌خواند: «امشب انتقام فرحان رو می‌گیرم!» 💠 دلم در سینه دست و پا می‌زد و او می‌خواست شیرم کند که برایم اراجیف می‌بافت: «سه سال پیش شوهرم تو تیکه تیکه شد تا چندتا رافضی رو به جهنم بفرسته، امشب با خون این مرتدها انتقامش رو می‌گیرم! تو هم امشب می‌تونی انتقام رفتن شوهرت رو بگیری!» از حرف‌هایش می‌فهمیدم شوهرش در عملیات کشته شده و می‌ترسیدم برای انتحاری دیگری مرا طعمه کرده باشد که مقابل حرم قدم‌هایم به زمین قفل شد و او به سرعت به سمتم چرخید: «چته؟ دوباره ترسیدی؟» 💠 دلی که سال‌ها کافر شده بود حالا برای حرم می‌تپید، تنم از ترس تصمیم بسمه می‌لرزید و او کمر به قتل شیعیان حاضر در حرم بسته بود که با نگاهش به چشمانم فرو رفت و فرمان داد: «فقط کافیه چارتا پاره بشه تا تحریک‌شون کنیم به سمت مون حمله کنن، اونوقت مردها از بیرون وارد میشن و همه‌شون رو میفرستن به درک!» چشمانش شبیه دو چاه از آتش شعله می‌کشید و نافرمانی نگاهم را می‌دید که کمی به سمت ابوجعده چرخید و بی‌رحمانه کرد: «می‌خوای برگرد خونه! همین امشب دستور ذبح شوهرت تو راه رو میده و عقدت می‌کنه!» 💠 نغمه از حرم به گوشم می‌رسید و چشمان ابوجعده دست از سرِ صورتم بر نمی‌داشت که مظلومانه زمزمه کردم: «باشه...» و به اندازه همین یک کلمه نفسم یاری کرد و بسمه همین طعمه برایش کافی بود که دوباره دستم را سمت حرم کشید. باورم نمی‌شد به پیشواز کشتن اینهمه انسان، یاد باشد که مرتب لبانش می‌جنبید و می‌خواند. پس از سال‌ها جدایی از عشق و عقیده کودکی و نوجوانی‌ام اینبار نه به نیت زیارت که به قصد جنایت می‌خواستم وارد حرم دختر (علیه‌السلام) شوم که قدم‌هایم می‌لرزید. 💠 عده‌ای زن و کودک در حرم نشسته بودند، صدای از سمت مردان به گوشم می‌رسید و عطر خنک و خوش رایحه حرم مستم کرده بود که نعره بسمه پرده پریشانی‌ام را پاره کرد. پرچم عزای (علیه‌السلام) را با یک دست از دیوار پایین کشید و بی‌شرمانه صدایش را بلند کرد: «جمع کنید این بساط و شرک رو!» صدای مداح کمی آهسته‌تر شد، زن‌ها همه به سمت بسمه چرخیدند و من متحیر مانده بودم که به طرف قفسه ادعیه هلم داد و وحشیانه جیغ کشید: «شماها به جای قرآن، مفاتیح می‌خونید! این کتابا همه شرکه!» 💠 می‌فهمیدم اسم رمز عملیات را می‌گوید که با آتش نگاهش دستور می‌داد تا مفاتیحی را پاره کنم و من با این ادعیه قد کشیده بودم که تمام تنم می‌لرزید و زن‌ها همه مبهوتم شده بودند. با قدم‌هایی که در زمین فرو می‌رفت به سمتم آمد و ظاهراً من باید این معرکه می‌شدم که مفاتیحی را در دستم کوبید و با همان صدای زنانه عربده کشید: «این نسخه‌های کفر و شرک رو بسوزونید!» 💠 دیگر صدای ساکت شده بود، جمعیت زنان به سمت‌مان آمدند و بسمه فهمیده بود نمی‌تواند این جسد متحرک را طعمه تحریک کند که در شلوغی جمعیت با قدرت به پهلویم کوبید، طوری‌که ناله‌ام در حرم پیچید و با پهلوی دیگر به زمین خوردم. روی فرش سبز حرم از درد پهلو به خودم می‌پیچیدم و صدای بسمه را می‌شنیدم که با ضجه ظاهرسازی می‌کرد: «مسلمونا به دادم برسید! این کافرها خواهرم رو کشتن!» و بلافاصله صدای ، خلوت صحن و حرم را شکست... ✍️نویسنده:
✨بسم الله الرحمن الرحيم✨ 🌹 آيه 24 سوره نساء - بخش1 💥 وَالْمُحْصَناَتُ مِنَ النِّسَآءِ إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ كِتَابَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَأُحِلَّ لَكُمْ مَّا وَرَآءَ ذَلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُواْ بِأَمْوَالِكُمْ مُّحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَاَتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيَما تَرَاضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيماً حَكِيما ً : و(ازدواج با) زنان شوهردار (نیز بر شما حرام شده است،) مگر آنان كه (به حكم خداوند، در جنگ با كفّار) مالک شده ‏اید. (این احكام،) نوشته و قانون خدا بر شماست. و جز اینها (كه گفته شد،) براى شما حلال است كه (زنان دیگر را) به وسیله‏ ى اموال خود، به قصد پاكدامنى و ازدواج، نه به قصد زنا، طلب كنید. پس هرگاه از آن زنان، تمتع می گیرید مهریه شان را به عنوان یک واجب بپردازید و پس از تعیین مهر، در آنچه با یكدیگر توافق كنید، بر شما گناهى نیست. همانا خداوند همواره دانا و حكیم است. 🌷 : از حصن به معنى حصار و قلعه است به زنان عفیف و پاكدامن محصنات گفته می شود به زنان شوهردار هم محصنات گفته می شود زیرا شوهر نقش حفاظت از عفت زن را به عهده دارد. 🌷 : طلب کنید 🌷 : مردانی که پاکدامن هستند و عفت دارند 🌷 : زنا کنندگان - مسافحین از «سفاح» به معناى زنا مى ‏باشد. 🌷 : واجب 🌷 : بر شما گناهی نیست 🔴 این آیه همانند سایر آیات سوره نساء در مدينه نازل شده است و بحث آیه قبلی را درباره زنانی که با آنها حرام است دنبال می کند و می فرماید: و المحصنات من النسآء؛ و ازدواج با زنان شوهر دار حرام است. مگر اینکه آن زن از شوهرش گرفته یا شوهرش از دنیا رفته و زمان عده او پایان یافته است. البته ازدواج با زن شوهر دارد یک قاعده استثنا دارد که در ادامه به آن اشاره می کنیم. اما زنان جنگجوی سپاه کفر که شوهر کافر دارند و در جنگ میان و به اسارت در می آیند تکلیف آنهاچیست؟ چند راه است که می توان درباره او تصمیم گیری کرد. : اگر آنها را آزاد کنند و به سرزمین کفر خود برگردند دوباره به کفر خود ادامه دهند و مجدداً به جنگ علیه مسلمانان می آیند. : هم این زن اسیر شده باید در دیار اسلام زندگی سپر کند که پس از آشنایی با اسلام شاید ایمان بیاورد. و : اگر این زن جنگجو ایمان آورده باشد و دوست دارد به دین اسلام ایمان آورد اگر دوباره به سرزمین کفر خود برگردد چون به اسلام ایمان آورده توسط شوهر یا کافران سرزمین خود کشته خواهد شد پس تکلیف چنین زنی که ایمان آورده باید در سرزمین زندگی کند چه می شود؟ 🔴 اسارت براى زنان جنگجوی كافر، به منزله ‏ى آنان است اما برای ازدواج شرایطی دارند: 1⃣ به شرطی که جنگ میان اسلام و کفر باشد. 2⃣ به شرطی که خود پیامبر و یا خود امام معصوم در جنگ حضور داشته باشند. 3⃣ به شرطی که خود زنان جنگجو ایمان قلبی آورند 4⃣ خود زن جنگجو تمایل قلبی به داشته باشد. باید این شرایط بطور کامل باشد در چنین صورتی می توان با آنها ازدواج کرد. 5⃣ اگر باردار است تا وضع حمل باید عده نگه دارد و چون اسارت آنها به منزله است باید عده طلاق نگه دارد و بعدا می تواند ازدواج کند. این طرح برای چنین زنی از طرح بازگرداندن به كفّار یا رها كردن و بى ‏سرپرست گذاشتن، بهتر است. إلا ما ملكت أيمانكم؛ مگر آنهایی را که مالک شده اید که بعد از تمام شدن عده آنها با وجود شرایطی که در بالا گفته شد می توانید با آنها ازدواج کنید. سپس برای تأكيد احكام آیات گذشته و احکام همین آیه 24 سوره نساء مى فرمايد: و کتاب الله علیکم؛ این احکام نوشته و قانون خدا بر شماست. سپس می فرماید: و أحل لكم ما ورآء ذلكم أن تبتغوا بأموالكم محصنين غير مسافحين؛ و جز اين ها که گفته شد برای شما حلال است که زنان دیگر را به وسیله ی اموال خود به قصد پاکدامنی و ازدواج ، نه به قصد زنا طلب کنید. سپس به ازدواج موقت و به اصطلاح اشاره می کند و می فرماید: فما استمتعتم به منهن فآتوهن أجورهن فريضة؛ پس هر گاه از آن زنان، تمتع می گیرید مهریه شان را به عنوان یک واجب بپردازید. سپس می فرماید: و لا جناح علیکم فیما تراضیتم به من بعد الفریضة؛ و پس از تعیین مهر، در آنچه با یکدیگر توافق کنید، بر شما گناهی نیست. یعنی اگر طرفین عقد ، با رضایت خود مقدار را بعدا کم و زیاد کنند مانعی ندارد. ازدواج موقت شرايطی دارد که در رساله ها آمده. احکامی که در این آیه به آن اشاره شده بر اساس علم و حکمت خداوند است. إن الله كان عليما حكيما؛ همانا خداوند همواره دانا و حكيم است. ✍تهیه و تنظیم :استاد عاشوری
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹 آیه 46 سوره نساء 💥مِنَ الَّذِينَ هَادُواْ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِه وَيَقُولُونَ سَمِعْنَا وَ عَصَيْنَا وَاسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَيّاً بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْناً فِى الدِّينِ وَلَوْ أَنَّهُمْ قَالُواْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاسْمَعْ وَانُظرْنَا لَكَانَ خَيْراً لَّهُمْ وَأَقْوَمَ وَلَكِن لَّعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلا (46) ً : بعضى از کسانی که یهودی هستند، سخنان را از جایگاه هایشان تحریف مى ‏كنند و مى‏ گویند: شنیدیم و نافرمانى كردیم (و بى ‏ادبانه به پیامبر اسلام مى‏ گویند:) بشنو كه هرگز نشنوى و ما را تحمیق كن، تا با زبان خود حقایق را بگردانند و در دین طعنه زنند و اگر مى‏ گفتند: شنیدیم و اطاعت كردیم و بشنو و به حال ما بنگر (تا حقایق را بهتر درک كنیم) برایشان بهتر و درست تر بود ولى خداوند آنان را به خاطر كفرشان، از رحمت خود دور ساخته است پس جز اندكى ایمان نمی آورند. 🌷 : یهودی شدند 🌷 : تحریف می کنند 🌷 : کلمات 🌷 : جایگاه های اصلی 🌷 : شنیدیم 🌷 : نافرمانی کردیم 🌷 : بشنو که هرگز نشنوی 🌷 : تا با زبان خود حقايق را بگردانند 🌷 : طعنه زدن 🌷 : درست تر 🌷 : آنها را لعنت کرد: یعنی آنها را از رحمت خود دور ساخته است. شأن نزول اين آیه در جلسه قبلی به همراه آیه 45 سوره نساء بيان شد. یکی از کارهای بعضی از ، تحریف حقایق و تغییر دستورات خداوند بوده که آیه می فرماید: من الذین هادوا یحرفون الکلم عن مواضعه؛ بعضی از کسانی که یهودی هستند، را از جایگاه هایشان تحریف می کنند. و یقولون سمعنا و عصینا؛ یهودیان می گویند: شنیدیم و نافرمانی کردیم. یعنی به جای اینکه بگویند شنیدیم و اطاعت کردیم می گویند شنیدیم و مخالفیم. در ادامه به سخنان آنها که از روی دشمنی و آمیخته با جسارت و بی ادبی بوده اشاره نموده و می فرماید: آنها می گویند: و اسمع غیر مسمع؛ و بشنو که هرگز نشنوی. علاوه بر این از روی تمسخر می گفتند: : ما را تحمیق کن. تمام این ها به منظور این بود که حقایق را تغییر دهند و را مورد تمسخر قرار دهند که می فرماید: لیا بألسنتهم و طعنا فى الدين؛ تا با زبان خود حقايق را بگردانند و در دین طعنه زنند. اگر یهودی ها به جای این همه لحاجت و بی ادبی و دشمنی با حق، راه راست پیش می گرفتند و سخنان می زدند و بی ادبی نمی کردند به نفع آنها بود که اين آیه می فرماید: و لو أنهم قالوا سمعنا و أطعنا و اسمع و أنظرنا لکان خیرا لهم و أقوم؛ و اگر می گفتند: شنیدیم و اطاعت کردیم و بشنو و به حال ما بنگر تا حقایق را بهتر درک کنیم برایشان بهتر و درست تر بود. اما یهودیان بر اثر و سرکشی و طغیان از رحمت خدا به دور افتاده اند و دلهای آنها آن چنان مرده است که به این زودی در برابر حق ، زنده و بیدار نمی گردد. فقط دسته کوچکی از آنها افراد پاکدلی هستند که آمادگی پذیرش حقایق را دارند و سخنان حق را می شنوند و می آورند. ولکن لعنهم الله بکفرهم فلا یؤمنون إلا قليلا؛ ولى خداوند آنان را به خاطر کفرشان، از رحمت خود دور ساخته است پس جز اندکی ایمان نمی آورند. 🔹 🔹 ✅ در مفاهیم لغات و فرهنگ، از گناهان كلیدى و زمینه ‏ساز گناهان دیگر و تضعیف مكتب است. ✅ توهین به مقدّسات و شكستن حریم‏ ها، حربه ‏ى همیشگى كافران است. ✅ اجابت دعوت ، مایه‏ ى نیكى و استوارى است. ✅ سرنوشت ، نتیجه‏ ى انتخاب و عملكرد خود اوست. ✍تهیه و تنظیم : استاد عاشوری
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹 آیه 55 سوره نساء 💥فَمِنْهُم مَّنْ ءَامَنَ بِهِ وَمِنْهُم مَّن صَدَّ عَنْهُ و کفَى بِجَهَنَّمَ سَعِيراً (55) ً : پس بعضى از آنها (یهودیان ) به او (پیامبر اسلام) ایمان آوردند و بعضى از ایمان آوردن مردم جلوگیرى كردند که آتش افروخته جهنم، براى آنها کافی است. 🌷 : پس بعضی از آنها 🌷 : به معنی اعراض ، منع کردن و برگردان است 🌷 : کافی است 🌷 : آتش افروخته شده این آیه همانند سایر آیات سوره نساء در مدينه نازل شده است. موضوع اين آیه در ادامه آیات قبلی است. جمعی از مردم گذشته به کتاب آسمانی که بر خاندان حضرت ابراهیم علیه السلام نازل شده بود آوردند و بعضی دیگر نه تنها خودشان ایمان نیاوردند بلکه در راه پیشرفت آن ایجاد مانع کردند برای عذاب آنها آتش شعله ور جهنم کافی است. همچنین بعضی از افراد مانند بعضی از به قرآن که بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نازل شد ایمان می آورند و بعضی کفر می ورزند و به و ایمان نمی آورند و دیگران را از ایمان آوردن به آن جلوگیری می کنند اینگونه افراد به همان سرنوشت گرفتار خواهند شد. که آیه 55 سوره نساء مى فرمايد: فمنهم من ءامن به و منهم من صد عنه و كفى بجهنم سعيرا؛ پس بعضی از آنها به او ایمان آوردند و بعضی از ایمان آوردن مردم جلوگیری کردند که آتش افروخته برای آنها کافی است. 🔹 🔹 ✅ بعضی افراد ایمان می آورند و بعضی کفر می ورزند. ✅ افرادی که می ورزند و از ایمان مردم جلوگیری می کنند آتش شعله ور جهنم برای آنان کافی است. ✍تهیه و تنظیم :استاد عاشوری
✨بسم الله الرحمن الرحيم✨ 🌹 آیه 91 سوره نساء 💥سَتَجِدُونَ ءَاخَرِينَ يُرِيدُونَ أَنْ يَأْمَنُوكُمْ وَيَأْمَنُواْ قَوْمَهُمْ كُلَّ مَا رُدُّواْ إِلَى الْفِتْنَةِ أُرْكِسُواْ فِيْهَا فَإِنْ لَّمْ يَعْتَزِلُوكُمْ وَيُلْقُواْ إِلَيْكُمْ السَّلَمَ وَيَكُفُّواْ أَيْدِيَهُمْ فَخُذُوهُمْ وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَ أُوْلئَِكُمْ جَعَلْنَا لَكُمْ عَلَيْهِمْ سُلْطاَناً مُّبِينا ً : به زودى گروهى دیگر را خواهید یافت كه مى خواهند از شما (با اظهار اسلام) در امان باشند و از قوم خود نیز ایمن باشند. آنان هر بار به سوى فتنه برگردند، با سر در آن فرو مى افتند. پس اگر از درگیرى با شما كناره نگرفتند و به شما پیشنهاد صلح ندادند و دست از شما برنداشتند، آنان را هر جا یافتید، بگیرید و بكشید؛. آنانند كه ما براى شما نسبت به آنان قدرت و تسلّطى آشكار قرار داده ایم. 🌷 : پس به زودی خواهید یافت 🌷 : ديگران 🌷 : می خواهند 🌷 : برگردند 🌷 : وارونه شدند، بر عکس شدند 🌷 : از شما کناره گیری می کنند 🌷 : دست بر مى دارند 🌷 : آنها را بگیرید 🌷 : هر جا آنها را یافتید 🌷 : قرار داده ایم 🌷 : قدرت ، تسلط 🌷 : آشکار 🔴 : این آیه همانند سایر آیات سوره نساء در مدينه نازل شده است. گروهى از مردم مکه نزد پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم می آمدند و منافقانه اظهار مى كردند و هنگامى كه به مكّه برمى گشتند سراغ مى رفتند و به این ترتیب می خواستند از ناحیه اسلام و مشرکان هر دو آسوده خاطر باشند تا از هر دو طرف سود ببرند البتّه گرایش آنان به بیشتر بود که این آیه 91 سوره نساء نازل شد و دستور داد به مسلمانان که در برابر این دسته از افراد شدت عمل به خرج دهند. 🌸 در اين آیه با گروه دیگری از افراد روبرو می شویم که درست در مقابل دسته ای قرار دارند که در آیه قبل دستور نسبت به آنان داده شده بود. آنها کسانی هستند که برای حفظ منافع خود در میان مسلمانان و مشرکان آزادی عمل داشته باشند و برای تأمين اين نظر، راه خيانت و مکر و حیله پیش گرفته و هم با و هم با اظهار همکاری و همفکری می کنند که قرآن به مسلمانان می فرماید: ستجدون ءَاخَرِينَ منهم يريدون أن يأمنوكم و يأمنوا قومهم؛ به زودى گروهی دیگر را خواهید یافت که می خواهند از شما ( با اظهار اسلام ) در امان باشند و از قوم خود هم ایمن باشند. و به همین دلیل هنگامی که میدان فتنه جویی و بت پرستی پیش آید همه برنامه های آنها و بر عکس می شود و با سر فرو می روند. که قرآن می فرماید: کل ما ردوا إلى الفتنة أركسوا فيها؛ آنان هر بار به سوی فتنه برگردند، با سر در آن فرو می افتند. سپس در ادامه می فرماید: فإن لم يعتزلوكم و يلقوا إليكم السلم و يكفوا أيديهم فخذوهم و اقتلوهم حيث ثقفتموهم؛ پس اگر از جنگ با شما کناره نگرفتند و به شما پیشنهاد صلح ندادند و دست از شما برنداشتند ، پس آنان را هر جا یافتید بگیرید و بکشید. تفاوت این گروه با گروهی که در آیه قبلی بود در این است که اینها قصد با مسلمانان دارند و در حال توطئه و حیله و همفکری و همکاری با هستند. سپس در پایان آیه می فرماید: و أولئكم جعلنا لكم عليهم سلطانا مبينا؛ و آنانند که ما برای شما نسبت به آنان قدرت و تسلطی آشکار قرار داده ایم. 🔹🔹 ✅ مسلمانان را از افكار و حركات آینده دشمن آگاه مى كند. ✅ باید انواع دشمنان خود را شناخته، با هر یک برخوردى متناسب داشته باشند. ✅ به اظهارات هر كسی اطمینان نكنید. ✅ محیط ها و زمینه هاى مناسب، خصلت هاى درونى افراد را بروز مى دهد. ✅ عقربه ى روح منافقان به سوى است و با مساعد دیدن زمینه، در آن فرو مى روند. ✅ برخورد شدید و سركوبگرانه، با منافقانى است كه حركت هاى براندازى علیه نظام اسلامى مى دارند. ✅ شناخت نیاز به آگاهى و تحقیق و اطلاعات دقیق دارد. ✅ باید از هر جهت بر كافران سلطه یابند. ✅ در سركوب منافقان توطئه گر و تصفیه ى جامعه، دستش باز است و ولایت دارد. ✍تهیه و تنظیم : استاد عاشوری
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹 آیه ۹۴ سوره نساء - بخش 2 💥 يا أيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ إِذَا ضَرَبْتُمْ فِى سَبِيلِ اللَّهِ فَتَبَيَّنُواْ وَ لَاتَقُولُواْ لِمَنْ أَلْقَى إِلَيْكُمْ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِناً تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَيَوةِ الدُّنْيَا فَعِنْدَ اللَّهِ مَغانِمُ كَثِيرَةٌ كَذَلِكَ كُنْتُمْ مِّنْ قَبْلُ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْكُم فَتَبَيَّنُواْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرا ً : اى كسانى كه ایمان آورده اید! هرگاه در راه خدا گام برداشتید پس تحقیق كنید و به كسى كه نزد شما اظهار اسلام و صلح مى كند، نگویید: تو مؤمن نیستى، تا بدین بهانه كالاى زندگى دنیا و غنایم به دست آورید. زیرا كه غنیمت های بسیار، نزد خداوند است. شما نیز خودتان قبلاً این گونه بودید، پس خداوند بر شما منّت نهاد پس تحقیق كنید كه خداوند همواره به آنچه انجام مى دهید، به خوبى آگاه است. 🔴 در جلسه قبلی به ترجمه واژه ها، شأن نزول آیه و شرح آیه پرداختیم و در این جلسه به پیام های آیه می پردازیم. 🔹 _ٱیه94سوره_نساء🔹 🌷 باید بر اساس اطلاعات و آگاهی از وضعیّت و اهداف دشمن باشد. 🌷 كسانى را كه اظهار مى كنند، با آغوش باز بپذیرید. 🌷 در جبهه ى ، از قدرت خود سوء استفاده نكنید. 🌷 بر چسبِ بى دینى به دیگران زدن و عجله در نسبت دادن به افراد مشكوک ممنوع است. 🌷 نه تنها ادّعا دلیل مى خواهد، بلكه ردّ مطلب نیز دلیل مى خواهد. 🌷 با انگیزه هاى مادّى، دیگران را تكفیر نكنید. 🌷 در جنگ ها، اهداف مادّى را كنار بگذارید و قداست را با غنیمت طلبى نشكنید. 🌷 جاذبه ى ، رزمندگان جان بر كف را هم رها نمى كند. 🌷 هدف از ، پیوستن دیگران به اسلام است، نه كسب غنایم. پس به خاطر غنایم، دیگران را متّهم به بى دینى نكنیم. 🌷 خطر عوض شدن انگیزه ها در جهاد، بسیار مهم است. 🌷 ، عارضى، ناپایدار و زودگذر است. 🌷 بى تحقیق و بى پروا گام برنداریم، مسایل مادّى را حل مى كند. 🌷 یاد پاداش هاى ، دنیا را در نظر كوچک مى كند. 🌷 نعمت هاى را هم از خدا بخواهیم. 🌷 کسی که ایمان دارد مغرور نشود زیرا ایمانش از خداست. 🌷 هدایت هاى الهى، منّت بر ماست. 🌷 نعمت ها مسئولیّت آورند. 🌷 خطر و ضرر قتل نابجا، بیشتر از احتمال از سوى دشمنان و از دست دادن غنایم است. عهده داران مال و جان و آبروى مردم، باید اصل احتیاط و تحقیق را فراموش نكنند. 🌷 نه ساده اندیش باشید، نه زود باور. نه بد اندیش و نه كینه توز. 🌷 در حوادث كه زمینه و بهانه براى قتل بى گناهان است، با عقل و حوصله برخورد كنید، نه با احساسات، كه خداوند، آگاه است. ✍تهیه و تنظیم : استاد عاشوری