eitaa logo
در حرم یار
1.5هزار دنبال‌کننده
669 عکس
35 ویدیو
3 فایل
کانال جلسات استاد سیدعلی سیدعربی پیرامون مباحث و آثار آیت الله محمد شجاعی رضوان الله تعالی علیه و بزرگان اخلاق و عرفان اسلامی نشر و نسخه برداری از مطالب با ذکر کانال و منبع آن بلامانع است ارتباط با آدمین @DarharameyarAdmin
مشاهده در ایتا
دانلود
اهل ایمان در مرگ از يک مهمانخانه خداي متعال به مهمانخانه ديگري وارد مي شوند از اين بالاتر اين است که انبياء(ع) انساني را تربيت می کنند که مرگ ادامه آروزهاي او باشد؛ يعني آرزوهايي در او پيدا شود که فقط با مرگ به آن ها مي رسد؛ مانند حالتی که حضرت در باب متقين فرمودند: «شَوْقاً إِلَى الثَّوَابِ» اشتياق هايي در دلش هست که آن اشتياق ها او را مشتاق و بي قرار مرگ مي کند حضرت امیر (س) فرمودند: «صَبراً بَنیِ الکِرام»؛ يعني کرامتي بالاتر از موت نيست؛ اگر کسي با انبياءی الهي(ع) همراه شد، نه فقط تلقي او را ابتدائاً از مرگ عوض مي کنند، بلکه احساس او را نیز تغيير مي دهند؛ حجاب ها را کنار مي زنند و آرام آرام و قدم به قدم او را با عوالم بالاتر مأنوس کرده و مشتاق مرگ مي کنند هیچ یک از اين تحولات فقط با گفتگو و جلسه آمدن و نسخه برداری و امثال آن حاصل نمي شود... در عمل کوش و هرچه خواهی پوش تاج بر سر نِه و عَلَم بر دوش Eitaa.com/darharameyar
درباره‌ی حضرت سلیمان (صلوات الله علیه) شما در قرآن می‌خوانید وقتی که سلیمان و جمع او، آن جمعی که در اطراف او بودند به آن وادی که مورچگان بودند رسیدند ، مورچه‌ای صدا زد که «ادْخُلُوا مَساكِنَكُمْ» به منزل‌ها و مسکن‌های خودتان وارد شوید، بروید به لانه‌های خودتان که «لا يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمانُ وَ جُنُودُهُ» سلیمان که می‌آید با لشکر خود، زیر پای خود و مرکب‌های خودشان شما را له نکنند. بروید عجله کنید به لانه‌های خودتان. یکی از مورچه‌ها به مورچه‌ها این‌طور صدا زد حضرت سلیمان هم، هنوز نرسیده بودند به آن‌جا. این مورچه به مورچگان خبر داد که بروید کنار می‌آیند متوجّه نمی‌شوند «وَ هُمْ لا يَشْعُرُون‏» هم دارد. مورچه گفت که آن‌ها متوجّه نمی‌شوند شما را زیر پاها و لگدهای خودشان پامال می‌کنند. چرا بعضی‌ها یک مقدار شکّ دارند در این‌که حیوانات شعورهای مرموزی دارند، شعورهای بالاتری دارند، اراده دارند، توجّه دارند، مصلحت می‌فهمند، مفسده می‌فهمند، این مورچه چقدر فکر داشته و چه خوب اراده هم داشته، توجّه هم داشته، همه اینها محاسبه است، فکر به راه انداختن است بعد اراده داشتن است. مورچه گفت نروید مورچه های دیگر که از لانه‌ی خودشان رفته بودند بیرون از وسط راه با شنیدن این صدا چه می‌کنند؟ برمی‌گردند. این اراده است یا اراده نیست؟ اراده است دیگر. این‌ها دیگر شکّ کردن ندارد. باز می‌گویند حیوانات اراده ندارند. حتّی آیات قرآن را هم اگر در نظر نگیریم اگر کسی در این مورچه‌ها دقّت بکند خوب می‌فهمد که آن‌ها اراده دارند و روی حیوانات دیگر هم خوب دقّت کند می‌فهمد که اراده دارند.. غریزه یعنی چه؟ غریزی نیست، این اراده است. می‌رود و بعد می‌بیند مصلحت نیست برمی‌گردد یا منتظر می‌شود. همه این احوالات در حیوانات کاملا روشن است. حشر دارند مواخذه دارند رسیدگی به اعمال دارند... Eitaa.com/darharameyar
آیت الله محمدشجاعی (ره) کتاب مقالات جلد دوم حزن و اندوه براى دنيا و امرى دنيوى را حد و حصرى نيست. زيرا دنيا و امور آن هميشه در معرض تغيير و تحول بوده و على الاتصال متبدل و متلون است، و هيچوقت از همه جهات طبق ميل و خواسته انسان نخواهد بود، و طبعاً او را به لحاظ تعلق و به اندازه تعلقى كه دارد درمعرض تحول درونى و تغيير حال قرار خواهد داد و دائماً حال به حال خواهد ساخت. گاهى مسرور وگاهى محزون خواهد بود. به بيان ديگر، از آنجا كه خواسته‏هاى نفسانى و تعلقات دنيوى انسان را حد و حصرى نيست و هر چه دامنه خواسته‏ها وتعلقات خويش را گسترده‏تر كند به نقطه آخر نخواهد رسيد و باز خواهد خواست، و گردش امور دنيا ومسائل آن هم هرگز از همه جهات با اوموافقت نخواهد كرد، انسان وابسته در هيچ زمانى خالى از حزن و اندوه نخواهد بود، و نه تنها حزن و اندوه زمان حال را خواهد داشت، بلكه، براى گذشته و آينده نيز محزون و مغموم خواهد بود و از همه جوانب غم و اندوه او را در خود غرق خواهد نمود. در مواقع بسيار قليل از حزن و اندوه فارغ خواهد بود، آن هم به صورت نسبى، و نه بطور كامل، و آن هم با يك نوع اشتغال و سرمستى به بعضى از خواسته‏هاى مهم نفسانى، و با انصراف مقطعى ازخواسته‏هاى ديگرى كه بر آورده نگشته و هر كدام به جاى خود و در حد خود مايه حزن و اندوه است، چيزى كه هست اينكه فعلا او سر مست است و خود را به نوعى مشغول و آرام ساخته است و درد فقدان آنها را احساس نمى‏كند و در وقت خود دامنگير او خواهد شد. شما اگر در حال خود و ديگران به دقت بپردازيد، بخوبى متوجه اين امر مى‏شويد كه چگونه حزن و اندوه به انحاء گوناگون وجود شما و ديگران را فرا گرفته و آرامش را از شما و ديگران سلب كرده و همه را اسير ساخته و پر و بال همه راشكسته و از توجه به مقصد بازداشته است؟ و آنچنان همه را در بند خود كشيده كه از همه جا منصرف و از همه چيز بى خبر كرده است؟. همه مسئله اصلى را فراموش نموده‏اند. نه از درد، يا دردهاى اصلى وواقعى پشت پرده خود خبر دارند، و نه در فكر چاره آنها مى‏باشند. بر اثر غوطه‏ور بودن در حزنها و اندوههاى موهوم دنيوى، فراموش كرده‏ايم كه از كجا آمده‏ايم و به كجا مى‏رويم و چگونه مى‏رويم؟! و چه كرده‏ايم و چه در پيش داريم؟! Eitaa.com/darharameyar
(یهدی من یشاء و یضل من یشاء) خدا هرکس را بخواهد هدایت می‌کند و هرکس را بخواهد گمراه می‌کند!! دل خواستنی‌های خدا مانند دل خواستنی‌های من و شما نیست دل خواستن ما نه حکمتی دارد نه منطقی دارد و نه عقل دخالت دارد بنابراین فقط دل خواستن است هوای نفس است... مانند چرا این کار را کردی دلم خواست چرا آن کار را کردی دلم خواست... ولي خواستن ‌هایی که نسبت به خدا در قرآن آمده مانند دل خواستن من و شما نیست که خدا دلش بخواهد به فلانی روزي برساند یا نه دلش بخواهد فلانی را هدایت کند يا دلش بخواهد فلانی را گمراه کند... خدایی که حکیم است تمام افعال او دارای حکمت است همه خواسته هاي او حکیمانه است عين عدل است عين حكمت است خدای متعال دونوع هدایت دارد یک هدایت تکوینی كه هر موجودي كه را که خلق کرده هم زمان با خلقتش او را هدایت می‌کند به راهي که برایش تعیین شده که رجوع به خدا داشته باشد (الذي خلق فسوي والذي قدر فهدي) همه مخلوقات راهشان را می‌شناسند همه مخلوقات می‌دانند شعور دارد می‌فهمند که چه باید بکنند یک مورچه از آن اول راه خودش را می‌شناسد یک زنبور عسل از آن اول می‌داند چه بکند یک دانه گندم در مسیرش به سوی کمال هر مانع را ببيند آن را دور می‌زند و به راهش ادامه می‌دهد و... همه هدایت شده هستند انسان هم همین‌طور فطرتاً پرستش خدا را دروجودش دارد نیاز به خداجویی دارد از اول خلقت عالم دنبال پرستش بوده و هست و خواهد بود ولي به علت اختیاری که در وجودش هست و به سبب فراموش‌کاری در اثر هبوط خود به این عالم و در اثر حجاب‌های مختلف راه را گم کرده که انبیاء و اولیاء هم برای تذکر همین راه آمده‌اند بنابراین این هدایت تکوینی برای کلیه موجودات وجود دارد نوع دوم هدایت که هدایت تشریعی است مختص موجوداتی است که صاحب اختیار هستند مانند انسان و جن ولی راه را به سبب سوء اختیارشان گم کرده‌اند انبیاء و اولیاء و قرآن یک به یک آمدند که لحظه به لحظه این انسان مختار را متوجه کنند که از اختیارش حسن استفاده را بکند همان مسیر و راه فطرت و خداجوی خودش را پیدا کند این می‌شود هدایت تشریعی پس هدایت یعنی راهنمایی و بیان حق و حقیقت هدایت تشریعی يعني ارائه طریق به حق لذا ما دیگر ضلالت تشريعي نداریم که خدا شخصی يا گروهی را به راه ضلالت بياندازد یعنی امر به منکر كند یا نهی از معروف بکند خدا انبیاء را فرستاد برای همه انسان‌ها نه فقط برای اهل ایمان هم برای اهل فساد و هم براي اهل ايمان براي كل مخلوقات مبعوث شدند پیغمبر هم ابوسفیان را دعوت می‌کند و هم سلمان را همه حمزه را هم ابولهب‌ را هردو هم عموی پیغمبر بودند خود مردم دو دسته می‌شوند آنهایی که این هدایت تشریعی را به حسن اختیار انتخاب کردند و اهل ایمان شدند عقل و فهم خود را به کار انداختند اينها هدایت شده هستند، خدا به این دسته که از اختیار خودشان حسن استفاده را کردند و اختیار کردند که مسیر درست را طی کنند جزایی می‌دهد پاداشی می‌دهد و اين همان یهدی من یشاء است آنها در مسیر هدایتی که انتخاب کردند پیش می‌برد موانع را برطرف می‌کند توفیق می‌دهد و... این هدایت این پاداش به ابوجهل و ابوسفیان ابولهب و امثال آنها نمی‌رسد بلکه به آن‌ها چه می‌رسد؟ یضل من یشاء در واقع چیزي به آنها نمی‌رسد و همين نرسيدن آنها را گمراه می‌کند لذا گمراه کردن به این معنا که راه غلط به آن‌ها نشان بدهد نيست و نه به این معنا که آنها را از راه راست محروم کند یا امر به ضلالت بکند بلکه نور هدایت را از آنها دور می‌کند سلب می‌کند و این‌ها در برابر حوادث نمی‌دانند چه بکنند نمی‌فهمند که چه باید بکند یعنی این‌ها به حال خودشان واگذار می‌شوند به همان مسیری که انتخاب کردند واگذار شده و گمراه می‌شوند... Eitaa.com/darharameyar
(إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذينَ آمَنُوا بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ إِذا کانُوا مَعَهُ عَلي أَمْرٍ جامِعٍ لَمْ يَذْهَبُوا حَتّي يَسْتَأْذِنُوهُ .....) آیه 62 سوره نور مؤمنان راستين و آنها که به خدا و نبي اکرم مؤمن و معتقد باشند و به وصیت نبی اکرم ص حامل ثقلین باشند در کارهاي عمومي و اجتماعي صحنه را ترک نمی کنند وَ إِذا کانُوا مَعَهُ عَلي أَمْرٍ جامِعٍ .... امر جامع کدام امور است که نباید ترک کرد ؟ جنگ ، انتخابات ، همه‌پرسي براي تحکيم نظام مذهب و دين ، راهپیمایی جهت تقویت نظام اسلامی ، حفظ و زنده نگهداشتن شعائر اسلام و شرکت درمراسم عزاداري اهل بيت و ترویج ارزشهای اسلامی در سطوح مختلف ..... همه از امور جامع محسوب میشود وقتی کسی ولو در عبادات فردی موفق است لیکن در امور جامع باری بر دوش ندارد مومن نیست در جریان قیام سیدالشهدا ع عده زیادی از مردم عراق و عربستان نه حق را انتخاب کردند و نه باطل را انتخاب آنها انتخاب نکردن بود که البته پیامد سختی برای این عده بدنبال داشت ودر انتها مورد قتل و جنایات یزیدیان قرار گرفتند اگر چه انتخاب نکردن هم خودش نوعی انتخاب و در حدود اختیارات انسان تعریف میشود اما کسی که شعارش (یا لیتنا کنا معک ) است و مي‌خواهد بهره عاشورايي ببرد در مواقعی که ضرروت ایجاب میکند اولویتش با انتخاب است اگرچه عدم مشارکت در انتخابات به مثابه مخالفت با نظام و حاکمیت تلقی نمیشود چون ناکارآمدی از مسئولین است نه نظام اما نارضایتی از عملکرد مسئولان نظام که باز آنها را بطور مستقیم یا غیر مستقیم مردم انتخاب کرده اند از یک سو و امواج تبلیغ و ضد تبلیغ و جوسازی ها از سوی دیگر اسباب تحریک احساسات انتخاب گران را موجب میشود و موهبتِ خدادادی اختیار را در وجود انسان از مدار عقل و منطق خارج میکند یک انسان هوشمند و صاحب عقل و اراده میداند که اگر در زندگی فردی و اجتمای هر نوع انتخابی احساسی شود و خارج از علم و آگاهی و بصیرت و هدفمندی صورت پذیرد به رضایتمندی نخواهد رسید پس شرکت در انتخابات، قبل از شرعی بودن، یک تکلیف عقلی است اگر چه تکلیف شرع نیز دقیقاً منطبق با تکلیف عقل می‌باشد، وگرنه عقل آن را تصدیق نمیکند از این رو، چه بسا افرادی باشند که متشرع و مقید به تکالیف شرعی نباشند، اما به خاطر حجت عقلی، در انتخابات شرکت می‌نمایند، چرا که برای خود ارزش قایلند و این رأی را حق خود می‌دانند. در مسائل سیاسی واجباتی وجود دارد که از سنخ واجبات حقوقی است وجوب شرعی شرکت در انتخابات آیه و روایت نیست ولی صحبت سر این است که در نظام اسلامی برای مسلمانی که معتقد به ولایت‌فقیه است، رأی دادن واجب محسوب شده است؛ زیرا امر ولی‌فقیه به انجام این کار تعلق گرفته است البته ناگفته نماند وظایف و فعالیتهای سیاسی نیز مانند تمام امور اخلاقی و وجوبات شرعی زمانی از ارزش اخلاقی برخوردار است که به نیت تقرب و قصد طاعت خدای متعال و فراهم کردن زمینه اجرای احکام اسلامی باشد نه انگیزه های شخصی. هر قصد دیگری باشد، اگرچه ممکن است ارزش‌های عرفی، یا حسن فعلی داشته باشد، اما از نظر اسلام ارزش اخلاقی به شمار نمی‌رود. همینطور عدم شناخت، نیز ضرورتاً رفع تکلیف [عقلی و شرعی] نمی‌کند. انسان وقتی وارد این عالم می‌شود، نسبت به چه چیزی شناخت دارد که راه انتخاب داشته باشد ؟ در انتخاب رشته تحصیلی تحقیق میکند در انتخاب شغل تحقیق و مشورت میکند در انتخاب همسر همینطور و .... آیا عدم شناخت او را مجبور به سکون میکند و از جایش حرکت نمیکند؟ این قاعده در امور سیاسی و اجتماعی نیز صادق است و تکلیف را ساقط نمیکند بلکه وادار میکند به تحقیق و تفحص و قبول زحمت در عرصه مشارکت و انجام تکلیف بنابراین، ما چه به حکم عقل ، چه به حکم تکلیف شرعی، چه به حکم وظیفه فردی و اجتماعی، با قصد طاعت و با امید منطقی به آینده و با آگاهی و بصیرت به میدان بیاییم، حق انتخاب و رأی را از خود سلب ننماییم و به دیگران ندهیم و از میان خوبان، بهترین‌هایی را که می‌شناسیم انتخاب نماییم؛ اگر چه نام‌شان در هیچ لیستی نباشد و یا حتی بدانیم که رأی نمی‌آورند. Eitaa.com/darharameyar
tohid14.mp3
38.4M
مبحث چهاردهم توحید از دروس توحید آیت الله محمد شجاعی (ره) توسط جناب سیدعربی قسمت دوم بحث بدی ها و شرور در عالم... بسیاری از شرور و بدی‌ها در اثر انتخاب های غلط و سوء اختیار انسانهاست که به خودشان نسبت داده می‌شود.... Eitaa.com/darharameyar
جمعه یازدهم اسفند ۱۴۰۲ رأس ساعت ۱۹ هشتمین جلسه مقالات ج ۳ برقرار خواهد بود ان شاء الله تهران خیابان آزادی چهارراه بهبودی خیابان شکاری . خیابان اردبیل ( نیایش غربی سابق) پلاک 75 https://maps.app.goo.gl/oQWgtkUPuuUUu2Pa7
یکی از درس‌های قیام حضرت سیدالشهدا (ع) درس نه گفتن است فرمایشات امام را از مکه تا کربلا به دقت مطالعه کنید کلمه‌ای که در فرمایشات حضرت زياد دیده می‌شود کلمه (لا است) امام تأکید زیادی داشتند که از این کلمه (لا) استفاده کنند برای نمونه در مدینه فرمودند (مثلي لا يبايع مثله) مثل من و بیعت با یزید نه باز فرمودند (لا أُعطيكُمْ بيدي إعطاءَ الذَّليلِ) من دست خودم را ذلیلانه دراز نمی‌کنم باز فرمودند (لا أفرُّ فرارَ العَبيدِ) مثل برده‌های ترسو فرار نمی‌کنم باز فرمودند (اني لا اري الموت الا السعاده) من مرگ را جز سعادت نمی‌بینم این جملات یک وجه مشترک داشتند از کلمة( لا) استفاده ميکنند یعنی مسلمان‌ها، شیعیان هر مؤمنی در جاهایی باید قرص و سفت و محکم بایستد و بگوید نه جرأت نه گفتن داشته باشد اولین کلمه‌ای که می‌خواهد یک مسلمان به زبان بیاورد و ایمان بیاورد همین کلمه لاست لااله‌الاالله یعنی اگر بگوید(الله موجود) خدايي هست و من ايمان دارم بدرد نميخورد اگر همه اش بگوید خدا خدا فایده ندارد اول باید بگوید (لا) شما اول که می‌خواهید مسلمان بشوید باید جرأت داشته باشید بگویید نه اول بايد به خيلي مسائل بگویید نه بعد وارد وادي توحيد شوید باید در زندگی قدرت نه گفتن را در بسیاری از جاها داشته باشیم تمرین کنیم که بگوییم نه اولین و اساسی‌ترین محلی که باید یک مسلمان بتواند نه بگوید نه گفتن به نفس اماره است نه به ‌گناه نه به فعل حرام نه به رذایل اخلاقی نه به اخلاق بد نه به دوست بد نه به محيط بد... دومین نه كه باید گفت نه به آسایش و رفاه است نه به سستي و كسالت و تنبلي است نه به تعلقات است نه به ميل نفس و خوشايند نفس است کسی که در زندان شکم است در زندان خواب است در زندان عنوان و تن پروری است در زندان تعلقات دنیایی است نمی‌تواند همراه ولی خدا شود و مقابل طاغوت بایستد مقابل استکبار بایستد.. انسان‌هایی می‌توانند که تحت ولایت غیر حق نباشند اسیر هیچ چیز در عالم نباشند كسي ميتواند در صف ياران امام باشد و با ظلم بجنگد که اول به حرام خدا و سستي در واجبات نه گفته باشد و بعد به آسایش و رفاه دنیا نه گفته باشد کسی که اگر به او نگویند دکتر ناراحت می‌شود کسی که اگر به او نگویند مهندس ناراحت می‌شود کسی که احترامش نکنند ناراحت ميشود كسي كه جواب سلام اورا درست ندهی ناراحت ميشود كسيكه استقبالش نروی ناراحت ميشود كسي كه كادو برایش نبردی ناراحت ميشود كسي که شما را دوبار دعوت کرد ولی شما دعوت نكردی ناراحت ميشود كسي كه حال بلند شدن و تحمل رياضت و عبادت ندارد دنبال راحت طلبي است سفره اش کمرنگ شود صدایش بلند می‌شود به زمین و زمان شکایت می‌کند کسی که... این آدم اسیر است اسير نفس است اسير خدا و ولي خدا که نيست ، که بخواهد همراه ولی خدا بشود چه وقت می‌تواند جلوی ظلم و طاغوت بایستد؟ او در زندان عنوان اسیر است در زندان جسمش اسير است در زندان غرایزش اسير است پس اگر کسی به حرام خدا و حریم خدا گفت نه و اگر کسی به رفاه و آسایش و به زن و فرزند و مال و غرایز و تعلقاتش گفت نه آن وقت می‌تواند سومین نه را بگوید یعنی به طاغوت و ظالم بگوید نه و تحت ولايت آنها نباشد و بيايد تحت ولايت امام... ما اگر در زندگی بخواهیم از محضر سیدالشهداء ع درسی بگیریم یکی از دروس این ها است که در بسیاری مواقع بگوییم نه در زمان حضرت اکثرا شجاعت نه گفتن نداشتند و باز ماندند حالا مرتب فریاد بزنید (یالیتناکنا معک) لاف عشق و گله از یار زهی لاف دروغ عشق بازان چنین مستحق هجرانند و البته اين نه گفتن ها هزینه دارد خداوند نه گفتن را دوست دارد خیال نکنید آسان است چرا نه گفتن سخت است؟ چون پرهزینه است امروز اگر کشور ما تحت فشار است همه‌جور فشار می‌آورند اگر شرق و غرب در مذاکرات و مناظرات مرتب از ایران صحبت ميكنند اگر یکی از دغدغه های ابرقدرتها بجای صدها کشور دیگر همیشه روی ایران و تحولات آن متمرکز شده برای این است که تنها ما هستیم که گفتیم نه این نه گفتن ها هزینه دارد به صهیونیست نه گفتن هزینه دارد آن مسلمانی که به دشمن بگوید نه باید هزینه‌اش را بپردازد خدا این هزینه پرداختن را دوست دارد پس فکر نکنید چرا اين قدر ما تحت فشاريم چون از اول انقلاب امام شجاعت نه گفتن را به ما آموخت هیچ كشوري به آمریکا به هم‌پیمانانش نگفت نه جز ملت ایران ،‌ کسانی که شجاعت نه گفتن نداشتند آبرومند نشدند عزتمند نشدند سرهایی که در کربلا بالای نیزه رفت همه هزینه نه گفتن بود عايشه به طرز مشكوكي از دنيا رفت... عبدالله عمر بعد از چندين سال از واقعه كربلا با ذلت با پاي حَجّاج لعنه الله بيعت كرد.. عبدالله بن زبير و ديگران به چه فلاكتي افتادند.. کسانی که برای حفظ منافع مادي و ترس از مشكلات اقتصادي و جنگ با كفار و حفظ تعلقات دنيا با ظالم سازش كنند عزتمند نميشوند... Eitaa.com/darharameyar