دشت جنون 🇵🇸
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
#گذری_بر_زندگی
#شهید_والامقام
#مصطفی_محمودمازح
اولین #شهید در راه اجرای حکم #امام_راحل مبنی بر اعدام سلمان رشدی ملعون
#قسمت_اول
بیش از سی سال پیش بود که جوانی لبنانی الاصل به نام #مصطفی_محمودمازح در راه اجرای یکی از مهمترین فرمانهای بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران #حضرت_امام_خمینی_ره و برای به درک واصل کردن سلمان رشدی ملعون به #شهادت رسید.
مصطفی جوان لبنانیالاصلی که تبعه فرانسه بود را میتوان اولین کسی دانست که برای اجرای فتوای تاریخی #حضرت_امام تلاش کرد.
#شهید_مازح در سال 1347 هجری شمسی در کشور گینه کوناکری و در خانوادهای لبنانی متولد شد .
نزدیکان #مصطفی از مهربانی، تخلق به اخلاق اسلامی، جد و جهد در تبلیغ تفکر اسلامی، علاقه عجیبش به #حضرت_امام_ره و اشتیاق وصف ناشدنی و فراوانش برای پیوستن به لشکریان بسیجی، خاطرات فراوانی به یاد دارند.
در سال 1362 به کشور لبنان سفر میکند، کشوری که حدود یک سال از اشغال نظامی بخشهای عمدهای از آن توسط اشغالگران صهیونیست میگذشت.
حرکت از سرزمین #سیدحسن_نصرالله به موطن #سیدروح_الله_خمینی، خود حرکتی پر رمز و راز در جغرافیای آفرینش حماسه هاست، گو اینکه ایران و جنوب لبنان، سدره المنتهای عالمند که برتارک تاریخ می درخشد، با اینکه #مصطفی در همان ایام جوانی در موطن اصلی خود گینه کوناکری با افکار #امام آشنا شده بود. اما از وقتی که به سرزمین #سیدحسن_نصرالله گام نهاد، شوری دیگر یافت، در اوج دلداگی به #امام_روح_الله بود که امامش پرکشید و او اینکه عشق به #امام و عشق به #نصرالله را در عشق به #امام_خامنه_ای جستجو می کرد.
#ادامه_دارد...
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
دشت جنون 🇵🇸
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 #گذری_بر_زندگی #شهید_والامقام #مصطفی_محمودمازح اولین #شهید در راه اجرای حکم #امام_راحل مب
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
#گذری_بر_زندگی
#شهید_والامقام
#مصطفی_محمودمازح
اولین #شهید در راه اجرای حکم #امام_راحل مبنی بر اعدام سلمان رشدی ملعون
#قسمت_دوم
چه اینکه #مصطفی خود می گفت : « ای #امام عزیز! همانا من با تو پیمان می بندم که همیشه در راه روشن تو خواهم بود و تحت اوامر #نائب برحق تو #سیدعلی_خامنه_ای، بر این راه روشن باقی خواهم ماند، فرمایشات او فرمان تو خواهد بود، فکر و اندیشه او همان فکر و اندیشه تو و نظرات او همان نظر تو خواهد بود. ما اکنون سرباز او هستیم .»
پس از حکم تاریخی #امام_راحل مبنی بر اعدام سلمان رشدی ، آن خائن ملعون مخفی شده و پلیس اسکاتلندیارد، حفاظت وی را با صرف هزینههای کلان بر عهده گرفت.
رشدی در خاطرات خود با اشاره به روزهای پس از صدور حکم امام میگوید « که بارها مجبور به تغییر محل زندگی خود میشود .»
#شهید_مازح که از نزدیک شاهد جنایات ددمنشانه متجاوزین اسراییلی بود و دردها، رنجها و مصائب وارد بر مظلومین مسلمان لبنانی و فلسطینی را در هالهای از خون و آتش درک میکرد، به وضوح ابعاد مختلف سخنان بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در مورد آثار سوء و ذلت بار مهجور قرار دادن امانات گرانبهای #خاتم_الانبیا_ص و علیالخصوص ترک جهاد در راه خدا را میدید .
در پیدرک همین واقعیات بود که تحصیل درس را در دوره متوسطه رها کرده و برای فراگرفتن علوم و معارف اسلامی به آموزش دروس حوزوی روی آورد و با فراگرفتن زبان عربی، هر روز بیش از پیش با قرآن و احادیث نورانی چهارده معصوم (ع) انس میگرفت.
#ادامه_دارد ...
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
دشت جنون 🇵🇸
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 #گذری_بر_زندگی #شهید_والامقام #مصطفی_محمودمازح اولین #شهید در راه اجرای حکم #امام_راحل مب
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
#گذری_بر_زندگی
#شهید_والامقام
#مصطفی_محمودمازح
اولین #شهید در راه اجرای حکم #امام_راحل مبنی بر اعدام سلمان رشدی ملعون
#قسمت_آخر
پدر #شهید_مازح در مورد #شهادت او گفته است : « آنچه که ما میدانیم بیشتر بر اساس گفتهها و اخبار است .
اینکه چگونه رفته و با کی بود، خبر نداریم، آن گونه که ادعا میکنند، در هتل، زن خدمتکاری بوده که #مصطفی از او درباره رفت و آمدهای سلمان رشدی سوال میکند و متاسفانه آن زن حساس میشود و به دستگاههای اطلاعاتی انگلیس خبر میدهد که یک جوان عرب که چند پاسپورت هم دارد، در اینجاست که درباره سلمان رشدی سوال میکند. او در آن هتل برای چهار روز اتاقی گرفته بود. روز سوم، روز عملیات بوده است. بر اساس شناساییهای او، سلمان رشدی در آن روز به هتل میآمد و در طبقات بالای هتل اقامت داشت. متأسفانه آنگونه که میگویند انفجاری در اتاق #مصطفی رخ میدهد که به #شهادت خود او میانجامد .»
وی درباره شناسیایی بدن #شهید_مازح گفت : « بدن او را که متلاشی شده بود، کالبدشکافی کرده و از روی دندانهایش که قبلاً آنها را نزد دندانپزشکی در ساحل عاج درست کرده بود، شناسایی کردند، البته پهلوی آن دکتر هم در ساحل عاج رفته بودند که او هم هویت #مصطفی را تایید کرده بود .»
بقایای مطهر #پیکر_پاکش، هشت ماه در انگلیس باقی ماند تا سرانجام به جنوب لبنان منتقل و در دوم رمضان 1369 ( ه. ش) در روستای اجدادی و در جوار خانه پدریاش به خاک سپرده شد.
نام #مصطفی_محمودمازح مترادف غیرت، حمیت و دین باوری است، او اگرچه به ظاهر ایرانی نبود اما فرزندی از فرزندان #خمینی و #خامنه_ای بود که جان خود را در راه مکتب اسلامی #ایثار کرد و با صدور فتوای قتل سلمان رشدی به وظیفه پاسداری خویش از دین عمل نمود .
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🌴🥀🕊🌹🕊🥀🌴
#شهداء
#ماه_مبارک_رمضان
#شهید_مدافع_حرم
#مصطفے_صدرزاده
ماه رمضان سال ۷۷ #مصطفے هنوز بہ سن تڪلیف نرسیده بود براےسحرےبلند شدیم اما #مصطفے را بیدار نڪردم .
خودش موقع اذان بیدار شد ، وقتي دید اذان مے گویند .
بغض ڪرد و با ناراحتے گفت : « چرا منو بیدار نڪردید؟ »
دستے روے موهایش ڪشیدم و گفتم: « عزیزم شما هنوز به سن تڪلیف نرسیدے »
اخم هایش را درهم ڪشید و با دلخورےگفت :
« از این بہ بعد هر ڪسے بہ سن تڪلیف رسیده بره نون بخره ، آشغال ها رو بذاره دم در ، من بچہ ام و هنور بہ سن تڪلیف نرسیدم »
ناگفتہ نماند ڪہ آن روز، بدون سحرے #روزه گرفت، براے من هم درس شد ڪہ تمام #ماه_رمضان براےسحر بیدارش ڪنم .
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهـش_پر_رهرو
🌷 @dashtejonoon1🍀🌷
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊
#فرزندانه
#فرزندان_شهید
#دخترهای_شهید_مدافع_حرم
#سیدمصطفی_صادقی
اين عكس متعلق به كربلايی سيد مصطفی صادقی است كه يك بيت شعر هم با دست خطش باقی مانده است:
"نرخ رفتن به سوريه چند است؟
قدر دل كندن از دو فرزند است"
آخرین نفر پدرش با او روز سه شنبه صحبت کرده بود و #مصطفی ساعت ۴ صبح چهارشنبه شهید شده بود، خود من روز دوشنبه با مصطفی تلفنی صحبت کردم، چون تقریبا سه ماه از رفتنش میگذشت خیلی دلتنگش بودم، حرف که میزدیم گفتم: "مصطفی جان! مواظب خودت باش خیلی دلم برایت تنگ شده"
گفت: "مادر! من را به حضرت زینب(س) بسپار، دلت آرام میشود"
باور کنید الان هم با اینکه پسرم #شهید شده اما دل من آرام است چون پسرم را سپردم به خانم زینب(س)، میدانم که این بهترین سرنوشت برایش بوده...
مصطفی در تاریخ ۱۳۹۵/۱۲/۲۵ به منطقه مقاومت سوريه اعزام و در تاريخ ۱۳۹۶/۳/۱۶ مصادف با يازدهم ماه مبارك رمضان در وقت افطار در حماء به دست تكفيری های جنايتكار به درجه رفيع #شهادت نائل آمد...
شادی روحش
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌹 @dashtejonoon1🕊🌹
دشت جنون 🇵🇸
🌷🌼🌺🌸🌺🌼🌷
#عاشقانه_های_شهدا
#همسرانه
#شهید_مدافع_حرم
#مصطفی_صدرزاده
یک اتفاق عجیب در تدفین فرمانده مدافع حرم:
میدانم زندهای! با تو زندگی میکنم، #مصطفی
خیلیها نمیتوانند درک کنند و حتی شاید برایشان خنده دار باشد اما من حضور #مصطفی را حس میکنم .
قابل گفتن نیست، شاید خیلیها نتوانند این موضوع را درک کنند، حتی شاید برای برخی خندهدار باشد اما من حضور #مصطفی را حس میکنم. خودش این را به من نشان داد، این موضوع را با بسته شدن چشمها و دهانش در ثانیههای آخری که مراسم تدفین و تلقین تمام شده بود، به من نشان داد.
نهایتا یک روز بعد از فوت انسان خون بدن دلمه میشود، اصلا زنده نیست که بخواهد خونریزی داشته باشد ولی #مصطفی بعد از 7 یا 8 روز خونریزی داشت، مجبور شدند که دوباره غسل و کفن کنند، با آب گرم غسل دادند که پیکرش برای دیدن #فاطمه مهیا شود. اولین باری که #فاطمه پدرش را دید خیلی به چهرهاش حساس شد چون داخل دهانش پنبه بود . خواست خدا این بود که دوباره خونریزی کند و پیکر دوباره شسته شود تا بتوانند پنبهها را خارج کنند و مهیای دیدن #فاطمه شود.
وقتی خانواده #شهید_صابری از زمان #شهادت آقا #مهدی تعریف میکردند، گفتند که چون مقداری بیتابی کردند دیگر نتوانستند تا ثانیههای آخر کنار #شهیدشان باشند و او را ببینند. همه اینها در ذهن من بود، همان اول به خودم گفتم که اگر الان ضعف نشان دهم، این آخرین باری خواهد بود که چهره خاکی #مصطفی را نشانم میدهند اما مقاومت کردم تا در مراسم تشییع و تدفین هم بتوانم کنار پیکر #مصطفایم بمانم.
سعی کردم که خیلی محکم باشم ، وقتی که میخواستند #مصطفی را داخل خانه ابدیش بگذارند، من همانجا کنار قبر نشستم و بلند نشدم، از همان ثانیه داخل را نگاه کردم و تمام مراحل خاکسپاری #مصطفی را دیدم .
یک اتفاق عجیب در آخرین لحظه : میخواستی نشانم دهی که #شهدا زندهاند؟ همه اینها را میدانم . من با تو زندگی میکنم #مصطفی
همیشه به من میگفت که او را از زیر #قرآن رد کنم، تصمیم گرفتم تا برای آخرین بار او را از زیر #قرآن رد کنم، وقتی تربت امام حسین(علیه السلام) را در قبر گذاشتند و پرچم گنبد حضرت را روی #مصطفی انداختند، قرآنم را درآوردم و به عموی #مصطفی که داخل قبر بود دادم، گفتم که این #قرآن را روی صورت #مصطفی بگذارند و بردارند، به محض اینکه #قرآن را روی صورت #مصطفی گذاشتند، شاید به اندازه دو یا سه دقیقه نشده بود که دهان و چشم #مصطفی بسته شد .
همانجا گفتم : میخواستی در آخرین لحظه، "عند ربهم یرزقون" بودنت را نشانم دهی و بگویی که #شهدا زنده هستند؟ همه اینها را میدانم. من با تو زندگی میکنم #مصطفی .
راوی :
#همسر_شهید
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🌹🕊🌸🌷🌸🕊🌹
#تواضع_و_فروتنی
#سردار_رشید_اسلام
#شهید_مصطفی_چمران
بچه ها تا فهمیدند #دکتر_چمران به مدینه الزهرا (س) می آید، برای خیر مقدم و محافظت از او رفتند و اتوبان را بستند!
#دکتر تا از دور متوجه این موضوع شد، پیاده شد و از بچه ها پرسید برای چی راه را بسته اید؟
گفتند: به احترام شما!
#دکتر دو دستی بر سرش کوبید و گفت :
وای بر من !
به بچه ها بگویید : وای بر ما اگر حلالمان نکنند!
#دکتر با خودش می گفت : وای بر تو #مصطفی!
باید بروی از تک تکشان حلالیت بطلبی!
#دکتر سرش را توی ماشین ها می کرد و می گفت:
آقا مرا حلال کنید!
بچههای مرا حلال کنید!
نفهمیدند!
اشتباه کردند!
بچگی کردند!
برای همین رفتار هاست که #امام_خمینی ره در باره اش فرمودند : #چمران در این دنیا شرف را بیمه کرد و در آن دنیا هم رحمت خدا را بیمه کرد.
🌹 #سالروز_شهادت🕊
#مردان_بی_ادعا
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌹 @dashtejonoon1🕊🌹
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
#خاطرات_شهدا
#شهید_والامقام
#مصطفی_صدرزاده
می گفت بسیجی که بسیجی هست و حلقه به گوش امام و انقلاب، باید بریم سراغ اونایی که کاری به انقلاب ندارند.
اگه دست دو نفر آدمی که شبیه ما فکر نمی کنند رو گرفتی و آوردی هنر کردی.
یک وقت میدیدی با افرادی دمخور شده که یکبار هم رأی نداده اند، از لات و خلافکار بگیر یا آدمی که اصلا با نظام و انقلاب مخالف بود.
میرفت چهره به چهره باهاشان حرف میزد و آخر سر طرف را می آورد توی راه.
خیلی ها با همین صحبتهای #مصطفی برای اولین بار توی عمرشان رفتند پای صندوق رأی
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
#شهدا
#انتخابات
#حضور_حداکثری
#انتخاب_اصلح
🌹 @dashtejonoon1🕊🥀
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴
#در_محضر_روح_اله
عکس المل امام خمینی (ره) زمانی که خبر #شهادت فرزند ارشد خود #آقا_مصطفی را شنیدند .
امام وقتی متوجه قضيه شد ، سه بار پشت سر هم فرمودند : انّا لله و انّا اليه راجعون و بعد بدون اينکه گريهاى بکنند و اشکى از چشمشان سرازير شود، طى جملات کوتاهى اظهار داشتند : بنده خيلى دوست داشتم که #مصطفى براى خدمت به اسلام و مسلمين باقى بماند و اى کاش ايشان زنده مىماند .
#شهید_والامقام
#مصطفی_خمینی
فرزند ارشد
#امام_خمینی_ره
🌹 #سالروز_شهادت🕊
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌴 @dashtejonoon1🕊🌹
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴
#بزرگ_مردان_کوچک
#شهید_مدافع_حرم
#سیدمصطفی_موسوی
وقتی که #مصطفی توی سوریه #شهید شد به مادرش گفتن تیر به سینه ی پسرت خورد و نتونستیم پیکرش رو برگردونیم اما واقعیت این بود که #مصطفی اسیر شده بود .
داعشی ها اون رو توی لاستیک گذاشته بودن بهش گفتن به #اهل_بیت فحاشی کن تا زنده بمونی وقتی که #مصطفی فحاشی نکرد اونو زنده زنده سوزوندن
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🕊 @dashtejonoon1🌴🌹