eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
360 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
‌⚫️روضه جانسوز_ماجرای ام حبیبه و اسارت خاندان اهل بیت علیهم السلام _حاج مجید سبزعلی⚫️ ➖⚫️➖➖⚫️➖⚫️➖⚫️➖⚫️➖⚫️ السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ السلام علیک یا اخیک الشهید ابوالفضل العباس " نام زینب در شئون زندگی گل می کند در دل عشاق ایجاد تحول می کند مهدی زهرا که خود رمز توسل با خداست در مقام ذکر با زینب توسل می کند بالا نرفت آنکه به پای تو پا نشد آقا نشد هرآنکه گدای شما نشد مقصود از تکلم طور از تو گفتن است موسی نشد هر آنکه کلیم شما نشد روز ازل برای گلوی تو هیچ کس غیر از خدای عز و جل خونبها نشد در خلقتش زمین و مکانهای محترم بسیار آفرید ولی کربلا نشد .... ما گندم رسیده ی شهر ری توایم شکر خدا که نان تو از من جدا نشد یک گوشه می رویم و فقط گریه می کنیم حالا که کربلای تو روزی ما نشد *داداش* داغ تو اعظم است تحمل نمی شود در حیرتم چگونه قد نیزه تا نشد شاعر:علی اکبر لطیفیان ایام شهادت ابی عبدالله و شهدای کربلا ، روضه،روضه ی عمه ی سادات حضرت زینب یااباعبدالله؛ وارد کوفه شدن کنیز ام حبیبه اومد گفت خانم یه مشته زن و بچه اومدن،لباسا همه پاره،پای برهنه،خیلی گرسنه اند، ام حبیبه یه زنبیل پر از نان و خرما کرد گفت ببر،کنیزه اومد تو کاروان خرماها رو دادن،بچه ها همه گرسنه" خانم کلثوم اومد نون و خرماها رو از دست بچه ها گرفت انداخت تو زنبیل گفت صدقه بر ما حرامه ...." برگشت، (قدیمیا وقتی کارد به استخوانشون میرسید به دو نفر توسل میکردن بعد از عاشورا،یکی حضرت صغری،یکی هم روضه ام حبیبه)گفت نون و خرماها رو برگردون،ام حبیبه تعجب کرد گفت مکه تو نگفتی اینا گرسنه ان،چند روزه غذا نخوردن؟گفت خانوم،تا نون و خرماها رو دادم دست بچه ها یه خانمی اومد گرفت انداخت تو زنبیل گفت صدقه بر ما حرامه" بلند شد از جا گفت صدقه فقط به یه خانواده حرامه"اونم بنی هاشمیان ...." اومد خود ام حبیبه با گریه زنبیلای نان و خرما رو آوردن از بچه ها سوال کرد بزرگ شما کیه؟همه یه خانم قد خمیده رو نشدن دادن؛همه زینب و نشون دادن ..." اومد ام حبیبه،گفت چرا این نان و خرماها رو نزاشتید بچه ها بخورن؟گفت صدقه بر ما حرامه" گفت خانم جان صدقه نیست نذره ...."گفت ام حبیبه نذرت چیه؟گفت نذر من اینه هر کاروانی اومد تو این شهر نان و خرما نذر می کنم،نذرم اینه یه دفعه دیگه خانمم زینبو ببینم ..." یه موقع زینب صدا زد ام حبیبه" نذرت قبول شد ... من زینبم ...." گفت اگه تو زینبی چرا قدت خمیده؟چرا موهات سپید شده؟باورم نمیشه تو زینبی ،اون زینبی که من میشناسم"هیچ موقع از حسین جدا نمیشد ..." یه موقع عقیله ی بنی هاشم حضرت زینب صدا زد ام حبیبه اون سری که بالا نیزه ست سر حسینه ...." حسین لذا چند روز اهل بیت ابی عبدالله رد تو یه خرابه ای نگه داشتن،نه بامی نه در " ده هزار نفر نوشته مرحوم اشتهاردی شهر رو محاصره کرده بودن گفتن الان جیگر بچه های حسین رو میسوزونیم"چی کار کردن؟شروع کردن غذا پختن ...." بچه ها زینب و میگرفتن،عمه ما گرسنمونه ...." زخانه ها بوی طعام می آید ..... اینم برا شهدا،شهدای مدافع حرم زینبی؛ دارن حرکت می کنن،یه موقع زینب دید شمر و زجر ابن قیس و سنان و دیگر نانجیبا دارن به رباب میخندن ...." آخ آخ ..... یه نگاهی کرد حضرت زینب دید رباب دستاشو داره تکون میده ،اما خوابه ...."گفت خانم جان،رباب،همسر برادر بیدار شو ببین این نانجیبا دارن بهت میخندن ....." گفت خانم جان خوابم برد ؛ خواب علی اصغر و دیدم..... خواب دیدم علی اصغر تو بغلمه،دارم براش لالایی می گم ..... دستمو تکون میدادم ........." حسین .......... غم عشقت بیابون پرورم کرد ....... هوای وصل بی بال و پرم کرد ...... ای دل .....ای دل ..... به ما گفتی صبوری کن صبوری صبوری، طرفه خاکی بر سرم کرد ...... دلم را هر چه میخواهی بسوزان تنم را هرچه میخواهی بلرزان ولی در کوچه های کوفه و شام .... به پیش چشم نامحرم مگردان ... حسین ......... ➖➖➖➖➖➖➖➖
. |⇦•نوا از نینوا می رفت... و توسل به حضرت زینب کبری سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج‌مهدی صالحی کرمانی ●━━━━━━─────── شب شددیدم عده ای کنیز اطراف یه خانم مجلله ی رو گرفتن دارند میارن. بی بی زینب تا چشمش افتادبه این‌خانم بلند شدند رفتن بین بچه ها نشستن چادر رو صورت کشیدن. الهی بمیرم برات زینب. کار به جایی رسیده بود با دستشون صورتشون رو پوشانده بودن الله اکبر هنده آمد روی کرسی مخصوص که گذاشته بودند نشست اما دیدند بر خلاف دیگران که بهشون زخم زبان میزدن این خانم شروع کرد دلداری دادن از خدا گفتن از زمان قضاو قدر گفتن حرفاشو زد رو کرد بعدرو‌کرد به خانوما، خانم ها بزرگ تر شما کیه؟ یه چندتا سوال ازش دارم بی بی زینب رو نشونش دادن. یکی گفت: عمه جان! خانم ادب داره جوابشون رو بدید. جواب ابن زیاد رو زینب نمی داد. یزید با اون همه شکوه وجلالی که براخودش درست می کرد بی بی فرمودند: من اصلا ننگم میاد با تو حرف بزنم. دنیا من رو کشونده اینجا با تو روبه رو شدم من ننگم میاد با توی یزید حرف بزنم.. دختر علی است، دختر حضرت زهراست... اینجا گفتند: خانم جان این خانم فرق می‌کنه جوابشون رو بدین. رو کرد به بی بی زینب... خانمِ اسیر! بگو بدانم شما از کدام شهر و دیارید؟ بی بی فرمودند: ما از مدینه ی پیغمبریم.هنده تا نام رسوالله و مدینه را شنید ادب کرد از روی کرسی بلند شد نشست روی خاکای خرابه صدا زد: خانم! اسم مدینه رو بردی من چندسال تو مدینه بودم خاطرات خوبی دارم، دوستان خوبی دارم، بگو بدانم شما از کدام محله ی مدینه هستید؟ بی بی فرمودند: ما از محله ی بنی هاشمی هستیم. هنده خوشحال شد یعنی میشه این خانم زینب من رو دیده باشه؟! یعنی میشه این خانم از حسین به من خبری بده !؟صدا زد خانم! بگو بدانم آیا خانه ی مرتضی علی و زهرا را می‌شناسی؟ گفت: بله!... چقدر هنده خوشحال شد. گفت: خانم آیا بچه های زهرا رو میشناسی؟ فرمودند: بله! از کدامشان سوال میکنی؟ صدا زد: خانم! بگو بدانم آیا حسینِ زهرا را میشناسی؟فرمودند: بله، هنده حسین رو خوب میشناسم. اما یه سوال دیگه کرد دیگه بی بی زینب نتونست جواب بده آنچنان گریه ای سر داد تمام خرابه ضجه و ناله شد. اومد جلوی بی بی صدا زد: خانم مگر زینبِ من طوری شده؟ مگر از بی بی ام زینب خبری داری؟ چادر رو کنار زد بی بی، صدا زد هنده حق داری نشناسی بخدا من زینبم! آنچنان هنده تو صورت خود زد کاش کور شده بودم نمی دیدم خانم به من گفتن اسرای خارجی اند. شما کجا؟ اسیری کجا؟ شما کجا؟ خرابه ی شام کجا؟ حسین از دست ما می‌رفت اگر زینب نمی آمد ... نوا از نینوا می‌رفت اگر زینب نمی آمد ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
4_6046156338822648667
7.2M
|⇦نوا از نینوا می رفت.. و توسل به حضرت زینب کبری سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج مهدی صالحی کرمانی مرادقلی‌: ●━━━━━━─────── امام حُسَیْن(ع) می فرماید: شیعیان و پیروان ما آن کسانی هستند که دلهایشان (و به تبع آن افکار و اعمالشان ) از هر گونه ناخالصی (و فریب و نیرنگ و سوء استفاده از اعتماد مردم) و کینه ( و دشمنی یا خیانت ) و ناسالمی ( و تقلب و تزویر ) پاک و پیراسته باشد. 📚تفسیرالإمام العسکری(ع)، (ص 309، ح154)
Moharram 1396 - Shab 15 - 03 - Heyat Sarollah Rasht - Abozar Biukafi - Zamine @ #02.mp3
5.78M
دوباره این دلم گرفت؛ بهونه‌ی همیشگی از داغ کربلا برام؛ به خدا تلخه زندگی بغضی توی گلومه و، چشمامو بارون می‌کنه خاطره‌های کربلا، نوکرو داغون می‌کنه دلت برام بسوزه کاری کن ببین حیرون‌تم توو حسرتِ بوسیدن دوباره‌ی شیش‌گوشه‌تم زیارت تو ارباب، افضل الاعمال کاشکی بیام زیارت، اربعین هر سال ـ ـ ـ مثل نمازِ واجبه؛ زیارت کرب‌وبلا خود خدا امون میده، برا تموم زائرا نصیب کُل زائراست، دعای خیر مادرت نَه که فقط مادر تو، بلکه نگاه خواهرت ضامن کُل حاجت‌های زائر تو حیدره بابات علی خستگیای نوکراتو می‌خره هرکی حرم ندیده، فقط شنیده از جوونی و عمرش، خیری ندیده ـ ـ ـ هرکی به جایی برسه؛ از سرزمین کربلاست شش‌گوشه‌ی ارباب ما؛ کعبه‌ی دوم خداست دلم می‌خواد بیام بازم، گریه کنم برای تو یه دنیا غصه بخورم، برا مصیبتای تو با لب خشک و روی خاکی و دل پُر مِحنم میام که باشه یکّمی شبیه تو حال منم گریه کنم برای، زخم تن تو الهی که بمیره، سینه‌زن تو [شب پانزدهم ۱۳۹۶.۰۷.۱۳] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های‌حاج‌ابوذر‌بیوکافی
☑️ ☑️ ☑️ 😭 🎤مداح :حاج میثم مطیعی جمعه ها دارند میگذرند میگذرند با غم های تو عاشقات کم کم جون میدن پیر میشن آدم های تو الهی منم مو سپیدت شم تو این نا امیدی امیدت شم یعنی میشه من هم شهیدت شم یا مولا یا مولا یا مهدی .... یا مولا جمعه ها دارند میگذرند میگذرند با غم های تو خوش به حال دیوونه هات ما کجا و دنیای تو شده زندگی بی تو بی سامون ببخشید که از ما شدی دل خون تو رو یادمون رفته آقا جون یا مولا یا مولا یا مهدی ..... یا مولا جمعه ها دارند میگذرند میگذرند با غم های تو منتظر اونه که یه روز جون بده آخر پای تو چی میشه پر از عطر رؤیا شم تو آغوش تو غرق دریاشم برات مثل بحرالعلوم باشم یا مولا یا مولا یا مهدی ..... یا مولا 🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥ماجرای شب اول قبر فردی که نقش شمر را در تعزیه خوانی داشت یا حسین🖤🖤🖤😭😭😭😭😭😭😭😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مستحبات دفن میّت (مرجع تقلید آیةالله خامنه ای) سوال چه چیزی مستحب است که همراه مرده درون خاک بگذاریم مرجع تقلید: حضرت آیت الله العظمی خامنه ای(مدظله) جواب از روایات و استفاده می شود دفن برخی از چیز ها با میت موجب کم شدن عذاب و فشار قبر است: 1. تربت امام حسین: سيد بن‌ طاووس‌ در «فلاح‌ السائل‌»به‌ اين‌ موضوع‌ تصريح‌ فرموده‌ و مي‌گويد: «ويجعل‌ معه‌ شيئا من‌ تربة‌ الحسين ‌(علیه السلام) فقد روي‌ انه‌ امان‌ و المنزل‌ مهول‌ يحتاج‌ الي‌التوصل‌ والسلامه‌ منه‌ بغايه‌ الامكان‌» و با ميت‌ مقداري‌ از تربت‌ حسين‌(علیه السلام) قرار داده‌مي‌شود. روايت‌ شده‌ است‌ كه‌ آن‌ امان‌ است‌ و منزل‌ (قبر) ترسناك‌ است‌ كه‌ محتاج‌ رهايي ‌و سلامت‌ از آن‌ به‌ حد امكان‌ است‌. رواياتي‌ نيز در اين‌ زمينه‌ وارد شده‌ است‌؛ از جمله‌ روايت‌ جعفر بن‌ عيسي‌ ازحضرت‌ ابا الحسن‌(علیه السلام)،امام رضا (علیه السلام) است‌ كه‌ مي‌فرمايد: «ما علي‌ احدكم‌ اذا دفن‌ الميت‌ و وسده‌بالتراب‌ ان‌ يضع‌ مقابل‌ و جهه‌ لبنة‌ من‌ طين‌ الحسين‌(علیه السلام) ولايضعها تحت‌ رأسه‌؛ بر احدي‌از شما چه‌ اشكال‌ دارد وقتي‌ ميت‌ را دفن‌ كرد و با خاك‌ او را پوشاند در مقابل‌ صورتش‌آجري‌ از تربت‌ حسين‌ را بگذارد؟! و آن‌ را زير سرش‌ قرار دهد؟؟» شيخ‌ عباس‌ قمي‌ نيز مي‌فرمايد: «... فوايد تربت‌ شريفه‌ آن‌ حضرت‌ بسيار است‌ ازجمله‌ آن‌ كه‌ مستحب‌ است‌ با ميت‌ در قبر گذاشتن‌ و كفن‌ را با آن‌ نوشتن‌ و سجده‌ كردن‌ برآن‌ و...» در باب آداب کفن و دفن در کتاب شریف وسایل الشیعه داستانی آمده که مختصراً به این شرح است: در زمان امام صادق (علیه السلام) زنی مرتکب عمل زنا شد و از آن بچه دار شد بعد از به دنیا آوردن برای رسوا نشدن در میان قوم بچه را سوزاند . پس از چند روزی مرد هر چه او را به خاک می سپردند خاک او را قبول نمی کرد ( او را پس میزد) امام صادق (علیه السلام) دستور دادند که درون قبر او مقداری تربت کربلا بریزند این کار را کردند قبر آن زن را قبر او را در بر گرفت. 2. کفن کردن میت با لباس احرام که با آن طواف کرده و لباس نمازش. 3. قرار دادن جریدتین خضراوین (دو تکه چوب تازه سبز) همراه میت. 4. نوشتن اسم میت بر کفن و این جمله که «انه یشهد ان لا اله الا الله». 5. نوشتن قرآن بخشی یا همه آن بر کفن با تربت امام حسین (علیه السلام). 7. داشتن پارچه ای مخصوص برای پاک کردن اشک های عزای حسینی و نگاهداری آن به عنوان تبرک و همراهی در قبر سابقه دیرینه ای بین عزاداران دارد. در بین علما این کار شهرت فراوانی دارد که در زیر به دو نمونه از آن اشاره می کنیم: الف - فقیه مقدس، میرزاى تبریزى (قدس سرّه(مقید بودند که دستمال سیاهى را که مخصوص گریه بر اهل بیت )علیهم السّلام) بود، در روضه ها با خود حمل کنند و به ندرت این کار را فراموش مى کردند. ایشان مقید بودند که اشک خود را با آن دستمال سیاه پاک کنند و همیشه مى فرمودند: «من این دستمال ها را براى قبرم مى خواهم و وصیت کرده ام که دستمال ها را در قبر من جاى دهند تا امانى باشد براى قبر و قیامت بعد از فوت مرحوم تبریزی (ره)، فرزندانشان دستمال ها را قبل از کفن کردن، هر چه جستجو کردند پیدا نکردن تا آن که نوبت به کفن کردن مرحوم میرزا (ره) رسید. همین که کفن را باز کردند، ناگهان مشاهده شد دستمال ها در کفن است و معلوم شد که مرحوم میرزا (ره) قبل از رفتن به بیمارستان (که آخرین بستری ایشان بود و در همان بیمارستان از دنیا رفتند) دستمال ها را در کفن خود قرار داده اند. ب - دستمال اشک مرحوم آیت الله سیّد شهاب الدّین مرعشی نجفی (ره) مرحوم آیت الله مرعشی نجفی (ره) نیز در فرازی از وصیتنامه ی شریف خود می گویند: «سفارش می کنم دستمالی را که اشک های زیادی در رثای جدّم حسین مظلوم (علیه السّلام) و اهل بیت مکرّم او ریخته و صورت خود را با آن پاک می کردم بر روی سینه در کفنم بگذارید. یاحقّ.
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ 🔹طراز المذاهب از بحر المصائب نقل مى كند: روزى حضرت عليا مخدره زينب نزد حضرت سجاد آمد. حضرت چون چشمش به آن مخدره افتاد، فرمود: اى عمه ، ديشب در عالم رؤ يا چه ديدى و از مادرت فاطمه چه شنيدى ؟ آن مخدره عرض كرد: تو از تمامى علوم آگاهى . آن حضرت فرمود: چنين است ، و مقام ولايت همين است ؛ اما من مى خواهم از زبان تو بشنوم و بر مصيبت پدرم بنالم . 🔸عرض كرد: اى فروغ ديده بازماندگان ، چون چشمم قدرى آشنا به خواب شد، مادرم زهرا را با جامه سياه و موى پريشان ديدم كه روى و موى خود را با خون برادرم رنگين ساخته است . چون اين حال را بديدم ، خويشتن را بر پاى مباركش بيفكندم و صدا به گريه و زارى بلند كردم و سر آن حال پر ملال را از وى پرسيدم . ▪️فرمود: دخترم ، زينب ! من اگر چه در ظاهر با شما نبودم ليكن در باطن با شما بودم و از شما جدا نبودم . مگر به خاطر ندارى عصر روز تاسوعا، كه برادرت را از خواب برانگيختى ، برادرت بعد از مكالمات بسيار گفت : جد و پدر و مادر و برادرم آمده بودند چون بر مى گشتند مادرم وعده وصول از من بگرفت ؟! اى زينب ، مگر فراموش كردى شب عاشورا را كه ناله واحسيناه ! واحسيناه ! از من بلند شد و تو با ام كلثوم مى گفتى كه صداى مادرم را مى شنوم ؟ آرى ، من در آن شب ، با هزار رنج و تعب ، در اطراف خيمه ها مى گرديدم و ناله و فرياد مى زدم و از اين روى بود كه برادرت حسين به تو گفت : اى خواهر، مگر صداى مادرم را نمى شنوى ؟ اى زينب ! ▪️مگر در وداع بازپسين فرزندم حسين ، و روان شدن او سوى ميدان ، من همى خاك مصيبت بر سر نمى كردم ؟ ▪️ اى زينب ، چه گويم از آن هنگام كه شمر خنجر بر حنجر فرزندم حسين را بر نوك سنان بر آوردند...😭 اى زينب ، اى دخترجان من ! چه گويم از آن وقت كه لشكر از قتلگاه به سوى خيمه گاه روى نهادند و شعله نار به گنبد دوار بر آوردند. اى دختر محنت رسيده ، من همانا در نظاره بودم كه مردم كوفه با آن آشوب و همهمه و و لوله خيمه ها را غارت كردند و آتش در آنها زدند...😭 و جامه هاى شما را به يغما بردند و عابد بيمار را از بستر به زمين افكندند و آهنگ قتلش نمودند و تو، نالان و گريان ، ايشان را از اين كار باز مى داشتى ، و نيز هنگامى كه شما را از قتلگاه عبور مى دادند تمامى آن احوال را مى ديدم و آن چهار خطاب تو به جد و پدر و مادر و برادرت را استماع مى نمودم و اشك حسرت از ديده مى باريدم و آه جانسوز از دل پردردم بر مى كشيدم . ▪️دخترجان من ، اين خون حسين است كه بر گيسوان من است...😭 و من در همه جا با شما همراه بودم ، خصوصا هنگام ورود به شام و مجلس يزيد خون آشام و رفتار و گفتار آن نابكار بدفرجام . ▪️عليا مخدره مى فرمايد، عرض كردم : اى مادر، از چه روى اين خون را از موى و روى خويش پاك نمى فرمايى ؟ فرمود: اى روشنى ديده ، بايد با اين موى پر خون در حضرت قادر بي چون به شكايت برم و داد خود را از ستمكاران و كشندگان فرزندم بازجويم ، و عزاداران و گنهكاران امت پدرم را شفاعت بنمايم . 🔹و تو را وصيت مى كنم كه سلام مرا به فرزند بيمارم ، سيد سجاد، برسانى و بگويى به شيعيان ما اعلام كند كه در عزادارى و زيارت فرزندم حسين كوتاهى نكنند و آن را سهل نشمارند كه موجب ندامت آنها در قيامت خواهد بود.
امیری حسین و نعم الأمير.mp3
2.66M
🔹امیری حسین و نعم الأمير🔹 این اولین باره می‌شم کبوتری در هوای تو این اولین باره می‌شم مسافر نینوای تو این اولین باره میام پیاده تا کربلای تو منم می‌شم راهی سمت حرم میام به سوی تو با هر قدم منم میام با پدر مادرم چقدر خوبه که می‌بینم جاده‌ها رو چقدر خوبه که می‌بینم این صفا رو چقدر خوبه که می‌بینم موکبای بهشت نجف کربلا رو میام یا حسین دست من رو بگیر امیری حسین و نعم الأمير ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ این اولین باره تو دست من هم روشنه فانوس این اولین باره میام مثه قطره تا اقیانوس این اولین باره میام به سوی تو برا پابوس منم به پابوست آقا میام با تشنگی سمت دریا میام با حسرت مشک سقا میام چقد خوبه سیراب می‌شن تشنه‌لب‌ها پر از نور مهتاب می‌شه اینجا شب‌ها چقدر خوبه مثل برادر می‌مونیم ما ایرانیا با عرب‌ها همه هم‌دلیم دیگه تو این مسیر امیری حسین و نعم الامیر 📝 .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بسم الله الرحمن الرحیم ⚫️ همه رفتند و من جـا ماندم ای دوست ز بخــت بد به دنیــا ماندم ای دوست چـــرا رفتی مــــرا با خــــود نــبــردی ببین بعـد از تو تنــها ماندم ای دوست بیـــــادت در نـــــوای آب آبـــــــم ٢ فردا گفت عبدالله بیا بستر منو زیر آفتاب پهن کن،،،خانم جان چرا زیر آفتاب،،، گفت اخه خودم دیدم بدن داداشم سه روز زیر افتاب بود،،، به یـــــادت در نـــــــوای آب آبـــــــــم هی میخوام بلند شم؛ نمینونم بزار بشنیم،،، چنـــــان تو زیــــر تیـــــغ آفــــتابــــم داداش،،، تو راحــــت خفته ای در خـانه ی قبر ولی من از غــــمت خـــــانه خــــرابم لباس تــــو در آغــــوشـم بـــــــرادر صــــدایت مونــــده در گــوشم برادر حسین،،، تو موندی بی کفــــن بر خاک صحرا چگـــونه من کفــــــن پوشـــــم برادر؟ داداش چی دیدم،،، منو کابـــوس شمشــــــیر و تـــــن تو تماشـــــای به غـــــارت بـــــــردن تو  تو را ســــر نیــــــزه هـا بردند مانده بــــــرای مــن فقـــــــط پیـــراهن تو داداش،،، سر وسر نیـزه می بیــنم به خـــوابم همینکـــه پلک بر هـــــم میگـــــذارم تـــــو را بـــر نیــــــــزه میبیـــــنم،،، داداش منکه امده بودم،،، منکه بالا سرت بودم،،، خودت با گوشه ی چشمت اشاره کردی من برگردم،،، منکه امده بودم چرا گفتی من برم؟،،، چرا گفتی ارجعی الی الفسطاط؟چرا نگذاشتی من پیشت باشم؟ عقده شده برام،،،،داداش من بر گشتم،،، نمیدونم تو این فاصله چی شد،،، یه موقعه رسیدم دیدم سرتو خولی برده،،،، یه موقع رسیدم دیدم لباسات دست این و اونه،،، یه موقع دیدم انگشت و انگشترتو بردند،،، دیدم یه جایی سالم تو بدن نذاشتن،،، لبامو رو لبات گذاشتم،،، حسین حسین حسین،،،، روضه ی خانم زینب (س) یه گریز داره،،، گریز روضه ی خانم زینب (س) کجاست؟ داداش دیر رسیدم،،، همه رفته بودن،،،منی که پنجاه وچهارسال سرموبلند میکردم تو رو میدیدم؛ حسرت یه بار دیدنت به دلم موند،،، داداش چهل منزل سرتو بالا نیزه دیدم،،، اما هرچی التماس کردم یه بار نیزه دار نیزه رو بیاره پائین من سر تو بغل کنم نشد،،، داداش سرتم قسمت من نشد،،، اما خدا رو شکر،،، بالاخره سرت قسمت به نفر شد،،، خدا رو شکر بالاخره یه نفر به آرزوش رسید،،، بابا مگه نگفتـــی بر میگردم عـمه رو خیلی خسـته کردم بیا میخـــوام دورت بگـردم حسین حسین حسین،،، بیاد جمیع اموات اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم والعن اعدائهم اجمعین
4_5985650836716390410.mp3
5.41M
🌹 🌹 نم نم داره بارون میاد  داره برام مهمون میاد  خرابه بوی نون میاد  وای وای وای  داره از راه دور میاد  تو طبقی از نور میاد  از سفر تنور میاد  وای وای وای  آروم آروم از طبق بیا کنارم  سر رو سرت بزارم  حرف نگفته دارم  چند شبه بابا یه لقمه نون نخوردم  اسمتو که میبردم فقط کتک می خوردم  وای وای وای  حالا که اومدی بمون  یه ذره لالایی بخون  میخوام بخوابم بابا جون  وای وای وای  ما بینمون فاصله بود  سهمم فقط آبله بود  خنده های حرمله بود  وای وای وای  ربابو ببین  اصلا نمیخوره آب  هرروز نشسته بی تاب  تنها به زیر آفتاب  شبا دیگه یا بچه اش خواب میبینه یا خواب آب میبینه داره عذاب میبینه امان از این غریبی نبودی و اسیر شدم بابا یه روزه پیر شدم بازار شام تحقیر شدم وای وای وای الهی که اون محله ی یهودی خراب بشه به زودی خدا رو شکر نبودی عمه رو نشون میدادن از سر بام امون از این جدایی از من نپرس از من نخواه بگم از مجلس گناه از اون همه تیر نگاه وای وای وای از من سوال از تو جواب عمه کجا بزم شراب دخترای ابوتراب وای وای وای نزدیک بود امروز کنیز خونه ای شم ببین آروم نمیشم باید بمونی پیشم یا بمون و یا منم ببر بابایی با هم میریم دو تایی دیگه بسه جدایی امون از این غریبی  .
. |⇦•بسم رب النور.. و توسل به باب الحواج حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله علیه اجرا شده شبِ اول محرم ۹۹به نفس استاد حاج منصور ارضی ●•┄༻↷◈↶༺┄•● السلام علیک یا مولاتی یا فاطمه الزهرا بسم رب النور رب العشق رب العالمین بسم احمد ، بسم زهرا و امیرالمؤمنین بسم رب الجود بسم مجتبی بسم کریم بسم ثارالله بسم الله رحمن الرحیم السلام ای بهترین ماه ای محرم السلام السلام ای بهترین ارباب عالم السلام از تو ممنونم که از غم راحتم کردی حسین با تمام روسیاهی دعوتم کردی حسین تا شدم مجنونِ تو عقلم دو چندان رشد کرد در محرم نور ایمانم فراوان رشد کرد ذره ای هستم که از مهر شما آکنده ام شک اگر کردم به درمان شما شرمنده ام آنکه اهلِ حرف بود و در عمل جا زد منم آنکه دائم پای عشقت رنگ می بازد منم تو همان آقایی و روضه همان دارالشفاست گریه بر داغِ تو بر هر درد بی درمان دواست قطره ی اشکی سبب شد کور بینا بازگشت با عصا آمد به سوی روضه با پا بازگشت هست مدیون تو سر تا پا وجودم یاحسین بی نگاهت صد کفن پوسانده بودم یاحسین حرف پیر زیرکی همواره در یادِ من است مثل او این حرف در طوفان فریاد من است هر که هستم هر چه هستم بر کسی مربوط نیست جود اربابم حسین بن علی مشروط نیست پیرهن مشکی به تن کردن عبادت کردن است یا حسینِ ما همان قرآن تلاوت کردن است واجب عینی است گریه قابل تبدیل نیست کعبه هم تعطیل باشد روضه ات تعطیل نیست می شود این روضه ها بی سایبان هم برقرار برتر از عرش است روضه سقف می خواهد چه کار چادر زهرایِ اطهر سایبانِ روضه هاست بانویِ پهلو شکسته میزبان روضه هاست روضه ای را که به پا کرده در این دنیا خودش اختیارش نیست دست هیچ کس الا خودش پس به پایِ هم چرا بیهوده می پیچیم ما پایِ زهرا که وسط باشد همه هیچیم ما ما تأسی می کنیم امسال بر بانو رباب سینه زن خواهیم شد حتی به زیر آفتاب بی اراده غرق ناله بی امان بی اختیار گریه باید کرد مثل مادران داغدار گریه های مادرانه یادگار فاطمه است روضه خواندن کار ماها نیست کار فاطمه است سوختی در آتش صحرا بُنَیّ سوختم رفت غارت آن لباسی که برایت دوختم کاش در گودالِ خون عطشان نبودی لااقل پیش چشم این و آن عریان نبودی لااقل شاعر : علی ذوالقدر *السلام علیک یا مسلم ابن عقیل قربونت برم تو کوفه سرگردان شدی .. بی مقدمه شعر بخوانمُ گریه کنی ..* حضرتِ ماه نیا، شاه نیا، آه نیا سمتِ کوفه قدمی بیش دگر راه نیا بین این غمکده کفتار زیاد است زیاد منکِر حیدر کرار زیاد است زیاد از غریبی شده ام در به در و سرگشته هیچ کس پشت سرم نیست، ورق برگشته کوفیانی که نوشتند مریدت هستند ریسمان دور دوتا دست سفیرت بستند وسط کوچه به نیرنگ، مرا سیر زدند بر لب و بر دهنم قبضه ی شمشیر زدند از کنارم قدح آب خنک می بردند با لب تشنه مرا زیر کتک می بردند قسمت این بود که لب تشنه فدایت بشوم اولین تشنه لبِ بزم عزایت بشوم گفتم حسینُ، ناله کشیدم با اذن زهرا، مشکی پوشیدم گریه شد کارم، سینه زنِ یارم با زینب می خوانم، با زهرا می نالم لبیک ثارالله ، یا اباعبدالله .. با چشم گریان، بر روی دارم با کام عطشان، جان می سپارم چشمم به راهت، کو آقا سپاهت یابن الزهرا گشته، کوفه قتلگاهم لبیک ثارالله ، یا اباعبدالله .. کوفه هم آقا مثلِ مدینه بغض علی را دارد به سینه آمده لشکر بهرِ علی اصغر میریزد در صحرا جسم علی اکبر .. لبیک ثارالله ، یا اباعبدالله .. ــــــــــــــــــ
حاج منصور ارضی_ شب اول.mp3
12.28M
|⇦•بسم رب النور.. و توسل به باب الحواج حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله علیه اجرا شده شبِ اول محرم ۹۹به نفس استاد حاج منصور ارضی
. |⇦•باید از سر بشنوی ... و توسل به باب الحوائج حصرت مسلم ابن عقیل علیه السلام اجرا شده محرم ۱۴۰۱به نفس حاج میثم مطیعی ●━━━━━━─────── اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِ اللهِ وَعَلَی الْاَرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ ، عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُلاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْن وَ عَلی عَلَیِ بْن الْحُسَین وَ عَلی اَوْلادِ الْحْسَیْن وَ عَلی اَصحابِ الْحُسَین.. بشنو از نِی ناله هایی سوخته ماجرای نینوایی سوخته بشنو از نی رسمِ خاکستر شدن همسفر با یک گلِ پرپر شدن باید از نو بنگری در کارِ نِی باید از سَر بشنوی اسرارِ نِی آه، یارب نِی کجا و سر کجا؟ ای خدا حنجر کجا خنجر کجا؟ بر سر نِی زلف او دل می برد تا خدا منزل به منزل می برد تا قیامت دلربایی می کند سالکان را رهنمایی می کند برلبش آیاتِ قرآن کریم هر خَم مویش صِراطُ المُستَقیم شست و شو کن دیده و دل را به اشک نیست ره در این حرم الّا به اشک *شب اولِ محرم بیا به چشات التماس کن؛بگو یه عمری من به حرف شما گوش کردم،هر صحنه حرامی رو دیدم..امشب شما بیاید به حرف من گوش کنید.ای خدا به خون قلب اباعبدالله:الهی العفو....* گوش کن این بانگ هَلْ مِنْ ناصِر است بار بربندد هر آن کس حاضر است من که می دانم می آید پیکِ تو می دمد از هر رگم لبیکِ تو من که می دانم مرا هم می خری می بری تا کربلایت، می بری... یک نگاهِ تو شهیدم می کند گر شَقی باشم سعیدم می کند *سفیر امام حسین آمد کوفه راوی نوشته از مسجد کوفه بیرون آمد یه نگاه به پشت سرش کرد،دیدکسی نیست..."فَمَضَى عَلَى وَجْهِهِ مُتَلَدِّداً فِي أَزِقَّةِ الْكُوفَةِ" همین جور سرگردان تو این کوچه ها می چرخید."لایَدری أیْنَ یَتَوجَّه..."نمی دونست باید کجا بره... مسلم باب امام حسینه.یکی از ویژگی های مسلم اینه که گریه کنِ امام حسینه... در اوج سختی،در اوج خطر گریه کنِ امام حسینه یکی بهش گفت:مسلم گریه نکن گفت:ملعون! "واللهِ ما بِنَفْسی بَکَیتُ"من برای خودم گریه نمی کنم. "وَ لَا لَهَا مِنَ القَتْلِ أرْثِي" من برای خودم مرثیه نمیخونم..."وَ لَکِن أبکِی لِلحُسَینِ وَ آلِ الحُسَینِ"من دارم برای حسین گریه می کنم. "وَ لَکِن أبکِی لأهلِی المُقبِلِینَ إلَیَّ"من دارم برای خانواده و دخترها و زن ها و اهل حرمی که دارند میان سمت کوفه گریه می کنم. مسلم ابن عقیل از بالای دارُالاماره بر روی زمین افتاد. اندکی گذشت...راوی میگه:نگاه می کردم به حسین بن علی؛وقایع رو می نوشت این جمله رو برکاغذ جاری کرد" وَبقِیَ الحُسَینُ فَردًا وَحیِدًا"میگه دیدم حسین تنهایِ تنها شد میدونی چی کار کرد؟"فنَظَرَ یمیناً و شِمالا" یه نگاهی به راست وچپ کرد "فَلَمْ یرَی مِنْ أصحابِه اَحَداً»دیگه کسی رو ندید.اینجا شروع کرد صدا زدن... "یا مسلمَ بنَ عقیل...یا هانی بنَ عُروه...یا حبیب بنَ مَظاهر..."دونه دونه همه رو صدا کرد بعد فرمود:"فَقُومُوا مِنْ نَوْمَتِکُمْ، أَیُّهَا الْکِرام"از این خواب ابدی بلند شید.، "وَ ادْفَعُوا عَنْ حَرَمِ الرَّسُولِ الطُّغاةَ"مگه نمی بینید دارند به خیمه های من نگاه می کنند؟صدای غریبی اینجا بلند کرد"هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنیِ هَلْ مِنْ ذَابٍّ یَذُبُّنی"راوی میگه هر چی دور و برم رو نگاه کردم صدایی از لشگر عمرسعد بلند نشد...کسی نگفت من یاریت می کنم...یه وقت شنیدم یه صدا از پشتِ سرش شنیده شد..."فَارْتَفَعَتْ أَصْوَاتُ النِّسَاءِ بِالْعَوِیلِ وَ الْبُکاء"زن ها شروع کردند داد زدن دخترا شروع کردند گریه کردن... 』 ــــــــــــــــــ.
Shab01Moharram1401[02].mp3
12.62M
|⇦•باید از سر بشنوی.... و توسل به باب الحوائج حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام اجرا شده شبِ اول محرم ۱۴۰۱به نفس حاج میثم مطیعی
علیهم السلام بند1⃣ یا شدید القُویٰ یا شدید المِحال یا عزیز و یا عزیز و یا عزیز میکشه زینب و فکر این واژه ها خارجی و نامسلمون و کنیز یا محسن، ما کجا و این حرفا یا مُجمِل، ما کجا نون و خرما یا مُنعِم، ما کجا کوچه بازار یا مُفضِل، بین نامردا تنها تو این شلوغیا جونم، به لب اومده این ازدحامِ نامحرم، برا ما بده یا لا اله الا انت، نجاتم بده بند2⃣ یا شدید القُویٰ یا شدید المِحال یا عزیز و یا عزیز و یا عزیز میکشه زینب و فکر این واژه ها شهر شام و روضه های بی گریز یا محسن، ما کجا و خاکستر یا مُجمِل، ما کجا و دردسر یا مُنعِم، ما کجا و چشم بد یا مُفضِل، بی نقاب و بی معجر این شهر و خنده هاش آتیش، به قلبم زده توی دلم از این دنیا، غم بی حده یا لا اله الا انت، نجاتم بده بند3⃣ یا شدید القُویٰ یا شدید المِحال یا عزیز و یا عزیز و یا عزیز میکشه زینب و فکر این واژه ها کوچه ها و خونه های ناله خیز یا محسن، ما کجا و بزم می یا مُجمِل، ما کجا و کعب نی یا مُنعِم، ما کجا سیلی خوردن یا مُفضِل، تازیونه پی در پی خیلی مصیبتا دیدم، حرم شاهده خیلی سپر شدم اما، نداشت فایِده یا لا اله الا انت، نجاتم بده
🎤 ✔️ ای مشکل گشا خاتون کرب و بلا دختر سلطان عشق(رقیه جان)۴ ای زهرا نما هستی الگوی حیا عشقِ بانوی دمشق(رقیه جان)۴ چه اسم زیبایی داری بی بی (اسم تو قلبمو میلرزونه) هر چی دارم تو زندگیم قطعاً (از کرم رقیه خاتونه) ضربان قلبمی،هیجان قلبمی جاری مثه خون توی شَرَیان قلبمی ✔️(سیدتی،یا رقیه) اعجازه خدا به دردم تویی دوا ای داروی تب عشق(رقیه جان)۴ شور روضه ها ای زیباترین نوا زمزمهٔ بر لب عشق(رقیه جان)۴ تو انتها و آخر عشقی (عشق تو واسم دین و ایمونه) به کوریه منکر تو میگم (دلبر من رقیه خاتونه) ضربان قلبمی،هیجان قلبمی جاری مثه خون توی شَرَیان قلبمی ✔️(سیدتی،یا رقیه)✔️ عشقِ نوکرا دلها بر تو مبتلا قلبمه تسلیم تو(رقیه جان)۴ محشر محشری به زینب تو دلبری واجبه تعظیم تو(رقیه جان)۴ ارادتم بی بی به تو خاصه (چشام برات همیشه گریونه) غصه ندارم روز محشر من (که شافعم رقیه خاتونه) ضربان قلبمی،هیجان قلبمی جاری مثه خون توی شَرَیان قلبمی ✔️(سیدتی،یا رقیه)✔️ (کربلایی امیرحسین سلطانی)