eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
13.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
334 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
. زیارتِ اربعین و حضرت رقیّه سلام اللّه علیها‌‌ مانندِ رقیّه تک وُ تنها ماندم از قافله‌یِ کرب‌وبلا جا ماندم او از غمِ تو پایِ طبق دق کرد و .... من لنگِ گناه وُ این دلِ وا مانده‌َم ✍ .
. چادرم را پس بگیر و فرش این کاشانه کن عمه مهمان آمده موی سرم را شانه کن از محالات است اما گیسویم را باز کن فکر پنهان کردن گوش منه دردانه کن آب و جارویی بزن ویرانه را زینت ببخش من خجالت می کشم فکر من بی خانه کن پادشاه عالم امشب روی دامان من است گرد از رویم بگیر این بزم را شاهانه کن عمه زحمت دادمت امروز راحت می شوی گریه کمتر بر عروج سوخته پروانه کن از روی پیراهنم امشب مرا غسلم بده زخم بسیار است عمه همتی جانانه کن موقع دفنم که شد منت ز نامردان نکش نیمه شب این گنج را پنهان در ویرانه کن ✅ناصر دودانگه-محرم۱۴۰۲ 👇 ‌.
. شهادت س: بند اول: چقدر بدون تو ترسیدم بابا خرابه  سرده  و لرزیدم بابا هر چی چشامو می بستم توو خواب حرمله رو باز می دیدم بابا رو نیزه بودی منم کتک میخوردم رو نیزه بودی اسمتو که می بردم رو نیزه بودی سنان که می آزردم حالا با سر پیش منی بابا من الذی أیتمنی بابا بند دوم: رمق نداره دیگه زانوم بابا کبوده صورتم‌ و پهلوم بابا شبیه مادرته می بینی که شکستگیِ رویِ ابروم بابا عمو نبود که ببینه دنیام سوخته عمو نبود که معجر زیبام سوخته عمو نبود که ببینه موهام سوخته حالا با سر پیش منی بابا من الذی أیتمنی بابا بند سوم: سپر برام می شد هربار عمه چه طعنه ها شنید از اغیار عمه خدا میدونه چقدر فکر ما بود میون ولوله ی بازار عمه بزم حرام و کعب نی و دندانت بزم حرام و درد و غم طفلانت بزم حرام و غصه ی توو چشمانت حالا با سر پیش منی بابا من الذی أیتمنی بابا شعروسبک: ✍ 👇👇👇
. بند اول: بخشنده ی روزگاری سامون این بیقراری هستی و عالم گداته جانم به این سفره داری دریا تویی شاه کریمان دنیا تویی ما بنده هستیم و مولا تویی زیبا صنم تا میزنی توی کوچه قدم کار کوچیکه تو میشه کرم بند دوم: از  عالمی  سرتری  تو خود یک تنه لشکری تو دیدن همه توو جمل که وقت غضب حیدری تو وقت عمل شد ضربه های تو ضرب المثل فتنه تموم شد سر اومد اجل بی واهمه رفتی شدن خاکت آقا همه از تو بگیم هر چی بازم کمه 👇👇
. ع و و پیاده روی کربلا بند اول: واسه کرب و بلا داره دلشوره این دل باز همه اومدن  و  نشده که  من  آقا  بیام من و این همه حسرت و کوله ی جامونده دوری از حرم تو عذابه می باره چشام نشه بمونم حرم تو شده توی این شب و روزا بهونم منو میبری بس که کرم داری من که میدونم نگو نمیشه دوری مثل سنگه قلب من مثل شیشه یه نگاهی به این دل کن باز مثل همیشه بند دوم: من و خاطره های قشنگ توو صحن و سرات قاب عکس حرم رو دیوار اتاق منه کسی که چشیده آقا مزه ی عشق تو رو مگه میتونه لحظه ای از تو دل بکنه منو صدا کن نمیگیره دعام واسه قلبم خیلی دعا کن اربعین داره میرسه حاجت من رو روا کن بنویس برام که منم با پای پیاده سمت تو بیام میخونی حرفای دلم رو حتما از چشام ✍ 👇👇
باسلام ... 🕌🕌🕌 دلگویه نادر... ..🕌یاابالفضل.‌ع...🕌 بَرادرمان دردت برابالفضل روانداختم خودم را خاک پاش کردم نظربراوانداختم بگفتم ای علمدارا .بگیردست غلامت را که من شرمنده ات هستم نظربرتوانداتتم تویی باب الحوائج رفع دردو رفع غم ازتوست بدین رو دست بسوی آسمان آن سو انداختم تویی مشکل گشاء و حل مشکل می کنی عباس ..ع.. برای رفع حاجاتم .خودم پای تو انداختم توازاوضاع و احوالم خبرداری خدا داند که خودرا لحظه ای باختم. دوچشم سوی توانداختم ببین چشم ترم را ای علمدارو سپهسالار که سالها.رو .زدم برتو .دوباره رو انداختم. . 🕌🕌🕌🕌 باسلام ..ان شاء الله بادستای حضرت ابالفضل ..ع...باب الحوائج . همه بیماران شفاء بگیرند...الهی آمین .‌‌صلوات.. یاعلی مدد التماس دعا خادم الحسین توحیدی کریمی
بسم الله الرحمن الرحیم تا صبح کارم این است بر روت رو کشیدن با دستهای بی جان  شانه به مو کشیدن چسبیده است زنجیر بر دورِ گردن ما صدبار قسمتم شد از هر دو سو کشیدن آنقدر می‌فشارد این ریسمان گلویم حتی که ممکنم نیست آه از گلو کشیدن از بام هیزم اُفتاد آرام ناله کردم سخت است داد و ناله پیشِ عمو کشیدن دستم به پهلویم بود شد کارِ زجر اما.. از پشتِ سر دواندن از روبرو کشیدن کارِ زنانِ کوفی شد سر شکستنِ ما کارِ زنان شام است این طرزِ مو کشیدن پیداست این گلو را از پشتِ سر بریدند این نیست کارِ خنجر  زیر گلو کشیدن
اَلسّلام ای گُل گُـلزار حسین بن علی دختر فاطمه رخسار حسین بن علی زینت دوش علمدار حسین بن علی ای مرا کرده بدهکار حسین بن علی به خدایی که خودش گفته برایم کافی ست بی تو هر ثانیه ی زندگی ام علّافی ست سوّمین فاطمه ی حضرتِ ثاراللّهی زینب کوچکی و زینتِ ثاراللّهی پرتو روشـنی از عصمـتِ ثاراللّهی دست پرورده ی شخصیّتِ ثاراللّهی چون درآغوش حسین بن علی جا داری «آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری» آمدی چند نفس با علی اکبر باشی تا که تولیّت گل واژه ی کوثر باشی تا که در عاطفه صدّیقه ی اَطهر باشی فکر لالایی خواب علی اصغر باشی محوِ لبخند تو،چشمانِ قمر بود سه سال بالش خواب تو بازوی پدر بود سه سال از تماشای تو حورا صفتان حیرانـند ماه ها دور سرت آینه می گردانند هشت معصوم تو را عمّه ی خود می خوانند دوستان من و تو اغلبشان می دانند مشق نامِ تو همان واجب عینی من است ذکرِ تو نغمه ی هر شور حسینی من است تو شرافت تو کرامت تو جلالت داری تو نجابت تو اصالت تو سیادت داری در دل حضرت عباس اقامت داری دست در کار برآوردن حاجت داری طیّبَ الله به لطفت که مریضی مرا نان و خرمای سر سُفره ی تو داد شفا صحن دل باز تو تنهاست سراپاش سپید یک زمین است فقط گنبد میناش سپید مثل سنگ حرمت بود دلم کاش سپید این کرم خانه بُوَد بخت گداهاش سپید زائرانت همه مشمول عنایت هستند به طواف تو ملائک همه قامت بستند گونه ی یاسی ات از بوسه ی بابا شد سُرخ ماهِ پیشانی ات از بوسه ی سقّا شد سُرخ بی شک از شرم رُخَت لاله ی حَمرا شد سُرخ بوسه ی خار، سبب شد که کفِ پا شد سُرخ غم تو بی عدد و داغ تو بی اندازه ست این قدر راه نرو آبله مشـکل ساز است تو که از داغی زنجیر تنت سوخته است گونه و گوش و جبین و دهنت سوخته است دامنت سوخته و پیرهنت سوخته است کفنِ توست لباست،کفنت سوخته است داغ سنگین تو یادآور عاشورا بود تشنه جان دادن تو ارث تو از بابا بود محمد قاسمی
شعر برای شروع حدیث کساء ✨مرا شفاعت این پنج تن بسنده بود 🍃که روز محشر به این پنج تن رهانم تن ✨بهین خلق و برادرش و دخترو دو پسر 🍃محمد و علی و فاطمه و حسین و حسن ✨ایا کسی که شدی معتصم به آل رسول 🍃زهی سعادت تو لاتخف ولا تحزن التماس دعا معمولا حدیث کسا و ترجمه بکارمیبرند ﻋﺎﻟﻢ ﮐﻮﻥ ﻭ ﻣﮑﺎﻥ ﺭﺍ ﮐﺒﺮﯾﺎﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﮐﺮﺩ ﺧﻠﻘﺖ ﺭﻭﺯ ﺍﻭﻝ ﺍﺯ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﺁﺏ ﻭ ﺑﺎﺩ ﻭ ﺧﺎﮎ ﻭﺁﺗﺶ ﻋﺮﺵ ﻭ ﻓﺮﺵ ﻭ ﻣﻤﮑﻨﺎﺕ ﺩﺭ ﻭﺟﻮﺩ ﺁﻭﺭﺩ ﺍﺯ ﺑﻬﺮ ﻭﻻﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﺍﺣﻤﺪ ﻭ ﺣﯿﺪﺭ ﻣﮑﺎﻥ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺩﺭ ﺯﯾﺮ ﮐﺴﺎ ﺣﻀﺮﺕ ﺻﺪﯾﻘﻪ ﻭ ﻫﻢ ﻣﺠﺘﺒﺎﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﺷﺪ ﭼﻮ ﺩﺍﺧﻞ ﺩﺭ ﮐﺴﺎ ﺳﺮ ﺣﻠﻘﻪ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﻋﺸﻖ ﺧﺎﻣﺲ ﺁﻝ ﻋﺒﺎ ﮔﻠﮕﻮﻥ ﻗﺒﺎﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﺟﺒﺮﺋﯿﻞ ﺁﻧﺪﻡ ﮔﺮﻓﺖ ﺍﺫﻥ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﻭ ﻣﺼﻄﻔﯽ ﮔﺸﺖ ﻭﺍﺭﺩ ﺑﺮ ﺩﺭ ﺩﻭﻟﺖ ﺳﺮﺍﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺧﯿﻞ ﻣﻠﮏ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﮐﺎﯼ ﺣﯽ ﮐﺮﯾﻢ ﭼﯿﺴﺖ ﺩﺭ ﻋﺎﻟﻢ ﺍﻟﻬﯽ ﻣﺎﺟﺮﺍﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﻭﺣﯽ ﺁﻣﺪ ﺁﻧﺰﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﻣﻦ ﻧﮑﺮﺩﻡ ﺧﻠﻖ ﻋﺎﻟﻢ ﺟﺰ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﮐﺴﯿﺘﻨﺪ ﺍﯾﻦ ﭘﻨﺞ ﺗﻦﺍﯼ ﻣﺎﻟﮏ ﺭﻭﺯ ﺷﻤﺎﺭ ﺷﺪ ﻧﺪﺍ ﺍﯾﻦ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺑﺎ ﻣﺼﻄﻔﺎﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﻠﯽ ﺑﺎ ﺷﻮﻫﺮ ﺍﻭ ﻣﺮﺗﻀﯽ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﺳﺖ ﻧﻮﺭ ﭼﺸﻤﺶ ﻣﺠﺘﺒﺎﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﺳﺖ ﺧﺴﺮﻭ ﮐﺮﺏ ﻭﺑﻼ ﯾﻌﻨﯽ ﺣﺴﯿﻦ ﺁﻧﮑﻪ ﺑﺮ ﺍﻓﺮﺍﺷﺖ ﺑﺮﮔﺮﺩﻭﻥ ﻟﻮﺍﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﺣﻖ ﺯﻫﺮﺍ ﻭ ﻋﻠﯽ ﻭ ﻣﺼﻄﻔﯽ، ﺍﻭﻻﺩﺷﺎﻥ ﺣﺎﺟﺖ ﺑﺎﻧﯽ ﺑﺮ ﺁﻭﺭﺍﯼ ﺧﺪﺍﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﯾﮏ ﻣﮑﺎﻥ ﺯﯾﺮ ﮐﺴﺎ ﯾﮏ ﺟﺎ ﻣﯿﺎﻥ ﻗﺘﻠﮕﺎﻩ ﮐﺮﺑﻼ ﮔﺮﺩﯾﺪﺷﺎﻥ ﻣﺎﺗﻢ ﺳﺮﺍﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﮔﻔﺖ ﺯﻫﺮﺍﺍﯼ ﻏﺮﯾﺐﺍﯼ ﮐﺸﺘﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﺣﺴﯿﻦ ﮔﺸﺘﻪﺍﯼ ﻋﺮﯾﺎﻥ ﭼﺮﺍﺍﯼ ﺑﺎ ﻭﻓﺎﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ
───┤ ♩♬♫♪♭ ├─── رقیه گشته بی پدر؛ ای ساربان آهسته تر ♬♫♪ اینجا دگر گل میشود؛ خون سرزمین کربلا گلهای گلدان حسین؛ پرپر شود در نینوا ♬♫♪ از سیلی این قوم دون؛ روی رقیه شد کبود رقیه گشته بی پدر؛ ای ساربان آهسته تر ♬♫♪  گلوی اصغرش شکافت؛ قنداق او شد غرق خون ♬♫♪ در علقمه آب آورش؛ گشته جدا دستش کنون از سیلی این قوم دون؛ روی رقیه شد کبود ♬♫♪ رقیه گشته بی پدر؛ ای ساربان آهسته تر ───┤ ♩♬♫♪♭ ├───
نوحه سینه زنی زمزمه دارد به لب زینب کبری (۲) من گلی گم کرده ام اندر این صحرا (۲) چون بدنها جملگی بی سر افتاته یک طرف نعش علی اکبر افتاده یک طرف نعش علی اصغر افتاده دارد از هر سو نظر زینب کبری زمزمه دارد به لب زینب کبری (۲) درمیان قتلگه جستجو دارد جستجو دارد با حسین بن علی گفتگو دارم(۲) یک طرف نعش علی اکبر افتاده یک طرف نعش علی اصغر افتاده یک طرف قاسم ببین بی سر افتاده (۲) زمزمه دارد به لب زینب کبری (۲) ای زمین کربلا من حسین داشتم قاسم و عبد الله و اکبری داشتم چون اباالفضل رشید یاوری داشتم گریه بر نعشش کنم اندرین صحرا(۲) در کجا هست مادرم فاطمه زهرا تا بریزد اشک خون بر نعش سقا پاره پاره پیکر نوجوانان را چون ببیند روی خاک اندرین صحرا دارد از هرسو نظر زینب کبری زمزمه دارد به لب زینب کبری (۲) 😭😭😭😭
. دلِ دلداده را دلبسته‌ی دلبر تصور کن کمال عشق را عشقِ پدر _دختر تصور کن دمِ صبح از سفر برگشته‌ای..،بابای عطشانم! نمِ چشم مرا سرچشمه‌ی کوثر تصور کن بیا جای طَبَق سر رویِ پای دخترت بُگذار لباسِ پاره ام را بالِشی از پَر تصور کن شبیه پیرزن ها خَم شدم..،از بس لگد خوردم بیا این دردِ پهلو دیده را مادر تصور کن رسیده هر که دستش تاری از زُلف مرا کَنده خودت این مختصر را جایِ موی سر تصور کن ببین ردِّ کبودِ گونه ام را !..،زجر بَد می زد شب و روز مرا اینگونه زجرآور تصور کن سنان از خنده غش می کرد ، تا خولی هُلَم می داد مرا بازیچه ی دستانِ مُشتی شَر تصور کن نگو آن گوشواری که خریدی کو؟!..،کشید و بُرد همین خون‌لخته‌ی گوش مرا زیور تصور کن ادای لکنتم را دختر شامی درآورده... زبانم را زمان ترس از این بدتر تصور کن شرارِ پشت بام خانه ای روی سرم می ریخت... کبوتر را درون دود و خاکستر تصور کن میان ازدحام کوچه صدها بار افتادم... گُلی را زیرِ دست و پای یک لشگر تصور کن حجاب عمّه‌ام زینب،عمو عباسِ من را کُشت... برایش آستین پاره را معجر تصور کن! چه‌ها دیدند در بزمِ شرابِ شام،دخترهات... میان مست ها بابا..،خودت دیگر تصور کن! من از دنیای بی بابایِ فردا سخت می ترسم همین شب را برای من شبِ آخر تصور کن ✍ .
|⇦•به فرمان رقیه ... و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیه اجرا شده محرم به نفس کربلایی روح‌الله رحیمیان •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ به فرمان رقیه، به فرمان رقیه من نازنین رقیه، بانوی عالمینم بشنو یزیدِ ملعون من دختر حسینم دارم فتحِ شام می‌کنم، عزمِ انتقام می‌کنم خوابو من به چشم تو ای حرامی حرام می‌کنم آنجا که دُخت عقاب پر بریزد از پَشه‌ی لاغری دگر چه خیزد خشمم نماد عذاب‌های ایزَد از هیبت من یزید می‌گریزد به فرمانِ رقیه زمین و زمان غرق طوفانِ رقیه ملائکه سربازِ گُردانِ رقیه قسم میده زینب همیشه خدا رو به جانِ رقیه «یا بنت الحسین، یا بنت الحسین،» من زیرِ دِین زهرا، عالم به زیر دِینم گریه سلاح من شد، من دختر حسینم نقشه ات رو بر آب می‌کنم دارم انقلاب می‌کنم کاخت رو روی سرت با اشکام خراب می‌کنم تیغم نشیند به سرت با حجابم ساکت شو بشنو، من فصل الخِطابم باید بترسی نوه‌ی بوترابم عالیجناب او، من عُلیا جنابم علمداره، رقیه چه حیدریه نوعِ رفتار رقیه زمانی که در حال اخطاره، رقیه طبیعیه دشمن، علی رو ببینه کنار رقیه «یا بنت الحسین، یا بنت الحسین» ↫🥀🥀🥀🥀🥀 ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅