✍️ بازخوانی یک کتاب
👓 «علم تحولات جامعه؛ پژوهشی در فلسفهی تاریخ و تاریخگرایی علمی»
⛳️ قطعهی شمارهی 12
د) مکتب اصالت نژاد
دیدگاه اصالت نژاد، سخیفترین رویکرد در تبیین تحولات تاریخی است. تاریخ بشر عظیمترین تراژدیها و سوگواریها را از ناحیهی اصحاب این نظریه تحمل کرده است. تبیین نژادی در آلمان نازی موجد یکی از بزرگترین فجایع بشری شد. اگرچه این نظریه بر #فلسفه_تاریخ #اشپنگلر و #نیچه مبتنی بود ولی روزنبرگ و کتاب او بهنام "افسانهی قرن بیستم" منادی و اشاعهدهندهی این فلسفه گردید. پیش از روزنبرگ در قرن نوزدهم، گوبینوی فرانسوی در کتاب خود بهنام "نابرابری نژادهای انسانی" برای اولین بار مدعی شد که نژاد سفید برترین نژادهاست و سپس هوستن استوارت چمبرلن انگلیسی همین عقیده را پذیرفت.
بنابر نظریهی اصالت نژاد، هنر و علم و دین و دیگر پدیدههای فکری و روحی جامعهی انسانی، محصول نژاد برتر و عالی است و چنین نژادی هم نژاد سفید انگاشته میشود؛ این دیدگاه نژاد پست را سبب توقف و بهقهقرا کشاندن فرهنگ بشر میشمرد.
روزنبرگ و پس از او هیتلر در کتاب "نبرد من" مسالهی نژاد آریایی را مطرح کردند و این نژاد را بنیانگذار تمدن غربی شمردند. کتاب "نبرد من" کتاب مقدس فلسفهی نژادی تلقی شد و تاریخ را بهمثابه منازعهی ازلی و ابدی نژاد #آریایی و یهودیان و اسلاوها بیان کرد. روشنفکرانی همچون ماکس مولر، اوتو آمون، مادیسون، گرانت و پارهتو رو هم میتوان از برجستهترین نمایندگان #ایدئولوژی نژادی بهحساب آورد.
#علم_تحولات_جامعه
#مکاتب_فلسفهی_تاریخ
#اصالت_نژاد
#روزنبرگ
#هیتلر
#نژادپرستی
#نژاد_برتر
#آریایی
#اشپنگلر
@doranejadid
❎ اسوالد آرنولد گوتفرید اشپنگلر (Oswald Arnold Gottfried Spengler)
اسوالد اشپنگلر ، (۱۸۸۰- ۱۹۳۶میلادی) "فیلسوف تاریخ"، "تمدنپژوه" و "نظریهپرداز شهری" از تبار یهودیان آلمانی و صاحب کتاب مشهور "انحطاط غرب" (Decline of the West) است که مضامین نیچهای را گسترش داد و در تحلیل متروپلهای غرب تحت تاثیر جورج زیمل قرار داشت. او از منتقدان دموکراسی غربی است و تمدن غرب را رو به زوال میداند. وی برای این مدعای خود، به قواعدی مستخرج از چگونگی تولد، رشد و انحطاط تمدنهای مختلف در طول تاریخ بشر استناد مینماید. این قواعد حاصل درک و شهود نوعی زیباییشناسی است که بهموجب آن شماری از ارگانیسمهای فرهنگی شناسایی شده و نشان میدهند که چگونه این ارگانیسمها به دنیا میآیند، رشد میکنند، به کمال میرسند و پس از استفاده از حداکثر امکانات، میمیرند. پیشبینی او آن است که تمدن غرب بهزودی زوال خواهد یافت و بهجای آن تمدن جدیدی از آسیا برخواهد خواست.
در دیدگاه اشپنگلر، تاریخ یک موجود زنده ولی بیهدف است و در حرکت ادواری خود هیچگونه تکاملی را دنبال نمیکند. تاریخ، مجموعهای کنارهم قرارگرفته از تمدنهای بشری است که طبق قواعد مشخصی طلوع و غروب میکنند. او تاریخ را به دورانهای هزارساله تقسیم میکند؛ هر دورهای بعد از حدود هزار سال زندگی، از بین میرود و دورهی بعدی جایگزین آن میشود. هر دورهی تاریخی نیز دو مرحله دارد: مرحلهی "فرهنگ" و مرحلهی "تمدن".
اشپنگلر میکوشد تا نظم حاکم بر چگونگی تحولات جوامع و دگرگونی ملتهای مختلف را صورتبندی نماید تا بتوان با تکیهبر آن، مسیر تاریخی فرهنگها و تمدّنهای مختلف - بهویژه تمدن مغرب زمین - را یکدیگر مقایسه کرد و تحوّلات بعدی آنرا پیشبینی نمود.
به باور اشپنگلر، هر فرهنگی در زمان معیّنی در سرزمینی محدود پدید میآید و همانند موجودی زنده، مثل گیاهان یا جانوران، رشد کرده و به بلوغ میرسد. تمدن مرحلهی پیری یک فرهنگ است؛ زمانیاست که یک فرهنگ دوران عظمت و مردانگی خود را سپری کرده و وارد دوران کهنسالی و مرحلهی انحطاط خود رسیده است؛ لذا پا به مرحلهی تمدن میگذارد و مدنیت بزرگی را خلق میکند که از ویژگیهای عمدهی آن، تاسیس شهرهای بسیار بزرگ است. تمدن، دوران پیری و فرسودگی فرهنگ است که از میان دیوارهای سنگی و زندگانی شهری گذر میکند.
بهنظر اشپنگلر، حوادث و تحولات تاریخی مسیر مخصوصی دارد که در ذات آن سرشته شده است و نباید برای وقوع آنها دنبال علت خاصی گشت؛ در واقع، وی به مبحث علیت در جستارهای تاریخی وقعی نمینهد. از كتابهای معروف وی میتوان به: "زوال غرب"،"لحظه تصميم"، "انسان و تكنيك" و "فلسفهی سیاست" اشاره کرد.
#مکاتب_فلسفهی_تاریخ
#نظریهپردازی_شهر
#اصالت_نژاد
#اشپنگلر
#انحطاط_غرب
#متروپل
#تمدن
#فرهنگ
@doranejadid