📜رسم دیرینه در روستاهای شمال #ایران
آخرین ساقه #برنج را بعنوان #نماد برکت در #سردر_اتاق آویزان میکنند.
بینجه کر(شالیکار) خسسه نووی شمه بینج خروخشی خرج بوشه...
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
#پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند
@edmolavand ﷽
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
#آوات_قلم
http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
🌾#بینج #شالی #برنج
برنج سرخ عربی گرانترین برنج دنیا
اینگونه از برنج در شهر "الاحصاء" عربستان کشت میشود و برای رشد به دمای ۴۸ درجه نیاز دارد و به دلیل کمبود شدید آب در این منطقه رو به انقراض است.
🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄•
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
@edmolavand
#قرارگاه_فرهنگی_سیده_میر_مریم
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
💠#حکایت #داستان #قصه
📜داستان مهدی و مادیان سیاه
🎤نقل رویداد از زنده یاد محمد حاجیلری ملقب به ممتاز
✍به گفته که در دوره ای در روستای #کردآباد از توابع #کتول جوانی در این روستا بود به نام #مهدی که برای شخصی کار میکرد به حساب موقع کشت کار همش پیش این آقا بود، ودر موقع که کار این آقا کمتر میشد مهدی به همراه چند دوستی که داشت همرا هم می رفتن سرکار، موقع که کارش پیش اربابش کمتر می شد به همرا دوستاش هم هر کاری که در همان زمان ها بود می رفتن انجام می دادند.
📌مهدی و دوستاش همشون هم مجرد بودند و به سن ازدواج رسیده بودند ، ارباب مهدی هم دختر خانومی داشت بنام #زهرا، دیگه چون مهدی براشون در موقع کشت کار کشاورزی که کار میکرد کامل این خانواده و دخترشون رو میشناخت.
همچین این دختر رو دوست داشت که باهاش ازدواج کنه، .
📌خلاصه که ارباب مهدی یه اسبی داشت که نزدیک به عید اسبش مریض شد مرد، بدون اسب شدن آن زمان ها هم اسب و خر و قاطر گاو برای کشاورزی نیاز هست و باید داشته باشی. اسب برای هیزم بار بری اینا نیاز هست .
حالا گاو اینا داشت برای زیر رو کردن زمینش اما اسب اینا نداشت...
📌خلاصه به واسطه ای از روستای #مزرعه_کتول یه اسب سیاه به حساب مادیان خریداری کردن بالاخره برای کشاورزی شون نیاز به اسب داشتند، باید اسب خریداری میکردند..
این اسب هم یه اسب وحشی بود که اگه کسی رو نمی شناخت از دستش در میرفت یا زمینش می زد، یه جوری حرکت میکرد که اگه سوارش بودی میفتادی.
👈به حساب گویش محلی یکه شناس بود فقط صاحب قبلیشو میشناخت، دیگه کار ها داشت شروع میشود و اسب خریدن اسب رو آوردن روستا خودشون ،موقع آماده کردن بذر #برنج بودن دیگه کم کم داشتن کارهای بذر برنج آماده می کردن و زمین رو آماده میکردن که بذر ها رو داخل زمین بریزن ، دیگه این اسب چون همچین زیاد اهلی نبود مجبور بودن که رامش کنند که موقع کارها ازش کار بکشن.
مهدی به ارباب گفت که من این اسب رو رام میکنم بدینش به من 👈 بوینین چه جوری آرامش میکنم به حساب داشت یه خودی هم نشون می داد حالا جلوی دختر ارباب هم هست یه به حساب کاری کنه که بوینن چقدر زرنگ هست بیشتر به خاطر زهرا خانوم این کارو می خواست انجام بده.
دوستای مهدی هم سه چهار نفرشون بودن.
مهدی گفت من اسب رو سوار می شم رامش میکنم. اسب آوردن بیرون و مهدی اسب رو سوار شد یه مقداری که حرکت کرد کنار یه جای شبیه جوب که به اصلاح بهش میگن #شهوار که داخل شهوار درخت و نی زار و تلو اینجوری چیزها هست.
اسب کنار این شهوار که رسید یهو اسب یه جوری خودشو گرفت که مهدی رو انداخت داخل این شهوار به حساب میگن پهلو خالی کرد یسری از اسب و قاطر و خرها البته در اسب ها کمتر کمی آرام نباشن و بدانند که چجوری هستی یه جوراهی جا خالی میدن و به زمین میزننت که میگن پهلو خالی کردن.
هچی مهدی رو زد به زمین و مهدی افتاد داخل شهوار نتونست که اسب رو آرامش کنه. باز به یه گرفتاری اسب رو گرفتن وقتی مهدی رو انداخت اسب در رفت رفت به توی زمین ها چند نفری با یه مشکلات اسب رو گرفتن .
📌خلاصه چند روزی همین کار و می کردن که رام بشه که موقع کشاورزی ها اذیت نکنه..
📌خلاصه کم کم بذر های برنج داشت بلند تر میشد و گاو ها رو آوردن که زمین رو آماد ه کشت کنند. زمین زیرو کردن و مرزبند.
خبر کردند دوستهای مهدی هم برای کمک آمدن زمین مرز گرفتن. دوستهای مهدی وایستادن که کمک کنن بذرها رو از زمین در بیارن برای کاشتن داخل کل زمین یه مقدار بذر رو کندن و داخل زمین پهن کردن. فردای آن روز هم قرار شد که کارگرها بیان زمین #شالی ارباب مهدی رو #نشا کنند و دوستهای مهدی هم گفتن فردا میایم کمک کنیم بذرها رو بکنیم و داخل زمین پهن کنیم.
دیگه صبح شد ادامه کار و قرار شد که انجام بدن. رفتند داخل زمین مشغول به کار شدند دوستهای مهدی شروع به کندند بذر کردن مهدی هم بذر هارو میبرد برای کارگرها که نشا کنند.
در این منطقه هم برای نشا شالی خانوم ها میان برای نشا کردن...
📌خلاصه که نشاگر ها بذر هارو خیلی پر پر نشا کردن به حساب میگن اَمبِس خیلی پرتر نشا کردن بته ها رو زیاد زیاد میگرفتن میکاشتن، مهدی هم هی بذر میبرد اینا تمام میکرد هی توزمین بیکار میشدن بین نشا گرها مادر مهدی هم بود...
📄ادامه دارد
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3674
🖊گردآورنده:
#حسین_اصفهانی
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
ادامه👇👇
#داستان
#شالی #ببنج #برنج
#شعر
موسیقی کار در وصف برداشت برنج (یاردلاق)
نقل رویداد از زنده یاد حاج عیس اصفهانی نوده ملقب به عیسی تلان
📌نقل رویداد دروصف کشت و برداشت شالی ،اشاره ای کمی به کاشت و برداشت درخصوص برنج کاری، در گذشته در این مرزوبوم شالی رو اغلب در اواخر بهار و اوایل تابستان کشت میکردن که البته امروزه هم در این مرزوبوم بیشتر برنج کارها هم در همین ایام کشت میکنن البته در گذشته دلایلی های داشت که در این امر هم اشاره های میشود در این خصوص در این رویداد نیز ریز اشاره ای خواهد شد که کشاورزان در آن زمان در این ایام کشت میکردن ميگفت در فصل برداشت برنج مون باد میزان به شالیشون بخوره که برنج شون عطر طعم خوبی بگیره.
در اواخر مراد ماه یاردلاق سرمیزنه به حساب میگن ستاره قطبی یعنی کم کم شب ها هوا سردتر میشه و شب ها شبنم میزنه و شهریور ماه نسیم تغریبا سردی میزنه به همین دلیل عطر طعم شالی خوبتر میشه طعمش عوض میشه، دیگه در اواخر مراد و اوایل شهریور یاردلاق سرمیزنه شالی ها باد میزان میخورن و شبنم هم میزنه بادهم میوزه شالی های خوبی به دست میاد،خلاصه که اواخر تابستان و اوایل پاییز دانه های شالی به خوبی سفت میشه میرسد وموقع جمع آوری محصول شالی میشه ، و کشاورزان به فکر جمع آوری محصولشون میشن که شالی هارو جمع آوری کنن ،به حساب شالی ها رو درو ع کنن ،دیگه در آن زمان ها بدلیل نبود یا کم بود امکانات شالی ها رو بادست دروع میکردن و بسته بسته میکردن که بسته رو به اصلاح میگن (پینجاله) و بعد از اتمام درو شالی ها رو از روی زمین جمع میکنن یه جا داخل زمین کود میکردن که به اصلاح میگن کوپا که میگفتن شالی کوپا، و تا اتمام کار شبها نگهبانی میدان که میگفتن شوپا، و روزها میامدن با اسب و گاو که به حساب خرمن کوبی کنن که به حساب دانه ها رو از کاه جدا کنن ،
خلاصه که در این امر هم چندین نفر دخیل بودن ،در این امر کاشت داشت این محصول مباحثی در بحث کشت شالی عنوان خواهد شد، نقل این رویداد که به گفته راوی که خودش از کشاورزان و دامداران وسرشناس منطقه بود که شاهد بسیار از این رویداد ها در طول عمرش بود،
خلاصه که نقل شد در دوره ای در امر کشت شالی که همین جور در اواخر بهار و اوایل تابستان صورت گرفت و موقع برداشت شالی ها شد ،بگفته که در دوره ای در این مرزوبوم در یکی از روستا های پایین دست کتول که شالی رو کاشتن به برداشت رسیدن در آن زمان درو گرمیگرفتن برای جمع آوری شالی ها در گذشته البته در زمان های هر کس که کشاورزی داشت در موقع کار ها به هم کمک میکردن که میگفتن یوری کردن یعنی یاری رساندن یا براهم کار میکرد ن یا قرضی میرفتن برا هم.
خلاصه کمک میکردن که کارشون تمام شه، یا یه سالهای هم از نقاط دیگر به این دیار جهت برداشت شالی برای کار هجرت میکردن که بهشون میگفتن دروع گرها زمین هرکسی رو میخواست برداشت کنن تا اتمام زمین خرج مخارج شام و ناهار و صبحانه و جای خواب بر عهد صاحب زمین بودو خود دروع گرها جای رو مکانی رو اجاره میکردن که وسایل که همراهشون هست یا دست مزد که شالی میگرن رو همان جا میذاشتن البته بیشتر شون در این دیار آشنا های هم داشتن، میامدن شالی درو میکردن و کار ها شوهم انجام میدان یا هم که خود صاحب زمین یا دهقانی که داشت بداز اتمام درو کارهای دیگه شو انجام میداد، کارهای بدار اتمام درو که پنجاله یا همان بسته ها رو جمع میکردن و کود یا همان کوپا میکردن و بعد از اتمام این کار ها یا با گاو نر یا دو اسب رو بهم میبستن به هم یه نفر شالی ها رو کم کم میریخت روی زمین یه نفر هم اسب ها رو دور میداد که دانه از کاه جداشه یه نفر هم شالی ها رو با چهار شاخ یا یه چوبی دوشاخ هست که به اصطلاح میگن لیپا کاها رو هوا میداد که دانه جداشه اگر موقع خرمن کوبی باد بیاد براشون بهتر بود شالی ها تمیز تر میشدن.
حالا اشعاری هم در همین وصف میخوندن با اسم خداوند کارو شروع میکردن و در حین خرمن کوبی هم شعری میگفتن:
سر کوه بلند الماس به الماس/
مرادم ره هادی حضرت عباس /
مرادم رهادی من بی مرادم /
شالی خرمن دارم محتاج بادم /
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/4309
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
👇👇ادامه
#داستان
#شالی #ببنج #برنج
#شعر
به حساب باد که میآمد براشون بهتر بود و بعد از اتمام این کار ها شالیها رو بارگاری میکنن به حساب در کیسه مخصوص که میگن جوعال میریختن میبرد خونه و در جای شبیه سیلو بود بهش میگفتن کندو میریختن و به مقدار مصرف شالی رو آفتاب میدان میبردن سردنگ که برنج کنن و بدش میآمد کاه شالی رو که بهش میگن کمِل میبستن میاوردن برای دام ها شون بخصوص برای گاو کمل شالی یجا کود شه هر مدت زمانی که بمونه خاصیت زیادی از نظر غذایی برای دام دارد.
📌خلاصه که بگفته در سالی های که باب شده بود که درو گرها میامدن در یکی از این روستا ها یسال حالا به دلایلی درو گر آن سال در این روستا نیامد و کشاورز ها دیگه عادت براین داشتن که دروع گرها موقع درو میان دروگر ها هم یسالی نیامدن و هی صبرکردن اون سال کسی نیامد و شالی ها بکلی رسیدن و کسی نبود یا دروع گر هانبودن که شالی های این روستا رو درو ع کنن چکار شالی های این روستارو درو کنن و حالا موندن که چکار کنن چار نکنن خود راوی که کشاورز بود و شالی خودش هم در زمینش مانده بود.
👈 به اهالی پیشنهاد داد که بیایم خودمان دسته جمعی مثل گذشته ها یا مثل گندم درو ها شالی ها مونو جمع کنیم و اهالی دیدن که کسی امسال در روستا نیامده و داره شالی ها هم کم کم روی زمین میریزه قبول کردن که خودشونو یا کسی که دهقان داره هو دهقان شو یا اگه فرزند بزرگی هم داره دسته جمعی برن شالی ها رو درو ع کنن و خلاصه که رفتن بسوی جمع آوری شالی ها شون و همه کار های که در جمع آوری شالی هست رو خودشون دسته جمعی شدن رو راوی فرموند که این اشعارو آن سال در حین کار شروع به خوندن کردن البته باملودی هی خوندن:
چون در حین کار ثلیقه ای می خوند و این واقع همان سال رو هم در حین کار خوند ثلیقه ای خوندن، /یاردلاق سربزوعه هواره سرد ها کرده باد میزان بزوعه شالی عطر طمع بیته /،، آخر توعستان بیامبو فصل پاییز بیامبو موقع درو بیا مبو /دسته دسته هاویم دسته ره یاری ها کنیم یاری ره یاور ها کنیم دروع ره بیتر ها کنیم ،/،دسته دسته ها ویم دسته ره یاری ها کنیم دروع ربیتر ها کنیم /،،پینجاله جمع ها کنیم شالی ره دسته دونیم ،/دسته ره کوپا ها کنیم شوها شوپا هادیهیم/اسب و گاور بیاریم شالی ها ره بتوهیم و کمله کناره هادیهیم و شالی ره پاک ها کنیم /خرمن جمع ها کنیم شالی ره جوعال بزنیم /،اسب وقاطر بار ها کنیم شالی ره خانه بوریم/،جوعال خالی ها کنیم شالی ره آفتو هادیهیم ،/،بازم کیسه بزنیم شالی ره دنگ بوریم دنگ پادنگ ها کنیم شالیره دانه ها کنیم برنج ره خانه بوریم /سر زمین سر بزنیم کمله دسته ها کنیم اسب ها ر بار ها کنیم کمله کوپا ها کنیم /
📌خلاصه که آن سال دورع گرها در روستا نیامدن و خود اهالی شالی ها شونو جمع آوری کردن و راوی هم خود این اشعارو فلبداه خوندن و برای ما هم نقل و بیان کردن
🖊گردآوری #حسین_اصفهانی
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/4309
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─