eitaa logo
بیسیم‌چی
5.4هزار دنبال‌کننده
27.6هزار عکس
14.6هزار ویدیو
136 فایل
اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید. دریافت محتوا @Sanjari @a_a_hemati @koye_shahid
مشاهده در ایتا
دانلود
ای یکه سوار شرف، ای مردتر از مرد! بالایی من! روح تو در خاک چه می کرد؟ می گفت برو، عشق چنین گفت که بشتاب می گفت بمان، عقل چنین گفت که برگرد دیروز یکی بودیم با هم ولی امروز تو نورتر از نوری و من گردتر از گرد یک روز اگر از من و عشق تو بپرسند پیغمبرتان کیست، بگو درد بگو درد ای سرخ تر از سرخ! بخوان سبزتر از سبز آن سوی درختان همه زردند، زرد ای دست و زبان هیچ زبانی جز حنجره ات داغ مرا تازه نمی کرد... @bicimchi1
بیسیم‌چی
‍ ‍ #نخل_سوخته1⃣ آن شب قرار بودبا چندتا از بچه‌های اطلاعاتی برای شناسایی محوری در گیلان غرب بریم. ف
⃣ تاریکی محض بود... منطقه تقریبا کوهستانی بود وسنگلاخ.حرکت دراین شرایط کار ساده ای نبود وبا نزدیک شدن به دشمن شرایط حساس ترهم شده بود. من یه کفش ورزشی پایم بود که کمی گشاد بود.موقع راه رفتن سنگریزه ها به داخل کفشم می ریخت.اذیتم می کرد و نمی تونستم به راحتی قدم بردارم،تقریبا به اولین کمین دشمن نزدیک شده بودیم. ستون در تاریکی محض و در نهایت سکوت پیش می رفت.حرکت،حساس تر و آهسته تر شد،چند سنگ ریزه زیر پایم تکان خورد سرو صدایی ایجاد کرد. حسین ستون را نگه داشت،سرش رو برگردوند و گفت:عباس مواظب باش سنگریزه ها زیر پایت صدا نکنند،عراقی ها همین حالا بالا سرمون هستند. گفتم:چشم مراقبم.آهسته از پایین اولین کمین عراقی گذشتیم و وارد شیاری شدیم.دیگر در دل دشمن بودیم.نباید هیچ اشتباهی می کردیم. دو کمین عراقی در دوطرف شیار بالای سرمان بود.همچنان با احتیاط جلو می رفتیم، کنار بوته ی بزرگی که 2متر قد و2متر پهنا داشت، حسین توقف کرد وپشت سرش ستون ایستاد.و به ما گفت:مواظب باشین ،عراقی ها وسط این بوته یک مین منور کار گذاشته اند. حسین آن را شب های قبل شناسایی کرده بود،از بوته گذشتیم و نزدیک میدان مین رسیده بودیم.سمت راست و به فاصله بیست متر،سرپیچِ شیار دیگری چند عراقی مشغول گفتگو بودند ما فقط صدای خنده هایشان را می شنیدیم. ستون همانجا نشست.حسین تخریب چی رو به داخل میدان مین فرستاد وگفت:برو ببین وضعیت چطوره؟وتا کجا می تونیم پیش برویم. هر چهار طرفمان یک کمین عراقی بود.یعنی کاملا تو دل دشمن بودیم.تخریب چی وارد میدان مین شد،و پس از چند دقیقه برگشت.حسین پرسید:چه خبر؟تخریب چی جواب داد:توی میدون هیچ مینی نیست فقط سیم خاردار کشیده اند. حسین گفت:خودم هم بایدببینم و مطمئن شوم.بلند شد وهمراه تخریب چی جلو رفت.هنوز یکی دو دقیقه از رفتن آنها نگذشته بود که ناگهان صدای انفجار خیلی شدیدی به همراه شعله ی بزرگی به هوا بلند شد. لحظاتی سرجایمان میخکوب شدیم.نفسها توی سینه حبس شده بود،نمی دانستیم چه اتفاقی افتاده.صدای ناله‌ی تخریب چی رو شنیدیم وصدای حسین رو که مرتب سرفه می کرد.. ادامه دارد.... به روایت عباس طرماحی ... @bicimchi1
مادر داری؟ وقتی میری سفر میگه رفتی زود برگرد هر شب زنگ بزن... اما یه مادر دیگه سراغ دارم گفت برو اگر حسین(ع) برگشت بیا 🖤 @bicimchi1
زیارتنامه حضرت ام البنین سلام الله علیها " بسم الله الرحمن الرحیم " أَشهَدُ أَن لا إلهَ إلا الله وَحدَهُ لاشَرِیکَ لَهُ وَ أَشهَدُ أنَّ مُحَمَّدَاً عَبدُهُ وَ رَسُولُهُ السَّلامُ عَلَیکَ یَا رَسُولَ الله السَّلامُ عَلَیکَ یَا أَمِیرَ الُمؤمِنین السَّلامُ عَلَیکِ یَا فَاطِمَةَ الزَّهرَاءِ سَیِّدَةِ نِسَاءِ العَالَمِین السَّلامُ عَلَى الحَسَنِ وَ الحُسَینِ سَیِّدی شَبَابِ أَهلِ الجَنَّة السَّلامُ عَلَیکِ یَا زَوجَةَ وَصِیِّ رَسَولِ الله السَّلامُ عَلَیکِ یَا عَزِیزَةَ الزَّهرَاءِ عَلَیهَا السَّلام السَّلامُ عَلَیکِ یَا أُمَّ البُدُورِ السَّوَاطِع فَاطِمَةَ بِنت حزَام الکلابیّةالمُلَقَّبةُ بِأُمّ البَنِین وَ بَاب الحَوَائِج أُشهِدُ اللهَ وَ رَسُولهُ أَنَّکِ جَاهَدتِ فی سَبِیلِ اللهِ إِذ ضَحّیتِ بِأَولَادَکِ دُونَ الحُسَین بنَ بِنتِ رَسُولِ الله وَ عَبَدتِ اللهَ مُخلِصَةً لَهُ الدِّین بِولائکِ لِلأَئِمَّةِ المَعصُومِین عَلَیهمُ السَّلام وَ صَبَرتِ عَلَى تِلکَ الرَزیَّةِ العَظِیمَة وَ احتَسَبتِ ذَلِکَ عِندَ الله رَبّ العَالَمین وَ آزَرتِ الإمَامَ عَلیَّاً فی المِحَنِ وَ الشَّدَائِدِ وَ المَصَائِب وَ کُنتِ فی قِمَّةِ الطَّاعَةِ وَ الوَفَاء وَ أنَّکِ أَحسَنتِ الکَفَالَة وَ أَدَّیتِ الأَمَانَة الکُبرى فی حِفظِ وَدیعَتَی الزَّهرَاء البَتُول الحَسَنِ وَالحُسَینِ  وَ بَالَغتِ وَ آثَرتِ وَ رَعَیتِ حُجَجَ اللهِ المَیَامِین وَ رَغبتِ فی صِلَةِ أَبنَاء رَسُولِ رَبِّ العَالَمین.  عَارِفَةً بِحَقِّهِم ،مُؤمِنَةً بِصِدقِهِم ،مُشفِقَةً عَلَیهِم ،مُؤثِرَةً هَوَاهُم وَ حُبَّهُم عَلَى أَولَادکِ السُّعَدَاء فَسَلامُ اللهِ عَلَیکِ یَا سَیِّدَتی یَا أُمَّ البَنِین مَا دَجَى الَّلیلُ وَ غَسَق وَ أَضَاءَ النَّهَارُ وَأَشرَوَ سَقَاکِ الله مِن رَحِیقٍ مَختُومٍ یَومَ لایَنفَعُ مَالٌ وَ لابَنُون فَصِرتِ قدوَةً لِلمُؤمِنَاتِ الصَّالِحَاتِ لأَنَّکِ کَرِیمَة الخَلائِق عَالِمَةً مُعَلَّمَةً نَقیَّةً زَکِیَّةً فَرَضِیَ اللهُ عَنکِ وَ أَرضَاکِ و جَعَلَ الجنهَ منزلکِ و ماوآکِ وَ لَقَد أَعطَاکِ اللهُ مِن الکَرَامَات البَاهِرَات حَتَّى أَصبَحتِ بِطَاعَتکِ لله وَلِوَصیِّ الأَوصِیَاءوَ حُبّک لِسَیِّدَة النِّسَاء الزَّهرَاءِوَ فِدَائکِ أَولادکِ الأَربَعَة لِسَیِّدِ الشُّهَدَاء بَابَاً لِلحَوَائِج فاشفَعِی لِی عِندَ الله بِغُفرَانِ ذُنُوبِی وَ کَشفِ ضُرِّی وَ قَضَاءِ حَوَائِجِی فَإنَّ لَکِ عِندَاللهِ شَأنَاً وَ جَاهَاً مَحمُودَاً وَ السَّلامُ عَلَى أَولَادکِ الشُّهَدَاء العَبَّاس قَمَرُ بَنِی هَاشِم و بَاب الحَوَائِج وَ عَبدالله وَ عُثمَان وَ جَعفَر الَّذِینَ استُشهِدُوا فی نُصرَةِ الحُسَینِ بِکَربَلاء وَ السَّلامُ عَلَى ابنَتکِ الدُّرَّة الزَّاهِرَة الطَّاهِرَة الرَّضیَّة خَدِیجَة فَجَزَاکِ اللهُ وَ جزَاهُم الله جَنَّاتٍ تَجرِی مِن تَحتِهَا الأَنهَارُ خَالِدِینَ فیهَا اللهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍعَدَدَ الخلائق التی حَصرُها لا یُحتَسَب او یَعُدُّ و تَقَبَّل مِنَّا یا کریم @bicimchi1
پر کن از باده ی چشمت قدح صبحِ مرا... خود بگو من ز ِ تو سرمست شوم یا خورشيد...؟ @Bisimchi10
🛑بسم رب الشهدا و الصدیقین رزمنده مدافع حرم به جمع شهدای مدافع حرم پیوست. @bicimchi1
🛑بسم رب الشهدا و الصدیقین رزمنده مدافع حرم برادر شهید مدافع حرم به جمع شهدای مدافع حرم پیوست. @bicimchi1
♦️بسم رب الشهدا و الصدیقین رزمنده مدافع حرم اصغر بربری به جمع شهدای مدافع حرم پیوست. @bicimchi1
🛑بسم رب الشهدا و الصدیقین رزمنده مدافع حرم به جمع شهدای مدافع حرم پیوست. @bicimchi1
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🔵اسامی شھداء عملیات زینبیون که در محور عملیاتی شمالی و الحمیره در جنوب شرقی خانطومان در محاصره دشمن تکفیری تا آخرین گلوله مقاومت کردند و به شهادت رسیدند. 🔵در این عملیات به هنگام پیشروی به مواضع دشمن ؛ خطوط پشتیبانی توسط یک انتحاری تکفیری قطع شد . رزمندگان تیپ زینبیون با شکستن شبه محاصره تکفیریها تا اخرین گلوله مقاومت کردند اما تعداد زیاد و تجهیزات دید در شب دشمن تکفیری و کمک اطلاعاتی محور غربی اجازه خروج همه رزمندگان به مناطق از قبل پیش بینی شده را نداد و تعدادی از رزمندگان دلیر زینبیون در این عملیات به خیل شهدای مقاومت اسلامی پیوستند. 1:شھید ریاض علی🌹 2:شھید مصور علی موسی🌹 3:شھید اخلاق حسین اخلاقی🌹 4:شھید ایجاب حسین شبر🌹 5:شھید مجاھد حسین بابو🌹 6:شھید ھدایت حسین🌹 7:شھید سید زاھد حسین🌹 8:شھید شبر حسین🌹 9:شھید نسیم علی🌹 10:شھید منور خان کربلائی🌹 11:شھید جاوید لالا🌹 12:شھید جاوید حسین🌹 @bicimchi1
الله اکبر العیس آزاد شد @bicimchi1
بیسیم‌چی
الله اکبر العیس آزاد شد @bicimchi1
الله اکبر ارتش سوریه، کنترل روستاهای محاریم، خواری، حویر العیس، رسم الورد و اباد در حومه جنوبی حلب را به دست گرفت. خداقوت @bicimchi1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم رب الشهداء و الصديقين آقا جان! ميدانم بعد شهادت پدرم چه آتشی در قلب مبارکتان شعله ور است... اما بدانید و ایمان داشته باشید گر پدر نیست تفنگ پدری هست هنوز ‌‌ اگر هزاران بار ما را بسوزانند و تکه‌تکه کنند تا آخرین قطره‌ی خون ناقابلمان، در کنارتان خواهیم ایستاد. ‌‌‌ بدانید هر کدام از ما برای شما مانند پدرم در رکابتان فرمانبرداری خواهیم کرد. @bicimchi1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلم منتشر نشده از حال و هوای بهشت‌ زهرای تهران در بهمن ۵۷ @bicimchi1
‏ام البنین ٤ پسر داشت که در عاشورا شهید شدند اما کاروان کربلا که به مدینه برگشت، او فقط پرسید: حسین چه شد؟ سالروز وفات حضرت ام البنین تسلیت باد @bicimchi1
بیسیم‌چی
‍ #نخل_سوخته2⃣ تاریکی محض بود... منطقه تقریبا کوهستانی بود وسنگلاخ.حرکت دراین شرایط کار ساده ای نب
⃣ صدای ناله ی تخریب چی رو شنیدیم و صدای حسین که مرتب سرفه می کرد.با عجله به طرف بچه‌ها دویدیم حسین همونطور که سرفه می زد به ما رسید خون دهنش رو بیرون ریخت. هرچه می خواست جلوی سرفه اش رو بگیره نمی تونست.نگاه کردم،ترکش زیر گلویش خورده بود. مانده بودیم در اون شرایط خطرناک که هر لحظه ممکن بودعراقی ها بریزن سرمون چطور جلوی صدای حسین وتخریب چی رو بگیریم.عراقی ها در فاصله‌ی بیست متری ما حتما متوجه انفجار وشعله ی آتش شده بودند.همگی آیه ی و جعلنا رو می خوندیم. حسین به تخریب چی اشاره کرد.من وحمید بالای سرش رفتیم.ظاهرا مین منفجر شده پایدار بود،یعنی چیزی شبیه مین سوسکی(این مین چهل سانت از سطح زمین فاصله دارد و از چهار طرف به وسیله ی سیم،تله می شود.) منطقه کوهستانی بود و آب باران میدان رو شسته بود،مین هم کج شده و سیم تله روی زمین افتاده بود.برای همین تخریب چی اون رو ندید وپایش رو روی سیم گذاشته بود . یک ترکش به پای تخریب چی ویک ترکش به گلوی حسین اصابت کرده بود. به کمک حمید سعی کردیم تا تخریب چی رو از میدان مین خارج کنیم،قمقمه ی تخریب چی لای سیم خاردار گیر کرده بود،وقتی اون رو کشیدیم سروصدای قمقمه وسیم خاردار هم به بقیه‌ی صداها اضافه شد. حسابی ترسیده بودیم هرلحظه منتظر بودیم عراقی ها سر برسند،سعی می کردیم از مناطق خارج شویم.همه اسلحه ها رو آماده شلیک کردیم،بلدچی که خیلی بیشتر ترسیده بود بلند شد که بالای شیار بره وفرار کنه. حمید فوری دوید و پایش رو گرفت وکشید داخل شیار،گفت:کجا داری میری؟گفت:می خوام برم بالا عراقی ها الان می رسند.حمید گفت:بالا بری که بدتره،میری تو شکمشون.همین جا بمون،الان همه باهم میریم. و رو کرد به من وگفت:تو مواظب این بلد چی باش،یه وقت راه نیافته وبره تا من به بچه ها برسم. من اومدم کنار ایستادم.باید مواظب بلد چی می شدم وهم حواسم به اطراف که عراقی‌ها سر نرسند وهم بچه‌ها رو ببینم. حمید موفق شد تخریب چی رو از لای سیم خاردار نجات بده،حمید به حسین وتخریب چی کمک می کرد تا راه بیفتند،من هم از پشت سر مواظب بچه‌ها وعراقی ها بودم.از شیار که عبور کردیم تازه وارد کفی شدیم.همگی باتمام وجود واز ته دل آیه ی و جعلنا می خواندند. خیلی عجیب بود،هنوز کسی به تعقیب ما نیومده بود.گویا وجعلنا عراقی‌ها رو حسابی کور وکر کرده بود. ادامه دارد.... به روایت عباس طرماحی ... @bicimchi1
📸 امروز؛ تصویری از دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش با فرمانده کل قوا. ۹۸/۱۱/۱۹ ☑️ @Khamenei_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻ابراهیم حاتمی‌کیا: یک روزی ساختن چمران آرزویم بود اما بعد از شهادت سردار سلیمانی، دیدن حاج قاسم مرا هوایی می‌کند که از ایشان هم فیلم بسازم، ولی نمی‌دانم موقعیتش پیش می‌آید یا نه؟ @bicimchi1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظه ورود فرمانده کل قوا و احترام فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش در دیدار امروز @bicimchi1
🌹 مقام معظم رهبری در بیان صبر و استقامت مادران شهدا می فرمایند: در زیارت خانواده های شهدا، اغلب اوقات مادران شهید را شجاع تر و مقاوم تر از پدران شهید یافتم. مگر محبت مادر را می شود با محبت پدر مقایسه کرد؟ روح لطیف زنانه، آن هم نسبت به جگرگوشه، این را پرورش بدهد، بزرگ کند مثل دستۀ گل؛ بعد راضی بشود که او برود میدان جنگ و به شهادت برسد؛ بعد برای اینکه جمهوری اسلامی دشمن شاد نشود، بر جنازۀ او گریه هم نکند! که بنده مکرر به این خانواده های شهدا گفتم: گریه کنید؛ چرا گریه نمی کنید؟ گریه ایرادی ندارد. گریه نمی کردند؛ می گفتند: می ترسیم جمهوری اسلامی دشمن شاد شود. «زن مگو، مردآفرین روزگار». زن های ما اینهایند. امتحان خوبی دادند. @bicimchi1
آخرین نامه‌اش بود گویا.. نوشت و سپرد و رفت؛ شاید برای تنها فرزندش، که منتظر آمدنش بود... ۱۹ بهمن ۱۳۵۹ @bicimchi1
نگاه کن! مثل این‌ که خدا هرگز را نمی‌بندد... قطعه‌ی ۲۶ @bicimchi1
«علی‌رضا کریمی» از مهدیشهر به جمع شهدای مدافع حرم پیوست ، از اتباع افغانستانی مقیم ایران و از ساکنان شهرستان مهدیشهر به جمع شهدای مدافع حرم پیوست. شهید کریمی در قالب گردان با تروریست‌های خودفروخته پیکار می‌کرد که آسمانی شد. آیین استقبال، وداع و تشییع پیکر این شهید والامقام هفته آینده در شهرستان مهدی‌شهر برگزار می‌شود. @bicimchi1