eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
18.3هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
428 فایل
#کانال_نوحه_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری ⛔️کپی مطالب بدون نام کانال ممنوع⛔️
مشاهده در ایتا
دانلود
. |⇦•سه غم‌ آمد...... علیه السلام اجرا شده نفسِ کربلایی مهدی رعنایی ●━━━━━━─────── سه غم اومد به جونم هر سه به یکبار اسیری و غریبی و غم یار مردم! اسیری و غریبی چاره داره ولی آخر کشد ما را غمِ یار غمِ یار غمِ یار * میلیون‌ها مثل من و تو بمیرن حق یه دونه تیری که به ابی عبدالله خورده ادا نمیشه اما علی الظاهر به حضرت زهرا روز قیامت بگیم بی‌بی این کاری که روز عاشورا از دست ما برمی‌اومد همین بود ما این کارو می‌تونستیم برای حسینت انجام بدیم آماده ای یا نه ...* ای کاش که موت را نمی بوسیدم پیش همه روت را نمی‌بوسیدم *چطور مگه ؟* تقصیر من است پشت و رویت کردن ای کاش گلوتو نمی‌بوسیدم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
قدم پنجم متن روضه ۲ 👇 🔸چقدر نام تو زیباست اباعبدالله 🔸حرمت عرش معلاست اباعبدالله 🔸زائر کرببلا حق شفاعت دارد خوش بحال اونهایی که شب عاشورا کربلا هستند کنار حرم با صفای ابی عبدالله... 🔸زائر کرببلا حق شفاعت دارد 🔸قطره در کوی تو دریاست اباعبدالله 🔸ما که باشیم که سنگ تو به سینه بزنیم 🔸سینه زن زینب کبری ست اباعبدالله شب عاشوراست امشب کربلا چه خبره... خدا به داد دل بی بی زینب برسه... تا صدای هلهله دشمن بلند شد... اومد کنار برادر عرضه داشت... چه خبر شده حسینم... فرمود خواهرم الان پیغمبر خدا رو در خواب دیدم... فرمود حسینم تو به زودی به ما ملحق میشی... تا این حرف رو بی بی زینب کبری شنید... صدای ناله اش بلند شد... یعنی حسینم میخواهی بری برادر... تمام دلخوشی من تویی حسین... اینجا یک جا بود ابی عبدالله خواهر رو آروم کردم... یک جای دیگه هم روز عاشورا... وقتی ابی عبدالله ميخواست بره میدان... صدا زد: و نادی یا سکینه و یا رقیه و یا عاتکه یا زینب و یا فاطمه، یا ام‌کلثوم، عَلَيْكُنَّ مِنِّي السَّلَام اهل حرم سراسیمه از حرم بیرون آمدند دور حضرت را گرفتند ... دید خواهرش خیلی بی تابی میکنه... صدا زد زینبم خواهرم... تا صدای تکبیر منو میشنوید... بدونید من هنوز زنده ام ... امان... از اون لحظه ای که دیگه صدای تکبیر برادر رو نشنید... داخل خیمه... هی بلند ميشه.... هی میشینه روی زمین.... یکدفه دید صدای ذوالجناح اومد.... دوان دوان اومد بیرون... یه نگاه کرد... دید ذوالجناح برگشته اما برادرش حسین نیومده.. همین جا بود که دیگه... 🔸همه از خیمه ها بیرون دویدند 🔸ولی سالار زینب را ندیدند راوی میگه دیدند یک خانمی... دوان دوان... به سمت گودی قتلگاه... هی صدا میزنه...‌ وای عزیز مادرم حسین... 🔸از حرم تا قتلگه، زینب صدا میزد حسین 🔸دست و پا میزد حسین، زینب صدا میزد حسین اومد بالای تل زینبیه... یه نگاه کرد... دید... والشمر جالس علی صدره... شمر روی سینه برادر... خدا چکار کنه زینب... دستاش رو گذاشت روی سر هی صدا میزنه... وامحمدا... واعلیا... تسلای دل بی بی زینب... صدا بزن یاحسین... 🔸 حسین آرام جانم 🔸 حسین روح و روانم
مداح 👌😭 یارالی یعنی: همه جایِ بدنت زخمی بود ذره ذره ی تنت زخمی بود حتی کُنجِ دهنت زخمی بود   آخرش کار رو به شمر مُحوَّل کردن یامظلوم،یامظلوم   تو رو با خنجرِ کُند مُعطَّل کردن یامظلوم،یامظلوم   یارالی یعنی: نیزه رو نیزه زدن نامردا همه با هم اومدن نامردا همه با لگد زدن نامردا   به تو پیشِ مادرت جسارت کردن یامظلوم،یامظلوم   به تو با ضربه ی پا جسارت کردن یامظلوم،یامظلوم   *نمی دونم از کجا روضه بخونم؟ شبِ عاشوراست…*   داغ یعنی جوانِ رعنایت تشنه لب رویِ خاک جان بدهد نانجیبی میانِ سینه ی او نیزه اش را تکان تکان بدهد     *حسین…”اگه امروز و فردا راه داره صدقه ای برا امام زمان بده، بخدا قلبِ آقا در فشارِ، تو هم امشب نباید ساکت باشی، باید بهم بریزی…..”*   بدونِ آب بریدن حنجرِ او را کشانده اند به گودال مادرِ او را   عصا زدن به او پیرمردها بلکه در آورن نَفَس های آخرِ او را   *بذار روضه بخونم:  هلال میگه اومدم دَمِ گودال، دیدم صدا خس خسِ نفس هاش میاد، سپرم رو آب کردم، اومدم گودال، دید شمر داره بیرون میاد، سر تا پاش خونیِ، کجا میری هلال؟ آب می برم براش، یه لبخندِ بدی زد، گفت: دیر اومدی، الان سیرابش کردم، گفتم: تو که کارِ خودت رو کردی، چرا دست و پات میلرزه، گفت: هلال! داشتم می بریدم، صدایِ ناله ی زنی رو شنیدم، داد میزد: ” بُنَیَّ! قَتَلُوکَ،ذَبَحُوکَ وَ مِنْ الْمَاءِ مَنَعُوک‏”….عرضم تمام، شبِ آخرِ، مُزدم رو بگیرم…*   هر کی هرچی شد، داره می بَره یکی داره پیرُهَنِ پاره می بَره   زینب میگه: وای، از دلِ رباب زیرِ عباش، حرمله گهواره می بَره   مادرت بمیره، نبینه انگشتر نداری خودم رو رسوندم، کسی نگه مادر نداری   آه!غریبِ مادر حسین   دیر اومد زینب، تا به پیشِ تو افتاده بود تو پنجه های شمر، ریشِ تو   کارِ دنیارو، می بینی داداش باید ببوسم رگ هایِ ریش ریشِ تو   گفتم که بلند شو از رو سینه اش جواب نداد خدا خدا کردم، رقیه از خیمه در نیاد   *اگه یه دونه از شما نگران باشید که زن و بچه هاتون حال و اوضاعشون خوب نیست، درنگ نمی کنی،بدو میری میگی به زن و بچه ام برسم…شمرِ نانجیب داشت کارش رو می کرد، اباعبدالله حواسش به خیمه ها بود، زیر چشمی خیمه ها رو نگاه می کرد، یهو داد زد: نیا…مگه نگفتم: نیا…با سپر میزدن زینب را….*   نگرانی کشتنت عزیزِ دلم نگرانی که حال ِ خوبی نیست   پیش چشمانِ داغ دیده ی تان موقعِ رقص و پایِ کوبی نیست   * همه ی مجلس، دستات، رو به آسمان، صدات حرم برسه: حسین…..*
😭 آنقدر ناله شدم تا جگرم ریخت حسین آنقدر اشک که مژگان ترم ریخت حسین موی من تار به تارش شده پیش تو سفید مثل پائیز شدم برگ و برم ریخت حسین منکه پیرِ تو شدم پیرتر از این مپسند به جوانِ تو قسم بال و پرم ریخت حسین  نکن ای صبح طلوع ، کاش نیاد که فقط غم عالم به دلِ شعله‌ورم ریخت حسین حق بده خاک به روی سرِ خود می‌ریزم فکرِ فردات چه خاکی به سرم ریخت حسین خار در پشت حرم چیدی ودستت خون شد زخمِ دستِ تو که دیدم جگرم ریخت حسین در میان حرمت حرفِ امان نامه شده دیدم اشکی که زِ چشمِ قمرم ریخت حسین کُشت دلشوره مرا حال رُبابت بد شد طفلِ بی شیر  بهم دور و برم ریخت حسین زود برگرد مدینه که نگویم فردا بعدِ تو جمع حرامی به حرم ریخت حسین تا نگوید لب گودال  سکینه با من آنقدر زخم زدندش ،  پدرم ریخت حسین تا نبینی به کنار دو سه‌تا طفل یتیم خیمه‌ی شعله وری روی سرم ریخت حسین تا نبینی که به  حال من و تو می‌خندد آنکه شلاق به پشت و کمرم ریخت حسین تا رُبابت به سر ِنیزه اشاره نکند وای از سنگ ببین که پسرم ریخت حسین حق بده جان بکَنَم پیشِ تو از حال روم تو بگو من چه کنم جای تو گودال روم (حسن لطفی
کشتی شکست خورده‌ی طوفان گریه‌ایم امشب عجیب بی سر و سامان گریه‌ایم ما غیرِ گریه پیش تو چیزی نداشتیم این آبروی ماست به قربان گریه‌ایم با رو به کربلا شده شاید که جان دهیم یا اینکه رو به سوی خراسان گریه‌ایم وقتی نداشتند حُرمتِ مهمان کربلا حُرمت نگاه داشته مهمان گریه‌ایم دامان لطف را نکش از دست های ما جان تو دلشکسته به دامان گریه‌ایم   یعقوب چشم‌های شما هم سفید شد یوسف کجاست خسته‌ی کنعان گریه‌ایم با گریه زخمهای شما خوب می‌شود حیران چشمهای تو حیران گریه‌ایم بیچاره‌های امشب احوال زینبیم آواره‌های شام غریبان گریه‌ایم امشب صدای پای عمو میرسد هنوز فردا میان خیمه‌ی سوزان گریه‌ایم امشب هنوز حس یتیمی نیامده است فردا اسیر هِق‌هِقِ طفلان گریه‌ایم (حسن لطفی)
😭 چه حالِ پُر ملالی داره زینب اگه دستای خالی داره زینب میره خیمه به خیمه تا بدونن برا فرداش چه حالی داره زینب میون این خزونِ عشق و مردی یکی داره میره به خیمه گردی داره میاد بگوشش از رُبابش چرا مادر چرا باز گریه کردی بخواب مادر بخواب با خوندن من بخواب جونِ عمو رو دامنِ من نزن اینقد زبونت رو رولبهات نکِش ناخنت و رو گردنِ من یکی داره تو تنهایی میخونه یه دختر داره بابایی میخونه موهاشو عمه  می‌بافه دوباره براش با اشک لالایی میخونه تویِ خیمَش ببین دلگیره قاسم زبون میگیره فردا میره قاسم اگه تو کوچه با بابام نبودم تقاصِ کوچه رو می‌گیره قاسم مبادا زیرِ دست و پا بمونی مبادا زنده بی بابا بمونی داره قاسم به عبدالله میگه اگه رفتم مبادا جابمونی نبودم من تو پَهلویِ عمو باش کنارش باش بازویِ عمو باش اگه دیدی که اسبا رو میارن رویِ سینش فقط رویِ عمو باش میگه زینب با اون غمهاش عباس امیدِ خیمه‌هامون ، کاش عباس یه بار خواهر بگی زینب فدات شه یه بار خواهر بگو داداش عباس دلِ گلها میلرزه با عمو نه همه تو خیمه‌اند اما عمو نه حرم خواب است بی خوابه حرامی همه تو خیمه‌هان اما عمو نه غمی که اوج غمهامه آوردن یه دردی که رو دردامه آوردن رُباب خوابونده تازه اصغرش رو نگید پیشش امون‌نامه آوردن منو خیمه به خیمه دیدی آقا برا یاری چه ناامّیدی آقا ببین خونی شدن دستات عزیزم چرا شب خارها رو چیدی آقا بیا بردار از خاکا سرت رو نگاهی های هایِ خواهرت رو می‌ترسم بعد این زنده نباشم بیا امشب ببوسم حنجرت رو بمیرم بی کسی مادر نداری مگه خواهر مگه خواهر نداری بده انگشترت رو تا نگم که چرا انگشت و انگشتر نداری بیا ای سایه‌ی اطفال برگرد از این صحرای بداقبال برگرد ببین زینب داره میمیره امشب بیا از سمتِ اون گودال برگرد (حسن لطفی)
دیدم سرتو روی نیزه ها بود تن تو زیر دست و پا بود روی لبت جای عصا بود رفتی گرفته دورمو اراذل همسفرم با شمر قاتل سخته مثل زهر هلاهل کمتر گردنتو بکش رو خاکا استخونات شکسته باپا بارون خون میباره زهرا مردم دمی که دشمنت کمین کرد تیر سه شعبه تو جبین زد پشتتو بی هوا زمین زد ای کاش میشد ببینی روبه روتو ازم نگیری گفتگو تو من ببوسم زیر گلوتو
314_6015007938911932040.mp3
زمان: حجم: 21.82M
.... امشب شهادت نامه ی عشاق امضا می شود فردا ز خون عاشقان، این دشت دریا می شود امشب کنار یکدگر، بنشسته آل مصطفی فردا پریشان جمعشان، چون قلب زهرا می شود امشب بود بر پا اگر، این خیمه ی خون خدا فردا به دست دشمنان، بر کنده از جا میشود امشب صدای خواندن قرآن به گوش آید ولی فردا صدای الامان، زین دشت بر پا می شود امشب کنار مادرش، لب تشنه اصغر خفته است فردا خدایا بسترش، آغوش صحرا می شود امشب که جمع کودکان، در خواب ناز آسوده اند فردا به زیر خار ها، گم گشته پیدا می شود امشب رقیه حلقه ی زرین اگر دارد به گوش فردا دریغ این گوشوار از گوش او وا می شود امشب به خیل تشنگان، عباس باشد پاسبان فردا کنار علقمه، بی دست، سقا می شود امشب که قاسم زینت گلزار آل مصطفی ست فردا ز مرکب سرنگون، این سرو رعنا می شود امشب بود جای علی، آغوش گرم مادرش فردا چو گل ها پیکرش، پا مال اعدا می شود امشب گرفته در میان، اصحاب، ثار الله را فردا عزیز فاطمه، بی یار و تنها می شود امشب به دست شاه دین، باشد سلیمانی نگین فردا به دست ساربان، این حلقه یغما می شود امشب سر سر خدا، بر دامن زینب بود فردا انیس خولی و دیر نصاری می شود ترسم زمین و آسمان، زیر و زبر گردد حسان فردا اسارت نامه ی زینب چو اجرا می شود .
زمزمه؛ عزیز خواهر.mp3
زمان: حجم: 2.69M
🔹عزیز خواهر🔹 طلوع صبح برای من طلوع غصه و غمه بذار قشنگ نگات کنم، هرچی نگات کنم کمه باهام تو حرف بزن صدای تو دوای دردمه می‌بینی بی‌تابم بی‌قرارم از همین حالا دلشوره دارم باورم نمی‌شه که یه امشب تو هستی کنارم پیش تو آرومم وقتی نیستی مثه ابر می‌بارم تو هستی من، هستی برادر آروم قلبم، عزیز خواهر ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تو می‌ری و با رفتنت شروع می‌شه غمای من غیر یه دنیا خاطره چی می‌مونه برای من حسین حسین حسین می‌شه دلیل گریه‌های من تا همین‌جا شم کم داغ ندیدم بار غمو رو دوشم کشیدم یادم نمی‌ره وقتی مدینه تو آتیش دویدم یادم نمی‌ره وقتی دم در به مادر رسیدم هیچ وقت نگفتم، آخه چرا من؟ با این‌که داغت، سخته برا من شاعر: نغمه‌پرداز:
|⇦•حدود ساعت سه... و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده نفسِ حاج میثم‌مطیعی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ دوباره عاشورا شد، حسین تنها شد میون صحرا دور و برش غوغا شد تیر سه شعبه اومد از راه قلبت رو زیر و کرد مولا خون تو مثل رود جاری شد، به روی خاکا حدود ساعت سه از حال رفتی کشون کشون میون گودال رفتی هجوم آوردن اون که به مال حروم عادت کرده بریدن سرت رو قیمت کرده هجوم آوردن «برای غربتت بمیرم مولا، چه سخت جون دادی» همونی که پای صد تا نامه مُهر زد آروم آروم از گوشه با نیزه اومد آهت عرشو به گریه انداخت وقتی نیزه به پهلوت می‌خورد پهلوی زخمی مادر رو، به یادت آورد یه عده سکه واسه شمشیر داشتن یه عده اما چوب و سنگ برداشتن مسلمون نیستن یه عده تنها هلهله می‌کردن یه عده‌اشون با اینکه پیرمردن عصا برداشتن *یه عده عصا برداشتند.نوه عزیزت امام باقر کربلا بوده...با اسرا کتک خورده"لَقَد قُتِلَ بالسَّیفِ والسَّنانِ والحَجارةِ وَ الخَشب و العصا "با این ها کشته شد‌.نه اینکه جسارت شد.شمشیر رو می فهمم...نیزه رو می فهمم..‌سنگم می فهمم...چوب و عصا رو نمیفهمم‌‌.‌...چطوری تو رو با عصا کشتند...؟! تقدیر خدا این بود...تا لحظه آخر نفس بکشه...تا سرش رو نبریده بودند،هنوز زنده بود...وقتی سرش رو بریدند،زخم تمام این جراحات رو به جان خریده بود.* «برای غربتت بمیرم مولا، چه سخت جون دادی» صدا می‌زد آب... با سنگ جواب می‌دادن با اینکه حتی به اسب آب می‌دادن از زخم تیر و تیغ و نیزه زخمِ زبونشون سخت‌تر بود ناسزاها همه تقصیرِ، بغضِ حیدر بود... با گریه ابن سعد به لشکر میگه: تموم کنین کار حسینو دیگه سرش رو میخوام... اول برید راحت کنید این مردو بعدش برید غارت کنید این مردو *"ثم اَقبلوا علی سَلب الحسین"قبل از خیمه ها و دخترها اول خودش رو غارت کردند...* چقد طولانی شد کشتنِ ثارالله چرا این لشکر دست بر نمی داره آه آه از اون ساعتی که مردی سنگین کرد سینه‌ اشو آه یا رب... *بلند شو...بلند شو...بلند شو....روی عرش خدا نشستی...بلند شو این سینه رو مادرش می بوسه،این سینه رو علی مرتضی می بویید،بلند شو، بلند شد...* آه از اون ساعتی که مردی سنگین کرد سینه‌ شو آه یا رب... جسمش رو با لگد برگردوند، به سمت زینب *بلند شد بدنش رو با لگد برگردوند.سلام بر اون آقایی که سرش رو از قفا بریدند...* چِشم حسین داره سیاهی میره محاسنش رو توی دست می‌گیره چه تیغ کندی... یکی... دو تا... سه تا... دوازده بار زد سرو نشون دادو تو لشکر جار زد حسینو کشتم... : سید مهدی سرخان ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
کربلایی رسول برنا4_6005687022360992254.mp3
زمان: حجم: 8.77M
🖌شعر و نغمه: اجرا 🎤 🎼 ______________ چقد بوی فراق میده/ این حرفهای امشب تو بیا و بدترش نکن/حال و روز زینبتو یا دهر اٌف لک من/خلیلی داری میخونی بدون تو نمی تونم /خودت که بهتر می دونی نگو/نگو سرت می‌ره رو نیزه ها نگو نگو تنت به زیر دست و پا ...نگو نگو انگشت و انگشترتو...نگو‌ نگو غارت میشه پیکرت و ... نگو فقط بگو من چه کنم؟ بی تو با اطفال حرم با لشگر نامحرما که میریزن دور و برم _____________ امشب چقدر پریشونی/چی قراره سرت بیاد چرا باید این همه تیر/ به سمت پیکرت بیاد لباس یادگاری رو/ چرا ازم میخوای داداش ایشالا سالم میری و/ با دست پر میای داداش نرو نرو که دشمن تو شیر میشه نرو نرو که دخترت اسیر میشه نرو نرو که تیغ و تیر زیاد دارن نرو نرو که با علی عناد دارن نرو بیا یه امشب دل سیر میخوام نگات کنم داداش امام حسین منی و میخوام صدات کنم داداش __________ فردا بیاد تو قتلگاه/ چطور تو رو پیدا کنم نیزه شکسته ها رو من/ از تن تو جدا کنم فردا که خنجر میرسه/ صدای مادر میرسه شمر اگه دست پر بیاد/ قصه ما سر میرسه بگو بگو فردا باید چیکار کنیم بگو بگو کدوم طرف فرار کنیم بگو بگو چطوری آروم بگیرم بگو بگو چطور ببینم و نَمیرم بگو دعای امشبم فقط اینه که فردا نرسه سرت سلامت باشه و به روی نی ها نرسه .