eitaa logo
دوتا کافی نیست
46.9هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
1.2هزار ویدیو
30 فایل
کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب در زمینه فرزندآوری، خانواده و جمعیت (دوتا کافی نیست، برگزیده دومین رویداد جایزه ملی جمعیت در بخش رسانه) ارتباط با مدیر @dotakafinist3 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3841589734Cc5157c1c6e
مشاهده در ایتا
دانلود
۹۵۸ اوایل زندگی مون سال ۹۰ که وضع مالی خوبی نداشتیم، من هم خیلی اصراری به خرید پوشک برای پسرم نداشتم و بیشتر اوقات مثل مامانای قدیمی کهنه و لاستیکش می کردم. سر پسرم طعم مادری رو خیلی چشیدم و لذت بردم از بزرگ شدنش و چون بیشتر تو خونه بودم، خیلی اذیت نبودم. وقتی پسرم ۲.۵ شد من شروع کردم به درس خوندن و دخترم رو که داشتم بیشتر از پوشک و این جور چیزا استفاده می‌کردم. سر دخترم خدا بهمون وسعت رزق داده بود، منم از امکانات خدا دادی استفاده می‌کردم. چون خدا بهمون دوتا پسر پشت سرهم داده، بیشتر لباسای بزرگ رو تن کوچیکه میکنم یا حتی لباسای پسر اولم رو مرتب و تمیز مونده برای دوتا پسر دیگه ام یا اگر فرقی نداره برای دخترم استفاده میکنم. دلیلشم اینه که هم قابل استفاده است و اسراف نمیشه و هم اینکه خوب چون پسرم زود قد کشید ترجیحا خیلی از لباساش سالم مونده و ... خوب برای پسرام تقریبا راحتم ولی دخترم میمونه که خوب چون فعلا 😉😉😉 تک هست به وقت نیاز دخترانه براش تهیه می کنم. ممنون خدا هستم که این روحیه قناعت رو دارم. ما خرید لباس و وسایل رو مناسبتی مثلا عید غدیر و نیمه شعبان خرید میکنیم و بهشون یاد دادم که باید مراقب باشن و از وسایلشون مراقبت کنن. من و همسرم درباره استفاده از وسایلا مثلا موبایل و رایانه لوحی و لب تاپ و این جور وسایل شخصی نیست و این نیست که موبایل شخصی باشه چون هم سن شون کمه و هم اینکه ما تو خونه مون قانون داریم که اینا باید در حضور جمع و با خانواده استفاده بشه و برای بازی هم زمان دارن حتی برای استفاده از تلویزیون زمان دارن، روزی ۲ ساعت کلا برای استفاده از تلویزیون و گوشی و ... زمان دارن چون برای حافظه و تمرکز شون خوب نیست و این مسئله رو خوب توجیه شدن. من با همه سختی ها تو شهر غریب زندگی کردن، دور از خونه بودن و اینا، اما خود زندگی با بچه ها و در کنار خانواده لذت خواسته خودش رو داره. در کنار همه سختی‌های بارداری ولی وقتی بچه ات رو بغل میکنی و آرامش میگیری به دنیا می ارزه من پسرم الان نغمه خوانی میکنه و خیلی جاها رفته و خونده و جدیدا هم خواهرش رو آموزش میده وقتی بقیه میگن خدا حفظشون کنه و تحسین شون می کنن، انگار دنیا رو بهم دادن. حتی وقتی میای خونه و می بینی بقیه منتظر اومدنت هستن، خیلی حس خوبی داره و خوشحال میشی. ما نیومدیم تو این دنیا که صرفا راحت زندگی کنیم، خدا اینو توی قرآن فرموده پس فقط کافیه موقعی که مشکلی داره به خودش پناه ببری و از اهل بیت کمک بخوایم. اینم بگم که توی این موقعیت که بار جهاد افتاده رو دوش ما خانوما نباید جا خالی کنیم و به بهانه های مختلف از زیر بار شونه خالی کنیم. این آرزوی خانوم ها بود در طول تاریخ که برن جهاد کنن الان ما چیکار می‌کنیم؟ از خدا میخوام هر کس آرزوی بچه داره، بهش بده و به من هم توفیق بده بچه هام رو امام زمانی بزرگ کنم و سرباز آقا بشن انشالله با دعای شما یا علی مدد کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
متولد دی ماه ۶۴ هستم، در یکی از روستاهای ساحلی گیلان. تو یه خانواده ی مذهبی بزرگ شدم. سال ۷۷ پدر عزیزم با رتبه ی ۳۶۷ دانشگاه شهید بهشتی قبول شد و ما به ناچار راهی تهران شدیم. سال ۸۱ بعد از اخذ دیپلم، وارد حوزه شدم(که اون موقع هنوز رسمی نشده بود). دوست نداشتم برم دانشگاه، حوزه رو بیشتر دوست داشتم، ولی بخاطر بابام پیش دانشگاهی و هم خوندم و کنکور دادم و برگشتم همون حوزه. که میشد سال ۸۳. و اونجا بود که خواهرشوهر جان بنده رو دیدن و برای برادرشون پسندیدن😅.من یه دختر پرجنب و جوش و پرکار بودم و عاشق کارهای فرهنگی... با هماهنگی خواهر شوهر جان و مادرم مراسمات خواستگاری و صحبت و آشنایی و ... یکی پس از دیگری سپری شد و ما روز میلاد امام رضا جانم عقد کردیم. خانواده ی عزیزم خداروشکر خیلی سختگیر نبودن و شرایط خوب پیش می‌رفت. بعداز ۷ ماه، یعنی مرداد ۸۴ مجلس عروسی مون به درخواست من و موافقت همسر جان در شب ولادت حضرت زهرا.س. برگزار شد. و ما وارد خانه ی کوچک اجاره ای و قشنگ مشترکان شدیم😍❤️ زندگیمون چون همسر جان پشتیبان مالی نداشتن، با سختی شروع شد ولی شیرین بود. آن زمان من هنوز ۲۰ سالم نشده بود و همسر جان ۲۸ ساله بودن. یادمه گران شدن کرایه ماشین ها، روی رفت و آمدمان تأثیر داشت. منزل پدرو مادر خودم چون تو یک شهر بودیم پیاده می‌رفتیم و منزل پدرشوهرم آخر هفته ها می‌رفتیم و یکی دوروز می‌موندیم که مجبور نباشیم چند بار کرایه ماشین بدیم.😅 (در این حد صرفه جو😅) آبان ۸۵ خدا نرگس خانم گل و بهمون داد و خونه مون و روشن کرد🤱.راستی یادم رفت بگم که همسرم نجار بود⚒ و تازه از شریکش جدا شده بود که خیلی از نظر کاری تو سختی بود.🤦‍♀🤦‍♂ با اومدن دختر قشنگم بعداز شش ماه همسرم سر یه کار دیگه رفتن که ماهانه حقوق می‌گرفت و این خیلی برامون خوب بود و یه خونه ی بزرگتر با همون قدر پول پیش و کرایه، اجاره کردیم. بعد از حدود سه سال و نیم یه وام جور شد و خونه مون و عوض کردیم و یه خونه ی دوخوابه اجاره کردیم. مدتی بود که تصمیم گرفتیم یه عضو جدید به خانواده اضافه بشه، ولی چند ماهی طول کشید. که بالاخره روز تولد ۵ سالگی دخترم، آقا مهدی یار به جمعمون اضافه شد. همون وقت بود که قرارداد همسرم تو محل کارش تموم شد و چون صاحب کار ، پروژه ی بعدی و تو یه جایی که خیلی به ما دور بود شروع کرده بود همسر جان نشد که بره اونجا. و حدود دوماه گل پسرم با هدایایی که برای چشم روشنی براش میاوردن خرج مارو میداد😄 و البته ما همه ی اینا رو بازم از رحمت خدا می‌دیدیم ،چون بعد از دوماه همسرم یه مقدار ابزار خرید و رفت سر کار و نصب در و کمد دیواری انجام میداد. ۲ ماه بعد از اون هم مسکن مهر به اسم مون دراومد و ما خوشحال که بالاخره خونه دار میشیم.😍😍 از لباس های خوب بچه های بزرگتر برای بچه های کوچکتر استفاده میکنیم .حتی گاهی تو دوستان و اقوام نزدیکمون هم این کار و انجام میدیم. و جوری بچه هارو بار آوردیم که این که کار و ضعف ندونن. مثلا از روروئک مون و تا الان ۸تا بچه استفاده کردن. حتی کالسکه ی دختربزرگمو هم پسر بزرگم استفاده کرد هم یکی از اقوام. ساک و کالسکه ی پسر کوچکم و هم دختر کوچکم استفاده می‌کنه. خلاصه وقتی خدارو تو تمام مراحل زندگیت بیاری، خدا هم همه جوره هوات و داره. تو این مسیر ۱۹ ساله، فراز و نشیب های زیادی و گذروندیم. سختی های زیادی کشیدیم. ولی سعی کردیم اجازه ندیم کسی تو زندگی مون دخالت کنه. حرف های زیادی شنیدیم از بعضی نزدیکان و آشناها و دوستان که چرا این همه بچه؟ که البته بعضی هاشم از سر دلسوزی بود، ولی یاد گرفتم برام مهم نباشه. الان هر کی میگه چرا چهارتا ؟ میگم خدا منو اینجوری دوست داره😍. وقتی اهمیت ندی به حرف مردم، سختی ها اونقدر که برای بقیه سخته، برای تو سخت نمیشه. برای همه تون بهترین هارو آرزومندم. 💐💐💐💐 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
ساده شروع کردیم... 💠 زمان ما هم، رسم و رسوم ازدواج زیاد بود. ریخت و پاش هم بیداد می کرد. ولی ما از همان اول ساده شروع کردیم؛ خریدمان یک بلوز و دامن برای من بود و یک کت وشلوار برای مرتضی. چیز دیگری را لازم نمی دانستیم. 💠 به حرف و حدیث ها و رسم و رسوم هم کاری نداشتیم؛ خودمان برای زندگی مان تصمیم می گرفتیم. همین ها بود که زندگی مان را زیباتر می کرد. 🔹همسر شهید آوینی 📚نیمه پنهان ماه کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
📌نه به چشم و هم چشمی و تجمل گرایی! خرید سیسمونی همیشه یک تجربه متفاوت و شیرین برای خانواده‌ها بوده و هست اما با دستکاری شدن رسم و رسومات قدیمی و پیدایش سبک زندگی‌های پر زرق و برق، فشار اقتصادی جدیدی بر خانواده‌ها و حتی پدربرگ و مادربرگ‌ها تحمیل می‌کند. تغییرات جدی که در سبک زندگی خانواده‌ها ایجاد شده حاصل چشم و هم‌چشمی و تجمل‌گرایی است که در شکراب شدن روابط خانوادگی هم بی تاثیر نیست. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
حیات طیبه... خدا رحمت کند مرحوم اشراقی را که می‌گفت: «ما برای اینکه به نظر خودمان، راحتی و اطمینان قلب حاصل کنیم، هی عرض و طول زندگی را زیاد می‌کنیم». مثلاً پیش خودمان حساب می‌کنیم که شاید چون منزل ییلاقی نداریم، نگرانیم و آرامش نداریم! یا چون اتومبیل نداریم، بی‌قراریم! آن‌وقت خود را به آب و آتش می‌زنیم و هر چه که نفس تلقین می‌کند، تهیه می‌کنیم، ولی باز هم آرامش پیدا نمی‌کنیم! بلکه می‌بینیم این اضطراب ها، شدیدتر شد! این مسیر پایان ندارد و به آخر نمی‌رسد. البته پروردگار ... برای دستگیری ما، از گوشۀ قلبمان می‌گوید: ﴿الا بذکر الله تطمئن القلوب﴾ ... باید به خدا برسی تا آرامش پیدا کنی! ... بدانید که شما هر چه به غرائز خودتان ترتیب اثر دهید، وقتی که به آن رسیدید، می‌بینید هیچی نیست و باز بالاتر از آن را طلب می‌کنید. [گفت] چشم تنگ دنیادوست را یا قناعت پر کند یا خاک گور برای این است که فرمودند: هر کس که مؤمن باشد و عمل درست انجام دهد، به او حیات طیبه می‌دهیم؛ ﴿من عمل صالحاً من ذکرٍ او انثی و هو مؤمنٌ فلنحیینّهُ حیاةً طیّبةً﴾. حیات طیبه یعنی او را در دنیا متوقف می‌کنیم و می‌گوییم که همین «مقدار کفاف» بس است. نمی‌گذاریم افراط کند. 📚 مواعظ - جلد سوم کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
افتخار اینهاست... 💖 هزاران جوانِ زیبا و با اصل و نسب و قدرتمند و محبوب به یک تار موی علی بن ابیطالب «علیه السلام» نمی‌ارزند. هزاران دختر زیبا و بااصل و نسب هم به یک تار موی حضرت زهرا «علیهاالسلام» نمی‌ارزند. آنهایی که هم از لحاظ معنوی و الهی آن مقامات را داشتند، هم بزرگان زمان خودشان بودند. ایشان دختر پیامبر صلی الله علیه و آله بود. رئیس جامعه اسلامی. حاکم مطلق. علی علیه السلام هم که سردار درجه‌ی یک اسلام بود. ببینید چطوری ازدواج کردند؟! چه جور مِهریه‌ی کم، چه جور جهیزیّه‌ی کم ... 💖 جهیزیّه‌ی فاطمه زهرا سلام الله علیها، به قدری بود که شاید دو نفر آدم با دست می‌توانستند از این خانه بردارند ببرند آن خانه. ببینید افتخار اینهاست. 💖 همه چیز با نام خدا و با یاد او. اینها برای ما الگو هستند. همان زمان هم جاهلانی بودند که مِهریّه‌ی دخترانشان بسیار زیاد بود مثلاً هزار شتر. آیا اینها از دختر پیامبر صلی الله علیه و آله بالاتر بودند؟! از آنها تقلید نکنید. از دختر پیامبر صلی الله علیه و آله تقلید کنید، از امیرالمؤمنین علیه السلام تقلید کنید. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
نشان دادن زندگی‌های لاکچری و تجملاتی در رسانه‌ها، انگیزه جوانان به ازدواج را کاهش و در ادامه زندگی خانواده را با آسیب‌های بسیاری روبرو می‌سازد. چنانچه تجملات هدف زندگی ترسیم گردد؛ گناه، بی‌حیایی و بی‌حجابی در جامعه اوج گرفته و انواع فساد گسترش پیدا خواهد کرد لذا اگر زمینه زندگی فطری را برای نسل‌مان فراهم نسازیم، آنها به سراغ زندگیِ غریزی و خوش گذرانی‌های هوای‌ نفس خواهند رفت. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۹۸۱ دوران کودکی من در تنهایی گذشت تا اینکه در هشت سالگی خواهرم به دنیا آمد، و وقتی ده سالم بود، خدا برادرم را به ما هدیه داد. داشتن خواهر و برادر برای من هیجان انگیز و دلپذیر بود اما تنهایی من پر نشد، چرا که وقتی نوجوان شدم، خواهرم کودک بود و وقتی می‌خواستم ازدواج کنم خواهرم پا به دنیای نوجوانی می گذاشت و من همیشه تنها بودم. دنیای ما با هم متفاوت است بخاطر همین گاهی عمیقا احساس میکنم کاش کسی بود با او درددل میکردم، در واقع مادرم جای خواهر و همدم را هم برای من پر میکند اما برای اینکه مبادا غصه دار شود، ناراحتی هایم را در خودم پنهان میکنم. بگذریم سال ۹۲ کنکور دادم و با رتبه ی خیلی خوب دانشگاه دولتی خیلی خوب قبول شدم اما به دلیل شرایط مالی ترجیح دادم دانشگاه فرهنگیان بروم تا بار مالی من از دوش خانواده برداشته شود. ترم سوم بودم که همسرم با معرفی یکی از دوستانم به خواستگاری آمدند و پس از سه جلسه عقد کردیم، کاملا ساده و بدون تجملات، برای خرید حلقه و محضر و... همسرم دو میلیون وام گرفته بودند و ما از زیر صفر شروع کردیم.😅 بعد از اولین جلسه ی خواستگاری، مادرم میگفتند با صدهزارتومان شهریه ی طلبگی که نمیتوان زندگی کرد اما مطمئن بودم که خداوند جبران می‌کند. همان ماه اول یک مسجد برای نماز مغرب به همسرم پیشنهاد شد با ماهی ۲۰۰ هزارتومان هدیه که هنوز هم همسرم همانجا نماز اقامه می‌کند و معتقد است هرچه برکت در زندگی ماست از همان مسجد است و با وجود اینکه می‌توانند جای بهتر با پول بیشتر بروند اما اینکار را نمی‌کنند. در دوران عقد چون همسرم طلبه ی ملبس بودند و مردم محله ایشان را می شناختند خیلی بیرون نمی‌رفتیم و بیشتر وقت باهم بودنمان در خانه بود. بلاخره بعد از ۸ ماه جهیزیه ی ساده ای جور کردیم و مراسم عروسی را به صورت مولودی گرفتیم و خدارا شکر خانه ای نوساز با کرایه ی مناسب پیدا کردیم و زندگی دونفره مان را آغاز کردیم. هر دو صبح برای تحصیل بیرون می‌رفتیم تا غروب، من دانشگاه میرفتم و همسرم حوزه. بعد از یک سال و نیم تصمیم گرفتیم برای بچه دار شدن اقدام کنیم تا اینکه بعد از سه ماه باردار شدم. ترم آخر دانشگاه بودم، هفته ی ۳۸ وقتی که بعد از کلاس خانه ی مادرم شام خوردیم و برگشتیم، کیسه ی آب بچه پاره شد و من که از استرس میلرزیدم و تجربه ای هم نداشتم به نزدیکترین بیمارستان مراجعه کردم و همانجا بستری شدم. ساعت ۱۰ شب بود و دکتر شیفت قبول نکرد اصلا من را ببیند و گفت بذارید تا صبح که شیفت عوض شود و رفت. صبح ساعت ۶ به من آمپول فشار تزریق کردند و من تا ۶ غروب درد کشیدم و با وجود اینکه خودم حس میکردم باید راه بروم یا حرکتی بکنم تا بتوانم زایمان کنم، اما پرستارها اجازه ی حرکت نمی‌دادند و خودشان هم هیچ کمک یا راهنمایی یا همدلی بامن نکردند. ساعت ۶ غروب ضربان قلب بچه ضعیف شد و من اورژانسی سزارین شدم. خیلی طول کشید تا سرپا شدم. تا دوماه افسردگی داشتم بدون دلیل گریه میکردم، بعدها فهمیدم کاچی خوبه برای افسردگی ولی من نخورده بودم. حالا دیگر معلم شده بودم و سرکار می رفتم. با تولد دخترم بطور معجزه آسایی با پدرشوهرم یک زمین خریدیم و دوطبقه خانه ساختیم و در آن ساکن شدیم و این از برکت دخترم بود. ادامه 👇 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۹۸۱ بعد از سه سال برای اینکه حضرت آقا فرمودند و برای اینکه فرزندم تنها نباشد دوباره اقدام کردیم. این دفعه هم برای ویبک تلاش کردم اما هفته ی چهل دکتر گفت اصلا آمادگی زایمان طبیعی نداری و نمیتوان بیشتر از این صبر کرد و دوباره سزارین شدم. دختر دومم که به دنیا آمد توانستیم ماشین مان را عوض کنیم و برکت این فرزند سفرهای مکرر مشهد بود الحمدلله. بعد از دوسال مجدد باردار شدم، وقتی رفتم سونوگرافی و فهمیدم دختره از خیلی ها طعنه شنیدم، از خود دکتر سونوگرافی تا مدیر مدرسه و فامیل که بهم گفتن دیگه ول کن تو دخترزایی، هرچندتا بیاری همه شون دختر میشن، من حتی سر دختر اولم هم کنایه ها شنیدم که میگفتن اشکال نداره ان شاءالله بعدی، یا اینکه حالا چطوری این خبر رو به فلانی بگیم، یا مثلاً وقتی شوهر خواهرشوهرم به خانواده همسرم گفت باید شیرینی بدید هیچکس کلمه ای حرف نزد چه برسد به شیرینی، اما یک روز که آقای قرائتی داشتند صحبت می کردند گفتند من سه تا دختر دارم و خدا شاهده هیچ وقت احساس نکردم کاش پسر داشتم، دلم آرام شد و راضی شدم به رضای خدا... دختر سومم به دنیا آمد که حین عمل دکتر گفت چسبندگی شدید مثانه داری و دیگر نباید باردار بشوی و درمان هم ندارد. از همان بیمارستان خیلی ناراحت شدم، با وجود سختی های فرزندآوری اما برای اطاعت کلام رهبری میخواستیم حداقل پنج فرزند داشته باشیم، خصوصا که صحبت های دکتر لباف درباره ی سزارین های مکرر را شنیده بودم بسیار امیدوار بودم اما این اتفاق خیلی غصه دارم کرد. حس میکنم نیمی از افسردگی بعد از زایمانم که هنوز بعد از دوماه و نیم ادامه دارد بخاطر این است که دیگر نمیتوانم در جهاد فرزندآوری شرکت کنم. همیشه فکر میکنم اگر آن روز برای زایمان اول دکتر شیفت، من را رها نمی‌کرد یا پرستارها کمی کمکم می‌کردند یا حداقل آزادم می‌گذاشتند می‌توانستم طبیعی زایمان کنم و این مشکلات را نداشته باشم اما بعد خودم را آرام میکنم که شاید قسمت این بوده و خدارا شکر میکنم. کارکردن با وجود فرزند کوچک سخت است، یک هفته بچه ها را به مادرم می سپارم و یک هفته به مادرشوهرم، اگر این کمک را نداشتم ترجیح می دادم کار نکنم، هرچند الان هم معتقدم خانه داری موثرترین و سازگارترین شغل برای مادران است. از خدا میخواهم فرزندان ما را بپذیرد و آنها را زینبی و حسینی قرار دهد. از همه ی عزیزان التماس دعا دارم. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
🚨از خدا بخواهیم گول نخوریم... افراد فقیر که دیدند [قارون] چه اسکورتی و امکاناتی دارد، چقدر اسب و کذا و کذا… گفتند: یا لیت لنا، ای کاش ما هم اینقدر پول داشتیم. ... «إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِيم» حظ را او می‌برد، کیف می‌کند با پولی که دارد. ... ولی افراد اهل علم گفتند: ویلکم، خاک بر سرتان کند! «ثواب الله خیر» قارون درست است دنیایش خوب است اما بدبخت است. ... تا مردم دیدند قارون با گنجش به زمین فرو رفت، گفتند: خوب شد که ما پول قارون را نداشتیم. به هیچکس نگویید: خوشا به حالت! واقعاً دنیا چیزی نیست. یک کسی گفت: قرائتی خوشا به حالت! گفتم: چرا؟ گفت: هر شب تلویزیون نشانت می‌دهند. گفتم: راز بقا شغال را هم نشان می‌دهد. گفت: آخر همه ایران تو را می‌شناسند. گفتم: کوه هیمالیا را هم همه دنیا می‌شناسند. گفت: راه می‌روی نگاهت می‌کنند، گفتم: یک فیل هم در خیابان راه برود همه نگاهش می‌کنند. گفت: بالا رفتی. گفتم: دود هم بالا می‌رود اما رو سیاه است. بالا رویم، دود هستیم. مشهور شویم، هیمالیا هستیم. تلویزیون نشان داد، راز بقا هستیم. ... دنیا چیزی نیست، دنیا جماد است. قالی جماد است، طلا جماد است، ساختمان جماد است، ماشین جماد است، برج جماد است، مواظب باشیم و از خدا بخواهیم گول نخوریم. دنیا دریایی است که هرکس درونش می‌آید خفه می‌شود. نادر هستند آدم‌هایی که رد شوند ... 🌐 درس‌هایی از قرآن - سه شنبه, ۹ اردیبهشت ۱۳۹۹ دوتا کافی نیست»| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
"هر اندازه قیود میهمانی‌ها کمتر باشد و ساده‌تر برگزار شود، میهمان‌ها و میهمانی‌ها زیادتر خواهند بود." 📚 در محضر بهجت، ج١، ص١٩٣ کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۱۰۰۳ من متولد ۷۹ هستم. مامانم چهارتا خواهر دارن و به شدت به خانوادشون وابسته هستن و منم که این روابط رو میدیم همیشه به مامانم می گفتم منم خواهر می خوام ولی متاسفانه من تنها موندم. یه برادر دارم که تقریبا هفت سال از من بزرگترن و خاله هام هم ازدواج نکردن و بچه ندارن. در نتیجه من تنها بزرگ شدم🥺 همیشه تنها بازی میکردم و چون مامانم هم، صحبتاشون بیشتر پیش مادر و خواهراشون می بردن منم به مرور کم حرف تر شدم و از ایشون دورتر.... الحمدلله به راه خلافی نرفتم. تو اوج نوجوانی تنهایی هامو با خدا و اهل بیت علیهم السلام شهدا و کتاب پر کردم ولی هیچ وقت رابطه من و مامانم مثل رابطه مامانم و مادر بزرگم نشد، همیشه تنش و بحث داریم. کلی خودم رو تنبیه میکنم که رفتارت با مادرت درست نیست و اینا، ولی خیلی موفق نیستم. خواهش می کنم از دوستان دعا کنند، منم بتونم به بهترین وجه به والدینم خدمت و توجه کنم. اینا رو گفتم برای اینکه اول از همه مامانا به خصوص مامانایی که دختر دارین، حتما حتما حتما براشون وقت بذارین. به خصوص برای صحبت کردن باهاشون دوم اینکه خواهش می کنم اگه وابسته به هر کسی هستین قبل ازدواج، این رو بعد ازدواج برای همسرتون قرار بدین و بحث ها و تنش هاتون پیش بچه هاتون نباشه و هیچ وقت بدگویی از همسرتون رو پیش بچه ها نکنید. من چون خودم تنها بودم و خاله هام هم مجرد بودن و از این موضوع رنج می بردن با اینکه تحصیلات عالیه دارن، از همون بچگی دوست داشتم زودتر ازدواج کنم و بچه دار بشم و بچه های زیاد تو همه بازی هام هم بچه داشتم. زیاد هم داشتم 😂 از نوجوانی سالگی خواستگار داشتم ولی به صلاح دید خانواده ام اون ها رو راه نمیدادیم، چهارده سالم که شد یه شب سر سفره که داداشم نبود چون غیرتی می‌شد. 😂😂 مامانم به بابام گفتن دخترمون خواستگار زیاد داره چیکار کنم بگم بیان یا نه؟ گفتن ببینید خودش چی میگه منم از خدام بود ولی حیا اجازه نمی‌داد بگم. ولی گفتم اگه طلبه یا سپاهی بود عیبی نداره گذشت و گذشت و هیچ کدوم از خواستگارا راه پیدا نکردن خونه مون تا تموم شدن دبیرستانم. من از سال دوم دبیرستان می گفتم می خوام ترک تحصیل کنم ولی خانوادم نذاشتن تا پیش دانشگاهی رو تموم کردم. بعدش دیگه خواستگارا رو راه دادیم. باز هم خواستگار مورد پسند پیدا نمی شد، از قضا همه طلبه ها هم همون پشت تلفن رد میشدن. گذشت تا ۲۲ سالگی من، خاله هام که سنشون بالاتر رفته بود،منزوی تر و افسرده تر میشدن و انقدر جو خونه مادر بزرگم منفی بود که واقعا نمی تونستم خیلی برم 😔 اون سال، قبل محرم یه روز از خونه مادربزرگم که می اومدم به آب نگاه کردم و گفتم یا صاحب الزمان من دوست دارم ازدواج کنم و بچه شیعه های زیادی رو به دنیا بیارم، اگه اون فرد حتی طلبه هم هست، دل پدرم رو نرم کنید که راضی بشه. روضه های خونه ی مامان بزرگم تا روز شهادت زین العابدین علیه السلام ادامه داشت و بعد هم تموم شد و رفتیم خونه ی همسایه مون روضه.. از قضا همونجا چندتا خواستگار پیدا شد و دم در صاحب خونه شماره ما رو گرفتن، از اون روز کلی خواستگار زنگ زد که یکی شونم طلبه بود، من که نفهمیدم چجوری شد که بابام رضایت دادن خانواده ایشون بیان، چون حتی بودن کسایی که چند سال می خواستن بیان خواستگاری ولی به خاطر طلبه بودن راهشون نمی دادند. بالاخره خانوما اومدن و من خیلی از خانوادشون خوشم اومد و دم غروب رفتن و بعد نماز مغرب و عشا دوباره تماس گرفتن اونا هم خوششون اومده بود🙂 ادامه 👇 "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۱۰۰۳ قرار شد با پسرشون بیان اومدن و ما هم با هم صحبت کردی. به شدت به دلم نشستن. منم همیشه بعد چند جلسه صحبت کردن استخاره میگرفتم برای ازدواج و به شدت معتقدم بهش، استخاره گرفتیم استخاره خوب اومد و نوشته بود که همه چیزش جور میشه🙂🥰 و واقعا هم همین شد. و بالاخره بعد صفر خیلی صاف و ساده شب ازدواج پیامبر و حضرت خدیجه، به عقد هم در اومدیم. خیلی خیلی به شدت آسون گرفتم، خیلی خریدا رو حتی تا الان نخریدیم، هنوز دوسال از عقدمون نگذشته که هم سر زندگیمون هستیم، هم یه دختر داریم که اسمشو خدیجه گذاشتیم. من حتی تا بیش از یک سال روی فرشای دست دوم مادر شوهرم زندگی کردم، طلای بسیار بسیار سبکی برداشتم و با تمام مشکلات دوران عقد، زندگیمو حفظ کردیم مهریه ام هم چهارده تا سکه هست، چیزی که تو خانواده ما مرسوم نیست. من و همسرم به فرزند آوری برای شیعه به شدت اعتقاد داریم و من هم توی دوران عقد باردار شدم، با اینکه حتی خانواده خودم خیلی ناراحت شدن ولی الان عشق شون خدیجه است و من شوهرم هم حتی یک ثانیه به نبودش فکر نکردیم🥰🙂 و هزار بار خدا رو شکر بابت وجودش از برکات دخترمون هم اینکه هم وام ازدواج هامون جور شد، هم خونه خریدیم، هم ماشین، هم عروسی گرفتیم و زندگیمون رو ساختیم. میشه جهیزیه چند صد ملیونی نداشت و زندگی کرد، میشه طلای سبک داشت و زندگی کرد. فقط باید دیدمون رو عوض کنیم. به چشم خودم دیدم که حتی مذهبی ها متاسفانه سر جهاز کم عروس شون رو طلاق دادن یا سر خرید طلا زندگی ها به هم خورده.😔 خاله هام به خاطر اینکه ازدواج کردم دیگه باهام رابطه شون خیلی کم شد. یکی از خاله هام رو دوساله ندیدم. بعد از بارداری و زایمانم خیلی ضعیف شدم. دعا کنید قوامو بدست بیارم تا باز هم مادر بشم 🥰 دوستانی هم که میرین اربعین کربلا التماس دعا من با اینکه هر سال می رفتم دوساله نمی تونم برم سال گذشته چون ایام زایمانم بود، امسال هم به دلیل ضعف خودم و ترس از گرمازدگی خودم و بچه ام... یا علی "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
به همان سادگی.... همسر شهید بابایی: بعد از این که رفتیم دزفول، عباس کم کم در گوشم حرف‌هایی خواند که قبل از آن نشنیده بودم. می‌گفت آدم مگر روی زمین نمی‌تواند بنشیند، حتماً مبل می‌خواهد؟ آدم مگر حتماً باید توی لیوان کریستال آب بخورد. می‌رفت و می‌آمد و از این حرف‌ها به من می‌زد. در آن سن و سال طبیعی بود که من وسایلم را دوست داشته باشم. ولی داشتم چیزی بزرگ‌تر را تجربه می‌کردم؛ زندگی با آدمی که به او علاقه داشتم. آخر سر برگشتم گفتم: «منظورت چیست؟ می‌خواهی تمام وسایلمان را بدهی بیرون؟» چیزی نگفت. گفتم: «تو من را دوست داری و من هم تو را. همین مهم است. حال می‌خواهد این عشق توی روستا باشد یا توی شهر. روی مبل باشد یا روی گلیم.» گفت: «راست می‌گویی؟» راست می‌گفتم. ... سرتیپ که شد آمد به من گفت: «این موتورخانه‌ی اسلحه‌خانه‌ی پایگاه هم جای خوبی برای زندگی کردن است. موافقی برویم آنجا؟» که موافق بودم. آخر کار، به همان سادگی زندگی که در روستاهای دزفول دیده بودم برگشته بودیم و خوشحال بودم. با او می‌توانستم روی زمین خالی هم سر کنم. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌از ماست که برماست... 👈 البته فقط خانواده دخترخانم ها نیستن که با سختگيري هاشون مانع ازدواج جوان ها می شوند، خانواده آقا پسرها هم به نحوی دیگری در این وضع سهیم اند. "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
💥پدر و مادرها 📌 به پدرها و مادرها تذکّر میدهم؛ من خواهش میکنم و تقاضا میکنم از شماها که یک خرده امکانات ازدواج را آسان کنید. پدر و مادرها سخت‌گیری می کنند؛ممکن است جوان، الان هم امکانات مالی مناسبی نداشته باشد، امّا ان‌شاءالله بعد از ازدواج خدای متعال گشایش میدهد. ازدواج جوانها را متوقّف نکنند. "۱۳۹۴/۰۴/۲۰" 💥جوان ها ✅ بعضى از تصورات و سنتهاى غلط در مورد ازدواج وجود دارد که مانع از رواج ازدواج جوانها است؛ شما که جوانید، مطالبه‌‌گرید، این سنتهاى غلطى که در زمینه‌‌ى ازدواج وجود دارد، بایستى شماها نقض کنید؛ باید واقعاً در جامعه یک حرکتى در این زمینه به‌‌وجود بیاید. "۱۳۹۳/۰۵/۰۱" کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
"وقتي كه روح انسان به عالم ديگر رفت، مي فهمد اين همه تشريفات در دنيا لازم نبود." 📚 در محضر بهجت، ج دوم، ص ۴۰۵ کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
گره های ازدواج را باز کنید... 📌عمده (موانع ازدواج)، موانع فرهنگی است؛ عادتها، تفاخرها، تکاثرها، چشم و هم چشمیها، تجمل طلبی ها، این ها است که یک مقدار نمی گذارد آن کاری که باید انجام گیرد، صورت پذیرد. باید شما و خانواده هایتان این گره ها را باز کنید. ✅ من از ازدواجهای دانشجویی که هر سال برگزار می شود، بسیار خشنود و خرسندم. اگر عادت کنند که ازدواجها را ساده، بی پیرایه و بی تشریفات انجام دهند، فکر می کنم که بسیاری از مشکلات حل خواهد شد. 📌اساس ازدواج در اسلام بر سادگی است. در اوایل انقلاب نیز همین طور بود، منتها متأسفانه این فرهنگ تکاثر و تفاخر و سرمایه داری، یک خرده کار را مشکل کرد. متأسفانه بعضی از مسؤولان هم با ازدواجهای کذاییِ خانواده هایشان، مشکلاتی را درست کردند. ۷۹/۱۲/۹ کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
📌گناه نکنید... «خدا وعده داده است اگر گناه نكنید روزی تون بیشتر می‌شود» ✨«وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ» اعراف/۹۶ اگر رفتید تو خط ایمان و تقوی «لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ» خدا قول داده اگر شما اهل ایمان و تقوی بودید به تو بركت می‌دهد. 📌شما ایمان و تقوی را كنار گذاشتید آن وقت چهارده تا استان سیل می‌آید، هر چه تولید كردی می‌برد، یا سیل می‌آید یا زلزله می‌آید. گیر ما این است كه سوراخ دعا را گم كردیم. ✨ قرآن می‌گوید: «وَ یا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْكُمْ مِدْراراً وَ یَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلى قُوَّتِكُمْ وَ لا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمینَ» هود/۵۲ ✅اگر توبه كنید و گناه نکنید و استغفار كنید، «یَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلى قُوَّتِكُمْ» خدا زورتان را بیشتر می‌كند؛ مگر این كه بگوییم خدا دروغ می‌گوید. العیاذ بالله. كشاورزان ما اگر زكات بدهند، یك باران بموقع می‌آید. جبران می‌كند همه زكاتی را كه داده‌اند. اگر بگوید من زكات بدهم خب مالم كم می‌شود. ملخ می‌آید! فرق می‌كند تا باران، بركت بیاید یا ملخ بیاید یا آفت بیاید. یك مقداری به این‌ها توجه كنیم. متأسفانه بسیاری از ما در رده‌های مختلف به این مسائل توجه نمی‌كنیم به راننده می‌گوییم نگهدار نماز. می‌گوید والله من الآن زودتر برسم به ترمینال یك شیفت دیگر. به خاطر این كه یك شیفت مسافر كشی كند هر چه می‌گویند نماز راننده نگه نمی‌دارد. البته بعضی از ایشان بعد می‌بینند پنچر می‌شود حادثه پیش می‌آید دو ساعت می‌ایستد. حالا ده دقیقه برای خدا نایستاد. دو ساعت مقابل یك سرگرد می‌ایستد. ما دوست نداریم اما خدا قول داده است. قول داده است كه «اگر آمدید تو خط تقوی من كار تو را راه می‌اندازم». خدا قول داده وضع‌تان را خوب كند، مگر این كه شما در ایمانت به خدا شك داشته باشی. بعضی‌ها می‌گویند والله آخه ما ازدواج كنیم نان از كجا بیاوریم بخوریم. می‌دانی یعنی چه؟ معنایش این است كه اگر یكی باشم خدا زور دارد دو تا كه شدیم زور خدا كم می‌شود. اگر یكی باشیم خدا قادر رزق من را بدهد اما اگر دو تا شدیم دیگر قدرت خدا تمام می‌شود. 📌 آن‌هایی كه از ترس خرجی ازدواج نمي‌كنند، ته دلش این است یعنی من یكی بودم دو تا شدم قدرت خدا تمام می‌شود. عقیده خیلی خطرناكی است. ✨حدیث داریم: «مَنْ تَرَكَ التَّزْوِیجَ مَخَافَةَ الْعَیْلَةِ فَقَدْ أَسَاءَ بِاللَّهِ الظَّنَّ»(كافی، ج۵، ص۳۳۰) كسی اگر ازدواج نكند از ترس خرجی «فَقَدْ أَسَاءَ بِاللَّهِ الظَّنَّ» زندگی ساده، چه اشكالی دارد؟! "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
همدردی با فقرا... داستانی است از یکی از بزرگان علمای شیعه، مرحوم وحید بهبهانی ... در شرح حال این مرد بزرگ نوشته‌اند روزی عروسش ... را دید که جامه‏‌های عالی و فاخر پوشیده است. به پسرش اعتراض کرد که چرا برای زنت این‏جور لباس می‏خری؟ پسرش جواب روشنی داد، گفت: «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زینَةَ اللهِ الَّتی اخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیباتِ مِنَ الرِّزْقِ‏». مگر اینها حرام است؟ لباس فاخر و زیبا را چه کسی حرام کرده است؟ گفت پسرکم! نمی‌گویم که اینها حرام است، البته حلال است. من روی حساب دیگری می‌گویم. ... افرادی که از این لباسهای فاخر و فاخرتر بپوشند هستند ولی طبقات زیادی هم هستند که نمی‌توانند این‏جور لباسها بپوشند، لباس کرباس می‌‏پوشند. ما که نمی‌توانیم این لباسی را که خودمان می‏‌پوشیم برای مردم هم تهیه کنیم و نمی‌توانیم آنها را در این سطح زندگی بیاوریم. ولی یک کار از ما ساخته است و آن همدردی کردن با آنهاست. آنها چشمشان به ماست، یک مرد فقیر وقتی زنش از او لباس فاخر مطالبه می‌کند، یک مایه تسکین خاطر دارد، می‌گوید: گیرم ما مثل ثروتمندها نبودیم، ما مثل خانه آقای وحید زندگی می‌کنیم؛ ببین زن یا عروس وحید این جور می‌‏پوشد که تو می‏پوشی؟ وای به حال آن وقتی که ما هم زندگیمان را مثل طبقه مرفّه و ثروتمند کنیم که این یگانه مایه تسلّی خاطر و کمک روحی فقرا هم از دست می‌رود. من به این منظور می‌گویم ما باید زاهدانه زندگی کنیم که زهد ما همدردی با فقرا باشد. روزی که دیگران توانستند لباس فاخر بپوشند ما هم لباس فاخر می‌‏پوشیم. 📚 احیای تفکر اسلامی "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
بنده راضی نیستم از کسانی که با خرج‌های سنگین و با اسراف در امر ازدواج، کار را بر دیگران مشکل می‌کنند. البته با جشن و شادی و مهمانی موافقیم ولی با اسراف مخالفیم.  تجمّلات برای یک جامعه، مضرّ و بد است. آن کسانی که با تجمّلات مخالفت می‌کنند، معنایش این نیست که از لذّت‌ها و خوشی‌هایش بی‌اطلاعند، نه! آن را کاری مضرّ برای جامعه می‌دانند. مثل یک دارو یا خوراکی مضرّ. با تجمّلات زیادی، جامعه زیان می‌کند. البتّه در حد معقول و متداول ایرادی ندارد. امّا وقتی که همین‌طور مرتّب پای رقابت و مسابقه به میان آمد، اصلاً از حدّ خودش تجاوز می‌کند و به جاهای دیگر می‌رود.  برخی، اسراف می‌کنند. می‌ریزند و می‌پاشند. در این روزگار که فقرایی در جامعه هستند، کسانی هستند که اوّلیّات زندگی هم درست در اختیارشان نیست، این کارها اسراف است، زیادی است، بی‌خود است. هر کس بکند خلاف است. - خطبه‌ی عقد مورخه‌ی ۲۰/۴/۱۳۷۰ - خطبه‌ی عقد مورخه‌ی ۱۱/۶/۱۳۷۲ - خطبه‌ی عقد مورخه‌ی ۲۴/۵/۱۳۷۴ "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
📌عاقبت رفاه زدگی... وقتی ما کودکان‌مان را از سر محبت عادت به رفاه فراوان دادیم و هر آن‌چه خواست، بلافاصله و به هر قیمت در اختیار او ‏قرار دادیم، عملاً ذائقه‌ی احساس لذت را به واسطه‌ی انبوه لذت‌هایی که دائماً درک می‌کند از بین برده‌ایم. ‏ کودکی که تا اراده کرد و پشت ویترین هر مغازه هر اسباب بازی و خوراکی و پوشاکی را دید در اختیارش گذاشته شد، و هر ‏روز با رنگی جدید و اسباب بازی جدیدتر در میان کودکان ظاهر شد، دیگر احساس کمبودی نمی‌کند تا با داشتن آن لذت ببرد ‏ و لذا رو به بهانه‌جویی می‌برد و از داشته‌های خود شکایت می‌کند و ناشکرانه انبوه نعمت‌های اطراف خود را نمی‌بیند تا ‏نوبت به تشکر از والدین و لذت بردن از زندگی برسد.‏ 📚 کرامت نفس در تربیت کودک کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
قناعت پیشه باشید... تعلقات را کم کنید زواید را حذف کنید بنشین و بگو، این مقدار از امور مادی برای من کافی است و بیشتر از این، خودم را به بازی نمی گیرم!! قناعت پیشه باشید طمع به مال دیگران نداشته باشید. 📚معرفت نفس / مجلس ۵۳ کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075