511_56617640895534.mp3
3.92M
ای جان یا صاحب الزمان 💚✋️
فرج امام زمان صلوات
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
🏷#واحد_سنگین | مادر نبین که
#شهادت_حضرت_زهرا(۹۵روز)
#فاطمیه
#مصطفی_مروانی
#زبانحال_حضرت_محسن
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
مادر نبین که انقده خستم
غصه نخور مراقبت هستم
از مادری دست بر نمیدارم
حتی اگه که بشکنه دستم
نترس اگه آتیش گرفت خونه
نترس اگه خونه پر از خونه
درد تو رو کسی نمیبینه
درد منو کسی نمیدونه
اگه مادر به سمت من
لگد اومد نترسیا
اگه نامرد توی کوچه
بلند داد زد نترسیا
چطور دلت میاد
جدا شی اینطوری
آخه دیگه چرا
تکون نمیخوری
شیش ماه من همراه تو بودم
من بچهی تو راه تو بودم
از وقتیکه صداتو حس کردم
مشتاق روی ماه تو بودم
تو اولین پناه من بودی
مادر بی گناه من بودی
چیشد که دستامو رها کردی
تویی که چشم به راه من بودی
از این پهلو به اون پهلو
شدن واست نفس گیر بود
رسید فضه توی کوچه
به داد تو ولی دیر بود
منی که زخمی این شعله ها شدم
همین که در شکست ازت جدا شدم
آتیش گرفت همه بود و نبود تو
من دست و پا زدم توی وجود تو
من پشت در گرما رو حس کردم
من غربت بابا رو حس کردم
اون لحظه ای که تو زمین خوردی
من ضربه های پا رو حس کردم
من بودمو زخم لب مسمار
زخمی شدم بین در و دیوار
یادم نمیره نیمه های شب
از درد پهلو میشدی بیدار
چهل تا مرد، که نه، نامرد
گذشتن از در خونه
کسی درد تو رو
جوری که من میدونم نمیدونه
قربون تو برم همینه سرنوشت
من رفتنی شدم قرارمون بهشت
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
Fatemiyeh_Dovom1403_Shab2 (6).mp3
16.1M
🖋سنگین|مادر نبین که
🎤 #کربلایی_مصطفی_مروانی
🚩 شب #حضرت_محسن
📆چهارشنبه ۱۴ آذرماه ۱۴۰۳ ه ش
💠 #زبانحال_حضرت_زهرا با حضرت محسن
#زبانحال_حضرت_محسن با مادر
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#حضرت_ام_البنین سلام اللّه علیها
#مستزاد
جز گریه برایِ زخمِ تو نیست دوایی
اُمُّالشُهدایی
استادِ زبردستِ علومِ کربلایی
اُمُّالشُهدایی
یعقوب هم اندازهیِ تو گریه نکرده
این اشک نبردِ ....
طاغوتِ زمان باشد و بانویِ ولایی
اُمُّالشُهدایی
تو اُمِّ ادب اُمِّ حیا اُمِّ بنینی
بیتاب و حزینی
بیچارهیِ خشکیِ لبِ فاطمههایی
اُمُّالشُهدایی
مانندِ تو وَاللّه نداریم و نبوده
شد کلِّ وجودِ .....
بانویِ علی نذرِ ولی وقفِ خدایی
اُمُّالشُهدایی
اِی آهِ مدامِ سحر و شامِ مدینه
از رویِ سکینه
شرمنده نباشی که شما مهدِ وفایی
اُمُّالشُهدایی
از روزِ اَزل تا اَبدُالدّهر یگانه
اُلگویِ زمانه
تو مونس و غمخوارِ علیِ مرتضایی
اُمُّالشُهدایی
بر سینه زدی روضهیِ ارباب بگیری
بیتابِ اسیری
بیچارهیِ آهِ حرم و شامِ بلایی
اُمُّالشُهدایی
تو چشمبهراهِ سحرِ روزِ تقاصی
دلدادهیِ یاسی
بر سینه زدی زار زدی مهدی کجایی ؟!
اُمُّالشُهدایی
#وفات_حضرت_ام_البنین
#حسین_ایمانی ✍
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#مناجات و #روضه جانسوز_
حضرت اباعبدالله علیه السلام _ ویژه شب جمعه _
شب های جمعه فاطمه،با سوز و آه و واهمه
آید به دشت کربلا گردد به دور قتلگاه
گویید حسین من چه شد،نور دوعین من چه شد
*شب زیارتی ابی عبدالله ست،آسمان هم با ما در این ساعت بر ابی عبدالله گریه کنه . فرمود فاطمه جان ، همه چشم ها قیامت گریانه غیر ازاون چشمی که بر حسین تو گریه کنه وقتی جبریل خبر شهادت ابی عبدالله رو به پیغمبر داد، همون لحظه ی ولادت، پیغمبر گریه کرد دستور امد این خبر و باید به مادرش فاطمه هم بدی،کدوم فاطمه؟همون فاطمه ای که "وَوَضَعَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا" حسین و به سختی به دنیا آورده، تا پیغمبر به فاطمه خبر داد دخترم این بچه ای که تازه از تو به دنیا اومده این فرزندت و کربلا غریبانه میکشند "بَکَتْ فَاطِمَةُ بُکَاءً شَدِیداً" ان شالله بی بی دوعالم شفاعت همتون رو کنه میگه اینا مجلس روضه حسینمو ترک نکردند نذاشتند جلسه روضه حسینم بی رونق باشه بگو فاطمه جان شاهد باش .
تا زهرا گریه کرد همون جا پرسید: بابا روزی که حسینمو میکشن شما زنده ای یا نه فرمود: نه دخترم، من مادرش هستم یا نه؟ نه دخترم، باباش علی هست یا نه؟ نه دخترم، گریه زهرا بیشتر شد عرضه داشت "یَا أَبَهْ فَمَاْ یَبْکِی عَلَیْهِ؟"اگه ما نیستیم پس کی بر حسین من گریه میکنه؟فرمود: دخترم غصه نخور امتی میان نسلی بعد نسلی بر حسین تو زار میزنند گریه میکنند، تا این بشارت و داد گل لبخند بر چهره فاطمه نقش بست، پیغمبر فرمود:زهرا جان باید یه قولی به من بدی بابا، چیه بابا؟ دخترم تو باید از زنهای گریه کنشون شفاعت کنی .... منم قیامت از مرد هاشون شفاعت کنم ...."
یعنی با این گریه تو مشمول شفاعت پیغمبر و فاطمه ای" آماده ای یا نه؟بریم کنار گودال....
"فَوَقَفَ یَسْتَرِیحُ سَاعَةً وَضَعُفَ عَنِ الْقِتَالِ" یه نگاه کرد دید همه یاراش رو زمین افتادن خسته شد،تکیه به نیزه داد بلکه لحظه ای استراحت کنه،نانجیبی چنان با سنگ به پیشانی حضرت زد.... خون تمام پیشانی رو فرا گرفت ...
شهدا هم با ما گریه کنند ....
ابی عبدالله هرچه کرد نتونست خون پیشانی رو بند بیاره،یا اللعجب این لباس عربی رو بالا زد .... بلکه بتونه خون پیشانی رو بند بیاره،اینجا بود سپیدی سینه حسین نمایان شد .... یه ظالمی با تیر سه شعبه چنان به قلب حسین..... دیگه نتونست تیر و از مقابل در بیاره خون مثل ناودان داره فواره میزنه ... دیدن ابی عبدالله میگه بسم الله و بالله و علی ملة رسول الله دیگه نتونست دوام بیاره چنان با صورت به زمین افتاد همه بگیم یا حسین ......
*صل الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله*
با همین حال خوشت شب زیارتی ابی عبدالله است حالا که چشمت گریان شده امام صادق علیه السلام فرمود:ابی عبدالله به گریه کن هاش نظر میکنه الان ابی عبدالله داره به تک تکمون نظر میکنه فرمود اثر این نظر حسینم اینه برا گریه کن هاش خود حسین استغفار میکنه حالا میخوای نامتو جزو زایرینش هم بنویسن یا نه ؟؟ به نیابت هم همه شهدامون شهدای این مکان مقدس شهدایی که خانواده هاشون شرف حضور دارند بالاخص شهدای گمنام عرض سلام کن از همه التماس دعا :
🍂✨🍂اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
۱۷
(حضرت ام البنین س)
تو همسر مولایی(تو مادر عباسی)۲
چون فاطمه ی زهرا(خوشبو چو گل یاسی)۲
همسر حیدر و ام البنینی
با فرزندان خود حامی دینی
یا حیدر یا حیدر آجرک الله۲
در خانه ی خیر الناس(گفتی که کنیز هستی)۲
در نزد گل احمد(فردا تو عزیز هستی)۲
با امیرالمؤمنین همنشینی
چون زهرا بر شیعه حبل المتینی
یا حیدر یا حیدر آجرک الله۲
ای نور دل حیدر(ای همسر خیر الناس)۲
در راه خدا دادی(گل هایی چنان عباس)۲
با گل هایت دین را یاری نمودی
اشک از دیدگانت جاری نمودی
یا حیدر یا حیدر آجرک الله۲
ای نور دل حیدر(قبرت به بقیع باشد)۲
چون فاطمه ی اطهر(قدر تو رفیع باشد)۲
از قبر خاکی ات غربتت معلوم
هستی چون فاطمه بانو تو مظلوم
یا حیدر یا حیدر آجرک الله۲
با یاد گل زهرا(از غصه تو پژمردی)۲
از داغ عزیزانت(چه خون دلی خوردی)۲
با داغ گلانت ام الشهیدی
فردا نزد زهرا تو روسپیدی
یا حیدر یا حیدر آجرک الله۲
با سوز دلت بانو(ای مادر با تقوا)۲
رفتی به سوی جنت(راحت شدی از غم ها)۲
مدینه در غمت ماتمسرا شد
از سوز داغ تو کرب و بلا شد
یا حیدر یا حیدر آجرک الله۲
بشنیده ای از زینب(افتاده علی بر خاک)۲
از روی فرس افتاد(شد نقش زمین صد چاک)۲
تا که شد با تن اکبر رو به رو
آمد بابایش با کنده ی زانو
یا حیدر یا حیدر آجرک الله۲
بشنیده ای عباست(سر لشکر آزاده)۲
با دست جدا گشته(در علقمه جان داده)۲
قامت حسین از داغ او خم شد
در کنار بدن صبر او کم شد
یا حیدر یا حیدر آجرک الله۲
بشنیده ای عباست(داده همه هستش را)۲
در راه خدا داده(چشم و سر و دستش را)۲
تا که عباست در علقمه افتاد
چشم پر خونش بر فاطمه افتاد
یا حیدر یا حیدر آجرک الله۲
در کرب و بلا بانو(گل های تو را چیدند)۲
بر اشک حسین بانو(از کین همه خندیدند)۲
از داغ عباست خون شد جگرش
در کنار بدن خم شد کمرش
یا حیدر یا حیدر آجرک الله۲
بشنیده ای از زینب(سوز غم آل الله)۲
در کرب و بلای خون(جان دادن ثار الله)۲
بشنیدی حرمت او را دریدند
سر پاکش را از قفا بریدند
یا حیدر یا حیدر آجرک الله۲
بشنیده ای از زینب(شمر لعین از کینه)۲
با چکمه ی خود نامرد(بنشسته روی سینه)۲
نانجیب از ستم خنجر کشیده
رأس فرزند زهرا را بریده
یا حیدر یا حیدر آجرک الله۲
بشنیدی عدو از کین(آتش زده بر خیمه)۲
در پیش روی زینب(سر را زده بر نیزه)۲
شنیدی یتیمان را ظالمانه
بعد از حسین زدند با تازیانه
یا حیدر یا حیدر آجرک الله۲
#رضا_یعقوبیان
#سبک_زینب_زینب_زینب
#حضرت_ام_البنین_س
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
|⇦•حضرت مطلعُ الانوار....
#قسمت_اول #مناجات و توسل به امام زمان روحی له الفدا اجرا شده به نفسِ حاجمحمد رضا بذری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
" الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم.. لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ...حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ نِعْمَ الْمَوْلى وَ نِعْمَ النَّصیرُ..السَّلاَمُ عَلَى الْمَهْدِیِّ وَ عَلَی آبائِه"
روشنی بخش شب تار نیامد، چه کنم ؟
رفت عمر من و دلدار نیامد، چه کنم؟
قلب من مخزنُ الاسرار فراقش باشد
حضرت مطلعُ الانوار نیامد، چه کنم ؟
عجّل الله تعالی فرجه می خوانم
حجت مطلق دادار نیامد، چه کنم ؟
شور این سینه ی شیدا به کجا خیمه زده؟
نور این دیده ی خونبار نیامد،چه کنم ؟
«یابن الحسن یابن الحسن..»
مولای من درد بی صاحبی وغصه ی بی مولایی
وای از این دو خبر از یار نیامد، چه کنم ؟
با کلاف دلم عمریست پی اش می گردم
یوسف من سرِ بازار نیامد،چه کنم ؟
من ز هجران رخش اشک فشاندم شب و روز
گریه ام نیز که به کار نیامد،چه کنم ؟
ذوالفقار علوی منتظر خون خواهیست
وارث حیدر کرّار نیامد، چه کنم ؟
آتشِ دَر کشد شعله و مادر گوید
مرهم داغی مسمار نیامد، چه کنم ؟
روضه کرب و بلا شعر مرا جمع کند
گفت زینب که علمدار نیامد، چه کنم
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـ
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#حاج_محمد_بذری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
|⇦•جان بر لبم رسیده...
#قسمت_دوم #روضه و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاجمحمد رضا بذری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
روضه حضرت ام البنین و بریم در خانه اش، ان شاءالله بزودی تو بقیع حرم می سازیم براش....اونقدر ادب داره وقتی با امیرالمؤمنین ازدواج کرد.همراهان خانم ام البنین تا دم در خانهٔ مولا همراهیش کردند. اسمش فاطمه بوده به مولا عرض کرد..آقا جان شما منو فاطمه صدا نزنید این خانه یک فاطمه ایی داشت.من کنیز فاطمه ام..مولا فرمود: بهت میگم ام البنین گفت آقا من پسری ندارم مولا فرمودخدا به تو پسرها میده..یه نمونه از ادبش عجیبه، میگه وقتی همراهان خانم امالبنین اومدند خواستند دست عروس رو دست داماد امیرالمومنین بگذارند و برند. بی بی ام البنین به همراهاش فرمود: صبر کنید من باید از یه موضوع مطمئن بشم بعد بگم شما برید. وارد خانهٔ مولا شد نقل میگه روزی که مولا با ام البنین ازدواج کرد حسنین بیمار بودند، بستری بودند در منزل، نیاز به پرستاری داشتند از همان روز اول ام البنین لباس خدمت به تن کرد. حسنین، زینبین خوش آمد گفتند با اینکه حسنین مریض بودند. بی بی ام البنین اومد محضرشون گفت فقط یه جمله به من بگید من مطمعن بشم به همراهام بگن برن..بفرما... فرمود: این خانه جایگاه فاطمه زهراست نه جای من.. اگه اجازه بدید من کنیزی اهل این خانه را کنم. انقدر بچه های فاطمه زهرا ادب و احترام کردند به این خانم. اومد دم در به همراهانش گفت کنیزی منو بچه های فاطمه قبول کردند حالا برید.*
جان برلبم رسیده و در بین بسترم
از سینه آمده است، نفس های آخرم
*نقله با همان عسل مسمومی که امام حسن رو مسموم کردند،محمدبن ابی بکر رو مسموم کردند مالک اشتر رو مسموم کردند با همون عسل خانم ام البنین رو مسموم کردند .می دونید چرا؟ چون وجود خانم براشون ضرر محض بود می تونست توخونه گریه کنه اما تأسی کرد به خانم فاطمه زهرا ،بین گریه های فاطمه زهرا و خانم ام البنین پنجاه سال فاصله است.فاطمه زهرا دست حسنین رو میگرفت میرفت بیت الاحزان.. زن های مدینه گله کردن فاطمه یا روز گریه کن شب آروم بگیریاشب گریه کن روز آروم بگیر بی بی دست حسنین رومی گرفت می رفت تو بقیع بیت الاحزان آنقدر گریه می کرد که ملعون ها همون جا رو هم خراب کردند و درش رو هم بستند.پنجاه سال در بیت الاحزان بسته بود. بعد پنجاه سال خانم ام البنین میتونست تو خونه گریه کنه اما دست پسر عباس رو می گرفت میومد تو بقیع چهار تا صورت قبر درست میکرد گریه می کرد. گریه خانم ام البنین سیاسی بود اهل ادبیات بود، ذوق شعر داشت فصیحه بود. با شعر هم روضه میخوند برا بچه هاش هم ازظلمی که این نامردا میگفت. همه جمع میشدند گریه میکردند تا جایی که نوشتند خود مروان والی مدینه بود میومد لابه لای جمعیت گریه میکرد به سرش می زد. حتی دشمن روهم به گریه می انداخت. تو گریه هاش میگفت دیگه به من ام البنین نگید. اون زمانی ام البنین بودم که چهار تا پسر داشتم. ای همه مادرها فدای این نامادری.. خودشو شاگرد مکتب زهرا می دونست مث فاطمه زهرا گریه می کرد.*
جان برلبم رسیده و دربین بسترم
از سینه آمده است نفس های آخرم
خاک بقیع شاهد آه و فغان من
دشمن گریست بر من و بردیده ی ترم
بالا بلند من، که شدی نقش زمین
نقش است یاد تو در قاب خاطرم
گفتند:دستهای کریمت بریده اند
اما نبود داغ دو دستِ تو باورم
وقتی عمود ابروی پیوسته ات گسست
در سینه آب شد از غصه قلب مضطرم
گفتم سکینه را که عمو را حلال کن
در خون فتاد و آب نیاورد در حرم
گفت ای ماهِ آسمان من از علقمه بیا
تابوت من به شانه بگیر ای دلاورم
با صد امید چهار پسر کرده ام بزرگ
تا وقت مرگ جمله نشینند دربرم
دیگر پسر نمانده برایم بی پسر شدم
جز گریه نیست کار دیگرم
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـ
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله
#حاج_محمد_بذری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها