eitaa logo
دشت جنون 🇵🇸
4.3هزار دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
825 ویدیو
2 فایل
ما و مجنون همسفر بودیم در #دشت_جنون او به مطلبها رسید و ما هنوز آواره ایم #از_شهدا #با_شهدا #برای_دوست_داران_شهدا خصوصاً شهدای نجف آباد ـ اصفهان همه چیز درباره ی #شهدا (زندگینامه،وصیت نامه، خاطرات،مسابقه و ...) آی دی ادمین : @shohada8251 09133048251
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🍀💐🌼💐🍀🌺 امروز سالروز طلوع یک آسمون نشین شهرستانمونه تولدت مبارک 💐 بسیجی داود شیاسی 🌺 (غلامعلی) 🌼 @dashtejonoon1💐🌺
🌹🕊🥀🏴🥀🕊🌹 قبل از اینکه را پس از ۱۵ سال بیاورند ، یک شب خواب دیدم در یک بیابانی بودم و گریه می کردم و خدا را صدا می زدم که بچه ام را بمن نشان بده ، همون موقع در خواب دیدم که یک سیّد نورانی جلو آمد و گفت : اینقدر گریه نکن . می خواهی بدانی پسرت کجاست ؟ گفتم بله .. با دست به یک جای دوری اشاره کرد و من دیدم سه تابوت اون دور هست . سیّد گفت : تابوت وسطی فرزند توست و این دو تابوتِ اطرافش ، دو سیّد هستند که از پسر تو محافظت می کنند ! از خواب که بیدار شدم به کسی نگفتم . تا وقتی که می خواستند او را تشیع کنند . بعد از به خاکسپاری دیدم دو دیگر هم همراه بخاک سپردند دقیق نگاه کردم و دیدم که یکی از طرف راست سیّد است و طرف چپ هم سیّد است . بعد از تشیع جنازه که بسیار باشکوه برگزار شد . دیدم دقیقا میان قبر دو سیّد در گلستان اصفهان به خاک سپرده شده است. راوی 🏴 @dashtejonoon1🕊🌹
🌴💐🍀🌺🍀💐🌴 کاش می شد اشک را تهدید کرد ! مدت لبخند را تمدید کرد . کاش می شد در میان لحظه ها !! لحظه ی دیدار را نزدیک کرد .. اللهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج تعجیل در ظهور 🌺 @dashtejonoon1💐🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دشت جنون 🇵🇸
🕊🌹🕊🥀🕊🌹🕊 #خاطرات_آزادگان آخرین روز سربازی در ایران نخستین روز اسارت در بغداد #قسمت_پنجم من با یک ق
🕊🌹🕊🥀🕊🌹🕊 آخرین روز سربازی در ایران نخستین روز اسارت در بغداد یک شب «مجید خزایی» از روی کنجکاوی خودش را به پنجره رساند و مشغول تماشای انفجارهای شهر شد. بقیه هر کدام گوشه‌ای لمیده بودیم و حرف میزدیم که مجید مرا صدا زد. جلوتر رفتم. دیدم سر تراشیده‌اش را از میان نرده‌ها رد کرد. فوری گفتم: «به هیچ‌کس نگو زود بیا پایین». تا شب به این اتفاق فکر کردم. بالاخره تصمیم گرفتیم که تمرکزمان را روی این پنجره بگذاریم و راهی برای فرار پیدا کنیم. چفیه‌ای داشتم. آن را از بین میله‌ها رد کردم و دوطرف آن را به هم بستم و دور ستون فقراتم انداختم و با پا به میله مقابل ‌زدم، یعنی دوجور فشار غیر هم‌جهت‌ آوردیم. این کار هر شب ما شد. چند روز اول خیلی سخت گذشت. دستمان تاول زد. چند نفر از کار انصراف دادند. فقط ۵نفر ماندیم. اما انگیزه فرار باعث شد که روزهای آخر جدی تر کار کنیم. میله‌ها هم نرم‌تر شده بودند. روزی ۸ساعت کار میکردیم. بالاخره پس از ۱۲روز بین ۲تا از میله‌ها فاصله بیشتری ایجاد کردیم. برزنتی که پشت پنجره زده بودند باعث می شد که کسی متوجه این کار ما نشود. شب فرار را تعیین کردیم. یک شب قبل از اجرای نقشه، ۲نفر دیگر هم منصرف شدند. فقط من ماندم و مجید خزایی و پرویز کرمی. راوی : 🕊 @dashtejonoon1🕊🌹
🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹 💠 قرار شبانه اَكثِروا الدُّعاءَ بِتَعجِيل الفَرَجِ فَاِنَّ ذلِكَ فَرَجُكُم براي تعجيل در ظهور من زياد دعا کنيد که خود ، فَرَج و نجات شما است. کمال‌الدين، جلد ٢، صفحه ٤٨٥ پس زمزمه می کنیم دعای فرج را به نیابت از تمام 🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹 🌸بسم الله الرحمن الرحيم🌸 🌸الـهي عَظُمَ الْبَلاءُ 🌸 وبَرِحَ الْخَفاءُ 🌸وانْكَشَفَ الْغِطاءُ 🌸 وانْقَطَعَ الرَّجاءُ 🌸وضاقَتِ الاْرْضُ 🌸ومُنِعَتِ السَّماءُ 🌸واَنْتَ الْمُسْتَعانُ 🌸 واِلَيْكَ الْمُشْتَكى 🌸 وعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ 🌸اللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد 🌸اولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ 🌸 وعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم 🌸ففَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريبا 🌸 كلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ 🌸يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ 🌸اكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ 🌸وانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ 🌸يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ 🌸الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ 🌸ادْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني 🌸السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ 🌸 الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل 🌸يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ 🌸بحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ 🌹 @dashtejonoon1🕊🥀
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 🌓 ❤️ کبوتر بودند آنها که ناگاه پرکشیدند و در آسمان به ابرازی ابدی رسیدند. کبوترانی که در یک سحرگاه ندای رستاخیز در گوششان طنین ‏افکن شد و با کوله‏ باری از اخلاص بر دوش، لبیک ‏گوی دعوت معبود شدند. کبوتران دلاور، قهرمان‏های بی‏مانند این سرزمین، خاک سبز وطن را از دسترس فتنه ‏ها و دشمنی ‏ها بیرون کشدند و اهریمن را در جای خود نشاندند. اگرچه رد پای رفتنشان تا ابد بر شانه ‏های زمانه باقی است، آنها همیشه هستند و جاده ‏ای که فراروی ما گستردند، تکلیف تمام لحظه ‏هامان را روشن کرده است. ای 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 🌗 🌷 🌴 @dashtejonoon1🕊🌹
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 🍀 🍀 امروز برابر است با : 🗓 17 شهریورماه 1403ه.ش 🗓 3 ربیع الاول 1446 ه.ق 🗓 7 سپتامبر 2024 میلادی 🌸 ذڪر روز 🌸 ای پروردگار جهانیان 🔸صفحه 378 🔸جزء 19 جهت سلامتی و و هدیه به روح 🥀 @dashtejonoon1🌴🌹
🌹🌴💐🍀💐🌴🌹 اذا زالَ الشَّهیدُ مِن فَرَسِه بِطعنَه اَو بِضَربَه لَم یَصِلُ الی الارض حتّی یَبعثَ عزّوجل زَوجَتَهُ مِن الحُور العیِنِ فَتُبَشِّرهُ بِما اعدَّالله عَزّوجل لَهُ منَ الکرامَه وقتی شهید در اثر تیر یا ضربت از مرکبش می افتد هنوز به زمین ترسیده خداوند متعال زوجه حورالعین او را به نزدش حاضر می کند تا مقامات و کراماتی که خدای متعال برایش آماده کرده به وی مژدگانی بدهد. 📚 مستدرک ، ج۱۱ ، ص۱۱ 🌴 @dashtejonoon1🌴🌹
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 💐 ای مخالفین اسلام ، بترسید که دوران عمر انسان زود می گذرد و خیلی زود اجل انسان فرا می رسد و زودتر از آنچه می توان تصور کرد جسم می پوسد و بر انگیخته می شود و باز خواست می گردد . 🌹 🕊 🌹 🌹 🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 سالروز به خاک و خون کشیده شدن مردم بی گناه توسط رژیم شاهنشاهی در میدان ژاله تهران ( ) در سال1357 و یاد و خاطره این روز گرامی باد . شادی روح و 🌹 @dashtejonoon1🥀🕊
دشت جنون 🇵🇸
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 #جمعه_خونین #یوم_الله_هفدهم_شهریورماه سالروز به خاک و خون کشیده شدن مردم بی گناه توسط رژی
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 با گسترش دامنه انقلاب و تظاهرات مردمي در شهرهاي مختلف ، دولت جمشيد آموزگار مجبور به استعفاء شد و محمدرضا شاه، جعفر شريف امامي را که از سران فراماسونري و ۱۵ سال رييس مجلس سنا بود به قصد کنترل اوضاع ، مأمور تشکيل کابينه جديد کرد. رژيم شاه با اين تغيير و تحول و اعلام سياست آشتي ملي و احترام به روحانيت، سعي داشت اوضاع را کنترل کرده و از خشم و نفرت عمومي بکاهد ، اما هوشياري باعث شد که ایشان طي پيامي خطاب به ملت ايران نقشه رژيم را رسوا و مردم انقلابي را بيش از پيش آگاه و خروشان نمايند. به اين ترتيب در ۱۳ شهريور ۱۳۵۷ که مصادف با روز عيد فطر بود راهپيمايي تاريخي و عظيمي بر پا شد. اين تظاهرات در روز ۱۶ شهريور ماه بار ديگر تکرار شد و در بين مردم اعلام شد که صبح روز بعد، يعني 17 شهريورماه در ميدان و خيابان ژاله ( ) تجمع صورت خواهد گرفت. در اولين ساعات جمعه 17 شهريور ماه، رژيم شاه توسط ارتشبد غلامعلي اويسي فرماندار نظامي تهران اعلام حکومت نظامي کرد ، اما مردم در ميدان ژاله ( کنوني )‌ تجمع کردند و ناگهان با ديدن تانک‌ها و زره‌پوش‌هاي نظامي و مأموران مسلسل به دست حکومت نظامي غافلگير شدند. مأموران مسلح پس از چند بار اخطار از زمين و هوا جمعيت را ناجوانمردانه هدف رگبار قرار دادند و مردم بي‌گناه را به خاک و خون کشيدند. عده زيادي از مردم در اين روز توسط دژخيمان رژيم به رسيدند، اما اين حادثه نقطه عطفي جهت افزايش خشم و اعتراض عمومي مردم و رسوايي بيش از پيش رژيم گرديد و در تاريخ ننگين ستم‌شاهي به عنوان جمعه سياه و جمعه خونين براي هميشه باقي ماند. یاد و خاطره این قیام خونین و گرامی باد . 🌹 @dashtejonoon1🕊🥀
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 سرماي شديدي خورده بود. احساس مي‌كردم به زور روي پاهايش ايستاده است. من مسئول تداركات لشكر بودم. با خودم گفتم: خوبه يك سوپ براي حاجي درست كنم تا بخوره حالش بهتر بشه. همين كار را هم كردم. با چيزهايي كه توي آشپزخانه داشتيم، يك سوپ ساده و مختصر درست كردم. از حالت نگاهش معلوم بود خيلي ناراحت شده است. گفت: چرا براي من سوپ درست كردي؟ گفتم: حاجي آخه شما مريضي، ناسلامتي فرمانده‌ي لشكرم هستي؛ شما كه سرحال باشي، يعني لشكر سرحاله! گفت: اين حرفا چيه مي‌زني فاضل؟ من سؤالم اينه كه چرا بين من و بقيه‌ي نيروهام فرق گذاشتي؟ توي اين لشكر، هر كسي كه مريض بشه، تو براش سوپ درست مي‌كني؟ گفتم: خوب نه حاجي! گفت: پس اين سوپ رو بردار ببر؛ من همون غذايي رو مي‌خورم كه بقيه‌ي نيروها خوردن. 🥀 @dashtejonoon1🌴🌹
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 یاد باد یاد جبهه ها یاد دفاع مقدس ارسالی از اعضاء شادی روح و و سلامتی رزمندگان اسلام 🥀 @dashtejonoon1🌹🕊
🌺🌼🍀💐🍀🌼🌺 امروز سالروز طلوع چند آسمون نشین شهرستانمونه تولدتان مبارک 🌹 بسیجی علی افلاکیان 🌸 (غلامحسین) 🍀 بسیجی مرتضی انصاری 🌸 (حسینعلی) 🌹 بسیجی علیرضا صالحی 🌸 (نصراله) 💐 @dashtejonoon1🌼🌺
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 🌹 بسم رب الشهداء والصدیقین 🌹 🌷 سلام بر مردان بی ادعا 🌷 خوشا آنانڪ جان را می‌شناسند طریق عشق و ایمان را می‌شناسند بسے گفتند و گفتیم از را مے شناسند 🕊 🌹 تمام این" لحظہ ها" ✨بهانہ است باور ڪن براے خرید نگاهت ، دلم خورشید را هم پس مے زند باور ڪن ... ✍️ امروز سالروز عروجتان است 🕊 🌹 والامقام 🌹شهرستان نجف آباد 🌹ڪہ در چنین روزی 🌹 آسمانی شده اند 🌹 این والامقام محل تولد و یا قبور پاڪ و مطهرشان در شهرستان نجف آباد است ڪہ در معرفے ایشان محل مزار ذکرمی گردد : ✍️ 🌹 سردار نعمت اله چهره ساز 🍀 (براتعلی) ـ 25 ساله - نجف آباد 🌹 سردار مرتضی شفایی 🍀 (جعفر) ـ 25 ساله - نجف آباد 🌹 پاسدار حسنعلی صالحی 🍀 (محمدعلی) ـ 21 ساله - نجف آباد 🌹 پاسدار مجتبی کاظمی 🍀 (براتعلی) ـ 18 ساله - نجف آباد 🌹 ارتشی ابوالحسن قاسمی 🍀 (محمدعلی) ـ 20 ساله - روستای خیرآباد 🌹 بسیجی سید محمود امامی 🍀 (سیدمرتضی) ـ 15 ساله - نجف آباد 🌺 بسیجی محمدرضا ایزدی 🌼 (فضل اله) ـ 18 ساله - نجف آباد 🌺 بسیجی احمد بهرامی 🌼 (نصرت اله) ـ 19 ساله - نجف آباد 🌺 بسیجی مصطفی پورشبان 🌼 (نصراله) ـ 18 ساله - نجف آباد 🌺 بسیجی علی پورقاسمیان 🌼 (مانده علی) ـ 21 ساله - نجف آباد 🌺 بسیجی محمدرضا جوزقیان 🌼 (یداله) ـ 16 ساله - نجف آباد 🌺 بسیجی سیدمرتضی خادم الحسینی 🌼 (سیدحسین) ـ 31 ساله - نجف آباد 🌷 بسیجی نعمت اله رنجبر 🌸 (حبیب اله) ـ 18 ساله - گلدشت 🌷 بسیجی محمود محمدی 🌸 (حسینعلی) ـ 17 ساله - نجف آباد 🌷 بسیجی رسول مشاوری 🌸 (علی) ـ 17 ساله - نجف آباد 🌷 بسیجی علیرضا منتظری 🌸 (علی داد) ـ 16 ساله - نجف آباد 🌷 سرباز محمد سلطانیان 🌸 (غلام محمد) ـ 19 ساله - نجف آباد 🌹 سالگرد 🌹آسمانی شدنتان 🌹 مبارڪ باد ... 🕊 🌹 🕊 🥀 @dashtejonoon1🌹🕊
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊 یاد و خاطره سال 1357 دانش آموز شاخص سال 1393 گرامی باد . 🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
دشت جنون 🇵🇸
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊 یاد و خاطره #شهدای #یوم_الله_هفده_شهریور سال 1357 دانش آموز #شهیده شاخص سال 1393 #محبوب
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 گذری کوتاه بر زندگی در غروب يكي از روزهاي سرد بهمن سال ۱۳۴۰ به دنيا آمد. سال‌هاي ابتدايي را در مدرسه رفاه كه كانون فرزندان مبارزان سياسي بود، با جديت و كوشش تمام گذراند و در سايه توجهات پدري روحاني و روشنفكر و نيز محيط مساعد خانه و نيز مدرسه، شالوده ايماني عميق در قلبش نهاده شد. در دوره راهنمايي تحصيل مي‌كرد كه مزدوران رژيم، مدرسه رفاه را بستند و به ناچار به دبيرستان هشترودي رفت. محيط دبيرستان براي فعاليت‌هاي ديني و سياسي، مساعد نبود. با اين همه محبوبه و دوستانش، از هر وسيله و امكاني براي فعاليت‌ سود مي‌جستند. در دو سال آخر دبيرستان، همزمان با اوج‌گيري مبارزات در سطح جامعه، درس براي تبديل به مسئله‌اي فرعي شد، هر چند پيوسته شاگرد ممتازي بود. به مرور زمان و با افزوده شدن آگاهي‌هاي نسبت به مسائل محيط و رشد فكري و پختگي بيشتر، با عزم يك مسلمان رشيد، به شكلي جدي وارد عرصه مبارزات شد. فردي بسيار منظم، جدي و دلسوز بود كه احساس مسئوليت، با مهرباني و شور در وجودش آميخته بود و مي‌توانست مسائل را با دقت تحليل كند. فرياد مردمان مظلوم و بي‌پناه را مي‌شنيد و ناله آنان، همچون گلوله‌اي سربي كه سرانجام قلب او را شكافت، تا عمق جانش نفوذ مي‌كرد. چشمان تيزبين ستم‌ها را خوب مي‌ديد و گوش‌هايش ناله‌ها را مي‌شنيد و دلش تنها براي ايمانش مي‌تپيد و چنين ويژگي‌هايي، طبيعتاً چنان فرجام غبطه برانگيزي در پي دارد و بدين گونه بود كه در و در روز به خون خود در غلتيد تا حضورش مطلع صادقي بر حضور زن مسلمان ايراني در عرصه‌هاي نبرد حق و باطل باشد. 🌹 🕊 🌹 @dashtejonoon1🕊🥀