eitaa logo
در مسیر اجتهاد
7.4هزار دنبال‌کننده
372 عکس
28 ویدیو
28 فایل
🔹مطالب کاربردی #فقهی ، #اصولی ، #رجالی و #فلسفی 🔸 قابل استفاده اساتید و طلاب #حوزه علمیه 📣 این کانال توسط مدیریت سطوح عالی مدرسه #شهیدین (رهما) قم اداره می‌شود 🔻 کپی مطالب کانال تنها با ذکر #لینک بلامانع است. 🔺 ارتباط با مدیر و ارسال مطالب @Smousavi
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 تأملی در مورد کیفیت خواندن دعای «یا من أرجوه» 🔹 در مورد چگونگی خواندن دعای معروف «یا من أرجوه» در تعقیب نمازها در ماه اختلاف دیدگاه وجود دارد. این تفاوت نظر به این بر می گردد که گرفتن محاسن در دست چپ و تکان دادن انگشت سبابه دست راست به نشانه تذلل و خشوع، از ابتدای دعا تا انتهاست و یا مخصوص فقره آخر دعا یعنی «یاذالجلال و الاکرام» ... است؟؟ 🔸 مرسوم بین عموم مردم و حتی علما شیوه دوم است، ولی مدتی است که برخی تاکید دارند که شیوه اول صحیح است و آن را در مجالس مذهبی و مساجد عنوان می کنند. هر چند ممکن است برای برخی این تفاوت جزئی نشان داده شود و آن را مهم ندانند، ولی از آنجا که یک شرعی باید به همان صورتی که در روایات وارد شده انجام گیرد، خیلی کوتاه و گذرا چند نکته در این باره یادآور می شویم. 🔹 واقعیت این است که این تفاوت نظر به دلیل روایاتی است که در این زمینه نقل شده است. 1️⃣ مرحوم سیدبن طاووس در الاعمال روایت را بگونه ای نقل کرده که روش اول از آن برداشت می شود. در آن روایت چنین آمده که شخصی به نام محمد سجاد از امام صادق علیه السلام درخواست نمود در ماه رجب به وی دعایی نافع بیاموزد. حضرت در جواب فرمودند: بسم الله الرحمن الرحیم بنویس و در هر روز و شب ماه رجب و در تعقیب نمازها بگو: "يا من أرجوه لكل خير و آمن سخطه من كل شر... و زدني من فضلك يا كريم‏." راوی می گوید سپس امام علیه السلام دست چپ خود را به طرف محاسن شریف خود بردند و آنرا در دست گرفتند و این دعا را خواندند در حالیکه انگشت سبابه دست راست خود را تکان می دادند. سپس بعد از آن گفتند: "يا ذا الجلال و الإكرام يا ذا النعماء و الجود يا ذا المن و الطول حرم شيبتي على النار." (إقبال الأعمال ج‏2، ص 644) 👈 مطابق این نقل ابتدا حضرت بخش عمده دعا را املا کردند بعد خود بدان عمل کردند، ولی در لحظه عمل محاسن خود را گرفتند و انگشت سبابه را تکان دادند و البته بعد قسمتی دیگر را نیز اضافه فرمودند. بنابراین حضرت از ابتدا چنین کردند. 2️⃣ نقل دیگر مربوط به کتاب « » علامه مجلسی است. (زاد المعاد ص 17) در این نقل بعد از فقره اول دعا چنین آمده است: «ثم قبض عليه السلام على لحيته الكريمة بيده اليسرى و كان يحرك سبابة يده اليمنى يمينا و شمالا و يقرأ هذا الدعاء: «يا ذا الجلال و الإكرام‏ يا ذا النعماء و الجود يا ذا المن و الطول حرم شيبتي على النار» عمل مرسوم و شایع بین مؤمنان مطابق با این نقل است که بعد از فقره اول دعا، حضرت محاسن خود را در دست چپ گرفتند و انگشت سبابه خود را تکان دادند و ادامه دعا را خواندند. 3️⃣ علامه مجلسی این روایت را با سند معتبر دیگری غیر از آنچه سید بن طاووس در اقبال آورده، نقل کرده است. البته سید بن طاووس از جهت زمانی بر علامه مجلسی تقدم دارد و این جهت ممکن است نقطه قوتی برای نقل سید باشد ولی در هر حال سندی که علامه مجلسی نقل کرده به تعبیر خودشان معتبر است. به علاوه که مطابق نقل سید سؤالی مطرح است و آن اینکه چرا حضرت تمام دعا را املا نکردند و بعد از ابتدا شروع به خواندن نمایند بلکه بخشی از آن را هنگام عمل بیان فرمودند. این سؤال بجایی است که طبق نقل دیگر چنین پرسش و ابهامی وجود ندارد. مساله دیگر اینکه در نقلی که علامه مجلسی در بحار الانوار ذکر کرده بعد از فقره اول آمده است که ثم رفع یده فقال فقال يا ذا المن و الطول يا ذا الجلال و الإكرام‏... یعنی سپس دست خود را بلند کردند و فقره آخر دعا را خواندند. طبق این نقل نیز بلند کردن دست توسط امام علیه السلام تنها هنگام فقره اخیر می باشد. البته گفتنی است در این نقل ذکری از ماه رجب نیست ولی دعا همان دعای ماه رجب است. ( الأنوار ج‏47، ص 36) 👈 با توجه به این دو نکته ممکن است گفته شود راوی در نقل سید بن طاووس در نقل خود دقت کافی به خرج نداده است. 🔺 در هر حال مطابق این دو نقل می توان عمل نمود و عمل به هر دو صحیح است و حتی اگر سند یکی نیز ضعیف باشد با توجه قاعده «تسامح در ادله مستحبات» - که مطابق آن فقها به استناد برخی روایات، اگر روایت ضعیفی نیز ثوابی را بر عملی بیان کرد، انجام ان را نیکو می شمارند و در مورد سند آن کنکاشی صورت نمی دهند- می توان مطابق آن عمل نمود و امید ثواب داشت. 📌 برگرفته از فرمایشات استاد حمید اردکانی (از فارغ التحصیلان مدرسه شهیدین و مدیر حوزه علمیه اردکان) 👈 نکات بیشتر: 🌐 https://eitaa.com/joinchat/4290445439Ccdc991b341 🔰 دوره تخصصی فقه و اصول مدرسه شهیدین قم
درباره حالت خواندن دعای یا من ارجوه.pdf
183.9K
💠 «تأملی در مورد کیفیت خواندن دعای «یا من أرجوه»» 🔻 نسبت به تحقیق فوق -که ظاهرا توسط یکی از شاگردان حجت الاسلام و المسلمین (حفظه الله) تنظیم شده است و بنده نیز یکی از شاگردان استاد گرامی می‌باشم- نکاتی بنظر می‌رسد: 1️⃣ سند زاد المعاد (مطابق متن کتاب) مرسل است و مرحوم مجلسی وسائط خود تا محمد بن ذکوان را نقل نکرده اند. «معتبر» نظر مرحوم مجلسی نسبت به سندشان است. البته می‌توان با بیانی سند این نقل را استخراج نمود که در ادامه به آن اشاره می‌شود. 2️⃣ آنچه که از بحار نقل شده است، تنها تشابه چند فقره از روایت با دعای ماه رجب است. لکن چنانچه روایت بصورت کامل ملاحظه گردد، ارتباطی با ماه رجب ندارد. موضع این دعا در کتاب بحار، جلد 95، صفحه 390 می باشد که مطابق متن اقبال است. 3️⃣ راوی از امام (علیه السلام) در نقل اقبال و زاد المعاد یک نفر می باشند. همچنین با ملاحظه اموری، می‌توان اتحاد واقعه را استظهار نمود. 4️⃣ با بررسی جوانب این دو نقل، می‌توان استظهار نمود که اضافه بر اتحاد راوی از امام و اتحاد واقعه، سند دو نقل هم یکسان می باشند. 👆 تفصیل مطالب فوق در نوشتار پی دی اف بالا گردآوری شده است👆 🔺 چنانچه فضلای گرامی نقدهای این نوشتار را نیز متذکر گردند، موجب امتنان خواهدبود. 📚 ارسالی توسط آقای سید مرتضی (از طلاب و اساتید محترم مدرسه شهیدین) 👈 نکات بیشتر: 🌐 https://eitaa.com/joinchat/4290445439Ccdc991b341 🔰 دوره تخصصی فقه و اصول مدرسه شهیدین قم
💠 بررسی جریان بسم الله در سوره های قرآن 🔹 این که بسم الله سوره است یا نه و نیز در صورت جزئیت باید به جهر (بلند) خوانده شود یا اخفات( آهسته) دو پرسشی هستند که معرکه آراء فقهاست. 🔸 از صحابی رسول خدا ص انس بن مالک دو روایت متناقض در این زمینه رسیده است که حل آن جز از طریق توجه به سیر تکامل نقل حدیث و شناخت اقدامات جاعلان حدیث امکان پذیر نیست. 🔹 در این عرصه پس از آنکه در مسجدالنبی در قرائت سوره حمد بسم الله را جا انداخت صحابه بر او شوریدند که آیا فراموش کردی یا دزدیدی؟! حدیث نیز به منظور حفظ کرامت خلیفه مسلمین به جعل حدیث عدم قرائت در نماز توسط پیامبر اکرم و خلفا دست زدند. 🔸 با توجه به اینکه مدینه جای مناسبی برای وضع این روایات نبود چون صحابه و تابعین به معاویه در این زمینه معترض بودند، این روایات ابتدای امر در غیر مدینه در جایی مثل شام و... روایت و از آنجا به سایر بلاد منتشر شد و پس از عصر صحابه و تابعین به مدینه رسید. بنابراین بعد از عصر تدوین و قبل از عصر تدوین دو مجموعه حدیث متناقض درباره بسم الله در کتب حدیثی شکل گرفته است. 📚 کتاب القرآن الکریم و روایات المدرستین اثر علامه‌ 👈 نکات بیشتر را از این طریق دنبال کنید: 🌐 https://eitaa.com/joinchat/4290445439Ccdc991b341 🔰 دوره تخصصی فقه و اصول مدرسه شهیدین قم
💠 آیا شغل روات بر وثاقت آنها مؤثر است؟ 🔹 امام خمینی (ره) در مورد «محمد بن إسحاق بن عمار» می‌نویسد: وی بوده است و چه بسا به خاطر منافع اقتصادی‌اش روایات را نقل کرده است و وثاقت او در حدی که پا روی منافع اقتصادی خود بگذارد محرز نیست. (کتاب البیع 2: 551) 🔸 همانطور که شبیه این مطلب درباره «رفاعة بن موسی النخاس» از شهید صدر (ره) نقل شده است. ایشان فرموده است: بیشترِ روایات دال بر جواز و به بردگی گرفتنِ مشرکین و کفار، از رفاعة بن موسی که برده‌فروش بوده است نقل شده است و محرز نیست که منافع اقتصادی او به وثاقتش لطمه‌ای وارد نکرده باشد. 🔹 اما به نظر می‌رسد این مطلب صحیح نباشد؛ چگونه می‌تواند شغل راوی و منافع اقتصادی او به وثاقت او لطمه بزند و باعث شود که روایات او در امورِ مربوط به شغلش مورد اعتماد نباشد؟ وقتی شهادت به وثاقت یک راوی در دست است، وجهی ندارد که خبر او مورد قبول واقع نشود. وگرنه باید روایات فقها در خصوص یا وجوب پرداخت خمس هم مورد تردید واقع شود. 🔸 از طرف دیگر، وجه زیاد بودنِ روایات مربوط به و پیشه راوی این بوده است که روات، سؤالات مناسب با شغل‌شان را از ائمه (علیهم السلام) می‌پرسیدند. 📚 برگرفته از درس خارج معاصر (فقه پول) استاد آیة الله (دام عزه) 👈 نکات بیشتر را از این طریق دنبال کنید: 🌐 https://eitaa.com/joinchat/4290445439Ccdc991b341 🔰 دوره تخصصی فقه و اصول مدرسه شهیدین قم
💠 نحوه برخورد علامه طباطبایی (ره) با احادیث کتاب بحار الأنوار 🔹 استاد بزرگوارم حضرت آیت الله انصاری شیرازی (ره) می‌فرمود: در طول سالیانی که علامه احادیث بحارالأنوار را تدریس می‌نمود، هرگز حدیثی را نفرمود ضعیف یا نادرست است، بلکه هر روایتی هر چند ضعیف السند باشد را به بهترین وجهی معنی و تفسیر می‌فرمود. 🔸 بنابراین هنر آن نیست که هر حدیثی که با عقل ناقص ما سازگار نبود فورا آن را رد کرده و به و دروغ بودن متهم سازیم، بلکه هنر در درست و خوب فهمیدن است. 🔹 اگر نتوانستیم معنای صحیحی برای یک حدیث به دست آوریم، در برابر آن سکوت کرده و به گوینده آن رد کنیم، همانگونه که روایات ما را به این روش دستور داده‌اند. خود علامه نیز در چند جای بحار الانوار به این روش عمل کرده است. 📚 ر.ک: آشنایی با بحارالأنوار، استاد (دام عزه)، ص131-132. 👈 نکات بیشتر را از این طریق دنبال کنید: 🌐 https://eitaa.com/joinchat/4290445439Ccdc991b341 🔰 دوره تخصصی فقه و اصول مدرسه شهیدین قم
💠 آیت‌الله شبیری (مد ظله العالی) می‌فرمود: من و پدرم از هیچ‌یک از علما درخواست اجازه اجتهاد نکردیم/ تعابیر «آیت‌الله دکتر» و «حجت‌الاسلام دکتر» تعریض به القاب حوزوی و اشتباه بزرگی است. ✅ استاد رضا مختاری (حفظه الله): 🔸در عصر ما اجازه روایت جنبه تبرکی دارد؛ چون نسخه‌ها چاپ شده است. از این رو آیت‌الله خرسان در نجف کتابچه‌ای با نام «سلوک مفازة من دون إجازة» نوشته بود، ولی منتشر نکرد و گفته بود که اجازه روایت در این عصر وجهی ندارد. 🔹برخی در این زمان هم به دنبال جمع‌کردن اجازه روایت هستند که این امر اصلاً شایسته نیست. آیت‌الله شبیری می‌فرمود: من و پدرم از هیچ‌یک از علما درخواست اجازه اجتهاد نکردیم. دلیلش این است که این اجازه، اثر ثبوتی که ندارد و به دنبال اثر اثباتی هم نبودیم. اما آقای شیخ عبدالکریم حائری و سیدابوالحسن اصفهانی برای پدرم اجازه ‌فرستادند، زیرا ممکن بود مورد استفاده باشد. 🔸اگر دقت کنیم، تعبیرهای علما از اشخاص، مانند مروج الاحکام، ثقة الاسلام، عماد الاعلام و در نهایت خیلی که می‌خواستند لقب بزرگی بدهند می‌گفتند: حجت الإسلام، بر اساس ضابطه است. حال اگر القاب حوزوی جدای از القاب دانشگاهی حفظ می‌شد، بسیار مناسب بود. الآن می‌گویند: آیت‌الله دکتر، حجت‌الاسلام دکتر. این تعابیر تعریض به القاب حوزوی است و اشتباه بزرگی است. 📚 برگرفته از مصاحبه با استاد مختاری: http://ijtihadnet.ir/?p=74265 👈 نکات بیشتر را اینجا ببینید. 🔰 دوره تخصصی فقه و اصول مدرسه شهیدین قم
: 💠 بررسی اعتبار روضه کافی: 🔹 برخی معتقدند بین کافی و بقیه مجلدات آن تفاوت وجود دارد و روضه به قوّت آنها نیست. نسبت به سایر مجلّدات تواتر قطعی در همه نسل‌ها و زمان‌ها وجود دارد که آنها جزء کافی و از هستند. اما نسبت به کتاب روضه دغدغه وجود دارد و اینکه بتوان از راه تواتر جزم پیدا کرد جزء کافی است، مقداری محل تأمل و اشکال است. حتی برخی از بزرگان روضه کافی را به ابن ادریس نسبت داده‌اند، که البته غیر مقبول است. 🔸 به نظر ما هر چند روایات روضه کافی همه جا به قوت روایات اصول و فروع کافی نیستند. اما در عین حال بزرگانی از علمای سابق شهادت داده‌اند که این کتاب جزء کافی است، شهادت آنها هم برای سایر فقها معتبر است. پس از طرفی حجّت وجود دارد که این روایت جزء کافی است و از طرف دیگر حجّت وجود داد آنچه در کافی است اعتبار دارد؛ چون کلینی شهادت به صحت روایات کافی داده است و در کلام قدما به معنای لغوی استعمال می‌شود، یعنی «ما صدر من المعصوم ع لبیان الحکم الواقعی». بنابراین ضمّ این دو حجّت باعث می‌شود بتوان اعتبار روایات موجود در روضه کافی را همچون بقیه مجلدات آن اثبات کرد. 📚 برگرفته از فرمایشات استاد آیت الله (دام ظله) در درس خارج فقه 1396 👈 نکات بیشتر را اینجا ببینید. 🔰 دوره تخصصی فقه و اصول مدرسه شهیدین قم
💠 تفکیک در حجیت در چند بخش از یک روایت 🔹 روایات دو گونه هستند: 1️⃣ گاهی در یک روایت تمام فقرات یک جمله به هم پیوسته هستند، یعنی هیچ فقره‌ای معنای مستقلی ندارد مگر با سایر اجزاء. در این نوع از روایات در حجیت امکان‌پذیر نیست. 2️⃣ گاهی فقراتی که روایت را تشکیل داده‌اند جمله‌هایی هستند که هر کدام معنای خاص و مستقل خودشان را دارند؛ یعنی هر جزء کامل است و می‌شود سایر اجزاء را حذف کرد. در این نوع از روایات در حجیت امکان دارد. 🔸 با توجه به اینکه ادله حجیت، هستند و شامل تک تک اجزاء می‌شوند، پس شارع می‌تواند بفرماید نسبت به آن بخش کلام تو را متعبّد نمی‌کنم، اما نسبت به این بخش متعبّد می‌کنم. 🔹 علما در روایتی که مشتمل بر بعضی از احکام خلاف اجماع یا ضرورت است، فقط قسمتی که مخالفت دارد را کنار گذاشته‌اند و به بخش‌های دیگر عمل کرده‌اند. 🔸 به عنوان مثال در روایت «سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ كَذَبَ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ؟ فَقَالَ: قَدْ أَفْطَرَ وَعَلَيْهِ قَضَاؤُهُ وَهُوَ صَائِمٌ يَقْضِي صَوْمَهُ وَوُضُوءَهُ إِذَا تَعَمَّدَ» (تهذیب الأحکام، ج4، ص 203) فقها نقض وضو را نپذیرفته‌اند چون خلاف ضرورت است؛ اما به نقض صوم فتوا می‌دهند با اینکه کلمه «یقضی» هم تکرار نشده است. 📚 برگرفته از فرمایشات استاد آیت الله (دام ظله) در درس خارج فقه (امر به معروف) 1397 👈 نکات بیشتر را اینجا ببینید. 🔰 سطوح عالی مدرسه شهیدین قم
💠 دوران امر بین زیاده و نقیصه 🔹 در جایی که دو نقل از یک روایت داریم، که یکی مشتمل بر عبارتی بیشتر است، کدام نقل مقدم می‌شود؟ 1️⃣ مرحوم خویی (ره): اصل عدم زیاده است و لذا باید نقل مشتمل بر زیاده را مقدّم کرد. 👈🏻 دلیل: انسان در اثر سهو و نسیان معمولا چیزی را فراموش می‌کند که بگوید، نه اینکه چیزی را از ذهنش اضافه کند، اضافه کردن اتفاق نادری است. لذا ناقل نقیصه، آن زیادی را فراموش کرده و اینگونه نیست که شهادت سلبی بدهد و بگوید حضرت (ع) مطلب اضافی را نفرموده‌اند. بعید است که ثقه ای چیزی را فراموش کند و از خودش اضافه کند، اما فراموش و حذف مطالب چنین مئونه‌ای ندارد. لذا عقلا در این موارد قول مشتمل بر زیاده را ترجیح می‌دهند. (موسوعة مرحوم خویی 3: 99، مصباح الهدی 2: 200) 2️⃣ مرحوم نائینی (ره): اصل عدم زیاده است، الا در یک مورد 👈🏻 یعنی اگر آن زیاده از چیزهایی است که به دلیل وجود اشباه و نظایر، خود به خود به زبان می آید، مثل قید «في الإسلام» در حدیث «لا ضرر» که گفته می‌شود ممکن است به خاطر وجود ترکیب‎های مشابه فراوان از قبیل «لَا رَهْبَانِيَّةَ فِي الْإِسْلَام‏»، «لَا صَرُورَةَ فِي الْإِسْلَام‏» یا «لَا حِلْفَ فِي الْإِسْلَام‏» به ذهن راوی آمده باشد، اصل جاری نیست؛ اما اگر زیاده چنین ویژگی نداشته باشد، باید بنا را بر عدم زیاده گذاشت. (منیة الطالب 2: 192) 🔸اشکال به نظریه اول و دوم (امام خمینی): این استدلال نهایتا باعث ایجاد ظنّ می‌شود و در امور مهمی مانند دادگاه‌ها چنین سیره‌ای ندارند. به همین دلیل اگر دو دسته ثقه شهادت بدهند میّت اموال خاصی از خودش را در زمان حیاتش وقف کرده، اما دسته دیگر بگوید علاوه بر آن اموال، چیزهای دیگری هم جزء موقوفات بوده، دادگاه قبول نمی‌کند. 3️⃣ امام خمینی (ره): هیچ یک از اصل عدم زیاده و اصل عدم نقیصه مقدم نمی‌شود. (الخلل في الصلاة، ص 226) ✅ نظر مختار نظریه است؛ زیرا عقلایی بودن این قاعده در موارد احتجاجات ثابت نیست و محرز نیست عقلاء در چنین مواردی به اصل عدم زیاده رکون کنند و همانطور که امکان دارد جملاتی کم شده باشد، احتمال دارد به اشتباه جملاتی توسط نساخ تکرار و اضافه شده باشد. 📚 برگرفته از فرمایشات استاد آیت الله (دام ظله) در درس خارج فقه 1397 👈 نکات بیشتر را اینجا ببینید. 🔰 سطوح عالی مدرسه شهیدین
💠 ارزش کار حدیثی 🔹 کار حدیث و دفاع از میراث حدیثی امامیه، کار بسیار ارزشمندی است و در عین حال مشکل. شیخ الطائفه، جناب ، محیی مذهب شیعه است. ایشان به بغداد هجرت نمودند و کرسی تدریس در آن شهر برقرار کردند و بر اساس انظار چهار مذهب اهل سنت نیز نظر می‌دادند. زندگی شیخ طوسی عبرت انگیز است و همه‌ی آثار ایشان از فقه و اصول و رجال و ... و تسلط ایشان بر تمامی علوم بهت انگیز است. وی بعد از آتش سوزی کتابخانه‌اش در بغداد به شهر هجرت کرد و حوزه ارزشمند نجف از یادگارهای ایشان است. 🔸وقتی ما نجف بودیم، قبر شیخ طوسی شکافته شد و بدن و کفن ایشان صحیح و سالم بود. مرحوم آقای که در فقه و اصول پهلوانی بودند، روزی در فکر بودند و وقتی از ایشان علت را پرسیدیم، فرمودند: در فکر هستم که شیخ طوسی که بود و ما که هستیم؟! 🔹احادیث یادگار ائمه معصومین (علیهم‌السلام) است و حشر با حدیث . اثر انس با احادیث این است که وقتی بدن بعد از هزار سال از قبر پدیدار شد، پیکر ایشان تازه و سالم بود. و وقتی آقا علی مدرس این واقعه را دید، نظرش در باب معاد برگشت. 🔸علامه با بحارش دین و مذهب را زنده کرد. كوچک شمردن زحمات علامه مجلسی در تأليف بحارالأنوار، نشانه‌ی است! 📚 برگرفته از فرمایشات حضرت آیت الله العظمی خراسانی (مدظله) در دیدار دست‌اندرکاران همایش "واکاوی اصالت میراث حدیثی شیعه" (اردیبهشت 1397) 👈 نکات بیشتر را اینجا ببینید. 🔰 سطوح عالی مدرسه شهیدین قم
💠 معنای ما تقدم من ذنبک و ما تاخر 🔹 بايد دانست كه ما تقدّم و ما تأخّر غير از ما تقدّم و ما يأتي است. ما يأتي به معنای آينده است؛ امّا ما تأخر به معنای آينده نيست، زيرا عفو گناهان آينده به معنای رفع تكليف است كه مخالف لسان قرآن است، زيرا تمام انسان ها تا زنده اند مكلّف اند. 🔸 اگر گناهان آينده آن‌ها بخشوده شود، لازمه‌اش رفع تكليف و ترخيص ترك اوامر و تجويز ارتكاب مناهی است و اين مطلب با اصل قاطع و محكم قرآنی مباين است. 👈🏻 بلكه مقصود ما تقدّم و ما تأخّر همان مطلبی است كه در تعبير عرفی از آن به ذهن مي آيد كه درباره امور تازه و كهن گفته می شود، بنابراين معناي آيه و(روایات)، بخشش ذنب سابقه دار و و ذنب حادث و است. 📚 ر.ک: تحریر تمهید القواعد ابن ترکه اصفهانی، ص 215 👈 نکات بیشتر را اینجا ببینید. 🔰 سطوح عالی مدرسه شهیدین قم
💠 مقصود از «ینبغي» و «لا ینبغي» در لسان روایات 🔹 ظهور واژه «ينبغي» در استحباب و «لاينبغي» در كراهت، مورد اختلاف فقهاست. در کتب فقهی و در بیان فقیهان (البته به جز کتب فقه مأثور) لفظ ینبغی در استحباب و لفظ لاینبغی در کراهت استعمال شده است و ظاهراً همین امر باعث شده که معانی غیر الزامی برای این دو لفظ در اذهان بعضی از فقها رسوخ پیدا کند و در برداشت از روایات نیز معنای استحباب را برای ینبغی و معنای کراهت را برای لفظ «لا ینبغی» قائل شوند. 🔸 ولی همانطور که بعضی از محققان بیان کرده‌اند (الحدائق، ج ٢، ص١۴۴) با مراجعه به روایات معلوم می‌شود استعمال لفظ «لا ینبغی» در روایات با استعمال آن در لسان فقها تفاوت دارد. برای روشن شدن حقیقت، می‌بایست دقت بیشتری شود. 🔹 سه نظریه دربارۀ ظهور لفظ «ینبغی» و «لاینبغی» وجود دارد: 1️⃣ برخی (جامع المقاصد، ج‌12، ص369؛ مسالک، ج2، ص253 و ج‌6، ص249) قائل به ظهور این الفاظ در و هستند. 2️⃣ برخی دیگر (فقه الشیعة، خویی، ج6، ص225؛ موسوعة الإمام الخویی، ج١٧، ص٢٠٠) معتقد به ظهور این الفاظ در و هستند. 3️⃣ بعضی نیز (الحدائق، ج‌4، ص360؛ الحاشية علی مدارک الأحکام، 1419ق، ج‌2، ص309؛ مستند الشیعة، ج١١، ص٢٩٩؛ کتاب الحج، شاهرودی، ج٣، ص١۵٢) این لفظ را و دارای معنایی اعم از حرمت و کراهت می‌دانند، که برای تعیین هر یک از معنای کراهت یا حرمت، نیازمند به قرینه هستیم. ✅ با توجه به استعمالات مختلف این واژه‌ها در روایات در احکام الزامی و غیر الزامی، مشخص می‌شود بدون یاری گرفتن از قراین نمی‌توان معنای روایت را فهمید. همچنین مشخص می‌شود اینکه هر یک از فقها از روایات برداشتی دارند، به خاطر قراین خارجی است؛ یعنی چون از بیرون می‌دانند فلان حکم الزامی است، ینبغی یا لاینبغی در روایت را الزامی دانسته‌اند و یا اگر می‌دانند فلان حکم غیر الزامی است، ینبغی یا لاینبغی در روایت را غیر الزامی دانسته‌اند. بنابراین به نظر می‌رسد نظریه سوم، نظریه صحیح است و در هر روایت، می‌بایست از قراین استفاده کرد. 👈🏻 نکات بیشتر را اینجا ببینید 🔰 سطوح عالی مدرسه شهیدین