eitaa logo
دوتا کافی نیست
49هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
1.2هزار ویدیو
30 فایل
کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب در زمینه فرزندآوری، خانواده و جمعیت (دوتا کافی نیست، برگزیده دومین رویداد جایزه ملی جمعیت در بخش رسانه) ارتباط با مدیر @dotakafinist3 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3841589734Cc5157c1c6e
مشاهده در ایتا
دانلود
📌این مقام زن نیست.... خداوند شما را با کرامت خلق کرده است، آزاد خلق کرده است. خداوند همان طوری که قوانینی برای محدودیت مردها در حدود اینکه فساد بر آنها راه نیابد دارد، در زن‌ها هم دارد. همه برای صلاح شماست. همه قوانین اسلامی برای صلاح جامعه است. آنها که زن‌ها را می‌خواهند ملعبه مردان و ملعبه جوان‌های فاسد قرار بدهند، خیانتکارند. زن‌ها نباید گول بخورند؛ زن‌ها گمان نکنند که این مقام زن است که باید بزک کرده بیرون برود با سرِ باز و لخت! این مقام زن نیست؛ این عروسک بازی است نه زن. زن باید شجاع باشد؛ زن باید در مقدرات اساسی مملکت دخالت بکند. زن آدم‌ساز است؛ زن مربی انسان است. (۵۷/۱۲/۱۳). کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👌سربازانی برای امام زمان عج...😍 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
بهترین عمل در ماه مبارک رمضان پیغمبر اكرم (ص) در خطبه ی آخر ماه شعبان كه می‌خواستند مسلمان ها را برای استفاده‌ی بهتر از ماه رمضان آماده كنند، مطالبی را در بزرگداشت این ماه گفتند. در آخر خطبه، امیرمؤمنان (ع) قیام كردند و از ایشان سؤالی پرسیدند که: «یا رسول الله! این همه فضیلت و منقبت که درباره‌ی ماه رمضان فرمودید، بهترین اعمال در این ماه چیست كه ما آن كار را بكنیم؟» حضرت فرمودند: «اَلْوَرَعُ عَنْ مَحَارِمِ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»؛ یعنی كار حرام نكنید. ماه به این بزرگی، ماه عبادت، ماه توبه، ماه تلاوت قرآن، با همه ی خوبی هایش، ترک حرام و ترک گناه بهترین عمل آن است. این قدر اهمیت دارد. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بچه ها باید باشند... کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
٩٣۳ من مادر یه فرزند سه ساله و سه قلوهای هجده ماهه هستم و می خوام تجارب خودم رو در مورد چند قلوزایی باهاتون به اشتراک بذارم. اول اینو بدونین اخلاق بچه ها متفاوته. حتی قل های یکسان هم اخلاق یکسانی ندارند و هر بچه استعداد و توانایی متفاوتی دارند. ما نباید باهم مقایسه شون کنیم که این مقایسه آسیب زیادی هم به بچه، هم به اعتماد بنفس، هم آیندش و هم خودمون میزنه. بعضی بچه ها آروم هستند بعضی بلا و شیطون. نیکا دختر بزرگم نوزادی بسیار آروم و خوب بود و بقول شوهرم اصلا نفهمیدیم کی و چه موقع دوسالش شد، از بس آروم و بی صدا بود. شاید یکی از انگیزه های دوباره بچه دار شدنمون خوب بودن نیکا در نوزادی بود😁 نه گریه میکرد نه نق میزد و نه هیچی. خلاصه سه قلوها که اومدند آروین قل اول تقریبا مثل نیکا بود. ولی اون دوتای دیگه( آرین و دلسا) وای وای زلزله بودند. حتی بچه ها توی هر دوره به لحاظ اخلاقی تغییر می کنند. حالا بخاطر سن یا شرایط یا اتقاقات جدید. باید قلق هر فرزند رو بلد باشیم. بدونیم چی عصبیش میکنه، چی رو مخشه چی حالشا خوب می‌کنه و کلا باید قلق بچه رو داشت و باید مواظب اطرافیان هم بود. سه قلوها که بدنیا اومده بودند، مادرم در اثر کرونا از دنیا رفت و تا قبل چهلم مادرم که رفت و آمدها زیاد بود، خیلی ها به نیکا می‌گفتند ما سه قلو ها رو دوست نداریم و تورو فقط دوست داریم یا به سه قلو ها به ظاهر محل نمی‌دادند و به نیکا محل می‌دادند و موجب لوس شدنش می‌شدند. بعد از چهلم مادرم و جمع و جور کردن خودم، به نیکا توضیح دادم که اون با سه قلوها برای من فرقی نداره و اون ها هم نیاز به من دارند و من مادر همه شون هستم و سعی کردم نیکا رو کنار خودم جای بدم و حساسیتش رو کم کنم. بچه های زیر دو کیلو رو با احتیاط بغلش میدادم و توی بازی میاوردمشون و گاهی از تنهایی و بی کسی خودم برای نیکا میگفتم و مثلا میگفتم کاش منم خواهر داشتم. اگه خواهری مثل تو داشتم الان میومد خونه ام و تنها نبودم. باهاش میرفتم بیرون و میومد کمکم و تو با بچه هاش بازی میکردی و از خوبی های خواهر برادر داشتن براش میگفتم. بهش توجه بیشتری داشتم ولی نه اینکه فکر کنه من اونارو دوست ندارم. دلسا با اینکه موقع تولد یک‌ کیلو بود و از همه ضعیف تر بود ولی ده یازده ماهگی راه افتاد و یکی از پسرام که یکسال و دو ماهگی تازه دست به دیوار میگرفت و کم کم راه افتاد. اطرافیان تا میدیدند دلسا راه میره ولی آروین هنوز راه نمیره میگفتند وای ببرش دکتر، وای پاهاش نکنه مشکل داره که راه نیفتاده یا نکنه سه قلو اند یه چیز به بدنش نرسیده تو شکمت و.... ولی من لبخند میزدم میگفتم شماها نترسید. اینقد راه بره تو زندگیش و دنبال هدفاش بدووه😍 چون شکم اولم نبود و نیکا دوساله بود خیلی خوب میدونستم چی به چیه و حساسیت الکی نداشتم. هرکس ببینم دوقلو یا چندقلو بارداره اولین چیزی که بهش میگم اینه‌ که تو کاری به هیچکس نداشته باش، مردم خیلی حرفا می‌زن و بچه هاتو اصلا مقایسه نکن چون اصلا مثل هم نیستند. دوتا موجود متفاوت هستند. در مورد دعوای الان سه قلوها بگم که برخی میگن اصلا و ابدا نباید دخالت کرد در حالی که این اشتباهه. دخالت نکردن واسه وقتی هست که عاقل شدند و میدونند چیکار میکنند و با وسیله خطرناک یا کار خطرناکی انجام بدن. الان سه قلو ها هجده ماهه هستند. تا الان اگه دعواشون بشه سریع دخالت میکنم. دعواشون که میشه مو میگیرند، گاز میگیرند، پنجه میکشند و هرکاری میکنند. اگه مو گرفته باشند مشت دستشون که مو توش هست رو میگیرم و کمی فشار میدم تا انگشتاشا باز کنه. بعد همونجوری که دستشا میگیرم به حالت نوازش میکشم روی سر طرف مقابل و میگم نازه نازه نازش بشم قربونش بشم من آجی، دادا رو دوست دارم و فداش بشم و تشویق شون میکنم همو‌ ببوسند و نوازش کنند. بعد هم میرن پی کارشون😁 وقتی کمی بزرگتر بشن و بدونن چی خوبه چی بد دخالت هامو کم میکنم و روند رو بسته به موقعیت عوض میکنم. نیکام گاهی آمپر میچسبونه و بچه ها رو میزنه. سعی میکنم با صحبت بهش بفهمونم کارش اشتباهه و از بچگی های خودش میگم و گاهی آروم کردن اونی که کتک خورده رو میسپارم به خودش و میگم اون آجی، داداش خودته. اون متوجه نیست که اینکار رو کرده. خدا ناراحت میشه به کوچک تر خودمون که سرش نمیشه و متوجه نیست ظلم کنیم و با صحبت دلش رو نرم میکنم. ناخن هاشون رو جمعه به جمعه کوتاه می کنم. جمعه ها حدود صد انگشت ناخن می‌چینم😂 ادامه 👇 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
٩٣۳ حمام هم وقتی بچه ها رو از بیمارستان ترخیص کردیم چون زیر دوکیلو بودند و تازه از بیمارستان ترخیص شده بودند مادرم گفت دهمین روز زندگیشون می بریم حمام. چند روز بعد مادرم کرونا گرفت و بستری شد توی بیمارستان بهم پیام داد که بچه ها رو نبری حمام و از دستت بیفتند و بیچاره ام کنی. صبر کن مرخص شدم خودم میام می برمشون حمام😢 و این آخرین پیام مادرم توی گوشی ام هست😭 این شد که اولین حمام زندگی شون رو بیست روز بعد از تولد خاله ام برد. بعد از چهلم مادرم سعی کردم ترسم رو بذارم کنار و توی آشپزخونه روی گاز چندتا قابلمه پر آب میکردم و جو حمام درست میکردم و توی سینک یه تشت میذاشتم و یک نفری دونه دونه میشستمشون زیر شیر ظرفشویی و لای حوله می بستم می بردم کنار بخاری تند تند لباس می پوشندم و شیر میذاشتم دهنش و نفر بعدی رو می بردم. میترسیدم ببرم حمام خیلی کوچیک بودند. میترسیدم از دستم لیز بخورند و دیگه ام نمی خواستم کسی کمکم کنه. خیلی حال دلم خراب بود ولی خودمو جمع کرده بودم. گذشت اون روزای سخت و من قوی شدم😊 تا سه چهارماهگی تا وقتی که توی سینک جا میشدند توی سینک میشستم😁 درضمن حمام ما بیرون از سالنه و خیلی بزرگ. اصلا گرم نیست و مناسب نوزاد نبود. در مورد مریض شدن هاشون که باید بگم سخت ترین قسمت بچه داری همینجاست. هر بار مریض میشن من کلی پیر میشم😢 اخلاقا بد، سرفه ها، تب ها و.... ‌در مورد تمیز بودن خونه بگم که من زنی بودم که هرماه خونه تکونی اساسی میکردم و زیر و بند و ظاهر و باطن خونه براق بود و بعد تولد بچه ها نیمی از درصد افسردگیم واسه همین بود که نمیتونستم باطن خونه رو برق بندازم. بعد هم که بچه ها چهار دست و پا شدند سرشون میخورد اینور اونور یا دست میزدند به وسیله ها ولی با خودم راه اومدم. به خودم فهموندم الان بچه ها مهم ترند. مبل و میز ناهار خوری و هرچی وسیله داشتم جمع کردم و چشم بستم به همه چیز. خونه خوشگلم رو تبدیل به خونه ای کردم که یه سالن هست و دوتا فرش و یه تلویزیون به دیوار چسبیده 😂 چیز دیگه ای توی سالن نیست😁 خیالمم راحت. عصبی نمیشم دیگه. استرس ندارم دیگه. کله بچه ها به جایی نمیخوره دیگه. چیزی نمیشکنه، کار خطرناکی نمیتونند انجام بدند. ظاهر زندگیمم همیشه درحال تمیز کردنم و برق میزنه و هرکس یهویی هم خونه ام بیاد نگران نیستم که خونه ام کثیفه. ولی باطن خونه ام میدونم جالب نیست ولی فعلا بچه هام مهم ترند. کمی بزرگتر بشن ان شالله به باطن زندگی هم میرسم😂چون نه میشه جوهرنمک استفاده کرد نه مواد شوینده های خطرناک. اهل ریسک کردن هم نیستم. در مورد خواب شون هم قانون گذاشتم که حتما باید با هم بخواند و باهم بیدار بشند هرچند میدونم کار درستی نمیکنم ولی بخاطر رسیدگی به دخترم یا استراحت دادن به خودم و تقویت قوای خودم باید همه رو باهم بخوابونم که کم نیارم. چون اگه یکیشونم بیدار باشه مجبورم تمام وقت بچه داری کنم😝 در مورد غذا دادن اینکه باهم همزمان غذاشون نمیدم چون یا میزنند زیر کاسه یا کنترل شون از دستم در میره. کمین میکنم دونه دونه شکارشون میکنم و میگیرم توی کریر مثل صندلی میشونم و یه وسیله میدم دستش و غذا میدم و تا سیر شد رهاش میکنم و میرم سراغ نفر بعدی😁 غذای میکس شده میدم یا خیلی پخته و آبکی و نرم که زود قورت بدند.☺️ وقتایی که حوصلشون سر میره و نق میزنند براشون بادکنک باد میکنم یا قابلمه و قاشق میدم دستشون طبل بزنند😂 یا هرکاری میکنم شاد بشند و بچه های شادی بار بیان و خوشحال باشند. تفریح هم غیر نیکا که باباش گاهی می بردش پارک یا دور دور میچرخوندش و براش تنقلات میخره سه قلوها اصلا تفریحی ندارند و کلا خونه هستند. بخاطر سردی هوا و آلودگی و بد مریض بودن شون و عدم تواناییم برای کنترل کردن سه تایی شون فعلا نمی برم. ان شالله بعد از تولد دوسالگی می برمشون بیرون رو نشونشون میدم😂 👈 داستان زندگی فرستنده این تجربه را اینجا بخوانید 👇 https://eitaa.com/dotakafinist/9098 https://eitaa.com/dotakafinist/9098 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075