eitaa logo
دوتا کافی نیست
49.5هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
1.7هزار ویدیو
35 فایل
کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب در زمینه فرزندآوری، خانواده و جمعیت (دوتا کافی نیست، برگزیده دومین رویداد جایزه ملی جمعیت در بخش رسانه) ارتباط با مدیر @dotakafinist3 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3841589734Cc5157c1c6e
مشاهده در ایتا
دانلود
۹۷۲ قسمت بده ماجرا اونجا بود که من دوباره به صورت خیلی وحشتناک بیماری پسوریازیس پوستیم عود کرد. دقیقا بعد از اینکه از بیمارستان اومدم خونه شروع شد و تا یکی دوماه بعد تمام بدنم رو فرا گرفت. من فقط تونستم تا یک سالگی پسرم صبر کنم و بعد از اون از شیر گرفتمش و شروع کردم به مصرف دارو. برای پسرم شیر گاو محلی تهیه میکردیم و بهش می‌دادم. یه سالی گذشت و دیدم مچ پام و انگشتان دستم همیشه درد میکنن. اصلا بهشون فشار هم نمیاوردم ولی مدام درد داشتم گاهی ورم میکردن، گاهی کبود میشدن، خیلی اذیت بودم. تا یه بار پیش دکتر پوستم این موضوع رو گفتم، بهم گفت چرا زودتر نگفتی مشکل پوستیت زده به مفاصلت و دچار رماتیسم پوستی شدی باید بری پیش دکتر روماتولوژی. بعد از انجام آزمایشات و سونوی لگن دکتر گفتن که بله مبتلا به رماتیسم شدی و دارو شروع کردن. این دارو ها هم ممنوعیت بارداری داشتن. تا سه سال تحت نظر پزشک بودم و کم کم مقدار داروهامو کم کردن، خیلی بهتر شده بودم، هم پوستم، هم دردهای مفاصلم... کلا از فکر بچه اومده بودم بیرون بخاطر مشکلاتی که برای سلامتی خودم پیش اومده بود، دیگه نمیخواستم برام تکرار بشه. یه جایی خونده بودم که گاهی اوقات بارداری به بهبود بیماری رماتیسم کمک میکنه و ممکنه که کلا درمان بشه. یه بار اینو از دکترم پرسیدم،ایشون هم تایید کردن. گاهی اوقات همسرم میگفتن که کاش یه بچه دیگه هم داشتیم. ما دختر نداریم اقدام کنیم شاید دختر دار شدیم. یه چند باری ازم خواستن که برای بارداری از دکترم سوال کنم. من همیشه به همسرم و اطرافیان که میگفتن یه بچه دیگه هم بیار میگفتم شما ندیدید من چه بدبختی کشیدم بابت پوستم و بیماری رماتیسمم. گذشت و من با کانال شما آشنا شدم از سر کنجکاوی عضو شدم برای خوندن داستان زندگی بقیه دوستان. این وسط دیدم چه افرادی مشکلات بدتر از من رو داشتن و از خودشون سلب مسئولیت نکردن. چه افرادی در آرزوی بچه چه مشقت هایی کشیدن. چه افرادی با چه بیماری هایی مبارزه کردن و دست از تلاش برنداشتن. داستان زندگی بقیه منو به فکر انداخت برای اقدام به بارداری. داروهامو گذاشتم کنار، دکترم گفته بود سه ماه بعداز کنار گذاشتن داروها میتونی باردار بشی. بعد از سه ماه اقدام کردم و سه ماه طول کشید تا جواب گرفتم. کل ماه رمضان رو روزه گرفتم وهمش حالم بد میشد بعد از افطار و بعد از ماه رمضان دوره م عقب افتاد و متوجه شدم باردار بودم. در طول بارداری م بیماری پوستی یه مقدار اذیتم کرد ولی خبری از درد و رماتیسم نبود کلا، مثل بارداری دومم سردرد شدید داشتم ولی کلا بارداری خوبی بود. ماه اول که باردار بودم قسمتم شد شبهای قدر رفتیم زیارت امام رضا ماه پنجم بودم که با همسرم رفتیم اربعین زیارت امام حسین، وقتی برگشتیم هم رفتیم قم پابوس حضرت معصومه بخاطر وزن بالام کسی تو شهرمون قبول نمی‌کرد سزارین سوم منو انجام بده. دوباره رفتم پیش خانم دکتر فرجی مهربون گفت انجام میدم. ۲۸ آذر ۱۴۰۲ پسر سومم به دنیا اومد. بعد از زایمان برخلاف دو دفعه قبلی خیلی طول کشید سر پا بشم. الانم خداروشکر از رماتیسم خبری نیست ولی سر و کله ی زخم های پوستیم تازگی پیدا شده. دوست دارم بتونم تا آخر دوسالگیش بهش شیر بدم. الان من ۳۰ سالم هستش و اگه خدا بخواد دوست دارم، وزنم رو بیارم پایین و چند سال دیگه اگه عمری باقی موند برای بچه بعدی ان شاالله اقدام کنم. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا