⭕️ شهر و "دولت-فضا-جهان" هانری لوفور
یکی از اندیشمندان مغربزمین که از بستر اندیشههای چپ بیرون آمده و تا آخر عمر بدان پایبند مانده است، #هنری_لوفور است که در توضیح و توصیف #جبر_شهر، اندیشهی قابل اعتنایی دارد. وی معتقد است اگر در دورهی صنعتیشدن، ساماندادن #کارخانه و تحت کنترل درآوردن کارگران، استیلای حاکمان را قوت میبخشید، در دورهی شهریشدن، این #شهر است که در کانون اِعمال قدرت قرار میگیرد.
مراد وی آن است که در دورهی سرمایهداریِ شهریشده، اصحاب #قدرت و ثروت با تولید ایدهی شهر و ساخت آن میخواستند با به انقیادکشیدن شهروندان و سرکوب شکلهای دیگر زندگی اجتماعی، سلطهی عمیقتری را ساماندهی کنند. تبعا ساختن #شهر، کفایتی از زمان و اندیشه را میطلبد؛ باید گونهای از علوم مدرن تولید و تعلیم داده شوند؛ باید مجموعهای از دانشهای مدرن، از شهرسازی و مدیریت شهری گرفته تا معماری و اقتصاد شهری پدید آیند و در دامن #دولت_مدرن، به استخدام نهادهای حاکمیتی درآیند. مسیری که بخش گریزناپذیری از تاریخ #دولتسازی مدرن بوده است.
شهوت سیریناپذیر سازمانهای دولتی، از وزارت مسکن و سازمان نوسازی گرفته، تا شهرداری و سازمانهای تابعهاش به فراگرفتن علوم شهری و توسعهی آموزشهای شهروندی را با این #منطق میتوان عمیقتر فهمید؛ افزایش فزایندهی متخصصان شهری در #دولت_داری و #حکمرانی_مدرن را نیز باید باید بر همین معنا دنبال کرد. همان مطلبی که لوفور آن را «تکنوکراتِ ساختاریِ دولتی» مینامد؛ یعنی تولید علوم و گفتمانهای شهریِ در خدمت #تولید_فضا. در چنین جبری، #لوفور با زیرکی میپرسد: «چه خواهد ماند از قدرت مذهبی اگر نتواند بر پایهی نامها و مکانهایش تجسد یابد».
اکنون ما نیز باید بپرسیم، در دولتسازی اسلامی، با شهر مدرن و جبر ناشی از آن چه میخواهیم بکنیم؟ آیا شهر، صرفا جایی برای کار و خدمت و تحصیل و تمشیت امور زندگی است، یا یک کارخانهی عظیمی که انسانها را به شکل خاصی درمیآورد و حقیقتا یک فضا برای تلبس به انواع نانوشته است؟ طرح دولتسازان جوان برای مواجهه با زیست شهری چیست؟
🧲 لینک اطلاعات مربوط به هانری لوفور در ویکیپدیا:
https://en.wikipedia.org/wiki/Henri_Lefebvre
🧲 آدرس چند مقاله پیرامون آثار و اندیشههای لوفور:
http://problematicaa.com/materialist-dialectic/
http://pi.srbiau.ac.ir/article_8798.html
http://tarjomaan.com/barresi_ketab/6726/
http://dialecticalspace.com/toward-an-urban-strategy/
http://dialecticalspace.com/henri-lefevbre/
#یادداشتها
#هانری_لوفور
#نظریهپردازی_شهر
#جبر_شهر
#شهرنشینی
#انقیاد
#بورژوا
#سرمایهداری
#دانش_مدرن
#دولتسازی
#نهادهای_حاکمیتی
@doranejadid
❎ توماس کارلایل؛ از تاثیرگذاران نحلهی قهرمانگرایی در فلسفهی تاریخ
توماس کارلایل (1795-1881میلادی) ریاضیدان، ادیب، فیلسوف و تاریخنگار صاحبسبک اسکاتلندی است که سرتاسر زندگی خود را با فقر و تنگدستی سپری کرد. او از همان جوانی به حرفهی کشیشی روی آورد و برای تحصیل دانش به دانشگاه "ادین برو" پیوست. نگارش "تاریخ انقلاب کبیر فرانسه" به او شهرتی جهانی بخشیده و نوع نگاهش به تاریخ، وی را در زمرهی تاثیرگزاران شکلگیری مکتب #قهرمانگرایی در فلسفهی تاریخ قرار داده است.
بهنظر کارلایل، فلسفهی تاریخی که صرفا علل و اسباب عمومی را در حرکت تاریخ میبیند و در شرح تحولات تاریخ به آنها بسنده میکند، فلسفهای خشک و بیمغز است؛ در حالی که روح تاریخ به زندگی بزرگانی گره خورده است که مظهر و نمایشی از ذات ربوبیت الهی هستند. بهعبارتدیگر، وی بر این باور بود که این قهرمانان و نخبگان هستند که بهدلایل خاصی همچون بهرهمندی از فرّه شخصی، خرد، هوش و ... تاریخ را میسازند؛ آنها خالق و سازندهی تاریخاند و هم ایشانند که مستحق رهبری اجتماعات بشریاند. او در این اعتقاد خود تا آنجا پیش میرود که میگوید: اساسا تحولات تاریخی جز ظهور و درخشش ارادهی شخصیتهای بزرگ نیست؛ اين افراد فرستادگانی از جانب خداوند هستند كه رسالت هدايت و رهبري مردم را بر دوش گرفتهاند. کارلایل این مطلب را در کتب متعددی، از جمله «دربارهی قهرمانان، قهرمانپرستی و نقش قهرمانی در تاریخ» (On Heroes, Hero-Worship, and the Heroic in History) توضیح داده و به بررسی ابعاد شخصیتی افراد شهیری همچون: ناپلئون، مارتین لوتر و پیامبر مکرم اسلام، امیرالمومنین و امام حسین علیهمالسلام پرداخته است. جمله مشهور «علی را نمیشود دوست نداشت» از اوست.
كارلايل در رويكرد فلسفي خويش تا اندازهاي به عرفان و ادراك اشراقي اعتقاد دارد؛ یعنی سهم عقل را در ادراكات حقيقي و ناب بسيار محدود میداند و معتقد است: درك معرفت و حقيقت امور از طريق دل و قلب انجام میپذیرد، نه از طريق تعقل. درواقع، معرفتشناسي وي صرفاً بر دريافتهاي قلبي استوار است. وی شرح تحولات روحی خود را در کتابی بهنام "سارتور ریسارتوس" توصیف کرده است.
کارلایل، تاریخ را مکاشفهی تقدیر الهی میداند؛ لذا میگوید: کار تاریخنگار، تفسیر این مکاشفه است. این دیدگاه بهگونهای تاریخ را مینگرد که گویی، تاریخ در مقام وحی است و حوادث تاریخی بهمثابه نزول وحی الهی بر مردم؛ از اینرو مورخ را هم باید کاتب وحی دانست. وی در بیان دیگر، تاریخ را نهتنها نوعی وحی، بلکه شعر عصر جدید مینامد.
کارلایل از منتقدان لیبرالیسم کلاسیک و سرمایهداری است و فرجام آن را چیزی جز هرجومرج نمیداند و از آن اعلام انزجار و نفرت میکند.
#مکاتب_فلسفهی_تاریخ
#قهرمانگرایی
#اصالت_شخصیت
#کارلایل
#معنویت
#سرمایهداری
#ادین_برو
@doranejadid
🔴 واقعگرایی در جغرافیای سیاسی
تبعات تحولات روشی در سیاست و زمینهسازی برای تولد ایران معاصر
تحول در «نظامهای معرفتی» و ظهور اپیستمهی مدرن -بهتبع رنسانس و انقلاب روشنگری- تبعات واضح و گستردهای در عالم سیاست داشت. مهمترین تاثیر این امر، میل شدید کشورهای اروپایی به تصرف #آسیا بود. آسیا، انباری بزرگ و مملو از مواد خام بود و بازار بزرگی برای #سرمایهداری جدید متولدشده در #اروپا به حساب میآمد. این لقمهی چرب، محرک #استعمار شد.
دراینمیان، شکلگیری #ساختارهای_وستفالیایی بعد از 1648 میلادی نیز بستر مشروعی را برای پیشبرد اهداف استعمار پدید میآورد. نظام حقوق بینالملل آرامآرام بهتبع تولد #دولت-ملت در حال پدیدارشدن بود؛ و با گسترش آن این امکان وجود داشت که یک تعداد #ظروف_مرتبطه را در میان کشورهای تولیدکنندهی مواد خام و کشورهای فرآوریکننده ایجاد کرد.
توضیح این مطلب که تحول #روششناسی چگونه به کمک استعمار آمد، مورد اهتمام یادداشتهایی قرار خواهد گرفت که محور آنها، #واقعگرایی در جغرافیای سیاسی است. اتخاذ این رهیافت، تحولات عمیق و پایداری را در کشورهای آسیای مرکزی رقم زد و به تغییرات گستردهی فرهنگی در میان این ملتها انجامید. #ایران_معاصر نیز در بحبوحهی این تحولات متولد شد و خود را از #ایران_قدیم بازشناخت. تمنای بازیابی شکوه گذشته را باید در لحظهبهلحظهی ایران معاصر جستوجو کرد.
با توجه به اهمیت تاثیر توجه به دقایق و ظرائف روشی در تحلیل تحولاتی که اینک در #منطقه_غرب_آسیا در حال وقوع است، مطالعه و بررسی این حوزه مطالعاتی را تقدیم مخاطبان محترم کانال #دقایقی_پیرامون_دوران_جدید_عالم خواهم نمود.
https://virgool.io/@mhtaheri
https://eitaa.com/doranejadid
|
🟥 پول، کالای واسطی است که ارزشمندی و منزلت هر چیز در #دنیای_مدرن با آن سنجیده میشود؛ ولو این چیز، عواطف یا استعدادهای انسانی باشد. #پول، همهچیز عالم را به #کالا تبدیل میکند.
🔸 پول نیز مانند همهی پدیدههای عالم، #حرکت دارد. حرکت پول در زمان، یعنی تغییر شتاب قدرت پول. از آنجاییکه پول نیز یک کالاست، برای سنجش و کنترل ارزشمندی آن باید به ملاک دیگری روی آورد که عبارت است از: #بهره یا بهبیان الهیاتیاش #ربا (Usury). پس ربا، ابزار کنترل شتاب تغییرات قدرت پول است.
🔹 از مهمترین رسالتهای نظریههای اقتصاد، کشف یا وضع قواعدی برای فهم و کنترل حرکت پول است. نظریهی #اقتصاد_کلاسیک، ارزش کالا یا خدمت را جمع «هزینه مواد اولیه» با «هزینه کارگر» میداند؛ ولی #اقتصاد_نئوکلاسیک، ارزش کالا و خدمات را به عامل انسانی پیوند داده و ادراک مصرفکننده از ارزشمندی محصول یا خدمات را به هزینهی مواد اولیه و کارگر اضافه میکند.
🔸 نکتهی مهم این است که ادراک آدمی از ارزشمندی کالاها، تابع #رقابت و تغییرات محیطی است که رقابت در بستر آنها رخ میدهد. با تشدید فضای رقابتی میتوان شتاب حرکت پول (یعنی ربا) را افزایش داد. اگر بهرهمندی از #مزیتهای_جغرافیایی را در ادراک از ارزشمندی کالاها موثر بدانیم، بدینمعناست که #سرمایهداری با استفاده از #رقابتهای_ژئوپلیتیکی بهمثابه ابزار، از #امکان_و_امتناع_جغرافیایی برای کنترل #ربا استفاده میکند.
#مفاهیم_و_تعاریف_پایه
🌐 https://eitaa.com/doranejadid
🌐 https://t.me/doranejadid
|
🟥 هرگاه بپذیریم که #رقابتهای_ژئوپلیتیکی بهمثابه ابزاری موثر و تعیینکننده در اختیار #نظام_سلطه و #سرمایهداری است که به واسطهی آن، تنور #رقابتهای_اقتصادی را گرم نگه میدارد و ادراک انسانها از ارزشمندی کالاها و خدمات مختلف را تغییر داده و کنترل میکند؛ استبعادی ندارد که نتیجه بگیریم آنچه بر امنیت #تنگههای_راهبردی در دریا و #گذرگاههای_کلیدی در زمین حکومت میکند، #نرخ_بهره (Interest rate) است.
🔹 اگرچه بخشی از #رقابتهای_ژئوپلیتیکی برآمده از #آمریت_محیطی هستند و بهطور طبیعی از #مزیتهای_جغرافیایی نشأت میگیرند، اما با پدیدههای انسانساختهای مثل: #جنگ و صلح، ایجاد #رژیمهای_امنیتی و #اتحادیههای_منطقهای، ایجاد #کریدور در بستر زمین و دریا، تاسیس #بندر و #کانال، تامین #امنیت یا ایجاد ناامنی در کریدورهای تجاری و ... نیز میتوان قیمت کالا و خدمات را بالا برد یا از ارزشمندی آنها کاست. التهاب یا آرامش در بازار #بورس نیز در خدمت کشف ارزشمندی ناشی از #رقابت است.
🔸 بالا یا پایینآمدن قیمت #نفت در ثانیهبهثانیه تابلو #بورس بهتبع تغییرات امنیتی تنگههای راهبردی جهان، بهترین شاهد این مدعاست.
#مفاهیم_و_تعاریف_پایه
🌐 https://eitaa.com/doranejadid
🌐 https://t.me/doranejadid
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
| 🔴 اروپامحوری: تلهی شناختی دوران معاصر 💰 تعداد کلمه: 414 کلمه ⏰ زمان مورد نیاز برای مطالعه: 3 د
|
🔸اروپامحوری بهطور خلاصه یعنی تعریف جهان معاصر و معادلات و تعاملات آن، بهنحوی که حوادث 500 سال اخیر اروپا، کانون الهامبخش آن قرار بگیرد و شیوهی رفتار این نقطه از جهان، شاخص عقل و عقلانیت تعریف شود.
🔹اروپامحوری 📎 یا اروپامرکزی، همان چهرهای از #غربگرایی است که جنبهی آکادمیک و علمی پیدا کرده است. دانش #روابط_بینالملل این امکان را میدهد که به مشاهدهی جنبه و چهرهای از غرب بپردازیم که معمولا غرب و مدرنیته آن را در پشت دانش و تکنولوژی و دموکراسی پنهان میکند.
🔸دو تلقی عمده از اروپامحوری در #سیاست_بینالملل مطرح است: «ادراک فرهنگی» و «ادراک ژئوپلیتیکی». تلقی اول را غالبا جریانهای چپ دنبال نمودهاند؛ تلقی دوم بیشتر مورد اقبال ژئوپلیتیسینها و استراتژیستها بوده است.
🔹یکی از چهرههای نامداری که اساسا مفهوم #اروپامحوری را وارد ادبیات سیاسی کرد، دانشمند مصری #سمیر_امین است. سمیر امین 📎، از نظریهپردازان توسعه است که از نظر گرایش فکری، نئومارکسیست انتقادی محسوب میشود. وی اروپامحوری را یک پدیدهی فرهنگی میداند و معتقد است که اروپامحوری، نمود فرهنگی و روبنایی #سرمایهداری است؛ لذا زیربنای آن را باید در فرآیندهای اقتصادی #مرکانتیلیسم جستوجو کرد.
🔸سمیر امین که یکی از چهرهی ضداستعماری است که در #غرب_آسیا متولد شده و زیسته است. البته اتکای وی در نقد جریان #توسعه_مدرن اندیشهی #مارکسیسم بوده است. وی در اثنای این فعالیتها بود که دانشواژهی «اروپامحوری» (Eurocentrism) را تاسیس کرد و ذیل آن تلاش کرد تا بازتعریف جهان بهتبع #رنسانس را توضیح دهد. توضیح او از #استعمار و #توسعه، بهدلیل تعلق خاطرش به مارکسیسم، تبیین اقتصادی بوده است. او از موسسین مجلهی «دانشجویان ضد استعمارگر» بود که در فرانسه به چاپ میرسید.
🚩 در ادامه به برخی از آثار سمیر امین اشاره میکنیم:
2019- انقلاب طولانی جنوب جهانی: بهسوی یک انترناسیونال جدید ضدامپریالیستی
2018- امپریالیسم مدرن، سرمایهی مالی انحصاری و قانون ارزش مارکس
2017- انقلاب اکتبر 1917: یک قرن بعد
2016- روسیه و گذار طولانی از سرمایهداری به سوسیالیسم
2013- انفجار سرمایهداری معاصر
2011- امپریالیسم و جهانیشدن
2010- پایاندادن به بحران سرمایهداری یا پایاندادن به سرمایهداری؟
2010- دوگانهی مدرنیته و اروپامحوری: دین و دموکراسی و نقدی بر فرهنگگرایی و اروپامحوری
2006- فراتر از هژمونی ایالات متحده: ارزیابی چشمانداز یک جهان چندقطبی
2004- ویروس لیبرال: جنگ دائمی و آمریکاییشدن جهان
2003- سرمایهداری منسوخ
2002- جهانیشدن، درک عمل
1994- حمله قومی به ملل
1992- امپراتوری هرج و مرج
1991- امپراتوری آشوب
1988- اروپامحوری
1984- تغییر اقتصاد جهانی؟ نه مقاله انتقادی در مورد نظم جدید اقتصادی بینالملل
1976- امپریالیسم و توسعهی نابرابر
1973- مبادلهی نابرابر و قانون ارزش
1970- انباشت در مقیاس جهانی
1957، اثرات ساختاری ادغام بین المللی اقتصادهای ماقبل سرمایهداری؛ مطالعهی نظری مکانیسمی که اقتصادهای توسعهنیافته را ایجاد کرد
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
| 🔴 رهیافتهای کلان اروپامحور در مطالعهی ژئوپلیتیک 💰 تعداد کلمه: 382 کلمه ⏰ زمان مورد نیاز برای
|
🔹دانش ژئوپلیتیک بهدلیل تکوین در #اروپا، رویکرد غربمحورانهای داشته است؛ بدینترتیب در این دانش، جهان از منظر غرب دیده میشود. نگاهی به نحوهی قرارگرفتن قطعات زمین در نقشههای جغرافیایی، این واقعیت را تایید میکند. بااینوجود، سه رهیافت عمده در مطالعات #ژئوپلیتیک قابل تمایز از یکدیگرند:
1️⃣ رهیافت نظام جهانی چندقطبیِ چندمرکزی
بنابر رهیافت فوق، جهان غرب حوزههای متنوعی را برای منافع راهبردی خود در سرتاسر کرهی خاکی تعریف کرده است؛ به طرق مختلف نیز میکوشد آنها را تامین و سازماندهی کند.
2️⃣ رهیافت اقتصادی به نظام جهانی
بنابر این رهیافت، #سرمایهداری بر معادلات اقتصادی جهان حاکم است. وقتی از #نظام_جهانی صحبت میکنیم، درواقع از نظام سرمایهداری جهانی حرف میزنیم. قدرت نیز تابع سرمایهداری است. اقتصاد سرمایهداری، حوزههای مختلفی از #قدرت را در مناطق مختلفی از جغرافیای جهان تعریف کرده و سازماندهی نموده است.
مفاهیمی همچون: تقسیم بینالمللی کار و سرمایه و تولید و مصرف و ... بازتابدهندهی اقتضائات و الزامات این رهیافت هستند. هرگاه در #معماری_امنیتی مناطق مختلف جهان تغییراتی رخ میدهد، متاثر از اقتضائات توسعهی نظام سرمایهداری بوده است. یعنی توسعه و بسط نظام سرمایهداری جهانی در برخی مواقع اقتضا میکند که معماری امنیتی برخی مناطق جهان تغییر یابند. این امر خود را در قالب تغییرات ژئوپلیتیکی (مثل تغییر در مرزها و ائتلافهای منطقهای) آشکار میسازد.
3️⃣ رهیافت اجتماعی به نظام جهانی
سومین رهیافت در این حوزهی مطالعاتی را میتوان به قالببندی جغرافیا بر اساس فرآیندهای جامعهمحور نسبت داد. عناصر فرهنگی، اجتماعی و هویتی در رهیافت سوم از اهمیت بیشتری برخوردارند. در این رهیافت، قدرت نهتنها ابعاد و سطوح مختلفی دارد، بلکه میتواند چندمرکزی نیز تعریف شود. این رهیافت اجازه میدهد تا بتوانیم معادلات ژئوپلیتیکی بعد از #جنگ_سرد را بهتر درک کرده و مطالعه کنیم.
بر اساس رهیافت اجتماعی، منطقههای ژئوپلیتیکی در سرتاسر جهان، توازن خودخواستهای را با استفاده از: نیروهای اجتماعی، دولت-ملتها، پیمانهای منطقهای و نهادهای بینالمللی تامین و کسب میکنند. طراحی و پیادهسازی بحرانهای اجتماعی برپایهی هویتخواهی قومی، نژادی و مذهبی در برخی مناطق (ازجمله در #غرب_آسیا) در راستای این ادراک از معماری ژئوپلیتیکی دنبال میشود.
رهیافت سوم حاکی از آن است که #جغرافیا برخلاف ظاهر استاتیک خود، از پویاییهای درونی خاصی برخوردار است؛ ترکیب زمین با انسان و تکنولوژی سه منبعی هستند که این پویایی را تغذیه میکنند و تعریف دینامیکی از #مرز و #سرزمین تحویل میدهند. راهاندازی #القاعده و #داعش یک نمونهی برجسته در این رهیافت است.
🌐 https://eitaa.com/doranejadid
🌐 https://t.me/doranejadid