eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.6هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
369 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
. . دلپذیر است در آغوش تو بیدار شدن در حسینیه‌ی اشک تو گرفتار شدن... با خیالِ حرمت تشنه‌ی دیدار شدن تکیه در تکیه به عشق تو میاندار شدن دل به دریای غمی تازه و دیرینه زدن در غمت بر سر و بر صورت و بر سینه زدن آسمان در غم تو غرق ترنم شده است خیمه یادآورِ آن کوچه و هیزم شده است دودمه وردِ زبان همه مردم شده است (باز هم طفل یتیمی ز حرم گم شده است) آخرین بار شنیدند که نجوا می‌کرد طلب از گم شده‌گانِ لب دریا می‌کرد کم کم از تشنگی او دل دریا خون شد از غم اکبر لیلا دو جهان مجنون شد دشت ماتم زده از خون تنش گلگون شد کفر اگر نیست بگویید خدا محزون شد او که بر دست جوانان بنی هاشم بود موقع بردنش آن روز ، عبا لازم بود هرکه مجنون بشود خانه‌ی ما خانه‌ی اوست زینب آن کوهِ صبور است که پروانه‌ی اوست بارِ اندوهِ جهان است که بر شانه‌ی اوست (این حسین کیست که عالم همه دیوانه‌ی اوست) شده زیر علمش امن ترین جای جهان هیچ کس نیست به اندازه‌ی زینب نگران (یارب آن نوگل خندان که سپردی به منش) بوریا گشت در این غربت صحرا کفنش جگرم سوخته از کهنه‌گی پیرهنش جان به قربان حسین و پسران حسنش دوش وقت سحر از روضه ی قاسم می‌خواند روضه آن بود که حاج اکبر ناظم می‌خواند عاشقم عاشق آن درد که بی درمان است آسمان با خبر از تشنگی طفلان است پس بخوان نوحه از آن داغ که بی پایان است (امشبی را شه دین در حرمش مهمان است) ظهر فردا ، شود آشوب در این دشت، شروع ای شب تیره بمان و مکن ای صبح طلوع تشنه‌ی علقمه هستیم که دلدار آنجا است ماه بیتِ غزلِ حیدر کرار آنجا است ساقیِ تشنه لبان ، سید و سالار آنجا است آه ، ای اهل حرم میر و علمدار آنجا است سال ها بر سر این سفره نمک گیر شدیم ما غلامیم و در خانه ی او پیر شدیم آه ای قله‌ی سر سختِ بی اندازه بلند ای تبرخورده ترین سروِ سرافرازِ بلند باز هرگز نهراسیده ز پرواز بلند (چه شد آن دست بلندی که به آواز بلند دعوی اش بود که من بازوی حیدر دارم) پدری مثل علی فاتح خیبر دارم. ای رباب آب در این معرکه نایاب شده تیر از چله ، به یک چلچله پرتاب شده دل سنگ از غم شش ماهه‌ی تو آب شده به روی دست پدر بوده و سیراب شده نکند حرمله با تیر و کمان آمده است اصغرت از چه زمانی به زبان آمده است حر که سرمست شد و نعره کشید از شادی بود بر روی لبانش، چه مبارکبادی حضرت عشق به او گفت که تا جان دادی بنده‌ی عشقی و از هر دو جهان آزادی نینوا بین که عجب شور و نوایی دارد مطرب عشق عجب کرببلایی دارد .
. منکه با تو همسفر بودم    دیگه از امشب    بی خبر بودم شب هجران من و تو شب مرگ منه نمی دونی این دل من چه شوری می زنه گریه می کنم  ای شه غریب     کربلا شده  پر از عطر سیب حسین ۴ بوی دوری   میده آزارم   بی تو داداش از    همه بیزارم قراره من در به در شم توی این صحراها؟ بگیرم فردا تو مقتل ذکر واغربتا میشه که بگی  منو می بری؟      سخت میشه برام بی برادری حسین ۴ لشگر صد، یک   تن اباالفضله    کاشف الکرب    من اباالفضله گر چه قلب من ز غربت پر درد و غمه صدای پاهای عباس قوت قلبمه اگه اون نبود  دلبری نبود     سر خواهرت  معجری نبود حسین ۴   شاعر : رضا تاجیک✍ https://emam8.com/article/32440/%D8%B2%D9%85%DB%8C%D9%86%D9%87-%D8%B4%D8%A8-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7-%D9%85%D9%86%DA%A9%D9%87-%D8%A8%D8%A7-%D8%AA%D9%88-%D9%87%D9%85%D8%B3%D9%81%D8%B1-%D8%A8%D9%88%D8%AF%D9%85-
. "ای دل بشنو صدای جان می آید" "عطر نفس تشنه لبان می آید" "از نای بریده ی حسین عطشان" "قرآن و صدای جاودان می آید" صداتو گم کردم رد پا تو گم کردم توی مسیر شام بچه هاتو گم کردم کجای راه موندیم خیلی بی پناه موندیم تو رفتی ما خیلی دور قتلگاه موندیم حسین حسین جانم.... ای حسین حسین جانم.... آن روز حسین به کربلا کرد ورود دیوان جهان شمول خود را بگشود از بهر به جا ماندن اسلام عزیز هفتاد و دو تا قطعه ی خونین بدرود چه ماجرایی شد موقع جدایی شد حسین من زیره نیزه کربلایی شد هوا بهم میریخت کربلا بهم میریخت لبای خشکش رو نیزه ها بهم میریخت حسین حسین جانم ... زینب که علم به دوش این قافله بود در حلقه ی وصل عشق سر سلسله بود ای داد که آن پرده نشین ازلی همصحبت شمر و خولی و حرمله بود شلوغی بازار میده زینب آزار میگه به شمر پاتو از رو چادرم بردار چه بی وفاست کوفه عین کربلاست کوفه مگه حسین من جاش رو نیزه هاست کوفه حسین حسین جانم ای حسین حسین جانم..... ✍ هر عزیزی این سبکو میخونه یاد کنه از شاعر این اثر ؛ پیرغلام اباعبدالله الحسین(علیه السلام) آشنایی و دیدار پربرکت با ایشان از عنایات امام حسین(ع) به بنده بود. مرحوم ضمیری در آخرین روزهای عمر مبارک شون بزرگترین حاجت شون از امام حسین(ع) گرفتند. این اثر اولین وآخرین اثر مشترک بنده و ایشون بود. ارادتمند محمدصادق باقی زاده✍ .👇
. در همه کربلا امشب بود زمزمه گرم در مناجات بود گل فاطمه خیمه ها پر ز نور غرق شور و سرور وای حسین جان۲ گرم در مناجات علی اکبر بود در میان خیمه همره خواهر بود چون که فردا شود اربا اربا شود وای حسین جان۲ طفل خود را گرفته در بر خود رباب در خیام حرم باشد به دنبال آب می شود اصغرش غرق خون حنجرش وای حسین جان۲ شب سوز و عبادات بنی هاشم است فکر فردا یتیم مجتبی قاسم است غرق رنج و ملال پیکرش پایمال وای حسین جان۲ حافظ خیمه ها گشته علمدار او صبح فردا شود حسین عزادار او می کشند از جفا ساقی تشنه را وای حسین جان۲ در کنار حسین فاطمه زینب است جان او از غریبی حسین بر لب است پر شد از گریه ها همه ی خیمه ها وای حسین جان۲ گرم در مناجات یوسف زهرا بود ظهر فردا تنش در دل صحرا بود سر او از جفا شود از تن جدا وای حسین جان۲ 👇
. ای حسین من ریخته لشگری سرت داداش جلو چشای من تو رو با عصا و سنگ و چوب و نیزه می زنن زیر چکمه های شمر اینقده دست و پا نزن ای حسین من ای حسین من خولی و شمر و سنان و حرمله تو رو زدن اون سنان بی حیا با نیزه می زد توو دهن جای سالمی نمونده واسه ی بوسه ی من ای حسین من ای حسین من وقتی خسته شدن از غارت شال و پیرهن تازه ده نفر به اسبا نعلای تازه زدن تو خودت بگو باید چکار کنم با این بدن ای حسین من ای حسین من تو بگو چجوری نیزه بکشم از این بدن بعدِ غارتِ تنت به سمت خیمه اومدن سرِتو جلو چشام به روی نیزه ها زدن ای حسین من ای برادرم داره میرسه صدای گریه های مادرم پاشو فکری کن برای غربت اهل حرم افتاده توو دستای یه مُش حرومی معجرم ای برادرم جون من فدات واسه خشکی لبات به سینه می زنه فرات پاشو که دوباره آب آورده دخترت برات کشته خواهرت رو خاک مونده روی گونه هات جون من فدات ای فدا سرت اگه که میره اسیری خواهرت فدا سرت اگه ناله زد تو گودی مادرت فدا سرت اگه پاره شد گوشای خواهرت فدا سرت ای فدا سرت ای فدا سرت اگر ریخته لشگری روی سرم فدا سرت اگه دس به دس میگرده معجرم فدا سرت اگه که کبوده کل پیکرم فدا سرت ای فدا سرت ای فدا سرت اگه موندم با رباب و گریه هاش فدا سرت غُصه ی رقیه و زخمای پاش فدا سرت کوفه و شام و تموم سختیاش فدا سرت ای فدا سرت ای فدا سرت اگه بستن منو بین سلسله فدا سرت اگه بینمون میفته فاصله فدا سرت اگه همسفر میشم با حرمله فدا سرت ای فدا سرت .
‍ . تا رسیدم به فرات و بنشستم لب آب تا رسیدم به فرات و بنشستم لب آب یادم آمد ز کبودی لب طفل رباب یادم آمد ز کبودی لب طفل رباب نَبوُد صبر و قرارم گره افتاده به کارم نبود صبر و قرارم گره افتاده به کارم من علمدارم علمدار من علمدارم علمدار بر حسینم یار و غمخوار بر حسینم یار و غمخوار نه سری مانده نه دستی نه سری مانده نه دستی کمرم را تو شکستی کمرم را تو شکستی چه بگویم به سکینه چو سراغت گیرد چه بگویم به سکینه چو سراغت گیرد گر بفهمد تو شدی کشته بدان میمیرد گر بفهمد تو شدی کشته بدان میمیرد نَبوُد صبر و قرارم گره افتاده به کارم نبود صبر و قرارم گره افتاده به کارم من علمدارم علمدار من علمدارم علمدار بر حسینم یار و غمخوار بر حسینم یار و غمخوار نه سری مانده نه دستی نه سری مانده نه دستی کمرم را تو شکستی کمرم را تو شکستی .👇
. |⇦•الشِّمْرُ جَالِسٌ... و توسل به حضرت علیه السلام به نفس حاج‌مهدی صالحی کرمانی ●━━━━━━─────── یکی از روضه هایی که امام زمان (عج) در زیارت ناحیه مقدسه به آن اشاره میکند این روضه است... میفرماید: یا اباعبدالله! اگر تمام‌مصائبت را فراموش کنم اون ساعتی که اسب بی صاحبت برگشت را فراموش نمی کنم... تمام این زن و بچه چشم انتظارن حسین برگرده تا آقا رو دوباره ببینن... یه وقت شنیدن صدای شیهه ی ذوالجناح میاد... همه‌ خوشحال شدن، گفتن: خدایا شکرت بابامون برگشته، از خیمه بیرون آمدند...دویدن سمت ذوالجناح، اطراف ذوالجناح رو گرفتن یکی می گفت: آی ذوالجناح! بابام کجاست؟ یکی می گفت: ذوالجناح! برادرم کجاست؟ دختر کوچولوی امام‌ حسین جلو‌ آمد، این دستا رو به گردن ذوالجناح انداخت، صدا زد آی اسبِ بابام! می دونم یتیم‌ شدم، می دونم بابا ندارم، می دونم بابام رو‌ کشتن... اما یه سؤال دارم. آی ! وقتی بابام میدان میرفت این لبهاش خشکیده بود، به من بگو بدانم آیا کسی به بابام آب داد، یا لب تشنه سر از بدن بابام جدا کردن؟ ميگن: این حیوان سرش رو به زیر انداخت به سمت گودال رفت، این زن‌ و بچه هم به دنبالش... یعنی خودتون بیایید ببینین چه خبره. رسیدن بالای تل زینبیه، صحنه ای رو زینب دید نگاه کرد دید" الشِّمْرُ جَالِسٌ عَلَى صَدْرِك... حسین..... ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇