eitaa logo
بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانش‌نامه انقلاب اسلامی
5.5هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
894 ویدیو
628 فایل
ناشر اختصاصی آثار تاریخ‌نگار انقلاب اسلامی؛ حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی کانال رسمی @bonyadtarikh تازه های پایگاه: http://iranemoaser.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴توطئه عباس امیرانتظام و دولت موقت برای انحلال مجلس خبرگان سالروز مرگ عباس امیرانتظام 🔹در تاریخ ۵٨/٧/١٨ به پیشنهاد ، معاون نخست‌وزیر و سخنگوی ، جلسه‌ای در منزل تقی انواری و با حضور آقایان امیرانتظام، مقدم مراغه‌ای، عباس سمیعی، فتح‌اللّه بنی‌صدر، عباس رادنیا و احمد صدر حاج سید جوادی برقرار شد و طرح انحلال مجلس خبرگان ریخته شد. 🔸صرف نظر از این که آیا دولت حق دخالت در این کار را داشت یا نه، این طرح به خاطر این بود که فهمیده بودند که مجلس خبرگان، به دنبال تصویب اصل ولایت فقیه و تغییر برخی اصول پیش‌نویس است. 🔹این طرح در هیئت دولت به امضای ١٧ نفر از اعضای دولت رسید و تنها ۴ نفر آن را امضا نکردند. در شب تصویب نیز دولت روزنامه‌ها را آماده نگه داشت تا خبر مصوبه را به صورت فوق‌العاده منتشر کنند و رادیو-تلویزیون هم آن را بلافاصله اعلام کنند. در این میان بازرگان آن را منوط به تأیید امام کرد و البته امام نیز قاطعانه با آن مخالفت کردند: 🔸«مگر شما مى‏توانيد كه مجلس خبرگانى كه ملت با آن آراء زياد اين مجلس را درست كرده با يك كلمه‏اى كه شما بگوييد «ما مى‏گوييم كه منحل باشد» مگر با اين حرف‌ها شما مى‏توانيد، مگر شما قابل آدم هستيد! اگر چنانچه ولايت‌فقيه بشود، ديگر همه قدرت‌ها دست فقيه مى‏آيد! پس بنابر اين عزا بايد بگيريد! 🔹اين‌ها اگر همه قدرت‌ها دست رئيس‌جمهور مثلاً كذايى بيايد، هيچ حرفى ندارند، همه قدرت‌ها دست رئيس‌جمهور باشد، اگر همه قدرت‌ها دست يک نخست‌وزير مثلاً منحرفى بيايد، آن هم حرفى به آن ندارند. اما اگر قدرت، نه آن قدرتى كه است، آنى كه نظارت بر امور مملكت است كه نبادا معوج بشود... 🔸باز هم با رأى ملت. باز هم رأى ملت است كه آن اشخاص را يا آن هيئت‌هايى را كه مثلاً مى‏خواهند درست‏ بكنند، با رأى ملت درست مى‏شود، با اكثريت. شماها در اقليت هستيد. نشسته‏ايد آنجا با قلم مى‏خواهيد حكومت كنيد بر اكثريت! »(صحیفه امام، ج ١٠، ص ٣٠٩) 🔹 در یک سخنرانی به مناسبت رحلت آیت‌اللّه طالقانی از مصوبات مجلس خبرگان اظهار نگرانی می‌کند. در پاسخ او، نایب رئیس مجلس خبرگان اظهار شگفتی می‌کند و وجود هر گونه نگرانی را رد می‌کند. 🔸 نیز در سخنرانی خود به وی جواب می‌دهد: «موقعی نگران می‌شویم که این انقلاب را بدهیم به دست کسانی که در این مدت هشت ماه تجربه نشان داد که آن‌گونه که باید نمی‌توانند عمل کنند. مسئله ولایت فقیه این است که اگر امروز این را در قانون اساسی ننویسیم، فردا امام خمینی هم اگر بخواهد در یک موضوعی اظهار نظر کند، می‌گویند تو مقام غیر مسئولی و حق نداری اظهار نظر بکنی. ما می‌خواهیم پای ولایت فقیه را به دولت و حکومت بکشانیم تا فردا به فقیه نگویند که تو آدم غیر مسئول هستی و نمی‌توانی اعتراض کنی.» 🔸 بعدها از بازرگان به خاطر نداشتن شجاعت در اعلام انحلال مجلس خبرگان و در میان گذاشتن طرح با امام گلایه نمود و گفت: «متأسفانه مهندس بازرگان با همه خصوصیات عالی و قدرت فوق‌العاده در قبول شرایط سنگین زمان، فاقد جسارت کافی است. فردا بازرگان و عده‌ای از افراد هیئت دولت به دیدن امام رفتند و طرح را مطرح کردند. پرواضح بود که امام آن را رد خواهد کرد، در حالی که اگر قبلاً اعلام شده بود، شانس رد کردن آن ده درصد بود ولی در عوض ٣۶ میلیون مردم که به دلیل وضع خاص زمان فکر می‌کردند به جای پیاده کردن قانون اسلام، آخوندیسم بر مملکت حکومت خواهد کرد، بپا خاستند و تحت رهبری امام بازگشت بازرگان را از ایشان خواستند.» بازرگان، بعدها عملکرد مجلس خبرگان در تصویب اصل ولایت فقیه را یکی از معضلات دانست و از سرایت آن به تمام ارکان حکومتی انتقاد کرد.(نخستین پیش‌نویس قانون اساسی، صص ٢٠٠-١٩۶) 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
ارائه طرح انحلال مجلس خبرگان توسط عباس امیرانتظام و ابهامات بی‌پاسخ سالروز مرگ عباس امیرانتظام 🔹عباس امیرانتظام در خاطرات خود می‌نویسد: «در مهرماه 1358 برای شركت در جلسه‌ای كه و و كارمند ديگر قرار بود با نخست‌وزير داشته باشند، به آمدم. در چند روز اقامت در تهران در چند مهمانی خانوادگی شركت كردم... چون در اين جلسات اغلب زن و مرد و عده‌ای نوجوان هم شركت داشتند، من نمی‌توانستم نظرات خود را درباره اوضاع و دورنمای آينده مملكت تشريح كنم، بنابراين درصدد برآمدم اعضای شورای مقاومت ملی سال 1332 را برای مشورت و تبادل نظر دعوت كنم. هر يک از حاضران برای چاره‌جويی پيشنهادی مطرح نمود كه مورد تأييد ديگران واقع نشد. نظر من اين بود كه مشكلات ما ناشی از فقدان قانون است و چون در اين رابطه مجلس خبرگان كه ماهيتی بدعت‌آميز داشت تخلف كرده بود، طرح انحلال آن را پيشنهاد كردم... »(آن سوی اتهام، ص48) 🔸برنامه انحلال مجلس خبرگان توسط عباس امیرانتظام مكتوب می‌شود و به امضای چند تن از عناصر كمتر سياسی كابينه می‌رسد، اما دكتر يزدی، مهندس صباغيان، مهندس معين‌فر و دكتر ميناچی از امضای آن سر باز می‌زنند. سپس آقای اميرانتظام با هماهنگی آقای بازرگان طرح را در دستور جلسه هيئت دولت قرار مي‌دهد و ادامه ماجرا را خود اين‌گونه روايت می‌كند: نخست‌وزير پيشنهادم را پذيرفت و من از رئيس دفتر ايشان خواستم تا از خبرنگاران دعوت كنند و خودم در اتاق رئيس‌ دفتر ايشان منتظر ماندم. جلسه هيئت دولت پنج ساعت طول كشيد و در ساعت ده شب خاتمه يافت. اولين كسی كه از جلسه خارج شد و به طبقه بالا آمد، شخص نخست‌وزير بود. من بالای پله‌ها انتظار ايشان را می‌كشيدم. ايشان فوق‌‌العاده عصبی و هيجان‌زده بود. وقتی به من رسيد مرا به كناری كشيد و ابتدا سوگند داد تا مسئله را فراموش كنم و دوم اينكه بلافاصله به سوئد بازگردم. »(آن سوی اتهام، ص50) 🔹همان‌طور كه از اين روايت پيداست آقای اميرانتظام تمام امكانات را فراهم كرده تا آقای بازرگان را وارد وادی خاصی كند. حتی خبرنگاران را فراخوانده تا برای اولين‌بار بحث انحلال مجلس خبرگان توسط ايشان به آن‌ها و به تبع آن به جامعه منعكس شود. حال مسئله اين است كه در حالی كه ساير جريانات و نيروهای فعال سياسی به هيچ‌وجه از اين برنامه آقای اميرانتظام اطلاعی نداشتند، چه بحث‌هایی در جلسه آن شب هيئت دولت صورت می‌‌گيرد كه موجب بروز چنين واكنشی از سوي آقاي بازرگان مي‌شود؟ 🔸چه ابعادی از موضوع برای آقای نخست‌وزير روشن مي‌شود و نهايتاً اينكه چرا ايشان فوق‌‌العاده از اين اقدام آقای اميرانتظام عصبی شده و از وی می‌خواهد تا بلافاصله تهران را به مقصد سوئد ترک كند؟ بدون ترديد قبل از جلسه هيئت دولت هم چند مطلب برای آقاي بازرگان روشن بود. نخست‌ اينكه طرحی براي انحلال مجلس خبرگان ارايه شده است كه تبعات آن بر كسی پوشيده نيست. دوم اين‌كه خاستگاه سياسي اين طرح به آقای اميرانتظام باز می‌گردد، اما با وجود اين مفروضات، ايشان می‌پذيرد كه طرح مزبور در دستور كار دولت قرار ‌گيرد. علی‌القاعده بايد در آن جلسه مخالفان اين طرح مسائل خاصی را مطرح ساخته باشند كه تغييری چنين فاحش در ديدگاه و برخورد آقای بازرگان ايجاد شده و آن را از حد مخالفت نظری با يك طرح، بسيار فراتر برده باشد. آيا نبايد پرسيد چرا آقای اميرانتظام ترجيح می‌دهد در مورد علت اين امر سكوت كند؟(مقاله نقدی بر خاطرات عباس امیرانتظام، فصلنامه تخصصی پانزده خرداد، ش33، پاییز 1391) متن کامل مقاله «نقد خاطرات عباس امیرانتظام» 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
نقد خاطرات امیرانتظام.pdf
819.4K
🖊نقدی بر خاطرات عباس امیرانتظام سالروز مرگ عباس امیرانتظام 🔹مقاله حاضر نقد اجمالی است به برخی از نكات مهم كتاب آن سوی اتهام؛ خاطرات كه بعد از 21 سال نگاشته شده است. نويسنده در قالب نگارش اين كتاب، توضيحات خود را در مورد طرح انحلال مجلس خبرگان، جاسوسي و... ارايه كرده است. 🔸تا پیش از انتشار این خاطرات، رسانه‌های خارجی و عمدتا سلطنت‌طلب از وی تصویری از اسوه پایداری و مقاومت ترسیم کرده بودند اما این خاطرات، که به صورت انفعالی و دفاعی تنظیم و طراحی شده بود، به روند تبلیغاتی رسانه‌های غربی شوک وارد کرد. در مقاله ضمیمه، نقد خاطرات عباس امیرانتظام را خواهید خواند. 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
مبارزات نوین حوزه علمیه علیه رژیم پهلوی نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/21 🔹هنگام تحويل سال نو [در سال 1342]، صحن مطهر حضرت معصومه (ع) از انبوه جمعيتى كه براى گذراندن ساعت اول سال در كنار آن آستانه مقدسه راهى قم شده بودند، موج مى‏زد. هزاران نفر در صحن مطهر، داخل حرم، مسجد بالاسر و كه مجاور حرم بود گرد آمده، در انتظار تحويل سال بودند. 🔸به محض آن‌كه چراغ‏هاى حرم مطهر به علامت تحويل سال، براى لحظه‏اى خاموش شد، موج اعلاميه‏ها و تراكت‏هايى كه بازگوكننده جنايات رژيم و عيد نداشتن ملت ايران بود، فضاى صحن و حرم را سفيد كرد و ميان مردم ريخته شد. 🔹اين رهروان راستين راه خمينى و محصلين حوزه قم بودند كه براى نخستين‏بار از تاريخ تأسيس آن حوزه، به چنين كار انقلابى دست مى‏زدند و طبق قرار قبلى ده‏ها نفر با انبوهى اعلاميه و تراكت، پيش از تحويل سال، وارد صحن و حرم شده، در لابه‏لاى انبوه جمعيت، هريک در جاى معينى كه از پيش مشخص شده بود قرار گرفتند و هنگام تحويل سال نو يكباره اعلاميه‏ها و تراكت‏ها را به هوا ريختند و شور و هيجانى در ميان مردم ايجاد كردند. 🔸در ميان اعلاميه‏ها، اعلاميه امام، با عنوان درشت «روحانيت امسال عيد ندارد» جلب‏نظر مى‏كرد.محصلين حوزه قم با آن‌كه براى اولين‏بار بود كه به اينگونه مبارزه دست مى‏زدند و مهارت و ورزيدگى كافى نداشتند و از طرفى قواى جهنمى «ساواک» با تمام نيرو بسيج شده بود و همه جا را تحت‏نظر و در كنترل خود داشت، توانستند با موفقيت كامل، بدون باقى گذاشتن كوچک‌ترين اثر و ردپايى از خود، برنامه را به انجام برسانند و به سلامت از صحنه بيرون روند. (نهضت امام خمینی، ج1، ص365-364) 🔊 رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
روزشمار انقلاب اسلامی 🗓22تیر1357 🔹در پی مصاحبه آقای شریعتمداری با خبرنگار بی‌بی‌سی و موضع‌گیری نسبت به اصلاحات سیاسی (ونه تغییر نظام)، آیت‌الله صدوقی نامه‌ای به آیت‌الله محلاتی نوشت و شایعه مصالحه روحانیت با رژیم شاه را نادرست خواند. منبع: روزهای حماسه و نور: ج1، ص364 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
فاجعه خونین فیضیه/بخش نخست نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/22 🔹بعدازظهر آن روز (دوم فروردين 1342 ـ 25 شوال 1382) مجلس سوگوارى در برقرار بود و از آنجا كه مدرسه مزبور، در كنار صحن مطهر و در ميدان آستانه قرار دارد ـ كه قهراً محل گذر و رفت و آمد زوار و مسافران مى‏باشد‏‏ مجلس مزبور با ازدحام كم‏نظيرى تشكيل شده بود. 🔸تمام صحن حياط، بالكن‏هاى طبقه دوم و ‏هاى_مدرسه از جمعيت انباشته بود. در ميان شركت‏كنندگان همه‏گونه افراد: پير، جوان، شهرى، روستايى، روحانى، فرهنگى، دانشگاهى، نظامى، بازارى، كارگر، پيشه‏ور، كشاورز و ... به چشم مى‏خورد؛ ليكن اكثريت شركت‏كنندگان را دهاتى‏ها و روستانشينانى تشكيل مى‏دادند كه از امور سياسى و جريانات روز يا بكلى بى‏اطلاع بودند و يا آنكه خيلى سردر نمى‏آوردند. 🔹قيافه‏هاى مرموز، غيرعادى، اهريمنى كه از آن‌ها شرارت و هرزگى مى‏باريد نيز در ميان انبوه جمعيت، جلب‏نظر مى‏كرد و بنا به گفته يک زائر، بوى زننده الكل كه در فضاى مدرسه پيچيده بود، شامه‏ها را مى‏آزرد و انسان را به ياد ميكده‏هاى قديم تهران مى‏انداخت! 🔸كاميون‏هاى نظامى مملو از كه از روز پيش به قم آورده شده بود، با بوق‏زدن‏ها و گازدادن‏هاى ممتد و پياپى و ايجاد صداهايى گوشخراش و سرسام‏آور وارد شهر شد و در ميدان آستانه، مقابل مدرسه فيضيه ايستاد. عنوان « ـ گردان مخابرات» كه روى كاميون‏ها نوشته شده بود، جلب‏نظر مى‏كرد. اطراف مدرسه و ميدان آستانه از مأموران انتظامى و به اصطلاح امنيتى موج مى‏زد و مدرسه كاملاً در محاصره قرار داشت. حركت‏هاى مرموزانه كه در داخل مجلس صورت مى‏پذيرفت، وجود افرادى با چهره‏هاى ناآشنا، خشونت‏بار، رعب‏انگيز كه بوى شراب از دهانشان بيرون مى‏زد، رفت‏وآمدهاى غير عادى، نقل و انتقالات نظامى در بيرون مدرسه، آمادگى مأموران انتظامى و ... همه حكايت از يك نوع توطئه خطرناكى مى‏كرد كه در شرف وقوع بود. 🔹در اين هنگام آقاى ـ‏‏گوينده معروف قم‏‏ بر عرصه منبر قرار گرفت و راجع‏به زندگى حضرت امام صادق(ع) و كوشش‏هاى دائم و دامنه‏دار آن حضرت در آگاه‏ساختن مردم به حقايق قرآن و مكتب تشيع و كارشكنى‏هاى شديد مخالفان و معاندان در مقابل آن حضرت داد سخن داد، آنگاه از به عنوان «دانشگاه امام صادق» و «سربازخانه امام زمان» سخن به ميان آورد و رشته سخن را به نقش حوزه‏ها در حفظ و حراست احكام اسلام و استقلال ايران كشانيد كه يكباره صداى پرمهيب صلوات در فضاى مدرسه پيچيد و سخن او را قطع كرد! او بى‏اعتنا به اين صلوات بى‏مورد، خواست به سخنان خود ادامه دهد كه بار ديگر صداى رعدآساى صلوات او را از سخن گفتن بازداشت! او گويا متوجه نقشه‏اى كه در كار بود نشده بود و به گمان اين‌كه مردم روى عدم تشخيص و توجه و به‏طور اتفاقى صدا به صلوات بلند كرده‏اند! از شنوندگان درخواست كرد كه بی‌جا صلوات نفرستند، هرگاه صلوات فرستادن لازم باشد، خود او دستور خواهد داد و ... به محض آن‌كه لب به سخن گشود، بار ديگر صداى صلوات طنين افكند! 🔊 رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
فاجعه خونین فیضیه/بخش دوم نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/22 🔸يک جوان پرشور روحانى به اسم « » كه نزديک منبر نشسته بود، مردى را ديد كه در كنارش نشسته، مرتب صدا به صلوات بلند مى‏كند، به گمان آن‌كه تمام اين بساط زير سر همين يک نفر است به او حمله كرد و مشت محكمى به دهان او كوبيد كه يكباره صدها مشت از چپ و راست بر سر و صورت آن فرود آمد كه بكلى او را گيج و از خود بی‌خود ساخت! عمامه از سرش افتاد و همانند توپ با مشت‏هاى سنگين نابكارانى كه اطراف منبر را تا شعاع وسيعى اشغال كرده بودند به هر سو پرت شد و با زحمت، خود را از آن صحنه بيرون كشيد! 🔹مردم كه متوجه روى دادن حادثه‏اى در پاى منبر شده بودند، از هر طرف سر مى‏كشيدند تا ببينند چه جريانى روى داده است و بعضى از جاى خود برمى‏خاستند و مى‏كوشيدند خود را به محل حادثه نزديک كنند، ليكن آقاى انصارى كه سخت كوشش داشت آرامش مجلس به هم نخورد، كوشيد كه با شوخى و بذله‏گويى جريان را به اصطلاح «ماست مالى كند»! از اين رو مردم را دعوت به آرامش و سكوت كرد و اظهار داشت: «بنشينيد! چيزى نيست، چند نفر پاى منبر ما، سر يک دانه سيگار كشمكش داشتند! تمام شد»! و از آنجا كه دريافت تمام افرادى كه دور منبرش چمپاتمه زده با چشمان شرارت‏بار به او خيره شده‏اند، به گفته خودش «عوضى»! هستند كه براى برهم‏زدن مجلس و آشوبگرى به آنجا آمده‏اند، كمى وحشت كرد و لحن سخن را عوض كرد و با زبان نرم خواست آن دژخيمان وحشى را رام و آرام ساخته، از شرارت و آشوبگرى بازدارد! از اين رو با لحنى ملايم اظهار كرد: «ما كه با كسى سر جنگ نداريم، ما در اينجا جمع شده‏ايم تا براى ششمين پيشواى شيعيان، ذكر مصيبتى بكنيم و اگر حرفى مى‏زنيم، سخنى مى‏گوييم، جز نصيحت مشفقانه منظورى نداريم، ما وظيفه داريم خير و صلاح ملك و ملت را ...» صداى صلوات.. 🔸بار ديگر طنين افكند! او كه از اين صلوات فرستادن‏ها و در حقيقت «پارازيت» دژخيمان شاه به ستوه آمده بود، يكباره فرياد كشيد: «آى مردم! آى مسلمان‏هايى كه از صدها فرسنگ راه به اين شهر مقدس آمده‏ايد، به شهر و ديار خود كه بازگشتيد به همه برسانيد كه ديگر به روحانيت، اجازه ذكر مصيبت براى رئيس مذهب جعفرى هم نمى‏دهند...» كه بار ديگر صداى صلوات، رشته سخن را از كفَش ربود! او كه مى‏ديد به هيچ‏وجه نمى‏تواند سخن بگويد و اوضاع وخيم‌تر از آن است كه فكر مى‏كرده است، فوراً سر و ته مطلب را جمع كرد و از منبر پايين آمد. 🔹به محض آن‌كه آقاى انصارى قدم از منبر پايين گذاشت، يكى از دژخيمان شاه از جا پريد و ميكروفن را گرفت و عربده سرداد: «به روح پرفتوح اعليحضرت فقيد كبير»! بلندگو قطع شد و صدايى از ميان جمعيت برخاست كه: خفه‏شو! 🔸مجلس بر هم ريخت، داد و فرياد، حمله و فرار، حركات ديوانه‏وار و وحشت‏انگيز، عربده مستانه، صداى دلخراش بگير، بگير، بزن، بزن! و ... مردم را بكلى كلافه و حيرتزده كرده بود! كسى نمى‏دانست چه خبر است؟ حمله و گريز براى چيست؟ و حمله از طرف كيست؟ وحشت و دلهره همه را گرفته بود و از آنجا كه بيشتر شركت‏كنندگان در مجلس، اهل دهات و روستاها بودند و از اينگونه مناظر غيرعادى و مرموزانه كمتر ديده و شايد هرگز نديده بودند، سخت وحشت كرده، پا به فرار گذاشتند! 🔹هجوم مردم به سوى درب خروجى مدرسه به اندازه‏اى شديد بود كه حركت به كندى و زحمت صورت مى‏گرفت و خارج شدن را دشوار مى‏كرد. هركس مى‏كوشيد به هر صورتى كه هست پاى خود را از مهلكه و معركه بيرون بكشد! و جان خود را نجات دهد! ديرى نپاييد كه مدرسه از جمعيت خالى شد! فقط روحانيان و عده‏اى از مردم باقى ماندند با مشتى دژخيمان خون‏آشام شاه كه همانند درندگان جنگل، مرتب نعره مى‏زدند و حمله مى‏كردند. 🔊 رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
فاجعه خونین فیضیه/بخش سوم نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/22 🔸دژخيمان شاه كه تعداد آنان از هزار نفر تجاوز مى‏كرد، يک شكل و يک قيافه: سرها را به فرم آلمانى زده، لباس‏هاى دهاتى شكل، هيكل‏هاى وحشت‏انگيز و زمخت همانند خوكِ پروارى، با چشمانى شرارت‏بار و خون‏گرفته، مست و مخمور، مشت‏ها را گره كرده، ميان صحن مدرسه به هر سو مى‏دويدند و عربدۀ «جاويد شاه»! مى‏كشيدند! 🔹اين «گروه بى‏پدران» كه تحت تربيت ‏هاى_امريكايى و اسرائيلى درس شه‏پرستى آموخته، از خداپرستى، وطنخواهى و غيرت و انسانيت چيزى نمى‏دانستند، به اصطلاح افسران و درجه‏دارانى بودند كه عمرى از دسترنج توده‏هاى محروم و زحمتكش خورده و خوابيده بودند و به اسم «دفاع از آب و خاك وطن»! به عياشى و هوسرانى پرداخته، در آن روز براى درهم كوبيدن سنگر استقلال ايران و پاسداران راستين حقوق انسان‏ها، به قم آمده بودند و به آن وحشيگرى‏ها و درندگى‏هاى غيرانسانى دست مى‏زدند. 🔸رياست آن « ‏پدران» برعهده جلاد (معاون ساواک تهران) بود كه چند سال پيش متأسفانه در يك سانحه هوايى معدوم شد و اجل نگذاشت كه بماند تا در دادگاه اسلامى... به جرم خيانت به اسلام و ايران و ارتكاب ، محاكمه و مجازات شود. هرچند كيفرى كه از جانب منتقم قهار مى‏بيند، شديدترين كيفرها و بهترين مجازات مى‏باشد. 🔹سرهنگ مولوى كه خود نيز با لباس مبدل، به مدرسه فيضيه آمده بود، با يک جفت دستكش سفيد ـ‏‏به عنوان علامت‏‏ در زاويه ايوان يكى از حجره‏ها ايستاده بود و عمليات را فرماندهى مى‏كرد. او با كشيدن سوتى دژخيمان را گردآورد و فرمان حمله داد. 🔸شه‏پرستان خون‏آشام كه همگى مست بودند، همانند درندگان گرسنه‏اى كه از جنگل بيرون آمده باشند، به هرطرف حمله‏ور شدند و با چوب‏هاى مخصوصى كه در زير لباس خود پنهان كرده بودند، به جان روحانيان و طلاب بى‏دفاع افتادند! 🔹روحانيان و محصلين مدرسه فيضيه كه تا آن لحظه بدون هيچ‏گونه واكنشى، تماشاگر صحنه بودند و نمى‏دانستند كه غرض و انگيزه آن وحشى‏هاى جنگل شاهنشاهى، از آن جست و خيزها و عربده كشيدن‏ها چه مى‏باشد، با يورش دژخيمانه آنان، در مقام دفاع برآمده، نرده طبقه دوم مدرسه را كه با آجر ساخته شده بود خراب كردند و با سنگ و آجر به آنان حمله‏ور شدند.(نهضت امام خمینی، ج1، ص371-367) 🔊 رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
روزشمار انقلاب اسلامی 🗓23تیر1357 خبرگزاری رویتر: رئیس‌جمهور آمریکا با فروش 600میلیون دلار اسلحه آمریکایی به ایران موافقت کرد. منبع: روزهای حماسه و نور: ج1، ص365 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
حمامى از خون در مدرسۀ طالبيۀ تبريز نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/23 🔹همزمان با به خاک و خون كشيدن روحانيان در ، نيز مورد يورش چنگيزى دژخيمان رژيم قرار گرفت. ماجرا از آنجا آغاز شد كه چند نفر از مأموران شهربانى و «ساواک» تبريز، به منظور پاره‏كردن اعلاميه امام كه بر ديوار مدرسه طالبيه زده شده بود به آنجا رفته بودند كه با اعتراض و حمله طلاب مدرسه روبه‏رو شدند و زد و خورد شديدى ميان آنان درگرفت كه به كشته‏شدن يكى از مأموران شهربانى به علت سنگى كه يكى از طلاب قهرمان به گيج‏گاه او زده بود، منجر شد و مأموران را مجبور به فرار كرد. 🔸اين برخورد قهرمانانه چند روحانى بى‏سلاح مدرسه طالبيه، در برابر مشتى دژخيم مسلح و مجهز، باعث تقويت روحى مردم و جامعه روحانيت تبريز و وحشت بيش از حد رژيم و باند مزدور او شد و آنان را به درندگى و اعمال تلافى‏جويانه واداشت. يكباره صدها كماندو، چترباز، درجه‏دار و ... با اسلحه گرم و سرد به مدرسۀ مزبور ريختند و روحانيان مدرسه را هدف گلوله قرار دادند، با چاقو و دشنه سينه شكافتند! و پهلو دريدند، درب و پنجرۀ حجره‏ها را درهم شكستند و هرچه در سر راه خود ديدند، خرد كردند و يا با خود بردند و آن مركز علمى را همانند مدرسۀ فيضيه به حمام خون بدل كردند.(نهضت امام خمینی، ج1، ص376) 🔊 رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
روزشمار انقلاب اسلامی 🗓24تیر1357 🔹استعفای حزب رستاخیز اعلام به دلیل ناموفق بودن حزب 🔸قرائت اعلامیه در دانشگاه اصفهان توسط دانشجویان، به مناسبت چهلم شهدای نجف‌آباد 🔹روزنامه دیترویت فری‌پرس (چاپ آمریکا): اسرائیل، عربستان و ایران خریداران عمده سلاح از آمریکا هستند. منبع: روزهای حماسه و نور: ج1، ص366 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
شجاعت امام در برابر فاجعه فیضیه نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/24 🔹برخى از افراد مرعوب شده كه در بيرونى خانه امام بودند، با دريافت خبر مدهشى كه «ساواک» شاه در آن لحظه بحرانى بر سر زبان‏ها انداخته بود كه، اشغالگران فيضيه مى‏خواهند هم‏اكنون به خانه امام خمينى بريزند، بى‏اختيار به سوى در خانه شتافته، آن را بستند! ناگهان فرياد امام كه تا چندين خانه به خوبى شنيده مى‏شد، همچون غريو دماوند برخاست كه: «چرا در را بسته‏ايد؟ به اجازه كى در را بسته‏ايد؟ در را باز كنيد!». 🔸بسيارى از افرادى كه در آن لحظه در خانۀ ايشان گرد آمده بودند، به اندازه‏اى وحشت‏زده شده بودند كه در برابر فريادهاى امام خمينى با سماجت و سرسختى، ايستادگى كرده، از بازكردن درب خانه خوددارى مى‏ورزيدند و اظهار مى‏داشتند كه: «وظيفه ما در قبال حفظ جان حضرتعالى ايجاب مى‏كند كه در اين مورد از شما اطاعت ننماييم و درب خانه را باز نكنيم»!! 🔹امام وقتى كه با آنگونه برخورد آميخته با ترس افراد روبه‏رو شد و وحشت و اضطراب بى‏حد آنان را ديد، در شريان وجودش به جوش آمد، چهره او برافروخته شد، آثار خشم در چشمان او ظاهر گرديد و ناگهان از جا برخاست و گفت: «من بايد به فيضيه بروم و ببينم به طلبه‏هايم چه مى‏گذرد»! 🔸اين حركت امام كه واكنش آن ترس و زبونى بعضى از افراد حاضر در بيرونى و بستن درب خانه بود، شور و هيجانى پديد آورد كه قلم از شرح آن عاجز است! صداى ناله و فرياد و التماس و زارى از هر طرف برخاست، يكى گريه مى‏كرد، ديگرى التماس مى‏كرد، و قسم مى‏داد و ديگرى خود را روى پاى او انداخته بود و نمى‏گذاشت گامى به جلو بردارد! جوانى ناآشنا كه روشن نشد از چه طبقه‏اى مى‏باشد مرتب به سرخود مى‏زد، خود را بلند مى‏كرد و به زمين مى‏كوبيد و فرياد مى‏زد كه: «آقا نمى‏گذارم از خانه بيرون برويد! خونريزى مى‏شود، مردم كشته مى‏شوند، نمى‏گذارم... به خدا نمى‏گذارم...»! و بعضى از افراد بيرونى كه دريافتند اين حركت و تصميم ناگهانى امام، پيامد بستن درب خانه و اظهار ترس و نگرانى آنان است فوراً درب خانه را باز كرده، به او اظهار داشتند كه: «درب خانه باز است، ديگر كسى در را نمى‏بندد و شما را به جده بزرگوارتان، از خانه خارج نشويد»! 🔹امام در برابر سوگند دادن‏هاى پى‏درپى و خواهش و تمناى مردم، از رفتن به مدرسۀ فيضيه منصرف شد و در جاى خود قرار گرفت، و به منظور تقويت روحى افرادى كه در آنجا گرد‏‏آمده بودند لب به سخن گشود و سخنانى آرامش‏بخش، انقلابى، نويد دهنده و اميدوار كننده ايراد كرد. 🔸سخنانى كه در آن روز، در آن لحظه و در آن شرايط حساس كه هر كسى را بالاى سر خود مى‏ديد، فقط از دهان قهرمانى چون امام خمينى مى‏توانست بيرون بيايد و همانند نغمه‏هاى آسمانى به شنوندگان آرامش بخشد و روح تازه‏اى در كالبد افسرده آنان بدمد. ايشان در اين سخنان كوتاه اظهار كرد كه: 🔹«... ناراحت و نگران نشويد، مضطرب نگرديد، ترس و هراس را از خود دور كنيد. شما پيرو پيشوايانى هستيد كه در برابر مصايب و فجايع صبر و استقامت كردند كه آنچه ما امروز مى‏بينيم نسبت به آن چيزى نيست. پيشوايان بزرگوار ما حوادثى چون روز و شب يازدهم محرم را پشت سر گذاشته‏اند! و در راه دين خدا يک چنان مصايبى را تحمل كرده‏اند. 🔸شما امروز چه مى‏گوييد! از چه مى‏ترسيد؟ براى چه مضطربيد؟ عيب است براى كسانى كه ادعاى پيروى از (ع) و (ع) را دارند در برابر اين نوع اعمال رسوا و فضاحت‏آميز دستگاه حاكمه، خود را ببازند. دستگاه حاكمه با ارتكاب اين جنايت، خود را رسوا و مفتضح ساخت و خود را به خوبى نشان داد. دستگاه جبار با دست زدن به اين فاجعه، شكست و نابودى خود را حتمى ساخت، ما پيروز شديم. ما از خدا مى‏خواستيم كه اين دستگاه، ماهيت خود را بروز دهد و خود را رسوا كند. 🔹بزرگان اسلام ما در راه حفظ اسلام و احكام قرآن كريم كشته شدند. زندان رفتند، فداكارى‏ها كردند تا توانستند اسلام را تا به امروز حفظ كنند و به دست ما برسانند. امروز وظيفۀ ماست كه در برابر خطراتى كه متوجه اسلام و مسلمين مى‏باشد، براى تحمل هرگونه ناملايمات آماده باشيم تا بتوانيم دست خائنين به اسلام را قطع نماييم و جلوى اغراض و مطامع آنها را بگيريم...».(نزديك به اين مضامين) (نهضت امام خمینی، ج1، صص384-383) 🔊 رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
روزشمار انقلاب اسلامی 🗓25تیر1357 🔹اعلامیه با امضای 120 نفر از روحانیون تهرات:«روحانیت تهران به پیروی از مراجع عظام تقلید اعلام می‌دارد که مراسم باشکوه میلاد مسعود حضرت ولی‌عصر ارواحنا فداه امسال بدون هیچ‌گونه چراغانی و مبادله تبریک برگزار می‌شود.» منبع: روزهای حماسه و نور: ج1، ص366 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
اتحاد استکبار خارجی و ارتجاع داخلی در کودتای انگلیسی عراق 🔴سالروز کودتای انگلیسی حزب بعث در عراق 🔹به دنبال حمله وحشيانه به كشورهاى عربى در خردادماه 1346 و شكست سهمگينى كه بر وارد آمد، قدرت ناصرى‏ها در كشورهاى عربى تضعيف شد و سردمداران كه در زندان عراق به سر مى‏بردند، آزاد شدند و زير نظر ‏هاى_جاسوسى به منظور به دست گرفتن قدرت و بازگرداندن انگليس به عراق، به توطئه نشستند. 🔸سردمداران حزب بعث، پس از آزاد شدن از زندان به ظاهر خود را از فعاليت‏هاى سياسى كنار كشيدند و به منظور اغفال رژيم حاكم بر عراق، به كسب و كار مشغول شدند و به گاودارى و دامدارى پرداختند، ليكن در پشت پرده به بند و بست‏هايى جهت به دست گرفتن قدرت و ادامه خدمت و مأموريت براى استكبار جهانى سرگرم بودند و زير نظر انگليس به فعاليت‏هاى ضدميهنى خود ادامه مى‏دادند. 🔹تلاش حزب بعث، در داخل و خارج عراق به منظور انجام كودتاى نظامى و به دست گرفتن قدرت، به‌شدت و سرعت دنبال شد؛ ليكن اشكال كار در اين بود كه اين حزب هيچ‏گونه پايگاهى در عراق نداشت، نه در ارتش و نه در ميان ملت؛ و بيم آن مى‏رفت كه اگر دست به كودتا بزند همانند سال 1343 با نافرجامى و شكست روبه‏رو شود، به‌ويژه اينكه خون‏ريزى‏ها و وحشيگرى‏هاى حزب بعث در آن سال سبب وحشت و نفرت ملت عراق را فراهم آورده بود 🔸انگليس به منظور رفع اين مشكل و پيشگيرى از شكست كودتا، حزب بعث را بر آن داشت كه با كمونيست‏هاى هوادار شوروى در عراق رسماً ائتلاف كند و نيز از عناصر ارتجاعى در آن كشور و از ‏هاى_امريكايى در ارتش عراق كمک بگيرد؛ و به اين ترتيب موافقت همه ابرقدرت‏ها را در انجام كودتا عليه رژيم فراهم آورد. از آنجا كه رژيم عبدالرحمن عارف وصله ناجورى در منطقه بود، نه امريكا از آن دلِ خوشى داشت و نه انگلستان، و نه شوروى مى‏توانست به وسيله آن به منافع استعمارى خود در عراق و خليج‏فارس برسد؛ به همين دليل توافق ابرقدرت‏ها جهت سرنگونى آن رژيم را آسان مى‏كرد. 🔹بنابه نوشته «حردان تكريتى» در خاطرات خود، حزب بعث پيش از دست زدن به كودتا به منظور نشان دادن قدرت توانست علاوه بر كمونيست‏ها از قدرت نيروى مذهبى نيز استفاده كند، و با همكارى كمونيست‏ها و ‏هاى_ارتجاعى، تظاهرات بزرگى عليه رژيم عبدالرحمن عارف در راه بيندازد و با حركت ‏البكر، ، و ديگر سردمداران بعثى در پيشاپيش تظاهركنندگان، افراد و عناصر شركت كننده در آن تظاهرات را همگى بعثى و هواداران حزب بعث وانمود كند و به اين ترتيب زمينه را براى دست زدن به كودتا بهتر فراهم سازد. 🔸 كه از طرف حزب بعث به رفته بود تا با بعضى دولت‏ها راجع به كودتايى كه بنا بود در عراق راه بيندازند گفتگو كند، موفق شد موافقت امريكا را براى انجام آن جلب كند و از كمک مهره‏هاى امريكايى در ارتش تكريتى عراق برخوردار شود. 🔹انگليس پس از موفقيت در جلب موافقت امريكا به كودتا، نگران آن بود كه از طرف افراد گارد رياست جمهورى مقاومت‏هايى صورت گيرد و كودتا را به خطر اندازد؛ از اين رو بر آن شد كه با به‏‏كار گرفتن حربه هميشگى ابرقدرت‏ها كه همانا پخش ليره و دلار است، افراد و عناصر مؤثر در ارتش عراق را خريدارى كند، تا با پركردن جيبشان بتواند آنان را از وفادارى نسبت به رژيم عبدالرحمن محمد عارف بازدارد و راه را براى كودتاى مهره‏هاى خود در عراق كاملاً هموار سازد. 🔸 در تاريخ سه شنبه 25 تيرماه 1347 يعنى درست يک شب پيش از انجام ، سفارت انگلستان در بيروت مبلغ 250 ميليون دينار عراقى در اختيار قرار داد. نامبرده وابسته نظامى سفارت بغداد در بيروت و قبلاً نيز رئيس ارتش لشكر 20 عراق بود. 🔹بشيرالطالب مبلغ مزبور را بى‏درنگ به ، يكى از اعضاى حزب بعث عراق و سفير آن كشور در لبنان تسليم كرد و از طريق او بين بعضى از صاحب‏منصبان ارتش و افراد گارد رياست جمهورى توزيع شد و ، فرمانده گارد رياست جمهورى و ، فرمانده نيروهاى زرهى نيز به كودتاچى‏ها پيوستند و به اين ترتيب انگليس، توانست جلوى هرگونه پيشامد احتمالى را بگيرد و مهره‏هاى ورزيده خود را بدون كوچكترين مقاومتى بر گرده ملت عراق سوار كند. 🔸در نيمه شب چهارشنبه 26 تيرماه 1347 (20 ربيع‏الثانى 1388) كودتاى سياه انگليس در عراق به وقوع پيوست و حزب بعث عراق بدون دغدغه و زحمتى بر اريكه قدرت نشست و دوران تيره‏بختى، سيه‏روزى، اسارت و ذلت مردم عراق آغاز شد.(گزیده‌ای از نهضت امام خمینی، ج2، صص516-512) 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
سخنرانی عاشورایی امام خمینی در سال 1342 به روایت اسناد ساواک نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/25 🔹امام در اين و حماسى با حمله به شخص شاه، رسماً به بت‏شكنى پرداخت و بدين ترتيب رسالت تاريخى خود را در راه رويارويى با شاه و رژيم سلطنتى كه از آغاز نهضت، گام به گام پيش مى‏برد، در عصر عاشوراى 83 (13 خرداد 42) به انجام رسانيد و رسماً روياروى شاه قرار گرفت و مشخص كرد كه مبارزه را براى واژگونى رژيم سلطنتى و تاج و تخت شاهنشاهى آغاز و دنبال كرده است. نيز با اين نطق، بار ديگر غول وحشت و هراسى را كه شاه با شايعه‏پراكنى و ارعاب و تهديد آفريده بود، درهم شكست و تازه‏اى در مردم مسلمان ايران دميد. 🔸ساواک درباره چگونگى آمدن امام به و نطق تاريخى عصر عاشورا، اينگونه گزارش داده است: 🔹«چند نفر از اشخاص فهميده كه بوده و مراجعت كرده‏اند، اظهار مى‏داشتند: روز عاشورا عصر، خمينى به مدرسه فيضيه قم آمد. جمعيت تمام صحن مدرسه فيضيه، صحن بزرگ حضرت، ميدان جلو صحن و صحن را گرفته بود. تمام پشت‏بام‏ها پر از جمعيت بود، كه غالباً از شهرستان‏ها آمده بودند. تعداد جمعيت را در حدود دويست هزار نفر مى‏گفتند و اظهار مى‏داشتند: در چنين جمعيتى ديده نشده است. دوازده بلندگو در مسجد اعظم به مدرسه فيضيه، صحن بزرگ، جلو ميدان نصب كرده بودند و براى اين‌كه دولت، برق را خاموش كرده بود، يک موتور آورده بودند و با استفاده از برق، آن بلندگوها كار مى‏كرد. خمينى را مثل امام وارد كردند و تمام جمعيت آنچنان صلوات مى‏فرستادند كه تا دو كيلومتر صداى آن مى‏رفت. 🔸خمينى منبر رفت و بلافاصله گفت: بسم‏اللّه‏ الرحمن الرحيم و شروع كرد به صحبت و بدگويى شديد و اظهار داشت: به ما مى‏گويند «مفتخور». ما و يك مشت طلبه فقير مفتخور هستيم يا آن‌ها كه مملكت را غارت كرده و پول‏ها را در بانک‏هاى خارج گذارده‏اند. شاه! كارى نكن كه مثل پدرت كه قشون اجنبى از هر طرف به مملكت آمده و او را بيرون كردند، همه مردم خوشحال شدند، من نمى‏خواهم تو از بين بروى ولى عقل پيدا كن. اين كارها چيست كه مى‏كنى؟ هر كار مى‏شود، هر جنايتى مى‏شود، مى‏گويند شاه كرده (است) و بعد مرتب تكرار مى‏كرد: 🔹بدبخت بيچاره، بدبخت بيچاره، كارى نكن كه بعد هم تو را بيرون كنند. و مرتب به شاه نصيحت مى‏كرد و مى‏گفت: بيچاره چرا اين كارها را مى‏كنى؟ سر عقل بيا؛ و مرتب كلمه بيچاره بيچاره را با لحن دلسوزى تكرار مى‏كرد. يك ساعت صحبت كرد و از منبر پايين آمده است. از نطق او هم نوار تهيه كرده‏اند و به تهران آورده‏اند».(نهضت امام خمینی، ج1، صص500-499) 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
🖊نوشتاری کم‌تر دیده شده از مرحوم علامه مصباح در خصوص عید غدیر/١ 🔹 یکی از شخصیت‌های حوزوی برجسته بود که علاوه بر علمیت عمیق و جامع از سال‌ها پیش از پیروزی انقلاب اسلامی با نوشتاری ژرف رسا و گویا مبانی سیاسی اسلام را برای تشنگان معارف اهل‌بیت علیهم‌السلام تشریح می‌کرد و نشریه انقلابی ایشان، ، محلی برای نشر افکار ایشان بود. 🔸در شماره ۵ این نشریه (١٣۴۴.٢.٩) یادداشتی از آن به مناسبت عید شریف غدیر منتشر شد که به مناسبت حلول این عید مبارک آن را بازنشر خواهیم کرد. 🔹«عید غدیر روز پایه گذاری خلافت اسلامی آفتاب آتش می‌بارید، شن‌های بیابان گداخته شده بود، بادها از فشار گرما می‌گریختند، جمعیتی انبوه عرق می‌ریختند و روی ریگ‌های داغ پا به پا می‌شدند، گردش چشم‌ها، گوش‌ها، دل‌ها و اندیشه‌ها همه متوجه یک نقطه بود، مردم با همدیگر زمزمه می‌کردند: 🔸برای چه هنگام ظهر فرمان توقف ما در این بیابان سوزان صادر شده؟ مگر چه امر ضروری و شگرفی در پیش است؟ ناگاه همه دیدند مهتابی عالمتاب که نورش چشم ها را خیره می‌کرد، بر دوش آفتاب برآمد، ماهی تمام بر بالای دست خورشید درخشید. در این هنگام صدایی لطيف و نافذ در گوش‌ها طنین انداخت و به دل‌ها نشست: «من کنت مولاه فهذا على مولاه». 🔹غروب آفتاب عمر (ص) نزدیک شده بود و می‌بایست جانشین شایسته‌ای برای زمامداری مسلمین و پاسداری دین تعیین شود. پیغمبر اکرم بر بالای جهاز شتری قرار گرفت و علی را به فرمان خدا به خلافت نصب فرمود، سپس ده‌ها هزار نفر مسلمانی که برای آخرین بار با پیغمبر اکرم به حج رفته بودند، دست امیرمؤمنان را به عنوان بیعت فشردند و تبریک گفتند، نور وحی بر قلب نازنین پیامبر (ص) درخشید و این آیه شریفه نازل شد: « اليوم أكملت لکم دینکم و أتممت علیکم نعمتی » امروز دین را برای شما کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم. 🔸آری کمال دین و تمامیت نعمت بسته به تعیین پیشوا و زمامدار مسلمین است و بقای اسلام منوط به برقراری می‌باشد و حکومت اسلامی در صورتی بر مجرای صحیح خود ادامه خواهد یافت که زمام آن به دست رادمردی چون على باشد. 🔹مسئله خلافت به منزله علت مبقیه اسلام است و جا داشت که درباره آن این همه اهتمام بشود و چنین آیه‌ای نازل گردد: «ان لم تفعل فما بلغت رسالته» اگر این فرمان (نصب على به خلافت را اطاعت نکنی، وظیفه پیامبری و رسالت الهی را انجام نداده‌ای). 🔸آری کسانی که اهمیت مطلب را درک می‌کردند و علی را خوب می‌شناختند، مانند و از منحرف شدن حکومت اسلامی پس از رحلت پیغمبر گرامی سخت بیمناک بودند و به همین جهت با رفراندوم سقیفه به شدت مخالفت کردند، ولی افرادی که از عدالت علی (ع) بیم داشتند و روش او را با آمال و آرزوهای نامشروع خود موافق نمی‌دیدند، سفارش‌های پیغمبر اکرم (ص) را زیر پا نهادند و بیعت خود را نقض کرده، به خلافت دیگران تن در دادند... . 🔹علی (ع) برای ارشاد مردم و جلوگیری از انحراف مسلمین کوشش‌ها کرد و نصيحت‌ها نمود، ولی تعصبات جاهلیت و وعده‌های ریاست و فرماندهی و امتیاز در و تلقینات و سفسطه‌های شیطانی و ... کار خود را کرده بود و گروه‌هایی از مردم صف اصحاب اجماع (!) و اکثریت رأی دهندگان را تشکیل داده بودند، تا جایی که امیرمؤمنان قیام علیه ایشان را به ضرر اسلام دانست و از خلافت خود صرف نظر فرموده و به نصیحت و ارشاد و راهنمایی زمامداران در تدبیر امور مسلمین اکتفا ورزید.» 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
🖊نوشتاری کم‌تر دیده شده از مرحوم علامه مصباح در خصوص عید غدیر/٢ 🔹بدون تردید اگر از روز نخست زمام امور را دست گرفته بود و مردم مغرض و نادان آن همه ستیزه‌جوئی با وی نکرده بودند، اکنون نور اسلام دورافتاده‌ترین زوایای ربع مسکون را روشن کرده و پرچم توحید بر سراسر نقاط جهان سایه انداخته بود، ولی افسوس.... 🔸علی (ع) خلافت را برای رسالت و نمی‌خواست، خلافت پیغمبر (ص) را برای گسترش عدالت و ریشه‌کن کردن جور و ستم می‌خواست، برای احقاق حقوق مظلومین و سرکوبی ستمگران و متجاوزین می‌خواست، هنگامی که کفش کهنه‌اش را پینه می‌زد به ابن‌عباس فرمود: «به خدا قسم این کفش در نظر من از حکومت بر شما محبوب‌تر است، جز این‌که حقی را برپا دارم یا باطلی را از بین ببرم». 🔹هنگامی که علی (ع) عملا را به دست گرفت، به قدری و در راه یافته بود که اصلاح و جبران آن‌ها میسر نبود و با همه بردباری‌هایی که کرد و رنج‌هایی که تحمل نمود و کوشش‌هایی که برای برگرداندن آب از جوی رفته انجام داد، نتوانست ریشه ستم را به کلی از اجتماع برکند و جلوی افراط‌ها و تفریط‌ها را بگیرد و سرانجام چند نفر از با هم پیمان بستند که در یک شب و یک ساعت سه نفر را در سه شهر به قتل برسانند. به قصد قتل علی (ع) به آمد و دو نفر دیگر به منظور کشتن و به و رفتند، در این توطئه مرد عدالت در محراب عبادت به شهادت رسید، ولی دو مجسمه خیانت و جنایت و دو مظهر حیله و شیطنت، جان سالم به در بردند و نجات خود را از مهلکه کرامتی برای خویش دانستند و بدین وسیله تبلیغات زیادی به نفع خودشان نمودند و بسیاری از مردم ساده‌دل و نادان را فریب دادند. 🔸قرآن مجید درباره چنین افرادی می فرماید: «و لايحسبن الذين كفروا أنما نملي لهم خير لأنفسهم إنما نملي لهم ليزدادوا إثما و لهم عذاب مهين». 🔹بعد از شهادت امام حسین (ع) نیز باد به دماغ انداخت و به پیروزی و موفقیت خود مباهات نمود؛ ولی دختر بزرگ علی (ع) با یک خطابه آتشین پایه این گونه اوهام را فرو ریخت و دماغ پر نخوت یزید را به خاک مالید، ایشان فرمودند: 🔸آیا چنین می‌پنداری که اگر زمین و آسمان را بر چشم ما تنگ و تاریک نموده و ما را به اسارت کشیده و خود بر اریکه سلطنت تکیه زده‌ای ، این دلیل خواری ما و قرب تو نزد پروردگار است؟ هرگز چنین نیست... شهادت برای ما مایه سعادت و افتخار است و شهدای ما زنده و جاویدان‌اند ... ننگ بیداد هرگز از دامان پلید تو شسته نشود و دولت تو بیش از روزکی چند دوام نیابد و جمعیت تو جز پراکندگی بهره‌ای نخواهد داشت. 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
روزشمار انقلاب اسلامی 🗓26تیر1357 🔹اعلامیه نیروی ارتش مسلح شاهنشاهی که به سردر بازار اصفهان نصب شد:«شما طلاب علوم دینی فکر نکنید ما خواب هستیم و از ظلم و جور حکومت و در رأس آن شاه بی‌خبریم، ما منتظر قیام ملی شما هستیم که بلافاصله به شما ملحق شویم.» 🔸قائم‌مقام دبیرکل استعفا داد. 🔹در آستانه 39نفر از روحانیون حوزه علمیه قم اعلامیه‌ای منتشر کردند و سخنرانی‌ها و منابر این روز را در جهت افشای جنایات رژیم پهلوی دانستند. منبع: روزهای حماسه و نور: ج1، ص367 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
🖊یادداشت کمتر دیده شده مرحوم آیت‌الله مصباح در خصوص عید غدیر 🔹«آفتاب آتش می‌بارید، شن‌های بیابان گداخته شده بود، بادها از فشار گرما می‌گریختند، جمعیتی انبوه عرق می‌ریختند و روی ریگ‌های داغ پا به پا می‌شدند، گردش چشم‌ها، گوش‌ها، دل‌ها و اندیشه‌ها همه متوجه یک نقطه بود، مردم با همدیگر زمزمه می‌کردند...» 🔻متن کامل یادداشت: 🔸بخش اول 🔹بخش دوم 🔻 رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
✳️غدیر، روز تعیین الگوی حکمرانی اسلامی امام خمینی قدس سره الشریف : روز عید غدیر روزی است که ـ صلی الله علیه وآله و سلم ـ تکلیف‏‎ ‎‏حکومت را معیّن فرمود و را تا آخر تعیین فرمود که حکومت‏‎ ‎‏اسلام نمونه‌اش عبارت از یک همچو شخصیتی است که در همه جهاتْ مهذّب، در همۀه‎ ‎‏جهات معجزه است. و البته پیغمبر اکرم این را می‌دانستند که به تمام معنی کسی مثل‏‎ ‎‏حضرت امیر ـ سلام الله علیه ـ نمی تواند باشد لکن نمونه را که باید نزدیک به یک همچو‏‎ ‎‏وضعی باشد از حکومت‌ها، تا آخر تعیین فرمودند. (صحیفه امام ج۵ ص٢٨) 🔻 رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
دیدگاه امام خمینی در خصوص دارالتبلیغ سالگرد صدور نامه ٢۶تیر١٣۴٣ امام خمینی در خصوص دارالتبلیغ 🔹امام با تأسيس دارالتبلیغ مخالف بود، ليكن از آنجا كه به و ملت اسلام سخت اهميت مى‏داد از اظهار مخالفت با آن بشدت پرهيز مى‏كرد و تا آخرين روزى كه در مى‏زيست على‏رغم استفتاها و پرسش‏هاى پى در پى مردم، كوچک‌ترين سخنى كه بازگوكننده عدم موافقت او با باشد بر زبان نياورد و معتقد بود كه در سايه تدبير و تفاهم مى‏تواند گردانندگان آن را به زيان‏هايى كه آن مؤسسه مى‏تواند براى حوزه و استقلال روحانيت دربرداشته باشد متوجه سازد و آنان را از دست زدن به آنگونه كارها در آن شرايط حساس بازدارد، از اين رو تا آنجا كه توانست نظر خيرخواهانه و صلاح‏انديشانه خود را به‏طور سرّى و دور از جنجال تذكر داد و خطرات را گوشزد كرد، ليكن پيش از آن‌كه بتواند به آن مشكل پايان بخشد، تبعيد شد و «دارالتبليغ» به صورت در اندام حوزه قم سردرآورد. 🔸امام در برابر سؤالى كه مطرح شده است كه «آيا مى‏توانيم در اين مورد (بنياد دارالتبليغ) كمک كنيم يا نه؟ پاسخ داده است: «حقير دخالتى ندارم»، متن پاسخ امام چنين است: بسمه‏تعالى جناب آقاى حسين ساعتپور ـ دام توفيقاته مرقومه جنابعالى واصل و از مضمون آن اطلاع حاصل گرديد. راجع به مطلبى كه مرقوم داشته‏ايد، حقير دخالتى ندارم. از خداى متعال موفقيت آن‏جناب را در انجام فرائض مذهبى مسألت دارم. والسلام عليكم و رحمة‏اللّه‏ و بركاته. به تاريخ ٧ ع١ ٨۴ روح‏‌اللّه‏ الموسوى خمينى 🔹بعضى از عناصر وابسته به دارالتبليغ كوشيدند كه امام را مخالف نظم و بنمايانند و بدين‏گونه عدم موافقت او با آن مؤسسه را توجيه كنند و افكار را از حقيقت امور دورنگه‏دارند، ليكن پيش از هركس خود امام در اعلاميه تاريخى عليه احياى به اين اتهام ناروا پاسخ گفت، و اين نكته را يادآور شد: در شرايطى كه هر روز خطرهاى خانمانسوزى از جانب شاه متوجه اساس اسلام و استقلال ايران است، پرداختن به امور سرگرم‏كننده‏اى مانند تأسيس «دارالتبليغ» براى پيشوايى كه در برابر اسلام و جامعه اسلامى مسئول است كار سزاوارى نمى‏باشد: 🔸 «... علماى اعلام براى خاتمه دادن به هرج و مرج و بى‏نظمى‏ها در فكر اصلاح عمومى هستند، اگر دولت مجال فكر به ما بدهد، اگر گرفتارى‏هايى كه از ناحيه هيأت حاكمه پيش مى‏آيد و ناراحتى‏هاى روحى مجال تصفيه و اصلاح داخلى به ما بدهد. اين نحو گرفتارى‏هاست كه ما را از مسير خود كه مسير تصفيه حوزه‏ها و اصلاح همه‏جانبه است باز مى‏دارد. با احساس خطر براى اسلام و قرآن كريم، براى ملت و مليت مجال تفكر در امور ديگر باقى نمانده. اهميت اين موضوعات به قدرى است كه مشاغل خاص ما را تحت‏الشعاع قرار داده است...».(نهضت امام خمینی، ج١، صص ٩٩۶-۹۹۵) 🔻 رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
🗂سند | نامه تاریخی امام خمینی در خصوص دارالتبلیغ بسمه‏تعالى جناب آقاى حسين ساعتپور ـ دام توفيقاته مرقومه جنابعالى واصل و از مضمون آن اطلاع حاصل گرديد. راجع به مطلبى كه مرقوم داشته‏ايد، حقير دخالتى ندارم. از خداى متعال موفقيت آن‏جناب را در انجام فرائض مذهبى مسألت دارم. والسلام عليكم و رحمة‏اللّه‏ و بركاته. به تاريخ ٧ ع١ ٨۴ (٢۶تیر١٣۴٣) روح‏اللّه‏ الموسوى خمينى توضیحات مختصر پیرامون این نامه و دیدگاه امام خمینی در خصوص دارالتبلیغ را اینجا بخوانید 🔻 رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
ماجرای دستگیری امام خمینی به روایت مورخ خبیر انقلاب اسلامی/بخش نخست نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/26 🔹ساعت، 3.30 بعد از نيمه شب 15 خرداد را اعلام مى‏كرد. كاميون‏هاى نظامى در بيرون شهر متوقف شدند. صدها كماندو، چترباز و سرباز گارد كه تا دندان به اسلحه‏هاى گرم و سرد مجهز بودند وارد قم شدند و در حالى كه تلاش مى‏كردند از هرگونه حركتى كه سكوت را بشكند خوددارى كنند، به سوى خانه امام خمينى به راه افتادند. 🔸از ابتداى كوچه تا درب منزل او را كه بيش از پانصد متر نبود تحت كنترل قرار دادند و درب هر خانه‏اى سربازى گماردند. در اطراف منزل و باغ انارى كه پشت منزل امام خمينى قرار داشت سنگر گرفتند و براى مقابله با هرگونه حادثه پيش‏بينى نشده‏اى آماده شدند. ده‏ها و ، يكباره از بام و ديوار به خانه امام يورش بردند و در ظرف يک چشم به هم زدن، سراسر حياط، اتاق‏ها، زيرزمين، پشت‏بام و همه جا را گردش و اشغال كردند، ليكن امام را نيافتند. 🔹دلهره و وحشتى كه سراپايشان را فرا گرفته بود فزونى يافت، ترس و اضطراب بى‌اندازه در صداى لرزان و آنان به خوبى مشاهده مى‏شد. گمان برده بودند كه حتماً امام در داخل خانه داراى پناهگاه مستحكمى است كه از طرف افراد مسلح محافظت مى‏شود! و هر لحظه منتظر بودند كه رگبار مسلسل محافظين خمينى آنان را به خاك و خون بكشد! آنگاه كه از يافتن او نااميد شدند به چند نفر كاركنانى كه روزها از حضار و ميهمانان امام خمينى پذيرايى مى‏كردند و شب‏ها همان‏جا مى‏خوابيدند حمله كردند و از آنان مى‏خواستند كه پناهگاه خمينى را نشان دهند و با اين وجود مى‏كوشيدند كه نگذارند صداى شيون، زارى و ضجه آنان بلند شود كه موجب آگاهى همسايگان و به هم خوردن نظم و آرامش و امنيت شهر گردد! آن اشخاص بيگناه با تمام قوا در زير شكنجه مقاومت مى‏كردند و از نشان دادن جايگاه امام خوددارى مى‏ورزيدند. 🔸امام از اول محرم كه در حياط منزل او چادر زده بودند، شب‏ها را در منزل فرزندش كه مقابل منزل او بود، استراحت مى‏كرد. در آن ساعت شب، تازه براى نماز شب از خواب برخاسته بود كه سر و صداى ناهنجار و غيرعادى، او را متوجه يورش دژخيمان شاه كرد. فوراً از جا برخاست و حاج سيد مصطفى را كه در حياط در كنارش خوابيده بود بيدار كرد: 🔹مصطفى! بلندشو، مثل اينكه آمدند؟ 🔸حاج سيد مصطفى چشم باز كرد و در جاى خود نشست. ساعت 4 پس از نيمه شب را نشان مى‏داد. پدر را ديد كه به‌سرعت لباس مى‏پوشد، زمزمه گنگ و مبهمى از خارج به گوش مى‏رسيد. 🔹نتوانست باور كند كه اين مزدوران شاه هستند كه هجوم كرده‏اند. از جاى برخاست و خود را به پشت‏بام رسانيد. ديد سراسر كوچه و اطراف منزل پر از سرباز مسلح و كماندو است كه برق اسلحه‏هاى گرم و سرد در دست آنان منظره وحشتناكى پديد آورده بود. 🔸امام به پشت درآمده و گوش فرا داد. يقين كرد كه ارتش شاه براى دستگيرى او يورش آورده است. لحظه‏اى مكث كرد تا ببيند چه مى‏شود؟اما... 🔊 رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
ماجرای دستگیری امام خمینی به روایت مورخ خبیر انقلاب اسلامی/بخش دوم نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/26 🔹صداى ضجه و ناله آن چند نفر كه تحت ، سرسختانه مقاومت مى‏كردند به گوش امام رسيد، صداى پيرمردى كه از سپيده صبح تا پاسى از شب در هواى گرم خرداد پاى سماور مى‏نشست و خدمت مى‏كرد، صداى آن رنجديده‏اى كه از بام تا شام چاى مى‏داد و از مراجعين پذيرايى به عمل مى‏آورد و صداى آن بى‏پناهى كه زندگى خود را رها ساخته و به عشق و علاقه خمينى به سوى قم آمده، با جان و دل كار مى‏كرد، سخت خمينى را برآشفت و خشمناک ساخت به‏طورى كه ديگر نتوانست تحمل كند. 🔸 از اين رو، امام از خانه بيرون آمد و با صداى رسا اظهار كرد: «روح‏اللّه‏ خمينى منم! چرا اين‌ها را مى‏زنيد؟» 🔹با طنين افكندن نام «خمينى» در فضاى كوچه، دژخيمان شاه دستپاچه شدند. هرگز تصور نمى‏كردند كه بدين گونه خمينى را در مقابل خود ببينند و با پرخاش او روبه رو شوند. امام قدم به داخل كوچه نهاد و در حالى كه عبا را زير بغل گرفته بود از شدت خشم مشت‏هاى گره خورده خود را تكان مى‏داد و بر سر دژخيمان مسلح شاه مرتب فرياد مى‏كشيد: 🔸« ‏اللّه‏_خمينى منم، چرا اين بيچاره‏ها را كتک مى‏زنيد؟ اين چه رفتار وحشيانه است كه با مردم مى‏كنيد؟ چرا به اصول انسانى پايبند نيستيد؟ اين چه وحشی‌گرى‏هاست كه از شما سر مى‏زند؟» 🔹مزدوران شاه در حالى كه مى‏كوشيدند بر اعصاب‌شان مسلط شوند با صداى لرزان و گرفته مرتب پاسخ مى‏دادند: 🔸«همه ارادت داريم! همه مؤمنيم!! كسى را نمى‏زنيم!!!» 🔹آدم‏دزدان رژيم با ترس و بيم و احتياط، را محاصره و به ماشين فولكس‏واگن سياه‏رنگى كه دم درب خانه ايستاده بود سوار كردند و چند نفر از درجه‏داران و صاحب‏منصبان نيز كه هنوز براى ما ناشناخته‏اند سوار شدند؛ و ماشين را با «هُل» دادن تا سر خيابان آوردند و از سر خيابان، امام را با يک سوارى كه از پيش آماده بود به تهران بردند. 🔸حاج كه از بالاى بام ناظر جريان بود به شدت تحت احساسات قرار گرفت و خواست خود را از ارتفاع پنج مترى به داخل كوچه بيفكند و تا آنجا كه ممكن است از دستگيرى پدر ممانعت به عمل آورد! امام كه از داخل ماشين متوجه تصميم خطرناک او شده بود با حركت دست او را از اين كار منع كرد. يكى از كماندوها نيز كلت كشيد و تهديد كرد: اگر تكان بخورى آتش مى‏كنم! حاج سيد مصطفى روى نهى و منع پدر از پايين پريدن منصرف شد، ليكن با تمام نيرو فرياد سر داد كه: 🔹«مردم، خمينى را بردند... مردم، خمينى را گرفتند» 🔸اهالى قم با فرياد تكان‏دهنده و باور نكردنى: «مردم خمينى را گرفتند» از خواب پريدند، شتابان از خانه بيرون دويدند تا به يارى امام بشتابند و از دستگيرى او جلوگيرى كنند؛ ليكن ديگر دير بود. مأموران رژيم با سرعت سرسام‏آورى امام را از قم بيرون برده بودند. 🔹اضطراب، نگرانى و ترس در چهره دژخيمانى كه امام را به تهران مى‏بردند به خوبى هويدا بود، ديوانه‏وار ماشين مى‏راندند و به عقب و اطراف مى‏نگريستند. وحشت و نگرانى آنان به حدى بود كه هر چه امام اصرار ورزيد تا براى چند دقيقه‏اى ماشين را نگه دارند تا به جا آورد، نپذيرفتند. 🔸امام در مقام دلدارى آنان اظهار كرد: «اينقدر مضطرب نباشيد، در وسط اين بيابان كسى نيست كه قصد تعرض نسبت به شما را داشته باشد. چند دقيقه‏اى ماشين را براى اداى نماز متوقف كنيد شما نيز نماز بخوانيد، شما هستيد، از بودجه اسلام ارتزاق مى‏كنيد و واجب است كه به احكام و فرامين اسلام پابند باشيد.» دژخيمانى كه در ارتش شاهنشاهى تربيت شده و پرورش يافته بودند از اين سخنان امام پند نگرفتند و گستاخانه از پيشنهاد و اصرار امام براى به جا آوردن نماز صبح سرباز زدند و سرانجام بر اثر فشار و اصرار بيش از حد او حاضر شدند كه براى چند لحظه‏اى ماشين را نگه دارند كه فقط او تيمم كند! و امام پس از تيمم با خاک حاشيه جاده، سوار ماشين شد و نماز صبح را در ماشين كه به سرعت در حركت بود به جا آورد. (نهضت امام خمینی، ج1، ص512-511) 🔊 رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
روزشمار انقلاب اسلامی 🗓27تیر1357 🔹آقایان ، و با ، کارمند سیاسی سفارت آمریکا در تهران ملاقات و درباره «نهضت آزادی» و نقش آن در موقعیت سیاسی کشور گفت و گو کردند. 🔸با ورود (فرزند محمدرضاشاه) به تگزاس، دانشجویان ایرانی دانشگاه فنی تگزاس اعلام کردند در مدت اقامت پسر شاه در تگزاس علیه رژیم ایران دست به تظاهرات می‌زنند. منبع: روزهای حماسه و نور، ج1، ص368 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db