eitaa logo
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
1.1هزار دنبال‌کننده
452 عکس
73 ویدیو
19 فایل
ما به دوران جدیدی از عالم وارد شده‌ایم. به‌تدریج آثار این آغاز، محسوس‌تر می‌شود و تاثیر خود را در تغییر چهره زندگی بشر آشکار می‌کند. در این کانال، این دوران جدید را از سه زاویه مورد تامل قرار می‌دهیم: #روش، #دولت و #استعمار. Admin: @yas_aa
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ شهر و "دولت-فضا-جهان" هانری لوفور یکی از اندیشمندان مغرب‌زمین که از بستر اندیشه‌های چپ بیرون آمده و تا آخر عمر بدان پایبند مانده است، است که در توضیح و توصیف ، اندیشه‌ی قابل اعتنایی دارد. وی معتقد است اگر در دوره‌ی صنعتی‌شدن، سامان‌دادن و تحت کنترل درآوردن کارگران، استیلای حاکمان را قوت می‌بخشید، در دوره‌ی شهری‌شدن، این است که در کانون اِعمال قدرت قرار می‌گیرد. مراد وی آن است که در دوره‌ی سرمایه‌داریِ شهری‌شده، اصحاب و ثروت با تولید ایده‌ی شهر و ساخت آن می‌خواستند با به انقیادکشیدن شهروندان و سرکوب شکل‌های دیگر زندگی اجتماعی، سلطه‌ی عمیق‌تری را سامان‌دهی کنند. تبعا ساختن ، کفایتی از زمان و اندیشه را می‌طلبد؛ باید گونه‌ای از علوم مدرن تولید و تعلیم داده شوند؛ باید مجموعه‌ای از دانش‌های مدرن، از شهرسازی و مدیریت شهری گرفته تا معماری و اقتصاد شهری پدید آیند و در دامن ، به استخدام نهادهای حاکمیتی درآیند. مسیری که بخش گریزناپذیری از تاریخ مدرن بوده است. شهوت سیری‌ناپذیر سازمان‌های دولتی، از وزارت مسکن و سازمان نوسازی گرفته، تا شهرداری و سازمان‌های تابعه‌اش به فراگرفتن علوم شهری و توسعه‌ی آموزش‌های شهروندی را با این می‌توان عمیق‌تر فهمید؛ افزایش فزاینده‌‌ی متخصصان شهری در و را نیز باید باید بر همین معنا دنبال کرد. همان مطلبی که لوفور آن‌ را «تکنوکراتِ ساختاریِ دولتی» می‌نامد؛ یعنی تولید علوم و گفتمان‌های شهریِ در خدمت . در چنین جبری، با زیرکی می‌پرسد: «چه خواهد ماند از قدرت مذهبی اگر نتواند بر پایه‌ی نام‌ها و مکان‌هایش تجسد یابد». اکنون ما نیز باید بپرسیم، در دولت‌سازی اسلامی، با شهر مدرن و جبر ناشی از آن چه می‌خواهیم بکنیم؟ آیا شهر، صرفا جایی برای کار و خدمت و تحصیل و تمشیت امور زندگی است، یا یک کارخانه‌ی عظیمی که انسان‌ها را به شکل خاصی درمی‌آورد و حقیقتا یک فضا برای تلبس به انواع نانوشته است؟ طرح دولت‌سازان جوان برای مواجهه با زیست شهری چیست؟ 🧲 لینک اطلاعات مربوط به هانری لوفور در ویکی‌پدیا: https://en.wikipedia.org/wiki/Henri_Lefebvre 🧲 آدرس چند مقاله پیرامون آثار و اندیشه‌های لوفور: http://problematicaa.com/materialist-dialectic/ http://pi.srbiau.ac.ir/article_8798.html http://tarjomaan.com/barresi_ketab/6726/ http://dialecticalspace.com/toward-an-urban-strategy/ http://dialecticalspace.com/henri-lefevbre/ @doranejadid
❎ اسوالد آرنولد گوتفرید اشپنگلر (Oswald Arnold Gottfried Spengler) اسوالد اشپنگلر ، (۱۸۸۰- ۱۹۳۶میلادی) "فیلسوف تاریخ"، "تمدن‌پژوه" و "نظریه‌پرداز شهری" از تبار یهودیان آلمانی و صاحب کتاب مشهور "انحطاط غرب" (Decline of the West) است که مضامین نیچه‌ای را گسترش داد و در تحلیل متروپل‌های غرب تحت تاثیر جورج زیمل قرار داشت. او از منتقدان دموکراسی غربی است و تمدن غرب را رو به زوال می‌داند. وی برای این مدعای خود، به قواعدی مستخرج از چگونگی تولد، رشد و انحطاط تمدن‌های مختلف در طول تاریخ بشر استناد می‌نماید. این قواعد حاصل درک و شهود نوعی زیبایی‌شناسی است که به‌موجب آن شماری از ارگانیسم‌های فرهنگی شناسایی شده و نشان می‌دهند که چگونه این ارگانیسم‌ها به دنیا می‌آیند، رشد می‌کنند، به کمال می‌رسند و پس از استفاده از حداکثر امکانات، می‌میرند. پیش‌بینی او آن است که تمدن غرب به‌زودی زوال خواهد یافت و به‌جای آن تمدن جدیدی از آسیا برخواهد خواست. در دیدگاه اشپنگلر، تاریخ یک موجود زنده ولی بی‌هدف است و در حرکت ادواری خود هیچ‌گونه تکاملی را دنبال نمی‌کند. تاریخ، مجموعه‌ای کنارهم قرارگرفته از تمدن‌های بشری است که طبق قواعد مشخصی طلوع و غروب می‌کنند. او تاریخ را به دوران‌های هزارساله تقسیم می‌کند؛ هر دوره‌ای بعد از حدود هزار سال زندگی، از بین می‌رود و دوره‌ی بعدی جایگزین آن می‌شود. هر دوره‌ی تاریخی نیز دو مرحله دارد: مرحله‌ی "فرهنگ" و مرحله‌ی "تمدن". اشپنگلر می‌کوشد تا نظم حاکم بر چگونگی تحولات جوامع و دگرگونی ملت‌های مختلف را صورت‌بندی نماید تا بتوان با تکیه‌بر آن، مسیر تاریخی فرهنگ‌ها و تمدّن‌های مختلف - به‌ویژه تمدن مغرب زمین - را یک‌دیگر مقایسه کرد و تحوّلات بعدی آن‌را پیش‌بینی نمود. به باور اشپنگلر، هر فرهنگی در زمان معیّنی در سرزمینی محدود پدید می‌آید و همانند موجودی زنده‌، مثل گیاهان یا جانوران، رشد کرده و به بلوغ می‌رسد. تمدن مرحله‌ی پیری یک فرهنگ است؛ زمانی‌است که یک فرهنگ دوران عظمت و مردانگی خود را سپری کرده و وارد دوران کهنسالی و مرحله‌ی انحطاط خود رسیده است؛ لذا پا به مرحله‌ی تمدن می‌گذارد و مدنیت بزرگی را خلق می‌کند که از ویژگی‌های عمده‌ی آن، تاسیس شهرهای بسیار بزرگ است. تمدن، دوران پیری و فرسودگی فرهنگ است که از میان دیوارهای سنگی و زندگانی شهری گذر می‌کند. به‌نظر اشپنگلر، حوادث و تحولات تاریخی مسیر مخصوصی دارد که در ذات آن سرشته شده است و نباید برای وقوع آن‌ها دنبال علت خاصی گشت؛ در واقع، وی به مبحث علیت در جستارهای تاریخی وقعی نمی‌نهد. از كتاب‌های معروف وی می‌توان به: "زوال غرب"،"لحظه تصميم"، "انسان و تكنيك" و "فلسفه‌ی سیاست" اشاره کرد. @doranejadid