.
🏴 #محرم۱۴۰۲
#نوحه
#حضرت_عبدالله علیه السلام
#سبک_ای_عشق_جاودانه
#رضا_تاجیک
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
سربند:
ای عشق جاودانه - ای شور بیکرانه
هر لحظه می رسد این - نجوای عاشقانه
هر که دارد / سر همراهی ما / فَلْیَرْحَلْ مَعَنَا / تا کربلا
هر که دارد / هوس کرببلا / شور سرمستی ما / بسم الله
حسین - باب النجات // جانم فدات ۲
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
بی تو من بی پناهم - مثل تو غرق آهم
در زیر تیغ و نیزه - با تو در قتلگاهم
کن نگاهم / جلوه ی روی حسن / بر روی ماه من / تابیده است
کن حلالم / که در اینجا خون / حنجرم به صورتت / پاشیده است
حسین - مولای من // بابای من ۲
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
ای دلدارم بگو چی - بهتر از این سعادت
می نوشم در کنارت - من از جام شهادت
آه عزیزم / آمده حرمله تا / سر من را بِبَرَد / بر نیزه ها
آه عزیزم / می آیم ز وفا / پشت سر تو تا / شام بلا
حسین - ای نور عشق // ای شور عشق ۲
#شب_پنجم_محرم
.👇
.
#حضرت_عبدالله علیه_السلام
#زمزمه
#زمینه
#نوحه
۷۷۴
عمو از طفلی دل به تو بستم
من به عشقت کردم سپر دستم
ای عمو جانم
غریبی ات با چشم خود دیدم
از خیمه ها تا مقتل دویدم
ای عمو جانم
از تو شکستند ای عمو حرمت
تکیه مزن بر نیزه ی غربت
ای عمو جانم
گرگان کوفی چنگت می زدن
دیدم من از دور سنگت می زدن
ای عمو جانم
دشمن سنگی بر آیینه ات زد
خولی تیر کین بر سینه ات زد
ای عمو جانم
****
#محمود_اسدی_شائق✍
#شب_پنجم_محرم
.👇
.
بسم الله النور
سبک به تماشا بیا ای پسر فاطمه
__________________________
#نوحه_محرم_۱۴۴۲
#زنجیر_زنی #دهه_محرم
#امیر_حسین_الفت
#شب_اول_محرم
هلال محرم
برده هوش از همه ، هلال ماه عزا
ناله زد فاطمه ، شد همه جا کربلا
شده ذکر لبم
نوحه ی محتشم
وا حسینا
وا شهیدا
........
ای سرت روی نی ، ای بدنت زیر پا
ماه زهرا چرا ، شد کفنت بوریا
شاه دور از دور وطن
صید صد پاره تن
واحسینا
واشهیدا
السلام و علی ساکن کرببلا
ذُبِحَ بِلقَفا مُرمل بِدما
شاه شیب الخضیب
ای حسین غریب
وا شهیدا
وا حسینا
______
روی صحرا تنت رمل بیابان شده
روی نیزه سرت قاری قران شده
السلام السلام
پور خیر الانام
وا شهیدا
واحسینا
...........
#شب_دوم_محرم
#حضرت_مسلم علیه السلام
شده تنهاترین ، مسلم تو یا حسین
جان شش ماهه ات نیا به اینجا حسین
غم من بی حساب
یاد طفل رباب
وا حسینا
واحسینا
.........
کوفه شرم و حیا ، ندارد از میهمان
تشنه ی خون تو ، خولی و شمر و سنان
می زنی دست و پا
زیر سر نیزه ها
وا حسینا
واحسینا
.........
#شب_دوم_محرم
شاه عالم حسین ، کرببلایی شده
قاتل زینبش ، فکر جدایی شده
زینب از روزگار
شده دل بی قرار
واحسینا
واحسینا
.........
چشم بد دور از این ، لشکر و سرلشکرش
کوفه مات حسین ، گشت و علی اکبرش
شدی ای کربلا
مثل عرش خدا
واحسینا
واحسینا
.........
کربلا جان تو ، جان عزیز رباب
خون نگردد دل ِ ، فاطمه و بوتراب
نشود خون جگر
شه ز داغ پسر
واحسینا
واحسینا
........
آه از آن ساعتی که با تن چاک چاک
صورت شه بود ، پیش حرم روی خاک
زیر پا پیکرش
بی امان مادرش
واحسینا
واحسینا
..........
#شب_سوم_محرم
شده کرببلا ، خرابه از بوی سیب
آخرش کرد اثر ، آن همه امن یجیب
آمدی با سرت
دیدن دخترت
واحسینا
واحسینا
........
شده از غصه ات ، دخترکت نیمه جان
با چه حق بر لبت ، بوسه زده خیزران
شده همچون سرت
خون ، دل دخترت
واحسینا
واحسینا
.........
باورت می شود ، رقیه قدش خمید
بین عالم که دید ، سه ساله ی موسفید
برده جان مرا
سیلی بی هوا
واحسینا
واحسینا
..............
#شب_چهارم_محرم
حضرت #حر علیه السلام
الامان الامان ، حضرت بنده نواز
حر بیچاره را ، تویی فقط چاره ساز
ای خدای کرم
بده بال و پرم
واحسینا
واحسینا
........
من پناهنده ی ، لطف تو هستم حسین
کن حلالم اگر ، راه تو بستم حسین
شب من کن سحر
آبرویم بخر
واحسینا
واحسینا
.........
طفلان حضرت زینب سلام الله علیها
یابن زهرا حسین ، امید هر ناامید
بده رخصت شود ، زینبت ام الشهید
بخر ای با وفا
آبروی مرا
واحسینا
واحسینا
........
این همه غربتت ، برده امانم حسین
به فدای سرت ، دو نوجوانم حسین
من و دلواپسی
آه ازین بی کسی
واحسینا
واحسینا
......
#شب_پنجم_محرم
یادگار حسن ، شد آخرین یاورت
دست عبدالهت ، عمو فدای سرت
منم و تاب و تب
لا افارق به لب
واحسینا
واحسینا
........
باشد از روزگار روی لب تو گله
مثل اصغر شده ، قاتل من حرمله
تو و چشمان تر
من و خون ِ جگر
واحسینا
واحسینا
......
وای ازین جسم و این ، همه جراحت عمو
که زده نیزه ات ، به قثد قربت عمو
غرق غم شد دلم
غربتت قاتلم
واحسینا
واحسینا
.......
#شب_ششم_محرم
می رسد این ندا ، آجرک الله حسین
از غم قاسمش ، نشسته از پا حسین
شد غم مجتبی
زنده در کربلا
واحسینا
واحسینا
......
نعل مرکب چه کرد ، با تن داماد او
پا کشد روی خاک ، شاخه ی شمشاد او
یادگارحسن
شده صد پاره تن
واحسینا
واحسینا
........
خاک کرببلا ،محشر کبری شده
قاسم بن الحسن ، هم قد سقا شده
برده صبر از عمو
جسم زخمی او
واحسینا
واحسینا
.........
شب هفتم
عرش و فرش خدا ، لرزد از این ماجرا
با سه شعبه زدند ، حاجی شش ماهه را
غرق خون شد پسر
روی دست پدر
واحسینا
واحسینا
.......
لب خشکش نشاند ، لرزه به جان حسین
خنده ی آخرش ، برده امان حسین
کودک بی گناه
غرق خون گشته آه
واحسینا
واحسینا
........
به خدا می رسد جان به لب مادرش
به روی نیزه ها ، اگر نشیند سرش
قلب عالم کباب
شد برای رباب
واحسینا
واحسینا
......
شب هشتم
ناله زد آسمان ، سرت سلامت حسین
قسمت اکبرت ، شده شهادت حسین
قامتت را کمان
کرده داغ جوان
واحسینا
واحسینا
........
این همه درد و غم ، برده امانت حسین
اربا اربا شده ، تازه جوانت حسین
تو و چشمان تر
تو و خون ِ جگر
واحسینا
واحسینا
.........
نقش ِ روی زمین ، شد گل رعنای تو
مادرت هم نواست ، با ولدی های تو
آه ازین غائله
وای ازین هلهله
واحسینا
واحسینا
.......
#سبک_به_تماشا_بیا_ای_پسرفاطمه
👇
.
#زمزمه
#حضرت_عبدالله بن حسن «ع»
#شب_پنجم_محرم
بند اول
عمه چشماتو ببند
آخه میکُشن عمومو با بگو بخند
نیزه دارا به تنش که رحم نمیکنند
افتاده عمو به رو...
شمر داره میاد که ذبحشو کنه شروع
خنجر نبُرِّشو گذاشته رو گلو
به صبر میزنن
این غریبِ تشنه رو دارن به جبر میزنن
تا بشه دوباره زخما نبشِ قبر ، میزنن
به صبر میزنن...
پیرهنی که تو تنش پوشوندی رو میکنن
نیزه دارا توی قتلگاه یه قبر میکنن
بند دوم
عمه دنبالم نیا
گیر میـُفتی آخرش تو این شلوغیا
چادرت رو برمیدارن این حرومیا
قتلگاه پر ازغمه
پیکر عمو حسین من چه درهمه
جای این بدن برای نیزه ها کمه
چه بد میزنن...
مثل فاطمه عمو رو با لگد میزنن
پیرمردا با عصا چه نابلد میزنن
چه بد میزنن...
تو مقتل شبیه کوچه ها میزنن
تا دستم نشه برات جدا میزنن
#جعفر_خدری✍
👇
.
#نوحه
#حضرت_عبدالله
#شب_پنجم_محرم
#سربند
یاشهید الشهدا یاغریب الغربا
صاحب قلب منی ساکن کرببلا
تا به عشقت گرفتار شدم
در غم تو عزادار شدم
آبروی دو عالم حسین
با تو من آبرو دار شدم
از ازل تا ابد بوده ام باحسین
السلام علیک یا غریب یاحسین
***
امدم که لحظهی آخرت عمو حسین
یک تنه خودم شوم اشگرت عمو حسین
شد جدا دست من در برت
ای عموجان فدای سرت
کن حلالم که دیر آمدم
نیزه باران شده پیکرت
بعد اکبر برایت پسر میشوم
هرچه تیرت زدند من سپر میشوم
#عبدالزهرا ✍
.👇
.
#واحد
#حضرت_عبدالله
#شب_پنجم_محرم
اونکه توو دریای خون افتاده و تنهاست عَمومه
من اگه اینجا بمونم میمیرم کارم تمومه
جز عمو جونم دلم توو دنیا دلداری نداره
عمه میبینی عمو رو که دیگه یاری نداره
ببین عمه
از تشنگی رفته عمو از حال
بذار بِرَم به سمت اون گودال
ببین چقد زیاده دشمن
جونِ بابام
ببین عمو چشماش و دیگه بست
بذار بِرَم پیشش تا فرصت هست
دلِ منِ یتیم و نشکن
بدون اون نمیتونم
عمو جونم عموجونم
عموجونم عموجونم
اومدم اینجا نَگه دشمن حسین یاری نداره
پیش تو میمونم از این آسمون سنگم بِباره
اومدم تا نائب بابام باشم تو قتلگاهت
اومدم مثل علمدار دستم و بِدَم به راهت
عموجونم
خودت که میدونی دلم غوغاست
اگه بابامَم بود این و میخواست
منم مث قاسم فداشم
عموجونم
برای تو مُردن چه شیرینه
تموم افتخار من اینه
منم شهید کربلاشم
تو آغوشِ تو میمونم
عموجونم عموجونم
عموجونم عموجونم
✍ #بهمن_عظیمی
مشابه سبک زیر خوانده میشود
👇
.
#زمینه
#حضرت_عبدالله
#شب_پنجم_محرم
#امیر_حسین_الفت ✍
صدای تو رو تا شنیدم
به سمت قتلگاه دویدم
رسیدم به تنت تیر سه شعبه دیدم
صدا میزدی این مسلم
صدا میزدی این هانی
دیدم که زیر ضرب لگد سنانی
عمو شکسته پر شدم
وقتی برات سپر شدم
دست من از بدن جدا شد
بودی برام مثه پدر
حالا دیگه تو این سفر
دین منم به تو ادا شد
عموجانم
عموجانم
عمو جانم جانم جانم
*****
عجب روضه ء جانگدازی
عحب صحنهء دلخراشی
خدا کنه که زیر دست و پا نباشی
خدا کنه که عمه جانم
مواجه نشه با یه صحنه
خدا کنه عمو تنت نشه برهنه
پیش تو رو سفید شدم
تو راه تو شهید شدم
دارم میرم کنار بابا
من به خدا سپردمت
دارم میرم از غمت
به مادرت حضرت زهرا
عمو جانم
عمو جانم
عمو جانم جانم جانم
.👇
.
#زمینه
#شب_ششم_محرم
#حضرت_قاسم
#امیر_حسین_الفت
نکش روی زمین پاهاتو
دیگه نمیشنوم صدا تو
شاید عسل به هم دوخته عمو لباتو
میبینم گل پرپرم رو
امانت برادرم رو
چه جور بلند کنم جلو حسن سرم رو
شکستن استخوون تو
سینهء غرق خون تو
تو قتلگاه با سم مرکب
نیزه به پهلوات زدن
خودت بگو عزیزمن
من چی بگم به عمه زینب
عمو جانم
عمو جانم
عموجانم جانم جانم
*
نگفتم نرو نازنینم
نزار داغ تو روی سینم
چه جوری بدن مصلح تو ببینم
نگفتم نرو قرص ماهم
پناه دل بی پناهم
نزن شعله به این سینهء غرق اهم
تموم لشگر اومدن
سنگ به پیکرت زدن
عمو برای تو بمیره
مثل علی اکبرم
تو رو به خیمه میبرم
تا مادرت آروم بگیره
عمو جانم
عمو جانم
عمو جانم جانم جانم
*
.👇
.
|⇦•قسم به رایحه ی عِطر...
#قسمت_اول #مناجات #امام_زمان روحی له الفدا اجرا شده شبِ پنجم محرم ۱۴۰۱به نفس کربلایی سید رضا نریمانی
●━━━━━━───────
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْن وَ عَلی عَلَیِ بْن الْحُسَین وَ عَلی اَوْلادِ الْحْسَیْن وَ عَلی اَصحابِ الْحُسَین
قسم به رایحه ی عِطر یاس خوشبویت
تو آمدی به سویم، من نیامدم سویت
همیشه خیر دعایت نجات داده مرا
مرا ببخش اگر کم شدم دعاگویت
خوشا به قِسمت بحرالعلوم و نائینی
نگاه ما که نیفتاده است بر رویت
چه آرزوی بزرگی است، نیستم لایق
که جان دهم دم مرگم به روی زانویت
بیا گذر کن از این روسیاهِ بد رفتار
قسم به حُسن جمالت، به خُلق نیکویت
سحر همیشه به یاد حسین، گریانی
رسیده است به ما هم طریقه و خویَت
فدای عمه ی مظلومه ات که گفت: حسین
چه آمده به سر آن دو چِشم دلجویت
همان که سنگ به تو زد، مرا نشانه گرفت
شکافته سر من هم شبیه اَبرویت
دلم گرفته عزیزم بگو چه کار کنم؟
به پنجه، خولی ملعون گرفته گیسویت
#شاعر:محمد جواد شیرازی✍
ــــــــــــــــــ
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#روضه_حضرت_عبدالله_ابن_حسن
#روضه_حضرت_عبدالله
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبدالله
#سید_رضا_نریمانی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
AudioCutter_narimani_shab5_1401.mp3
2.84M
|⇦•قسم به رایحه ی عِطر.....
#قسمت_اول #مناجات_امام_زمان روحی له الفدا اجرا شده شبِ پنجم محرم۱۴۰۱ به نفس سید رضا نریمانی
.
|⇦•مثل یک صاعقه ....
#قسمت_دوم #روضه_حضرت_عبدالله ابن حسن علیه السلام اجرا شده شبِ پنجم محرم ۱۴۰۱به نفس کربلایی سید رضا نریمانی
●━━━━━━───────
امشب، شب امام حسنی هاست..شب عبدالله ابن حسنه.. امشب باید امام حسنی گریه کنید میدونید یعنی چی؟ یعنی باید آروم گریه کنید.امامحسنی ها همیشه یه غمی تو دلشونه نمیتونن به کسی بگن..نباید به کسی بگن ...
امامحسنیا یه کاری کردن که امامحسینیا نکردن. امامحسنیا یه چیزی دیدن، امامحسینیا ندیدن. امام حسنیا یه جایی بودن که امام حسینیا نبودن... امامحسنیا یه جایی دست یه عده روگرفتن. امامحسنیا زمینخورده هارو بلند میکنن. امام حسنیا خاکیهستند...*
*عبدالله دم در خیمه ایستاده داره تماشا میکنه، همه ی صحنه هارو دیده، آخرین نفره از خونواده و اهل بیت حسین. یعنی تک به تک همه ی صحنه هارو دیده، برا همینم نتونسته تحمل کنه. دم در خیمه علی اکبر رو دید چه جوری رفت. قاسم رو دید، عباس رو دید، علی اصغر رو دید....*
مثل یک صاعقه تکبیرِ حسن میآمد
یازده ساله ترین شیرِ حسن میآمد
بر تن از پیرُهن خویش کفن ساخته است
او حسینیهای از خشتِ حسن ساخته است
رگِ گردن متورم شده یعنی لبیک
مُشتهایش متراکم شده یعنی لبیک
یازده جُرعهی ناب از یَمِ حیدر خورده است
خوب پیداست که بر غیرتِ او بَرخورده است
دست حق بر درِ خیبر بخورد میفهمند
به رگ غیرت او بَر بخورد میفهمند
او یتیمی است که نعلین ندارد حتی
فکر صد خُم در آن بین ندارد حتی
او نمیدید که خاری به کف پایش بود
دامن پیرُهنش زیر قدمهایش بود
چند باری به زمین خورد ولی باز دوید
تا که زهرا به زمین خورد علی باز دوید
خیره چِشمانِ تَرَش رو به همان منظره بود
دورِ گودال فقط دایره در دایره بود
همه با خاطرهی بغضِ علی جمع شدند
حلقه در حلقه به یک نقطه؛ ولی جمع شدند
حلقهها تنگتر از تنگتر از قبل شده
قلبها سنگتر از سنگتر از قبل شده
باید از بینِ همه رد بشود میداند
نه محال است مُرَدد بشود میداند…
*دید دور حسین حلقه زدن، یهحلقه دور گودال، یه حلقه توی گودالند. آخه گرد و خا ک ها بالا رفته، دیگه دم دمای غروبه هوا داره تاریک میشه، هوا تاریک بشه، چشم درست نمیبینه چه خبره. فقط از دور میدید این نیزه ها بالا و پایین میره،نیزه ها پایین میاد شمشیرها بالا میره..یه عده بالای گودال ایستادن دارن با سنگمیزنن، یه حلقه هم دورتر ایستادن، امام باقر میفرماید:اینا چیزی گیرشون نیومد بزنن نه شمشیر داشتن، نه نیزه داشتن، نه چوب داشتن، نه سنگ داشتن. این حلقه دور گودال ایستادن دارن فحش و ناسزا میدن....*
رد شد از حلقهی پیرانِ عصا زن
و سپس از وسطِ جمعیتی سنگ به دامن
نه فقط سنگ که چوب و شن و آهن بعد از آن سخت دوید
از دو سه تا حلقهی اسبان سواری
وصدای نفس و شیهه و کوبیدن سُمها
همهسو هولِ قدمها وعَلَمها
به خودش گفت کمی مانده برو
از وسط این همه جامانده برو
پیش میرفت ولی حلقهی یک لشکر شد
متراکم، متراکم، متراکمتر شد
داشت از بین همین فاصلهها رد میشد
از دل هلهلهها، هَرولهها رَد میشد
رد شد از حلقهی سرنیزه و از حلقهی شمشیر و
کمانگیر وکف پاش پُر از خون و تَنِ کوچک
مجروح دوید و
لب گودال رسید و
ته گودال چه دید و…
که سنان بود و سنان داشت
نیزهای فاتحه خوان داشت
حرمله غرقِ عرق چِشم بر آن نیمه جان داشت
آخرین تیر خودش را به کمان داشت
مادری موی کَنان سینه زنان پیش عمو بود
ولی قدِ کمان داشت
پدرش بود عمو بود پدرش بر سر او بود…
پسر اُفتاد سر اُفتاد چه بد بال و پر اُفتاد
تنی روی تن اُفتاد حسن اُفتاد
راه یک تیرِ سهشعبه به دو حنجر اُفتاد
نالهای بین گلو بود که زهرا غش کرد
او در آغوش عمو بود که زهرا غش کرد
کاش جبریل جراحات دو تَن را میبست
کاش میشد که علی چِشم حسن را میبست
باز از خاک حسن مادر خود را برداشت
شمر تا کُندترین خنجر خود را برداشت…
#شاعر: #حسن_لطفی✍
ــــــــــــــــــ
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_عبدالله_ابن_حسن
#شب_پنجم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#سید_رضا_نریمانی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
|⇦•می خواست دست وپا بزند...
#قسمت_پایانی #روضه وتوسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام اجرا شده شبِ پنجم محرم ۱۴۰۱به نفس کربلایی سید رضا نریمانی
●━━━━━━───────
می خواست دست وپا بزند نیزه ها نزاشت
بابای خود صدا بزند نیزه ها نزاشت
در قتلگاه هردو بدن زیر ورو شده
نیزه به روی نیزه به پیکر فرو شده
با پنجه های گرگتنش جستجو شده
عریان به دستِ لشگرِ بی آبرو شده
مقتل نوشته، با عجله مو کشیده اند
مثل کبوتری سر او را بریده اند
#شاعر: #قاسم_نعمتی✍
" وَ أَحَاطُوا بِهِ فَخَرَجَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ وَ هُوَ غُلَامٌ لَمْ يُرَاهِقْ مِنْ عِنْدِ النِّسَاءِ يَشْتَدُّ حَتَّى وَقَفَ إِلَى جَنْبِ الْحُسَيْنِ فَلَحِقَتْهُ زَيْنَبُ بِنْتُ عَلِيٍّ عليه السّلام لِتَحْبِسَهُ فَقَالَ لَهَا الْحُسَيْنُ احْبِسِيهِ يَا أُخْتِي فَأَبَى..."
*همینجور که ابا عبدالله توگودال افتاده زیر نیزه وخنجر صدا زد"احْبِسِيهِ يَا أُخْتِي فَأَبَى."
بگیرید خواهرم رو نذارید بیاد ...*
"وَ امْتَنَعَ عَلَيْهَا امْتِنَاعاً شَدِيداً وَ قَالَ وَ اللَّهِ لَا أُفَارِقُ عَمِّي وَ أَهْوَى أَبْجَرُ بْنُ كَعْبٍ إِلَى الْحُسَيْنِ عليه السّلام بِالسَّيْفِ فَقَالَ لَهُ الْغُلَامُ وَيْلَكَ يَا ابْنَ الْخَبِيثَةِ أَ تَقْتُلُ عَمِّي فَضَرَبَهُ أَبْجَرُ بِالسَّيْفِ فَاتَّقَاهَا الْغُلَامُ بِيَدِهِ فَأَطَنَّهَا إِلَى الْجِلْدَةِ فَإِذَا يَدُهُ مُعَلَّقَةٌ فَنَادَى الْغُلَامُ يَا أُمَّاه"
*همچین که این شمشیر به دست عبدالله خورد. دست به پوست آویزان شد، یه ناله ای زد، میدونید اون ناله چی بود؟! "فَنَادَى الْغُلَامُ يَا أُمَّاه" «وای مادر...»
اینجا با شمشیر به بازوی عبدالله زدن، توکوچه ها هم با غلاف شمشیر به بازو زدن، که امام صادق فرمودن: علت شهادت مادر ما فاطمه همون ضرباتی بود که اون نامرد توکوچه ها به بازوی مادرم فاطمه زد.....*
فَأَهْوَى بَحْرُ بْنُ كَعْبٍ وَ قِيلَ حَرْمَلَةُ بْنُ كَاهِلٍ إِلَى الْحُسَيْنِ(ع) بِالسَّيْفِ فَقَالَ لَهُ الْغُلَامُ وَيْلَكَ يَا ابْنَ الْخَبِيثَةِ أَ تَقْتُلُ عَمِّي فَضَرَبَهُ بِالسَّيْفِ فَاتَّقَاهَا الْغُلَامُ بِيَدِهِ فَأَطَنَّهَا إِلَى الْجِلْدِ فَإِذَا هِيَ مُعَلَّقَةٌ فَنَادَى الْغُلَامُ يَا أُمَّاهْ فَأَخَذَهُ الْحُسَيْنُ(ع) وَ ضَمَّهُ إِلَيْهِ وَ قَالَ يَا ابْنَ أَخِي اصْبِرْ عَلَى مَا نَزَلَ بِكَ وَ احْتَسِبْ فِي ذَلِكَ الْخَيْرَ فَإِنَّ اللَّهَ يُلْحِقُكَ بِآبَائِكَ الصَّالِحِينَ.»
*از دور دیدن حرمله تیرو برداشت حنجره رو نشونگرفت چنان این حنجره رو زد، عبدالله افتاد تو بغل حسین ...
همه ی اون دوسه تا تیری که نامرد زده همه رو ابی عبدالله دیده یکیش که تو بغل خودش همین عبدالله بود. یکیشم علی اصغرش، همچین که این بچه رو سرِ دست گرفت دید این بچه ای که تا حالا ناله هم نمی کرد، هیچی هم نمی گفت، گریه هم نمی کرد یه مرتبه دید داره دست وپا میزنه انقدر حرمله یهویی تیر زد که ابی عبدالله یهو دید این بچه یه خِس خِسی کرد......ای حسین......*
ــــــــــــــــــ
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_عبدالله_ابن_حسن
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبدالله
#سید_رضا_نریمانی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
AudioCutter_narimani_shab5_1401(2).mp3
10.21M
|⇦•مثل یک صاعقه...
#روضه و توسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام اجرا شده شبِ پنجم محرم۱۴۰۱ به نفس سیدرضا نریمانی
.
#واحد
#زمزمه
#حضرت_عبدالله
#شب_پنجم_محرم
روی خاک عرش معلی مانده است
یوسف زهرا به صحرا مانده است
دستم از دامان او جا مانده است
بر شکوه شانه مویش را ببین
میدرخشد ، ماه رویش را ببین
عمه جان : زیر گلویش را ببین
ارزش ندارد دنیای فانی
دستی به تن دارم اگر قابل بدانی
می افتم و می آیم و میمیرمت
از دست تیغ بی حیا میگیرمت
از نیزه ها میگیرمت ۲
غریب مادر حسین مظلوم
دست حق از دستها بالا تر است
مقتلم از آسمان والاتر است
از همه طفل حسن زهرا تر است
روی دنیا چشم بسته بهتر است
پیکرم در خون نِشسته بهتر است
نزد تو دستم شکسته بهتر است
درمان شد اینجا دردم عمو جان
خونم شده با خون تو درهم عمو جان
خاکت تَیَمُّم داده و خونت وضو
خون گلویم شد برایم آبرو
گرم است با تو گفتگو ۲
غریب مادر حسین مظلوم
#محمد_علی_بقایی✍
👇
.
#زمزمه #واحد
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبدالله
اونکه توو دریای خون افتاده و تنهاست عَمومه
من اگه اینجا بمونم میمیرم کارم تمومه
جز عمو جونم دلم توو دنیا دلداری نداره
عمه میبینی عمو رو که دیگه یاری نداره
ببین عمه
از تشنگی رفته عمو از حال
بذار بِرَم به سمت اون گودال
ببین چقد زیاده دشمن
جونِ بابام
ببین عمو چشماش و دیگه بست
بذار بِرَم پیشش تا فرصت هست
دلِ منِ یتیم و نشکن
بدون اون نمیتونم
عمو جونم عموجونم
عموجونم عموجونم
اومدم اینجا نَگه دشمن حسین یاری نداره
پیش تو میمونم از این آسمون سنگم بِباره
اومدم تا نائب بابام باشم تو قتلگاهت
اومدم مثل علمدار دستم و بِدَم به راهت
عموجونم
خودت که میدونی دلم غوغاست
اگه بابامَم بود این و میخواست
منم مث قاسم فداشم
عموجونم
برای تو مُردن چه شیرینه
تموم افتخار من اینه
منم شهید کربلاشم
تو آغوشِ تو میمونم
عموجونم عموجونم
عموجونم عموجونم
#بهمن_عظیمی✍
👇
.
#زمینه
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبدالله_زمینه
دور و بر عمو شده جنجال _ بذار برم عمه ۳
مادر بزرگم اومده گودال _ بذار برم عمه ۳
بذار برم
(عمومو دوره کردنش ، بذار برم
غریب گیر آوردنش ، بذار برم
اینا دارن میکشنش ، بذار برم )
عمو داره به خاک و خون کشیده میشه
صدای ناله هاش داره شنیده میشه
جلو چشم داره سرش بریده میشه
عموعمو، عمو حسین جان
دلواپسم نباش اصن فک کن _ که اکبرت اومد ۳
با خنجر کهنه می بینم شمر _ بالا سرت اومد ۳
فدای تو
دوباره کوچه وا شده ، برای تو
واسه چی دست شمره توو موهای تو
اومد پیشت یتیم مجتبای تو
(عمو داره به خاک و خون کشیده میشه)
تو قتلگاه چشای شمرو خون گرفته
حرمله باز سه شعبَشو نشون گرفته
زخم تنت خیلی ازت توون گرفته
عموعمو، عمو حسین جان
از بس که مظلومی عمو قلبم _ برای تو سوخته۳
سه شعبه ی حرمله قلبم رو _ به پیرهنت دوخته
سرت شکست
دست منم شبیه مادرت شکست
غرور من مثه برادرت شکست
تو تشنه بودی قلب خواهرت شکست
(عمو داره به خاک و خون کشیده میشه)
الانه که دشت بلا آتیش بگیره
گهواره توی خیمه ها آتیش بگیره
دامن بچه کوچیکا آتیش بگیره
عموعمو، عمو حسین جان
#امیرحسین_ثابتی ✍
#حضرت_عبدالله
.👇