#حکایت📚
#مثل_آباد😇
(با طناب کسی تو چاه رفتن)
شبی هنگام خواب، صاحب خانه متوجه دزدی شد که وارد خانه شده است.
صاحب خانه با زیرکی و به #دروغ، به همسرش گفت مقداری #پول در #چاه داخل
#حیاط پنهان کرده ام تا از دست دزدان در امان باشد، #دزد که صدای صاحب خانه
را شنید فریب حرف صاحب خانه را خورد و خوشحال به داخل #چاه رفت،
سپس صاحب خانه به زنش گفت خانم چون #هوا خیلی #گرم است امشب
#رختخواب را در #حیاط روی در #چاه پهن کن، #دزد که در پی یافتن #پول به داخل
چاه رفته بود هنگامی که از یافتن پول نا امید شد خواست که از چاه بیرون
بیاید، اما دید که صاحب خانه روی در چاه خوابیده و به همسرش وعده خرید
#طلا می دهد و می گوید برای تو چنین و چنان می کنم، #دزد از داخل چاه بلند
فریاد زد، آهای #زن صاحب خانه، من با #طناب شوهرت به #چاه رفتم، اما تو
مواظب باش با #طناب او در چاه نروی. بدین ترتیب #دزد به دام افتاد.
🙈@cartoon_ghadimy🙊