#آیت_الله_حائری_شیرازی
برکت ازدواج، به محبت، انس و اعتماد طرفین با یکدیگر است. برکت ازدواج به یکی شدن دو طرف است.
اگر زن وشوهر با هم صمیمی شدند، نان جو در دهانشان از کباب برگ، خوشمزه تر است. اگر با هم سر لجبازی افتادند و کشمکش و بدبینی با هم داشتند ، کباب برگ در دهانشان از نان جو کم مزه تر است.
اگر به هم اعتماد داشتند ، زندگی روی حصیر برایشان از نشستن روی قالی کرمان راحت تر و اگر به هم اعتماد نداشتند قالی کرمانی برایشان از حصیر سخت تر است.
اگر به هم اعتماد داشتند خانه کوچک و محقر و تاریک برایشان از کاخ و ویلا وسیع تر و با روح تر است و اگر نسبت به هم بدبین شدند باغ و ویلا برایشان از یک خانه کوچک هم تنگ تر است.
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#سبک_زندگی_اسلامی
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#پیام_مخاطبین
یک سالی بود که برای بارداری مجدد، دلم میلرزید. نگران بودم، ترس از سختی هایی که در بارداری اول داشتم و در بارداری دوم هم تکرار شده بود و می ترسیدم که در بارداری بعدی هم ایجاد بشه، نبود همسر، وجود دو فرزند، استراحت مطلق بودن، ترس از بستری شدن طولانی مدت نوزاد، ترس از زایمان زودرس، کرونا،....
تا اینکه مطالب مادران عزیز منو به خودم آورد. با خودم گفتم یعنی اگر دوسال دیگه صبر کنی اوضاع بهتر میشه؟؟؟ نه مشغله ها بیشتر میشه، سن خودت میره بالاتر، تفاوت سنی بچه ها بیشتر میشه، حوصله ها کمتر،....
یکی از مادرا گفته بودن که باید به ائمه متوسل بشیم، طوری که حضور اونها رو در تک تک ثانیه های زندگی مون حس کنیم.
مادر دیگه ای گفته بودن باید نیت هامون رو خالص کنیم و فقط کارهامون رو برای رضای خدا انجام بدیم.
و...
حالا دیگه توسلات من شروع شده بود، نیت هام خالص شده بودن، تفاوت رو در خودم حس میکردم ،تغییر کرده بودم.
غروب قشنگ پاییزی بود. باران نم نم میبارید.
پیاده رفتم تنهای تنها. و به هیچکس نگفتم کجا میرم حتی همسرم...
و با جواب آزمایش مثبت بارداری برگشتم خونه.😍
روی ابرها راه میرفتم، انگار زمین زیر پام نبود... انگار بارداری اولم بود بعد چندین سال.😅 پرسنل آزمایشگاه فکر میکردن من سابقه نازایی داشتم و کلی الان برام ذوق میکردند و تبریک میگفتند.
اما وقتی متوجه شدن بارداری سومه همشون😳 و من😍😉😁😁😁
نمیدونم چطوری بنویسم براتون ولی نه تنها من این حس رو داشتم بلکه همسرم هم در همین حد ذوق زده بود🙈😆
حالا در لحظه لحظه زندگیم حضور نورانی شون رو حس میکردم. هرجا می موندم، هر جا کم می آوردم... یه حضور نورانی وجود داشت. حضوری که قبلا هم بوده اما من حسش نمیکردم😔
با تمام مشقت ها و ویار سخت و درگیری کل خانواده به کرونا، نذاشتم کسی متوجه بارداریم بشه تا خطر سقط هم برطرف بشه و دلهره ای برای بقیه ایجاد نکنم.
الان حدود پنجاه روز تا تولد سومین هدیه خدا مونده، استراحتم بیشتر شده اما....
از نگرانیهای قبلی خبری نیست، احساس ناتوانی ندارم با اینکه تقریبا دیگه اکثر ساعات روز روی تخت درازم، هرشب مطب دکتر نیستم که دکتر خواهشا یه کاری کن، بچه هام مستقل شدند، پسر لجبازم الان شده عصای دست و مستقل که اصلا باورم نمیشه و...
#مادری
#فرزندآوری
#دوتا_کافی_نیست
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#مقام_معظم_رهبری
✅ اکسیر و کیمیا
✨«روز عرفه را قدر بدانید. از ظهر عرفه تا غروب عرفه ساعات مهمّی است؛ لحظهلحظهی این ساعات مثل اکسیر، مثل کیمیا حائز اهمّیّت است؛ اینها را با غفلت نگذرانیم. یک نمونه [از اعمال]، این دعای عجیب امام حسین (علیهالسّلام) در عرفه است که مظهر خشوع و تذلّل و ذکر و مظهر ابتهال در مقابل پروردگار است. یک نمونهی دیگر دعای امام سجاد (سلاماللهعلیه) در صحیفهی سجادیه است.اینها را با تأمّل و با تفکّر بخوانید؛ این توشهی شما است.» ۹۴/۶/۲۵
#روز_عرفه
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
دوتا کافی نیست
#مقام_معظم_رهبری 📌نگذارید ارتجاع در کشور نفوذ کند. #ارتجاع #سبک_زندگی_غربی #فرهنگ_غربی #سیاست_غربی
#مقام_معظم_رهبری
🚨 تلاش دشمن برای کمرنگ کردن معنویت با ترویج سبک زندگی غربی
✨ رهبر انقلاب اسلامی در بخشی از پیام به حجّاج بیتاللهالحرام:
دشمنان ملّتهای مسلمان در تاریخ اخیر، کوشش انبوهی را برای سست کردن دو اکسیر زندگیبخش، یعنی وحدت و معنویّت، در میان ملّتهای ما به کار گرفتهاند. معنویّت را با ترویج سبک زندگی غربی که تهی از روح معنوی و برآمده از کوتهبینی مادّی است، کمرنگ و بیرمق میکنند، و وحدت را با گسترش و شدّت بخشیدن به انگیزههای موهوم تفرقه مانند زبان و رنگ و نژاد و جغرافیا به چالش میکشند. ۱۴۰۱/۴/۱۴
#سبک_زندگی_اسلامی
#ساده_زیستی
#معنویت
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#تجربه_من ۵١١
#فرزندآوری
#تحصیل
#رزاقیت_خداوند
سال ۸۲ وقتی ۲۰ ساله بودم و همسرم هم ۲۲ سال داشتند، ازدواج کردیم و چون خیلی به ادامه تحصیل علاقه داشتم با همسرم شرط کردم که من ادامه تحصیل خواهم داد و ایشان هم نه تنها مخالفت نکردند بلکه خیلی هم استقبال کردن و گفتند با هم انشاءالله...
ایشان آن زمان فوق دیپلم برق و بنده هم دیپلم بودم. البته همان دوران نامزدی هر دو کنکور دادیم ولی قبول نشدیم.
در سال ۸۴ به لطف خدا فرزند اولمان علی آقا به دنیا آمد و زندگیمان را پور شور و نشاط تر کرد و بسیار پر روزی بود چون ما به لطف خدا صاحب یک آپارتمان کوچیک شدیم. فقط و فقط لطف خدا بود و روزی علی...
علی آقا سه ساله بودند که تصمیم گرفتیم در کنکور شرکت کنیم، همسرم رشته حقوق و بنده هم الهیات قبول شدم و با شور و شوق شروع به درس خواندن کردیم و حتی از نیازهای ثانوی و خیلی چیزها میگذشتیم تا بتوانیم هزینه تحصیل را فراهم کنیم، چون همسر کارمند ساده بود و اقساط آپارتمان و تحصیل همزمان سخت بود. بالاخره روزها گذشت و من ترم شش کارشناسی، متوجه شدم فرزند دومم را باردار هستم با اینکه دوست داشتم بچه دوم رو بیارم ولی تصمیم داشتم کارشناسی را تمام کنم ولی خواست خدا بود و راضی به رضای خدا بودیم.
یک ترم مرخصی گرفتم و در یک فامیلی که اصلا نوه دختر نبود خداوند به ما دختر هدیه داد، خیلی شیرین بود اسمش را نازنین زهرا گذاشتیم و همسرم همیشه می گفت با آمدنش و شیرین زبانی هایش، طعم واقعی بابا بودن را حس کردم.
یک سالگی نازنین زهرا فارغ التحصیل شدم (همسرم زودتر از من تمام کرده بود).
نازنین زهرا دو ساله بود که تصمیم گرفتیم هر دو ارشد بخوانیم ولی من تا پایان ۳ سالگی صبر کردم همسرم زودتر از من شروع کرد و من در ۴ سالگی دخترم موفق شدم دانشگاه تهران ارشد قبول بشم.
همسرم خیلی در این موارد پشتیانی کردند و همیشه کمکم بودند ولی این بار با اینکه خیلی دوست داشتند من ادامه تحصیل بدهم چون قرار بود آنلاین بخوانم، هزینه بسیار بالا بود و ما توان پرداخت را نداشتیم و از آنجایی که همسرم هم مشغول تحصیل بودند، هزینه های تحصیل خود را به زور تامین میکرد.
در هر حال خیلی شوق داشت که من ادامه بدهم و می دیدم ناراحت است که نمی تواند هزینه ها را تامین کند.
یاد حدیثی از امام باقر افتادم که فرمودند اگر کسی دنبال علم باشد خداوند هزینه لازم برای رسیدن به آن علم را می رساند و این را به همسرم گفتم که اگر خدا بخواهد حتما می رساند تا اینکه پدرم که الحمدلله وضع مالی خوبی دارد به گوشش رسید که من دانشگاه تهران قبول شدم و اصرار کرد که نباید فرصت را از دست بدهی خودم همه هزینه ها را تامین می کنم، نگران نباش و ثبت نام کن و بالاخره با حمایت خانواده دوران کارشناسی ارشد را شروع کردیم، پایان هر ترم باید به تهران میرفتم و امتحان می دادم، همسرم و خانواده ام به لطف خدا خیلی حمایتم کردند و سال ۹۶ بنده فارغ التحصیل شدم.
با توجه به فرمایش رهبری مبنی بر فرزند آوری ما تصمیم داشتیم فرزند سوم را بیاوریم با اینکه اطرافیان مخصوصا مادرم بسیار مخالف این کار بود ولی من دل رو به دریا زدم و توکل بر خدا کردیم و سال ۹۷ خداوند دختر دوم و فرزند سومی را به ما هدیه داد اسمش را نازنین زینب گذاشتیم و خدا رو شکر می کنیم از داشتن هر سه فرزندمان
با تولد علی صاحب آپارتمان شدیم، با تولد نازنین زهرا همسرم شغلش ارتقا یافت و همچنین موسسه حقوقی زد و کار حقوقی شروع کرد. با تولد نازنین زینب همسرم هم دفتر کار خرید و دیگر اجاره نبود و همچنین آپارتمان کوچک مان با روزی بچه ها عوض کردیم و خانه بزرگ گرفتیم.
بچه ها نه تنها مانع پیشرفت ما بلکه باعث پیشرفت و روزی فراوان ما هستند. در واقع ما روزی دهنده آنها نیستیم بلکه روزی خوار آنها هستیم و خداوند به واسطه وجودشان ما را متنعم می کند.
من معلم سبک زندگی ایرانی اسلامی و احکام بانوان هستم و همه موفقیت ها را در زندگی لطف خداوند و نتیجه توکل به خدا و توسل به ائمه می بینم.
البته ادامه تحصیل ما ادامه دارد و در سن ۴ سالگی هر یک از فرزندانم، شروع به تحصیل کردم، امسال هم که نازنین زینب ۴ ساله شده به لطف خدا رشته مطالعات اسلامی زنان قبول شدم و برای مصاحبه دعوت شدم و همسرم هم دکترای حقوق قبول شده است.
خدارو شکر دو فرزند بزرگترم عاشق تحصیل و مطالعه هستند و هر دو داستان نویس هستند و چند کتاب علی آقا چاپ شده و این ها را مدیون لحظاتی می دانم که به لطف خدا کتاب دست من و همسرم بوده و بچه ها یاد گرفتند.
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
🍃🌺 عید سعید قربان، زیباترین جلوه تعبد در برابر خالق یکتا بر شما مبارک.
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1